دوشنبه ۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۳ - شماره ۳۳۶۷
بررسي برخي رفتارهاي منفي درحركت هاي اسلامي
آسيب شناسي خيزش اسلامي
آيت الله محمدعلي تسخيري دبير كل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي
غربي ها نسبت به بيداري جهان اسلام و جايگزين شدن تمدني كه اسلام به جوامع بشري عرضه مي كند و مي تواند به كاهش نفوذ غرب و كاستن از فرصت هاي برتري او بينجامد، هشدار داده اند. اما مقاله حاضر ضمن تأكيد بر موضوع مذكور براي بقا و توسعه جريان خيزش اسلامي، بيشتر طي بحث آسيب شناسانه بر عوارض منفي اي كه گريبانگير جنبش هاي اسلامي است تأكيد مي كند.
006063.jpg
چه بسيار حركت هايي كه
در ابتدا با خلوص نيت بسيار شروع
شده ولي بر اثر جهل سران آنها
و عدم ارتباط با علما دچار انحراف
گشتند و عملاً آلوده كارهاي مخالف
اسلام و حتي دچار الحاد شدند
به رغم كوشش هاي مشكوك انكارآميز، خيزش اسلامي به يك حقيقت روشن با نمودها و نتايجي در عرصه هاي زندگي و نقش اسلام در شكل دهي به آينده امت و روند حركت سياسي و اجتماعي آن، تبديل گشته و پيامدهايي نيز در بازگشت توده ها به اسلام و مفاهيم و نظامات آن و درخواست پياده كردن آن در همه زمينه ها و مطرح گشتن راه حل هاي اسلامي براي مشكلات دست به گريبان امت، داشته است؛ اينك ما شاهد گسترش پديده هاي پاي بندي به سنت هاي اسلامي در برابر شيوه هاي گوناگوني هستيم كه برخي سعي در رواج دادن آنها در عرصه هاي اجتماعي به رغم بيگانگي با ذوق و ذهن عامه مسلمانان دارند و البته به همين دليل، اين انديشه ها و الگوهاي غربي- با وجود سروصداهاي زياد و تبليغات گسترده- فاقد قدرت تأثيرگذاري و نفوذ هستند. انديشمند فقيد دكتر كليم صديقي مي گويد: «تاريخ وارد مرحله نويني شده است؛ عقب ماندگي و انحطاط سريع، متوقف گشته و در ميان ما درك جديدي از اوج و قدر و سمت و سو و هدف خويش، پيدا شده است.(۱) خيزش اسلامي طي سال هاي جديد به حركت در عمق خود ادامه مي داد و براي غرب با همه دبدبه و كبكبه آن به شهادت سخنان رهبران و سياستمداران و نويسندگان و مورخان و نظريه پردازانش، مايه نگراني و هراس شده بود؛ آنها نسبت به بيداري جهان اسلام و جايگزين تمدني كه اسلام تقديم مي دارد و مي تواند به كاهش نفوذ غرب و كاستن از فرصت هاي برتري او بيانجامد، هشدار داده اند.
اي بسا برخي نويسندگان غربي نيز تلاش داشته اند تا مسلمانان را در پي نوميدي از داشتن قدرت رقابت با غرب، به تسامح و رواداري سوق دهند؛ در همين راستا، خانم «شيرين هانتر» در سخن از آينده روابط اسلام و غرب، مي نويسد: «امكان پيدايش وزنه اقتصادي و سياسي ضدغربي، رو به افزايش است؛ اين وزنه مي تواند براي كشورهاي اسلامي يك هم پيمان و منبع حمايت احتمالي به شمار آيد و گرايش هاي رقابتي آنها در برابر غرب را تقويت كند و به چالش  سياست هاي غربي، تشويق كند. در مقابل نيز نبود چنين وزنه اي مي تواند مواضع اسلامي نرم تر و پرتسامح تري را به دنبال داشته باشد.»(۲) اين نويسنده در كتاب خود بر عنصر تسامح مسلمانان انگشت مي گذارد و اي بسا به لزوم رويگرداني مسلمانان از مواضع رقابت آميز، اشاره مي كند.
آسيب شناسي خيزش اسلامي
آنچه در اين ميان برآن تأكيد مي ورزيم عوارض منفي بسياري است كه خيزش اسلامي و جنبش هايي كه آن را نمايندگي مي كنند- البته بخشي از فعاليت هاي خود- گريبانگير آن هستند، بدان اميد كه آگاهي نسبت به اين خطرات افزايش يابد و براي رهايي از آنها، راهكاري انديشه شود و در مسير پيشرفت، بهبود و تأثيرگذاري افزونتر و ساخت فردايي روشن تر براي آن، مؤثر افتد. در اين راستا مي توان به برخي از اين جنبه هاي منفي اشاره كرد:
۱- تأكيد بر اجراي شريعت در بخش هايي از زندگي و به فراموشي سپردن بخش هاي ديگر
اين رويه تأثيري منفي بر شريعت مي گذارد و اي بسا فرصت ضربه زدن به آن از سوي دشمنانش را فراهم مي آورد. علاوه بر اين كه چنين اجراي ناقصي، تأثير مطلوب خود را به دنبال نخواهد داشت و حتماً بايد ساير بخش ها نيز، به مورد اجرا گذارده شوند؛ اين امر با برداشت از اسلام به مثابه پروژه جامع و همه جانبه اي كه در بر آوردن نيازهاي انساني- كه به نوبه خود آنها نيز زنجيره همبسته اي را تشكيل مي دهند- داراي برنامه هاي متوازن و متعادلي است، كاملاً همخواني دارد.
براي مثال در خصوص اين جنبه منفي، مي توان به روند اجراي احكام شرع با تكيه بر نظام مجازات و به فراموشي سپردن زندگي و واقعيت هاي اقتصادي، تربيتي و آزادي اجتماعي و ايده تحقق عدالت اجتماعي، اشاره كرد.
۲- قشريگري و سطح نگري در فهم شريعت
ترديدي نيست كه اين جزم انديشي و برخورد ملانقطي با متون، به بروز راه حل هاي ناقصي منجر شده كه هيچ همسويي با منطق ندارد و مردم را از تصور وجود راه حل هاي برتر براي مشكلات پيچيده زندگي خود به هنگام پياده كردن اسلام، دور مي سازد و حتي در واقع باعث تمسخر مي گردد و به دشمن اجازه مي دهد اتهامات ستمگرانه اي چون عقب ماندگي و ارتجاع و جمود و تحجر و جزمي گري، [به چنين اسلامي] وارد آورد. در تجربه طالبان افغانستان، بسياري از اين پديده ها يافت مي شد كه به نظر مي رسد ديگر نيازي به مثال بيشتر نباشد.
۳- گسست از علما، انديشمندان و روند اجتهاد اصيل
اين امر به معناي تحقق اجتهادي ناقص به ويژه در مورد مسايل حساسي است كه منجر به احكام خودسرانه و اي بسا مخالفت هاي آشكار با شريعت و اهداف و مقاصد آن مي گردد. در جنبش هاي جوانان شيفته خدمت به اسلام ولي گسسته از اسلام ناب و پيامدهاي ناگوار آن، همين نكته كاملاً قابل لمس است.
برخي نظريه پردازان غربي ممكن است اين سمت گيري ها را تشويق هم بكنند. از جمله مثلاً «بيدهام برايان» كه تأكيد مي كند: اجتهادهاي فقهي نبايد منحصر به فقها باشد و قرائت آزاد از اسلام بايد براي همگان آزاد باشد و علما بزرگترين مانع در راه پيشرفت امت به شمار مي روند و سرانجام نيز سران خيزش اسلامي را بدان فرا مي خواند تا از اين مانع درگذرند.(۳)
شگفت اين كه در جهان اسلام نيز شاهد چاپ و انتشار كتابي از سوي مدعيان وابستگي به جنبش اسلامي هستيم كه در آن نفي آنچه «طبقه علما» ناميده اند و نيز عموميت بخشيدن به اجتهاد و قرائت هاي آزاد و مستقل از دين و اي بسا نوعي هرمنوتيك بي در و پيكر، ترويج شده است.(۴)
چه بسيار حركت هايي كه در ابتدا با خلوص نيت بسيار شروع شده ولي بر اثر جهل سران آنها و عدم ارتباط با علما دچار انحراف گشتند و عملاً آلوده كارهاي مخالف اسلام و حتي دچار الحاد گرديدند. فرجام جنبش هاي مسلمانان سياه پوست در آمريكا يعني ادعاي پيامبري «شريف درو علي»، غيبت «فارد علي منتظر» و ادعاي پيامبري «عاليجاه محمد» و جنبش سياهان ضد سفيدپوست و امثال آنها را فراموش نكرده ايم.(۵)
۴- شيفتگي و پذيرش برخي ديدگاه هاي غربي به نام نوانديشي اسلام
و به عبارت ديگر فعاليت هاي سازمان يافته يا برنامه ريزي روند انقلاب و بهره گيري از نظريات چپ و راست- به عنوان دانش و حكمتي كه مؤمن در هر كجا بايد به دنبال آن باشد- و بي آن كه متوجه باشند اين نظريات در واقع بخشي از منظومه اي هستند كه داراي بنياد و شالوده هاي خويشند و وقتي اقتضاهاي آنها پذيرفته شد لاجرم به پذيرش بنيادهاي اصولاً ناپذيرفتني آنها نيز منجر مي گردد؛ اين سرنوشتي بود كه برخي چپ گرايان و يا راست گرايان در كشورهاي متعدد اسلامي گرفتار آن آمدند و به الحاد و العياذ بالله به نوعي اعوجاج و التقاط فكري كه اسلام و ليبراليسم يا سوسياليسم را با هم در مي آميزد و بدون پاي بندي به ملاك هاي دگرگوني،  شعار تكامل و تغيير سر مي دهد، نزديك شدند.
۵- گرايش به خشونت و تروريسم
اين امرپديده خطرناكي است و همه معيارها و راهبردها را بر هم زده و كارزار انواع اتهام ها و چالش ها را عليه امت اسلامي، نشانه ها و مدارس و مراكز علمي و فعاليت هاي اجتماعي آن، چنان شدت بخشيده كه نيازي به توضيح بيشتر ندارد. اگر اين پديده خودگاه معلول عوامل بيگانه و گاهي ديگر به مفهوم واكنش افراط آميز در برابر فعاليت هاي خصمانه عليه ماست در هر حال نمي تواند بازگوي راستين نظام جهاد در اسلام- آن گونه كه برخي دوستان به خطا و همه دشمنان تصور مي كنند- باشد؛ آنها [يعني دشمنان] با تمام امكانات خود برنامه ريزي مي كنند تا اين نظام اصيل و آموزه هاي آن را از برنامه هاي آموزشي و از ادبيات و فرهنگ سياسي ما حذف نمايند. ما در اينجا بيش از آن كه در پي اثبات اين مدعا باشيم برآنيم كه بگوييم اسلام، بهره گيري غير هدفمند از اسلحه كشتار جمعي- به تعبير امروزي- را چه در بعد فردي يا دولتي نفي مي كند و انجام اين كار به نام اسلام و خيزش اسلامي را زشت تر مي داند.
البته در عين حال فراموش نمي كنيم آمريكا- كه مدعي رهبري جنگ عليه تروريسم است- خود تروريسم را در جاهاي مختلف و به ويژه تروريسم صهيونيستي را تغذيه مالي مي كند و از اين كارزار، براي تحميل جهاني  سازي ديوانه وار و وحشيانه اش- به تعبير نويسندگان غربي(۶)- در ابعاد سياسي، اقتصادي و فرهنگي و غيره به سوء استفاده مي پردازد و در اين راستا قوانين و مقررات نهادهاي بين المللي را نقض مي كند و مفاهيم و نظرات خطرناكي را مطرح مي سازد كه خطرناكترين آنها «جنگ پيشگيرانه» و اين ايده كه «يا در كنار ما هستي يا تو هم تروريستي» و... است.
۶- دگماتيسم سازماني و مصلحت گرايي تشكيلاتي(۷)
پديده اي است كه در يك فضاي مادي يا ليبرالي مصلحت گرايانه احتمالاً قابل درك و فهم باشد ولي در منطق اسلام، كه نه تنها از تنوع احزاب و گروه هاي گوناگون و اقدام هاي عملي مستقل هر كدام را نفي نمي كند بلكه خود نيز به اين روند ياري مي رساند، هرگز پذيرفتني نيست. ولي در عين حال مطلقاً نمي پذيرد كه تشكيلات و سازمان، خود تبديل به چارچوب فكري آهنيني گردد كه انديشه ارادي و توان اعتراض و قدرت ارزيابي مواضع را در اعضا مي ميراند و ذوب شدن هرچند ناآگاهانه در رهبران را تشويق مي كند.
ما در فرهنگ اسلامي خود متون بسياري در نفي اين امر مي يابيم از جمله مثلاً تفسير آيه مباركه «اتخذوا احبارهم و رهبانهم ارباباً من دون الله» (سوره توبه- ۳۱) (اينان دانشمندان و راهبان خود را به جاي خدا به اولوهيت گرفتند) آمده است كه منظور گوش سپردن به آنان و اطاعت بي قيد و شرط- كه مختص خداست- از ايشان است. مفسران با استفاده از روايات متعدد به اين نتيجه رسيده اند.(۸)
۷- نوميدي و كاهلي
ضربه هاي دردناكي كه دشمنان وارد مي آورند و انواع محاصره ها و تحريم هاي ستمگرانه اي كه بر امت و حركت هاي اسلامي آن تحميل مي شود و بزرگنمايي شديد دشواري ها و مشوه ساختن تجربيات موفقي كه اين موانع را شكسته اند همه و همه دست اندركاران را دچار يأس و نوميدي مي سازد و نوعي كاهلي و فراموشي هدف هاي بزرگ و حتي دلمشغولي هاي كوچك و بسندگي به دستاوردهاي كوچك و سرانجام شيوه هاي تبليغي ساده و به دور از تغييرات ريشه اي و كارهاي بنيادي و رهاسازي مسايل بزرگ و اساسي به دست سرنوشت و... به دنبال خود مي آورد. بدا به حال گروهي كه اميد خود را از دست مي دهند و تن به ذلت مي سپارند حال آن كه اميدواري و اميد به خدا از ويژگي هاي مؤمنان به شمار مي رود. خداوند متعال مي فرمايد: «ان تكونوا تألمون فانهم يألمون كما تألمون و ترجون من الله ما لايرجون» (سوره نساء- ۱۰۴) (آنان نيز همان گونه كه شما درد مي كشيد، درد مي كشند و حال آن كه شما چيزهايي از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند.)
ادامه دارد
پاورقي ها:
۱- سرمقاله روزنامه كانادايي «كرسنت» مورخ ۱۵ اوت ۱۹۸۰. ۲- «مستقبل الاسلام والغرب» (آينده اسلام و غرب) ترجمه عربي:  زينب شوربا، صفحه ۲۲۵. ۳- در مقالاتي كه به طور پياپي در مجله «اكونوميست» لندن در سال ۱۹۷۴م منتشر شد. ۴- نگاه كنيد به: كتاب «الحوار مع الاخر» (گفت وگو با ديگران) از همين نويسنده، صفحه ۱۶۲. ۵- نگاه كنيد به: مقاله استاد آدم بامبا درباره مبارز آمريكايي «مالكوم ايكس» در سمينار بزرگ حج (مكه مكرمه)- سال ۱۴۲۳ هجري قمري. ۶- «رساله المسلم في حقبه العوله» (رسالت مسلمان در دوران جهاني شدن)، صفحه ۵۱۵. ۷- نگاه كنيد به آنچه درباره اين پديده در كتاب «ثقافه الدعوه» (فرهنگ تبليغ) نگاشته شده است؛ اين كتاب از انتشارات «حزب الدعوه الاسلاميه» (عراق) است. ۸- تفسير الميزان از«علامه طباطبايي» جلد ۹، صفحه ۲۲۵.

رويدادهاي انديشه
006066.jpg
هفدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي
هفدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي با موضوع »بيداري اسلامي, چشم اندازهاي آينده و هدايت آن« از سوي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي از ۱۶ لغايت ۱۸ ارديبهشت ماه جاري در تهران برگزار مي شود.به گزارش ايلناو به نقل از ستاد خبري هفدهمين كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي, در اين كنفرانس جمع كثيري از انديشمندان و شخصيت هاي برجسته علمي و فرهنگي از ۳۲ كشور جهان شركت خواهند داشت.ضرورت آينده نگري و تصوير پردازي آينده، مشاركت مطلوب درروند تمدن جهاني و همزيستي مسالمت آميز با ديگران، هدايت بيداري اسلامي به منظور تحقق چشم اندازها،برنامه ريزي راهبردي براي رويارويي با چالش ها، نقش انقلاب اسلامي در گسترش بيداري اسلامي، تاريخ رابطه غرب با بيداري اسلامي و ... از موضوعات كنفرانس است، كه تاكنون ۱۰۰ مقاله به دبيرخانه كنفرانس رسيده است.برگزاري نمايشگاه كتاب، انتشار مجموعه مقالات برگزيده كنفرانس و تجديد بيعت با آرمان هاي والاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران امام خميني (ره) از جمله برنامه هاي جنبي اين كنفرانس است.
همايش «فرهنگ ايراني در غرب»
چهارم تيرماه سال جاري(۲۴ تا ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴) در سن پترزبورگ روسيه، همايشي درباره «فرهنگ ايراني در غرب از سده شانزدهم تا بيستم» برگزار مي شود.
متولي اين كنفرانس، موزه دولتي هرميتاژ و بنياد ميراث ايراني با همكاري انستيتو ميراث فرهنگي راشن است. محل برگزاري نيز موزه دولتي هرميتاژ است. در اين همايش، شركت كنندگان در باره دانشمندان و دانشگاه ها، مورخان و گردآورندگان آثار هنري، مأموريتهاي باستان شناختي، هنر و محصولات هنري، نهادهاي فرهنگي و تجاري، همچنين تحليل شرايط سياسي، فرهنگي و اقتصادي اي كه باعث به وجود آمدن علاقه به فرهنگ ايراني شده است به بحث وگفت وگو مي پردازند. هدف از اين كنفرانس، پژوهش درباره تاريخ مطالعه فرهنگ و تاريخ ايراني از سده شانزدهم تا اوايل سده بيستم است. برخي برنامه هاي جنبي همايش عبارتند از: نمايش اختصاصي هنر ايراني موجود در ساختمان هاي هرميتاژ دولتي و بازديد فردي از مجموعه هاي هرميتاژ.

انديشه
ادبيات
اقتصاد
سياست
فرهنگ
ورزش
هنر
|  ادبيات  |  اقتصاد  |  انديشه  |  سياست  |  فرهنگ   |  ورزش  |  هنر  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |