قتل اتفاقي يك خياط
عاقبت شوخي با قيچي
«ابراهيم.د» متهم است به قتل غير عمدي «علي.د» و اينكه در غروب اولين روزهاي پاييز سال گذشته (۶/۷/۸۲) در حالي كه مشغول گفت وگوي تلفني با فرد ديگري بوده، «علي.د» را به قتل مي رساند
|
|
اينكه همه قاتل ها قاتل نيستند و خيلي از قتل ها در اثر يك حادثه و اتفاق رخ مي دهد، شايد از شايع ترين حوادثي باشد كه در تمام دنيا، هر روز و هر روز رخ مي دهد و شنيده مي شود. مثل اين پرونده و قاتل آن. پرونده امروز، پرونده اي عجيب است. شاكي آن پدر و مادر خياطي هستند كه در يك شوخي كه ميان مقتول و قاتل رخ داده است، به قتل رسيده. خود پرونده هم البته بيشتر به شوخي شبيه است تا واقعيت.
متهم اين پرونده جواني است ۱۹ ساله به نام «ابراهيم.د» كه اهل و مقيم تهران است و هيچ گونه سابقه كيفري ندارد و مجرد هم هست و اما اتهام؛ او متهم است به قتل عمدي «علي.د» و اينكه در غروب اولين روزهاي پاييز سال گذشته (۶/۷/۸۲) در حالي كه مشغول گفت وگوي تلفني با فرد ديگري بوده، «علي.د» را به قتل مي رساند.
نكته عجيب اين ماجرا همين است كه چطور يك نفر مي تواند در حالي كه مشغول گفت وگوي تلفني با فرد ديگري است يك نفر را به قتل برساند؟
«ابراهيم.د» در دادگاه و در بازپرسي ها يك حرف مي زند و مي گويد: «من كنار ميز مقتول ايستاده بودم و داشتم با يكي از دوستانم تلفني حرف مي زدم كه او از سر شوخي شروع كرد به فحاشي كردن و من با دست ديگرم قيچي برش پارچه را كه روي ميز و جلوي دستم بود، به طرف مقتول سر دادم...»
«علي.د» كه روي نيمكت و كنار ميز نشسته بود و در فاصله ۸۰/۲ متري نشسته و دست هايش روي ميز بوده اند، براي اينكه قيچي به صورتش اصابت نكند، دست چپ خود را بالا آورده و قيچي پرتاب شده مستقيما به پهلوي چپ وي و زير بغلش خورده و پس از چند لحظه، قيچي به خاطر سنگيني اش وارد بدن او مي شود (در پرونده نوشته بين دنده هاي چهارم و پنجم سمت چپ بدن مقتول)
به محض اصابت قيچي، «علي.د» به سرعت رنگش زرد مي شود و اطرافيان به ويژه «ابراهيم.د» از اين ماجرا نگران مي شوند و خود متهم شخصا «علي.د» را به بيمارستان منتقل مي كند كه از سر بد شانسي متهم و يا اقبال بد او، مقتول در همان بيمارستان تمام مي كند.
به هر حال «ابراهيم.د» دستگير مي شود و به دليل شكايت پدر و مادر مقتول و اصرار آنها براي صدور حكم قصاص، جلسات دادگاه متهم برگزار مي شود و بازپرسان دادگاه براي كشف واقعيت به صحنه قتل مي روند و با امتحان سر دادن قيچي متوجه مي شوند كه ادعاي «ابراهيم.د» درست است و در نتيجه موضوع قتل در اين پرونده را قتل شبه عمد تشخيص مي دهند و ضمن صدور قرار منع تعقيب در مورد عمدي بودن قتل، نظر خود را بر مجرم بودن متهم به قتل غيرعمدي اعلام مي كنند كه مورد اعتراض اولياي دم قرار مي گيرد.
بنابراين پرونده دوباره در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه عمومي كيفري مطرح مي شود و قرار منع تعقيب نقض و پرونده با صدور كيفرخواست با عنوان قتل عمدي به دادگاه هاي كيفري استان ارسال و به شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران ارجاع مي شود.
با توجه به تحقيقات انجام شده و نظر به اظهارات گواهان به خصوص يكي از شاهدان اصلي ماجرا به نام «اميرهوشنگ.ح» كه از نزديك شاهد ماجرا بوده است در اينباره مي گويد: «ابراهيم داشت با تلفن حرف مي زد كه يكدفعه علي شروع كرد به او فحاشي كردن و او هم قيچي برش را كه روي ميز بود به طرف علي سر داد و قيچي به زير بغل مقتول اصابت كرد و يكدفعه حالش خراب شد...»
جالب اينجاست كه عموي مقتول هم در دادگاه اظهار كرده كه فحش را شنيده و بالافاصله متوجه «آخ» از دهان مقتول شده است. البته علاوه بر اظهارات شهود پرونده پس از انجام بررسي دوباره محل قتل توسط اعضاي هيات دادگاه پس از جلسه دادرسي براي احراز واقعيت، معلوم مي شود كه حرف هاي متهم دور از واقعيت نبوده است.
«ابراهيم.د» در خصوص غروب شمشمين روز پاييز سال گذشته مي گويد: «من هيچ گونه درگيري و اختلافي با مقتول نداشتم و اتفاقا با او خيلي دوست بودم و به خاطر همين بود كه وقتي آن حادثه لعنتي رخ داد خودم به سرعت او را به بيمارستان رساندم.» يكي از دلايل ديگر براي تبرئه متهم از قتل عمد موضوع حضور او در مغازه خياطي مقتول است. او مي گويد: «من براي اولين بار بود كه به مغازه علي مي رفتم و اصلا قصدي براي درگيري با مقتول نداشتم ، گرچه قيچي سنگين و سطح ميز هم از نوع فايبر گلاس و صاف بود.»
با توجه به مستندات اشاره شده و اينكه واقعا متهم نيت قتل مقتول را به طور عمد نداشته، به نظر نمي رسد كه متهم حتي تصور اصابت قيچي به شكلي كه در اين ماجرا رخ داده را در ذهن خود داشته باشد. از طرف ديگر قاتل و مقتول در فاصله دو متر و ۸۰ سانتي متري با يكديگر قرار داشته اند و نظريه پزشكي قانوني هم حرف هاي «ابراهيم.د» را تاييد مي كند.
در گزارش پزشكي قانوني اعلام شده كه جراحت از سطح پوست قفسه سينه از فضاي بين دنده اي ۴ و ۵ بدون اينكه موجب شكستگي استخوان دنده ها شده باشد وارد قفسه سينه شده و پس از عبور از لوب تحتاني ريه چپ وارد پريكارد (پرده دور قلب) شده و به داخل بطن چپ گسترش يافته و در نهايت، علت فوت آسيب قلب و ريه بر اثر اصابت جسم نوك تيز و عوارض ناشي از آن است.
اين گواهي در واقع يك واقعه تصادفي و غيرقابل پيش بيني را در ذهن متصور مي كند و بنابراين دادگاه عمل متهم را همانطور كه شرح داده شد قتل عمد نمي داند و حكم بر برائت متهم درباره قتل عمد داده است. ولي چون متهم سردادن قيچي به طرف مقتول را پس از شنيدن فحش و با عصبانيت و نه به قصد قتل قبول دارد و همين عمل باعث فوت «علي.د» شده است، بر اساس بند ب ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامي و همچنين مواد ۲۹۷-۲۹۵ و ۳۰۴ قانون مجازات اسلامي متهم محكوم به پرداخت ديه كامل يك مرد مسلمان است.
عزيز محمدي
رئيس شعبه ۷۱ دادگاه كيفري استان تهران
|