ترجمه: ارغوان اشتري
تصورش دشوار است كه «انقلاب هاي ماتريكس» بتواند بيشتر از اسلافش تأثير بگذارد. «ماتريكس اجراي دوباره» شش ماه پيش به نمايش عمومي درآمد و علاقه مندان اين سري فيلم ها را با سكانس هاي شگفت انگيز تعقيب و گريز، شرح و بسط هاي فيلسوفانه و زد و خوردهاي فيزيكي و با مشت خيره كرد.
«ماتريكس اجراي دوباره»، تماشاگران مشتاق و علاقه مندان كيانو ريوز را سيراب كرد كه از سال ۱۹۹۹ و نمايش قسمت نخست «ماتريكس» در انتظار دنباله هاي آن و پيشرفت ديگري براي سينما ديجيتالي بودند. «ماتريكس اجراي دوباره» با فروش دويست و هشتاد و يك ميليون دلاري روبه رو شد. اما اين فيلم علي رغم تمامي چيره دستي هاي تكنيكي اش دچار افت فروش شد و همه را غافلگير كرد.
يكي از صاحب نظران در امر فروش فيلم ها عقيده دارد كه «معمولاً در فيلم هاي چند قسمتي، فيلم مياني حكم واسطه را دارد. تماشاگران در پايان فيلم بلاتكليف باقي مي مانند، چون كارگردان سكانس پاياني را طوري طرح ريزي كرده تا تماشاگران براي ديدن قسمت آخر فيلم هم به سينما بيايند.»
«معمولاً قسمت سوم فيلم هاي دنباله دار با فروش خوبي روبه رو مي شوند، چرا كه اگر شما وقت و هزينه صرف كرده ايد تا دو قسمت نخست فيلم را تماشا كنيد، قطعاً تمايل خواهيد داشت تا سومين قسمت را ببينيد.»
اما هميشه اين طور نيست. «انقلاب هاي ماتريكس» و «ارباب حلقه ها: بازگشت فرمانروا» آماده نمايش و به نظر تحميلي مي رسند.
مدير توليد «شيريني آمريكايي»، كريس مور قانون خودش را براي تمايز ميان فيلم هاي تجاري و سودده در مقابل موضوعات هنري چنين بيان مي كند: «هر زماني كه ساختن دنباله اي بر فيلمي را بررسي مي كنم، از خودم مي پرسم كه «آيا همان عوامل اين فيلم را مي سازند؟» اگر جواب مثبت بود، خودم را به لحاظ روحي و رواني مشغول پروژه جديد مي كنم. اگر عوامل جديدي بخواهند در اين دنباله همكاري كنند، پس كمپاني تهيه كننده هدفش سر هم بندي كردن براي رسيدن به سوددهي است.»
تهيه كننده سه گانه «ماتريكس»، جوئل سيلور، بر ساختن دنباله هاي «جان سخت» و «اسلحه مرگبار» نظارت داشته است.
جوئل سيلور عقيده دارد كه سه گانه ماتريكس متفاوت از اين نوع فيلم هاست. «من درگير ساختن دنباله فيلم هاي گوناگوني بوده ام. زماني كه قسمت نخست فيلمي به نمايش عمومي در مي آيد و با موفقيت روبه رو مي شود، مديران كمپاني تهيه كننده به فكر ساختن قسمت هاي بعدي مي افتند. وقتي ما دست به توليد «جان سخت۲» زديم، يادم مي آيد بروس (ويليس) پرسيد كه چطوري مي تواند همان اتفاقات مشابه دوباره براي قهرمان اصلي بيفتد؟ چطوري مي خواهيد اتفاقاتي را كه در فيلم نخست افتاد، دوباره تكرار كنيد؟»
«در مقايسه، كارگردانان سه گانه ماتريكس اندي و لري واچوفسكي ژرف انديشانه داستانشان را پي ريزي كردند تا «يويايي اش را در قسمت دوم حفظ كنند و در «انقلاب هاي ماتريكس» به اوج برسانند. از همان ابتدا ي كار برادران واچوفسكي نسبت به روايت كل داستان بسيار شور و هيجان داشتند. تماشاگران مي توانند قضاوت كنند. اين دو برادر واقعاً باهوش هستند. زماني كه «انقلاب ماتريكس» به پايان برسد، در انتهاي فيلم كلمه «پايان» نقش مي بندد.»
شايد فروش «ارباب حلقه ها: بازگشت فرمانروا» ساخته پيتر جكسن بر «انقلاب هاي ماتريكس» سبقت بگيرد كه از هفدهم دسامبر به نمايش عمومي در آمد.
در سال ۲۰۰۱ «ارباب حلقه ها: ياران حلقه» سيصد و سيزده ميليون دلار و «ارباب حلقه ها: دو برج» سيصد و چهل ميليون دلار فروش كردند. هر دو فيلم نامزد تنديس اسكار بهترين فيلم بودند. كمپاني «نيولاين» و تهيه كننده اين سه گانه بيست دقيقه برگزيده قسمت آخر ارباب حلقه ها را به نمايش درآورد تا نظرها را بسنجد. آيا اين بار«ارباب حلقه ها: بازگشت فرمانروا» مورد علاقه رأي دهندگان آكادمي علوم و هنر سينمايي واقع مي شود؟
يكي از مديران رده بالاي اين كمپاني، مارك اردسكي در اين باره مي گويد: «گفتنش دشوار است، اما مي توانم به شما اين مسأله را عنوان كنم كه «بازگشت فرمانروا» در ميان اين سه فيلم، محبوب ترين قسمت پيتر كلمبن است. اگر بيشتر از بقيه قسمت ها نباشد، به همان ميزان براي اين قسمت زحمت كشيده اند.»
حالا بهتر است نگاهي به تاريخ سينما و سه گانه هايي بيندازيم كه از بوته آزمايش سربلند بيرون آمده اند:
«بازگشت به آينده» (۱۹۸۵)، اين فيلم ماجراجويانه و با موضوع سفر زمان شخصيت هاي مايكل جي. فاكس و كريستوفر لويد را به سالهاي ۱۹۵۰ برد و با فروش قدرتمندانه دويست و يازده ميليون دلاري اش براي ساختن دنباله ها اعلام آمادگي كرد. همانند «ماتريكس»، هر دو قسمت بعدي بازگشت به آينده در يك زمان فيلمبرداري شد. شخصيت كريسپين گلاور (جرج مك فلاي) پس از اختلافي كه درباره قراردادش پيدا كرد از داستان حذف شد. «بازگشت به آينده قسمت دوم» (۱۹۸۹) پيچيده تر و از جذابيت كمتري برخوردار بود، اما صد و هجده ميليون دلار فروخت. قسمت سوم فيلم در سال ۱۹۹۰ به نمايش عمومي درآمد كه مشكل شتابزدگي به لحاظ داستان گويي داشت و هشتاد و شش ميليون دلار فروش كرد.
|
|
«پدر خوانده»، اين فيلم كلاسيك به كارگرداني فرانسيس فورد كاپولا در سال ۱۹۷۲ برنده اسكار بهترين فيلم، بازيگر نقش نخست مرد (مارلون براندو) و فيلمنامه شد. در حالي كه صد و سي و چهار ميليون دلار فروخت. در پدر خوانده قسمت دوم (۱۹۷۴) رابرت دونيرو نقش آفريني كرد. اين فيلم از معدود قسمت دوم هايي است كه به لحاظ هنري با قسمت نخست برابري مي كند. دونيرو نقش دون كورلئونه جوان را ايفا كرد. قسمت دوم پدرخوانده، برنده شش تنديس اسكار شد و فقط پنجاه و هفت ميليون دلار فروخت. در «پدر خوانده قسمت سوم» (۱۹۹۰) داستان مافيا با حضور دايان كيتن در نقش همسر شكننده آل پاچينو ادامه يافت. قسمت دوم پدر خوانده هيچ اسكاري نبرد و ششصد و شش ميليون دلار فروش كرد.»
«اينديانا جونز: مهاجمان صندوقچه گمشده»(۱۹۸۱)، هريسن فورد را در نقش باستانشناسي زيرك و سرسخت به دنيا معرفي كرد. فيلم برنده چهار تنديس اسكار شد و دويست چهل و دو ميليون دلار فروش كرد. كارگردان استيون اسپيلبرگ، تهيه كننده جرج لوكاس، آهنگساز جان ويليامز و بازيگر هريسن فورد باري ديگر در «اينديانا جونز: معبد نيستي» (۱۹۸۴) با هم همكاري كردند اما اين دنباله قابل قياس با قسمت نخست نبود و با فروش صد و هفتاد و نه ميليون دلاري اش راه را براي «اينديانا جونز: آخرين جنگ صليبي» (۱۹۸۹) هموار كرد. اين فيلم صد و نود و هفت ميليون دلار فروخت و قسمتي از اين فروش به انتخاب هوشمندانه شون كانري براي نقش پدر اينديانا جونز برمي گشت. قابل ذكر است كه اينديانا جونز ديگر تريلوژي نخواهد ماند. چون هريسن فورد و استيون اسپيلبرگ تابستان آينده در فيلمي ديگر اين داستان را ادامه خواهند داد.
«ترميناتور»: در سال ۱۹۸۴ كارگردان جيمز كامرون، آرنولد شوارتسينگر را با اين فيلم به شهرت رساند. ترميناتور، سي و هشت ميليون دلار فروش كرد. «ترميناتور ۲: روز داوري» (۱۹۹۱) بازگشت روبات ها بود و بازيگر زن فيلم ليندا هميلتن در جنگاوري، سرسخت تر از سيگورني ويور در «بيگانه ها» (۱۹۸۶) جلوه مي كرد. «ترميناتور ۲» با كمك جلوه هاي ويژه توانست دويست و چهار ميليون دلار فروش كند و چهار اسكار در زمينه فناوري را برنده شود. اما از عوامل دو قسمت نخست فقط آرنولد شوارتسينگر در «ترميناتور ۳: ظهور ماشين ها» حضور دارد. اين فيلم با بودجه صد و هفتاد ميليون دلار و حضور كارگردان، فيلمنامه نويس و بازيگران مكمل جديد (از جمله نيك استال در نقش جان كانر جوان) تهيه شد. «ظهور ماشين ها» به اين پرسش پاسخ داد كه آرنولد شوارتسينگر هنوز مي تواند نقش ترميناتور را ايفا كند. اين قسمت با فروش صد و چهل و نه ميليون دلاري اش درها را براي توليد قسمت هاي بعدي باز گذاشت.
«آستين پاورز» (۱۹۹۷)، «آستين پاورز: مرد بين المللي راز» با بازي مايك مايرز، شوخي با فيلم هاي جاسوسي بود كه پنجاه و سه ميليون دلار فروش كرد. «آستين پاورز۲: جاسوسي كه مرا لرزاند» (۱۹۹۹) با فروش دويست و پنج ميليون دلاري روبه رو شد. قسمت سوم فيلم مورد توجه منتقدان قرار نگرفت، اما براي نوجوانان جذاب بود و دويست و سيزده ميليون دلار فروخت. در هر سه فيلم مايك مايرز نقش آفريني و جي روچ كارگرداني مي كند.
«شيريني آمريكايي» (۱۹۹۹)، قسمت نخست فيلم با صد و دو ميليون دلار فروش به كمپاني ها خاطرنشان كرد كه فيلم هاي طنزآميز و با موضوع جوانان هنوز مي تواند پولساز باشد. تهيه كنندگان «شيريني آمريكايي ۲» (۲۰۰۱) پس از نمايش آزمايشي فيلم، با تدوين مجدد، اين قسمت را نجات دادند. اين فيلم صد و چهل و پنج ميليون دلار فروش كرد. در قسمت سوم فيلم با نام «عروسي آمريكايي»(۲۰۰۳)، با ازدواج دو شخصيت جيم و ميشل، پرونده اين سه گانه بسته شد. عروسي آمريكايي، صد و چهار ميليون دلار فروخت.
«جنگ هاي ستاره اي»(۱۹۹۷): در اوايل سالهاي ۱۹۷۰ جرج لوكاس، دو سال را صرف مطالعه كرد تا بتواند داستان جنگ هاي ستاره اي را بنويسد كه چهار صد و شصت و يك ميليون دلار فروش كرد. تمامي عوامل در «امپراتور ضربه مي زند»(۱۹۸۰) حضور يافتند كه برنده اسكار بهترين جلوه هاي ويژه شد و دويست و نود ميليون دلار فروش كرد. «بازگشت جداي» (۱۹۸۳)، سيصد و نود ميليون دلار فروخت.»