شنبه ۲ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۶
همانطور كه ...
007830.jpg
همانطور كه در عكس ها ملاحظه مي كنيد برخورد يك تريلي ۱۸ چرخ با قطاري كه حامل مخازن سوختي بوده است باعث آتش سوزي در منطق چانبوري تايلند كه در ۱۰۰ كيلومتري شرق بانكوك واقع شده است گشته. اين حادثه هنگامي به وقوع پيوست كه راننده يك خودروي تريلر ۱۸چرخ نتوانست كاميون خود راكنترل كند و با اصابت آن با قطار باري، واگن اين قطار از ريل خارج شد.
اين حادثه در ۱۸ مي ۲۰۰۴ رخ داده و هيچ خسارت جاني در بر نداشته است. اين نكته آخر را براي آن دسته از مسوولان راه آهن نوشتيم كه ندانم كاريشان باعث مرگ ۳۸۰ نفر از هموطنان نيشابوري ما شد.
007827.jpg
007833.jpg

پزشكي قانوني:حداقل ۸۰ درصد پزشك بيهوشي مقصر است
امير حسين تمام كرده بود
ساعت ۱۰ صبح است و آنها بايد تا يك ساعت ديگر صبر كنند. يك ساعت براي آنها به اندازه قرني مي گذرد و عقربه هاي بي حوصله خود را به عدد ۱۱ مي رسانند و فاجعه رخ مي دهد
حالا براي او از امير حسين چيزي جز عكسي كه روي يك جاسوئيچي حك شده باقي نمانده است.
عكس: ساتيار
007824.jpg

اهل پاكدشت مامازن نيست. ساكن آنجاست. لاغر و تكيده، خسته و درمانده. مهاجر است و لهجه دارد. به خاطر مرگ تنها فرزندش. نامش سعيد زندلي است.
سه سال پيش ازدواج مي كند و يكسال بعد صاحب اولين فرزندش مي شود. پسري كه نامش را امير حسين مي گذارند كه به طور مادرزادي پوست دو انگشت چهارم و پنجم دست راستش به هم چسبيده بود. عارضه اي جزئي كه باعث مرگ او شد.
- اسمت چيه؟
- سعيد زندلي، بچه ام را ازم گرفتند آقا. براي همين آمده ام. چاپش مي كنيد؟
اين را كه مي گويد ساكت مي شود، انگار كه بعد از هزار بار تعريف كردن همين حكايت كوتاه هنوز آن را باور ندارد. روز تولد فرزندش قصد داشت تا اين عارضه جزئي را برطرف كند. پزشكان اما گفته بودند كه بايد تا ۱۸ ماهگي فرزندش صبر كند و او ۱۸ ماه تمام از ديدن آن دو انگشت به هم چسبيده خون جگرخورد و به روي فرزندش خنديد.
و حالا اينجا نشسته است. لابد اگر امير حسين زنده بود نزديك دو سالش بود و تازه زبان باز كرده بود و براحتي مي گفت «باباددر» اتفاقي كه نيفتاد. آنها پس از گذشت ۱۸ ماه، فرزندشان را به بيمارستان ... مي برند و وقت دكتر و عمل جراحي را مشخص مي كنند. ۱۴ بهمن سال۸۲ .
007836.jpg

با موافقت سعيد، عمل جراحي روي امير حسين آغاز مي شود. ساعت ۱۰ صبح است و آنها بايد تا يك ساعت ديگر صبر كنند يك ساعت براي آنها به اندازه قرني مي گذرد و عقربه هاي بي حوصله خود را به عدد ۱۱ مي رسانند و فاجعه رخ مي دهد.
- يكدفعه ديدم تمام دكترهاي بيمارستان به طرف اتاق عمل هجوم آوردند. ترسيدم. از اولش هم مي ترسيدم. از هر كسي پرسيدم چي شده؟ هيچ كس جواب درست و حسابي نداد. هر كسي چيزي مي گفت. يكي مي گفت شوكه شده، يكي مي گفت اتفاقي نيفتاده، نگران نباش.
و او و همسر جوانش نگران بودند. نگران تر شدند. و بالاخره از غصه دق كردند. امير حسين را براي يك شب در بيمارستان نگه داشتند. يك شب شد دو شب، سه شب. ۵ شب و بعد...
بعدي وجود نداشت. امير حسين تمام كرده بود بعد از ۵ روز، امير حسين در اثر مرگ مغزي تمام مي كند. زن و شوهر جواني كه با هزار اميد و آرزو تنها فرزندشان را براي درمان يك عارضه جزئي به بيمارستان آورده بودند، جنازه او را به خانه بر مي گردانند.
سعيد بعد ازحادثه از بيمارستان و پزشكان شكايت مي كند. بنا به حكم پزشكي قانوني مرگ كودك دراثر تعلل پزشك بيهوشي (۸۰درصد) رخ داده است.
او آمد به روزنامه تا همين خبر به ظاهر ساده را به ما دهد، حالا براي او از امير حسين چيزي جز عكسي كه روي يك جاسوئيچي حك شده است باقي نمانده است. او آمد و اين خبر را داد و رفت آيا او مي تواند به حق و حقوق واقعي خود برسد؟
در تماسي كه با مسوولان بيمارستان داشتيم كسي حاضر به پاسخگويي به ما نشد. چنانچه مسوولان اين بيمارستان نظر ديگري درباره اين پرونده دارند از چاپ آن استقبال مي كنيم.

بعد از هفت سال تعقيب و گريز در يك عمليات غافلگيرانه
جاسم سيستاني را گرفتند
۵سال رعب و وحشت مسافران جاده مريوان - سنندج به پايان رسيد. حكايات قتل و غارت مسافران در اين جاده توسط يك گروه خلافكار با سردستگي فردي ملقب به جاسم سيستاني كه باعث ايجاد رعب و وحشت ميان مردم ومسافران منطقه شده بود بالاخره تمام شد.
در سال هاي۷۸- ۱۳۷۷ حسن عباسپور مقلب به جاسم سيستاني به اتفاق خالد برادرش و دونفر ديگر با نام هاي «فرهاد.ج» و «موسي.ن» كه همگي اهل و ساكن روستاي صوفيان بودند با پوشيدن لباس هاي نظامي اقدام به سرقت مسلحانه از اتوبوس ها و خودروهاي جاده سنندج - مريوان و سنندج -سقز مي كردند.
ماجراي جاسم سيستاني و دارودسته اش اولين بار به حمله عد ه اي ناشناس كه لباس نظامي پوشيده بودند به يك دستگاه اتوبوس برمي گردد. اين حادثه دردهم مهرماه سال ۱۳۷۷ اتفاق افتاد و منجر به قتل يك نفراز سرنشينان اتوبوس كه سرباز سپاه پاسداران بودشد.
اين ابتداي داستان بود. چند روز بعد دوباره حادثه اي مشابه در همان جاده اتفاق مي افتد. سارقان اينبار با متوقف كردن يك دستگاه وانت پيكان با زور اسلحه و شليك چند گلوله بيش از صد هزار تومان از راننده خودرو سرقت كرده و از محل مي گريزند.
اقدامات رعب آور اين گروه به همين چند سرقت ختم نمي شود بلكه روز به روز شدت بيشتري پيدا مي كند و نام جاسم سيستاني بر سر زبان ها مي افتد دربهار سال ۱۳۷۸ در محدود مريوان - سنندج يك دستگاه وانت پيكان بر اثر درگيري مسلحانه بين قاچاقچيان كالا و دارو دسته جاسم سيستاني با گلوله آبكش مي شود چند روز بعد نيز درگيري ديگري در روستاي جانوره شهرستان سقز اتفاق مي افتد. اما هر بار عاملان اصلي ماجرا از صحنه مي گريزند و اين درگيري ها و سرقت ها همچنان ادامه پيدا مي كند.
گزارشات متعدد از سرقت ها در همان سال حكايت از سرقت مسلحانه از يك دستگاه لندرور در جاده مريوان- سنندج، تيراندازي به سوي خودروهاي سواري و غارت اموال رانندگان و مسافران در اين محور دارد. تنها در يك فقره از سرقت ها يك ميليون و ۳۰۰ هزار تومان وجه نقد از صاحب يك دستگاه پيكان سواري توسط دزدان سرقت مي شود. وجه اشتراك تمام سرقت ها پوشيدن لباس نظامي توسط سارقان و مخفي كردن چهره هايشان بود.
زمستان سال ۱۳۷۸ دزدان آماده براي يك سرقت ديگر. اينبار سرقت از يك كاميون صورت مي گيرد. سارقان مسلح به كاميوني حمله مي كنند كه به نظر مي رسد طعمه مناسبي برايشان است اما كاميون طعمه اي بود براي گير انداختن دزدان.
اعضا باند سارقان از همين طريق به دام مي افتند. به غير از يك نفر. آن هم كسي نيست جز خود جاسم سيستاني وي باز هم موفق به فرار مي شود. اعضا دستگير شده به تمام اتهامات خود اعتراف مي كنند. حكم قطع عضو و زندان كه در دادگاه انقلاب برايشان صادر شده بود بي چون و چرا اجرا مي شود. اما سر دسته باند هنوز آزاد بود و به كارهاي خلاف خود ادامه مي داد. در اين چند سال گزارشهاي مختلف از مرزها حاكي از آن بود كه جاسم سيستاني در آمد و شد ميان مرزها و قاچاق اسلحه است.
اما بالاخره او هم مانند اعضاي سابق باندش غافلگير شد. در بيست و دوم ارديبهشت ماه سال جاري طي يك اقدام از پيش طراحي شده، حسن عباسپور ملقب به جاسم سيستاني توسط نيروي انتظامي كردستان دستگير شد. او قصد رويارويي مسلحانه با نيروي انتظامي را داشت اما سرانجام به دام افتاد. در هنگام دستگير يك قبضه كلاشينكف و ۳۵ خشاب همراه وي بود. ديگر از شنيدن نام جاسم سيستاني لرزه بر اندام مسافران جاده مريوان -سنندج نمي افتد. ماجراي جنايات جاسم سيستاني هم به پايان رسيد.

توضيح در مورد يك خبر
در پي چاپ عكس هاي يك تصادف در پل همت در صفحه حوادث روز شنبه هفته گذشته مطلع شديم راننده جوان خودروي مزدا لحظاتي قبل از تصادف،اتومبيلش هنگام ورود به پاركينگ منزلش مورد دستبرد توسط سارقي موتور سوار قرار گرفته و در تعقيب او بوده كه اين حادثه برايش رخ داده است . ما را از عكس هاي خود محروم نكنيد .

پرستاري را خصوصي سازي نكنيد
عضو شوراي عالي نظام پرستاري گفت: ۶۰ درصد پرسنل بيمارستانها و مراكز درماني را پرستاران تشكيل مي دهند و خصوصي سازي بخش پرستاري، خدمات رساني به بيماران را با مشكل مواجه مي كند.«همايون راحمي» افزود: بخش پرستاري در مراكز درماني، بخش عام است كه بهيار، پرسنل اتاق عمل و بيهوشي و كارشناسان پرستاري را تحت پوشش قرار مي دهد.
وي تصريح كرد: واحدهاي پرستاري بعضي از مراكز درماني تهران، بيرجند و زنجان به بخش خصوصي واگذار شد كه از روش نامناسبي مانند اخذ سفته و چكهاي سفيد امضا و بدون تاريخ با قراردادهاي ۸۹ روزه براي به كارگيري پرستاران استفاده شده است.عضو شوراي عالي نظام پرستار اظهار داشت: چنين برخوردي با پرستاران، باعث سلب امنيت شغلي آنان شده است.
راحمي گفت: توجه بخش بهداشت، از اولويتهاي توسعه در جامعه است كه اين كار، بدون توجه به شغل پرستاري امكان پذير نيست.

۱۵ سال حبس
سارقي كه فرزند يكي از پولدارترين افراد ايالت نيوهيون آمريكا را ربوده بود به ۱۵ سال زندان محكوم شد. اين مرد كه رنالدو راس نام دارد به جرم خود اعتراف كرده است.
او در بازجويي  ها اعلام كرده كه به اتفاق ۳ نفر ديگر از همدستان و با استفاده از يك قبضه سلاح كمري و يك قبضه تفنگ بادي، ادوارد لمپارت فرزند يكي از پولدارترين افراد اين ايالت را ربوده و براي باز پس دادن او مبلغ يك ميليون دلار درخواست كرده است.
بد نيست بدانيد كه اين مجرم پس از استفاده از يكي از كارت هاي اعتباري كه همراه كودك ربوده شده بود به دام پليس افتاده است. پس از اين كه او با اين كارت براي خود و همدستانش پيتزا خريداري كرد توسط پليس دستگير شد.
راس يك شهروند جاماييكايي است و مدعي است به دليل مشكلات مالي تن به اين آدم ربايي داده. سه نفر همدست او هنوز دستگير نشده اند.

شر دزدان دريايي
اگر تا صد و پنجاه سال پيش خليج جنوبي جاماييكا امن ترين نقطه دنيا براي دزدان دريايي بود و مردم اين منطقه از شر آنها امنيت نداشتند، حالا مردم اين منطقه از شر جويندگان گنج آمريكايي به تنگ آمده اند. مردم اين منطقه از اين كه دولت جاماييكا حق كاوش در اين منطقه را به شركتي آمريكايي داده كه بنا بر قرارداد مي تواند نيمي از كشفيات خود را براي خود نگه دارد به خشم آمده اند. آنها معتقدند آثاري كه در دريا وجود دارد چه باارزش باشند، چه بي ارزش، بخشي از تاريخ اين كشورند و نمي توان از آنها صرف نظر كرد. حدود ۳۰۰ كشتي غرق شده در اين منطقه از دريا وجود دارد كه تنها يكي از آنها به نام جنووسا، يك كشتي باري اسپانيايي است كه در سال ۱۷۳۰ با چندين تن طلا و نقره به قعر دريا رفت و ارزش امروزي اين كشتي بالغ بر ۶۰۰ ميليون دلار است. بد نيست بدانيد در سال ۱۹۹۱ دولت اين كشور براي جلوگيري از هجوم دزدان دريايي مدرن گنج يابي در درياي خود را ممنوع اعلام كرد. اما در سال ۱۹۵۸ اين ممنوعيت لغو شد.

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |