ستون ما
نامه اي به مردم
|
|
تلاش براي حل معما ادامه دارد. چپ و راست فرضيه و شب و روز تحقيق. اينكه «چطور شد كه اينطور شد» آنقدر مهم است كه مسوولان خواب را فرستاده اند مرخصي. تلفن هايشان هم قطع است تا زن و بچه كه توقع دارند، دم عيدي همسر را براي تدارك عيد بيشتر در خدمت داشته باشند، در كار اخلال نكنند. كار مي كنند و كار.
نمايندگان مجلس پس از روزهاي نفس گير سياست، اضافه كار مي ايستند. اينجا هم آسمان همين رنگي است. به طور موازي به موكلان مي رسند، بودجه را بررسي مي كنند و طرح تحقيق و تفحصشان را پي مي گيرند. شب عيد است و اصولا در راه خدمت به خلق، آسايش حرام.
ايها المردم نيشابور! شما كه هنوز دليل فرار واگن ها از ايستگاه ابومسلم را نمي دانيد، شما كه هنوز داغ صدها عزيز بر دلتان است، شما كه آخر سالتان به جاي بهار، بوي كافور گرفت... مطمئن باشيد ما مركزنشين ها شريك غمتانيم و پايه كشف. مطمئن باشيد اينجا هم بعد از آن حادثه لبي به لبخند باز نمي شود، مطمئن باشيد كروركرور غم است كه روي سينه ما تلنبار شده و بنابراين رسالت ما نور انداختن به زواياي تاريك اين پرونده است.
ديروز صحبت سر اين بود كه بعد از بمب گذاري هاي كربلا، آرام آرام حادثه نيشابور در سايه قرار مي گيرد. اما شما گول اين شايعات را نخوريد و منتظر باشيد. منتظر اين خبر كه بالاخره «چطور شد كه اينطور شد» تا همين حالا هم البته ما كم كار نكرده ايم. مثلا مشخص است كه از ابومسلم تا ايستگاه خيام تقصير راه آهن بود. از خيام تا انفجار تقصير آتش نشاني. مي دانيم كه شما بابت اين دستاورد بزرگ شاكر و قدر دانيد. مي دانيم كه شما با خلوص تمام و بدون توجه به شايعات فقط منتظر ماييد... شما چقدر خوبيد مردم عزيز!
امضاء محفوظ
|