جمعه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۶۴
هنر
Friday.htm

تئاتر در انتظار رونق
همچنان در خواب زمستاني
003384.jpg
آرتا پور ملك
تئاتر ايران پس از جشنواره فجر دچار ركود شد و به نوعي به خواب زمستاني فرو رفت. در اين مدت چند تالار از مجموعه تئاتر شهر به خصوص سالن اصلي خالي مانده بود و هيچ اجرايي در آن انجام نمي شد.
اما اهالي تئاتر اميدوارند با آغاز ماه ارديبهشت و به روي صحنه رفتن نمايش هاي تازه، رخوت و سستي از سالن هاي نمايش رخت بربندد و گرمايي دوباره به تالارهاي نمايش بخشيده شود.
نكته اي كه اهالي تئاتر را نگران كرده اين است كه امكان دارد در سال ۸۳ با ازدحام و ترافيك نمايشي مواجه شويم و اين خالي ماندن تالارها چندان به نفع تئاتر ما نخواهد بود.
آنها كه مي آيند
در اين ماه در مجموعه تئاتر شهر نمايش هاي جديدي اجرا خواهد شد.
شازده كوچولو به كارگرداني علي اصغر دشتي به تالار نو مي آيد تا اين تالار پس از ماهها سكوت، فعاليت دوباره خود را از سر گيرد.
مجلس شبيه خواني شازده كوچولو يا شازده كوچولو تجربه اي از گروه تئاتر خويد و همان داستان شازده كوچولوي اگزوپري است. اين نمايش از ۱۰ ارديبهشت همه روزه به جز شنبه ها ساعت ۶ بعدازظهر در تالار نو به روي صحنه خواهد رفت.
شازده كوچولو نخستين بار در دوازدهمين جشنواره بين المللي نمايش هاي آييني و سنتي به روي صحنه رفت و موفق به دريافت جوايز برتر اين جشنواره از جمله جايزه ويژه هيات داوران، جايزه طراحي صحنه برتر، جايزه كارگرداني، جايزه بازيگري، تقدير متن، تقدير از بازيگر نوجوان و ... شد. حسن عقيقي، علي عقيقي، حميرا مظاهري، يونس لطفي، رامين سيار دشتي، مسعود حجازي مهر، هدايت هاشمي، ميثم امير اصلاني و محمد باباوند بازيگران اين شبيه خواني را تشكيل مي دهند.
نمايش خانه در گذشته ماست نوشته و كار حامد محمد طاهري نيز بعد از اتمام اجراي زنان مهتابي، مرد آفتابي در تالار سايه به روي صحنه مي رود. اين نمايش پيش از اين در هفته فرهنگي ايران در آلمان به روي صحنه رفته بود.
نادر برهاني مرند نيز نمايش ستايش شده تيغ كهنه را به تالار چهارسو مي آورد تا پس از نمايش سراب پذيراي تماشاگران در اين تالار باشد. تالار كوچك هم به زودي ميزبان دو نمايش به كارگرداني آناهيتا اقبال نژاد خواهد بود.
اقبال نژاد در جشنواره بيست و يكم تئاتر فجر نمايش ناتمام نوشته محمد چرم شير را به روي صحنه برده بود كه به دليل تعميرات تالار مولوي و هجوم كارها در تئاترشهر تاكنون موفق به اجراي عمومي اين نمايش نشده بود و تالار اصلي نيز همچنان كه از مدتي پيش گفته مي شود ميزبان نمايش اسب ها: سال ۵۹ هجري شمسي نوشته و كار محمد رحمانيان خواهد بود كه آماده سازي آن از اواخر سال ۸۲ شروع شده و اميد مي رود اين روزها ماه به پايان برسد.
اما تالارهاي ديگر هم پذيراي نمايش هاي جديد خواهند بود. تالار سنگلج كه پس از مدت ها خالي ماندن به مدت كوتاهي ميزبان نمايش آييني - سنتي بود،پذيراي نمايش سعدي هملت مي شود به كارگرداني دكتر محمود عزيزي خواهد بود كه نمايشي سياه بازي است و پيش از اين در جشنواره نمايش هاي آييني و سنتي اجرا شده بود و ديگر آن كه تالار مولوي نيز كار خود را با اجراي دو نمايش مرگ و استعاره به كارگرداني بابك مهري و ب مثل بازيچه به كارگرداني فردين نظري آغاز خواهد كرد.
آنها كه بودند
مجموعه  تئاتر شهر، كه از مدتي پيش پذيراي چهار نمايش بوده است، همچنان كار خود را با اجراي اين نمايش ها دنبال مي كند و تماشاگران گزينه چنداني براي انتخاب ندارند. تالار قشقايي همچون هفته هاي گذشته ميزبان نمايش قرمز و ديگران (محمد يعقوبي) است كه پس از ۲۵ اجرا ۲۹۶۸۰ تماشاگر و ۲۵ ميليون و ۳۳۵ هزار ريال فروش داشته است. (آمار فروش متعلق به هفته گذشته است)
زنان مهتابي،  مرد آفتابي به كارگرداني كوروش زارعي، با يك اجرا كمتر ۱۳ ميليون و ۳۵ هزار ريال فروش داشته است و ۱۲۲۱ تماشاگر از اين نمايش در تالار سايه ديدن كرده اند. زني كه زياد مي دانست (عليرضا اوليايي) با پشت سر گذاشتن ۲۹ اجرا در تالار كوچك، ۱۴۵۵ تماشاگر داشته و به فروشي برابر با شش ميليون و ۹۴۰ هزار ريال دست يافته است و سرانجام نمايش سراب ( حسين پارسايي) بعد از ۱۹ اجرا در تالار چهارسو سه ميليون و ۴۳۵ هزار ريال فروش داشته و ۵۹۶ تماشاگر هم از آن ديدن كرده اند.
آنها كه مشهورند
در اكثر نمايش هايي كه قرار است طي روزها و يا ماههاي آينده اجرا شوند، بازيگران مشهور و شناخته شده اي حضور دارند كه اين امر مي تواند باعث رونق اين نمايش ها و استقبال از آنها شود.
اسب ها: سال ۵۹ هجري شمسي كاري است از محمد رحمانيان و با حضور بازيگراني چون داوود رشيدي، رضا بابك، علي عمراني، بهرام ابراهيمي و بهناز جعفري. داستان اين نمايش در سال ۵۹ هجري شمسي كه مصادف است با سال ۶۱ هجري قمري مي گذرد. زندگي خانواده اي كه سر و كارشان با اسب است در هنگامه حوادث خونبار كربلا، با آن وقايع پيوند مي خورد و ...
ديگر نمايش از وجود بازيگران حرفه اي بهره مي برد و اميد است اجراي آن به زودي آغاز شود، نمايش حرفه اي ها كاري از بابك محمدي است. هم اكنون اعضاي اين گروه در حال دورخواني متن نمايشنامه در فرهنگسراي نياوران هستند و تمريناتشان شروع شده اما در مورد مكان اجرا هنوز چيزي مشخص شده نيست. متن نمايش حرفه اي ها نوشته كوباچو است و در آن بازيگراني چون رضا كيانيان، مريم سعادت و احمد ساعتچيان به ايفاي نقش مي پردازند.
وي احتمال داد در اين هفته صحبت هايي با مجيد شريف خدايي، رئيس مركز هنرهاي نمايشي انجام دهد تا در صورت توافق و بستن قرارداد، اين نمايش را در مجموعه تئاتر شهر به روي صحنه ببرد.
محمدي در صورتي كه موفق به اجراي اين نمايش در تئاتر شهر نشود، آن را در فرهنگسرا اجرا خواهد كرد.
قرار بود اين نمايش در جشنواره فجر گذشته اجرا شود كه به دليل تاخير گروه بازبين در بازبيني از اين نمايش، گروه نمايشي از شركت در جشنواره منصرف شدند. به هر حال اميد است رونق دوباره اي به تئاتر ايران بازگردد و تماشاگران از نمايش هاي بر روي صحنه استقبالي درخور كنند.

يك هفته بازار موسيقي
نان و عشق و اسكناس
003387.jpg
طي هفته گذشته بازار موسيقي با آمدن چند آلبوم جديد تكان مختصري خورد. كنسرت هاي موسيقي هم از اواخر ماه آغاز مي شود و گروه هاي مختلف خود را براي اجراي آثار قديمي و جديد آماده  مي كنند.
بالاخره اسكناس آمد
بالاخره و پس از سه سال اولين آلبوم رپ ايران منتشر شد.
«اسكناس» كاري از شاهكار بينش پژوه كه مدتها در انتظار دريافت مجوز براي انتشار بود، طي هفته گذشته به بازار آمد.
شاعر و خواننده اين اثر شاهكار بينش پژوه است و موسيقي آلبوم را بهروز صفاريان ساخته.
اين آلبوم ۲۴ دقيقه اي چهار قطعه با كلام با نام هاي «عشق لاتي»، «خواننده»، «اسكناس» و «عشق خياباني» را در كنار يك قطعه بدون كلام در خود جاي داده است.
شاهكار بينش پژوه متولد سال ۵۱ و داراي دكتراي شهرسازي است. او علاوه بر سرودن ترانه (خيال نكن، عشق الهي و...) كار آهنگسازي و خوانندگي آلبومي با عنوان «بانوي شرقي» را عهده دار بوده است. اسكناس كه عنوان اولين آلبوم رپ ايران را يدك مي كشد (هرچند نمي توان لقب رپ واقعي به آن داد) دومين محصول گروه توليدكنندگان موسيقي حرفه اي پاپ پس از «نون و دلقك» به شمار مي رود. به نظر مي رسد با توجه به مضمون اشعار اين آلبوم كه همگي جوان پسند و با موضوعات روز هستند، اسكناس با استقبال خوبي از سوي جوانان مواجه شود.
در مدتي كه اين آلبوم مجوز انتشار نداشت، نسخه كپي شده آن به صورت غيرقانوني تكثير و توزيع شده بود. اما نسخه اي كه هم اكنون به بازار آمده كمي (در تنظيم ها) متفاوت تر از نسخه قبلي است.

راپسودي عربي
«راپسودي عربي»  نام آلبومي است شامل قطعاتي از عمر خيرت، آثار آهنگساز معروف موسيقي فيلم در جهان عرب.
عمر خيرت در سال ۱۹۵۰ در قاهره به دنيا آمد. پدر او مهندس معمار بود و در كنار شغلش پيانو را به خوبي مي نواخت. عامل اصلي عشق و علاقه عمر خيرت به موسيقي به عمويش كه آهنگسازي برجسته و بنيانگذار آكادمي موسيقي قاهره و رئيس كنسرتوار قاهره بوده، مربوط مي شود. عمر خيرت موسيقي را در كنسرتوار قاهره و نيز در گروه هاي پاپ و راك مصر تجربه كرده است. او علاوه بر آموزش تئوري موسيقي و پيانو به عنوان ساز اصلي، به نوازندگي درام هم پرداخته و با عضويت در گروه Les Petit Chats (گربه كوچك) به شكل حرفه اي موسيقي پاپ، راك و جاز غربي را تجربه كرده است.
فعاليت عمر خيرت در حوزه موسيقي پاپ تا سال هاي پاياني دهه ۷۰ ادامه پيدا كرد و در سال ۱۹۷۹ بود كه او با ساخت موسيقي متن فيلم «شب توقيف فاطمه» دري جديد در زندگي هنري را به روي خود باز كرد. موسيقي اين فيلم با استقبال مواجه شد و كاست آن براي اولين بار به بازار عرضه شد. چيزي كه در حوزه موسيقي و فيلم عرب در آن زمان كم سابقه بوده است.
موسيقي مجموعه تلويزيوني «خلخال ها»، جايگاه عمر خيرت را به عنوان يك آهنگساز تثبيت كرد. عمر خيرت در موسيقي اين سريال موسيقي كلاسيك عربي را با يك هارموني قدرتمند عربي درآميخته بود كه اين كار با استقبال زيادي مواجه شد.
از ديگر آثاري كه او برايشان موسيقي ساخته مي توان به قضيه دايي احمد، ششمين روز، زمان اعدام، تروريست، زمان ممنوع، خدمتكار، دوزخ زير آب و... اشاره كرد.
خارج از حيطه سينما و تلويزيون عمر خيرت دو قطعه بزرگ ملي به نام هاي «آوازي براي مصر» و «سفري به فرودست نيل» تصنيف كرده است. از ديگر آثار او مي توان به باله هاي «نيل» و «جادوگر و عطر جادويي» و موسيقي براي اپراهاي «آلمرانا» و «صد سال سينماي مصر» و از همه مهم تر اثر سمفونيك او «راپسودي عربي» اشاره كرد.
در آلبوم «راپسودي عربي»  ۲۰ قطعه از آثار عمر خيرت گنجانده شده است.

هديه كارون
يك اثر پاپ صد در صد با نام «هديه كارون». خواننده اين آلبوم افشين و آهنگساز آن كوروش كلهر است. در اين آلبوم ۱۰ ترانه بي تاب، هديه كارون، عروس بندر، غروب ساحل، مادر، خليج، ديار خوبان و... با اشعاري از امير حسين زاده، حميد رحماني، كوروش و داريوش كلهر اجرا شده است.
صمد مقدم

يادداشت
اين بچه هاي روي تپه (۲)
اميد الله داد
نسل سوم (مظفري،  تارخ، هاشم پور، عبدي، الماسي، امكانيان و...) كه ورودشان در اواخر دهه ۵۰ و اوايل دهه ۶۰ مقارن شد با دوره جديد سينماي ايران، عمدتاً از كمبود بازيگر حرفه اي و خانه نشين شدن اجباري عده اي ديگر بهره  جستند و خيلي زود در چم و خم سينماي به ظاهر حرفه اي آن زمان برخوردند. اينان كه با پشتوانه تئاتر وارد سينما شدند، عمده نقش هاي نخست دهه ۶۰ را برعهده گرفتند.
نسل چهارم (فروتن، كريمي، تهراني، حجار، حيايي، رادان و...) فاقد تمامي امتيازات نسل هاي پيشين با بلنداي اقبالشان به سينماي ايران راه يافتند. ضمن آن كه در اين برهه سينماي ما نيازمند نيروهاي جوان و تازه نفس بود كه اينان توانستند خوراك لازم را براي اين نوع سينما مهيا كنند. روشن است كه قضاوت منصفانه درباره اين نسل درگذر زمان حاصل مي شود و هنوز خيلي زود است كه حكمي صادر شود و هريك بر حسب توانايي، خلاقيت و موقعيت شناسي خويش سرنوشت ماندگاريشان را در سينماي ايران رقم خواهند زد.
باتوجه به آنچه اجمالاً  اشاره كرديم، معدودند كساني كه صرفاً با پشتوانه دانش بازيگري وارد اين عرصه شده اند بسياري از تئاتر به سينما آمدند، برخي ورودشان در حكم حادثه و اتفاق بود و دسته اي هم به شرط پشتكار و سماجت بي حد و حصرشان راهي پرده نقره اي شدند.
اما جالب  اين كه بسياري پس از ورود و سردشدن آن تب تند اوليه براي ادامه راه سراغ آموختن تئوريك بازيگري رفته  اند.
سينماي پس از انقلاب هم از حضور گاه و بي گاه نابازيگراني بي بهره نماند. موفقيت هاي پي درپي كيارستمي در اقصا نقاط دنيا فيلمسازان جوان بسياري را به سمت و سوي آثارش و نزديك شدن به سينماي او كشاند. اولي ها، خانه دوست كجاست؟ مشق شب، كلوزآپ و زندگي و ديگر هيچ جمله آثار دهه ۶۰ هستند كه در سراسر جهان درخشيدند و نابازيگران هم يكي از ابزارهاي موفقيت كيارستمي براي طرح مسئله سينماي تازه بود. سينمايي ارزان و به ظاهر ساده كه جوايز جهاني را هم درو مي كرد پس درنگ جايز نبود. كپي برداري از او و سينمايش ـ كه نمي دانم مقلدان از چه بيشتر تحت تاثير خانه دوست ... بودند ـ به سرعت شروع شد. سينماي فانتزي كودك در دهه ۶۰ به سمت رئاليسمي مي رفت كه در نهايت به نابودي اين سينما (سينماي كودك) انجاميد. پسر بچه اي عمدتاً روستايي با مشكلي بزرگتر از حد توان خويش دست به گريبان بود و بايد به تنهايي و يا با ياري جستن از نامردمان روزگار از پس آن برمي آمد و بيچاره كودكاني كه با اين سينما ارتباط برقرار نمي كردند به سرعت سينماي كودك به «سينماي درباره كودك» تغيير نام داد.
قشر مصيبت زده جامعه با انواع مصايبشان كه جملگي به سرمنزل فقر منتهي مي شد مورد توجه فيلمسازان رئاليست! سينماي ايران قرار گرفتند و اين موج نو!!! پايه ريزي شد. محمد علي طالبي، جعفر پناهي، ابراهيم فروزش، ابوالفضل جليلي، مجيد مجيدي، پرويز شهبازي، بهمن قبادي و ... در زمره فيلمسازان شاخصي قرار گرفتند كه رد سماجت استفاده از اين شيوه فيلمسازي از هيچ كوششي فروگذار نكردند. ضمن آن كه بعضي به اقتضاي گذر زمان و دوري از درافتادن در ورطه تكرار راهكارهاي تازه اي برگزيدند و قدري از نيروي خلاقه ذهنشان بهره جستند و برخي ديگر همچنان مصمم و پايدار راه گذشته را رفتند.
جعفر پناهي، مجيد مجيدي و فرهاد مهرانفر رفته رفته از سينماي تعريف شده با فرمول هاي خاص، فاصله گرفتند و به شكل جديدي از فيلمسازي رسيدند و ديگران چون ابراهيم فروزش و ابوالفضل جليلي بدون ذره اي درنگ، ژانر مجعول «سينماي درباره كودك» را با همان مختصات پيشين تكرار كردند. اما شاخصه ديگري كه در رواج اين نوع سينما موثر بود، ظهور سينماي موسوم به كانوني بود كه به توليدات سينمايي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان اطلاق مي شد و غالب اين فيلمسازان مذكور هم حداقل يك فيلمشان را در كانون توليد كرده اند.
از ديگر كساني كه در استفاده از نابازيگران اصرار بيشتري ورزيد محسن مخملباف بود. بايسيكل ران، عروسي خوبان، نوبت عاشقي، شب هاي زاينده رود، سلام سينما، گبه، نون و گلدون، سكوت، در و تست دموكراسي و سفر قندهار همه از بازيگر حرفه اي بي بهره بودند. حتي بازيگران ـ امروز ـ نام آشناي بايسيكل ران و عروسي خوبان هم در زمان توليدشان نابازيگر محسوب مي شدند و اگر نگوييم آنان هم به واسطه آن حضور يكباره در سينما ماندگار شدند، مي توان گفت كه آن زمان تجربه اي در بازيگري سينما نداشتند. اما مخملباف به گونه اي متفاوت از سايران عمل كرد و آثارش هرگز در خدمت بدنه اين نوع سينما قرار نگرفتند. اين متفاوت بودن چه به لحاظ مضامين بكر و چه ساختار و چه از حيث تابوشكني ها و جسارت ها، هر چه بود او را در جايگاهي خاص قرار داد كه شبيه هيچ كس نبود.
اما سينماي واقع نماي ايران همچنان راه خود را رفت و فيلمسازان ديگري را هم جذب خود كرد. سميرا مخملباف، حسن يكتا پناه، رهبر قنبري و مريم شهريار تازه ترين پيروان واقع نمايي در سينماي ايران هستند كه زمزمه هاي موفقيت هاي جهاني شان را هم هرازگاهي مي شنويم.
اين كه عاقبت اين نوع فيلمسازي به كجا ختم مي شود به درستي مشخص نيست، اما آنچنان كه پيداست چندان دوام نخواهد يافت. بعضي رفته رفته فاصله مي گيرند ـ مثل جعفر پناهي كه با طلاي سرخ، دايره  راهش را جدا كرد ـ و برخي هم مجبور خواهند شد كه طرحي نو دراندازند.
پي نويس:
۱- چنانكه بسياري از مورخان سينماي ايران هم عقيده دارند، عمر سينما در ايران صد سال نبوده و نيست. اين تاريخ مجهول (۱۲۷۹) تاريخ ورود دوربين فيلمبرداري به ايران بوده است كه تا سال ها بعد بلا استفاده ماند. همچنين تولد سينماي ايران ۱۳۰۶ يا ۱۳۱۲ هم نبوده است. (با توليد آثاري چون آبي و رابي و حاجي آقا آكتور سينما) چرا كه از ۱۳۰۶ تا اواخر دهه ۲۰ توليدات سينماي ايران منحصر بر چند فيلم بوده كه هر چند سال يك بار ساخته شدند و هيچ تاثيري در دوام و قوام اين سينما نداشتند.از اواخر دهه ۲۰ بود كه كميت توليدات سينمايي در ايران رشد چشمگيري يافت.

هفت از هفت
جواد قادري
مارمولك همان گونه كه پيش بيني مي شد توانست قشر عظيمي از مردم را به سمت سينماها بكشاند. در اين ميان افرادي ديده مي شدند كه در بيست سال گذشته حتي يك بار هم پا به سينما نگذاشته بودند و پس از مدت ها به سالن تاريك سينما مي آمدند.
مارمولك تا اين جا با اين كه توانسته به فروش فوق العاده اي دست يابد و رونق خاصي به سينما ببخشد، اما هنوز هم از صددرصد ظرفيت سينماهاي نمايش دهنده استفاده نكرده و سالن ها به طور كامل پرنشده اند.
اين مسئله نشان دهنده اين امر است كه سينماي ايران در بالاترين سطح استقبال هم از پتانسيل تماشاگر خود بهره نمي برد چه برسد به مابقي آثار كه چندان هم مورد استقبال قرار نمي گيرند.
چندي است كه CD فيلم مارمولك در بازار فيلم غير رسمي تهران به وفور و با قيمت نازل يافت مي شود. ابتدا قيمت دو عدد CD اين فيلم حدود ۱۰ هزار تومان بوده و هم اكنون پس از طي مراحل تعديل سازي قيمت به دو هزار تومان رسيده است. در ميادين اصلي شهر فروشندگان مرسولات فرهنگي غيرمجاز كلمه مارمولك نيز به جمع كلماتي كه هر روز براي رهگذران تكرار مي كنند (عكس، نوار، پاسور، شو) اضافه شده است.
اما باور كنيد با اين كه CD به قولي صحنه دار است و قسمت هاي سانسوري مارمولك در آن يافت مي شود ولي كيفيت صداي آن به شدت بد و نامفهوم است. اين CD پرده اي كه از روي نسخه جشنواره و در سالن سينما تصويربرداري شده، با واكنش هاي (فراوان!) تماشاگران و خنده هاي آنها همراه است و تقريباً اكثر ديالوگ هاي بامزه فيلم شنيده نمي شوند. ختم كلام اين كه بفرماييد در صف سينما و از اين كارهاي غير فرهنگي نكنيد و جوانمردانه فيلم ببينيد.
003390.jpg

شرح عكس: صف جوانمردان مارمولكي
بحث كانون كارگردانان و دادن مجوز (يا ندادن آن!) به كارگردانان جوان و غيرجوان اعم از فيلم اولي، دومي و سومي چندي است كه مطرح شده و واكنش هاي متفاوتي را برانگيخته است. آن ور يكي مي گويد آخر كسي كه دو فيلم ساخته چرا بايد براي فيلم سوم مجوز بگيرد.
اين ور يكي مي گويد مگر قرار است به كسي مجوز ندهيم؟ فقط قرار است به آنها مشاوره بدهيم و ما مي گوييم مگر مشاوره دادن هم زوركي مي شود؟
و ما مي گوييم مي گويند برخي خودشان نياز به مشاوره دارند حالا مشاوره دهنده شده اند!
اكران مخاطب خاص هم كه قرار بود تمام مشكلات و معضلات سينمايي ايران را حل كند، به ميمنت و مباركي هنوز آغاز نشده و كي قرار است آغاز شود هيچ كس نمي  داند ولي قرار است بالاخره اين اتفاق بيفتد و تعداد قابل توجهي فيلم به صورت فله به نمايش درآيد.
ما براي تماشاي برخي از آثار ارزشمند سينماي ايران كه در اين رده طبقه بندي شده اند بي صبرانه انتظار مي كشيم.
يك خبر خوب براي سينمادوستان. اميدوارم پنج شنبه بعدازظهرها به جمع خوانندگان ما پيوسته  باشيد. اگر اينگونه است امشب فيلم «تسخير ناپذيران» برايان دي پالما با بازي شون كانري و كوين كاستنر، رابرت دنيرو، اندي گارسيا و... را از دست ندهيد. تماشاي يك فيلم خوب با يك كارشناسي بي ربط لذت زيادي دارد.
جمعه شب قرار است براي هزارمين بار فيلم «بازرس» ساخته جوزف منكيه ويچ از تلويزيون و از شبكه چهار پخش شود. با اين كه باتوجه به عنايت صداوسيما به اين فيلم، بارها و بارها آن را ديده ايم و ديده ايد (؟!) باز هم تماشاي آن توصيه مي شود. فيلمي با دو بازيگر اصلي (لارنس اليويه و مايكل كين) و فضاي پر رمزوراز.

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   چهره ها  |   حوادث   |   ماشين   |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |