يكشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۸۷
قهرمان ماجراي نظام آباد
007902.jpg
پنج شنبه حدود ظهر بود كه قهرمان ماجراي گروگانگيري دبستان سلمان فارسي در نظام آباد تغيير كرد... در حالي كه خبرنگاران باور نمي كردند مدير كل روابط عمومي دادگستري تهران در حاشيه ديدارهاي مردمي رئيس قوه قضائيه گفت:«مجيد متين راسخ بازپرس شعبه دوم مجتمع امور جنايي تهران عامل پايان دادن به اين ماجراي گروگانگيري بود.»
اين بازپرس پس از اطلاع از قتل صاحب طلافروشي و ماجراي گروگانگيري بلافاصله راهي محل حادثه شد. متين راسخ، جواني است ۲۸ ساله كه نزديك به ۸ سال سابقه قضاوت دارد.
او با لحني عادي گفت: « ۴۰دقيقه پس از رسيدن من به محل حادثه، گروگانگير حاضر به تسليم كردن خود نمي شد. در اين هنگام من وارد اتاق شدم و يك مهر نماز كربلا و مهر قاضي جنايي را از جيبم درآوردم و به آن جوان گفتم، مهر كربلا اعتقاد من است و مهر اداره حيثيت اجتماعي من است. اين جوان پس از شنيدن خواست كه كارت شناسايي من راببيند و من براي جلب اعتماد او كارت را دادم. بازپرس متين راسخ در حالي كه تاكنون اين موضوع رامطرح نكرده بود ادامه داد.
عامل گروگانگيري پس از ديدن كارت، اسلحه اش را به من تحويل داد و گفت من تسليم هستم. من سپس دست او را بالا گرفتم و تحويل سردار طلايي فرمانده نيروي انتظامي تهران بزرگ كه در گوشه اي از اتاق ايستاده بود د ادم.
او در لابه لاي حرف هايش يكي دوبار به اين نكته اشاره كرد كه علاقه اي به هواگويه ماجرا نداشته است، اما چون قوه قضائيه خواسته، پذيرفته كه حرف بزند. نكته جالب هم اين بود كه مسوولان از طريق تلفن از او ارتباط گرفتند.

آنكه با توپ پر آمد آنكه دست خالي رفت
007908.jpg
اولين روز بود. مثل جلسات معارفه، اما اولين كنفرانس مطبوعاتي اش بود. فرداي آن روز يك روزنامه تيتر زد اولين كنفرانس مطبوعاتي اولين مردي كه از پرسپوليس دفاع كرد. دليلش هم اين بود كه غمخوار تمايل داشت تيم تحت اختيارش را «پرسپوليس» بنامند و نه پيروزي. يك خبرنگار در همان روز اول پرسيد:« شما آمده ايد كه پروين را بگذاريد كنار؟» غمخوار سياستمدارانه جواب داد و سياستش را تا به آخر حفظ كرد. آخر او از حوزه اي آمده بود كه سياسي ها با پيچيدگي هاي چند لايه اشان در آن فعاليت داشتند و نه ورزشي ها. گذشت روزها و هفته ها نشان داد كه او آمده است كه پروين را بگذارد كنار، هرچند كه هميشه تكرار مي كرد«پرسپوليس، خانه پروين است.» اما با اعطاي پست تشريفاتي مديريتي مي خواست او را از خانه اش بيرون كند.
گرچه غمخوار با «خبرنگاران» شروع كرد، اما هرچه گذشت بيشتراز آنان فاصله گرفت تا سرانجام به اين توصيه خسروي وفا، يار غارش كه درآمدنش به پرسپوليس يكي از رل هاي اساسي را ايفا كرد، عمل كند. خسروي وفا به او گفته بود از مطبوعات فاصله بگيرد، همچو او كه فاصله گرفته و اين فاصله را حفظ كرده بود. غمخوار اما با هيات مديره اش هم در افتاد، به آنها گوش مي داد، اما به حرفشان عمل نمي كرد. هيات مديره دو تكه شد، دو دستگي جلسات هيات مديره را معلق كرد. سازگارنژاد كه اوايل بيشتر از همه از او دفاع مي كرد، ديگر نيامد و حتي از انتقاد علني ابايي نداشت. خسروي وفا مشغله در شوراي شهر را بيان كرد. كاشاني همه سوالات را به «غمخوار» احاله مي داد و خود هيچ نمي گفت. پورمحمدي حفظ ظاهر مي كرد، اما سرانجام استعفا داد و... هيات مديره پاشيد.
پاشيدگي هيات مديره، غمخوار را هم در بر گرفت. او كه دوست خود، آروني را ازسمت معاونت باشگاه بر كنار كرده بود تا ثابت كند« رفيق ترين رفيق ها در كار با يكديگر رفاقتي ندارند». چندي بعد جانشينش باقريان را هم «در ليست فروش گذاشت» و هيچكس را براي خود باقي نگذاشت، توصيه ناپذيري و عدم انعطاف او را تا به جايي برد كه ديگر مدير عامل محبوب ترين تيم ايران نباشد، حتي اگر بگويد كه باروي خوش از پرسپوليس مي رود، او از جدايي شاد كام نيست. خداحافظ آقاي غمخوار!

جابرX ميليون دلاري  ستاره آينده پورتلند بليزرز؟
007905.jpg
در يك نگاه، جابر روزبهاني يك انسان غيرعادي است. با قامتي هفت فوت و چهار اينچي او به يك موجود فضايي مي ماند و البته درميان كاراكترهاي قصه هاي زميني، به يك غول! جابر معمولا دستمالي به سرش مي بندد تا كله از ته تراشيده اش را زير آن پنهان كند، اما آنچه در اولين نگاه جلب توجه مي كند اين كله تراشيده نيست بلكه قامت حيرت آورش است.
جابر به اندازه كافي كنايه و متلك شنيده است، از آدم هاي مختلف و با واژه هاي مختلف. مثلا شكيل اونيل، فوق ستارهNBA به او گفت: «تو همان بچه غول ايراني هستي؟»
بچه غول ايراني يكي از ۳۸ بازيكن خارجي است كه هم اكنون در تست هاي اتحاديه هاي بسكتبال آمريكا شركت مي كند. نگاه هاي تيزبين نمايندگان باشگاه ها يقينا استرس زاست، اما آنهايي كه او را مي شناسند، معتقدند از اعتماد به نفس بالايي برخوردار است. اين ۳۸ بازيكن خارجي به همراه ۵۶ بازيكن كالج هاي آمريكا در فهرست ۹۴ نفره اي قرار دارند كه روياي حضور درNBA را در سر مي پرورانند. از اين جمع تنها ۵۸ نفر انتخاب مي شوند، در واقع براي هر تيم تنها دو بازيكن. انتخاب بازيكن در دو مرحله صورت مي گيرد، هر تيم يكي از اين ۹۴ نفر را بر مي گزيند و دوباره نوبت به تيم اول مي رسد تا بازيكن دوم خود را انتخاب كند. اولويت تيم ها براي جذب اين ستاره هاي كشف نشده با قرعه كشي صورت مي گيرد، اما تيم هاي ضعيف از شانس بيشتري براي جذب بهترين ها برخوردارند.
جابر روزبهاني، تنها ايراني ليست ۹۴ نفره نيست. حامد حدادي با هفت فوت و دو اينچ، ديگر بازيكن ايراني است كه شانس خود را مي آزمايد. او از باشگاه پيكان مي آيد.
اما اگر مي خواهيد بدانيد جابر روزبهاني، بچه غول ايراني، فصل آينده در كدام تيم بازي خواهد كرد، شايد نتايج يك قرعه كشي به شما بگويد او بازيكن آينده پورتلند بليزرز است. جابر اگر شانس بياورد به يك بازيكن چند ميليون دلاري بدل خواهد شد.

مردي روي ميز
امير قادري-حتي قيافه اش هم شبيه آدم حسابي ها و روشنفكرها نيست. به خصوص اگر عكس هايش را ببينيد كه يا دستش را روي چشمش گذاشته تا شبيه دزدهاي دريايي شود يا با چراغ قوه نور داخل چشم هايش انداخته تا مثل آدمك هاي فيلم هاي ترسناك به نظر برسد يا انگشت هايش را شبيه هفت تير كرده و روي شقيقه اش گذاشته كه مثلا مي خواهد خودش را بكشد.
كوئنتين تارانتينو، اين جلوه گري، خودستايي، گرما ، شور و حال و انرژي را با قريحه بي نظيرش تركيب مي كند و فيلم هايي مي سازد كه نمونه اش را تا به حال نديده ايد. حتي بين فيلم هايي كه خودش قبل از اين ساخته، نديده ايد. اما آنچه تارانتينو را به يك ستاره/ كارگردان تبديل كرده؛ مقامي كه پيش از اين در تاريخ سينما چند فيلمساز معدود مثل آلفرد هيچكاك و سام پكين پا صاحبش بوده اند؛ فقط اينها نيست. او اعتماد به نفس بي نظيري براي تركيب فرهنگ والا و آنچه فرهنگ پست خوانده مي شود دارد. آن چيزي كه درباره قريحه تارانتينو گفتم اينجاست كه به كمكش مي آيد. او مي تواند خوب هر چيزي را جدا كند و با هم بياميزد. اين قدر مي فهمد كه آنچه به عنوان چيزهاي جواد و در پيت كنارش گذاشته اند، منبع متراكمي از انرژي است و بدش نمي آيد كه در قالب هاي جديد، اين انرژي را آزاد كند.
به اينها اضافه كنيد ذهني را كه آرشيو پر و پيماني از فيلم هاي تاريخ سينماست. تارانتينو خودش را از هر قيد و بندي رها كرده و به همه قبولانده كه كاري به كارش نداشته باشند؛ آن قدر با هوش و استعداد هست كه همه اين تابوها را بشكند و به يك ارزش هنري تبديل كند. از همان در آ ميختن فرهنگ والا و پست گرفته تا بلند كردن ايده ها از فيلم هاي ديگر. زمينه ذهني او آن قدر قوي است كه از تركيب اين چيزها، به نتيجه جذابي برسد. وقتي آدم به اين حد رسيد، وقتي قوانين خودش را به دنياي دور و برش تحميل كرد، فرصت شكستن هر قاعده و قانوني را بر اساس معيارهاي خودش پيدا مي كند و تارانتينو فقط در فيلم هايش كه با حرف ها و اظهارنظرهايش هم مرزها را مي شكند.
تارانتينوي زبل بدجنس، مهربان، خشن و با هوش، حالا رئيس هيات داوران جشنواره كن است؛ يعني بزرگ ترين مقام داوري در عالم سينما كه جوايزش بيشترين اهميت را دارد. آنهايي كه اهلش هستند؛ مي دانند كه پشت اين شور و حال و انرژي و گرما، عمق و فهم بي نظيري هم وجود دارد. تارانتينو، همان قدر يك پوچ گرا به نظر مي رسد كه يك مومن اسطوره پرست و اين را از فيلم هايش مي توان فهميد، اما فعلا به جز منتي كه بر جشنواره كن گذاشته و داوري اش را پذيرفته و آخرين فيلمش را براي نمايش در اختيار برگزاركنندگان اين مراسم قرار داده، اظهار نظرهايي كرده كه شنيدني اند. مثلا اينكه كپي غيرقانوني از آثار سينمايي هيچ عيبي ندارد، چون اينطوري فيلم ها امكان رسيدن به دست صاحبان اصلي شان يعني حوزه هاي فيلم را پيدا مي كنند و در جاي ديگري به سينماي جشنواره اي ايران تاخته و گفته اين فيلم ها چرندند و اگر فيلم خوب بسازند ما هم در خدمت شان هستيم. اين را خيلي از آدم ها، خيلي پيشتر از اين بايد به رويمان مي آوردند و قابل انتظار است كه تارانتينو براي اولين دفعه، اين بار را بر دوش بكشد.

مايه افتخار
007911.jpg
اين قضيه ديگر به صورت يك سنت درآمده است. محققان ايراني تا وقتي داخل كشور هستند هرگز به اندازه اي كه شايسته هستند قدر و منزلت نمي بينند، امكانات براي كار و تحقيق در اختيار ندارند و هزاران مشكل ديگر. اما وقتي به خارج از كشور مي روند با امكانات پيشرفته آنجا خيلي سريع مطرح مي شوند و به موفقيت هاي درخشاني دست مي يابند. آن وقت ما اينجا دلمان را خوش مي كنيم كه ايراني ها چقدر افتخارآفرين هستند و ... بعد با سلام و صلوات از اين اساتيد برجسته دعوت مي كنيم تا به ايران بيايند. اينكه چرا اين دانشمندان بايد براي كشوري غير از ايران كار كنند سوالي است بي جواب.
پرفسور مجيد سميعي يكي از همين بزرگان است. او رئيس بيمارستان فوق تخصصي و بين المللي علوم عصبي هانوور آلمان است كه براي شركت در كنگره جامعه جراحان ايران و سپس كنگره بين المللي نورواديولوژي و جراحي قاعده جمجمه به ايران سفر كرده است. سخنراني او در كنگره جامعه جراحان با استقبال بي نظيري روبه رو شد. ايشان در كنگره اخير نيز حضوري فعال داشتند.
دكتر سميعي كيفيت جراحي هايي كه به صورت عمومي و تخصصي در ايران صورت مي گيرد را نسبتا در حد استاندارد بين المللي ارزيابي مي كند و معتقد است بزرگ ترين مشكل جراحان ايراني كمبود پرسنل حرفه اي و آموزش ديده در امور مربوط به جراحي است. دكتر سميعي براي حل اين مشكل برگزاري برنامه هاي بازآموزي حرفه اي را پيشنهاد مي كند تا پرسنل مذكور بتوانند همگام با جراحان و در كنار آنها خدمات ارزنده تري ارايه كنند.دكتر سميعي سطح امكانات جراحي را در كشور چندان مطلوب نمي داند و اظهار مي كند كه نياز زيادي به ورود دستگاه هاي تشخيص و يا لوازم مخصوص جراحي است كه بي ترديد سطح امكانات و طبعا كار جراحان را به طور تضميني بالاتر خواهد برد.
دكتر سميعي به كارگيري روش هاي جديد تشخيص و درمان علل سرگيجه را نيازمند استفاده از دستگاه هاي پيشرفته و پرسنل آموزش ديده دانست كه بايد قبل از عمل و بعد از عمل مراقبت هاي ويژه اي را به عمل آورند. ايشان اعتقاد دارند روش هاي نوين به علت آنكه نيازمند مخارج زياد است، كمتر بيماري مي تواند هزينه هاي مربوط به آن را بپردازد و لذا امكان بهره گيري از آنها در ايران وجود ندارد.

رئيس نه چندان خوش خبر
007914.jpg
سيدمحمد بهشتي، با آن موهاي بور و عينك آفتابي، چهره آشنايي براي همه سينمادوستان است. هنگام رياست او بر بنياد فارابي، جرياني در سينماي ايران رقم خورد كه سينماي جشنواره اي از ميوه هاي آن است و سينماي عرفاني و عرفان زده هم از ديگر ثمرات آن. دوراني كه سعي شد هر چه بيشتر به كارگردان ها توجه شود و از ستاره سازي و بازيگرسالاري پرهيز شود، گرچه اين دوران نتوانست چندان دوام بياورد.
بهشتي از سينماي ايران كناره گرفت و پس از سال ها به سازمان ميراث فرهنگي آمد. جديدترين خبري كه از او مي توانيم نقل كنيم، گفته هايش در حاشيه برپايي همايش «ايران باستان، جوان و هويت ملي» است. همايشي كه چهارشنبه شب گذشته در قلعه تاريخي چالشتر شهركرد برپا شد. بهشتي وقتي خبر از ثبت دو اثر ملي ايران در فهرست «آثار در معرض خطر» يونسكو داد، هم دل داغداران ارگ بم را شاد كرد و هم آب پاكي را روي دست تمام آنهايي ريخت كه نگران ثبت «ميدان نقش جهان» در فهرست آثار در معرض خطر بودند.
ارگ بم، در واقع نيازمند توجه و حمايت جهاني بود و جز اين، انتظاري نمي رفت. اما ميدان نقش جهان را نه زلزله و تخريب كه برج نو ساخته اي به نام «جهان نما» تهديد مي كرد كه با فاصله ۶۰۰ متري از ميدان و ارتفاع ۴۰ متري، حريم هوايي ميدان را شكسته بود. سازمان يونسكو پيش از اين بارها هشدار داده بود كه اگر بانيان برج و شهرداري اصفهان، عمليات ساخت چند طبقه بالايي آن را متوقف نكنند، ميدان نقش جهان از فهرست آثار فرهنگي جهاني خارج و به فهرست آثار در معرض خطر اضافه خواهد شد. اما ظاهرا ساخت واحدهاي تجاري، اداري «جهان نما» آنقدر براي برج سازان سود داشته كه هشدارهاي اين چنيني را به هيچ بنگارند و كارشان را ادامه دهند. البته سيدمحمد بهشتي به هيچ كدام از موارد ياد شده بالا اشاره نكرد و خيلي راحت، صميمي و بدون دغدغه گفت: نقش جهان را از اين پس جهانيان، در معرض خطر مي دانند. به همين سادگي.

انتقاد وزير از اوضاع خرمشهر
007917.jpg
چه اتفاقي افتاد كه وزير چنين سخن گفت؟ سخن از مشكلات خرمشهر، كه فردا سالروز آزادي خود را جشن مي گيرد و محمد شريعتمداري وزير بازرگاني مرد خبرسازي است، مرد پيگيري هاي نامه هاي سرگردان هيات دولت و اظهارنظر در حوزه هاي مختلف اجتماعي و اقتصادي، در مورد او مي گويند: هميشه عجله دارد. اما اينبار عجله نداشت، شرايط موجود خرمشهر برازنده نظام ، دولت و مجلس مانيست. وجودبيماري و فقر در گوشه و كنار خرمشهر يعني اينكه بايد، مسائل اين شهر را در كوتاه مدت حل كنيم.
وي، پاسخ به همه مشكلات موجود در منطقه راپاسخي در حد يك كتاب دانست و تصريح كرد: تاكنون بازسازي ها به صورت ناقص انجام شده است.
البته وزير بازرگاني، از ديدگاه ويژه دولت به آبادان وخرمشهر دفاع كرده است: براساس پيگيري هاي ويژه اي كه در مورد اين دو شهر وجود داشته و اعداد و ارقامي كه در مورد بودجه اين شهرها در جلسات هيات دولت اعلام مي شود حاكي  از رشد بودجه اين شهرها است.

مولن روژ
فرهاد فرجاد
007920.jpg

افق تازه براي مايكل نايمن 
مايكل نايمن، آهنگساز، موسيقيدان و منتقد برجسته، با انتشار مجدد شش اثر به ياد ماندني اش قصد دارد تا نسل جديد را نيز با نام و نشان خود پيوند دهد و جايگاهش در تاريخ موسيقي را استحكام بخشد. كمپانيVirgin /EMi در آستانه شصت سالگي اين هنرمند صاحب نام، شش قطعه معروف «پيانو»، «موسيقي مبتذل»، «غرق شده در شماره ها»، «يكZ و دو صفر»، «قرارداد نقشه كش» و «آشپز، دزد، همسرش و معشوقش» را در بسته بندي و ضبط جديد روانه بازار ساخته است. نايمن در اواسط دهه ۷۰ تاثير زيادي از موسيقي راك گرفت و بعدها با تلفيق آن با موسيقي كلاسيك بدعت جديدي را بنيان نهاد.
007923.jpg

ستاره كانتري از خطر جست 
چارلي پرايد، خواننده ۶۶ ساله سياهپوست و عضو تالار مشاهير موسيقي كانتري، از عمل جراحي مغز جان سالم به در برده و تا چند روز ديگر از بيمارستان مرخص مي شود.پزشكان دليل سردردهاي شديد پرايد را يك لخته خون در مغزش يافتند كه نياز فوري به جراحي را مي طلبيد. بنابراين وي هفته گذشته در بيمارستان بستري و عمل شد. جان دينس، مدير برنامه پرايد حال او را رضايت بخش اعلام كرده و اظهار اميدواري كرده است كه پرايد ظرف هفته آينده سركار بازگردد. اين هنرمند متبحر كه نامش در سال ۲۰۰۰ به تالار مشاهير موسيقي كانتري پيوست، در سراسر دنيا به عنوان يكي از مشهورترين ستاره هاي سياهپوست كانتري شناخته شده است.
007926.jpg

قاتلان پيرزن را نديده ام 
تام هنكس، ايفاگر نقش نخست فيلم جديد برادران كوئن، قاتلان پيرزن، گفت تا به حال نسخه قديمي فيلم و بازي سر الك گينس را نديده است.
وي در گفت وگو با گزارشگر بي. بي. سي در جشنواره كن آرزو كرد به زودي بتواند فيلم اصلي را به تماشا بنشيند. نسخه جديد قاتلان پيرزن كه براي تصاحب نخل طلايي كن، رقيبان جدي را پيش روي خود مي بيند، ماه آوريل در آمريكا روي اكران رفت و ۳۸ ميليون دلار فروخت. بد نيست بدانيد نسخه قديمي فيلم در سال ۱۹۵۵ ساخته شد و در آن علاوه بر گينس، بازيگران صاحب نامي چون پيتر سلرز، هربرت لام و كتي جانسون حضور داشتند.
007929.jpg

فروش دست نوشته هاي كانن دويل 
مجموعه اي از دست نوشته هاي شخصي سر آرتور كانن دويل، خالق شرلوك هولمز كه مدت ها پيش گم شده بود، احتمالاً به قيمت ۲ ميليون پوند فروخته مي شود. اين مجموعه كه شامل نخستين طرح شكل گرفته بر پايه شرلوك هولمز در رمان «شناخت اسكارلت»، چند روزنامه و چند اثر هنري ديگر است، چهل سال پيش درپي مناقشه اي پيرامون املاك و مستغلات كانن دويل گم شد، اما امسال در يك دفتر حقوقي در لندن پيدا شد. اما انتشار خبر فروش اين اوراق، اعتراض هايي را نيز درپي داشته است.برخي چهره هاي شناخته شده در جامعه فرهنگي بريتانيا معتقداند اين كاغذها بايد به عنوان ميراث ملي، فرهنگي در كتابخانه ها و مراكز ملي جاي گيرند، نه مجموعه هاي شخصي ثروتمندهاي بي خيال.
درگذشت نوازنده افسانه اي درام 
الوين ري جونز، نوازنده افسانه اي درام در موسيقي جاز و عضو گروه چهار نفره جان كالترين، در سن ۷۶ سالگي درگذشت.جونز كه طي سال ها فعاليت هنري، كنار بزرگاني چون دوك الينگتون، چارلي پاركر و مايلز ديويس قرار گرفته بود، هفته گذشته در بيمارستاني در نيوجرسي، براثر بيماري قلبي از دنيا رفت.وي كه جزو هنرمندان پيشگام در عرصه جاز مدرن چهره اي شناخته شده است، در پونيتاك ميشيگان، در خانواده اي هنردوست متولد شد و از ميان ۹ برادر و خواهر خود، به همراه دو برادر بزرگترش هانك (پيانيست) و تاد (نوازنده ترامپت) به موسيقي روي آورد.

خبرسازان
تهرانشهر
حوادث
در شهر
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |