اواخر دوره قاجار، جايي در ميدان حسن آباد
نخستين نمايش زنانه ايراني
زنان ارامنه گرد هم آمدند. تصميم گرفتند كاري انجام دهند بدون دخالت و حمايت مردان
بازيگران وارد كاخ شدند. گريم كردند و لباس پوشيدند. بعضي بايد در نقش مرد بازي مي كردند. سبيل گذاشتند و كت و شلوار مردانه پوشيدند
|
|
آندرانيك هوويان
ارامنه تهران حالا يك جامعه به حساب مي آيند، با جمعيتي قابل توجه. سال هاست برنامه هاي فرهنگي وهنري ارامنه همپاي ديگر هموطنان اجرا مي شود. گاهي نيز آنان پيشگامند. براي اثبات اين مدعا مي توان به دوران مشروطه رجوع كرد و به روزگاري كه هنوز بر سينه تاريخ ايران وجود دارد. در همان دوران بود كه اصناف و اتحاديه ها شكل گرفت. بايد فرهنگ كار گروهي در ايران نهادينه مي شد. صداي جمع رساتر است و بلندتر. سنديكاهاي مختلفي شكل گرفت. يكي از اين انجمن ها، «انجمن خيريه زنان ارمني تهران» بود. بانوان ارمني گرد هم آمدند و سعي كردند، حق و حقوقي براي خود دست و پا كنند. حول و حوش سال ۱۲۹۵ شمسي، يك مجمع عمومي تشكيل دادند. در اين مجمع انتخابات برگزار شد. نتيجه انتخابات تعيين نخستين هيات مديره بود. تصميم گيري و حركت در اولين دقايق آغاز شد. بدون اتلاف وقت برنامه هايشان را اعلام كردند. از جمله برنامه هاي قابل توجه و در خور اعتنا احداث كودكستاني براي كودكان ارمني بود. اين يك حركت مستقل شمرده مي شد آن هم بدون دخالت و حمايت مردان. خانم هاي ارمني خودشان چنين تصميمي گرفته بودند و حالا براي اثبات توانايي شان بايد راهكاري پيدا مي كردند. كودكستان نياز به پول داشت. بايد ساختماني تهيه ببينند. پرستار و ديگر امكانات هم بايد در آنجا حضور داشته باشد. به همين خاطر بود كه هيات مديره با درايت و حساب و كتاب به فكر راه اندازي يك گروه نمايش افتاد و اين كار مثل هر راهي كه براي اولين بار انتخاب مي شود پر از اما و اگر بود. كاري كه تاكنون در ايران اتفاق نيفتاده بود. البته نمايش موردنظر خانم هاي ارمني، نمايشي بود ويژه بانوان. آنها گفته بودند كه تماشگران بايد زن باشند، همين طور بازيگران و ديگر عوامل نيز از ميان زنان ارمني انتخاب مي شدند. يك مجلس خصوصي زنانه. هيات مديره انجمن به فكر افتاد، شايد هوهانس توماسيان بتواند گره معما راباز كند. نزد او رفتند. هوهانس كمي فكر كرد. قدم زد و باز فكر كرد. او پيشكسوت تئاتر ارمنيان تهران بود. آدمي آشنا با نمايش.
هوهانس توماسيان اپرا را خوب مي شناخت. او «آرشين مال آلان» را به هيات مديره انجمن پيشنهاد كرد. يك اپراي شاد، سرگرم كننده و تفريحي كه مخاطبانش را راضي نگه خواهدداشت. او بنا به سابقه كاري از مخاطب شناسي خوبي برخوردار بود. قرار بود اين اجرا براي بانوان و دوشيزگان تهران به روي صحنه برود.
بازيگران نمايش به گونه اي از اعضاي انجمن انتخاب شده بودند. زنان ارمني تلاش استقلال گراي محكمي را شروع كردند. آنها زيرنظر هوهانس مشغول تمرين شدند. سالن تمرين، تالار مدرسه حوايگا زبان بود. مدرسه ويژه ارامنه در محله حسن آباد تهران. پيش از آمادگي، گروه در همين تالار به اجرا پرداخت. نخستين بار بود بانوان تهراني بدون حضور نامحرم روي صندلي نشستند تا نمايش زنانه ببينند. اپرايي با آهنگ هاي عاميانه و تفريحي و سبك گوش گوشك به هم گفتند و خبر در شهر پيچيد.
اجراي درباري
نقل محافل زنان تهراني شده بود نمايش زنانه تهران. خيلي ها براي ديدن كار مي آمدند و پول بليت مي پرداختند. احمدشاه قاجار، باز هم مورد كنش هاي آغازين دوره مدرنيته، قرار گرفت. البته او نسبت به اين مسايل حساسيتي نشان نمي داد. زنان حرمسرا از شاه خواستند، گروه اجراي نمايش زنانه را به كاخ بياورد، تا آنها نيز اپرا ببينند. نمايشي كه ورد زبان زنان شهر شده است.
زنان شاه كه در حرمسرا دور هم به خوبي و خوشي زندگي مي كردند، نمي توانستند از دربار بيرون بروند.
شاه جوان كمي فكر كرد و با مشاورينش مشورت كرد. جلوي آينه تمام قد ايستاد. خودش را ورانداز كرد. او زنان زيادي داشت كه بدون اجازه اش آب نمي خوردند. حالا از او انتظار داشتند، نمايشي را تماشا كنند كه خود شاه نمي توانست. دلش گرفت. كاش مي شد او بداند زن هايش چه مي بينند. ولي آن وقت بلبشو به راه مي افتاد. خيلي ها مي خواستند كار پادشاه را تقليد كنندواين اصلاً صورت خوشي نداشت. بالاخره راضي شد، گروه اپرا در كاخ گلستان كارش را روي صحنه ببرد. محوطه بزرگ و درندشت كاخ جاي خوبي بود. شاه رضايتش را اعلام كرد و گروه به كاخ گلستان آمد. هوهانس توماسيان، آن قدر در كارش خبره بود كه دربار از گروهش تقاضاي اجرا كند. آن وقت او شرايطش را مي گفت و براساس آن به كار مشغول مي شد.
محوطه سبز و زيباي كاخ گلستان به صحنه تئاتر مزين شد. گروه آمد و تمرينش را شروع كرد. چند نوازنده زن با گروه همراه بودند. آنها ساز مي زدند و اپرا به اجرا مي رفت. زمان گذشت و ساعت چند بار نواخت. تمرين ها به خوبي انجام شد.
تجهيزات لازم فراهم شده بود. در حرمسرا ولوله بود. زن ها خودشان را آماده مي كردند تا از نزديك نمايش را ببينند. دل تو دلشان نبود. بعضي ها خيلي مقيد بودند. مي ترسيدند، نكند بين گروه مردي باشد. براي همين نمي خواستند چارقد از سر بردارند. البته برخي هم با خيال راحت حدس مي زدند كه هيچ مردي حضور ندارد و مجلس كاملاً زنانه است.
روز موعود فرا رسيد. بازيگران وارد كاخ شدند. گريم كردند و لباس پوشيدند. بعضي بايد در نقش مرد بازي مي كردند. سبيل گذاشتند و كت و شلوار مردانه پوشيدند. خواجه هاي حرم از موجودات جالب تاريخند. شك برشان داشته بود، مبادا اينها مرد باشند. براي همين قبل از اجرا شرط گذاشتند. زن بودن افراد بايد به تأييد خواجه ها مي رسيد، تا خيال شاه و زن هاي متعصب آسوده شود. نزديك گروه آمدند و زنان گريم شده را با دقت برانداز كردند. مطمئن شدند اينها همگي زنند و هيچ خطري وجود ندارد. خواجه ها نزد زنان حرمسرا آمدند و موضوع را شرح دادند.
بالاخره اپرا اجرا شد و زنان حرم به وجد آمدند. آنها از ديدن نمايش لذت برده بودند. از زندگي تكراري و كسل كننده حرم جدا شده و تجربه اي نو اندوختند. نمايش تمام شد. هيچ اتفاق خاصي روي نداد. اهل حرم از شاه تقاضا كردند چند روز و چند بار برايشان اپرا ترتيب دهد، بلكه روحيه شان تازه شود. احمدشاه كه نمي توانست حرف آنها را رد كند قبول كرد. از انجمن خيريه بانوان ارامنه تقاضا شد چند بار ديگر نمايش را اجرا كنند. گروه قبول كرد و اين ماجرا چند بار تكرار شد. هرچه شاه در ايران باب مي كرد، اعيان و اشراف به تكرار آن، قلقلك مي شدند. آنها دوست داشتند اگرچه پس از درباريان، ولي حق زنان و دختران ايشان نيز هست. به رايزني در بار پرداختند. احمدشاه رضايت داد اپرا در تالار گراند هتل اجرا شود.
شيكترين و بزرگترين هتل تهران در خيابان لاله زار. رجال و درباريان همسران و دوشيزگان شان را بردند گراند هتل تا نمايشي به نام «آرشين مال آلان» تماشا كنند. آنها زنان و دختران خانه را سوار درشكه مي كردند و به گراند هتل مي بردند. چند شب تالار اين هتل در تفريحي ترين نقطه تهران (خيابان لاله زار) محل اجراي نمايش بود. پس از آن مدتي در تالار مدرسه ارمنيان در محله حسن آباد اجرا شد. اين بار تماشاگران هم فرهنگ و آيين بازيگران بودند. برخي شان با بازيگران قوم و خويش بودند و بعضي همكلاسي سابق.
بازيگران اپراي آرشين مال آلان، خانم هايي كه نامشان براي ارامنه يك افتخار ملي است، اولين و مبتكرترين زنان نمايش ايران بودند. تا كوهي ساهاكيان نقش خدمتكار را ايفا كرد. آروسياگ گلندريان نقش عسگر را بازي كرد، با سبيل و كت و شلوار و اداهاي مردانه. مريم نيگوقوسيان در نقش تلي ظاهر شد و كاترين سركيسيان در نقش خاله. لوسيگ خاچاتوريان روي صحنه گلچهره بود و كناريگ آبوويان رل آسيا را بازي كرد.
به هر حال نمايش جنجال برانگيز كه مدتي نقل محافل زنان و دختران تهران بود، در چند نقطه شهر اجرا شد. اما اين همه ماجرا نيست. هدف از روي صحنه بردن اين اپرا چيز ديگري بود. انجمن خيريه زنان ارمني قصد داشتند كودكستاني داير كنند كه داستان استقلال زنان و جمع آوري پول و اجراي نمايش پيش كشيده شد. انجمن با اجرايي خوب توانست پول قلمبه اي به دست آورد. اجرا در دربار شاه اوضاع مالي انجمن را دگرگون كرد.
نصف درآمد حاصله براي ساخت كودكستان كافي بود. بقيه آن را به وزارت فرهنگ معارف بخشيدند، تا كمك هزينه اي براي مدارس تهران باشد. امروز كه ما نخستين نمايش بانوان تهران را مطالعه مي كنيم، بعيد مي دانم بازيگرانش در قيد حيات باشند ولي به هر حال نوادگان و فرزندانشان مي توانند به ابتكار عمل مادرانشان بنازند.
|