چهارشنبه ۹ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۲
روزنت
Front Page

المنار نداي مقاومت
005772.jpg

ترجمه: دكتر سعيد علوي نائيني
اشاره : اين كه يك ايستگاه تلويزيوني كوچك بتواند حوزه نفوذ خود را از جنوب بيروت به تمام نقاط خاورميانه گسترش دهد، ابتدا غيرقابل باور بود، اما حزب الله توانست در كنار حركت هاي چريكي ضد صهيونيستي در عرصه رسانه اي نيز جايگاه خاصي در ميان مسلمانان خاورميانه و جهان به خود اختصاص دهد. هم اينك شبكه تلويزيوني المنار بعد از شبكه هاي الجزيره و العربيه جايگاه سوم را در ميان رسانه هاي آزاد جامعه مسلمانان و اعراب خاورميانه دارد.
«اوي جوريش» يكي از پژوهشگران مؤسسه واشنگتن مطلبي را درباره شبكه تلويزيوني المنار ترجمه كرده كه نحوه شكل گيري اين رسانه مقاومت را نشان مي دهد. گذشته از برخي نكات كه مورد تأييد همشهري نيست، نكات ديگر آن نمايانگر عمق نگراني انحصارگران رسانه اي در آمريكا و اسرائيل است، بخش آغازين اين مطلب خواندني را در پي مي آوريم.
المنار ايستگاه رسمي تلويزيون حزب الله مستقر در لبنان است، بسياري از جنبش ها و سازمان ها در جهان عرب نشريه  چاپي دارند و حتي برخي ايستگاه هاي مخفي راديويي دارند. گروه هاي تروريستي مانند القاعده، نيز به ويژه با ارائه نوارهاي ويدئويي، ماهرانه عمل مي كنند. اما حزب الله در اداره يك ايستگاه تلويزيوني تمام عيار، كه فهرستي غني از اخبار، تفسيرها و سرگرمي را ارائه مي نمايد، منحصر به فرد است.
المنار نخستين برنامه خود را در ۳ ژوئن، ۱۹۹۱ پخش كرد. از آن زمان، حزب الله از موقعيت ممتاز خود در لبنان بهره جسته است، موقعيتي كه به خاطر جنگ هاي چريكي موفقيت آميز براي پايان دادن اشغالگري اسرائيل مستحكم شده است. به اين ترتيب حزب الله توانسته يك رسانه جمعي ايجاد كند كه در سطح جهاني از مقبوليت خاصي برخوردار است.
با دسترسي به منابع مالي حزب، اين ايستگاه تلويزيوني با جهش و پيشرفت هاي بزرگ از يك عمليات رسانه اي پنهاني و بهم ريخته به يك ايستگاه ماهواره اي جامع و فراگير تبديل شده است.
اهميت اين ايستگاه تلويزيوني خيلي فراتر از لبنان است. با مطرح كردن خود به عنوان «ايستگاه مقاومت»، المنار بخشي از برنامه يكپارچه حزب الله براي دست يابي به افكار عمومي تمام جهان عرب و اسلام است. به عنوان فرستنده پيام بنيادگرايي در تمام منطقه، شبكه تلويزيوني المنار تأثيري شگرف دارد به گونه اي كه تنها نسبت به شبكه تلويزيوني الجزيره مقام دوم را داراست. در زمينه چيزي كه حزب الله آن را «جنگ رواني بر ضد دشمن صهيونيستي» مي نامد، شبكه تلويزيوني المنار وسيله  مؤثري است، چرا كه جهان عرب را روي درگيري هاي فلسطين و اسرائيل متمركز كرده است. از زمان حمله آمريكا به عراق، اين ايستگاه تلويزيوني روش هاي مشابهي را در مقابل اشغالگري آمريكا به كار برده است.
در بحث راجع به شبكه تلويزيوني الجزيره، مناقشات لفظي در هر دو طرف هست كه آيا محتواي برنامه هاي آنها به عموم بينندگان عرب اطلاع رساني مي كند يا تبليغات سياسي ارائه مي نمايد؟
(در واقع هر دو صحيح است) در مورد المنار فضايي براي بحث نيست. چرا كه شبكه تلويزيوني المنار بيشتر جنبه تبليغاتي دارد در غير رقيق ترين شكل آن. تمام جنبه هاي محتوايي المنار، از اخبار گرفته تا برنامه هاي ديگرآ ن با دقت يك نكته و ديدگاه را ارائه مي نمايد: اين كه المنار يك باعث و باني مقاومت اسلامي است كه به طور مداوم پناه بردن به «مقاومت» مسلحانه را تنها پاسخ مشروع به موجوديت اسرائيل و حضور آمريكا در خاورميانه مي داند.
بنابر اين، المنار انقلاب رسانه ها را در جهان عرب نشان مي دهد. اين يك مثال ديگر از اين است كه چگونه فناوري هاي جديد، متولد شده در غرب را مي توان در جهت دستور كارهايي كاملاً مخالف غرب به كار برد. در عين حال، زاده  شرايط و اموري كاملاً منحصر به فرد است.
چه كسي تصميم مي گيرد؟
شبكه المنار در ناحيه فقيرنشين و شيعه نشين «حرات حورايك» حومه جنوب بيروت قرار دارد. به رغم غرب بيروت، جايي كه باشگاه هاي شبانه، الكل و فرهنگ غربي فراگير است، اين ناحيه محافظه كار بوده و ارتباط نزديك و محكمي با حزب الله دارد.
005829.jpg

المنار، كه در يك ساختمان شش طبقه جاي دارد، به ظاهر و به چشم يك فرد غيرحرفه اي ايستگاه تلويزيوني است. مجموعه اي با گزارشگران، اتاق هاي پخش اخبار، استوديوهاي مجهز و سوئيت هاي آخرين مدل تحريريه كه با پرده هاي تلويزيون پيشتازترين رسانه هاي جهان، شامل سي.ان.ان، بي بي سي، الجزيره و كانال هاي اسرائيلي رقابت مي كند. اما با بررسي  دقيق تر، روشن مي شود كه اين يكي با ايستگاه هاي ديگر تلويزيوني فرق دارد. محافظان امنيتي مسلح حزب الله بيرون ايستگاه تلويزيوني پاس مي دهند و مدرك و اشياي متعلق به بازديدكنندگان را بررسي مي كنند. در سالن انتظار مرمرين آن، دو تصوير از عكاسان كشته شده اين ايستگاه در نبردهاي جولاي ۱۹۹۳ با اسرائيل به تماشا گذاشته شده است.
در آرشيو المنار، نوارهاي ويدئويي فراواني وجود دارد كه شامل هزاران كاست با برچسب زني دقيق مي باشد و از ترس حمله هاي اسرائيل يا آمريكا در يكي از طبقات زيرزمين آن بايگاني شده است. در حقيقت، بر اساس گفته «بلا ل ضرور»، مدير برنامه هاي المنار، اين ايستگاه، «يك پايگاه ديگر دارد كه در صورت بمباران جايگزين خواهد شد.» معمولاتمامي كاركنان مرد كت و شلوار مي پوشند و تمام زنان نيزملبس به حجاب اسلامي هستند.
شبكه تلويزيوني المنار يك بازوي حزب الله است. اين حقيقتي است كه مديران اين ايستگاه تلويزيوني با اكراه به آن اذعان مي كنند. بر اساس گفته «نايف كرايم»، مديركل و رئيس پيشين المنار، «اين ايستگاه حمايت سياسي خود را براي ادامه كار از حزب الله دريافت مي كند و بودجه اداره كردن آن نيز از سوي سهامداراني كه رهبران حزب الله هستند پرداخت مي شود.»
در توضيح رابطه ميان حزب الله و المنار، كرايم خاطر نشان مي كند: «آنان به طور متقابل در كالبد يكديگر جان مي دمند. هر كدام الهام بخش ديگري است. حزب الله از المنار براي بيان مواضع و ديدگاه هاي خود سود مي جويد، المنار در عوض براي ادامه كارش از حمايت سياسي حزب الله برخوردار مي شود.» به رغم ثبت نام المنار زير اسم «شركت  گروه رسانه هاي لبناني» در سال ۱۹۹۷، محمد عفيف احمد، دومين مدير كل اين ايستگاه تأكيد دارد كه المنار از همان اوان تشكيل خود به عنوان يك سازمان، از لحاظ «فرهنگي و سياسي» متعلق به حزب الله بوده است.
در حقيقت، اين ايستگاه از سوي اعضاي حزب الله اداره مي شود، به مقام هاي حزب الله گزارش مي دهد و به طور مستقيم از دفتر سيد حسن نصرالله، دبير كل حزب الله فرمان مي گيرد.
چه كسي اجازه مي دهد؟
شبكه تلويزيوني المنار در لحظه اي از تاريخ لبنان ظهور كرد كه جنبش هاي سياسي و ستيزه جويانه، ايستگاه هاي تلويزيوني بدون مجوز را اداره مي كردند. در سالهاي جنگ داخلي، دولت لبنان هيچ كنترل مؤثري روي سخن پراكني نداشت. از اين رو در سالهاي ۱۹۸۰، حزب الله ايستگاه راديويي پنهاني خود را اداره مي كرد و حركت به سوي يك شبكه تلويزيوني يك نتيجه طبيعي براي اداره ايستگاه رسانه اي بود.
در سالهاي نخستين، المنار عمليات خود را خارج از هر گونه چارچوب حقوقي يا كنترل انجام مي داد. اما در سالهاي مياني ۱۹۹۰، دولت لبنان حركتي به سوي كنترل شركتهاي سخن پراكني انجام داد. در نوامبر ۱۹۹۴، دولت لبنان قانوني گذراند و از تمام ايستگاههاي رسانه اي خواست كه براي ادامه كار خود مجوز دريافت كنند.
005832.jpg

در سپتامبر ۱۹۹۶، دولت لبنان تنها به پنج ايستگاه  تلويزيوني اجازه كار داد، كه شامل المنار نبود و به تمام ايستگاه هاي اطلاع رساني ديگر، كه حدود ۵۰ فرستنده مي شدند، دستور داد كه تعطيل شوند. اين دولت توضيح داد كه كاهش ايستگاه هاي راديو و تلويزيون به دليل هاي فني صورت گرفته و بيشتر اين ايستگاه ها كه تجاري بودند. بسته شدند، در حالي كه دولت لبنان اعلام كرد: «تصميم داريم به سالهاي هرج و مرج رسانه اي و تبليغات فرقه اي كه در هنگام جنگ ظهور كرده، پايان دهيم.»
بر اساس اين تصميم گيري تنها پنج ايستگاه تلويزيوني مجوز كار دريافت كردند كه به انتقادهاي گسترده منجر شد. بسياري در لبنان بر اين باور بودند كه اين تصميم مبتني بر ملاحظات سياسي و فرقه اي است و نه بر اساس معيارهاي حرفه اي. شماري از ايستگاه هايي كه نتوانستند مجوز دريافت كنند- كه شامل المنار هم مي شد- سخن پراكني خود را قطع نكردند. دولت لبنان آنها را تهديد كرد و در بعضي موارد با زور قانون را به اجرا درآورد. چندين ايستگاه، پس از اين رخداد، نسبت به اين تصميم گيري درخواست استيناف دادند.
شبكه المنار چگونه اين درخواست استيناف را پي گرفت؟ نايف كرايم در اين زمينه مي گويد: «المنار روي «پارلمان فشار وارد كرد و از منابع خارجي استفاده نمود، كه آنها نيز روي دولت فشار آوردند.» در حقيقت، حزب الله يك هيأت به دمشق فرستاد تا با حافظ اسد كه در آن زمان رئيس جمهور سوريه بود براي اجازه سخن پراكني مذاكره كند. اين راهبرد كارساز بود. در ۱۸ سپتامبر، ۱۹۹۶، در پاسخ به درخواست رئيس جمهور لبنان، هيأت دولت اين تصميم را مجدداً بررسي كرد و به اين نتيجه رسيد كه مجوز كار براي المنار صادر كند. به يك تعبير، تصميم گيري براي المنار، همان امتياز و معافيت را برايش به ارمغان آورد كه حزب الله از آن بهره مند بود.
چون اسرائيل به اشغال سرزمين هاي لبنان و سوريه ادامه داد، حزب الله از معافيت خلع سلاح شبه نظاميانش نيز بهره مند شد. به همين دليل، به المنار معافيت از قانون محدود شدن ايستگاه هاي تلويزيوني داده شد.
پيام المنار، به ويژه بر ضد اسرائيل است، كه به آن اطمينان و آزادي پخش برنامه هايش را مي دهد.
چه كسي هزينه هاي آن را مي پردازد؟ 
اين ايستگاه در لبنان به واسطه توليد برنامه هايي كه در خود آن ساخته مي شود، پيشتاز است. پيش از سال ۱۹۹۴، اين ايستگاه ۵۰ درصد برنامه هاي خود را توليد مي كرد و تا سال ۲۰۰۳ اين رقم به حدود ۷۰ درصد رسيد. اين نشان داد كه حزب الله آرزو دارد «يكپارچگي و عزت برنامه ريزي اسلامي و فرهنگي» را حفظ كند. تا جولاي سال ۲۰۰۲، مقام هاي ايستگاه تلويزيوني گزارش دادند كه المنار سوددهي ندارد و هر ساله زيان مي دهد. كرايم مي گويد: «زيانهاي مالي سالانه عظيم است.» و سرمايه گذاراني بي نام كه علاقه آنها «بيشتر سياسي تا مالي است» آن را پوشش مي دهند. اگر اين ايستگاه زيان مي دهد، چطور المنار توانسته ساختمان جديدي خريده، وسايل صوتي و تصويري درجه يك سوني تهيه كرده و چهار دفتر شعبه را اداره نموده و حقوق گزارشگران خود را در سراسر جهان بپردازد؟
در زمان بنيان گذاري المنار، شايع شد كه اين ايستگاه تلويزيوني بودجه اوليه خود را از ايران دريافت كرده است. بر اساس گفته هاي مقام هاي ايستگاه تلويزيوني المنار، بودجه سالانه كنوني المنار حدود ۱۵ ميليون دلار است كه اين ميزان حدود نصف بودجه سالانه شبكه الجزيره است. كرايم مي گويد: «اين ايستگاه تلويزيوني هيچ پولي از هيچ دولتي دريافت نمي كند. كرايم ادعا مي كند كه در پيروي كامل از قانون لبنان، كه دريافت پول از دولتهاي خارجي را ممنوع مي سازد، شبكه المنار هيچ پولي را از دولت هاي خارجي دريافت نمي كند.
از لحاظ فني، شايد كرايم حقيقت را مي گويد. مقام هاي ايستگاه و پژوهشگران در اين موضوع توافق دارند. شيخ  نصيرالاخضر، مدير پيشين برنامه هاي المنار در روزنامه اردني الرأي تأكيد مي كند: المنار بخش مهم بودجه خود را به عنوان «يارانه هاي حزب» دريافت مي كند كه منظور حزب الله است. رضوان الحمروني و عادل سحباني، دانشجويان تونسي كه يك بررسي كوتاه درباره المنار نوشتند، گوشزد كردند كه المنار وابسته به «كمك ماهانه از حزب الله» است. به عبارت ديگر المنار از يك راه فرار براي دوري جستن از قانون منع دريافت يارانه هاي غير دولتي به ايستگاه هاي تلويزيوني لبنان سود مي جويد.
اين ايستگاه تلويزيوني يارانه هاي خود را از حزب الله دريافت مي كند، كه آن هم احتمالاپول اختصاص يافته را به نوبه خود تا حدي از دولت هاي حامي مي گيرد.
ساير منابع درآمد شامل پول هايي است كه جوامع شيعه كشورهاي خارجي و اعراب و مسلماناني كه از حزب الله و المنار حمايت مي كنند، مي پردازند. پول هاي زيادي از جوامع مسلمانان در اروپا، آمريكا و كانادا دريافت شده است.
شبكه تلويزيوني المنار در فرصت هاي پخش پيام هاي بازرگاني از كمك دهندگان مي خواهد پول هاي خود را مستقيماً به چهار بانك لبناني بسپارند؛ اينها عبارتند از: بانك بيروت رياض، بانك تجاري لبنان، بانك بيبلوس و بانك فرانسا. اين بانكها پولهايي را كه حزب الله به طور جداگانه درخواست كرده نيز دريافت مي كنند (براي مثال، «سازمان حمايت از مقاومت اسلامي لبنان»، «صندوق انتفاضه در فلسطين اشغالي»، «قيام فلسطين» و «صندوق اطلاعات پولهاي مقاومت»).
همچنين گزارش شده است كه المنار به ميزان كمي پول از فعاليتهاي بازرگاني حزب الله و تعاونيهاي بيروت، جنوب لبنان و دره بقاع دريافت مي كند. اين فعاليتهاي بازرگاني و تعاونيها به طور پنهاني عمل مي كنند. اما، گزارش شده اينها عبارتند از شركتهاي ساختماني وتوليدكنندگان ماشينهاي سنگين . پژوهشگران حمروني و سحباني نيز عقيده دارند كه المنار از «كرايه دادن لوازم و دستگاه هاي عملياتي به ايستگاه هاي عربي و خارجي كه رخدادهاي لبنان را پوشش مي دهند» درآمد كسب مي كند.
چه كسي پيام بازرگاني مي دهد؟
درآمدي كه المنار از شركتهاي بازرگاني از راه پيام هاي تجاري دريافت مي كند در درجه دوم اهميت قرار دارد. از سال ۱۹۹۱ كه شبكه تلويزيوني المنار تأسيس شد تاكنون، اين ايستگاه تلويزيوني درخواست هاي بسياري براي آگهي هاي بازرگاني داشته است، هم از شركتهاي لبناني و هم از شركت هاي غربي. گزارش شده، كه از آغاز بنيان گذاري، اين ايستگاه  تلويزيوني حدود ۹۰ درصد از مشتريان بالقوه خود را به خاطر دليل هاي مذهبي رد كرده است. (براي مثال، بهره برداري ابزاري از زنان) براي مديريت آگهي هاي بازرگاني اين ايستگاه ، المنار شركت پيامهاي تجاري خود را به نام مديريت رسانه عمومي تأسيس كرده است.
بنابر اين گزارش اين شركت با بيش از ۳۵ شركت بازرگاني شامل «ساعت چي و ساعت چي» انگليس كار كرده است. تا سال ۲۰۰۳، پيام هاي بازرگاني تنها به صورت زميني پخش مي شد و از ايستگاه  ماهواره اي المنار به بينندگان نمي رسيد. اين موضوع نشان مي دهد كه شركت ها مي خواهند تماس تجاري خود را با شبكه تلويزيوني المنار به دور از چشم هاي كنجكاو بينندگان مستقر در آمريكا نگه دارند.
مقام هاي المنار گزارش داده اند كه تا جولاي ۲۰۰۲، بزرگترين پيام دهندگان بازرگاني آمريكايي آنها شامل: پپسي، كوكاكولا، پراكتور اندگمبل و وسترن يونيون بوده است. ساير سرپرستان و شركتها شامل «چاكالت ميلكاي» آلمان(شير شكلاتي)، پودر شوينده آمريكايي آريل، شركت «شير نيدوي» نستله، «مگي كيوبز» آلمان، پنير و كره  «اسمرز» فنلاندي «پنير پيكون» فرانسوي، «گاو نر قرمز» اتريشي، سيگار «گلوآز» فرانسوي و پودر شوينده هنكل آلماني بوده است. در پي انتشار يك سرمقاله در لس آنجلس تايمز، پپسي، كوكاكولا، پراكتور اندگمبل و وسترن يونيون دادن آگهي  به المنار را متوقف كردند، اما ساير شركتهاي اروپايي به اين كار ادامه مي دهند.
چه كسي گزارش مي دهد؟
اين ايستگاه ۳۰۰ كارمند لبناني، مصري، اردني، فلسطيني، مراكشي و آمريكايي را در استخدام دارد. در حالي كه كاركنان مجبور نيستند از اعضاي حزب الله باشند، البته بيشتر گزارشگران مرد پيش از پيوستن به المنار از رزمندگان چريك بوده اند.
بيشتر كاركنان اين ايستگاه در دهه هاي بيست و سي زندگي خود هستند و مهارت خود را سر كار ياد مي گيرند. اغلب مقام هاي اين ايستگاه تلويزيوني در دوره هاي مخصوص در دانشگاه ها و مؤسسات مختلف حضور يافته و گاهي اوقات حتي دوره هاي تخصصي خود را از طريق اينترنت با همكاري شركتهاي بين المللي ديده اند. در سال ۱۹۹۷، روزنامه هاي لبنان گزارش دادند كه مقام هاي المنار در سخنراني ها و سمينارهايي طرز كار وزارت خارجه اسرائيل و ساير ادارات اسرائيلي را فرا مي گيرند، تا تبليغات خود را مؤثرتر سازند.
ساير دوره هاي ديده شده شامل آب و هواي جهان و اخبار ورزشي بود. به علاوه، روزنامه نگاران و كاركنان فني ايستگاه  تلويزيوني براي بهبود توانايي هاي خود از جلسات آموزشي در سازمان هايي مانند رويتر و بنياد تامسون بهره مي جويند.
اين ايستگاه تلويزيوني چهار شعبه و دفتر در دوبي، مصر، ايران و اردن دارد.

نگاه
صداي آن سالهاي دور

005775.jpg

محمد اميري
سرنوشت راديو در ايران با تلگراف بي سيم گره خورده است. در اواخر سال ۱۳۰۳ در زمين هاي كشاورزي قصر قاجار مقدمات راه اندازي تلگراف بي سيم توسط وزارت جنگ وقت رقم خورد. نخستين دكل ۲۰ كيلوواتي موج بلند به ارتفاع ۱۲۰ متر (كه هنوز پايه هاي آن موجود است) در ۲۴ ارديبهشت سال ۱۳۰۴ در اين مكان نصب شد. اولين پيام تلگرافي بي سيم؛ با هدف دعوت عمومي براي همكاري با كشورهاي مختلف جهان نيزدر ششم ارديبهشت سال ۱۳۰۵ مخابره شد. بعدها در سال هاي آتي موج كوتاه نيز به اين مجموعه افزوده شد و مكان آن نيز ازقصر قاجار به ميدان امام (توپخانه) انتقال يافت.
از آنجا كه ورود دستگاه هاي مخابراتي و استفاده از آنها در حيطه اختيارات وزارت پست، تلگراف و تلفن بود از اين رو مقدمات تأسيس راديو تهران نيز بعد از صدور فرمان راه اندازي راديو به دولت واگذار شد.
براي راه اندازي اين وسيله شنيداري قرار شد از امكانات فرستنده موج كوتاه ۲۰ كيلوواتي و موج متوسط ۲ كيلوواتي وزارت پست و تلگراف و تلفن موجود در بي سيم قصر استفاده شود. براي آمادگي پخش برنامه هاي راديو نيز قرار شده بود جمعي از استادان و نويسندگان فرهيخته از جمله استاد سعيد نفيسي، دكتر ذبيح الله صفا و عده اي از بانوان روشنفكر يك سلسله گفتارهاي ادبي، تاريخي، جغرافيايي، اجتماعي و خانه داري را تهيه كنند.به تعبير دست اندركاران راه اندازي راديو اين حجم از مطالب كفاف سه ماه از متون راديويي را مي داد. براي جذب گويندگان راديو نيز با هماهنگي دانشمندان ايراني و متخصصان صوت آلماني آزمون هايي برگزار شد كه از اين طريق عده اي از گويندگان خوش صدا و توانا به اين راديو پيوستند.
براساس توافق به عمل آمده نيز راه اندازي و پشتيباني فني راديو به عهده وزارت پست، تلگراف و تلفن بود كه رئيس كل بي سيم نظارت بركار دستگاه هاي فرستنده و استوديو را عهده دار شده بود. سرگرد غلام حسين مين باشيان رئيس مدرسه عالي موسيقي نيز موزيك مورد نياز راديو را تأمين مي كرد. در آن سال هاي پرشور و شوق راه اندازي راديو، بودجه اي معادل ۸۰ هزار تومان را به خود اختصاص مي داد كه از طريق سازمان  پرورش افكار تأمين شده بود. مبلغي كه هم اينك يك برنامه ۳۰ دقيقه اي راديو را هم كفاف نمي دهد، چه رسد به اين كه يك شبكه راديويي را تأمين كند! بالاخره صداي راديوايران در ساعت ده بامداد روز ۱۴ ارديبهشت سال ۱۳۱۹ در شهر تهران طنين انداز شد. در شروع كار راديو ،ساختمان آن از دو طبقه در بي سيم قصر تشكيل مي شد كه طبقه اول شامل يك اتاق انتظار و دستگاه هاي فرستنده و تقويت كننده و طبقه دوم از يك اتاق كه با نصب پرده در سقف و اضافه كردن در ورودي و خروجي به عنوان يك استوديومورد استفاده قرار مي گرفت . از آن سال ها حدود ۶۴ سال مي گذرد، در طول اين سال ها راديو از نظر كمي و كيفي دچار تغييرات گسترده اي شده است.
هم اينك ساختار تشكيلاتي راديو تحت نظارت سازمان صدا و سيما به كار خود ادامه مي دهد و شبكه هاي راديويي در هشت بخش شبكه سراسري، شبكه قرآن، شبكه فرهنگ، شبكه معارف، شبكه جوان، شبكه تهران، شبكه ورزش و راديو سلامت به توليد و پخش برنامه مشغول هستند. ديگر كمتر استادي از استادان دانشگاه براي توليد برنامه هاي راديويي به طور مرتب برنامه مي نويسد ، هم اينك طيف برنامه سازان جوان و تحصيل كرده آشنا به مسايل ارتباطي توانسته اند تاروپود اين شبكه ها را بارور سازند.
005778.jpg

عليرغم كهن سالي ،اين رسانه شنيداري، همچنان به عنوان يكي از رسانه هاي پرطرفدار جايگاه خاصي را در بين مخاطبان خود دارا است.
بنابه نظرسنجي انجام شده توسط مركز ملي مطالعات و سنجش افكار عمومي بيشترين مخاطبان راديوهاي داخلي و خارجي طرفدار موسيقي و اخبار هستند. در بين راديوهاي خارجي، راديو بي.بي.سي و راديو فردا بيشترين علاقه مندان را به خود جذب كرده اند. به اعتبار اين پژوهش ميداني، ۴۷ درصد از شنوندگان راديوهاي داخلي بين ۲۱ تا ۶۰ دقيقه از وقت خود را به گوش دادن برنامه هاي آن اختصاص داده اند از اين ميان نيز ۴۶ درصد شنوندگان راديوهاي خارجي بين ۱۱ تا ۳۰ دقيقه از وقت خود را به شنيدن اين برنامه ها مي پردازند.
هرچه قدر درآمد خانواده بالاتر مي رود، شنونده راديو داخلي كمتر مي شود و بر شنوندگان راديو خارجي افزوده مي شود اما افزايش سن مخاطبان در گرايش به راديوي داخلي مؤثر بوده است. اغلب زنان در منزل، در حين انجام كارهاي جاري به راديو گوش مي دهند اما زنان و مردان به طور مساوي به راديو گوش مي كنند. تغييرات كيفي در راه اندازي شبكه هاي راديويي پيام، جوان، فرهنگ و ورزش نشان داد كه مي توان در سال هاي گسترش ماهواره و شبكه هاي تلويزيوني فاصله بين مخاطبان تلويزيون و راديو را كاهش داد.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   روزنت  |   سياست  |   علم  |   فرهنگ   |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |