پنجشنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۴
تهرانشهر
Front Page

صاحبان جاي پارك در تهران
فرشته هاي نجات كنار خيابان
شغل بي دردسري به نظر مي آيد، جاهاي شلوغ شهر را انتخاب مي كني و مي ايستي براي راننده هاي سرگردان جاي پارك پيدا مي كني و از ماشين هايشان مواظبت مي كني
007761.jpg
عكس: هادي مختاريان 
ندا لهردي 
جر و بحث بين قدرت و مرد بالا مي گيرد... مرد باصداي بلند مي گويد: آخر ۸۰۰ تومان براي نيم ساعت مگه چه خبر است اينجا هر كس هر چقدر كه بخواهد پول مي گيرد؟ قدرت با چشماني سرخ از شدت خشم مي گويد: دروغ نگو الان يك ساعت است كه ماشينت را گذاشتي اينجا و رفتي. هاشم (برادر قدرت) به طرفداري از برادرش جلو آمده و با عصبانيت مي گويد: آخر بيچاره ماشينت هم كه پيكان و ژيان نيست اگر ما اينجا نبوديم و يكي از اين آدم هاي شر مي آمد و يه خط روي ماشين ژيگولت مي كشيد چي؟... مرد بي اعتنا به حرف هاي آنها سوار ماشينش شده و يك اسكناس ۲۰۰ توماني مي اندازد جلوي پاي قدرت و باسرعت از آنجا دور مي شود.
حتما وقتي به مراكز خريد و پاساژها يا ميدان هاي بزرگ تهران مي رويد و متوجه مي شويد كه پاركينگ ها پر هستند، كنار خيابان به دنبال جايي براي پارك كردن ماشينتان مي گرديد. اما درست وقتي كه ناكام مانده ايد و براي رفتن مردد هستيد صدايي نظرتان را جلب مي كند... بيا جلوتر اينجا جا براي پارك هست،  بپيچ سمت راست، فرمانت را بشكن، خوب حالا شد... چه ساعتي بر مي گرديد... خيالتان راحت باشد من تا آنموقع اينجا مواظب ماشينتان هستم. ماشينتان را مي گذاريد و مي رويد و باخودتان فكر مي كنيد كه اين مرد يك فرشته نجات بود كه از آسمان جلوي ماشين شما پرت شد و شما را از يك جست وجوي طولاني و شايد هم بي نتيجه براي پيدا كردن جاي پارك نجات داد. اما وقتي بر مي گرديد و ماشين را از پارك در مي آوريد تازه مي فهميد كه موضوع به اين سادگي ها هم نيست. در اين دنيا حتي فرشته ها هم براي انجام كارهاي خوب و كمك به ديگران پول مي گيرند. شغل بي دردسري به نظر مي آيد، جاهاي شلوغ شهر را انتخاب مي كني و مي ايستي براي راننده هاي سرگردان جاي پارك پيدا مي كني و از ماشين هايشان مواظبت مي كني. اما تمام اين قضيه به اينجا ختم نمي شود، بايد مراقب باشي كوچه يا خيابان محدوده كارت شلوغ نشود و براي همسايه ها مزاحمت ايجاد نكني چون بعدش بايد پاسخگوي ماموران نيروي انتظامي و اماكن باشي و.. كار غير قانوني و اين جور چيزها.
قدرت مي گويد: ما فقط مي خواهيم به مردم خدمت كنيم! وقتي تعداد ماشين ها اينقدر زياد است كه پاركينگ ها پر مي شوند ما سعي مي كنيم به بقيه راننده ها كه جاي پارك پيدا نمي كنند و از اينكه ماشينشان را كنار خيابان بگذارند نگران هستند كمك كنيم. آنها هم وقتي بر مي گردند هر مبلغي كه بخواهند به عنوان دستمزد به ما مي دهند و روي هم رفته روزي ۵ تا۶ هزارتومان دستمان را مي گيرد. بيشتر وقت ها همين اتفاق مي افتد.يعني نيازهاي مردم براي عده اي كارآفرين مي شود.
در بعضي پاساژها كار به صورتي ديگري است. در مجتمع تجاري مثل بازار گلستان در شهرك غرب، براي پارك بايد كارت پارك تهيه كني. كارت هايي كه به شما اجازه مي دهد نيم ساعت يا بيشتر از محل پارك كنار خيابان استفاده كني. اگر زمان شمابگذرد. با جريمه مواجه خواهيد شد.
البته در اينجا ها هم كار ديگري به وجود آمده. عده اي پول مي گيرند تا براي شما در صورت ديرآمدن كارت جديدي تهيه كنند. شما با خيال راحت مي توانيد در پاسا ژ خريدهاي خود را انجام دهيد بدون اينكه نگران ماشين و جريمه و اين حرف ها باشيد اگر چنين كارهايي نكنيد، موقع برگشت حسابي حالتان گرفته مي شود. چون با يك جريمه ده هزار توماني روبه رو مي شويد.
اين قضيه كارت خريدن خيلي رسمي تر هم شده مثلا اگر سروكارتان به حوالي ميدان نبوت (هفت حوض) نارمك افتاد و خواستيد در كنار ميدان پارك كنيد، حواستان باشد حتما كارت بخريد. و گرنه باز هم با همان قضيه جريمه و حال گيري و اين حرف ها مواجه مي شويد.
اين روزها هم كه ديگر به «پاركبان ها» عادت كرده ايد. همان آدم هاي جليقه پوش كه ده متر به ده متر كنار خيابان ها مي ايستند و با كاغذ و خودكاري در دست، تن رانندگان را مي لرزانند. كافي است شماره ماشين به روي كاغذ آنها برود. اين شماره بر روي كاغذ باقي نخواهد ماند روي برگه هاي جريمه ماموران راهنمايي رانندگي جا خوش خواهد كرد.
در تهراني كه خيابان هايش براي ماشين هاي در حال حركت هم جايي ندارند پيدا كردن يك جاي پارك بيشتر به جادوگري مي ماند.
بعيد نيست تاچند سال ديگر حتي جادوگرها هم براي پارك كردن جاروي پرنده خود در آسمان تهران با مشكل مواجه شوند. چون خيابان هاي روي زمين كه ديگر جايي ندارند و زير زمين را هم كه تونل هاي مترو و خود مترو اشغال كرده اند در آسمان هم كه تا مدتي ديگر قطارهاي هوايي خودنمايي مي كنند. آسمان و زمين و زيرزمين همه در خدمت ماشين ها و رفت و آمد آنها مي شوند. البته مطمئنا باز هم جا كم خواهد آمد.

طعم تلخ قهوه
مهران ملكوتي 
خودش مي گويد ده سال. اما كساني هستند كه خيلي پيشتر از اينها را يادشان مي آيد.
زماني كه او با لباس تميز و سرووضع مناسب، حتي بيشتر از سر و وضع يك آدم معمولي مي آمد و پشت بار كافه مي نشست. قهوه اش را مي خورد، سيگارش را مي كشيد، گپي با كافه نشينان مي زد و مي رفت. الان هم وضع تقريباً همين طور است.
با اندكي تغيير و آن اينكه هميشه اينجاست بدون اينكه حتي يك روز كسي فريبرز را در اين حوالي نبيند.
فريبرز همان پيرمردي كه قهوه فرانسه با شير را از هر تفريحي بيشتر دوست دارد.
همان كه چيزي هايي مثل بستني، فالوده يا شيريني جات را بهترين تنقلات مي داند. همان كه فيلم و سريال را زياد دوست دارد. همه اهالي و كسبه سرخه بازار، پاساژ خشايار، باشگاه بيليارد و رستوران ها او را مي شناسند. هركسي هم كه براي تفريح يا خريد اينجا آمده باشد، حداقل يك بار اين پيرمرد را كه هميشه يك سيگار چه خاموش، چه درحال دودكردن در دست دارد را ديده اند. بيشتر اوقات در همان چندقدمي كافه تئاتر است. زمستان ها بعد از اينكه سلامي به حسين صالح اعلاء و كساني كه پشت بار نشسته اند كرد مي رود جلوي بخاري كافه، دستانش را گرم مي كند، رو به يك طرف نامشخص چند كلمه نامفهوم مي گويد و مي رود.
شايد كمتر در او دقيق شويد، ولي او خيلي خونگرم و بيشتر دچار آداب معاشرت، به شما سلام خواهد كرد. اگر دلتان خواست با او صحبت كنيد، اصلاً ناراحتتان نمي كند. او با شما حرف مي زند شايد در مورد هر چيز كه دلتان بخواهد. درمورد دوست داشتني هايش، درمورد مردم، دنيا و...
مثلاً درمورد بچگي مي گويد: «بچگي خوب است. آدم گرفتاري هايش زياد نيست، براي اينكه دنيايش بزرگ نيست، اما بزرگ كه مي شوي گرفتاري زياد مي شود. گرفتاري هم كه اسم ندارد. پير هم كه مي شوي همه چيز پيچيده تر مي شود. كاش آدم هميشه جوان باشد. جوان در تغيير و تحول است. تا فرصت دارد بايد بجنبد. بايد اصول را رعايت كند و ياد بگيرد.»
شايد به نظر بيايد فريبرز خيلي تنهاست، اما نظر خودش اين نيست. به نظر او هركسي براي خودش فكر مي كند. دنياي خودش را دارد. پس كسي نمي تواند كسي را درك كند و به تقابل برسد. بهتر است آدم مخيله اش را به كار بيندازد. چون تخيل، انسان را در چيزي مثل ماورا حركت مي دهد و امكانات بيشتري در اختيارش مي گذارد و سپس افسوس مي خورد كه چرا واقعيت بيرون از اين دنياست.
گاهي اوقت فريبرز را در باشگاه بيليارد سرخه هم مي بينيم. ممكن است ساعت ها بنشيند و از نگاه كردن به ميز سبز لذت ببرد. خودش بازي نمي كند، اما از هيجان و سرگرمي جوان ها و شور و اشتياقشان براي اين مسابقه لذت مي برد.
در كافه تئاتر هم همه او را دوست دارند. عكس هايش در چند جاي بار كافه به ديوار زده شده. گاهي اوقات مي آيد بعد از اينكه يك سريال يا فيلم را كه جزو سرگرمي هايش هستند، ديد، صحبت كوچكي با شما مي كند، بعد نگاهي به عكس هايش مي اندازد. سيگارش را روشن مي كند، سپس مثل اينكه كسي را در كنار خود مي بيند، آرام، نامفهوم و بسيار با تواضع شروع به صحبت با او مي كند.
اينبار او تنها نيست. انگار فقط اوست كه به حرفهايش گوش مي دهد و مي تواند به او اعتماد كند. شايد تنها با اوست كه از گذشته اش صحبت مي كند. از كودكي و جواني و تمام آن آرزها و بعد آرام آرام از در كافه دور مي شود و بدرقه اش مي كند.

قله دماوند، برج آزادي، يونسكو
007758.jpg
از كنار برج آزادي بي تفاوت عبور نكنيد. وقتي كه به ميدان آزادي مي رسيد، يادتان باشد كه برج وسط ميدان شهرتي جهاني دارد. برج  آزادي در فهرست جهاني يونسكو ثبت مي شود.
قرار است فهرست مستندات و اطلاعات كارشناسي و پژوهشي مدون درمورد برج آزادي، كاخ موزه هاي گلستان، نياوران، سعدآباد، قلعه باستاني، ايرج ورامين، قله دماوند، مجموعه تپه هاي ازبكي و غار رود افشان به عنوان آثار تاريخي - طبيعي براي ثبت در فهرست جهاني يونسكو تا هفته آينده به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ايران ارايه شود تا اين سازمان پس از انجام مطالعات دقيق كارشناسي، زمينه ثبت اين آثار تاريخي را در فهرست جهاني يونسكو فراهم كند.
«قديم افروند» مسوول معرفي و آموزش اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران و مسوول پروژه تدوين فهرست پيشنهادي آثار تاريخي و طبيعي براي ثبت در يونسكو مي گويد:- باتوجه به ضرورت ثبت جهاني برخي از آثار تاريخي و طبيعي استان تهران ،  به منظور نگهداري و حفاظت بهتر از اين ميراث، اداره كل سازمان ميراث فرهنگي استان تهران در نظر دارد تاهفته آينده فهرست تعدادي از آثار تاريخي، طبيعي را به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تحويل دهد.
ثبت اين آثار شايد باعث شود ايران به جايگاه واقعي اش در فهرست آثارتاريخي و طبيعي يونسكو نزديك شود. تاكنون كشورهاي هند، مصر، الجزاير و پاكستان نسبت به ايران آثار بيشتري در فهرست جهاني يونسكو به ثبت رسانده اند. اين در حالي است كه ايران باتوجه به قدمت بالاي تاريخي و تمدن، نتوانسته تاكنون فهرست آثار تاريخي خود را در يونسكو افزايش دهد.
حالا مي توانيد بپرسيد كه دلايل انتخاب اين آثار تاريخي و طبيعي براي ثبت در فهرست جهاني يونسكو چيست؟
از قله دماوند شروع مي كنيم. اين قله در تاريخ ايران به عنوان نمادي از پايداري به شمار مي آيد. آشوريان در حمله به ايران، قله دماوند را پايان دنيا ناميدند. غار رودافشان واقع در فيروزكوه هم قابليت هاي باستان شناختي دارد. ازمجموعه تپه هاي ازبكي ساوجبلاغ همين بس كه قديمي ترين روستاي ايران در آن منطقه كشف شده. از اين گذشته قديمي ترين خشت جهان هم در همين منطقه پيداشد كه رئيس جمهوري آن را به سازمان ملل اهداء كردند.
برج آزادي شايد نيازي به معرفي نداشته باشد. اين برج نماد جنبش هاي آزادي خواهانه و انقلابي مردم ايران است، از طرفي ديگر ثبت اين اثر در فهرست جهاني يونسكو باعث مراقبت بيشتر مسوولان از آن مي شود.
حالا مي رسيم به قلعه باستاني ايرج ورامين، اين اثر تاريخي، بزرگترين قلعه خشتي جهان را در خود جاي داده و استحكام آن تا حدي است كه در گذشته ارابه هاي جنگي مي توانستند روي ديوار اين قلعه حركت كنند.
وبالاخره كاخ موزه هاي گلستان، سعدآباد و نياوران كه هريك خاطراتي از تاريخ ايران را درخود جاي داده اند.

ستون شما
اعتراض عده اي از درياني ها
«نويسنده كه فكر مي كند راجع به يك گروه مافيايي و پدرخوانده جديدي تحقيق مي كند، در مورد درياني ها فقط مغازه هاي دونبش و ثروتمندان بي درد و يك عده افراد بي سواد را به تصوير مي كشد. ايشان نمي دانند درياني ها افرادي فعال، كوشا و خلاق هستند كه اگر از نظر مادي هم وضعيت خوبي دارند، هزاران نفر از كار ايشان بهره مند مي شوند. درياني ها طبق آمار موجود نسبت به جمعيت خود، از افراد با سواد و تحصيل كرده زيادي برخوردارند. از جمله ميان ايشان اساتيد معروف دانشگاه، پزشكان متخصص، مهندسان كارآزموده و دانشجويان زيادي به چشم مي خورد.
نويسنده كه براي تحقيق به حسينيه درياني ها مراجعه كرده، در كمال بي انصافي چشم هاي خود را بر عكس هاي بيش از ۳۰ شهيد كه زينت بخش حسينيه بوده، مي بندد. شهيداني كه مايه تفاخر درياني ها هستند، ولي كوچكترين مطلبي از آنها به ميان نمي آيد.»
-اين نامه را «عده اي از جوانان درياني مقيم مركز» نوشته اند.
تشكر
اداره كل فرهنگ ترافيك معاونت راهنمايي و رانندگي ناجا از همكاري ارزشمند آن روزنامه (يعني روزنامه ما!) در درج مطالب آموزشي درخصوص قوانين راهنمايي - پيام ها و توصيه هاي ايمني - مرور موضوعات حادثه آفرين و تامل بيشتر در مقررات ترافيكي ، تشكر كرده اند.
غلط خواني
آقاي حسين پاكزاد درباره قضيه قديمي غلط خواندن شعرهاي فارسي در راديو و تلويزيون چند نمونه را ذكر كرده اند:« عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد» را به صورت «عشق است و داد اول بر نقد جان توان زد » خوانده اند و «به پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقي»سعدي را «به پايان آمد اين دفتر حكايت همچنان باقي است» همچنين «خواجوي كرماني» را «خواجوي كرماني» خواند ه اند.
- اميدواريم فارسي همه ما خوب شود تا اين همه پرغلط حرف نزنيم.
وعده و وعيد
«متاسفانه چه بسا بودند، گفتند ونوشتند زندگي پرداستان بازنشستگي را و بدون اخذ نتيجه اي، دارفاني را وداع و قرض و قوله را براي فرزندان گرفتار به ارث و در سراي جاويد آرام گرفتند.
بنابراين و صدها دلايل ديگر، وعده هاي داده شده حداقل «با عمر تباه شده بازنشستگان متناسب باشد نه يك هزار سال و دو هزار سال و ...»
- آقاي عبدالرحمن جلالي معلم بازنشسته باز هم از وعد و وعيدهاي مسوولان گفته اند و مشكلاتي كه انگار قرار نيست به اين زودي ها حل شود، ولي اميدواريم بالاخره حل شود.

موزه اسب ها
قرار است همزمان با روز جهاني موزه ها اولين موزه سواركاري ايران با تلاش فدراسيون سواركاري تاسيس شود. گويا قبل از انقلاب هم موزه اي با موضوع تخصصي سواركاري بوده اما در سال هاي ابتدايي بعد از انقلاب تعطيل شده است. اين موزه كه در مجموعه سواركاري شهداي تهران ساخته خواهد شد ساختماني با معماري هخامنشي دارد كه قبل از انقلاب براي احداث موزه در نظر گرفته شده بود. همچنين اين موزه ۷ فاز دارد و قرار است بخش هايي با عنوان «اسب و باستان شناسي»، «اسب و ادبيات» و «موزه زنده اسب» در آن راه اندازي شود. ضمنا اشيايي مثل انواع كالسكه هاي قديمي، زين و برگ اسب، كاپ ها و مدال هايي كه سواركاران ايراني گرفته اند به همراه اشيايي كه در موزه قديمي (قبل از انقلاب) وجود داشته، را در اين موزه مي توانيد ببينيد.

ذهن زيبا
سخن نوعي سفر است كه بايد به مقصد برسد. به همين دليل پيش از سفر بايد انسان نقشه اي داشته باشد مسافر بي نقشه و بي هدف در پايان سفر به جايي نمي رسد.
ديل كارنگي
ممكن است با يك جوجه تيغي محترمانه رفتار كنند اما مطمئنا هيچگاه او را دوست نخواهند داشت.
آرتورگيترمن
هيچ وقت نگو: من وقت ندارم، تو دقيقا همان قدر وقت داري كه كساني مثل پاستور، ميكل آنژ، مادرتزرا، هلن كلر، لئونارد و داوينچي، توماس جفرسون و آلبرت انيشتن وقت داشتند.
جكسون براون
كساني كه از روي بي خردي براي رسيدن به قدرت بر پشت ببر سوار مي شوند، سرانجام از شكم او سر در مي آورند.
پرمود ابترا

صبح تا شب
جواد رسولي 
سينما
امروز در سينما تك موزه هنرهاي معاصر آخرين جلسه از مرور آثار فرد زينه مان برگزار مي شود. اين جلسه به نمايش فيلم «مردي براي تمام فصول» اختصاص دارد. اين فيلم بخشي از زندگي سرتوماس مور را به تصوير مي كشد كه تا مرگ او به دستور پادشاه انگلستان ادامه دارد.
مردي براي تمام فصول يكي از بهترين ساخته هاي زينه مان است و فيلمنامه رابرت بولت نمونه اي از شاهكارهاي فيلمنامه نويسي دوران كلاسيك و پر از ديالوگ هاي به ياد ماندني است. بعد از نمايش فيلم كه دوبله و مدت زمانش ۱۲۰ دقيقه است محمدباقر قهرماني استاد دانشگاه و از شاگردان زينه مان آن را بررسي مي كند. براي شركت در اين برنامه بايد ساعت ۳۰:۱۶ در سينما تك حضور داشته باشيد.
نگارخانه 
اگر از تماشاي تابلوهاي نقاشي لذت مي بريد، اين آخر هفته مي توانيد سري به گالري شاهد (خيابان جمهوري، خيابان بابي ساندز، شماره ۳۴) بزنيد. در اين گالري نمايشگاهي از آثار نقاشي خانم ها مرضيه هاديان و بهناز اسلامي زاده برگزار شده است. اين نقاشي ها به سبك سوررئال هستند و با تكنيك رنگ روغن خلق شده اند.نمايشگاه تا ۷ خرداد ماه در اين نگارخانه برقرار است.
تلويزيون 
آيا امشب سينما يك پخش مي شود؟ نمي دانيم و اين يكي از رازهاي تلويزيون است. اين رازها هميشه باعث جذابيت سيما بوده اند و بارها بينندگان تلويزيوني را غافلگير كرده اند. به هر حال اگر امشب قرار باشد برنامه سينما يك پخش شود زمانش ساعت ۱۰:۲۲ خواهد بود. شبكه ۳ امشب ساعت ۳۰:۲۰ فيلم سينمايي قاضي فالكونه را نمايش مي دهد. مثل هر هفته شبكه۵ هم حول و حوش ساعت ۳۰:۲۲ يك فيلم سينمايي پخش مي كند. در ضمن اگر هفته گذشته فيلم شهر بچه هاي گمشده را از برنامه سينما ۴ نديده ايد، امروز ساعت ۳۰:۱۵ فرصت داريد تماشايش كنيد.
داستان هاي باورنكردني همان برنامه حالا تكراري كه داستان هاي عجيب و غريب درباره دخالت ارواح در كارهاي آدم ها تعريف مي كند و بايد حدس بزنيم راست است يا دروغ امشب ساعت ۳۰:۲۰ از شبكه تهران پخش مي شود. اين شبكه بعدش يك سريال تكراري ديگر هم پخش مي كند: هشدار براي كبري ۱۱. براي ديدن برنامه امشب اردل و بامشاد ۴۰:۲۲ پاي شبكه ۳ باشيد.
فردا بعدازظهر ساعت ۳۰:۱۶، شبكه يك فيلم سينمايي ماجراجويان را پخش مي كند. از برنامه سينما ۴ هم مي توانيد فيلم سرپيكو ساخته سيدني لومت و با بازي فوق العاده آل پاچينو را تماشا كنيد. سينما۴ ساعت ۳۰:۲۰ شروع مي شود. قسمت ديگري از مجموعه بچه هاي خيابان، جمعه ساعت ۱۹ از شبكه تهران پخش مي شود. در اين قسمت جنازه شهروز كه بالاخره پيدا شده از خانه سامان به پزشك قانوني منتقل مي شود. نادين در بازجويي ها به قتل اعتراف مي كند و مادر شهروز هم بعد از اينكه خبر را مي شنود بلند مي شود مي آيد ايران. طرفداران پزشك دهكده اين سريال را ساعت ۲۱از شبكه ۲ تماشا كنند. «سالي» بعد از آزادي سرخپوست ها از اردوگاه، از دست سربازها فرار مي كند و در جنگل خودش را مخفي مي كند آن هم در حالي كه افراد دهكده دارند در به در دنبال او مي گردند. شبكه يك جمعه شب يك قسمت از سريال دادرس را نشان مي دهد. دادرس حدود ساعت ۱۵:۲۲ پخش مي شود. در اين قسمت پائولو به همراه خبرنگار روزنامه آبزرور كه اسمش كلر است مي روند پيش نيكول (همسر رابي). او معتاد است و چيزي هم درباره رابي بروز نمي دهد چون مي ترسد او را بكشند. پائولو اما باز هم پيش نيكول مي رود تا به آنها كمك كند.
مجموعه طنز آشتي كنان جمعه ساعت ۳۰:۲۰ از شبكه ۳ پخش خواهد شد و بالاخره اينكه تكرار مجموعه ديروز، امروز، فردا را هم مي توانيد ساعت ۲۳ تماشا كنيد.
فرهنگسرا
امروز يك سر مي رويم به شرق تهران. خانه فرهنگ فرشته آزادي به مناسبت سالگرد عمليات بيت المقدس و فتح خرمشهر مسابقه خاطره نويسي و نقاشي با موضوع مقاومت و پيروزي برگزار مي كند. آثارتان را بايد به آدرس بزرگراه شهيد محلاتي، بلوار پاسدارگمنام، ميدان امام حسن(ع) خانه فرهنگ فرشته آزادي بفرستيد. خانه فرهنگ مهاجر هم به مناسبت روز پانزده خرداد مسابقه مقاله نويسي برگزار كرده است. موضوع مسابقه پانزده خرداد، سرآغاز قيام ملت مسلمان ايران عليه رژيم ستم شاهي است. اسم طولاني است نه؟ به جز اين در خانه فرهنگ مهاجر به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر مسابقه عكس، نقاشي، مقاله و شعر هم برگزار مي شود. تا ۱۲ خرداد براي ارسال آثارتان فرصت داريد. بزرگراه شهيد محلاتي، روبه روي پارك سوار، خيابان قيام، بوستان شاهد آدرس اين خانه است.

موسيقي راك و پاپ در تابستان
اين خبر مخصوص طرفداران موسيقي راك و پاپ است. مردادماه امسال قرار است دو گروه موسيقي «ميرا» و «پاد» كنسرتي به مدت سه شب اجرا كنند. فرزام رحيمي خواننده و سرپرست اركستر گروه ميرا است كه در اين كنسرت چند قطعه با كلام و يك قطعه بي كلام را از آلبومي كه اخيرا به بازار عرضه  كرده اند اجرا خواهند كرد.
گروه پاد هم به سرپرستي آرش مقدم در اين كنسرت به همراه يك گروه چهار نفري به اجراي قطعات كاور خواهند پرداخت. ضمنا گروه ميرا بعد از آلبوم اول خود با همين نام مشغول ضبط دومين آلبوم خود است.

هنرمندان خراسان در تهران
نويسندگان، شعرا، هنرمندان و روزنامه نگاران خراساني مقيم تهران براي برگزاري سومين مجمع عمومي سالانه هنرمندان خراساني مقيم تهران امروز به فرهنگسراي دانشجو مي آيند، اين مجمع كه در واقع يك تشكل فرهنگي- هنري است در اوايل سال ۸۱ براي ايجاد وحدت و انسجام و همياري اصحاب قلم و هنرمندان خراساني ساكن تهران تشكيل شد و در سه سال گذشته با برگزاري جلسات بحث و گفت وگو درباره مسايل روز فرهنگي و هنري، كميته هاي تخصصي هنري مثل تئاتر، بازيگري، فيلم نامه نويسي، كارگرداني و... را تشكيل داده اند، ضمنا قرار است در اين مجمع كه ساعت ۱۸ امروز برگزار مي شود هيات مديره جديد آن انتخاب شود.

موزه رايگان براي سالمندان
دفتر موزه سينما اعلام كرده كه از اين به بعد بازديد از دوره سينما براي شهروندان بالاتر از ۶۰ سال مي توانند به صورت رايگان و افتخاري از اين مكان ديدن كنند.
اين تصميم به دو دليل گرفته شده يكي هفته ميراث فرهنگي و روز جهاني موزه، ديگري احترام به سالمندان و قدرداني از زحمات بازنشستگان. موزه سينماي ايران در باغ فردوس واقع است و آنجا مي توانيد از گنجينه هاي ارزشمند ونادر سينما مثل نگاتيوهايي از فيلم هاي اوليه ايراني، عكس هاي قديمي اهالي سينما، وسايل و تجهيزات آن زمان و ... ديدن كنيد.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |
|  عكاس خانه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |