جمعه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال يازدهم - شماره ۳۳۶۴
چهره ها
Friday.htm

چهره اول
بازيگري كه ديگر تك ستاره نيست
محمدرضا فروتن
003426.jpg
«ملاقات با طوطي»  فيلم موفقي نبوده است؛ نه در گيشه و نه نزد پيگيران جدي سينماي ايران. اما به هر حال حضور يك گروه ستاره در هر فيلمي توجهات را به سمت آن جلب مي كند. به همين خاطر نوشته هاي اصلي صفحه اين هفته به سه چهره از چهره هاي اين فيلم اختصاص يافته؛ بازيگراني كه فراتر از ملاقات با طوطي تاكنون حرف هاي زيادي براي گفتن داشته اند.
صبا شادور
حضور حرفه اي محمدرضا فروتن مقابل دوربين با قسمتي از مجموعه تلويزيوني سرنخ آغاز شد و اولين تجربه بازي او دركنار يك كارگردان حرفه اي ـ كيومرث پور احمد ـ شايد بهترين نقطه براي شروع كار در عرصه سينما و تلويزيون بود؛ شروعي كه زندگي و حرفه او را تا حال رقم زده است. هرچند او پيش تر با سيمايي متفاوت در چند نقش كوتاه و حتي يك نقش بلند در فيلمي  جنگي ظاهر شده بود.
بزرگترين شانس فروتن بعد از نقش كوتاهي كه در سرنخ داشت، انتخاب او توسط مسعود كيميايي براي فيلم مرسدس بود. سيماي مردانه اما احساساتي فروتن باعث شد تا او با انتظارات كيميايي همخوان باشد و فروتن را براي نقش اصلي فيلم برگزيند. با شناخته شدن فروتن نزد تماشاگران، او  اين شانس را يافت تا دومين همكاري اش با كيميايي را نيز در فيلم فرياد تجربه كند. حاصل نوع و جنس بازي فروتن با قرمز فريدون جيراني بيشتر از هميشه به چشم آمد. فروتن ديگر بازيگري شده بود كه رفتار عصبي او در مقابل عشق و نفرتي ناخواسته در هر فيلم به چشم مي آمد و  اين نوع بازي او تا دو زن تهمينه ميلاني ادامه يافت.در دو زن هم او همان جوان پرخاشگر و عاشق پيشه اي بود كه در فيلم هاي قبلي هم شاهدش بوديم.
فروتن با  اين كه ديگر يك بازيگر شناخته شده در سينما بود اما تن به وسوسه پركاري نداد؛ گاه ميان فيلم هايش چندين ماه فاصله افتاد و البته هرگز او را در فيلم هاي بد نديديم. در دوره هاي مختلف و در تب هاي مختلف سينما، خيلي از نقش ها را قبول كرد. در متولد ماه مهر نقش يك دانشجو را بازي كرد كه ناهمخواني اش با روح زمانه باعث  مي شد به ديار خودش برگردد. در اعتراض هم باز نقشش متاثر از حال و هواي سياست زده آن روزهاست و از همان فضا سرچشمه  مي گيرد. جالب ترين نكته در بازي هاي فروتن كه عنصر تقريباً ثابت بازي هايش هم هست، همان احساس عاشق پيشگي اوست كه در پشت چهره باوقارش ديده  مي شود. يكي از دروني ترين نمونه هاي  اين عاشق پيشگي را در زير پوست شهر رخشان بني اعتماد كاملاً  مي توان لمس كرد. يك اثر اجتماعي صريح كه فروتن در نقش پسري كه قرار است به فكر معاش خانواده باشد حرف هاي زيادي براي گفتن دارد. سادگي بازي او در زير پوست شهر همان چيزي بود كه فيلم بني اعتماد لازم داشت. از  اين جا به بعد  مي شد گفت كه فروتن ديگر تبديل به يك بازيگر حرفه اي شده بود يك ستاره كه كارگردانان زيادي به سراغش  مي رفتند.
003423.jpg

در چنين شرايطي است كه كيومرث پوراحمد از فروتن  مي خواهد تا در شب يلدا بازي كند. فيلمي  كه محور داستان آن فقط بر روي يك بازيگر  مي چرخد و بقيه آدم ها حضوري كمرنگ دارند. گريم متفاوت از او چهره اي جاافتاده  مي سازد و البته فيلم يكي از با احساس ترين بازي هاي فروتن در تمام فيلم هايش است. به هرحال  اين همان كاراكتري بود كه پوراحمد از فروتن درخواست كرده بود.
فروتن سال گذشته پس از مدتي كم كاري با پركاري آغاز كرد. اما شايد بتوان گفت موفقيت هاي قبلي او در فيلم هاي امسال زياد به چشم نيامد. او بعد از چند تجربه بازي در فيلم هاي كيميايي در سربازهاي جمعه در نقشي متفاوت ـ يك سرباز ـ ظاهر شد. هرچند بازي اش ويژگي خيلي برجسته اي نداشت. شاه خاموش هم شايد يكي از ضعيف ترين و دم دستي ترين بازي هاي فروتن باشد كه هيچ نشانه اي از آن حضور گرم در فيلم هاي قبلي اش ندارد و  مي توان آن را به كلي در كارنامه او ناديده گرفت. نقش فروتن در ملاقات با طوطي هم اتفاق خاصي نيست. نقشي حاشيه اي و نه چندان پررنگ كه تقريباً منطق روشني هم براي اعمال و رفتارش ندارد.
فروتن مدت هاست كه فيلم برباد رفته صدرا عبداللهي را آماده نمايش دارد كه هنوز به نمايش در نيامده است. او امسال چند نقش مهم در فيلم هاي مختلف را رد كرد. گل يخ كيومرث پوراحمد، بازگشت مجيد مجيدي و نقش مهمان فيلم چاي تلخ ناصر تقوايي از جمله  اين نقش ها بودند. ضمن  اين كه او سال قبل هم نقش هايي را در فيلم هاي دوئل احمدرضا درويش، اشك سرماي عزيزا... حميدنژاد و مهمان مامان داريوش مهرجويي رد كرده بود. او به تازگي بازي در هشت پاي عليرضا داوودنژاد را به پايان رسانده و همچنان قرار است در سريال در چشم باد مسعود جعفري جوزاني هم نقشي را  ايفا كند كه خود  اين مجموعه، فعلاً با مشكلاتي در تهيه روبه رو است.
فروتن فارغ التحصيل رشته روان شناسي است و سابقه حضور روي صحنه تئاتر را هم پس از شهرت در سينما دارد. او يك سيمرغ بلورين فجر را براي قرمز و يك تنديس جشن خانه سينما را براي شب يلدا در كارنامه دارد و با توجه به همه ناكامي هاي اخيرش شايد هنوز يكي از بهترين گزينه ها براي آثار كارگردانان بزرگ باشد. هرچه باشد او تك ستاره چند سال اخير سينماي  ايران در اوج دوران بي ستارگي اش بوده است دوره اي كه هر چند حالا يكي دو سالي است به پايان رسيده اما شاه نقش هايي را در كارنامه بازيگري فروتن سبب شده كه فعلاً دست نيافتني  مي نمايد.

چهره دوم
تناقضي آشكار ميان فيلم ها و نوع بازي
ماهايا پطروسيان
003408.jpg
شور و شوقي كودكانه اولين خصيصه بازي و چهره اش است. ماهايا پطروسيان از جمله بازيگران متفاوت سينماي ايران محسوب مي شود كه حضورش هم در فيلم هاي ضعيف و هم كارهاي قوي، همواره چشمگير و خاص بوده است. بازيگري كه حتي مي تواند در ملغمه اي چون ملاقات با طوطي هم نقطه قوت كار باشد؛ اگر چه در آغاز بازيگري همه فيلم هايش كاراكترهايي فوق العاده براي او داشتند و بعدتر از ميانه هاي راه بازيگر بسياري از فيلم هاي نه چندان مطرح شد.
پطروسيان بازي در سينما را با فيلم عشق و مرگ ساخته محمدرضا اعلامي آغاز كرد ولي با توجه به نقش كوتاه و نه چندان مهمش در اين فيلم، سرنوشت بازيگري او جايي ديگر رقم خورد. پرده آخر واروژ كريم مسيحي براي ماهايا پطروسيان نقشي داشت كه او را به عنوان بازيگري مستعد و توانا معرفي مي كرد. دختر نمايشگري كه درگير يك بازي خطرناك مي شود و داستان هم با اوست كه به پاياني خوش مي رسد. پطروسيان كه فارغ التحصيل تئاتر از دانشگاه تهران بود، در پرده آخر با دو حالت متفاوت ظاهر شد. يكي بازي رو و اغراق شده تئاتري كه خصيصه و مشخصه نقش بود و بعد بازي دروني و خاص كه در صحنه هاي رويارويي با فريماه فرجامي  آن را به نمايش مي گذاشت. شايد تلفيق دو گونه متفاوت بازي پطروسيان در اين فيلم منجر به يكي از بهترين بازي هاي نقش مكمل در سينماي ايران شد. اين موفقيت قرار بود در ديگه چه خبر هم تكرار شود و تاحدي چنين شد. نقش فرشته يك نقش كميك بود؛ البته ديگه چه خبر اولين فيلم سينمايي پس از انقلاب بود كه بار كمدي اش روي دوش شخصيت زن قرار داشت همين يك مورد كافي بود تا محبوبيت پطروسيان را چند برابر كند.
در هنرپيشه پطروسيان دوباره به دنبال همان موفقيت پرده آخر قدم بر مي دارد و با توجه به كر و لال بودن شخصيت او كه در كل فيلم هم نقش بازي مي كرد، مي تواند درست تلفيقي از همان شخصيت پرده آخر با كاراكتر هنرپيشه را به نمايش بگذارد. اما ناصرالدين شاه، نقشي متفاوت در بازي هاي اين بازيگر بود. سوگلي حرمسراي پادشاه كه قرار است راحت و روان بازي كند و براي همين پطروسيان كاملاً مقابل دوربين راحت است.
پطروسيان با بازي در راز گل شب بو، قاصدك و نابخشوده ايرج قادري به آرامي  به سمت فيلم هايي گرايش پيدا كرد كه شايد هيچ تغييري در بازي او ايجاد نكردند و در واقع يك نوع در جا زدن را هم به همراه داشتند. رويكرد كليشه اي حضور اين بازيگر در اين دست فيلم ها، باعث شد تا از مسير موفقيت بازي در فيلم هاي خوب با كارگردانان شناخته شده، دور شود؛ در چنين شرايطي حتي همكاري اش با رسول ملاقلي پور در كمكم كن هم بي ثمر ماند.
003414.jpg

پطروسيان حدود سه سال از سينما دور شد تا اين كه دوباره با فيلم هاي هفت پرده و دختري به نام تندر بازيگري را ادامه داد. نقش كوتاه پطروسيان در هفت پرده باعث شد تا سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش دوم زن را به دست آورد؛ نقشي كه سخت يادآور گذشته درخشانش بود. در دختري به نام تندر هم متفاوت بود اما اين تفاوت آنقدرها به چشم نيامد. نقش اش در عروس خوش قدم هم به حدي معمولي بود كه نكته تازه اي در كارنامه بازيگري اش به همراه نداشت. در لشكر ستارگان، ملاقات با طوطي و در كنار محمدرضا فروتن، مهتاب كرامتي و ميترا حجار تقريباً بهترين است هرچند فيلم آنقدر آشفته است كه كسي نمي تواند روي معدود موارد ارزشمند فيلم هم ارزش گذاري كند.
پطروسيان به جز سيمرغ بلورين بهترين بازيگر زن نقش دوم براي بازي در هفت پرده در فجر موفقيت هاي ديگري هم داشته؛ در نهمين جشنواره فيلم فجر براي بازي در پرده آخر، نامزد دريافت جايزه بوده و همچنين براي بازي در ديگه چه خبر، مورد تقدير قرار گرفته است.
عمده فيلم هاي بلند و كوتاهي كه پطروسيان در آنها حضور داشته عبارتند از: عشق و مرگ، پرده آخر، ديگه چه خبر، ناصرالدين شاه آكتور سينما، هنرپيشه، راز گل شب بو، ديدار در فلق، شيخ مفيد، نابخشوده، قاصدك، كمكم كن، با چراغ هاي خاموش، هفت پرده، دختري به نام تندر، از صميم قلب، سه كيلومتر جلوتر، ملاقات با طوطي و عروس خوش قدم. بازي در گل من گلي هم تنها حضور تلويزيوني اين سال هايش بود كه تنها در دو سه قسمت روي آنتن رفت.
در يك نگاه كارنامه پطروسيان حاصل يك تناقض است. تناقضي ميان فيلم ها و بازي او. فيلم هايي كه شايد كمتر ارزش انرژي و نوع بازي او را داشته اند.

چهره سوم
ميترا حجار دلتنگ براي سينماي  ايران
003420.jpg
كارنامه بازيگري ميترا حجار در سينما كه از سال ۱۳۷۵ آغازشده همچنان پربار است. حجار اولين نقش سينمايي خود را در شرايطي بازي كرد كه يك منتقد (احمد اميني) كارگرداني فيلم را بر عهده داشت و  اين خود بيشتر بر حساسيت كار افزوده بود. بازيگري همانند حجار كه هيچگاه تجربه بازي نداشته و حتي ديپلم تحصيلي اش رياضي فيزيك است اما در ذهنش هميشه به دنبال بازيگري بوده است.
حجار در فيلم «غريبانه» آنقدر به چشم آمد كه مدتي بعد مسعود كيميايي براي نقش اصلي فيلم «فرياد» از او بازي  مي گيرد. بازي در نقش زني جنوبي كه حامله است و در جاده وضع حمل  مي كند. او آنقدر  اين نقش را واقعي جلوه داد كه حتي چهره كاملاً خاصش چيزي از يك زن جنوبي كم نداشت. حجار با بازي در  اين فيلم بيشتر از فيلم قبلي توانايي هايش را به تماشا گذاشت.
دو نقش آفريني پياپي ديگر در كنار محمدرضا فروتن گام هاي بعدي حجار بود. همكاري دوباره با مسعود كيميايي در اعتراض و بازي در متولد ماه مهر احمدرضا درويش حاصل پيشنهادهاي فراواني بود كه آن روزها به حجار  مي شد. در شرايط پس از دوم خرداد كه سياست تازه وارد سينما شده بود او در هر دو فيلم در نقش يك دانشجوي سياسي معترض حاضر شد. گرچه نوع بازي او در هر دو كار خيلي شبيه به هم بود اما به هر حال تمام تلاش هاي حجار در هجدهمين جشنواره فيلم فجر نتيجه  مي دهد و او سيمرغ بلورين را براي فيلم متولد ماه مهر از آن خود  مي كند. با  اين كه حجار مدت زيادي از حضورش در عرصه سينما نگذشته بود اما خيلي زود توانست در سومين فيلم سينمايي بلند خود، سيمرغ بلورين را به دست آورد.
بعد از  اين كه حجار توانست سيمرغ بلورين را از جشنواره دريافت كند، بيشتر از هميشه، كارگردانان براي بازي در فيلم هاي مختلف، به او پيشنهاد بازي دادند.  اين موضوع در فيلم بعدي ميترا حجار كه «سگ كشي» بود، كاملاً به چشم خورد. او در فيلم بهرام بيضايي در نقش فرشته اقتداري بازي كرد. زني خونسرد كه حالا بازي متفاوت او نسبت به فيلم هاي قبلي به چشم  مي آمد. او توانست از تجربيات كار با بيضايي در فيلم هاي بعدي نيز استفاده كند. حالا شايد بتوان گفت كه تجربه او در بازيگري با توجه به كارنامه اش آنقدر بالا هست كه ديگر نتوان از حجار انتظار بازي در فيلم هاي متوسط را داشت ...
حجار در پنجمين حضور سينمايي خود در فيلم «رخساره» امير قويدل در كنار محمد علي سپانلو نقش آفريني كرد. ميان تينا و استاد عشقي به وجود مي آيد كه هر دو در فصل صبحانه نشسته اند و استاد  مي گويد: «تو گذشته چهل سال پيش را در من زنده كردي» و تينا  مي گويد: «شما هم  آينده اي را كه بعد از چهل سال ممكن بود به آن برسم.» اما حجار  اين عشق را تا حدي در فيلم باور پذير  مي كند كه جاي هيچ حرفي باقي نمي ماند. بعد از يك فيلم كاملاً احساسي مانند رخساره، حجار «شب هاي تهران» را به كارگرداني داريوش فرهنگ بازي  مي كند. دوست او به قتل  مي رسد و او تمام تلاشش را  مي كند تا قاتل را پيدا كند.
003417.jpg

جالب ترين نكته در رابطه با بازي هاي حجار شايد  اين باشد كه او هميشه و يا بر حسب اتفاق در فيلم هايي بازي  مي كند كه بازتاب كامل شرايط جامعه هستند. شب هاي تهران سرگذشت دختران خياباني و ناامن بودن جامعه در اين رابطه را به تصوير  مي كشد. فيلم با استفاده از تبليغات مختلف توانست به فروش قابل توجهي دست پيدا كند. اما شايد با رفتن نام حجار بر روي پرده بود كه خيلي از تماشاگران براي ديدن فيلم به سمت سينماها رفتند. در سال ۱۳۸۰ بود كه سيروس الوند براي فيلم «مزاحم» ، نام ميترا حجار را هم در كنار نام خسرو شكيبايي و امين حيايي در ليست بازيگران فيلمش قرار داد. مزاحم قرار بود فيلمي  متفاوت درباره كارنامه خود الوند هم باشد؛ كاراكتري كه ميترا حجار آن را بازي  مي كند همان فاطمه معتمدآريا در «يك بار براي هميشه» است و همين عدم باورپذيري كه در سرتاسر فيلم هم جاري است سبب سردرگم بودن فيلم  مي شود. در همان سال حجار در فيلم «فراري» به كارگرداني رضا جعفري بازي كرد. فيلمي كه در سكوت ساخته شد و هنوز هم اكران نشده است. پس از آن هم حجار در «قارچ سمي» رسول ملاقلي پور بازي كرد ... در نقش بيتا، دختري كه قهرمان مرد فيلم را در تنهايي هايي خود  مي ديد. فيلمي كه بيشترين بار فيلمنامه اش حماسي و جنگي بود اما عشق هم در آن تداوم پيدا كرده بود
حجار در آخرين كار جيراني كه به روي پرده رفت نيز حضور داشت. «صورتي» نمونه اي ديگر از كاراكتر سينمايي حجار بود كه  اين بار و در  اين نقش جا افتاده تر از كارهاي قبلي اش بازي كرد. او مادر بود و عواطف مادرانه اش را در  اين فيلم به نمايش گذاشت. حجار بعد از يك دوره كامل بازي در كنار كارگردانان مختلف كه هر كدام در جايگاه بالايي هم  ايستاده اند، در «جنايت» محمد علي سجادي و «ملاقات با طوطي» عليرضا داوودنژاد بازي كرد؛ نقش هايي متفاوت و خاص كه شايد عجيب ترين نقش آفريني هاي كارنامه سينمايي اش هم بودند.
ميترا حجار در زمينه تلويزيون تا به حال دوبار فعال بوده كه تنها يكي از آنها يعني مجموعه «پليس جوان» به نمايش درآمده؛ او در زمينه تئاتر هم فعاليت هايي داشته كه از ميان آنها هم  مي توان به دو نمايش «آنتيگونه» و «هملت» اشاره كرد. حجار بازيگري است كه كارنامه اش سرشار از بازي ها و نقش هاي متفاوت است. او هميشه در تمام صحبت هايش ثابت كرده كه چقدر به تماشاگران بها  مي دهد و حالا با توجه به بازي هاي خوب خود در فيلم ها، ديگر تبديل به ستاره اي شده كه هر كارگرداني  مي تواند رويش حساب كند. او كه حدود يك سال به دليل حضور در فرانسه و كار در يك نمايش ايراني از صحنه سينماي ايران دور بود، چند ماهي است كه به  ايران بازگشته و  اين روزها مشغول بازي در «بازنده» به كارگرداني قاسم جعفري است.
حجار در آخرين مصاحبه اش جمله اي را گفته كه نشان از همه گفته هاي بالا دارد. او گفته كه در  اين يك سال دلم براي سينماي  ايران تنگ شده بود و معني  اين جمله شايد همان بازي براي مخاطب  ايراني باشد.
ميترا حجار با حضور خود در فيلم ها نشان داده كه  مي تواند از پس هر نقشي بربيايد و همين خصوصيت اوست كه باعث شده هميشه پر كار باقي بماند.

خوش شانس هفته
فرانك ريكارد
003483.jpg
در اين كه فرانك ريكارد خوش شانس ترين چهره اين هفته بود، شك داريد؟ آبي و اناري پوشان بارسلون در يك شب رويايي ستارگان رئال را از آسمان به زمين كشيدند. اين البته در شرايطي بود كه رئالي ها دراين چند هفته روزهاي خوشي را سپري نكرده اند. نقش رونالدينهو را هم در پيروزي بارسا فراموش نكنيد.

بدشانس هفته
كارلوس كوئيرز
003486.jpg
كار از بدشانسي گذشته؛ كارلوس كوئيرز با رئال كاري كرده كه هيچ كس نمي توانست بكند. حالا شايد مديران امپراتوري رئال قدر ويسنته دل بوسكه را بيشتر از قبل بدانند. تيم آنها به قول تيتر چند هفته قبل روزنامه آس از آسمان به زمين آمد. اخراج فيگو هم البته بدشانسي بود اما اين كوئيرز است كه رئال را به اين روز انداخته...

عكس هفته
اين داور با اخراج فيگو همه روياهاي رئال مادريد را برباد داد.در عكس او سعي دارد بكام و داويدز را كنترل كند
003411.jpg

|  ايران  |   هفته   |   جهان  |   چهره ها  |   حوادث   |   ماشين   |
|  ورزش  |   هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |