چهارشنبه ۱۷ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۳۰
تاكسي ها خبر دار
جناب سرهنگ ۱۱۰ آ مد
شايد آمدن هر افسر ارشد سبز پوش ديگري به اين سازمان آنقدر حساسيت ايجاد نمي  كرد تا رئيس اسبق پليس ۱۱۰؛ كسي كه براي اولين بار اين يگان را مكانيزه كرد و آمدنش كانون توجهات مردم شد
قول مي دهم كه اگر نواقصي هم هست در آينده اي نزديك رفع شود .حتي شماره تلفني را هم تا چند روز آينده اعلام مي كنيم تا مردم ۲۴ ساعته با ما در تماس باشند
011007.jpg
جناب سرهنگ با نگاه نافذش به دلا يل كاملا  منطقي انتخاب شده است، او مي گويد: حضور ما در سازمان تعريفي است جديد از نيروي انتظامي و فعاليتش در سازمان تاكسيراني 
عليرضا كيواني نژاد
تحولي در سازمان تاكسيراني در حال شكل گيري است، صحبت از اضافه شدن رئيس سابق پليس ۱۱۰، سرهنگ محمد مهدي صدوقي به اين سازمان است. گرچه سال ها است نيروي انتظامي در سازمان تاكسيراني يگان انتظامي دارد، اما آمدن سرهنگ صدوقي حساسيت ويژه اي دارد. آن قدر كه حتي راننده تاكسي تلفني، اين موضوع را مي  دانست. يك نفر عقيده دارد :«عزم برخوردي جدي تر با متخلفان تحت پوشش اين سازمان، به چشم مي  آيد.» سرهنگ صدوقي آمد تا در دوره خدمت ۲ يا ۳ ساله اش، نشان دهد كه سازمان تاكسيراني، مي  تواند سازماني بازرسي كننده هم باشد.
ميدان خراسان/ خيابان طيب . وارد سازمان تاكسيراني كه مي  شديد يك جمله مدام تكرار مي  شد، باصداي بلند.
« بفرماييد نمازخانه.»
سازمان تاكسيراني روز شنبه آن قدر شلوغ و پر رفت و آمد بود كه هر مراجعه كننده اي را به ياد لحظات شلوغي كندوي زنبورهاي عسل مي  انداخت. رئيس دفتر هاشمي عرب- رئيس سازمان تاكسيراني- در راه پله ها بالا و پايين مي  رود و با ديدن خبرنگاران به آنها مي  گويد: «حاج آقا مراسم معارفه سرهنگ صدوقي - رئيس اسبق پليس ۱۱۰ - را بين دو نماز برگزار مي  كند.» بيشتر حاضران در ساختمان به طرف نمازخانه مي  روند. اما انگار مدير روابط عمومي انتظار حضور خبرنگاران را ندارد كه مي گويد: «رد اين برنامه را از كجا زديد؟» اين را مي گويد و پيشاپيش ديگران به نمازخانه مي رود.
نمازخانه جاي نسبتا كوچكي است. جلوي درش آجودان قد بلندي ايستاده و تنها نظاره گر رفت و آمد ديگران است. وارد نمازخانه كه مي شويد، صف اول كه نه، صف دوم هاشمي عرب را مي بينيد در كنار سرهنگ صدوقي و سرهنگ زمانيان. هنوز نماز اول تمام نشده.
فلسفه حضور افسران رده بالاي نيروي انتظامي در سازمان تاكسيراني به آنجا برمي گردد كه شهرداري تهران تاكيد زيادي روي نظم و انضباط ناوگان تاكسيراني داشته و دارد. بنابراين از سوي فرمانده نيروي انتظامي وقت، يكي از اين افسران به مدت دو يا سه سال در اين سازمان خدمت مي  كند. حالا نماز اول تمام شده. پيش نماز، كنار محراب نشسته و هاشمي عرب مي  رود جايي مي  ايستد كه تا لحظاتي قبل مكبر ايستاده بود. هر لحظه بر تعداد حاضران اضافه مي  شود و اكثرا راننده هاي تاكسي هستند و يا تاكسي دار. هاشمي عرب صحبت هايش را با سلام ساده اي شروع مي  كند و مي  گويد:
«دوران دوساله خدمت جناب سرهنگ زمانيان تمام شد و امروز با آنكه از حضور دوساله اش خوشحال بوديم، مجبوريم در مراسم توديعش شركت كنيم. اما قبل از اينكه سرهنگ زمانيان به صورت كامل از اين مجموعه جدا شود، با نيروي انتظامي و فرمانده آن صحبت كرديم تا جانشين ايشان هر چه سريع تر تعيين شود. امروز هم در خدمت سرهنگ صدوقي هستيم. كسي كه آشنايي ما با وي نه به امروز كه به سال هايي برمي گردد كه ايشان مسووليت هدايت پليس ۱۱۰ تهران را بر عهده داشت.» هاشمي عرب كه صحبت مي  كرد، يك نفر آرام و بي  صدا بلند شد و بسته قرمز رنگي را آورد و گذاشت روي تريبون. بعد هاشمي دوباره درباره چرايي و چگونگي فعاليت نيروي انتظامي در سازمان تاكسيراني صحبت كرده و مي  گويد: «امروز سرهنگ زمانيان به معاونت اجرايي شهرداري تهران منتصب شده و بايد به دستور شهردار محترم تهران تحرك بيشتري به سازمان بدهيم.» از تحرك كه حرف مي زد فكر مي  كرديد قرار است طرح مكانيزه شدن تاكسي ها يا احداث پايانه هاي تاكسيراني به زودي اجرا شود اما هاشمي در يكي دو جمله به حاضران مي فهماند كه منظور از تحرك، اين حرف ها نيست.
«تحركي كه در صحبت هايم به آن اشاره كردم، تحرك مبتني بر نظم است. سازمان تاكسيراني بيشتر سازماني است، اجتماعي اما در نظر داريم اين سازمان را به سازماني بازرسي كننده تبديل كنيم» اين جا بود كه همه نگاه ها به سرهنگ سبزپوشي جلب شد كه كمي ازدوران خدمتش در پليس ۱۱۰ پيرتر شده و اين بار روي لباسش درجات رنگي بيشتر به چشم ميآيند. اين سازمان بازرسي كننده به بازويي اجرايي نياز دارد تا با اهرم قدرت در مرحله دوم (مرحله اول بيشتر صحبت است و نصيحت) با خاطيان برخورد كند.
هاشمي عرب از زمانيان دعوت مي  كند تا آن بسته قرمز را به او بدهد. عرب اما به اين نكته واقف است كه ماموران نيروي انتظامي از گرفتن هرگونه هديه منع شده اند. ولي مي  گويد: «در اين بسته، قرآني است كه به نظرم از هر چيزي باارزش تر است. اگرچه تاسي از فرمانده نيروي انتظامي باعث شده اين عزيزان نيز هديه اي نگيرند ولي قرآن يك مائده الهي است.» زمانيان قرآن را مي  گيرد و چند جمله اي مي  گويد و مي  نشيند تا نماز دوم را بخوانند.
بعد از نماز هاشمي عرب به اتفاق سرهنگ زمانيان و سرهنگ صدوقي و تني چند از همراهان به دفتر هاشمي مي  روند. مردي بين اين عده حاضر بود كه اندامي ورزيده داشت. سرهنگ صدوقي قبل از هر چيزي او رامعرفي مي  كند: «آقاي دانشور است. نماينده سازمان جهاني كيوكوشين در ايران و رئيس اين سبك.» بعد هاشمي با لحني دوستانه به يار جديدش مي  گويد: «سرهنگ جان! ما كه پيرمرديم» و همه سرميز ناهار مي  نشينند.
بعد حرف هايش را درباره نحوه فعاليت هايش اين گونه شروع مي  كند: «اين حاصل ديد مثبت  سردار طلايي است كه من اينجا حضور دارم وقصدم ايجاد تعامل بين مردم و نيروي انتظامي است. آمدم تا با برنامه ريزي دقيق و اصولي ناوگان مسافربري را منظم تر كنيم و امروز بازوي اجرايي اين سازمان هستم».
از منظم تر شدن ناوگان مسافربري كه مي گويد، ياد اين مي  افتيد كه رئيس سازمان تاكسيراني چندي پيش گفته بود: «اظهار نارضايتي عده اي از مردم از مسافربرهاي شخصي باعث شده تا به فكر برخوردي جدي تر با خاطيان باشيم.» شايد آمدن هر افسر ارشد سبز پوش ديگري به اين سازمان آنقدر حساسيت ايجاد نمي  كرد تا رئيس اسبق پليس ۱۱۰؛ كسي كه براي اولين بار اين يگان را مكانيزه كرد و آمدنش كانون توجهات مردم شد. حتي راننده تاكسي تلفني با آنكه خودش معترف است سواد چنداني ندارد، مي      گويد:«شنيدم امروز سرهنگ صدوقي را ميآورند، همان كه روزگاري رئيس پليس ۱۱۰ بود و هر شب در تلويزيون كلي آمار و ارقام مي     داد.» آمدن سرهنگ صدوقي گرچه تنها در سايت هاي خبري انعكاس داشت، اما بازخورد خبري اش فراتر از يك آدرس اينترنتي بود.
آيا حضور سرهنگ صدوقي در سازمان تاكسيراني، معناي خاصي دارد؟ اين سوال را كه مي پرسيد، سرهنگ كمي به فكر فرو مي   رود. نگاهش به سمت افرادي است كه دور ميز ناهار نشسته و مشغول تناول ناهارند؛ در ظرف هايي كه روي آن «آرم» سازمان تاكسيراني است. بعد مي گويد:«حضور نيروي انتظامي در سازمان تاكسيراني مربوط به امروز و ديروز نيست، از قبل هم بوده. يعني قبلا پليس سابق حضور داشت و امروز نيروي انتظامي. اما در جواب پرسش مطروحه بايد بگويم: « بله، حضور ما در سازمان تعريفي است جديد از نيروي انتظامي و فعاليتش در اين سازمان. با توجه به اينكه مسافربرهاي شخصي نيز مبادرت به جابه جايي مسافر در سطح شهر مي كنند، احساس مي كنم بايد نظارت بيشتري بر كار اين افراد بشود. قول مي دهم كه اگر نواقصي هم هست در آينده اي نزديك رفع شود و اميدوارم مردم هم با ما همكاري كنند. حتي شماره تلفني را هم تا چند روز آينده اعلام مي كنيم تا مردم ۲۴ ساعته با ما در تماس باشند.»
چند صباحي است كه مسوولان سازمان تاكسيراني با دعوت از مسافربرهاي شخصي در تلاشند كه اين عده را نيز تحت پوشش سازمان قرار دهند. حال يا بحث رسيدگي و سامان دهي اين مسافربرهاست يا پرداختن به وجه بازرسي  سازمان تاكسيراني. در هر صورت مبتني بر چنين ديدگاه هايي است كه حضور سرهنگ صدوقي در اين سازمان بيش از پيش پررنگ تر مي  شود. دوستي مي  گفت: «شايد لازم باشد كه در سازماني اين چنيني، نيروي انتظامي نه تنها به عنوان يك مشاور كه به عنوان بازويي اجرايي، انجام وظيفه كند.» سرهنگ صدوقي هم بخشي از اين «ديالوگ» را تاييد مي  كند و مي گويد: «سمت من در اين سازمان مشاور فرماندهي نيروي انتظامي تهران و رئيس يگان انتظامي تاكسيراني است.
حالا رئيس يگان نيروي انتظامي در ساختمان پشتي سازمان تاكسيراني مستقر شده تا شايد با خاطيان، برخوردي فراتر از يك جريمه نقدي شود.
اگر سرهنگ صدوقي همان آدمي باشد كه قدرتش مي تواند راننده هاي تاكسي را كه هرگز وقعي به كرايه هاي تصويبي نمي گذارند، وادار به تمكين كند، انتخاب كاملا درست است ؛ تصميمي كه قبل از آغاز مي شود روي موفقيتش حساب كرد.

مجتمع تجاري غير استاندارد
گلها چشم انتظار شهرداري
زمان خريد اين مجتمع به ما گفته شد يك باب پاركينگ طبقاتي با ظرفيت هزار و ۱۰۰ اتومبيل در مجاورت اين مجتمع احداث خواهد شد، اما به رغم آنكه ۵سال از واگذاري واحدهاي اين مجتمع مي گذرد هنوز خبري از احداث پاركينگ نيست
011010.jpg
اسدالله افلاكي 
«هرگاه ساختماني بدون در نظر گرفتن كاربري هاي اطراف آن احداث شود، تبعات منفي آن به مرور زمان پديدار مي شود.»
اين سخن يكي از كارشناسان طراحي و برنامه ريزي شهري است. سخني كه درباره بسياري از ساختمان ها، به ويژه ساختمان هاي بلند مرتبه اي كه در دهه اخير به طور شتابزده و بدون نظارت كافي احداث شد، صدق مي كند.
ساختمان هايي كه فاقد پاركينگ براي مراجعه كنندگان آن است، فضاي سبز و آموزشي براي آن ديده نشده و حتي سازه هاي آن مطابق با استاندارد نيست و در اغلب موارد نماي اين ساختمان ها با پيشينه معماري و فرهنگي اين سرزمين همخواني ندارد.
مجتمع ميلاد نور در شهرك قدس يكي از مراكز عمده تجاري در اين محدوده محسوب مي شود كه قريب به هزار نفر در آن مشغول به كارند و روزانه چند هزار شهروند براي خريد و رفع مايحتاج خود به اين مكان مراجعه مي كنند؛ مجتمعي كه در بيشتر ساعات شبانه روز، شهروندان براي توقف اتومبيل خود و مراجعه به اين مجتمع با كمبود جا مواجه اند.
يكي از مالكان اين مجتمع مي گويد: «زمان خريد اين مجتمع به ما گفته شد يك باب پاركينگ طبقاتي با ظرفيت هزار و ۱۰۰ اتومبيل در مجاورت اين مجتمع احداث خواهد شد، اما به رغم آن كه ۵ سال از واگذاري واحدهاي اين مجتمع مي گذرد هنوز خبري از احداث پاركينگ نيست، حال آنكه مجوز ساخت اين پاركينگ را شهرداري و سازمان ترافيك صادر كرده اند.»
انبوه اتومبيل هاي پارك شده در اطراف خيابان هاي منتهي به مجتمع، بيش از هرچيز ضرورت احداث پاركينگ را نشان مي  دهد. به ويژه آنكه مسجد جامع شهرك قدس و نيز۸۰باب مغازه ، درست در مقابل اين مجتمع واقع شده، در نتيجه خيابان هاي منتهي به مسجد هم اينك به پاركينگ اتومبيل تبديل شده است. اين مساله نه تنها بار ترافيكي منطقه را دوچندان كرده، بلكه سبب سلب آرامش و آسايش شهروندان ساكن منطقه هم شده است.
افزون بر معضلات ترافيكي، زباله هاي مجتمع ميلاد نور، معضل ديگري براي ساكنان اطراف اين مجتمع بويژه اهالي خيابان گل هاست كه در ضلع غربي و در مجاورت مجتمع سكونت دارند.
يكي از مالكان مجتمع مي  گويد:«اين مشكل مربوط به پيمانكاري است كه زباله ها را حمل مي  كند. از آنجا كه اين زباله ها آكنده از موادپلاستيكي و قابل بازيافت است، پيمانكار حمل زباله به قصد سودجويي، زباله ها را در محل تخليه و از هم تفكيك مي  كند كه اين كار مشكلاتي را براي ساكنان منطقه در پي داشته است.»
اين معضلات و برخي ناهنجاري هاي فرهنگي سبب شده تااهالي خيابان گل ها از مسوولان بخواهند در غربي مجتمع ميلاد نور را كه به خيابان گل ها گشوده مي  شود، مسدود كنند.اما با مسدود شدن اين در، مالكان مجتمع بويژه آنان كه مغازه هايشان در طبقه همكف واقع شده با مشكل مواجه شده اند.
اين افراد مي گويند: «زماني كه ما اين واحدها را خريديم به ما گفتند پاركينگ طبقاتي در زميني كه در مجاورت مجتمع قرار دارد احداث مي  شود. حال آن كه نه تنها اين پاركينگ احداث نشده بلكه در غربي مجتمع را هم مسدود كرده اند. در حالي كه با توجه به نوع كارمان- فروش مبل و ديگر وسايل حجم دار- اغلب كالاهاي مورد نظرمان را از همين در وارد ياخارج مي كرديم كه درحال حاضر اين امكان وجود ندارد.»
اين مالكان مي  افزايند: «ما به اهالي محترم خيابان  گل ها احترام مي  گذاريم و همسايگي آنها را ارج مي  نهيم، اما در نظر بگيريد ما اين مكان را به قصد امرار معاش خريده ايم. هر يك از ما چند پرسنل دارد كه نان آور خانواده هايشان هستند.
حال اگر چاره اي نينديشند تكليف ما چه مي  شود؟ جز اينكه ما ناگزير به تغيير شغل و ترك محل مي   شويم و اين افراد هم بيكار مي   شوند؟»
اين شهروندان انتظار دارند مسوولان شهرداري با راهكاري قانوني گره از كارشان بگشايند، گره از مشكلي كه به زعم خودشان، تقصيري در بروز و ظهور آن ندارند.

قبرستان مسلمانان
شايد آخرين خواست زندگي اكثر افراد اين باشد كه در جايي كه ديگر هم كيشانشان هستند و با آداب و رسوم خاص خود دفن شوند.مسلمانان زوريخ خلاصه موفق شدند به آخرين خواست خود برسند. سرانجام پس از كش و قوس هاي فراوان، مقامات شهري در زوريخ سوئيس حاضر شدند با ايجاد قبرستان ويژه مسلمانان موافقت كنند.پس از ۱۰ سال كشمكش در قبرستان ويتمكين زوريخ دو قطعه مخصوص دفن مسلمانان افتتاح شد و به اين ترتيب ۲۰ هزار مسلمان ساكن اين شهر از اين پس مي توانند به جاي آنكه اجساد متوفيان خود را براي دفن با تقبل هزينه هاي سنگين به كشورهاي خود بفرستند، آنها را در شهر زوريخ طبق ضوابط اسلامي به خاك بسپارند.مسلمانان شهر زوريخ از افتتاح اين قبرستان بسيار خوشنود بودند. اسماعيل امين، رئيس اتحاديه سازمان هاي اسلامي زوريخ نيز گفت: «آرزوي چندين ساله ۲۱ هزار مسلمان ساكن زوريخ به واقعيت درآمده است.»

۵۰ اورژانس براي زنان
به زودي قرار است ۵۰ مركز اورژانس خدمات اجتماعي براي زنان و دختران پناهجو راه اندازي شود. در واقع به اين نتيجه درست رسيديم كه خيلي از زنان و دختران به دلايل مشكلات خاص خانوادگي نياز به اسكان و پناهجويي دارند و نام همه آنها را نبايد زن و دختر خياباني نهاد.قانون تشكيل و راه اندازي اين اورژانس ها كه به زودي كار خود را آغاز خواهند كرد به اين مراكز ابلاغ شده است.وظيفه اورژانس هاي خدمات اجتماعي اسكان زنان و دختران و كودكان پناهجو در شب است و اين مراكز به منظور كاهش خطر براي قشر زنان، كودكان و دختران در جامعه ايجاد مي شود.هم اكنون ۲۰ ميليون نفر در كشور از درآمد پاييني برخوردار هستند كه در صورت ايجاد مشكلات خانوادگي و مالي براي زنان اين قشر مشكلات عديده اي در سطح جامعه ايجاد خواهد شد و راه اندازي اين مراكز مي تواند راهي به سوي ايجاد امنيت رواني براي آنان باشد.

كودكان معلول؛ معلق
وضعيت نگهداري كودكان معلول چه در مراكز دولتي و چه غير دولتي قابل تامل است. به تازگي نيز عضو انجمن مديران مراكز توانبخشي كودكان معلول اعلام كرده است: «مراكز غير دولتي نگهداري كودكان معلول به دليل عدم افزايش يارانه ها طي سه سال گذشته، ديگر قادر به تامين هزينه هاي اداره اين مراكز نبوده و بسياري از اين مراكز طي نامه اي به سازمان بهزيستي اعلام كرده اند كه در صورت عدم افزايش يارانه در سال جاري ديگر قادر به اداره مركز نبوده و مجبور به تعطيلي خواهندشد.»
در حال حاضر بهزيستي به مراكز غير دولتي اعلام كرده كه مازاد هزينه ها را تا سقف ۴۱ هزار تومان ازخانواده ها بگيرد، اما در خصوص نحوه تامين مابقي هزينه حرفي به ميان نياورده است. همچنين از آنجا كه اكثر خانواده اين كودكان از مناطق جنوب شهر هستند توانايي پرداخت مبلغ اندكي را نيز نداشته و براي پرداخت آن با مشكل مواجه هستند.

اوقات فراغت براي ۲۰ درصد
اين روزها همه از اوقات فراغت صحبت مي كنند و خبر از تخصيص بودجه به اين بخش مي دهند، اما هنوز ۸۰ درصد جوانان امكاناتي براي بهره مندي از اوقات فراغت در اختيار ندارند. گرچه در خبرها نيامده است ۲۰ درصدي كه از امكانات استفاده مي كنند مربوط به كدام قشر جامعه هستند؟!باتوجه به طول مدت تعطيلات تابستان وتنوع نيازهاي جوانان موضوع اوقات فراغت فراتر از مسايل فرهنگي به پديده هاي داراي كاركرد اقتصادي و صنعتي سودآور همراه با توليد ادوات آموزشي، تفريحي، گردشي و... تبديل شده و نهادها و بخش هاي خصوصي رانيز وارد اين عرصه كرده است. رئيس سازمان ملي جوانان گفت: «به عنوان مثال تماشاكردن مسابقات فوتبال نه تنها براي جوانان، بلكه براي بزرگسالان به صورت امري شايع درآمده است و حتي كشورهاي مختلف رقابت گسترده اي براي ميزباني اين مسابقات دارند و از سوي ديگر شركت هاي اقتصادي صنعت فوتبال را به پر درآمدترين صنعت تبديل كرده اند.

هتل مدرسه
البته يكي ازشاهكارها و خدمات ويژه اي كه در اختيار فرهنگيان و معلمان قرار مي گيرد همين كلاس هاي تجهيز شده است تا معلمان محترم زن و بچه را بر دارند و در ايام تعطيلات تابستان در هتل مدرسه ها كه تعداد ستاره هاي آن را هنوز كسي مشخص نكرده است اسكان پيدا كنند. وزارت آموزش و پرورش هر ساله از تجهيز و در اختيار قراردادن خانه هاي معلم و كلاس هاي درس معلمان هنگام مسافرت هاي تابستاني خبر مي دهد، در حالي كه اكثر فرهنگيان از امكانات بسيار محدود كلاس هاي درس و عدم دسترسي به خانه هاي معلم و نحوه سرويس دهي، در مدارس گله مندند. آنها مي گويند اقامت در كلاس هايي كه فقط با يك تكه موكت و چند پتوي كثيف مجهز شد ه اند، شان معلمان را خدشه دار مي كند. در اين كلاس هاي درس امكانات رفاهي به هيچ وجه وجود ندارد و فرهنگيان بايد وسايل خود را در كلاس بي در و پيكري بگذارند كه حتي امكان قفل نيز ندارند.

هفت برابر زنان
مردان تهراني ۷ برابر زنان امكانات ورزشي دارند در حالي كه ۶۰ درصد ملي پوشان مرد كشور در تهران هستند و در مقابل، ۹۰ درصد ملي پوشان زن كشور در تهران هستند.
حالا خودتان حدس بزنيد كه امكانات ورزشي در شهرستان ها كه ۱۰ درصد زنان ملي پوش را در خود جاي داده، براي خانم ها چقدر است؟! ۴۰ درصد دانشجويان دانشگاه هاي دولتي و ۵۰ درصد دانشجويان دانشگاه هاي آزاد در استان تهران حضور دارند، اين در حالي است كه امكانات و اعتبارات اختصاص يافته به ورزش بانوان به گفته استاندار تهران،فاجعه بار است. اين در حالي است كه بيش از ۱۸۰ هزار نفر در ايام تعطيلات، ۱۲۰ هزار نفر در روزهاي پنج شنبه و ۵۰ هزار نفر در ايام عادي از دامنه كوه هاي استان تهران بالا مي روند. همچنين جواهري پور، رئيس سازمان آموزش پرورش استان تهران نيز گفت: در سال گذشته حدود ۵۰ ميليون تومان از اعتبارات تخصيص يافته براي حمايت از مسابقات ورزشي دانش آموزي و كارمندان هزينه شد

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
حوادث
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  زيبـاشـهر  |  يك شهروند  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |