سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۰
تجربه ،قياس وقدر در زلزله شناسي در گفت و گو با دكتر عبدالعظيم امير شاه كرمي
اخلا ق مهندسي در بم رعايت نشده بود
تعهد و اخلاق مهندسي خيلي كم رنگ شده است. بسياري از مصالحي كه در ساختمان ها مصرف مي شوند بي معنا هستند، مانند گچ كاري و نماكاري ساختمان ها، اينها هنگام وقوع زلزله آسيب رسان هستند
اغلب ساختمان هاي جديد كه در بم خراب شده است ساختمان هاي سه يا چهار طبقه اي بودند كه طبقات بالا خوب اجرا شده بودند ولي طبقات پايين به علت محدوديت هاي كاربري (تجاري يا پاركينگ) خوب اجرا نكرده اند
فرهنگ وپژوهش امروزه شناخت زمين لرزه در دنيا به پيشرفت هاي قابل ملاحظه اي رسيده است و در صورت رسيدن به اين شناخت مي توان بناهاي مناسب و مقاومي با توجه به خاك يك منطقه ساخت. توجه به بناهاي قديمي، الگو گرفتن از آنها و ايجاد ارتباط بين بناهاي قديمي و جديد، در كنار شناخت زمين مي تواند نقش موثري در مقاومت آنها داشته باشد. ساخت و سازهاي بي رويه بر روي گسل ها، بدون مديريت و برنامه ريزي مي تواند جان انسان هاي زيادي را از بين ببرد.
004119.jpg

توجه به اين نكات از ضرورت هاي كشور ماست. در اين خصوص با دكتر عبدالعظيم اميرشاه كرمي استاد سازه و ژئوتكنيك و مشاور فني سازمان ميراث فرهنگي، گفت و گويي انجام داده ايم كه مي خوانيد.
تعريف و لزوم زلزله در قانون «زمين زندگي دار» چيست؟
نمي توان گفت كه زلزله نبايد باشد. اگر زلزله نباشد قطعا زندگي هم نخواهد بود. يعني جريان  آب وجود نخواهد داشت. چون زلزله حركت پوسته زمين را ايجاد مي كندو به تبع آن با حركت پوسته زمين كوه زايي به وجود ميآيد. بنابراين لازمه ايجاد كوه ها، حركت پوسته زمين است. وقتي كه پوسته زمين حركت كرد قطعا زلزله ايجاد مي شود. بايد اين مساله را جدي بگيريم كه حركت گسل ها باعث حيات كره زمين مي شود. يعني نبايد تنها بدي هاي زلزله را ببينيم. زلزله منشا حيات است، چون همه قنات ها در گسل ها وجود دارند. بنابراين بايد در نظر بگيريم كه زلزله جزو قوانين كره زمين است و هر بشري كه مي خواهد در كره زمين زندگي كند، بايد با زلزله كنار بيايد. همان طور كه با بارندگي وتوفان كنار مي آيد. زلزله در اثر شكستن بخشي از پوسته كره زمين در گسل ها به وجود مي آيد. وقتي كه پوسته زمين شكست يك ارتعاش از لايه هاي خاكي به سمت بالا حركت مي كند. در زلزله حركت، سرعت و شتاب وجود دارد.
* شتاب زلزله تا چه حد در خرابي زلزله تاثيرگذار است؟
هر چقدر شتاب زلزله بيشتر باشد خرابي بيشتر خواهد شد و اگر شتاب كمتر باشد خرابي نيز كمتر مي شود. البته هر سه عامل سرعت، حركت و شتاب با هم باعث خرابي مي شوند. يعني اگر سرعت و حركت و شتاب هر كدام بيشتر شود خرابي هم بيشتر مي شود.
* ظاهرا در زلزله بم شتاب، سرعت و حركت زياد بود؟
بله هر سه اين موارد زياد بود. چون فاصله شهر بم با گسل خيلي كم بود. يعني هم به لحاظ افقي و هم عمودي اين زلزله صورت گرفت.
* آيا محل گسل زير شهر بم بوده است؟
محل گسل در جنب شهر قرار داشته است. در واقع از نظر ارتفاع آبرفت (خاك) روي پوسته، غني بوده و با شهر نيز فاصله بسيار كمي داشته است. در نتيجه هم شتاب عمودي و هم شتاب افقي زياد شده است. در اين زلزله شتاب حداقل سه برابر مقدار آيين نامه ۲۸۰۰ ايران بود.
* آيين نامه ۲۸۰۰ چيست و در آن به چه چيزي اشاره شده است؟
آيين نامه ۲۸۰۰ ضابطه قانوني ايران براي ساخت و ساز و طراحي در مقابل زلزله است. اين آيين نامه به مهندسين توصيه مي كند كه چگونه ساختمان را براي مقاومت در مقابل زلزله طراحي كنند.
* ولي ظاهرا اين آيين نامه رعايت نشده بود؟
نه، پيش بيني آيين نامه براي اين محل بسيار كم بوده است.
* پيش بيني آن كمتر بوده است يعني چه؟
در آيين نامه ۲۸۰۰ كشور ما، شتاب قائم منظور نمي شود. اين براي حالتي است كه گسل از شهر دور باشد. در حقيقت در مورد اين كه اگر گسل نزديك شهر باشد، چيزي در آيين نامه ديده نشده است.
* يعني فقط حالت افقي را در آيين نامه در نظر گرفته اند؟
بله و حتي مقدار افقي نيز كمتر در نظر گرفته شده و حدود /۳g ۰داده است كه در اينجا حداقل سه برابر اتفاق افتاده است.
۰/۳g* يعني چه؟
يعني مقدار شتاب زلزله ۳/۰ شتاب زمين در نظر گرفته شده است.
* چرا اين مساله براي بم پيش بيني نشده بود؟
اطلاعاتي كه از فعاليت گسل هاي ايران وجود دارد بسيار كم است؟
* يعني گسل هاي آنجا فعاليت نداشته اند؟
اطلاعات در دست نبوده است، يعني منطقه كويري است. به همين دليل اطلاعات كمي ثبت شده است. با مطالعه اي كه روي ارگ بم و گسل هاي آنجا انجام شد، مشخص شد كه زلزله هاي بسيار زياد و خطرناكي را پشت سر گذاشته است.
* چطور پيش بيني چنين چيزي در اين آيين نامه نشده بود؟
اين ضعف مطالعه قياسي در ايران است.
* منظور شما ضعف بنيه علمي است؟
نه، منظور من ضعف نظام مند بودن مهندسي و همچنين ضعف نداشتن جايگاه علوم مهندسي و قوانين كشور است.
* يعني الان نظام مهندسي ما در اين زمينه پيش بيني لازم را نكرده است؟
نخير، نكرده است.
* آيا به جز بم، جاهاي ديگري هم هست كه پيش بيني نكرده باشيم؟
بله، اين يك حكم است و با يك مثال نقض ثابت مي شود. وقتي در بم پيش بيني نشود در هر كجاي ديگر با اين شرايط هم همين طور است.
* پس بايد تمام آيين نامه ها عوض شود؟
اين در تمام دنيا مرسوم است. اگر يك كاري را براساس تجربه انجام بدهيم نبايد خرابي به بار بياورد. من مي گويم تجربه من اين است كه اگر براي يك دهانه ۴ متري تيرآهن ۱۴ بگذاريم جواب مي دهد. اگر يك اتفاقي غير از اين تجربه بيفتد و تيرآهن ۱۴ جواب ندهد، تجربه محكوم نيست. در زمينه قياس، پا فراتر از اين مي رود. آمار و احتمالات وارد مساله مي شود و تعداد بسيار زيادي آزمايش انجام مي شود و تعداد زيادي نيز تجربه دارند.
در كشورهايي كه آيين نامه دارند مثل: ژاپن، چين، هند، آمريكا و اروپا (البته در اروپا زلزله خيلي كم است) از روش قياس استفاده كرده اند. ما آيين نامه مدون و بومي (قياس) مثل آنها نداريم. بنابراين به نظر من ما بايد بر روي بحث تحليلي و قدر كار كنيم.
* قبل از اين كه اين بحث را ادامه دهيم ممكن است قياس را توضيح بدهيد؟
قياس يعني از كل به جزء رسيدن و استقرار هم يعني رسيدن از جزء به كل.
* بررسي زلزله از نظر قياس چگونه است؟
شما از جز به كل مي رسيد، يعني زماني كه چندين زلزله در همان محيط اتفاق افتاده باشد و شما تمام اطلاعات را داشته باشيد و اثرات آن را ببينيد، سپس تمام اطلاعات به دست آمده را در آزمايشگاه مدل سازي فيزيكي كنيد و براساس زلزله هايي كه قبلا داشته ايد مجموعه اينها را با هم به يك فرمول بندي برسانيد. اين فرمول بندي براي شما دستورالعمل اجرايي مي شود. در كل يعني حرف و نظر قانون براساس احتمالات و آمار باشد. كشورهاي ديگر در حال حاضر بر اين اساس كار انجام مي دهند. ژاپن، چين و آمريكا كه زلزله خيز هستند نيز بر اين اساس كار مي كنند. اما كشور ما اين آمار را ندارد و اين تحقيقات را نيز انجام نداده است. چون مهندسين ما در اين زمينه قدرتمند نيستند كه بتوانند آمار را به دست آورند و از آن استفاده كنند تا به يك قانونمندي برسند.
* يعني بايد زلزله را از نظر تحليلي بررسي كنيم؟
بله.
* آيا اين كه از نظر تحليلي بررسي كنيم يعني يك پله بالاتر از قياس است؟
بله، قطعا. يعني ما ببينيم كه دنيا به چه سمتي مي رود ما نيز همان كار را بكنيم. در حال حاضر ژاپني ها اين كار را انجام مي دهند. يعني شكست پوسته زمين زير ژاپن راكنترل مي كنند. منظور مهار كردن نيست بلكه شناسايي است. در چند سال آينده ژاپني ها مي توانند بگويند چه زلزله اي با چه بزرگي در كجا اتفاق مي افتد.
* يعني با روش تحليل مي توان زلزله را در آينده پيش بيني كرد؟
بله، البته الان نمي شود، ولي سمت حركت تحليل اين است كه زلزله پيش بيني شود.
* شما گفتيد كه مهندسين ما الان نمي توانند قياس را انجام دهند، پس چگونه مي توانند يك پله بالاتر آمده و زلزله را از نظر تحليلي بررسي كنند؟
امكاناتي كه مهندسان ما دارند در حدي نيست كه براساس آن طراحي منسجم و همگام با شرايط مملكت انجام دهند. ژاپني الان مي داند كه نوع زلزله هاي كشورش از نظر قياسي چگونه است و ساختمان ها را بر آن اساس محكم مي سازد.
* منظورتان اين است كه اگر زلزله افقي يا عمودي باشد چطور بسازد؟
بله، يعني براساس آيين نامه هاي حاصل از قياس، طرح و اجرا كنترل شده است. در قياس ممكن است يك زلزله مانند زلزله كوبه كه شبيه زلزله بم بود بيايد كه مولفه قائم آن زياد بود. ولي قطعا اگر زلزله ديگري به شكل كوبه دوباره در ژاپن بيايد آن خرابي قبلي را به بار نمي آورد.
* چون پيش بيني هاي آن انجام شده است؟
004122.jpg

بله.
* پس ما بايد براي بررسي زلزله از تكنولوژي جديد استفاده كنيم؟
در گام اول لازم است كه حركت پوسته زمين ايران و نوع زلزله هايي كه گسل ها را ايجاد مي كنند، بشناسيم. در گام بعدي بايد فن ساخت و ساز ما آن قدر بالا برود كه با اين زلزله ها خراب نشود. منظورم اين است كه تلفات جاني نداشته باشد. پس دو مقوله هست. نخست شناخت عملكرد گسل هايي كه پوسته سنگي سرزمين ايران دارد و سپس طبق همان بحثي كه شما فرموديد تكنولوژي ساخت و ساز را بايد با مصالح جديد، روش هاي جديد و با فرم سازه اي كه با مصالح جديد همخواني داشته باشد پيدا كنيم.
در قديم فرم هاي ساختماني و مصالحي كه داشتند با هم همخواني داشت.
ولي با آمدن مصالح مهندسي جديد، متاسفانه براي مصالح جديد فرم مناسبي نداريم. ساختمان ها را بسيار سنگين طراحي مي كنيم، به اين معني كه معمولا المان ها و عناصر غير باربر در سازه به خصوص ديوارها خيلي زياد است و همانا منشا خرابي مي شود. معمولا لوكس سازي و نماكاري هايي كه در ساختمان انجام مي دهيم در زلزله مساله ساز مي شود. ديواري كه در حالت عادي بايد قائم بايستد و باربر باشد، هنگام وقوع زلزله مانند سقف عمل مي كند. يعني حالت باربري و رفتاري يك ديوار، از حالت استاتيك بيرون مي آيد و مثل سقف عمل مي كند، خم شده و مي شكند. در مهندسي ما به اين مساله اصلا توجه نمي شود.
در صورت وقوع زلزله در تهران بيشتر ديوارها و نماكاري ها مخصوصا در برج ها فرو مي ريزند و فاجعه اي كه به بار مي آورند بسيار هولناك خواهد بود. در ايران هنوز علم مهندسي زلزله در مهندسي سازه، بومي نشده است كه حس كنند هنگام وقوع زلزله هر ذره اي در جهات مختلف مي تواند حركت كند. در شرايط غير زلزله ذرات فقط درجهت قائم حركت مي كنند و حركت ثقلي است. در حالي كه در زلزله حالت عوض مي شود و ذرات هم حركت افقي، هم حركت چرخشي و هم حركت قائم دارند.
* متولي و مسوول اين ضعف ها چه كسي است؟
در مملكت ما مشخص نيست كه مسوول كيست.
* به نظر شما چه كسي بايد متولي باشد؟
بايد تعريف شود. اگر يك ساختمان در زلزله خراب شود شما نمي توانيد بگوييد چه كسي مسوول است، حال فرض كنيد در تهران زلزله بيايد؛ احتمال اين كه چند برج حركت كند زياد است. به عنوان مثال مي توان گفت: «اگر برج بر روي يك تپه ساخته شده باشد و اين تپه در زلزله حركت كند، شما هيچ كس را نمي توانيد مسوول بدانيد. در اين جا يك گير قانوني وجود دارد. چون مهندس سازه مي گويد من درست محاسبه كرده ام، مهندس پي نيز مي گويد كار من مشكلي ندارد ولي در اين جا كل زمين حركت كرده است. نكته مهم اشتباه ساخت و ساز در آن مكان است.
* يعني اصلا نبايد در اين مكان ساخت و ساز صورت مي گرفت؟
بله. ولي ساخته اند و اين امر در تهران زياد اتفاق افتاده است. جاهايي كه آب زيرزميني بالاست و خطر لغزش زمين وجود دارد برج هاي زيادي ساخته شده است و هيچ مسوول قانوني ديده نمي شود. اين خطري است كه براي ساختمان هاي شمال تهران وجود دارد. بنابراين بايد به صورت قانوني و فرهنگي بر روي اين مساله كار شود تا به نتيجه مطلوب برسد.
* اگر بخواهيم بررسي و تحليلي از خرابي هاي شهر بم داشته باشيم متوجه مي شويم كه ساختمان هاي جديد تلفات و خرابي بيشتري به بار آورده اند، نظرتان در اين خصوص چيست؟
دقيقا همين طور است. در ساختمان هاي جديد تعدد مصالح وجود دارد و از طرف ديگر الحاق المان هاي سازه اي به يكديگر بسيار ضعيف بوده است. نكته ديگر اين است كه در ساختمان هاي جديد مشاهده مي شود، يك تيرآهن را روي يك ديوار آجري كه با ملات گل ساخته شده است گذاشته اند در اين جا گل، آجر و تيرآهن وجود دارد اما به خوبي با هم تلفيق نشده است. فهم زلزله، فهم عملكرد زلزله و فهم سازه در سازندگان و مهندسين ما بسيار ضعيف است.
در قديم كسي كه صاحبكار (كارفرما) بود يك فرمي را مي خواست، معمار يا مهندسي كه براي كارفرما كار مي كرد از مسايل فني درك داشت يعني درك مهندسي داشت. معمار، فرم مورد نظر كارفرما را طراحي مي كرد و اجرايآن نيز بر عهده خود معمار بود. مسووليت ها خيلي جمع و جور و نزديك به هم بود.
اما امروزه مسووليت ها از هم جدا شده است. اغلب ساختمان هاي جديد كه در بم خراب شده است ساختمان هاي سه يا چهار طبقه اي بودند كه طبقات بالا خوب اجرا شده بودند ولي طبقات پايين به علت محدوديت هاي كاربري (تجاري يا پاركينگ) خوب اجرا نكرده اند.
به عبارتي ديگر اخلاق مهندسي به درستي در بم رعايت نشده است. ولي تعدادي از ساختمان هاي قديمي به زيبايي و به صورت عجيب، غريبي مقاومت كرده اند.
* يعني تعهد كساني كه آن سازه ها را ساخته اند بسيار بيشتر از مهندسين فعلي بوده است؟
بله.
* نظام نامه مهندسي در اين زمينه چيزي را مشخص نكرده است؟ مثلا «قسم مهندسي» نداريم؟
نه، نظام مهندسي ما، كلا عددي است و خلاصه مي شود به يك سري آيين نامه كه همه از خارج آمده است.
اگر يك ساختمان مثل پل خواجو را در نظر بگيريم، در صورتي كه از اين سازه يك آجر را كم كنيم صدمه مي بيند. در حالي كه اگر از ساختمان هاي فعلي ۳۰ درصد را هم حذف كنيم هيچ اتفاقي نمي افتد. تعهد و اخلاق مهندسي خيلي كم رنگ شده است. بسياري از مصالحي كه در ساختمان ها مصرف مي شوند بي معنا هستند، مانند گچ كاري و نماكاري ساختمان ها، اينها هنگام وقوع زلزله آسيب رسان هستند.
نكته اي كه قابل توجه است ذهنيت بالا و اخلاق مهندسي بالاتر مهندسين قديم نسبت به جديد است.
* پزشكان چون با جان مردم سر و كار دارند يك قسم نامه اي دارند. آيا مهندسين نيز نبايد قسم نامه اي داشته باشند چون به هر حال به نوعي با جان مردم سر و كار دارند؟
من نه در دانشگاه و نه در بيرون چنين چيزي نديده ام.
* آيا مي شود چنين چيزي را پيشنهاد كرد؟
بايد روي اين مساله، كار فرهنگي بشود.
* منظورتان در جهت متعهد كردن بيشتر است؟
بله، بايد كار فرهنگي زيادي روي اين مساله بشود. چون ما در جايي هستيم كه تجربي كار مي كنيم. مسايلي مانند زلزله، زود فراموش مي شوند. تجربه بم در خراسان مورد توجه قرار نمي گيرد. در بم و كرمان حدود ده سالي روي اين مساله دقت مي كنند و نسل هاي بعدي وقوع زلزله را فراموش مي كنند. به اين ترتيب تجربه منتقل نمي شود. پس نمي توان با زلزله برخورد تجربي كرد. كسي كه در قديم معماري مي كرد شخصيت معمار و سازندگي داشت و با وضعيت امروز فرق مي كرد. ما ساختمان هاي قديمي زيادي در مناطق زلزله خيز داريم كه خوب و دقيق عمل كرده اند. اما در سازه هاي جديد، ماندگاري مورد توجه و تحليل قرار نمي گيرد چون مهندسي روي مصالح، فرم هاي سازه اي، اشكال و هندسه نداريم.
* به نظر شما چه پژوهشي در حوزه ساخت و ساز و مقابله با زلزله اولويت دارد كه در سطح ملي و گسترده به صورت سريع انجام شود. تا بتوان آن را به عنوان محوري براي فعاليت هاي مهندسي قرار داد؟
من از ديدگاه خودم يعني ديدگاه ژئوتكنيك، طراحي و تحليل ژئوتكنيك، يعني زمين و سازه به مساله نگاه مي كنم. بايد سازه اي بسازم كه پي و زمين آن را در طراحي مي بينم. يعني رفتار زمين، پي و سازه را به صورت همزمان ببينيم.
* آيا الان مي شود اين كار را كرد؟
بله، با آمدن كامپيوترهاي پيشرفته به بازار و مدل هاي رفتاري بسيار زياد مي توان اين كار را كرد. متاسفانه مهندسين ما اين كار را انجام نمي دهند كسي كه در قديم كار مي كرد با زمين، پي و سازه آشنايي خوبي داشت. اما امروزه مهندسين سازه با زمين و رفتار زمين كمتر آشنايي دارند و پي يا سازه اي كه طراحي مي كنند با هم ديده نمي شوند. يعني ما بايد بتوانيم زلزله را مدل رياضي كنيم و بتوانيم زمين نزديك پي، پي و سازه را به صورت مدل درآوريم. مهندسان ما از سازه فقط اسكلت آن را طراحي مي كنند.
* يعني بقيه سازه را طراحي نمي كنند؟
نه، كارگر يا بنا ديوار را مي چيند بدون نظارت طراح، مهندس محاسب چگونگي اتصال ما بين ديوار و اسكلت را طراحي نمي كند. به همين دليل معمولا اين ديوارها باعث خرابي و مرگ و مير مي شوند. در شهر بم اين اتفاق كاملا مشهود است.
* يعني مي توانيم بگوييم كه فرق مهندسين فعلي با مهندسين قديم اين بوده كه در قديم خود مهندس از ابتدا تا انتها در كنار كار بوده و نظارت داشته است؟
بله، از ابتدا تا انتها نظارت و حضور داشته است. اما الان اين گونه نيست؛ اسكلت را يك نفر مي سازد، معمار يا آرشيتكت جاي ديوار را مشخص مي كند، بنا، ديوارها را مي چيند و... يعني در حقيقت چند دست در كار وارد شده است و هماهنگي وجود ندارد.
* برگرديم به بحث قبلي كه تجربه و قياس را تعريف كرديد. مقداري نيز در مورد قدر (تحليل) صحبت كنيد.
زمين قانون مند است و قانون فيزيك بر آن جاري است. چون قانون آن مادي است با آمدن كامپيوترهاي بسيار قدرتمند و وسايل آزمايشگاهي مي توان حركت زمين را پيش بيني كرد.
به عنوان مثال امروزه هواشناسي داريم و مي توانيم به طور دقيق وضعيت جوي و بارشي باران و درجه حرارت را پيش بيني كنيم. چون جو و سطح خارجي آن براي ما كاملا شناخته شده است و توانسته ايم آن را مدل سازي كنيم. اين پيش بيني مي تواند در حد يك روز يك ماه يا يك سال باشد. اما در مورد زلزله هنوز اين شناخت به دست نيامده است. تفاوت هوا و زمين در زمان پيش بيني آن است. پيش بيني هوا زمان كمتري مي برد ولي در زمين اين زمان خيلي بيشتر است ولي شدني است. با كامپيوترهاي فعلي و تكنولوژي تحليلي، مي توانيم زمان و مكان را پشت سر گذاشته و هزار سال آينده را ببينيم.
فرق تجربه با قدر (تحليل) اين است كه تجربه زمان گذشته را تعريف مي كند ولي در تحليل زمان آينده را پيش بيني مي كند. قطعا در چند سال آينده ژاپني ها اين كار را خواهند كرد. در حال حاضر از يك طرف تعداد بسيار زيادي نقاط اندازه گيري روي گسل هاي ژاپن كار گذاشته اند و پوسته زمين كشور خود را بررسي مي كنند، كه به عنوان يك واحد ساختماني به آن نگاه كنند تا به اين ترتيب بگويند كه كجا چه زلزله اي مي آيد. از طرف ديگر نيز در ساختمان هايشان المان هاي تجملي و بي مصرف به كار نمي برند.
* المان بي مصرف يعني چه؟
المان هايي كه جنبه نمايشي دارند. به عنوان مثال: در ساخت ديوار مي توان آن را با دو لايه نازك ساخت تا هم سبك و هم عايق صدا و حرارت باشد اما امروزه ديوار را به صورت بسيار سنگين و ضخيم مي سازند، يعني اين وزني كه به ساختمان اضافه مي شود هنگام زلزله جاندار مي شود و حركت مي كند و بايد سيستمي باشد كه اين ديوار را نگه دارد. در برج ها و ساختمان هاي جديد توزيع وزن را به معناي واقعي نمي بينيم.
بايد در نظر بگيريم هنگامي كه زلزله رخ مي دهد تمام اجزا باربر هستند و شروع به فعاليت مي كنند و فعاليت ها به شكلي است كه ممكن است با حركت زمين حالت تشديد درست كرده و باعث خرابي بيش از حد تصور شود. پس در بحث تحليلي بايد بتوانيم مدل تحليلي و رياضي پوسته زمين را داشته باشيم. اين امر با اندازه گيري و مدل سازي صورت مي گيرد. همچنين بايد بتوانيم تمام ساختمان را مدل سازي رياضي كنيم و سپس دست سازنده اي برود كه از خودش الماني اضافه نكند و بنا تصميم گيرنده نباشد و همان طرح الحاقات و اتصالات، ديوارها را ببيند.
ما هرگز در نقشه هاي اجرايي اين مساله را نمي بينيم. يك اسكلت سازه را با ديواره ها، پارتيشن ها و كف ها كه حداقل ۱۰ سانتي متر است در نظر نمي گيريم. تمام اينها وزن هايي است كه در زلزله مساله ساز مي شود. زلزله بم خيلي خوب اين را نشان داد. به خصوص در ارگ بم، هر الماني كه الحاق شده و اين الحاق خوب انجام نگرفته است خراب شده است.
ساختمان مانند بدن است اگر پيوند يك عضو به بدن خوب صورت نگيرد و با بخش ديگر همخواني نداشته باشدمشكل ساز مي شود.در ساختمان نيز به همين صورت است. اگر اين پيوند و هارموني خوب صورت نگيرد در صورت وقوع زلزله همه قسمت هاي سازه شروع به كار مي كند. در اين هنگام ساختمان از جسم بي جان به يك موجود جاندار تبديل مي شود و زمان و مكان در آن مهم مي شود. تركيب زمان و مكان در هنگام وقوع زلزله نقش اساسي دارد. اين تركيب سرعت، شتاب و در نهايت ضربه ايجاد مي كند. شتاب در جرم، سرعت در دمپينگ(Damping) و مكان در سختي ضرب شده و تبديل به باري بر روي ساختمان مي شود كه ساختمان بايد اين بار را تحمل كند. ما بايد بدانيم كه هنگام وقوع زلزله چه نيروهايي به جوش ها وارد مي شود. الان در بم كمتر جوشي را مي بينيم كه درست كار كرده باشد.
* چه توصيه اي به مهندسين سازه داريد؟
بايد به فرهنگ سازي در مهندسي يا خلاقيت و توليد توجه شود. ادبيات توجيهي و عدم توجه به واقعيت ها از ميان برود. مثلا مي گوييم بلاياي طبيعي، در هر پديده اي اگر آگاهي باشد بلا نيست. زلزله يك حادثه طبيعي و منظم است بايد بگوييم بلاياي ناداني و بي قيدي.
ما مرتب اعلام مي كنيم بلاياي طبيعي و خدا خواست كه اين طور شد، اين حادثه است. اما نمي دانيم كه بلا را در اثر ناآگاهي به وجود مي آوريم. زلزله را بايد به عنوان يك عمل زمين فهميد و به صورت يك عامل در قالب اعداد روي يك ساختمان (نه فقط سازه) اثر داد و عمل آن را در سازه و ساختمان با تحليل ديد و سازه اي مناسب با زمين و زلزله طراحي كرد.
منبع :فرهنگ وپژوهش 
بهزاد خاكي نژاد

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
حوادث
در شهر
سفر و طبيعت
علمي
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  علمي  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |