چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۲ - سال يازدهم - شماره - ۳۳۳۸
گفت وگو با دكتر ايرج ملك پور، منجم و مستخرج تقويم
ماجراي ماه و ستاره و تقويم
تقويم ما دقيق ترين تقويم دنياست.تقويم ما در هر ۱۰ ميليون سال با تقويم طبيعت تنها يك روز اختلاف دارد
در تقويم ميلادي هر دو هزار و پانصد سال يك روز با تقويم طبيعت اختلاف وجود دارد. در حالي كه تقويم شمسي هر ده ميليون سال يك روز. پس حتما مي توانيد تصور كنيد كه به چه دليلي تقويم ما دقيق ترين تقويم دنياست 
او پيدا كردن سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) را يكي از افتخارات خود مي داند. بسياري از سالروزهاي تولد و مرگ را او بدست آورده: ابن سينا، خيام، فردوسي، سعدي و بسياري از بزرگان ديگر. او پدر تقويم نوين ايران است 

004578.jpg

عكس ها: هادي مختاريان 
ماني راد
«ماه شب چهارده، شبيه فانوس دزدي است كه براي دزديدن بهترين ستاره ها،  از آسمان بالا رفته است...»
اين سخنان ناظم حكمت شايد به حرف هاي منجم پيري كه سال ها ستارگان و ماه و خورشيد را رصد كرده تا دقيق ترين تقويم دنيا را برايمان به رشته تحرير درآورد، شباهتي نداشته باشد، اما مي تواند شروعي باشد براي حرف هاي مردي ۶۳ ساله كه سال ها نامش را به هنگام تحويل سال جديد، زير ساعت و دقيقه ورود سال مي بينيم و نمي بينيم.
حرف هاي مردي كه در زندگي مان حضور ندارد اما نتيجه كارش برايمان خاطره ها به همراه آورده. وقتي كه پاي سفره افطاري نشسته ايم و منتظريم تا آخرين ثانيه ها هم بروند و روزه سر به مهر را بگشاييم. وقتي كه زير نوشته هايمان را امضا مي كنيم و در زير آن چند عدد مي نويسيم كه حاكي از روز و ماه و سال است.
وقتي كه...
تمام اينها حاصل زحمات كسي است كه روزي در حوالي سال هاي ۵۵ به همراه عده اي از همكاران خود در دانشگاه تهران به هيات اعزامي از عربستان سعودي ثابت كرد كه تقويم خورشيدي، بسيار دقيق است و آنها بازگشتند، بي آنكه نتيجه به دست آورند. او دكتر «ايرج ملك پور» است. يقيناً بارها شما هم نام او را روي صفحه اول تقويمتان ديده ايد كه نوشته شده «مستخرج: دكتر ايرج ملك پور.» او كيست؟! در حرف هاي اين منجم پير چه چيزهايي است كه ما را تا موسسه ژئوفيزيك كشانده و پاي حرف هايش نشانده.
صميمانه مي نشينم دور يك ميز و حرف ها شروع مي شود. مردي كه تاريخ پنج هزار ساله خورشيدي را در سينه دارد، روبه رويت نشسته، با احتياط و كمال ادب شروع مي كني. ترس از اينكه مبادا خطايي كني، اما او صبور است. صبور وپرحرارت سكوت مي كند، مي شنود، لختي درنگ كرده و پرحرارت شروع مي كند به حرف زدن. از خودش مي پرسم. اينكه از كجا شروع كرد به استخراج تقويم.
«در سال ۱۳۵۳ بعد از اتمام تحصيلات از فرانسه به تهران آمدم و از آن پس مطالعات جدي ام را در زمينه نجوم آغاز كردم. اشتياق فراوان براي استخراج تقويم و آشنايي با فرآيندي كه منجر به تحويل سال مي شد، از همان روزهايي كه به علم نجوم گرايش پيدا كرده بودم، در من وجود داشت.
اين اشتياق اگرچه زياد بود، سختي كار آنقدر بود كه شايد منتظر جرقه اي بودم تا اينكه اين آخرين سد هم برداشته شد. در سال ۱۳۵۵، هياتي از دربار عربستان سعودي به ايران آمد تا ايران را متقاعد كند كه از تقويم قمري مستخرج عربستان سعودي استفاده كند، همانگونه كه بسياري از كشورهاي عربي حوزه خليج فارس از آن استفاده مي كردند. به منظور كارشناسي دقيق اين موضوع، جلسه اي در دانشگاه تهران با حضور منجمان و مستخرجان مطرح كشور تشكيل شد و اين هيات در اين جلسه استدلال ما را پيرامون تقويم خورشيدي شنيد.آنها وقتي كه ديدند تقويم هجري شمسي چقدر دقيق است، از پيشنهاد خود منصرف شدند. اين هيات متوجه شد كه تقويم ما قدمت بسيار زيادي دارد. درست پس از اين جلسه بودكه ما تصميم گرفتيم مطالعات جدي را درباره تقويم شمسي و استخراج آن آغاز كنيم. در هنگام مطالعه فهميديم كه حدود هزار سال است كه كاري بنيادين روي تقويم انجام نشده. از سال ۵۵ ما كميته اي تشكيل داديم كه طي آن به بررسي تقويم هجري شمسي و هجري قمري پرداختيم تا اينكه پس از سه سال مطالعه روي تقويم خورشيدي در سال ۵۸ موفق شديم اولين تقويم هجري شمسي را استخراج كنيم. البته همراه با استخراج تقويم هجري شمسي، تقويم هجري قمري را هم استخراج كرديم و همچنين اوقات شرعي تمام سال را. در جريان مطالعات و استخراج تقويم با مشكلات فراوان روبه رو مي شديم. به عنوان نمونه، در جريان همين مطالعات فهميدم كه معيارها براي استخراج تقويم قمري، نزد دانشمندان قرون گذشته، غلط بوده. بنابراين دوباره از ابتدا به مطالعه تقويم قمري پرداختيم و پس از آن به تقويم هجري شمسي روي آورديم يا يكي ديگر از مسايل مهمي كه تا مدت ها روي آن كار مي كرديم.تقويم هاي ايراني بود. از آنجا كه ايراني ها سابقه چند هزار ساله تمدن دارند، داراي تقويم هاي گوناگوني نيز هستند. بنابراين براي دقت بيشتر در محاسبات لازم بود تا تمامي آنها بررسي شود.
دقيق ترين تقويم دنيا
«يامقلب القلوب والابصار...»
كمي آنسوتر با خط درشت نوشته اند: «لحظه تحويل سال ۱۳۸۱ هجري شمسي، ساعت ۲۲ و ۴۶ دقيقه و ۲ ثانيه روز چهارشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۰ هجري شمسي» و يك سال بعد دوباره همان دعا نوشته شده و باز عبارتي در زير آن «لحظه تحويل سال ۱۳۸۲ هجري شمسي، ساعت ۴ و ۲۹ دقيقه و ۴۵ ثانيه...»
از دقتي كه در لحظه تحويل سال شده، حتي شما هم حيرت مي كنيد. مي توان تصور كرد كه چه محاسبات بسياري انجام مي گيرد تا اينقدر دقيق، همه چيز پيش بيني شود. آيا اين دقت، نتيجه اتكا به علم رياضي است؟! آيا تنها محاسبات مي توانند نقطه اتكاي ما باشند براي استخراج دقيق روز، ماه و سال. مبناي اين محاسبه چيست؟! اين سوالات باعث مي شود تا دكتر ملك پور حقيقتي را بگويد كه غرورمان را بارور كند، غرور حاصل از ايراني بودن مان.
«تقويم ما دقيق ترين تقويم دنياست. وقتي كه اين حرف را مي زنم، مبناي مقايسه من كاملا علمي است: در واقع، بشر يك تقويم بسيار دقيق دارد كه آن تقويم، خود طبيعت است. مبناي مقايسه ما هم وقتي كه مي گوييم تقويم شمسي دقيق ترين تقويم دنياست، طبيعت است. به عبارتي ديگر آن تقويمي دقيق تر است كه با طبيعت همگام باشد و تقويمي هم كه در زندگي مردم استفاده مي شود بايد بر اساس اين تقويم تنظيم شود. براي اينكه من مبناي اين تقويم را بيايم، تقويم پنج هزار ساله ايرانيان را مطالعه كردم. چيزي كه مرا به شگفتي انداخت و شايد براي شما هم جالب باشد، ميزان خطاي تقويم شمسي است. در جريان مطالعات به اين نتيجه رسيدم كه تقويم ما (يعني تقويم شمسي) هر هزار سال، فقط نه ثانيه با تقويم طبيعت اختلاف دارد، به عبارتي در هر ده ميليون سال ما با تقويم طبيعت، تنها يك روز اختلاف داريم. وقتي اين آمار برايمان شگفت انگيز مي شود كه ما تقويم ساير ملل را مورد مطالعه قرار دهيم. مثلا رايج ترين تقويم دنيا، تقويم ميلادي است. اگر بخواهيم تقويم هجري شمسي را با آن مقايسه كنيم، حتما شما هم بر دقيق بودن تقويم شمسي اذعان داريد. در تقويم ميلادي هر دو هزار و پانصد سال يك روز با تقويم طبيعت اختلاف وجود دارد. در حالي كه تقويم شمسي هر ده ميليون سال يك روز. پس حتما مي توانيد تصور كنيد كه به چه دليلي تقويم ما دقيق ترين تقويم دنياست، عملا در مقايسه با ساير تقويم ها ما هيچ خطايي نداريم. تازه جالب است كه بدانيم، اين خطا از زماني به وجود آمد كه تقويم جلالي رايج شد. بر اساس مطالعات انجام شده و طبق منحني ها و آمارها، از سال ۴۵۸ هجري شمسي تقويم جلالي متداول شد. طبق نتايج به دست آمده، تا قبل از آن اختلاف تقويم ما با طبيعت، صفر بوده. يعني تا سال ۴۵۸ هجري شمسي تقويم ما با تقويم طبيعت اصلا اختلافي نداشت. تازه از آن زمان به بعد است كه ما اين خطاي بسيار ناچيز را در تقويم شمسي مشاهده كرديم. هر ده ميليون سال يك روز.»
004581.jpg

خيام، شاعري در آسمان ها
وقتي كه از يك متخصص سوال مي كنيد و از زاويه سختگير و تنگ تخصص، نام بلند ايران را مي شنويد، جرياني سيال زير پوست و توي شقيقه مي كوبد. راستش ما بغض مي كنيم، اين جور وقت ها، بغضي كه پر است از شور و سرشار است از غرور و افتخار. وقتي مردي سپيدمو، با عينكي بر چشم و خبره در كار، مي گويد، حكيم عمربن ابراهيم خيام در دنيا نمونه ندارد، ما فقط مي توانيم مور مور پوستمان را و اشك چشممان را با لبخند بپوشانيم و به بهانه نوشتن سرمان را روي كاغذ خم كنيم. وقتي مي شنويم، تقويممان توي همه دنيا تك است و بي نظير، دوست داريم فرياد بزنيم، ما ايراني هستيم. هيچ كس مثل ما نيست. دكتر ملك پور است و حرف هايي كه...
اصل و اساس تقويم جلالي، تقويم اوستايي است. اين تقويم در ۱۱۰۰ قبل از هجري شمسي و در دوره كمبوجيه متداول بود. يعني تقريبا ۲ هزار و ۵۰۰ سال پيش. اسامي ماه ها هم با همين عناوين رايج بوده. تا سال ها اين تقويم مورد استفاده ايرانيان بود، بعدها در دوره سلجوقيان كه تقويم جلالي به همت خيام و برخي ديگر رايج شد،  اقدامي جدي در تقويم اوستايي صورت گرفت. خيام، روز اول فروردين را مبناي اولين روز سال قرارداد و چگونگي تعيين آن را مشخص كرد. معلوم نيست كه او و ساير همكارانش چرا، اين روز را به عنوان اولين روز سال انتخاب كردند و دليل آن چيست؟ حتي محاسبات و معادلاتي كه طي آن اين روز انتخاب شد بر ما آشكار نيست. ما امروزه نمي دانيم كه خيام اولين روز بهار را با چه معيارهاي دقيقي محاسبه كرده است؟ اما هرچه هست، نشان از قدرت علمي او دارد. براي اينكه صحت اين مطلب به اثبات برسد، ما تقويم هجري شمسي را در طول تاريخ ايران گسترش داديم. يعني كل تاريخ ايران را بر اساس تقويم  هجري شمسي به ثبت رسانديم و متوجه شديم كه با اين انتخاب خيام اصلا مغايرت ندارد، اما همين كار را هم با تقويم قمري انجام داديم، اما نتيجه معكوس بود. تقويمي كه ما استخراج كرديم را با پيش بيني منجمان تقويم هجري قمري مطابقت داديم ومتوجه شديم كه پيش بيني آنها درست نبوده، ولي چه دقتي در محاسبات خيام وجود داشته كه باعث شده اينگونه همه چيز دقيق باشد وخطاي تقريبا هيچ تقويم ما، امكان هرگونه پديده طبيعي آسماني را ميسر سازد، خيام به ما نگفت كه چگونه به اين مهم دست يافته. او دانشمند عجيبي بوده ما حتي تاريخ دقيق تولد او را نمي دانستيم، تا اينكه براساس اطلاعات و يادداشت مورخان حدود ۳۰سال از قرن پنجم هجري مورد بحث قرار گرفت و گمان رفت كه تولد خيام در يكي از روزهاي اين ۳۰سال بوده. من تمام يادداشت هاي خيام را مورد مطالعه قرار دادم و متوجه شدم كه او شبي را كه در آن متولد شده، به لحاظ نجومي تعريف كرده است. او در يكي از سه شبنه هاي ما بين اين ۳۰سال به دنيا آمده بود. همين امر باعث شد تا من حدود شش ماه به بررسي تمام شب هاي سه شنبه اين ۳۰سال بپردازم تا بالاخره موفق شوم كه تاريخ دقيق تولد او را بيابم. او نه تنها راز انتخاب اول فروردين به عنوان اولين روز سال را برايمان نگشود، بلكه حتي روز تولد خود را در هاله اي از رمز و راز به ما گفته. در واقع انتخاب نوروز به عنوان اول سال، براي او چنان واضح و بديهي بوده كه ديگر نيازي احساس نكرده كه چگونگي انتخاب آن را براي نسل هاي بعد از خود توضيح دهد.
اساسي ترين نياز ما را تقويم رقم مي زند
پاي سفره افطار و آواي «ربنا» در گوش، و صداي اذان كه بلند مي شود، دقيقا لحظه اي مشخص كه چند ماه قبل يا حتي چندين ماه قبل تر پيش بيني شده، اذان گفته مي شود. چطور ممكن است كه كسي پيش بيني كند كه در فلان روز از فلان ماه كه خواهد آمد، خورشيد در لحظه اي معين غروب مي كند؟ اين اعجابي است كه به وسيله علم پديد آمده است. دكتر ايرج ملك پور به ياد سال هاي۵۹ - ۵۸مي افتد.
«در سال هايي كه تقويم خورشيدي را بدست آورده و دراختيار مردم گذاشتيم، بسياري از مردم مراجعه كردند و خواهان تعيين اوقات شرعي شدند. براساس اين نياز مردم، از سوي آيت الله مرعشي نجفي به ما ماموريت داده شد تا زيرنظر ايشان به استخراج اوقاع شرعي بپردازيم. از آنجا كه ايشان به امور شرعي آشنايي داشتند، كمك فراواني به ما كردند تا ما هر چه دقيقتر كار علمي مان را پيگيري كنيم. ما حدود شش ماه با آيت الله مرعشي نجفي كار كرديم و بلاخره توانستيم اوقات شرعي سال قمري را بدست آوريم. پس از استخراج اوقات شرعي، متوجه شديم كه نتيجه اي كه ما بدست آورديم، با نتايج مستخرجان قبلي فرقي ندارد. الان هم اوقات شرعي را بر همان اصول استخراج مي كنيم و اين افتخار را هم داريم كه اوقات شرعي كل دنيا را ما مي دهيم. «دكتر ملك پور در اتاقي واقع در موسسه ژئوفيزيك، به وسيله محاسباتي روي كاغذ، بسياري از مشكلات روزمره ما را كه اصلاً به چشم نمي آيد حل كرده. فقط كافي است كه تصور كنيم، اگر اين اوقات نبودند، اگر تاريخ تقويمي ما دقيق نبود، چه مشكلاتي كه به وجود نمي آمد.
حتي همين الان هم او پاسخگوي بسياري از افراد جامعه است. از مسوولان كشوري كه مي خواهند براي سال ها بعد برنامه ريزي كنند تا مردم عادي كه نمي توانند دليل عوض شدن تاريخ تولد يا مشكلات تقويمي خود را حل كنند. او همچنان همه اين كارها را انجام مي دهد. بي آنكه توقعي داشته باشد. كسي كه به واسطه آشنايي با او، بسيار بيشتر از قبل به ايراني بودن خود افتخار مي كنيم.»
شور و اشتياق بهار
وقتي كه بهار مي آيد و قدم هاي سنگين اش را بر درختان و سبزها مي گذارد، بي آنكه چشم به تقويم بدوزيم مي فهميم كه طبيعت دارد پوست مي اندازد. قرار است كه با اين پوست انداختن ما نيز تغييركنيم. سال كه تازه مي شود، ما نه منتظر تقويم مي مانيم و نه منتظر آمدن يك روز، تنها طبيعت است كه معيار ماست. ما وقتي دگرگوني طبيعت را مي بينيم، خود را آماده مي كنيم. تازه بعد از آنست كه مي رويم سراغ تقويم و بازهم تقويم را كه برمي  داريم، نام آشنايي به چشم مي آيد. سوالي كه در ذهنمان مدام مي رود و مي آيد، ناخودآگاه به زبان آورده مي شود.
قصد نداريم كه پيش دكتر ملك پور، حرفي زده شود كه نپخته و نسنجيده باشد. اما كنجكاوي را نمي شود كنترل كرد. وقتي شما هم از حرف هاي دكتر ملك پور احساس غرور كنيد، حتماً گاهي اوقات نمي توانيد خودتان را كنترل كنيد. او هم اين را مي داند. وقتي از او مي پرسم آيا هيچ ملتي اول بهار را اولين روز سال خود قرارداده، نگاهي مي كند و دوباره حرف هاي شنيدني، دوباره حرف هايي كه به دل مان خوب مي نشيند. دكتر ملك پور شمرده، شمرده شروع مي كند به صحبت: «تقريباً چهل كشور در دنيا از تقويم ميلادي استفاده مي كنند. البته از تقويم قمري هم در كشورهاي اسلامي استفاده مي شود، آن هم به خاطر استفاده از زمان هاي مذهبي و تعيين مراسم و مواقع ويژه آن.
استفاده ازتقويم قمري به عنوان تقويم رسمي كشورها، رايج نيست. اما تنها كشور و ملتي كه اولين روز فصل بهار را مبناي شروع سال خود قرارداده، ما هستيم. ما تنها ملتي هستيم كه با آغاز تقويم طبيعت، تقويم ما هم آغاز مي شود. اين مساله چنان اهميتي دارد كه سازمان ملل هم اولين روز بهار كه عيد ما ايرانيان است را به رسميت شناخته و آن روز را به عنوان روز زمين نامگذاري كرده است. تمام دنيا به اهميت تقويم ما اذعان دارند. با آغاز بهار، سال ما هم شروع مي شود. به لحاظ رواني اين مساله بسيار حائزاهميت است. مثلاً تحويل سال ميلادي در زمستان است، حدود ۱۱-۱۲ دي ماه شمسي، فصل زمستان فصلي نيست كه در آن شادابي و نشاط بين مردم به طور طبيعي وجود داشته باشد. اما با ورود بهار تمام انسان ها شادمان و خوشحالند. احساس طراوت و شادابي در مردم به طور طبيعي ديده مي شود. وقتي كه ناگهان طبيعت چهره عوض مي كند و به سمت سرسبزي و خرمي مي رود، مردم نيز با او تغيير كرده و همگام مي شوند.
اين دگرگوني به لحاظ رواني چنان تاثيري مي گذارد كه نمي شود انكارش كرد. تقويم ما هم از دگرگوني طبيعت آغاز مي شود و اين احساس شادماني كه در طبيعت وجود دارد، در مردم نيز ديده مي شود. شايد همين عامل باعث مي شود تا در روزهاي تحويل سال، هيچ ملتي مثل ما شاداب نباشد. درواقع اين انتخاب از سوي منجمين ما،  يك انتخاب دقيق بوده. اما همانگونه كه قبلاً گفتم آنها هيچ سند و مدركي از خود برجا نگذاشته اند تا ما بدانيم چرا اول فروردين را به عنوان اولين روز سال انتخاب كرده اند. انتخاب اين آغاز براي تقويم ما، كه هر ده ميليون سال، يك روز خطا دارد، واقعاً يك اعجاب است.
ماجرا از كجا شروع شد
حتما شما هم در آسمان روزگاري چشم هايتان را چرخانده ايد و به دنبال ستاره بخت خود بوده ايد. يا از سر بي حوصلگي يا از روي كنجكاوي يا حتي با لبخندي تمسخرآميز، سري به آسمان برده و در پي ستاره اقبالتان كه حتما درخشان تر از بقيه است، گشته ايد. با حرف هايي كه دكتر ملك پور برايمان زده، احتمالا باور كرده ايم كه ستاره اقبال مان درخشان تر از آن است كه فكر كنيم در هفت آسمان آيا ستاره اي داريم يا نه. همه چيز را از او شروع مي كنيم. از روزهايي كه بشر پا به روي كره خاكي گذاشت. از انسان هاي اوليه و چگونگي رفع نيازشان از شمارش روزها، ماه ها و سال ها.
«در آغاز، هنگامي كه بشر شروع كرد به زندگي متمركز و در جايي اسكان گزيد، نياز به تقويم از اصلي ترين نياز آنها بود تا بتواند در كشاورزي و ساير امور بر اساس آن برنامه ريزي كند. در ابتدا تقويم تمامي ملل قمري بوده. يك مبناي محسوس براي شمارش كه روز و شب است، در ابتدا تعيين شد و تا مدت ها بشر از اين واحد زماني استفاده مي كرد، اما پس از چندي بشر متوجه شد كه اين معيار پاسخگوي نيازهاي او نيست. بشر تصميم گرفت از واحدي بزرگ تر استفاده كند. بنابراين براساس حركات ماه، معيار بزرگ تري را براي خود برگزيد كه شامل ۳۰ روز بود. به تدريج مشخص شد كه پس از گذشت ۱۲ ماه، دوباره طبيعت همه چيز را از سر مي گيرد و فصل ها از نو آغاز مي شوند. پس از آن و بر اساس حركات ماه تقويم قمري شكل گرفت. تا مدت ها استفاده از تقويم قمري در ميان ملل مختلف رايج بود، اما اولين ملتي كه تقويم قمري را كنار گذاشت، مصري ها بودند. آنها تقريبا ۶۲۰۰ سال قبل وقتي كه فهميدند تقويم قمري در هر سال ۱۱ روز با طبيعت اختلاف دارد آن را كنار گذاشته وبر اساس حركات خورشيد، تقويم جديدي به وجود آوردند. اما تقويم شمسي در ايران براي اولين بار در زمان جمشيد پي ريزي شد. اين تقويم به نام تقويم يزدگردي باستاني معروف است و مراسم خاصي هم در هر رو زآن انجام مي گرفت. اين تقويم آنقدر دقيق بود كه اختلافش با طبيعت در هر سال ۳۵ ثانيه بوده، به عبارتي، تقويم يزدگردي باستاني، چنان دقيق استخراج شده بود كه اين اختلاف براي آن دوره بسيار ناچيز به نظر مي رسد. اين تقويم، دوازده ماه سي روز داشت و تمام ماه ها هم با هم برابر بودند. پنج روز هم اضافه مي آمد كه در اين پنج روز جشن هاي نوروزي برگزار مي شد. به اين ترتيب اختلاف اين تقويم، با تقويم طبيعت در هر سال، فقط ۳۵ ثانيه بود. مي توان تصور كرد كه آنها چقدر دقيق همه چيز را محاسبه كرده بودند.»
دوباره برگرديم به اول متن 
از آمدنم نبود گردون را سود
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود
از هيچ كسي همين دوگوشم نشنود
كين آمدن و رفتنم از بهر چه بود
اين شعر را بعد از مصاحبه وقتي از پيش دكتر ملك پور باز مي گشتيم زير لب و به زمزمه مي خوانديم. در ترافيك سنگين اين روزهاي آخر سال، نه به فكر سوختن زمان بوديم و نه بوق هاي بي مورد همشهري ها روي اعصابمان مي توانست راه برود. سر خوش بوديم از اينكه حكيم خيام را به لطف سخنان دكتر ملك پور بيشتر و بهتر شناخته ايم. خيام شاعر، حالا براي ما قله اي از نبوغ و دانش و ذوق و مهرباني بود و بيش از آنكه در تصور بگنجد متواضع. دست كم مصرع اول اين شعر مي توانست سكوي پرتاب ما باشد به جانب سرزمين تواضع خيام. حالا ايران براي ما دوباره و در گوشه اي ديگر از پيشينه اش درخشيده بود و دانسته بوديم كه تقويم ما كم خطاترين تقويم دنياست. فهميده بوديم تنها كشور دنيا هستيم كه سال نو را با آغاز زندگي طبيعت پيوند زده است. مجاب شده بوديم كه همه اينها بر پايه حساب و كتاب و دانش شكل گرفته است. حالا ما دوست داشتيم شما را هم در گفت وگويمان با ايرج ملك پور سهيم كنيم. دوست داشتيم تصوير حكيم خيام را وقتي با قلم و كاغذ محاسبات رياضي را در گوشه اتاقي به سرانجام مي رساند بكشانيم و بياوريم به اتاق دكتر ايرج ملك پور و باقي داستان را از زبان خود او بياوريم.
شايد الان بهتر بشود دليل آوردن سخن آغاز اين گزارش را توضيح داد. وقتي كه فهميديم خيام چه زحماتي كشيده، بهتر است اين سخن ناظم حكمت را براي او بدانيم.
«ماه شب چهارده، شبيه فانوس دزدي است...

نماي نزديك
004584.jpg
در ۲ مهر ۱۳۱۹ هجري شمسي زماني كه كودكي درروستاي نوا درشهرستان لاريجان به دنيا آمد، كسي تصور نمي كرد كه روزگاري او خورشيد و ماه و ستارگان را رصد كند و حاصل مطالعاتش تقويمي باشد كه در آغاز هر سال و در روزهاي اوليه نوروز، دست به دست بچرخد تا ما را از گردش ايام خبردار كند.
دكتر ايرج ملك پور در خانواده اي ملاك بدنيا آمد. زماني كه هنوز خانواده  شان در ييلاق بودند و به قصد آمدن به شهر بارو بندشان را جمع مي كردند، او ديگر مجال نداد تا هواي شهر را براي اولين بار تنفس كند. در همان روستاي ييلاقي چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه اش را درشهرستان لاريجان گذراند. و پس از آن در سال ۱۳۳۹ وارد دانشگاه تهران شد و در رشته فيزيك به تحصيل پرداخت. در خرداد۱۳۴۳ ليسانس اش را از دانشگاه تهران گرفت و به آلمان رفت. پس از چند ماه از آلمان به فرانسه رفته و در دانشگاه به تحصيل ادامه داد. در ۲۳ بهمن ۱۳۵۲ در رشته دكتراي علوم از دانشگاه پاريس فارغ التحصيل شد پس از آن به ايران آمد و از مهر ۱۳۵۵ در دانشگاه تهران و در موسسه ژئوفيزيك مشغول به كار شد.
در سال ۱۳۵۷ يونسكو به منظور برقراري امكان تحقيق و مطالعه از ده نفر از دانشمندان جهان دعوت به عمل آورد تا با هزينه اين سازمان در رشته هاي مختلف به اروپا بروند. اين بورس كه توسط يونسكو به دانشمندان برجسته جهان در رشته هاي مختلف اختصاص يافته بود به بورس كوپرنيك معروف شد. دكتر ايرج ملك پور در رشته نجوم، از سوي يونسكو انتخاب و به اين بورس دعوت شد. او تنها منجمي بود كه در دنيا از سوي يونسكو انتخاب شده بود اما ملك پور، به ميل و اختيار شخصي ترجيح داد تا در آن شركت نكند و درتحول  جاري كشور كه در آن روزها دوران اوجشن را مي گذراند، در كنار مردم باشد. او طي تقريبا سي سال فعاليت خود، تقويم بسياري از كشورهاي جهان را استخراج كرده همچنين استخراج تقويم شمسي به شكل امروزي اش از نتايج فعاليت هاي اوست. او تحت نظر آيت الله مرعشي نجفي اوقات شرعي ماههاي قمري را استخراج كرد و اكنون براساس تحقيقات و مطالعات او تقويم شمسي و قمري و اوقات شرعي استخراج مي شود. او سال ها مسوول انجمن خورشيدي موسسه ژئوفيزيك بود و بر رصد خانه تهران سال ها مديريت داشت. او يك فرزند دارد كه هم اكنون بامدرك كارشناسي زمين در موسسه ژئوفيزيك به فعاليت مشغول است. ملك پور را همه مي شناسيم؛ مردي كه تاريخ پنج هزار ساله شمسي را در سينه دارد. فقط كافي است تا شما ابهامي در مورد ماهي از سال هاي گذشته داشته باشيد! محاسباتي چند بر كاغذ توسط او همه چيز را برايتان آشكار مي كند. او پيدا كردن سالروز تولد حضرت فاطمه زهرا(س) را يكي از افتخارات خود مي داند. بسياري از سالروزهاي تولد و مرگ را او بدست آورده: ابن سينا، خيام، فردوسي، سعدي و بسياري از بزرگان ديگر. او پدر تقويم نوين ايران است.
دست هاي كودكي و انديشه تقويم 
من از كودكي دلبسته بهار بودم و رسيدن عيد. مثل همه بچه هاي ايران سفره هفت سين برايم پر از رنگ بود و شادي. بوي اسكناس نو و گرفتن عيدي از بزرگترها نشانه آمدن سال نو بود.
در كنار همه اينها طبيعت خيره ام مي كرد. جوانه زدن آرام آرام يك گياه و شكوفه كردن درخت هاي ميوه با نفس گرم زمين و بهار به ذهنم تلنگر مي زد. من عاشق رياضيات بودم و اين تصويرها را با دنياي رياضي مقايسه مي كردم. مي خواستم حيرتم را از واكنش زمين به مدد اعداد و ارقام آرام كنم. خيلي از دوستان و همكلاسي هاي آن روزگارم مي خواستند دكتر شوند، مهندس شوند يا خلبان. من به دنبال هيچ كدام از اين شغل هاي طلايي نبودم. اما دوست داشتم آسمان را بشناسم و زمين را. دوست داشتم بدانم دنياي رياضي در اين ميانه چه كاري از دستش ساخته است و بعد زمان گذشت. زمان گذشت تا تقويم را شناختم و فهميدم سامان دادن به همين دفترچه كوچك و به ظاهر دم دست حاصل مطالعات بسيار و دقيق شدن بر حركت خورشيد است. در همين روزها بود كه به ياد كودكي ام افتادم و حيرتم از طبيعت و مدد از ابزار رياضي. به نظرم رسيد من از همان كودكي با تقويم و آسمان تنيده شده ام.

يك شهروند
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |