ارزيابي كمي مكان هاي فرهنگي در ايران
۶/۲ سالن سينما براي هر ميليون نفر
سالن هاي سينما: تعداد سالن سينما از ۳۱۲ باب در سال ۷۷ با رشد متوسط سالانه ۷۳/۳- درصد به ۲۶۸ باب در سال ۸۱ رسيده است. گرچه در سال هاي ۷۸ و ۷۹، در هر سال با افزايش ۲ سالن سينما روبه رو بوده ايم، ولي در سال ۸۰ نسبت به سال ۷۹، ۶ سالن سينما تعطيل شده و در سال ۸۱ نسبت به سال ۸۰ شاهد تعطيلي ۴۳ سالن سينما هستيم، يعني حدود ۱۴ درصد سالن ها طي يك سال تعطيل شده اند. دلايل زيادي براي كمبود و كاهش سالن هاي سينما وجود دارد كه مي توان به آنها به شرح زير اشاره كرد:
۱-كاهش شديد مخاطبان و در نتيجه سودآور نبودن سينماداري
۲-وجود تجهيزات كهنه و فرسوده و سالن هاي قديمي و فاقد فن آوري هاي نوين
۳-قرار گرفتن سالن ها در نقاط نامناسب شهري
كاهش شديد مخاطبان، سبب شده است كه هزينه نگهداري يك سالن سينما (آن هم قديمي) به مراتب بيش از درآمد آن باشد و اين وضعيت سبب تعطيلي بسياري از سينماها در سال هاي اخير به ويژه سينماهاي قديمي با ظرفيت بالا بوده است. رشد اندك سالن هاي سينما نيز ناشي از اعطاي وام هاي تسهيلات تكليفي و راه اندازي سالن هاي جديد بوده كه البته به دليل كاهش استقبال مردم از سينما، سالن هاي جديدالتاسيس نيز از عهده بازپرداخت وام خود برنيامده اند و در سال هاي اخير شاهد تعطيلي تعدادي از سالن هاي جديد نيز هستيم.
سرانه سالن هاي سينما نيز از ۸ باب در سال ۷۷ به ۲/۶ باب در سال ۸۱ به ازاي هر ۱ ميليون نفر كاهش يافته است كه رشد متوسط سالانه ۱۷/۶ -درصد را نشان مي دهد. در واقع با توجه به آمار جمعيت كشور در سال ۱۳۷۷ به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت شهري ۸ باب سالن سينما وجود داشته است. به عبارت ديگر در سال ۷۷ هر ۱۲۵ هزار نفر جمعيت شهري از يك باب سالن سينما بهره مند بوده اند كه اين رقم در سال ۸۱ به يك باب براي هر ۱۶۱هزار و ۲۹۰ نفر جمعيت شهري كاهش يافته است.
كتابخانه هاي عمومي: كتابخانه هاي عمومي به عنوان مهم ترين مكان فرهنگي - دولتي كه به عموم مردم خدمات رايگان ارايه مي دهد، از ۱۲۶۳ باب در سال ۷۷، با رشد متوسط سالانه ۷/۵ درصد به ۱۵۷۴ باب در سال ۸۱ افزايش يافته است كه اين روند نشان دهنده توجه دولت براي سرمايه گذاري به منظور توسعه فضاهاي فرهنگي عمومي بوده است. تذكر اين نكته لازم است كه اين آمار فقط شامل كتابخانه هايي است كه در اختيار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است و چنانچه كتابخانه هاي روستايي، كتابخانه هاي عمومي زير نظر شهرداري ها، كتابخانه هاي مساجد، كتابخانه هاي خصوصي و شخصي، كتابخانه هاي تخصصي دولتي و غيردولتي و كتابخانه هاي دانشگاهي را به آن بيفزاييم ارقام از وضعيت نسبتا مطلوب فضاي كتابخانه اي كشور طي سال هاي اخير حكايت مي كند، هر چند هنوز با استانداردهاي جهاني فاصله قابل توجهي وجود دارد.
بر اساس پيش بيني برنامه دوم توسعه مقرر شده بود، تعداد كتابخانه هاي عمومي كشور در سال هاي ۷۶ و ۷۷ و ۷۸ به ترتيب به ۱۰۱۷ و ۱۱۹۷ و ۱۳۹۷ باب افزايش يابد كه عملكرد اين بخش در اين سال ها به ترتيب ۱۱۴۷، ۱۲۶۳، ۱۳۰۴ باب بوده است. بنابراين در سال ۷۶، ۱۳۰ باب و در سال ۷۷، ۶۶ باب كتابخانه بيشتر از پيش بيني برنامه ساخته شده است كه به ترتيب ۸/۱۲ و ۵/۵ درصد رشد نسبت به پيش بيني برنامه را نشان مي دهد. ولي در سال ۷۸، ۹۳ باب كتابخانه ساخته شد كه ۷/۶- درصد كمتر از پيش بيني برنامه دوم است. بنابراين در سال ۷۸، ۳/۹۳ درصد از هدف پيش بيني شده براي آن سال محقق شده است. سرانه كتابخانه هاي عمومي در سال ۷۷ به ازاي هر ۲۵ هزار نفر، ۵۱/۰ كتابخانه بوده كه به ۶/۰ باب در سال ۸۱ رسيده است و رشد متوسط سالانه ۱۵/۴ درصد را نشان مي دهد.
بر اساس پيش بيني برنامه سوم توسعه مقرر شده بود كه سرانه كتابخانه هاي عمومي در سال هاي ۷۹، ۸۰ و ۸۱ به ترتيب ۶/۰، ۷/۰، ۷/۰ و با رشد متوسط سالانه ۷ درصد باشد، اما عملكرد اين بخش طي اين سال ها به ترتيب ۵۴/۰، ۵۸/۰ و ۶/۰ بوده است. در واقع در هر يك از سال هاي مذكور سرانه كتابخانه عمومي تقريبا ۱۴ درصد كمتر از پيش بيني برنامه سوم بوده وفقط ۸۶ درصد از اهداف برنامه تحقق يافته است. با اين حال شاهد رشد سرانه كتابخانه هاي عمومي از سال ۷۷ تا سال ۸۱ هستيم؛ بنابراين در سال ۱۳۷۷، به ازاي هر ۱۰۰هزار نفر، ۰۴/۲ باب كتابخانه يا به عبارت ديگر براي هر ۴۹۰۲۰ نفر يك باب كتابخانه وجود داشته است. اين رقم در سال ۱۳۸۱ به ۴/۲ باب به ازاي هر ۱۰۰ هزار نفر رسيده و به عبارت ديگر هر يك باب كتابخانه ۴۱۶۶۷ نفر را تحت پوشش خدمات خود قرار داده است.
سالن اجراي برنامه هاي هنري: تعداد سالن اجراي هنري از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۱ ثابت بوده و هيچ گونه تغييري نكرده است و تعداد آن كماكان ۱۹ باب بوده است. بنابراين نرخ رشد متوسط سالانه اين بخش صفر بوده است.
با توجه به رشد جمعيت و ثابت بودن تعداد سالن هاي اجراي هنري، ارقام نشان مي دهد كه سرانه سالن ها در سال ۷۷ به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت شهري، ۴۹ درصد باب بوده است كه با رشد منفي متوسط سالانه ۶۵/۲ درصد در سال ۸۱ به ۴۴ درصد باب كاهش يافته است. به عبارت ديگر در سال ۷۷ براي ۲۰۴۰۸۱۶ (دو ميليون و چهل هزار و هضتد و شانزده نفر) جمعيت شهري يك باب سالن و در سال ۸۱ براي ۲۲۷۲۷۲۷ (دو ميليون و دويست و هفتاد و دو هزار و هفتصد و بيست و هفت نفر) يك باب سالن اجراي هنري فعال بوده است.
لازم به توضيح است كه طي سال هاي اخير تعداد گروه هاي نمايشي و نيز نمايش هاي توليد شده از رشد نسبتا مناسبي برخوردار بوده است. لكن همراه اين افزايش توليد در بخش توليد و نيز افزايش تقاضا، فضاهاي عرضه اين آثار كماكان ثابت مانده است.
نگارخانه: نگارخانه به عنوان مركز و فضا در توليد، نمايش و عرضه هنرهاي تجسمي محسوب مي شود كه تعداد آن در كشور از ۸۹ باب در سال ۷۷ به ۱۴۵ باب در سال ۸۱ رسيده كه از رشد متوسط سالانه ۹۸/۱۲ درصد برخوردار بوده است.
بر اساس پيش بيني برنامه سوم، مقرر شد در سالهاي ۷۹، ۸۰ و ۸۱ به ترتيب ۱۷۱، ۱۸۱ و ۱۹۱ باب نگارخانه در كشور وجود داشته باشد، در حالي كه آمار حاكي از وجود ۱۱۸، ۱۳۲ و ۱۴۵ باب است كه در واقع در سال هاي ۷۹، ۸۰ و ۸۱ تعداد نگارخانه هاي كشور به ترتيب ۳۱-، ۲۷- و۲۴ - درصد كمتر از پيش بيني برنامه سوم بوده است. بنابراين در سال ۷۹ فقط ۶۹ درصد، در سال ۸۰، ۷۳ درصد ودر سال ۸۱ نيز ۷۶ درصد از اهداف برنامه تحقق يافته است.
تعداد نگارخانه هاي كشور به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت شهري ۳/۲ باب در سال ۷۷، به ۴/۳ باب در سال ۸۱ رسيده است كه از رشد متوسط سالانه ۲۶/۱۰ درصد برخوردار بوده است. به عبارت ديگر در سال ۷۷ براي هر ۴۳۴۷۸۳ نفر يك باب نگارخانه ودر سال ۸۱ براي هر ۲۹۴۱۱۸ نفر يك باب نگارخانه به نمايش آثار هنري پرداخته است. اغلب نگارخانه ها به وسيله بخش خصوصي ايجاد و بهره برداري مي شوند و نكته قابل توجه اين است كه بيش از ۹۰ درصد اين نگارخانه ها در شهر تهران بوده و اغلب استان ها هيچ نگارخانه اي براي نمايش آثار هنري در اختيار ندارند.
موزه: موزه به عنوان يكي از مهم ترين مراكز و فضا در نمايش و عرضه آثار تاريخي است كه از اعتبار بين المللي برخوردار بوده وپشتوانه فرهنگ، صنعت و اقتصاد از لحاظ تاريخي به شمار مي رود. آمار نشان مي دهد تعداد موزه هاي كشور از ۶۱ باب در سال ۷۷ با رشد متوسط سالانه ۰۱/۷ درصد به ۸۰ باب در سال ۸۱ افزايش يافته است. بر اساس پيش بيني برنامه دوم توسعه مقرر شده بود كه در سال هاي ۷۶، ۷۷ و ۷۸ به ترتيب ۳، ۳ و ۴ باب موزه جديد در شهرهاي تاريخي - فرهنگي و شهرهاي فاقد موزه ايجاد شود اما عملكرد بخش در سال ۷۷ نسبت به سال ۷۶ يك باب كمتر از پيش بيني برنامه را نشان مي دهد.
به عبارت ديگر ۵۹ باب موزه در سال ۷۶ و ۶۱ باب موزه در سال ۷۷ در كشور وجود داشته است. اما در سال ۷۸ طبق پيش بيني برنامه دوم بايد ۴ باب موزه جديد ايجاد مي شد، ولي در عمل شاهد احداث ۶ باب موزه جديد در اين سال هستيم كه نه تنها عقب بودن از پيش بيني برنامه دوم را جبران كرد بلكه يك باب نيز بيشتر از پيش بيني برنامه به تعداد موزه هاي كشور افزوده شد.
سرانه موزه هاي كشور نيز در سال ۸۱ نسبت به سال ۷۷ از رشد متوسط سالانه ۳۳/۴ درصد برخوردار بوده است، به اين معنا كه براي هر يك ميليون نفر جمعيت شهري كشور در اين سال ۵۷/۱ باب و در سال ۸۱، ۸۶/۱ باب موزه وجود داشته است. به عبارت ديگر يك باب موزه براي هر ۶۳۶۹۴۳ نفر درسال ۸۸، به يك باب موزه براي هر ۵۳۷۶۳۴ نفر در سال ۸۱ افزايش يافته است. اين سرانه و نيز تعداد موزه ها براي كشوري همچون ايران با سابقه كهن تاريخي و تمدني كه در جاي جاي اين كشور پهناور و آثار و بقاياي آن پيدا شده و يا در آينده پيدا خواهد شد، چندان مناسب به نظر نمي رسد. ضمن اين كه موزه ها به عنوان مهم ترين مراكز پژوهشي و تحقيقاتي براي محققان و پژوهشگران محسوب مي شوند و اين تعداد موزه هرگز جوابگوي اين نيازها نخواهد بود.
كتابخانه هاي مساجد: مساجد كشور از همان سال هاي صدر اسلام به عنوان مهم ترين كانون علمي و فرهنگي در كنار فعاليت هاي ديني و مذهبي فعاليت داشته است . وجود كتابخانه هاي بزرگ و معتبر و مراكز علمي در طول تاريخ اسلام هميشه در درون مساجد و يا در جوار آن واقع بوده است. امروزه مساجد تا حدودي آن كاركرد علمي و فرهنگي خود را از دست داده و گرايش عمده آن به سوي فعاليت هاي ديني و مذهبي سوق داده شده است. از اوايل دهه هفتاد با ايجاد ساختار و تشكيلات مناسب در جهت هدايت، سياستگذاري، نظارت و ارتقاي كاركرد علمي و فرهنگي مساجد كشور، مجددا تقويت و راه اندازي كتابخانه هاي مساجد و كانون هاي فرهنگي و هنري آن مورد توجه سياستگذاران قرار گرفت و امروزه شاهد رونق مجدد كاركرد علمي و فرهنگي مساجد كشور هستيم.
كتابخانه هاي مساجد يكي از اركان اصلي كانون هاي فرهنگي و هنري مساجد محسوب مي شوند كه جمع زيادي از متقاضيان خدمات كتابخانه اي را تحت پوشش خود دارد. تعداد اين كتابخانه ها از ۴۹۶ باب در سال ۷۷ با رشد متوسط سالانه ۶/۲۶ درصد به ۱۲۷۵ باب در سال ۸۱، افزايش يافته است. بنابراين در سال هاي ۷۷ و ۸۱ به ازاي هر يك ميليون نفر جمعيت به ترتيب ۰۲/۸ باب و ۶۴/۱۹ باب كتابخانه مسجد در كشور وجود داشته است كه رشد چشمگيري را در طول اين سال ها نشان مي دهد. از سوي ديگر سرانه كتابخانه مسجد از سال ۷۷ تا سال ۸۱ از رشد متوسط سالانه ۰۹/۲۵ درصد برخوردار بوده است. به عبارت ديگر در سال ۷۷ براي هر ۱۲۴۶۸۸ نفر يك باب كتابخانه مسجد و در سال ۸۱ براي هر ۵۰۹۱۶ نفر يك باب كتابخانه، به ارايه خدمات مشغول بوده است، يعني از سال ۷۷ تا سال ۸۱، به تعداد كتابخانه هاي مساجد تقريبا به ميزان ۵/۲ برابر افزوده شده است.
چنين به نظر مي رسد كه طراحي نظام مديريت مناسب كتابخانه هاي مساجد، يكي از ضرورت هايي است كه چنانچه به درستي انجام شود، انتظار مي رود كه رقم تعداد خدمت گيرندگان كتابخانه هاي عمومي مساجد افزايش قابل توجهي يابد.
|