درباره ضرورت كاهش تعطيلات سالانه به كرات صحبت شده است. گفته مي شود كه ايران «تعطيلات خيز» ترين كشور جهان است. تعطيلات نوروزي با احتساب بين التعطيلات و مناسبت هاي گاه و بي گاه بين ۱۵ تا ۲۰ روز است. اضافه كنيد تعطيلات ملي و اعياد و ايام سوگواري مذهبي را تا مشخص شود كه ما در سال چند هفته و گاه ماه را در تطعيلات به سر مي بريم.
منتقدان تعطيلات بي رويه، به خصوص تعطيلات مستمر نوروزي، بر اين باورند كه به مدت دو هفته فعاليت هاي اقتصادي و اداري از جريان مي افتد، چرخه كاري مختل مي شود، مردم تنبل مي شوند و جامعه را ركودي فراگير و گسترده دربر مي گيرد. ظاهراً ادعاي آنها چندان هم پر بيراه نيست. با استانداردهاي بين المللي كه وقت و زمان در آن طلا شمرده مي شود ، تعطيلات دوهفته اي ضرر و زيان هاي اقتصادي فراواني به همراه دارد، اما سوال اصلي اين است آيا چنين استانداري با وضعيت كاري و اقتصادي در ايران قابل تطبيق است؟
به ادعاي آمارهاي رسمي زمان كار مفيد ادارات دولتي، چيزي در حدود چند دقيقه است. تصور كنيد كه خيل عظيمي از كارمندان دولت، صبح ها از خواب بيدار مي شوند، از وسايط نقليه عمومي و خصوصي استفاده مي كنند، باعث ترافيك مي شوند، به ساختمان محل كارشان مي روند، به مدت ۸ ساعت از خزانه دولت پول مي گيرند، چاي، قند، برق، آب، گاز، تلفن و... مصرف مي كنند و تنها چند دقيقه كار مفيد مي كنند.
برآورد هزينه سوخت بنزين (با احتساب يارانه هنگفتي كه دولت بابت اين امر مي پردازد)، ايجاد ترافيك هاي سنگين صبحگاهي، آلودگي هوا، هزينه اجاره ساختمان عمدتاً بزرگ و عظيمي كه كارمندان در آن مشغول كار هستند، هزينه چاي، قند، برق، آب، گاز و تلفن، رقمي حيرت آور خواهد شد. اين رقم را مقايسه كنيد با چند دقيقه كار مفيدي كه در ادارات دولتي انجام مي شود، آنگاه مشخص خواهد شد كه سرمايه هنگفتي هزينه مي شود براي چند دقيقه كار مفيد.مردم هم به عنوان ارباب رجوع (اين واژه ارباب رجوع بي مسماترين اصطلاح براي آدم هايي است كه هر روز جهت رتق و فتق امورشان به ادارات دولتي مي روند و دست از پا درازتر بازمي گردند) كه هميشه دست از پا درازتر و سرخورده تر، از محيط هاي اداري بيرون مي آيند. حال سوال اين است كه با چنين استانداردي چرا بايد از تعطيل بودن ادارات دولتي نگران باشيم (مراكز خصوصي كه طبعاً براساس اختيار خودشان تعطيلات شان را تعيين مي كنند، يعني اگر كار باشد حتي در ايام نوروز هم مشغول فعاليت اند) آيا تعطيلات باعث نمي شود كه ما در سوخت بنزين، ترافيك و آلودگي هوا، هزينه هاي بي جاي آب، برق، گاز، تلفن و چاي و قند صرفه جويي داشته باشيم؟ آيا اين صرفه جويي و يا به تعبيري كسري هزينه در دستگاه هاي دولتي نيست؟ در ايام فعاليت دستگاه هاي عريض و طويل دولتي، چه گره اي از بوروكراسي گشوده مي شود كه در ايام تعطيلي گشوده نخواهد شد؟
|
|
همه ما شاهديم كه تهران در ايام تعطيل، چه هواي پاك، چه آرامش مطلوب و چه شهر قابل زيستني است. اين ايام را مقايسه كنيد با ايام غيرتعطيل كه شرح مصيبت آن در بالا رفت.با چنين معيارهايي نه تنها دولت بايد فكر كاستن تعطيلات را از سر بيرون كند، بلكه بايد تمهيداتي بينديشد كه ايام تعطيل براي مراكز دولتي بيشتر و بيشتر شود. اگر دولت قادر به ساماندهي بوروكراسي پوسيده و درمان هزينه هاي هدررفته نيست، حداقل مي تواند با چنين تمهيداتي، بخشي از اين معضل ريشه دار تاريخي را جبران كند. به همين دليل بايد از تعطيلات بيشتر استقبال كرد.آن هم بنا به دلايل عيني و بسيار ساده اي كه شرحش رفت.
اما جداي از طنز و مطايبه نبايد فراموش كرد كه ما در سال ۸۲ روزهاي تلخي را گذرانديم. زلزله بم كه بي گمان تلخ ترين حادثه سال و شايد يك دهه اخير بود خسارات بسياري براي كشور ما به بار آورد كه بايد جبران شود. بايد بم را بسازيم و بايد با همه فشارهايي كه از خارج بركشور ما وارد مي آيد مقابله كنيم. راهي نداريم جز كار و تلا ش بيشتر و بالا بردن بهره وري. فصل كار و كوشش را با همين هدف آغاز كنيم...البته آنچه در پايان اين متن آمدبه دليل لحن دستوري و اندرزگونه ممكن است به دل شما ننشيند اما اگر قرار باشد سال ۸۳ به ياد ماندني و سرشار از سازندگي و آبادي باشد چاره اي جز فراموشي زودهنگام تعطيلا ت نيست.