منطقه ۴ را مي توان يكي از سبز ترين مناطق تهران دانست؛ وجود حدود ۱۷۰ بوستان (پارك) كوچك و بزرگ در كنار پروژه هاي عظيمي چون لويزان (خيابان هنگام، بالاتر از تقاطع ۳۵ متري استقلال) و غزال (كيلومتر ۱۰ جاده آبعلي) اين اجازه را به ما مي دهد كه اين منطقه را «منطقه اي سبز» بناميم.
اگر تا بحال از انتهاي تپه شمس آباد در خيابان استاد حسن بنا رد شده باشيد حتما بوستان صدف را ديده ايد؛ بوستاني كه ۹ سال از تاسيس آن مي گذرد.
چارلز چنكز (منتقد معماري) در مورد مفهوم ارگانيك بودن، از تعبير نزديكي به محيط زيست استفاده مي كند، بدين معني كه فنآوري و فرم از طبيعت الهام گرفته مي شود؛ اين البته در مورد باغ سازي و تعاريف مربوط به آن كمي تفاوت دارد.
در مورد باغ ايراني بايد گفت كه مهمترين ويژگي باغ ايراني فضاي هندسي ، منظم و پيش نظام يافته آنهاست؛ نظام هندسي مذكور در تجريد مدلول ها ، مباني و عناصر شكل دهنده باغ و نحوه تركيب اين عناصر و اجزاء كه در نهايت به ارايه شكل كلي آن مي انجامد، نقش دارد.
معماري و شهرسازي ايران جولانگاه حضور باغ به سبك و سياق خاص خود است و پديدآورنده الگوهاي بي نظير پيوند، درهم تنيدگي و يگانگي باغ ، معماري و شهر است. پيوندي كه تاثيرات ساختاري و شكلي را از يك سو، جنبه هاي معنوي ، مفهومي و رواني را از سوي ديگر و همچنين نيازهاي زيست محيطي و حياتي مردمان و زيستگاه آنان را پديد مي آورد.
اما باغ (يا بوستان) ارگانيك يا «آلي» به سبب شكل گيري مفهومي خاص آن در تعاملاتش با طبيعت به لحاظ ماهوي و نيز ويژگي هاي خاص آن در شبيه سازي هاي طبيعت گرايانه در راستاي هر چه نزديك تر شدن به تصوير سازي هاي محيط غير مصنوع داراي تعاريف خاص نيز است؛ بوستان «صدف» در اين عرصه نمونه اي شايان توجه است.
بايد خاطر نشان كرد كه اين نوع برخورد با طراحي باغ و بوستان هر چند چندان پايه هاي ايراني ندارد، ولي به لحاظ ارتباط گيري قابل توجه از يك سو با مخاطب و از سوي ديگر با حوزه محاط بر فضا، يعني همان طبيعت، موجبات نوعي فضا سازي «گيرا» را فراهم مي سازد؛ گيرايي كه به هيچ وجه درك كننده فضا را با مشكلي مفهومي در گير نكرده و حس در طبيعت بودن را به طور قابل تقديري باز سازي مي كند.
در يك كلام بايد گفت كه اين نوع از باغ سازي (يا بوستان سازي) با سوابق چندين ساله علي الخصوص در ۵۰ سال اخير در ايران بسيار موفق بوده است؛ در اصل با دستمايه قرار دادن ايده كلي و مفهوم ارگانيسم (يا «آلي گرايي») در مورد بوستان سازي - آنچنان كه پيشتر اشاره شد- هر چند كه اين نوع نگاه پايه هايي غير ايراني دارد، مي توان به تجربه هايي بديع دست يازيد.
بوستان «صدف» نيز هر چند در زمينه محور سازي و هندسه خود بعضا به ايده هاي باغ سازي ايراني نزديك ميشود ولي در يك كليت، به خوبي در رده بوستانهاي ارگانيك (آلي) قابل دسته بندي است.
پي نوشت:
همشهري مناطق - منطقه ۴ شماره اول