شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۳۹۸
ستون ما
نان بيات
شهرام فرهنگي 
هشت ماه بگذاريد روي يك سال، به عقب بازگرديد و خوب فكر كنيد. نياز به راهنمايي بيشتري داريد؟ پس برايتان مي نويسيم كه بايد به اتفاقات مهرماه سال ۱۳۸۱ فكر كنيد. به ياد آوريد يكي از روزهاي كاملامعمولي مهرماه را كه ناگهان با يك خبر تلخ به شهرت رسيد: «همسر ناصر محمدخاني به قتل رسيد.»
اين خبر بيات، خاطرات ما را دوباره زنده مي كند؛ چهره تكيده ناصر محمدخاني، اشك هاي فرزنداني كه خون مادر را به چشم ديده بودند، شهلا و معصوميت از دست رفته يك چهره محبوب.
هميشه اين زمان است كه مي گذرد و هميشه اين ما هستيم كه فراموش مي كنيم. ماجرا طبق معمول از جاده پرپيچ و خم شايعات و مسايل پشت پرده رسيد تا به همسر مقتول ختم شد.
شهلا تبديل به سوژه اي شد براي بازگشت به عقب، خرد كردن يك چهره و پس از آن نگاه جلو و بستن يك پرونده. اين داستان جنايي هم البته خيلي زود برايمان تكراري شد و ما زير دغدغه هاي زندگي مدفونش كرديم.
حالا يك تلنگر براي به ياد آوردن آن داستان تلخ كافي است. فردا دادگاه، راي نهايي را صادر مي كند؛ شهلا دوباره مي شود سوژه اول مطبوعات، آخرين بار او را روي جلد يكي از هفته نامه هاي زرد به خاطر مي آوريم كه انگار فرياد مي زد: «من قاتل نيستم.» شهلا كه فردا در دادگاه با چهره قاتل مقابل قاضي مي ايستد، اعترافش را پس گرفته. حالا ديگر ماجرا زير دندان ما طعم نان بيات نمي دهد؛ خيلي ها بي صبرانه منتظر راي دادگاه هستند. فردا وقتي كه خورشيد درست وسط آسمان تهران مي درخشد، همه مي دانند كه چه كسي داستان «قتل همسر يك چهره محبوب» را آغاز كرد. پس از آن ما مي مانيم، يك پرونده بسته شده و چهره محبوبي كه هر چند سال يك بار در مصاحبه اي مي گويد: «فريب محبوبيت را نخوريد.» راي دادگاه هرچه كه باشد، چند ماه بعددر ذهن ماجايش را به دغدغه ها، اتفاقات و فجايع تازه مي دهد. شهلا  در اين هياهو گم مي شود و تنها از اين پرونده يك چهره سرشناس باقي مي ماند كه پشيماني اش از اشتباهات غير قابل جبران هم در گذرزمان برايمان تكراري مي شود. چهره هاي سرشناس هم ديگر رغبتي براي شنيدن نصيحت هايش ندارند؛
چه كسي ضجه هاي يك چهره تكيده را مي شنود؟!

پرونده قتل همسر ناصرمحمدخاني بسته مي شود
آخرين دادگاه مظنون هميشگي
009114.jpg
سعيد مسيح 
محاكمه عامل قتل «لاله سحرخيزان» همسر ناصرمحمدخاني بازيكن و مربي سابق تيم پرسپوليس ساعت ۹ صبح فردا در شعبه ۱۱۵۴ مجتمع امورجنايي تهران به رياست قاضي فخرالدين جعفرزاده برگزار مي شود.
اين در حالي است كه «شهلا جاهد» عامل اين جنايت در بازجويي هاي خود در ادارهآگاهي اعلام كرده بود: «در جلسه دادگاه ناگفته هاي بسياري را بازگو مي كنم» و كليه خبرنگاراني كه اين ماجرا را از ابتدا پيگيري مي كردند بي صبرانه منتظر شنيدن ناگفته هاي اين زن و دفاعيات وكيل او هستند.
عبدالمنصور خرمشاهي، وكيلي كه با دفاع از افسانه نوروزي زني كه به جرم قتل قرار بود پاي چوبه دار برود تاكنون توانسته از اجراي حكم او جلوگيري كند، اين بار دفاع از زني را به عهده گرفته است كه متهم اصلي مهمترين پرونده ۲سال گذشته است.
«تحقيقات مقدماتي پرونده صورت گرفته است و اولين جلسه محاكمه روز يكشنبه ۱۷ خردادماه امسال با حضور شهلا و ساير متهمان پرونده برگزار خواهد شد.»
به اعقتاد اين وكيل با سابقه دادگستري نكته مهم در آن پرونده اجراي قانون و اعمال صحيح مقررات آيين دادرسي كيفري و در نهايت تحقق عدالت است.
«به هر حال آنچه كه مشخص است علاوه بر اولياي دم، متهم هم حقوقي دارد كه در قانون اساسي و ساير قوانين عادي به آنها اشاره شده است و بايستي اين حقوق رعايت شود. در نظر داشته باشيم كه در حال حاضر موكل من متهم به قتل و مظنون اصلي پرونده است و هنوز جرم او اثبات نشده است.»
خرمشاهي در ادامه گفت: «ضرورت حفظ امنيت اجتماع و حقوق عمومي افراد اقتضا دارد كه قوه قضائيه برخورد لازم و قاطع با قانون شكنان و معترضان به حقوق مردم را داشته باشد و در اين خصوص جاي هيچ بحث و گفتگويي نيست. رسالت وكيل هم ايجاب مي كند كه ضمن اينكه از حقوق قانوني موكل قانوني خود دفاع كند در كنار قاضي پرونده اگرچه در دادگاه ظاهراً در مقابل او ايستاده است در جهت كشف واقعيت و اجراي عدالت ياور قاضي باشد.»
وي اميدوار است با دفاعيات شهلا و بررسي جامعي كه در اين رابطه از سوي دادگاه صورت گرفته و مطابق موازين آئين دادرسي كيفري ادامه خواهد داشت كشف واقعيت شده و مرتكب يا مرتكبين قتل هر فرد يا افرادي كه هستند برخورد قانوني لازم با آنها صورت بگيرد.
وكيل متهم همچنين درخصوص مدت زمان دادرسي گفت: «با توجه به حجم پرونده و در نظر گرفتن احتمالات پيش بيني صحيح در اين خصوص امكان ندارد.»
ساعت ۱۰ صبح مهرماه سال ۸۱ اين زن با اطلاع از عدم حضور ناصر محمدخاني كه همراه تيم پرسپوليس در آلمان به سر مي برد و فرزندانش هم كه در مدرسه بودند به راحتي وارد خانه محمدخاني در ميدان كتابي شد و لاله سحرخيزان ۳۲ ساله را با ۱۴ ضربه چاقو در اتاق خوابش به قتل رساند و فرار كرد.
ساعت ۱۳ همان روز،وقتي فرزندان قرباني جنايت از مدرسه به خانه بازگشتند با درب بسته مواجه شدند اما وقتي با كمك همسايه ها وارد خانه شدند جنازه خونين مادرشان را يافتند و بلافاصله با تماس تلفني آنها ماموران كلانتري منطقه، كارآگاهان و قاضي كشيك جنايي درمحل حاضر شدند.
كارآگاهان در بازرسي از صحنه قتل مداركي از قبيل سيگاري كه بدون پك زدن به آن سوخته شده بود را كنار پنجره اتاق خواب و سيگار ديگر را كه به همين ترتيب سوخته بود را داخل زيرسيگاري يافتند.
به دستور سرهنگ كشفي معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران سروان احساني فراز سروان دايره ۱۰ به طور ويژه مسوول تحقيقات روي پرونده شد. اين درحالي بود كه فرمانده ناحيه انتظامي تهران بزرگ در اقدامي شتابزده با حضور در سيما اعلام كرد كه تا ۷۲ ساعت ديگر قاتل دستگير و معرفي مي شود. ابتدا يكي از بستگان مقتوله دستگير و مورد بازجويي قرار گرفت به طوري كه حتي قرار بازداشت براي وي صادر شد اما فايده اي نداشت ومشخص شد وي بي گناه است. در ادامه ناصرمحمدخاني شوهر مقتوله نيز دستگير و به بازداشتگاه آگاهي انتقال يافت و او هم مدتي بعد با وساطت علي پروين و سپردن وثيقه آزاد شد تااينكه زني به نام شهلا كه همسر صيغه اي محمد خاني است دستگير شد و دربازجويي ها اعلام كرد كه در لحظه وقوع قتل در جاي مشخصي بوده است. تحقيقات و بازجويي از متهم در دستور كار ماموران اداره آگاهي قرار گرفت تا اينكه پس از گذشت نزديك به يكسال از زمان قتل شهلا به قتل لاله سحرخيزان اعتراف كرد.
گرچه او چندي بعد ادعاهاي خود را پس گرفت و منكر قتل شد اما دلايل و مدارك موجود در پرونده حكايت ازقتل به دست او دارد.

معماي قتل و آتش سوزي
جست وجو براي شناسايي عامل يا عاملان احتمالي قتل يك زن ميانسال در مشهد در دستور كار ماموران پليس آگاهي اين شهر قرار گرفت.
عاملان اين جنايت پس از سرقت از خانه اين زن كه به تنهايي در خانه اش زندگي مي كرد، براي از بين بردن ردپاي خود اقدام به آتش زدن خانه كرده بودند.
كشف راز جنايت 
ماموران ايستگاه چهار آتش نشاني مشهد در پي اعلام وقوع آتش سوزي منزلي در محدوده عملياتي خود در خيابان نخر يسي (فداييان اسلام) بلافاصله به محل حادثه اعزام شدند و پس از مهار آتش در يكي از اتاق هاي خانه با پيكر نيمه جان زني روبه رو شدند كه او بلافاصله با اورژانس به بيمارستان منتقل شد.
كارشناسان سازمان آتش نشاني پس از خاموش كردن آتش، اقدام به بررسي محل براي شناسايي علت آتش سوزي كردند، در حالي كه تمام شواهد حكايت از يك آتش سوزي عمدي داشت. كارشناسان بلافاصله گزارش خود را در اختيار ماموران كلانتري قرار دادند و گروهي از ماموران تجسس كلانتري تحقيقات خود را در اين زمينه آغازكردند. در حالي كه ماموران در حال تجسس و تحقيق در صحنه آتش سوزي بودند به آنها اطلاع داده شد كه زن در بيمارستان به علت شدت سوختگي جان سپرده و تلاش پزشكان براي نجات جان او موثر واقع نشده است.
ماموران بررسي كننده صحنه جرم هم پس از بررسي هاي خود اعلام كردند آثاري از لكه هاي خون بر روي ديوار خانه كشف شده كه متعلق به مقتول بوده است. با به دست آمدن اين سرنخ افسر پرونده از پزشكان خواست كه جسد را معاينه كنند كه آنها هم پس از معاينه اوليه خود آثاري از درگيري و خونريزي بر روي بدن مقتول را تاييد كردند.
در تحقيقات ماموران مشخص شد كه اين زن پس از فوت همسرش به تنهايي در اين خانه زندگي مي كرده است و گاه گاهي فرزندانش به او سركشي مي كرده اند كه روز حادثه هم يكي از پسرانش براي احوالپرسي به منزل او آمده ولي با آتش سوزي در خانه او مواجه شده است.
بر اساس شواهد و مدارك موجود، با توجه به پيكر خون آلود متوفي و آثار خون به جاي مانده بر روي در و ديوار خانه، اين احتمال كه او توسط فرد يا افراد ناشناسي مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته و در آتشي كه از سوي اين افراد ايجاد شده گرفتار آمده است، قوت گرفت.
قاضي خياط زاده، رئيس شعبه ۴۳ دادگاه عمومي مشهد پس از تحقيقات اوليه خود، دستور انتقال جسد را به پزشكي قانوني صادر كرد تا علت اصلي مرگ مشخص شود.
همچنين در حال حاضر گروهي از كارآگاهان پليس آگاهي مشهد فرضيات موجود را بررسي مي كنند تا بتوانند با شناسايي انگيزه احتمال اين جنايت قاتل يا قاتلان اين زن را دستگير كنند.

سارقان طلا فروش
اعضاي باندي كه اقدام به سرقت از طلا فروشي هاي شرق تهران مي كردند دستگير شدند.
اعضاي اين باند را چند جوان تشكيل داده بودند كه پس از آشنايي با دخترها به بهانه خريد طلا براي آنها به طلا فروشي مي رفتند.
پس از انتخاب طلا و كمي صحبت با دختر به بهانه آوردن پول از داخل اتومبيل از آنجا خارج و متواري مي شدند.
يكي از دختراني كه همراه يكي از اعضاي اين باند براي خريد طلا به طلا فروشي رفته بود توسط صاحب مغازه دستگير شد.
متهمه كه در تحقيقات اوليه منكر هرگونه همكاري با اين باند بود اعتراف كرد، پس از آشنايي با امير «يكي از اعضاي اين باند» او گفت كه مي خواهد به عنوان يادگاري برايش يك سرويس طلا بخرد. وقتي سرويس طلا را انتخاب كردم به بهانه آوردن پول به داخل اتومبيل رفت و متواري شد.
ماموران موفق شدند چهار نفر از اعضاي اين باند را دستگير كنند.
پرونده اين سارقان در شعبه شش دادسراي ناحيه چهار تهران رسيدگي مي شود.

اعتراض كاركنان فروشگاه زنجيره اي
كاركنان يك فروشگاه زنجيره اي در اعتراض به عدم دريافت شش ماه حقوق و بعضي مزاياي قانوني خود دست به تجمع زدند. تعداد اين افراد كه به ۵۰۰ نفر مي رسيد، طوماري در اعتراض به مشكلات و طرح خواسته هاي قانوني خود تنظيم كرده بودند و خواستار رفع مشكلاتشان شدند.
كاركنان اين فروشگاه مدعي بودند مشكلاتي كه از جانب كارفرما به آنها تحميل مي شود غير قابل تحمل بوده است حتي يكي از كاركنان به نام «م-ح» به دليل عدم پرداخت كرايه خانه خود سكته مغزي كرده و در بخش اورژانس بيمارستان حضرت رسول(ص) بستري است.

حوادث
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |