بانك صادرات... شعبه ۱۳ بود. ديگر نيست
اينجا سعدي جنوبي، خيابان اكباتان
جنازه را بيرون مي كشند. از جيبش كيف پولش را بيرون مي كشند «حسين ارژنگ »۳۵ ساله. از مشتري هاي بانك است
يكي از كارمند هاي بانك مي گويد: اين ساختمان ۴۰ سال عمر كرده بايد هم بريزد تازه وقتي قرار باشد از طبقه سوم آن را بازسازي كنند همين اتفاق ها مي افتد
عليرضا جلا ئيان
ترافيك و ترافيك و... چاره اي نيست.بي خيال راننده و تاكسي مي شوي. مترو و ترن هوايي هم توفيري نمي كند. مجبوري پيك موتوري بگيري. سعدي جنوبي، خيابان اكباتان. شعبه ۱۳ بانك صادرات ... شعبه ۱۳ بود. ديگر نيست.
تلي از آوار و خاك و خاكستر. بر و بچه هاي يگان ويژه امداد نيروي انتظامي كارشان را خوب بلدند. تمام خيابان هاي اطراف را بسته اند و كسي را راه نمي دهند.
- نمي شود؟
- خبرنگارم.
- خبرنگاري كه باش، به من چه؟
- آقا يعني چي من بايد گزارش...
طرف راضي نمي شود. چاره اي نيست فقط كليد اين مشكل دست سرهنگ... است.تا نام او را مي برم تمام درهاي بسته باز مي شود. وارد خيابان اكباتان شده اي. تمام خيابان را بسته اند. مغازه ها تعطيل است و خيابان پر از ماشين هاي قرمز آتش نشاني. در اين ميان توجهت را ماشيني جلب مي كند كه از عهد بوق آمده است. كارتون هاي شرلوك هولمز كه يادتان هست. از يكي از ماموران مي پرسي: «اين را از موزه آورده اند؟»
- فكر كردي اينجا آلمانه؟ ايرانه ديگه اخوي!
«سيدجلال حسيني» مسوول عمليات امداد نجات آتش نشاني است. قد بلند و صورت پرپشت و چهارشانه. مي گويد: يك نفر از مشتري ها به من گفت برادرم آن زير گير است و با موبايل بهش زنگ زدم و الان زير آوار است و چند نفر از بچه ها را فرستادم براي رفتن...» براي نجات ارژنگي، بر و بچه هاي آتش نشاني مجبور شده اند ديوار بخش غربي بانك را خراب كنند.
- ماجراي سرقت بوده؟
- نه! اصلا...
ماموران حراست بانك روي اين مساله تاكيد دارند. علي الخصوص رئيس كلانتري... او خيلي با ما خبرنگار جماعت مهربان بود(!) آنقدر كه نزديك بود خبرنگار شبكه خبر را به ضيافت خشونت فيزيكي (!!) برسانند. به هر حال آقاي...رئيس كلانتري... هر پنج دقيقه يك بار سرما داد مي زد و چه دادي.
يك ساعت از حادثه گذشته كه نيروهاي نارنجي رنگ شهرداري سر مي رسند. ۳۰ نفر هستند و همگي خسته. با اين حال كمك آنها قابل توجه است. آنها اگر نبودند كه... هنوز نيم ساعت از رسيدنت نگذشته كه آقاي ارژنگي را ماموران نيروي انتظامي سوال پيچ مي كنند... طرف انگار خيلي هم راست و حسيني حرف نزده كه به هر طريق ممكن از محل مي گريزد... معلوم هم نمي شود چرا؟ «سيدجلال حسيني» درباره او مي گويد: «احتمال دارد حرف هايش راست نباشد، اما به هر حال بايد آن زير را بگرديم. همين مساله باعث كندي كارمان شده است.»
يكي از اره برقي هاي نيروهاي آتش نشاني بنزين ندارد. هر چه مي كنند روشن نمي شود و بي خيالش مي شوند و سراغ دستگاه ديگري مي روند. نظم و انضباط آنها مثال زدني است. براي برداشتن تيرهاي آهني فرو ريخته اره افاقه نمي كند و چاره اي جز استفاده از لودر نيست. ۲ لودر غول پيكر؛ يكي از آن سرخ پوشان آتش نشاني كه دهانه مي كشيد و خاك مي خورد و ديگري از آن شهرداري تهران كه كناري نظاره گر بود. خاك و گرد سفيدرنگش تمام فضا را پر كرده و كارگرها و ماموران بي وقفه مشغول كارند.
حالا كمپرسي هاي شهرداري سر رسيده اند و خاك را از مسير خيابان جمع مي كنند. در اين ميان له شدن پيكان زرد رنگ هراس زلزله را به جان بيننده مي اندازد. مرگ اين حوالي پرسه مي زند. مي شود بوي آن را از زير آوارها شنيد.
با برداشتن خاك ها، وظيفه بچه هاي شهرداري دشوارتر مي شود. آنها سنگ هاي بزرگ را با دست داخل بيل مكانيكي مي اندازند. وقت استراحت سرخ پوشان آتش نشاني است. نفري يك پاكت شير سه گوش در اين همهمه مي چسبد. با ديدن اين صحنه سبزپوشان نيروي انتظامي هم دست به كار مي شوند. يكي با موتور دور مي شود و بعد از چند دقيقه با چند بسته كيك سر مي رسد.
سراغ پيمانكاران مي روي كه از بدبياري شان در صحنه حاضر بودند. ماجراي كشف حضور پيمانكاران درصحنه هم از آن حكايت هاست.
- شما اينجا چي مي خواهي؟ (يكي از ماموران مي پرسد)
- ما پيمانكار ساختمانيم.
- حاج حسين آقا! اينها پيمانكاران ساختمانند.
و به اين طريق پيمانكاران بدشانس به سمت ماشين هاي نيروي انتظامي مي روند. «كارت شناسايي؟» سه نفر بودند پيمانكارها مي گويم.
- كارت نداريم.
- از كجا معلوم كه شما پيمانكاريد؟ برگه قراردادي چيزي نداريد؟
- من كه هميشه دنبال خودم برگه قرارداد نمي برم.
- پس بايد به كلانتري برويد...
- دو تا از كارگرهامون اينجا كار مي كردند.
- به طرف آنها مي روي. مي توانم چند تا سوالي ازتان بپرسم؟
- برو ببينيم باباتو هم تو اين هيروبيري گيردادي!
خبرنگارم، خواستم...
برو آقا ولمون كن توروخدا!
سراغ ساختمان مي روي و عكاس ها و خبرنگاران ديگر رسانه ها هم سر رسيده اند، يكي ازكارمندان مي گويد، ناگهان صداي مهيبي شنيديم. اول طبقه سوم ريخت روي طبقه دوم و بعد طبقه اول... با شنيدن صداي مهيب به طرف عقب ساختمان رفتيم و شيشه ها را شكستيم تا از پنجره بيرون برويم كه حفاظ هاي پنجره مانعمان شد. يكي ديگر از آنها مي گويد همه اينها بخاطر تونل متروست كه زيرساختمان است هر بار كه مترو رد مي شود ساختمان مي لرزد. البته يكي ديگر از آنها مي گويد اين حرف ها نيست اين ساختمان ۴۰ سال عمر كرده بايد هم بريزد تازه وقتي قرار باشد از طبقه سوم آن را بازسازي كنند همين اتفاق ها مي افتد ديگر...
- آقا برو اينجا واي نستا، مگه مي خواي شبوتو بازداشتگاه بخوابي؟
- آره! بايد بمونم. من خبرنگارم.
- هي... فلاني... ايشونو ببر توماشين نگه دار.
سربازي مي آيد تو را بازداشت كند. اجازه مي گيري لااقل با متصدي بانك حرف بزني. دو نفر از همكارها رامي بيني . سراغ متصدي بانك مي روي، بي فايده است. چيز خاصي براي گفتن ندارد. سراغ يكي ديگر از ماموران مي روي و مي گويد تا فرداعمليات خاكبرداري طول مي كشد.
ساعت از ۹ شب هم گذشته كه ماموران آتش نشاني دستي را زير آوار پيدا مي كنند. اكيپ اورژانس مستقر در صحنه نبض دست را مي گيرند.
- مرده؟!
- ...
- مرده؟
جنازه را بيرون مي كشند. از جيبش كيف پولش را بيرون مي كشند «حسين ارژنگ » ۳۵ساله. از مشتري هاي بانك است. آيا او نسبتي به آن آقاي متواري دارد؟
باران بند آمده است و شهر خاموش. امشب را درخانه مي خوابم و اين از لطف آن سرباز است. خدا را شكر!
|
|
اين مرد ۳۵ ساله اقدام به جعل مهرهاي بانك هاي مختلف كشور مي كرد
فرار كلاهبردار ۲ ميليارد توماني
تلاش هاي پليس براي به دست آوردن ردي از اين كلاهبردار حرفه اي كه پس از فرار اقدام به چند فقره كلاهبرداري از بانك هاي اصفهان، مشهد و تهران كرده، آغاز شده است
اين اقدام در پي ناكام ماندن عمليات پليسي براي رديابي اين متهم و با دستور قاضي دادگاه عمومي تهران صورت گرفت.
اين مرد تبهكار چند ماه پس از بازداشت از سوي پليس در جريان يك شكايت ساختگي هنگام انتقال به دادگاه با فريب مامور محافظش گريخت.
اين مرد ۳۵ ساله اقدام به جعل مهرهاي بانك هاي مختلف كشور مي كرد.
وي پس از تهيه برگه هاي بانكي و جعل امضا و مهر بانك، صدها فقره چك مسافرتي را از بانك ها دريافت كرده و متواري شده بود.
اقدامات پليسي براي به دست آوردن ردي از اين كلاهبردار نامريي در حالي در دستور كار قرار گرفت كه وي طي ۷ سال فعاليت هاي خلافكارانه اش نزديك به دو ميليارد تومان از بانك ها كلاهبرداري كرده بود.
به دنبال ارايه شكايت هاي مختلفي درباره اين متهم، اكيپ هاي تخصصي از كارآگاهان به بررسي دستخط ها و مشخصات ظاهري پرداختند.
در جريان اين تحقيقات پليس پي برد كلاهبردار هزار چهره هر بار با اسامي مستعار و شناسنامه هاي جعلي به بانك ها مراجعه و پس از پر كردن فيش و انجام عمليات بانكي اش آنجا را ترك مي كند.
وي چند روز بعد براي به اجرا در آوردن نقشه اش، بار ديگر به بانك مورد نظر مراجعه و با ارايه برگه اي كه قبلا آماده كرده است، درخواست چك مسافرتي مي كند و كارمندان بانك ها به تصور اينكه اين درخواست ازسوي كارمند ديگري مورد تاييد قرار گرفته است، چك هاي درخواستي او را مي پردازد.
در همين راستا پليس دريافت شگرد ويژه اين كلاهبردار در تهيه شناسنامه ها به اين صورت است كه تحت عنوان اينكه از طرف بنياد جانبازان و كميته امداد آمده به روستاهاي اطراف تهران مراجعه كرده و اعلام مي كند كساني كه متقاضي وام هستند به او مراجعه كنند.
بدين ترتيب با فريب آنان شناسنامه هايشان را گرفته و بعدا با چسباندن عكس خود روي آنها اقدام به كلاهبرداري مي كند.
بر اساس تحقيقات پليسي اين مرد جاعل سال ۷۶ از سوي ماموران مورد شناسايي قرار گرفت. هنگام ارتكاب به كلاهبرداري در يكي از شعبات بانك ها بازداشت مي شود ولي به بهانه اينكه همدستش در شهرستان قم ساكن است، پليس را به آن منطقه مي كشاند و پس از فريب ماموران مي گريزد.
كارآگاهان كه موفق به شناسايي هويت واقعي اين مرد هزار چهره شده بودند با همكاري بازرسي بانك هاي ملت و تجارت خانه چند نفر از آشنايان او را شناسايي كرده و پس از به دست آوردن نشاني مخفيگاهش وي را در غرب تهران دستگير كردند.
اين جاعل حرفه اي در جريان بازجويي هاي نخستين پليس ارتكاب ۱۵ فقره كلاهبرداري در شهرهاي تهران، اصفهان، مشهد، كرج و ... را به گردن گرفت و گفت: اين نوع تقلب را در دوران خدمت سربازي هنگامي كه برگه هاي مرخصي را جعل مي كرد ياد گرفته است.
با توجه به اين اعترافات وي با صدور قرار بازداشت موقت تا انجام تحقيقات تكميلي پليس روانه زندان قصر شد.
در حالي كه چند ماه از تاريخ بازداشت اين مرد مي گذشت، زن و مادرزن او با ارايه دادخواستي به يكي از شعبات دادگاه عمومي تهران از وي شكايت مي كنند.
دادرس اين شعبه از دادگاه بدون استعلام از زندان جهت ارجاع پرونده به شعبه اي كه اتهامات متهم مورد نظر از آنجا تحت رسيدگي قرار داشت، دستور احضار مستقيم وي را از زندان مي دهد.
بر اساس نامه اي كه اين مقام قضايي به زندان قصر مي نويسد، متهم تحويل ماموران كلانتري ۱۳۳ شهرزيبا مي شود.
چند روز پس از اين اتفاق هنگامي كه يكي از ماموران كلانتري متهم را به دادگاه مي برد متهم با فريب مامور پليس مي گريزد.
ساعتي بعد از حادثه فرار، اين متهم ضمن تماس تلفني با افسر پرونده در آگاهي تهران وي را از موضوع فرار خود مطلع مي كند.
اين در حالي بود كه به رغم گذشت ۲ ماه مسوولان زندان و قاضي هيچ گزارشي در اينباره به پناهي قاضي رسيدگي كننده به پرونده ارايه نداده بودند.
با درخواست قاضي دادگاه، رسيدگي درباره اين سهل انگاري در شعبه ۱۴۰۱ كاركنان دولت آغاز شد.
قاضي «هادي شايسته» پس از انجام تحقيقات و بررسي هاي قضايي راي خود را در اينباره صادر كرد.
در اين اظهارنظر قضايي آمده بود سهل انگاري مامور زندان منجر به فرار زنداني شده بود. مسوولان زندان قصر به دستور دادرس يكي از شعبات دادگاه عمومي تهران متهم را تحويل ماموران كلانتري داده اند. بنابراين جرمي براي مسوولان زندان نيست.
اين راي در حالي صادر شد كه مامور سهل انگار پليس پس از تحمل چند ماه حبس مشمول عفو شده و از زندان آزاد شد.
در همين راستا به دستور قاضي پناهي - رئيس شعبه ۱۰۱۵ مجتمع قضايي وليعصر - عكس هايي از اين متهم فراري در اختيار تمامي شعبات بانك هاي سراسر كشور قرار گرفت. همچنين به دستور اين مقام قضايي اين جاهل حرفه اي ممنوع الخروج شد.
تلاش هاي پليس براي به دست آوردن ردي از اين كلاهبردار حرفه اي كه پس از فرار اقدام به چند فقره كلاهبرداري از بانك هاي اصفهان، مشهد و تهران كرده، آغاز شده است.
قاضي دادگاه از تمامي كساني كه درباره اين متهم اطلاعاتي دارند خواست تا مراتب را به آگاهي تهران، شعبه ۱۰۱۵ مجتمع قضايي وليعصر تهران و يا نزديك ترين مركز پليس ۱۱۰اطلاع دهند.
|
|
اشياي عتيقه
اين «اردل» كه مي خواهيم درباره اش خبر بدهيم با آن «اردل خان» يك كمي فرق مي كند. فرقش هم اين است كه «اردل» شهرستاني از توابع استان چهارمحال و بختياري است كه اخيرا قاچاقچيان اشياي عتيقه به آن علاقه خاصي پيدا كرده اند.
۱۴۳ قطعه اشياي عتيقه طي چند روز گذشته در اين شهرستان كشف شد.
اين اشيا توسط ماموران مبارزه با قاچاق كالا و ارز اين نيرو از يك باند حفاري غيرمجاز در اين استان كشف و ضبط شد.
اين اشيا شامل «۷۳ قطعه مفرغي»، « ۳۲قطعه سنگي»، « ۳۰عدد سكه» مربوط به دوران بعد از اسلام و «هشت قطعه سفالي» مربوط به دوران پيش از اسلام است.
اشياي كشف شده به دستور مقام قضايي به ميراث فرهنگي استان تحويل و متهمان نيز با قرار بازداشت روانه زندان شدند.
|
|
واژگوني وانت
آقا به خدا اگر يك كمي آهسته تر رانندگي كنيد، آسمان به زمين نمي رسد. ما كه زبانمان مو درآورد از بس اين را گفتيم.
بر اثر واژگون شدن يك دستگاه خودروي وانت سايپا در شهرستان كوهدشت دو نفر كشته و ۱۲ نفر ديگر زخمي شدند.
اين خودرو جمعه شب به رانندگي «حسن قبادي» در حالي كه ۱۴ نفر سرنشين داشت، هنگام بارندگي در محور «درب گنبد» كوهدشت به سمت اسلام آباد واژگون شد.
كارشناسان، لغزندگي جاده و نيز نداشتن سرعت مطمئنه در حين بارش باران را عامل اصلي واژگوني اين وانت عنوان كرده اند. بر اساس گزارشات رسيده مجروحان اين حادثه به دليل شدت جراحات به بيمارستان شهداي عشاير خرم آباد انتقال داده شدند.
|
|
تخليه خوابگاه
چه زندگي خوبي. واقعا آدم لذت مي برد. فكرش را بكنيد! توي خوابگاه دانشجويي نشسته ايد و يك دفعه چاه فاضلاب فرو مي ريزد. از اين بهتر مي شود؟ واقعا كه زندگي چقدر زيباست و همه كارها چقدر روي نظم و استاندارد و اصول و ضوابط انجام مي شود. يكي از خوابگاه هاي دانشجويان دختر دانشگاه آزاد اسلامي بروجرد كه به صورت خصوصي اداره مي شد به دليل فرو رفتن بخشي از چاه فاضلاب آن، تخليه شد. اين ساختمان به صورت خصوصي اداره مي شد و از اداره آموزش و پرورش بروجرد به صورت استيجاري براي خوابگاه دانشجويان دختر اجاره شده بود. قديمي و كلنگي بودن ساختمان و استفاده بيش از ظرفيت مجاز از اين ساختمان يكي از عوامل بروز اين مشكل بوده كه هم اكنون براي رفع مشكل خوابگاه ۱۵۵ دانشجوي دختر، خوابگاه ورزشكاران دانشگاه آزاد تا برطرف شدن مشكل در اختيار اين دانشجويان قرار داده شده است.
|
|
بانك ملي وشهر بروجرد
فرض كنيد شما كارمند بانك هستيد و يك روز مثل بقيه كارمندهاي خوب و وظيفه شناس مشغول انجام كارهايتان هستيد كه يك دفعه ۴ سارق مسلح وارد بانك مي شوند. آن وقت چه كار مي كنيد. من اگر بودم پول ها را تحويل دزدان مي دادم كه هيچ، برايشان چايي هم مي آوردم. به هر حال بانك ملي شعبه كارخانجات نساجي شهر بروجرد از سوي ۴ سارق مسلح مورد دستبرد قرار گرفت. سارقان با پوشاندن سر و صورت خود و در دست داشتن سلاح گرم وارد اين بانك واقع در جنب كارخانه نساجي شده و اقدام به سرقت موجودي آن كردند. سارقان با تهديد كاركنان و مسوول بانك مبلغ ۳۰۰ ميليون ريال وجه نقد و مقداري از چك هاي بانكي را سرقت كردند. سارقان با استفاده از شلوغي منطقه متواري شده و تاكنون هيچ گونه اطلاعي از مشخصات آنها به دست نيامده است. ماموران انتظامي با همكاري مسوولان بانك ملي شعبه مركزي بروجرد در حال بررسي و شناسايي سارقان هستند.
|
|
۳ ميليون نفر معتاد
اگر گفتيد ۶۰۰ ميليارد چند تا صفر دارد. من كه هرچه چرتكه انداختم بالاخره به نتيجه نرسيدم. به هر حال اين مبلغي است كه امسال براي مقابله با مواد مخدر و كاهش تقاضاي مصرف آن در كشور هزينه مي شود. اعتبارات امسال ستاد مبارزه با مواد مخدر در مقايسه با سال گذشته ۱۰۰ درصد افزايش يافته است.
از اين اعتبار ۶۰ درصد براي پيشگيري و كاهش آسيب هاي اجتماعي مواد مخدر و كاهش مصرف و ۴۰ درصد براي مقابله با عرضه مواد مخدر هزينه مي شود. اكنون تعداد معتادان كشور حدود ۲ ميليون نفر است و ۹۰ درصد تلاش هاي مجموعه اين ستاد در ۲۵ سال اخير در بعد مقابله با عرضه انجام شده و نتيجه چنين اقدامي دستگيري بيش از ۳ ميليون نفر معتاد و موزعان مواد مخدر در كشور بوده است. از سال ۷۱ تا ۸۱، حدود ۲۶ هزار تن مواد مخدر در كشور افغانستان توليد شده كه براساس آمار رسمي تنها ۷ درصد آن كشف و بقيه مصرف و ترانزيت شده است.
|
|
اسلحه قاچاق
اين خبري كه مي خوانيد كاملا واقعيت دارد.
اصلا خيال نكنيد بخشي از فيلمنامه يك فيلم وسترن را برداشته ايم و به جاي خبر از آن استفاده كرده ايم.
ماموران گمرك استانبول، در محموله اي كه از بلغارستان وارد تركيه شده بود، ۵۰۰ قبضه اسلحه كلاشينكف قاچاق كشف كردند.
در بارنامه كانتينر حامل سلاح هاي قاچاق از اين محموله به عنوان تفنگ شكاري ياد شده بود.
بنابر اين گزارش قرار بود اين محموله قاچاق از طريق تركيه به «پاراگوئه» منتقل شود.
هفته گذشته نيز پليس ايتاليا در يك كشتي باري تركيه موفق به كشف بيش از ۷ هزار قبضه اسلحه قاچاق كلاشينكف شد.
|
|
شعله هاي ۵۰متري
كشته، كشته و باز هم كشته. خود ما هم از نوشتن اين همه كشتار ناراحت هستيم، اما چه بايد كرد؟
- اين حادثه اينبار بر اثر فرو ريختن يك ساختمان دو طبقه در شهر وارونژ روسيه رخ داد. دو نفر كشته و سه نفر ديگر مجروح شدند.
گروه هاي امداد در حال حاضر سرگرم جست وجوي آوار ناشي از اين حادثه هستند كه هنوز علت وقوع آن اعلام نشده است.
آتش سوزي ساعات اوليه امروز به وقت مسكو به وقوع پيوسته و ارتفاع شعله هاي آتش تا ۵۰متر مي رسيد.
كارشناسان آتش نشاني با استفاده از كف ويژه سرانجام حوالي ظهر موفق به مهار حريق شدند.
علل وقوع اين حادثه كه تلفات جاني در پي نداشت هنوز اعلام نشده و احتمال خرابكاري به عنوان يكي از علل، مورد بررسي قرار مي گيرد.
|
|
بازداشت يك قاضي
هر چه بگندد نمكش مي زنند واي به روزي كه بگندد نمك. از انگليس خبر رسيده است كه يك قاضي ارشد دادستاني سلطنتي به اتهام دراختيار داشتن تصاويري از آزار جنسي كودكان توسط پليس بازداشت شده بود كه پس از بازجويي هاي اوليه با قرار وثيقه آزاد شده است. مساله آزار جنسي كودكان در انگليس تا حدي جدي شده است كه پليس اين كشور مدتي پيش براي رديابي قربانيان و عاملان سوءاستفاده جنسي از كودكان با صرف ۵۰۰ هزار پوند يك بانك اطلاعاتي رايانه اي تاسيس و راه اندازي كرد.
اين بانك اطلاعاتي كه «چايلد بيس» نامگذاري شده شامل ۲۲۰ هزار عكس از كودكاني است كه مورد سوءاستفاده جنسي قرار گرفته و كودك آزاران تصاوير جنايات خود را بر روي شبكه اينترنت قرار داده اند. تصاوير كشف شده از باند موسوم به «كلوپ سرزمين عجايب» نيز در اين بانك اطلاعاتي گنجانده شده است.
|
|
در اندونزي
باز هم خبر كشته شدن آدم ها بر اثر يك حادثه طبيعي! بعد از زلزله و سيل و نشست ساختمان، اين بار نوبت رانش زمين است.
انگار كه از قافله عقب مانده بود.
بر اثر رانش زمين و مدفون شدن يك اتوبوس در اندونزي ۳۸ نفر جان خود را از دست دادند.
در حالي كه اتوبوس مزبور حامل ۵۰ سرنشين بود به سوي «مدان» پايتخت سوماتراي شمالي در حركت بود، در كوه هاي غرب «سوماترا» گرفتار اين رانش شد.
بارش شديد باران هاي موسمي باعث رانش زمين شد.
شايان ذكر است، چهارشنبه گذشته نيز بر اثر رانش زمين و مدفون شدن چند خانه روستايي در غرب اندونزي ۱۲ نفر جان خود را از دست دادند.
|
|
دستگيري وزير دارايي
مثل اينكه اين روزها مد شده است كه مقام هاي مختلف كشورها به خاطر جرم هاي مختلف دستگير شوند. در اين مورد زيمبابوه هم عقب نماند. پليس اين كشور اعلام كرده است كه «كريس كورونري» وزير دارايي زيمبابوه به جرم فساد دستگير شده است.
كريس كورونري كه توسط «رابرت موگابه» رئيس جمهوري در ماه فوريه منصوب شده است، به خارج كردن ارز از كشور و تخطي از قوانين شهروندي متهم است.
كورونري علاوه بر داشتن هويت زيمبابوه اي داراي گذرنامه كانادايي است در حالي كه بر اساس قوانين زيمبابوه داشتن دو مليت غيرقانوني به شمار مي رود.
|