|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
سفرنامه
قلعه اي بر لبه دوزخ
كوهي است از خشت و گل، دژي بزرگ كه محوطه عظيمي را به خود اختصاص داده است
روزي در اين قلعه ۲۵۰۰ نفر زندگي مي كردند و تمام امكانات زندگي شان در همين جا مهيا مي شده
جواد عسگر
روستايي است كم جمعيت، غير از دو مغازه و يك نانوايي و چند پيرمرد كه دور هم نشسته اند در وهله اول چيزي نمي بينيد. اگر چشمه قناتي كه در زمستان و تابستان جاري است نبود، مسلما آن چندنفر هم مهاجرت كرده بودند.
چند كيلومتر كه جلوتر بروي استان اصفهان را پشت سر گذاشته و پاي در استان يزد مي نهي، اما در اين ده كوچك چيزي هست كه آدم را در كوير سوزان به درنگ وادارد: قلعه باستاني بياذه (بياضه).
قلعه بياذه، اثري است در دل كوير سوزان، درست در ۱۰ فرسنگي جنوب شرقي خور و بيابانك. جاي آن بر لبه دوزخ ايران سبب شده كه كمتر كسي به آنجا سفر كرده يا حتي اسمش را شنيده باشد.
وقتي از قلعه سخن مي گويم، در ذهنتان تصويري از اتاق خشت و گلي تصور نكنيد، دژي است بزرگ كه محوطه اي عظيم را به خود اختصاص داده است؛ كوهي است از خشت و گل.
دور تا دور آن را خندقي به عمق۷ تا۱۳ متر دربرگرفته است. درون آن تعداد زيادي اتاقك و راهروهاي پيچ در پيچ وجود دارد. چاه هاي متعدد و كانال داخلي خندق از ديگر تجهيزات قلعه است. آسياب هاي دستي و سه ميدانگاه از ديگر سازه هاي آن است. آنچه مسلم است اين قلعه جمعيتي حدود ۲هزار و ۵۰۰ نفر را در پنج طبقه خود جاي مي داده و براي تمام اين افراد امكانات لازم مهيا بوده است. در اصل قطبيتي بوده براي حاكم بيابانك.
در سفرنامه ناصرخسرو نيز تاييد شده كه اين ناحيه - بيابانك- متشكل است از ۱۲ پاره روستا كه مركزيت آن با بياذه است.
بخشي از خندقي كه دور آن بوده، در سال ۱۳۶۷ توسط افراد ناآگاه براي احداث جاده پر شده، باروهاي بلند آن خراب شده و برج هاي بزرگ آن كم كم رو به نابودي است.
از در چوبي قلعه كه مي گذري، اتاق هاي كوچك تودر تو با كوزه هاي بزرگ مي بيني، راهروهاي تنگ و پله هاي خشت و گلي.
چشمه آبي كه از وسط ده مي گذرد بعد از عبور از پشت قلعه براي آبياري زمين هاي كشاورزي كه به ده ختم مي شود.
براي تمام مردم بيابانك نام قلعه بياذه، نامي آشناست، كمتر پيرمرد و پيرزني است كه اسم اين قلعه را نشنيده باشد. دليل معروفيت آن خارج از بحث قدمت و بزرگي، فتح نشدن توسط راهزنان معروف است. اواخر دوران احمدشاه كه آشوب و ناامني همه جا را فرامي گيرد، مردم روستا براي دفاع، به خانه اجدادي خود - قلعه- پناه مي برند.
تاخت و تازهاي راهزنان باعث شد كه مردم براي نجات خود ماه ها را در اين قلعه سپري كنند. دزدان معروفي چون مسعود لشگر، حسين كاشي، سردار طبسي و غيره به غارت روستاها مي پرداختند و از اين روستا هم چشم پوشي نمي كردند. طبق مستندات از سال ۱۳۲۷ ه.ق مردم به مدت دو سال در برابر قشون نايب حسين كاشي درون قلعه ايستادگي كردند و با استفاده از موقعيت قلعه توانستند در اين مدت طولاني مقاومت كنند.
به هر حال در تمام دوران ناامني راهزنان نتوانستند اين قلعه را به تسخير خود درآورند و همين مساله باعث شد كه مردم و قلعه باستاني در اذهان مردم منطقه باقي بماند. اين قلعه در كنار آثار باستاني چون بازار زرگرها، مسجد جامع، حسينيه قديمي و همچنين وجود درخت زيتوني با قدمت هزار ساله جاذبه هاي خوبي براي جهانگردان داخلي و خارجي به شمارمي آيد. قلعه بياذه اثري است كه در منطقه حوز بيابانك بي همتاست، اما اكنون مي رود كه به تلي از خاك مبدل شود. حمايت نكردن سازمان ميراث فرهنگي از اين گنجينه باستاني سبب شده كه اين اثر آهسته آهسته رو به نابودي نهد. بي شك بازسازي و مرمت اين اثر باستاني و يادگار دوره ساساني مي تواند گامي مثبت در جهت حفظ آثار قدما باشد و حركتي مثبت براي جذب جهانگرد به شمار رود.
|
|
|
بيومس چيست و چه تاثيري در آينده زمين خواهد داشت؟
بيومس، كليد توليد انرژي پاك
توليد بيومس حداقل ۴۰۰ هزارشغل ايجاد مي كند و در حال حاضر ۷۰ هزار شغل در آمريكا ايجاد كرده است
«اگر كشورهاي بزرگ از سوخت هاي بيومس (زيست توده، توده زنده) - سوخت هايي كه از محصولات كشاورزي و جنگلي فراهم مي شود - به جاي زغال براي توليد برق استفاده مي كردند، ميزان پخش دي اكسيد كربن به طور چشمگيري كم مي شد.»
اتحاديه بيومس اروپا (AEBIOM)، طي گزارشي با اعلام مطلب فوق خاطرنشان ساخت، اين عمل مي تواند سالانه از خروج حدود يك هزار ميليون تن۲ CO، گاز اصلي گرم كننده كره زمين، جلوگيري كند. اين رقم معادل ميزان رهاسازي گاز فوق در دو كشور كانادا و ايتالياست.
اين گزارش مي افزايد، بيومس يك منبع انرژي باصرفه و خالي از كربن دي اكسيد است كه مي تواند ۱۵ درصد برق مورد نياز كشورهاي صنعتي را تا سال ۲۰۲۰ تامين كند. اين منبع مي تواند برق لازم براي ۱۰۰ ميليون خانه مسكوني را تدارك ديده و جايگزين ۴۰۰ نيروگاه بزرگ سنتي شود.
اين گزارش همچنين نشان مي دهد كه افزايش استفاده از بيومس براي توليد انرژي پاك، نياز به كمتر از ۲ درصد زمين از كشورهاي صنعتي دارد و با توليد غذا و حفاظت طبيعت در تعارض نخواهد بود. توليد بيومس تا سال ۲۰۲۰حداقل ۴۰۰ هزار شغل، به ويژه در نواحي روستايي، ايجاد مي كند. در حال حاضر نيز تنها درشمال شرقي، جنوب شرقي و نواحي ساحل غربي ايالات متحده، صنعت بيومس حدود ۷۰ هزار شغل ايجاد كرده است. بيومس يك ابزار اساسي براي نيل به اهداف پروتكل كيوتو و توليد برق قابل باز توليد است. به علاوه، سوئد به عنوان بخشي از برنامه دولت براي از دور خارج ساختن نيروگاه هسته اي، به بيومس روي آورده است.
دكتر گيوليووالپي، كارشناس برنامه تغيير آب و هواي سازمان حفاظت جهاني محيط زيست، مي گويد: «مسوولان بلندپايه و صاحب قدرت ظرفيت هاي بيومس براي تحويل انرژي پايدار آينده را ناديده گرفته اند. امتياز بزرگ بيومس نسبت به ديگر انرژي هاي تجديدشونده مثل باد و انرژي خورشيدي آن است كه بيومس را مي توان انبار كرد و در موقع لزوم مورد استفاده قرار داد. بيومس مي تواند منبع الكتريسيته مداوم، ثابت و بدون نوساني را در اختيار بشر بگذارد.»
گزارش اتحاديه بيومس اروپا به دولت ها توصيه مي كند سياست هاي خود را با افزايش پتانسيل هاي لازم براي منابع تجديدشونده انرژي، مثل بيومس در بخش نيرو، هماهنگ سازند. اين مهم نيازمند آن است كه كشورهاي صنعتي روش هاي كشاورزي خود را به منظور پشتيباني از توليد محصولات لا زم براي بيومس، اصلاح كنند و براي توليد بيومس از بهترين راه هاي ممكن كه كمترين تاثير منفي اجتماعي، اقتصادي يا زيست محيطي را داشته باشد، استفاده كنند.
|
|
|
ماجراهاي طبيعت
حيوانات شگفت انگيز زندگي من
قسمت چهل وششم
دكتر ريموند ديتمارس
با يك جهش شاخه را گرفت و تاب خوران خود را از شاخه اي به شاخه ديگر رساند و چيزي نگذشت كه بالاي يك درخت بلند جاي گرفت.
در حالي كه جمعيت از شادي غريو مي كشيد، نگهبان دنبال فراري به راه افتاد. او (نگهبان) چابك و ورزشكار بود و از درخت ماهرانه بالا مي رفت و به سرعت خود رابه بالاترين شاخه ها رساند، اما ميمي از او فرزتر بود. همچون كارآمدترين بندبازها، از شاخه اي به شاخه اي تاب مي خورد، دست از پي دست مي گذاشت و درچشم برهم زدني از يك نقطه به نقطه ديگر مي رسيد. همچنان رفت و رفت تا سرانجام به انتهاي شاخه اي باريك و منعطف رسيد كه در اثر وزن او خم شد و به غژ غژ درآمد. حالا جمعيت به هيجان آمده با تمام وجود فرياد مي كشيد و او را تشويق مي كرد و او با غرور به جمعيت و تشويقي كه هرگز نظير آن را نديده بود، مي نگريست.
موفقيت و تشويق در او اثر كرد و به بازي گرگم به هوا روي درخت با نگهبان پرداخت. چنانكه فكر كردم هر آن ممكن است شاخه اي زيرپاي نگهبان بشكند يا تعادل خود را از دست داده از درخت بيفتد و بلايي بر سرش بيايد. كم كم هوا رو به تاريكي مي گذاشت. من چراغ قوه ام را، احتياطا آوردم تا چنانچه ناگهان فرود آمد و خواست فرار كند گمش نكنم.
بالاخره جمعيت پراكنده شد و صداها فروخوابيد. ديگر تشويق و هورايي نبود و بازي مزه اش را براي ميمي كه او هم خسته شده و حوصله اش سر رفته بود، از دست داد. با تاب خوردني سريع و لغزشي ناگهاني، نگهبان را جا خالي داد و خود را درست جلو پاي من فروانداخت. بعد بازوي خود را دور گردن من انداخت و با خودشيريني تمام، مثل بچه شيطاني كه سعي دارد پدرش را رام كند، من را بغل كرد. به عنوان آخرين شيرين كاري، كلاه من را از سرم برداشت، به سر خود گذاشت و تا روي گوش ها پايين كشيد، انگار مي خواست خود را از جزيي ترين احتمال تنبيه نيز مصون بدارد. چه كسي مي تواند با چنين موجودي تندي كند؟! اگر به اورانگوتاني هيچ چيز آموخته نشود، او خود كارهايي را ابداع مي كند. شايد حس مي كند نياز دارد قدرت ابتكار و خلاقيت خود را ورزش دهد و فعال سازد. در اين زمينه، اين حيوان از اغلب حيواناتي كه در اسارت زندگي مي كنند و مجبورند در محيطي بسته روزهاي خود را با تنبلي و كسالت به شب رسانند و هيچ كاري جز نگهداري از خانواده (كه آن را هم گهگاه به دست مي آورند) ندارند، بسيار بالاتر است.
شايد از شنيدنش تعجب كنيد، ولي بيشتر اورانگوتان ها با اصول كاربرد اهرم آشنايند. اگر اورانگوتاني بتواند تاب خود را بشكند، به احتمال زياد از ميله هاي عرضي آن به عنوان اهرم براي باز كردن ميله هاي قفس استفاده خواهد كرد و آنها را از ريخت خواهد انداخت و كج خواهد كرد و احتمالا خواهد گريخت. به همين سبب من هميشه اصرار دارم تاب اورانگوتان ها از زنجير محكم ساخته و محل اتصالات خوب جوش داده شود.اگر اورانگوتاني يك پيچ گوشتي بزرگ و محكم به دست آورد، به سرعت به سراغ تخته هاي كف قفسش خواهد رفت و آنها را از جا خواهد كند. اين حيوان، همچنين دوست دارد چوب هاي بزرگ را بشكند و قدرت و مهارت خود را در اين كار به نمايش بگذارد. اگر الياف بلند و محكم در اختيار داشته باشد، گاهي آنها را به هم مي بافد و طناب محكمي درست مي كند و آن را از جايي مناسب، مثل ميله افقي تاب، آويزان مي كند و با آن تاب مي خورد. اما وقتي متوجه مي شود كه با اين طناب نه مي تواند سروصدايي ايجاد كند و نه مي تواند به چيزي خسارت وارد سازد، آن را دور مي اندازد.
|
|
|
مواد شيميايي مضر، مردم نگران
به گزارش خبرگزاري ها، ۸۰ درصد اروپايي ها طي يك نظرسنجي نگراني خود را از آلودگي بدن انسان ها و حيات وحش به مواد شيميايي اعلام داشتند. اين نظرسنجي تحقيقاتي، توسط يك شركت معروف آمارگيري - IPSOS- براي صندوق جهاني حيات وحش برگزار شد.
در اين نظرسنجي ۶ هزار و ۸۲ نفر مورد پرسش قرار گرفتند. اين افراد از ۶ كشور پرجمعيت اتحاديه اروپا، آلمان، فرانسه، ايتاليا، بريتانياي بزرگ، اسپانيا و لهستان انتخاب شدند.
۳۱ درصد اروپايي ها به شدت نگران جمع شدن مواد شيميايي در بدن انسان و حيات وحش هستند، در حالي كه ۴۴ درصد به طور خفيف اظهار نگراني كرده اند.
بيشترين سطح نگراني با ۹۱ درصد (كه ۵۴ درصد آنها بسيار نگران بودند) در فرانسه و كمترين سطح نگراني در بريتانياي بزرگ با ۷۸درصد گزارش شد. اين آمارسنجي همچنين آشكار ساخت كه ۶۹ درصد اروپايي ها حاضرند پول بيشتري بپردازند، در عوض صنايع شيميايي مضر و آلوده، شناسايي و به تدريج از محصولات خانگي حذف شوند.
|
|
|
پاندا، قلاده به قلاده
|
|
سرشماري جديد افزايش پانداها را نشان داد؛ نتايج جامع ترين بررسي جمعيت پاندا در چين نشان مي دهد كه حدود ۱۶۰۰ پاندا در وحش وجود دارند، يعني۴۰ درصد بيش از آنچه قبلا تصور مي شد. در آخرين سرشماري در دهه ۱۹۸۰، تعداد پانداهاي چيني در وحش يك هزار و ۱۰۰ قلاده بود. برخلاف سرشماري هاي پيشين كه تعداد پانداها را از طريق شمارش پانداهاي زيستگاه هاي انتخابي برآورد مي كردند، در اين سرشماري، طي يك كار سخت و طاقت فرساي ميداني در سرزميني خطرناك و با استفاده از تكنولوژي پيچيده GP S، پانداها يك به يك يا به عبارت صحيح تر قلاده به قلاده، شمارش شدند. در اين پروسه مشخص شد تعداد پانداها بيش از حد مورد انتظار است و در نقاطي چون ليوبا و نينگ كيانگ نيز پاندا پيدا شد. اين سرشماري گام تازه اي در اين زمينه در جهان به شمار مي رود و طي آن ۱۷۰ نفر در ۵۴ ناحيه در استان هاي سيچوان، شانكسي و گانسو كار كردند و ۲۳ هزار كيلومتر مربع را تحت پوشش مطالعاتي قرار دادندWWF. اعلام كرد كه طي سال هاي آينده تمام تلاش خود را براي متصل كردن مناطق حفاظت شده پاندا از طريق احياي جنگل ها و مبارزه با شكار قاچاق و نظارت بر فعاليت هاي حيات وحش به كار خواهد برد. دولت محلي ايالت شانكسي در آوريل سال گذشته ۵ پناهگاه جديد پاندا و ۵ كريدور جنگلي كه زيستگاه هاي كليدي پاندا را به هم متصل مي كند، ايجاد كرد.
در حال حاضر تعداد ۴۰ پناهگاه - منطقه حفاظت شده - پاندا در سراسر چين وجود دارد. دو دهه قبل فقط ۱۳ منطقه حفاظت شده وجود داشت. پانداي بزرگ سمبول نيرومند آينده روشن كشور عظيم چين است و دنيا اميدوار است اين كشور همچنان كه در رشد غول آساي اقتصادي و صنعتي موفق بوده در حفاظت و تكثير پاندا نيز موفق باشد.
|
|
|
كرگدن هاي آفريقا، به سوي روزهاي بهتر
|
|
كرگدن سياه يكي از حيوانات بسيار در معرض خطر است و چنانچه گرايشات كنوني ادامه يابد، اميد مي رود كه وضع اين گونه مهم بهبود يابد. كميسيون بقاي گونه ها وابسته به IUCN و WWF ضمن اعلام اين مطلب خاطرنشان ساخت كه جمعيت كرگدن سفيد آفريقا با ثبات تر و بيشتر از كرگدن سياه است.
جمعيت كرگدن سياه در دهه ۱۹۷۰ حدود ۶۵ هزار راس بود كه به سرعت تقليل يافت و در دهه ۱۹۹۰ به ۲ هزار و ۴۰۰ راس رسيد! از آن زمان تاكنون تعداد اين گونه افزايش يافته و به ۳ هزار و ۶۰۰ راس رسيده كه ۵۰۰ راس آن در دو سال گذشته زياد شده اند. جمعيت كرگدن سفيد در يك صد سال پيش تقريبا نابود شد و به ۵۰ راس در كل جهان رسيد. پس از آن توجه عمومي به آن جلب شد و اكنون تعداد كرگدن هاي سفيد به ۱۱ هزار رسيده است.
در حالي كه تعداد كرگدن هاي سياه از دهه ۱۹۹۰ به بعد مستمرا افزايش مي يابد، جمعيت دو زيرگونه آفريقايي اين كرگدن به شدت اندك و نسل آنها در معرض نابودي است. كرگدن سفيد شمالي به يك دسته ۲۰ راسي در جمهوري دموكراتيك كنگو منحصر شده و در كامرون، كرگدن سياه غربي وضع بدتري دارد و فقط چند راس آن به صورت پراكنده زندگي مي كنند.
مهمترين عامل كاهش فاجعه آميز كرگدن در ۲۵ سال آخر قرن بيستم، تقاضاي گسترده براي شاخ آن در بازارهاي خاورميانه و آسياي جنوب شرقي بوده است.
در قرون وسطي، در اروپا نيز از شاخ كرگدن جام درست مي كردند و عقيده داشتند سم را تشخيص مي دهد. در خاور دور و شرق آسيا، شاخ كرگدن به عنوان دارو براي كاهش تب مورد استفاده قرار مي گيرد و در خاورميانه آن را كنده كاري و صيقل دهي مي كنند و دسته هاي خنجر گران بهايي مي سازند.
|
|
|
صيدهاي ناخواسته
|
|
دراين صفحه بارها راجع به صنعت ماهيگيري در سطح جهان و اثرات سوء آن بر حيات دريايي نوشته ايم. بد نيست به آخرين آمارها و دريافت ها در اين رابطه توجه كنيم.
براي هر دو كيلو ماهي كه صيد مي شود، ماهيگيران در سراسر جهان بيش از دو كيلو حيوانات ديگر را از بين مي برند و در بعضي از لوازم و سيستم هاي ماهيگيري، مثل تورهاي ميگوگيري، اين نسبت بسيار بدتر است. در ازاي كمتر از نيم كيلوميگو، دو كيلو يا بيشتر از جانوران ديگر مي ميرند. از لاك پشت ها بگيريد تا كوسه ها، ميليون ها انواع و اقسام جانداران دريايي در جريان ماهيگيري تجاري به دام تورها مي افتند و از بين مي روند؛ به اين جانوران صيدهاي ناخواسته مي گويند.
صيد ناخواسته يا «صيد جانبي» عبارت است از گرفتن تصادفي جانداران دريايي در جريان صيد يك يا چند گونه ديگر. تعداد حيوانات صيد شده به اندازه و شكل آنها بستگي دارد وطبيعي است كه جانوراني چون لاك پشت بيشتر در تورها گير مي كنند. بعضي از اين جانداران ، مثل ستاره ماهي، اسفنج، اسكيت و امثال آن از نظر اقتصادي اهميتي ندارند اما از نظر اكولوژيك بسيار مهم اند. حتي وقتي همان ماهي هاي مورد نظر گرفته مي شوند، باز هم ماهي هايي كه از نظر جنس، اندازه وكيفيت مناسب نيستند در تور وجود دارد كه آنها هم جزو صيدهاي ناخواسته محسوب مي شوند.
|
|
|
زلزله رودبار آبگير زنجان
|
|
زلزله خيلي چيزها را خراب مي كند و خيلي چيزها را درست. ولي از آنجا كه ما هميشه نيمه خالي ليوان را مي بينيم فقط مي گوييم زلزله ويرانگر. اين بار زمين لرزه در منطقه رودبار و طارم باعث رانش زمين شده كه در نتيجه آن سدي طبيعي به وجود آمده است. اين سد كه به سد كردكندي معروف است در فاصله سه كيلومتري شمال آب بر از بخش هاي شهرستان طارم قرار دارد.
اين سد با چشم اندازهاي زيبا و مناظر استثنايي طبيعي چشمان هر بيننده اي را خيره مي كند. اين منطقه در حال حاضر به يكي از جاذبه هاي گردشگري استان زنجان تبديل شده است.
مدير ايرانگردي و جهانگردي استان زنجان در اين باره مي گويد: «استان زنجان از هر نظر داراي جاذبه هاي طبيعي، تاريخي و فرهنگي زيبا و گوناگوني است، ولي تنها جاذبه اي كه در اين استان وجود ندارد درياست كه اين آبگير و مجموعه هاي آبي ديگر مي توانند جايگزين مناسبي جهت پركردن خلا دسترسي به آب و شنا كردن شناگران اين استان و استان هاي همجوار باشد.»
عليرضا زماني اضافه كرد: با مذاكراتي كه با مسوولان دستگاه هاي ديگر شده و با همت بخش خصوصي، زيرساخت هايي جهت آماده سازي اين آبگير بي نظير در حال اقدام است كه مي توان به اسكله قايق سواري، ماهيگيري، شنا و ورزش هاي آبي ديگر اشاره كرد.
|
|
|
حيات وحش ايران
زير خانواده ول ها
گونهArvicola terrestris :
زيرخانواده: ول هاMICROTINAE
خانواده: موش هاMURIDAE
راسته: جوندگانRODEMTIA
رده: پستاندارانMAMMALIA
|
|
اغلب ول ها زندگي زيرزميني دارند، بدن آنها براي اين نوع زندگي تغييراتي يافته است. شبيه موش خانگي هستند، با اين تفاوت كه بدن استوانه اي و خپل، پوزه كوتاه، چشم ها ريز و گاهي پنهان در زير موها، گوش كوتاه و اغلب نا مشخص، دم و پاها كوتاه است. به طور كلي تشخيص گونه هاي اين زير خانواده از طريق شكل ظاهري بسيار مشكل است. زير خانواده ول ها در ايران ۱۱ گونه دارد.
۵۳-ول آبزي
ول آبزي، بزرگترين ول ايران است. دم نسبتا بلند، تقريبا نصف طول سر و تنه دارد. طول سر و تنه بين ۱۴ تا ۲۰ سانتي متر است. وابسته به آب است و بيشتر در اطراف رودخانه ها، نهرها و تالاب هايي كه داراي پوشش گياهي متراكم باشند، زندگي مي كند. البته گاهي اوقات در جاهاي دور از آب هم مشاهده مي شود در ايران از تهران تا زنجان، جنوب درياي خزر، آذربايجان، كرمانشاه، لرستان و اصفهان پراكندگي دارد.در ناحيه لنجان اصفهان، در هر ۱۰۰ متر طول ساحل نهرها، تا ۱۴۶ لانه مشاهده شده است. در موقع ترس به داخل آب شيرجه مي رود. شناگر ماهري است و مي تواند به مدت ۱۱۵ دقيقه در عمق ۲ تا ۳ متري زير آب شنا كند.حيوان ترسويي نيست و اگر احساس خطر نكند به انسان نزديك مي شود. از برگ، گل، پياز گياهان، پوست و ريشه درختان و گاهي نيز از حشرات كوچك آبزي و حلزون تغذيه مي كند.
توضيح:عكسي كه در دو شماره قبل به نام عروس دريايي شانه اي آمريكايي(Mnemoiopsis Leidyi ) چاپ شده بود، شانه دار نبود. عكس تزئيني بود.
|
|
|