گفت وگو با علي وظيفه دوست سازنده و نوازنده سنتور
ساز سازي در ايران تجربي است نه علمي
|
|
گفت وگو: پويا سرايي
درآمد: علي وظيفه دوست را در كارگاه سازسازي اش ملاقات مي كنم... در فضايي پر از سنتورهاي نيمه كاره، سيمهاي مختلف، گوشي ها و مضراب ها... هر گوشه نشاني، از يار است... با او دست مي دهم. مردي ميانسال با دستاني گرم... دستهايي كه خالق «نغمه ساز»هاي فراواني بوده است. با او گفتگو مي كنم... از او كه يكي از زبردست ترين سازندگان سنتور حال حاضر ايران است، از معضلات فني ساختاري سنتور، فضاي حاكم بر اين حرفه و مسائل مهم ديگري، مي پرسم... سنتورنوازان و سنتورسازان، اين گفتگو را بخوانيد!...
* آقاي وظيفه دوست، از خودتان بگوييد... از چه زماني به حرفه سازسازي روي آورديد؟ اين حرفه را از چه كساني آموختيد؟
- من متولد سال ۱۳۳۶ تهران هستم... از سال ۱۳۶۲ با مرحوم مهدي ناظمي(بزرگترين سازنده سنتورهاي ممتاز) آشنا شدم كه همين آشنايي منجر به دوستي عميقي بين ما شد. از طرفي شوهر خواهرم از صنعت گران و نجارهاي قديمي و چيره دست بود.مجموع اين راهنمايي ها، دوستي ها و حس كنجكاوي شخصي ام باعث شد از سال ۱۳۶۷ به طور پراكنده سازسازي كنم.
* نوازندگي چطور؟
- از سال ۱۳۵۸ مشغول به نوازندگي شدم. در اين راه از محضر سركار خانم نوشاد، استاد پرويز مشكاتيان و استاد پشنگ كامكار بهره بردم.
* با وجود اينكه ساز سنتور از پرطرفدارترين سازهاي موسيقي ما به حساب مي آيد و روز به روز به تعداد نوازندگان و دوست داران آن افزوده مي شود، اما كمتر نوازنده اي از بهترين جنس چوب براي ساخت سنتور، اطلاع دارد. بر همين اساس لطفاً توضيح مختصري در مورد بهترين چوب براي ساخت اين ساز، بفرمائيد...
- ببينيد از نظر نوع و جنس چوبهاي گردو، آزاد و فوفل بهترين هستند. در اين بين نيز نژاد چوب هم، شرط است. براي مثال بهترين نژاد گردو، چوب رگ راست فري است (كه به پرطاووسي نيز شهرت دارد ) و يا چوب رگ راست استخواني نيز از زمره چوبهاي مرغوب براي ساخت سنتور است. اما مسئله اي كه در اين ميان براي انتخاب تمامي چوبها عموميت دارد، گره نداشتن و اصطلاحاً بد راه نبودن چوب است. از جمله چوبهاي مرغوب ديگر براي ساخت سنتور، گردوي صدفي وافري سري است، لازم به توضيح است كه هر كدام از چوبهاي ذكر شده، پرداخت، برش و پل گذاري مخصوص به خود را دارد. در كل به نظر بنده، مهمترين مؤلفه در تعيين صداي سنتور، جنس چوب است.
* آقاي وظيفه دوست! به چه دليل سازهاي مشابهي كه توسط سازندگان بنام ساخته مي شود، تا اين حد، با هم اختلاف قيمت دارند؟ (منظور سازهايي از سازندگان مختلف كه كيفيتي كمابيش يكسان دارند)... چرا هيچ هيأتي بر تشتت قيمت اين سازها نظارت ندارد؟ براي مثال مي دانيد قيمت سنتور ممتاز يك سازنده بنام، يك ميليون و دويست هزار تومان است، اما همان سنتور (از لحاظ كيفيت صدادهي، جنس به كار گرفته وصنعت اعمال شده) از سازنده مشهور ديگر، قيمتي حدود ثلث قيمت ذكر شده دارد... دليل اين آشفتگي را چه مي دانيد؟
- به نظر بنده، اصلي ترين علت آن در يك كلام، فقدان يك نهاد صاحب اختيار است. بديهي است در شرايطي كه هيچ نظارتي بر نرخ سازها نيست، قيمتها نيز بسيار متفاوت و بعضاً غيرمنطقي است. به نظر من اين تشتت چندين عامل اساسي دارد: ۱- قدمت و شهرت سازنده، كه بي شك فاكتور مهمي است و اختلاف قيمت را منطقي رقم مي زند، ۲- تبليغات كاذب برخي از سازندگان سودجو و ۳-حمايتي كه از طرف برخي استادان اعمال مي شود. اين دو عامل آخر، به دليل جو كاملاً سنتي، فرمايشي و غيرحرفه اي اين شغل در ايران است و متأسفانه هيچ ارگاني به اين معضل رسيدگي نمي كند،... اين سنتي بودن فضا، نمود ديگري نيز دارد: به اين شكل كه، اگر هم سازنده اي (حداقل در مورد سازهاي ساخت خود) به اين آشفتگي پايان دهد و يك نرخ ثابت براي سطحي از سازهاي خود بگذارد، با ساخت سازي بهتري، نمي تواند آن ساز را به قيمت خود (كه طبعاً از ساير سازها گرانتر است) به فروش برساند؛ درواقع نوازنده (خريدار) از لحاظ رواني چنين قضيه اي را قبول نمي كند!... در ضمن نبايد فراموش كرد، عواملي چون: شهرت سازنده و استفاده از چوبهاي استثنايي و نادر (عموماً دربهاي قديمي كه البته ندرتاً به چشم مي خورد) مي تواند قيمت سنتوري را بسيار بالاتر از نرخ عرف سنتورهاي همطراز ديگر (از لحاظ صدادهي و صنعت) ببرد. يك چنين اختلاف قيمتي، تا حدودي منطقي است. اما بايد در نظر داشت تعداد اين موارد، آنقدر زياد نيست كه آشفتگي تمام بازار سنتورسازان را سبب شود!... مشكل همان نبود هيأت صاحب اختيار است...
* آيا كانون سازندگان خانه موسيقي، چنين نظارتي را انجام نمي دهد؟
- .... تا آنجا كه مي دانم، اين ارگان چنين اقداماتي را در دست اعمال دارد، اما فقط در حد حرف است و تا عمل راه بسياري است!... روشن است تصويب نرخي ثابت و درجه بندي سازها با چنين فضاي سنتي و بعضاً سودجويانه، به اين زودي ها امكان پذير نيست! به نظر من،هيأت صاحب اختيار (خواه هيأت مديره كانون سازندگان خانه موسيقي و خواه ارگان ديگر) مي بايست درجه و نرخ نهايي هر ساز را پس از ارزيابي و كارشناسي) مستقيماً به نوازندگان وخريداران ابلاغ كنند و درواقع نوازنده با آن هيأت طرف باشد و نه با فضاي سنتي ساز سازي و سازندگان مختلف!... متأسفانه امروزه به دليل جو نامناسب اقتصادي، بسياري، در نهايت بي اطلاعي ساز مي سازند و اتفاقاً فروش نيز مي كند! در حالي كه صدادهي ساز امري تخصصي و به عهده كارشناس خبره است. بنده تصور مي كنم يك سازنده ممتاز بايد چند فاكتور مهم را دارا باشد: ۱- خودش نوازنده آن ساز باشد (هرچه نوازنده بهتر باشد و گوش دقيق تري داشته باشد، درصد خطايش كمتر است) ۲- اطلاعات فني قابل قبولي داشته باشد (چه از نظر تجربي و چه از نظر علمي)، ۳- در ساختش، در حد وسواس، حساسيت به خرج بدهد و ۴- به خود مغرور نشود. مرحوم ناظمي تا سالهاي آخر عمر خويش هميشه به من گلايه مي كردند كه از سازهاي خود راضي نيستند. اما همه مي دانيم ايشان يكه تاز اين عرصه بودند. اين پند ايشان، هميشه در گوش من است و سعي مي كنم خود نيز مانند ايشان باشم.
* به عنوان يك نوازنده و سازنده سنتور، نظرتان در مورد سنتور كروماتيك چيست؟
- سنتور كروماتيك نساخته ام!... فقط در همين حد مي دانم استاد ابراهيم قنبري مهر به سفارش استاد دهلوي (اركستر مضرابي) چند نمونه از اين نوع سازها ساختند كه امكانات بيشتري نسبت به سنتور عادي در اختيار نوازنده است. معضل كوك آن نيز اگرچه از سنتور عادي كمتر است اما كاملاً برطرف نشده...
* بعضاً ديده مي شود برخي از نوازندگان، سنتورهاي سل كوك را تبديل به لاكوك مي كنند (كوك ساز را بالا مي برند) آيا به نظر شما اين عمل در درازمدت ضرري براي سنتور دارد يا خير؟...
- روشن است با فشار بيشتر امكان باز شدن درز كلاف، كاسه شدن صفحه و پاره شدن سيم، وجود دارد. توصيه من به اين هنرجويان و نوازندگان محترم اين است كه اگر چه با بالا رفتن كوك ساز، صدادهي آن نيز بهتر مي شود، اما عزيزان بايد بدانند اين اقدام در طول زمان آسيبهاي فراوان و اساسي به گوشي ها، صفحه و چسبهاي درز كلاف وارد مي سازد.
* چرا تمهيداتي كه در سنتورهاي برون مرزي (هكبرت آلماني، يانگ كين چيني و...) براي حفظ كوك و ساختار گوشي ها، مورد استفاده قرار گرفته است، در سنتور ايراني اعمال نمي شود؟... چرا عموم سازندگان ما از ساختمان اين سنتورها بي اطلاعند؟
- فراموش نكنيد ساز سازي در ايران، كاملاً تجربي است و هنوز متأسفانه علمي نشده است. اكثر اشخاصي هم كه در اين حرفه فعاليت مي كنند، اطلاعي از سازهاي برون مرزي ندارند. حتي وقت تحقيق و كنكاش را ندارند!... همان گونه كه در بالا مطرح شد، ساز سازي، با اين اوضاع اقتصادي، وسيله ايست براي امرار معاش سازنده... در چنين شرايطي سازنده بايد چندين ماه، توليد خود را متوقف كند و به تحقيق دراين باره بپردازد كه عملاً چنين چيزي غيرممكن است... اما در پاسخ به اين سؤال شما يعني تقليد ساختار گوشي ها از سنتورهاي برون مرزي، بايد بگويم چنين چيزي نيز به لحاظ فني امكان پذير نيست، چون زواياي ساقين سنتورهاي برون مرزي، با سنتور ايراني متفاوت است و امكان استفاده از گوشي هاي آن سازها، با زواياي سنتور ايراني ممكن نيست.
* خوب چه اصراري بر وجود اين زواياي فعلي سنتور ايراني است؟! چرا زوايا را تغيير نمي دهيد؟
- بسياري از اساتيد فن (نه در سنتور كه همه سازها) اعتقادي به تغييرات در سازها (هرچند جزئي) ندارند و اگر هم كسي ساختارشكني كند، بلافاصله با برخورد دلسردكننده و نامناسب اساتيد روبه رو خواهد شد. براي مثال در همين مورد خاص، سالهاست طرح استفاده از كليد براي سنتور مثل قانون به اجرا درآمده است (براي نمونه) اما به علت همين برخوردهاي تند، نمونه ديگري توليد نشده است...
* شما عضو پيوسته كانون سازندگان ساز خانه موسيقي نيز هستيد؟ آينده اين ارگان را براي سامان بخشيدن به اين حرفه چگونه مي بينيد؟
- اساساً تشكيل اين خانه، قدم بسيار مثبتي بود در جهت بخشيدن به فضاي حاكم بر اين حرفه. از جمله اقدامات درخور توجه اين خانه، بيمه كردن سازندگان عضو، بود. بنده متأسفانه به دليل مشغله فراوان در جريان دقيق اقدامات متعدد خانه موسيقي نيستم. اما مي دانم هيأت مديره براي حل معضلات اين حرفه، در تلاش و تكاپو است. به نظر من تنها، خانه موسيقي در آينده مي تواند معضلات و مشكلات اين حرفه را كاملاً مرتفع نموده و فضايي علمي و بدون غرض و مرض به وجود آورد... ان شاءالله...
* برخي از صاحبنظران به دليل مقام گردي هاي فراوان موسيقي دستگاهي، وجود پدال را براي سنتور (براي جلوگيري از شكست هارمونيكي) ضروري مي دانند. تصور مي كنم عموم نوازندگان اين ساز نيز در مقام گردي ها، با اين مشكل روبه رو شده اند... از طرفي اين مشكل در سنتورهاي برون مرزي با عملكرد پدال برطرف شده است. حال از شما مي پرسم براي حل اين معضل اكوستيكي، چه تفكري (براي سنتور ايراني) انديشيده شده است؟ شما به عنوان سازنده سنتور، اين مشكل را چگونه توجيه مي كنيد؟
- همان طور كه گفتيد، اين عيب بزرگي است كه همه كمابيش با آن سروكارداريم... اما چه مي شود كرد؟! اين نيز به مانند مشكلات متعدد ديگر سنتور (ازقبيل عدم حفظ كوك، عدم قابليت اجراي همه دستگاهها با يك كوك)- با اين فضا- غيرقابل حل است! نه تنها در سنتور بلكه در ساير سازها نيز رفع نقص و ابداع (در ساز سازي) كاملاً راكد و بي حركت است!... شما ببينيد ساختار سازهاي ما، از ابتدا تا به امروز چقدر دستخوش تغيير و تحول شده اند؟ كمانچه، سه تار، تار و... همه كمابيش همان سازهايي هستند كه قرن ها پيش بوده اند! هيچ تغيير اساسي در ساختمان آنها صورت نگرفته است! حال ملاحظه كنيد در چنين فضاي سنتي، اضافه كردن پدال به سنتور ايراني مضحك نيست؟ در ضمن بسياري از نقايص سازها، زنجيره وار به هم وابستگي دارد. براي مثال در همين مورد، چون فشار سيمهاي سنتور بر روي صفحه، بسيار زياد است، با اندكي فشار يا درموقع استفاده از پدال، اين فشار بيشتر شده و جداي فشاري كه به صفحه وارد مي آيد، باعث ناكوك شدن برخي از سيمها مي شود (اصطلاحاً تك سيم مي دهد). در نتيجه، اول بايد معضل حفظ كوك رفع و سبب مشكل پدال حل شود! كه در اين شرايط بعيد به نظر مي رسد...
* ... و در آخر؟
- به عنوان يكي از كساني كه سالهاست در اين راه، طي طريق نموده براي همه اساتيد بزرگواري كه براي اعتلا و حفظ فرهنگ اين مرز و بوم تلاش نموده اند، آرزوي سلامت و سعادت دارم. آينده اين حرفه را (با توجه به تحولات هرچند اندك سال اخير) روشن ارزيابي مي كنم و اميدوارم تمام معضلات اين شغل، يكي پس از ديگري برطرف شود...
|