پنجشنبه ۲۵ تير ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۳۸
تلا ش براي نجات جان كودكي عجيب الخلقه
او زنده مي ماند؟
جالب اينجاست كه هنوز مادر اين نوزاد از اين ماجرا خبر ندارد. اين نوزاد كه در روز دوشنبه ۱۵ تيرماه در تهران به دنيا آمده، اولين زايمان مادر ۲۷ ساله اش است و با اين حال از اينكه او هنوز از اين واقعه خبري ندارد، احساس گناه مي كني 
به گفته دكتر افتخار اين دومين موردي بود كه در طول سابقه كاري اش با آن مواجه شده است . اولين مورد در سال ۷۸ بود كه به همين صورت يك دوقلو به هم چسبيده بودند
011544.jpg
عليرضا جلا ئيان
هنوز صداي گريه هاي آن نوزاد ۱۰روزه در گوشم است. اين ديگر هيچ ربطي به من و تو ندارد. گاهي جابه جايي يك سلول چنان بلايي سر بشريت مي آورد كه واويلاست. هنوز به آن سردر لعنتي فكر مي كنم«. N.I.C.U نوزادان» معنايش را نمي دانم. از كسي مي پرسم؛ بخش مراقبت هاي ويژه نوزادان. بعد از آن همه تقلا  كردن براي گرفتن خبر، حالا مانده اي كه چرا پاهايت توان جلو رفتن ندارند.
بفرماييد داخل! مگر آن همه اصرار براي تماشاي اين نوزاد نداشتيد؟
هرچه تلاش مي كني تا خودت را بي خيال نشان بدهي بي  فايده است. يك نگاه كافي است تا بفهمي چقدر كوچكي. چقدر ضعيفي. مي دانم بعد از خواندن اين خبر چهره ات درهم خواهد رفت. تعجب خواهي كرد. در مورد خود من، انتظار هرچيزي بود. انتظار سكته و برق گرفتگي و حتي سقوط...
با اين همه مي دانم كه پس از خواندن اين نوشته از ضعيف بودن و دست و پاچلفتي بودن خودمان، آن هم در هزاره سوم و در ميان اين همه داد و بيداد تكنولوژي شوكه خواهيد شد.
در يكي از بيمارستان هاي تهران مادري نوزادي به دنيا آورده است كه در شكمش احتمالا كودك ديگري وجود دارد كه دست و پايش از شكم آن يكي بيرون زده است. يك تيم پزشكي براي تحقيق اين واقعه تشكيل شده است.
جالب اينجاست كه هنوز مادر اين نوزاد از اين ماجرا خبر ندارد.
اين نوزاد كه در روز دوشنبه ۱۵ تيرماه در تهران به دنيا آمده، اولين زايمان مادر ۲۷ ساله اش است و با اين حال از اينكه او هنوز از اين واقعه خبري ندارد، احساس گناه مي كني.
پدر ۲۳ ساله اين نوزاد اهل تهران است. او ناراحت و عصباني پشت در اتاقي كه فرزندش بستري است ايستاده و انتظاري جز شنيدن خبر فوت اولين فرزندش را ندارد. به گفته پزشكي كه اين نوزاد را به دنيا آورده: «روز دوشنبه دو هفته پيش اين خانم براي عمل سزارين به اتاق عمل انتقال داده شد. پس از انجام عمل جراحي توسط تيم مخصوص، وقتي كه من مي خواستم نوزاد را از شكم مادر بيرون بياورم، متوجه چيزهاي غير عادي شدم ولي بدون توجه به اين نكته، چون فقط جان مادر و فرزندش برايم مهم بود كودك را از شكم مادر بيرون آوردم كه با صحنه اي عجيب مواجه شدم و حتي يك لحظه صورتم را برگرداندم.
با اين حال شغلم ايجاد مي كرد كه به كار خود ادامه دهم و وقتي كه صورت خود را به طرف نوزاد برگرداندم متوجه شدم كه يك نوزاد سالم و يك تنه از شكم آن يكي بيرون آمده و فقط تنه و دست و پا دارد. بعد از اقدامات اوليه كودك را از اتاق عمل خارج كرديم تا مادرش او را ببيند و خيلي سربسته به مادرش گفتم كه فرزندش ناقص است».دكتر افتخار متخصص زنان و زايمان درباره چگونگي به وجود آمدن چنين حادثه اي مي گويد: «جنين نوزادهاي دوقلو معمولا در روز چهارم تا هشتم پس از تشكيل نطفه در رحم مادر بايد از هم جدا شوند و اگر از روز هشتم به بعد از يكديگر جدا نشوند نوزادهاي به وجود آمده دو دوقلو به هم چسبيده مي شوند.
كه البته استثنائا در اين مورد سر تشكيل نشده است و فقط يك تنه قسمت پاييني بدن تشكيل شده است و يك چيز ديگر كه باعث تعجب است اين است كه تمامي اعضايي كه در شكم وجود دارد در نوزادي كه كامل است مانند، روده، معده و غيره بيرون از شكم او و در درون يك كيسه قرار دارد كه به وسيله ناف به بدن متصل است، به گفته پزشكان اين كودك در سلامت كامل به سر مي برد و تحقيقات براي جدا كردن تنه ناقص الخلقه كه از شكم او بيرون آمده ادامه دارد. پدر اين نوزاد علت اين ماجرا را چيز ديگري مي داند. او معتقد است چون همسرش ۲۷ ساله است و خودش ۲۳ ساله، اين اختلاف سن باعث به دنيا آمدن چنين نوزادي شده است. اين در حالي است كه به گفته دكتر افتخار اين مساله به ناقص بودن نوزاد مربوط نمي شود. او در اين باره مي گويد: «با وجود آنكه ما به پدر اين نوزاد گفته ايم كه اختلاف سن ميان او و همسرش به اين ماجرا هيچ ربطي ندارد ولي او باور نمي كند و همين مساله باعث ايجاد اختلاف بين دو خانواده اين زن و شوهر شده است. به گفته دكتر افتخار اين دومين موردي بود كه در طول سابقه كاري اش با آن مواجه شده است . اولين مورد در سال ۷۸ بود كه به همين صورت يك دوقلو به هم چسبيده بودند با اين تفاوت كه آن دو كودك، دو سر با يك بدن بودند كه البته يك هفته بعد از به دنيا آمدن فوت شدند كه باز هم علت آن جدا نشدن سلول ها از هم است.
حالا شب شده است و تو هنوز در فكر آن نوزادي و چيزي از گلويت پايين نمي رود. نه از سر اشمئزاز و بدحالي كه دايما ناخواسته خود را جاي آن پدر و مادر مي گذاري و بي اختيار صداي گريه هاي همان طفل ۱۰ روزه تمام گوش ات را پر مي  كند.
حالا لابد «آغوز» مادرش در تب و تاب خورده شدن مانده و آغوش مادرش خالي و نگاه سنگين زن را حس مي كني كه منتظر آمدن شيرين ترين ميوه دنياست و خبري نيست. گذشت ثانيه ها و عبور عقربه ها فاجعه است، نه براي تو نه براي من، براي مادري كه دلش مي خواهد فرزندش را ببينيد. همان كه ۹ ماه تمام درد را به خاطرش حلاوتي بي پايان مي دانست.
و چه ترسناك است اختلاف عميقي كه ميان خانواده هاي اين زوج ايجاد شده است و چه تلخ است حرف هايي كه پس از اين حادثه نثار يكديگر مي كنند و چه عذاب آور است آن احساس دشوار و سنگين گناه.
و دوست داري مثل همه قصه هاي خوب همه چيز به خوبي و خوشي تمام شود. شايد اگر زنده بماند و با اين شرايط بزرگ شود سرنوشت لاله و لادن را پيدا كند. يعني بعد از اين همه سختي و درد و رنج كه خواهد كشيد مرگي تلخ به استقبالش بيايد. نمي شود كه او تا ابد زنده بماند. تو هم مي داني ولي چقدر انسان ضعيف است كه تنها با جدا نشدن دو سلول ناقابل اين چنين شرايطي پيدا مي كند و حالا همه آرزوي مردن اين نوزاد را دارند.
الا مادرش... بيچاره مادرش!

مجري طرح فرودگاه امام «ره»
مشكل نقدينگي داريم
ناصر قنبري مجري طرح فرودگاه امام(ره) در پاسخ به گزارش «تجمع اعتراض آميز پيمانكاران فرودگاه امام(ره)، مطالبات ميليارد توماني» مي  گويد: فرودگاه بين المللي امام خميني (ره) در زميني به وسعت۵/۱۳ هكتار و با تمام امكانات، شامل پايانه مسافري با زيربناي ۸۰ هزار مترمربع با تجهيزات فرودگاهي روزدنيا، پل و پاركينگ مقابل پايانه با ظرفيت پارك ۱۴۰۰ خودرو، باند و تاكسيوي هاي موازي وارتباطي ۱۸ هزار و ۱۰۰ متر با ۴ پل بزرگ تاكسيوي و ۴۶۲هزار و۳۰۰ متر مربع توقفگاه هواپيما، احداث ۸۰ كيلومتر راه هاي دسترسي و حفاظتي فرودگاه با سه پل بزرگ روي بزرگراه هاي قم ، ساوه و جاده ساوه و تعداد زيادي پل در محوطه فرودگاه، تجهيز شده به سيستم روشنايي و گاردريل، كليه تاسيسات زيربنايي نظير شبكه هاي آب و فاضلاب و تصفيه خانه آب و فاضلاب، شبكه برق و پست هاي مربوط، شبكه گاز، مخابرات و سوخت رساني به هواپيما و احداث ساختمان هاي جنبي و پشتيباني، امنيتي، پمپ بنزين، آتش نشاني و بسياري از امكانات ديگر كه مجموعا با فضاي سبز و درختكاري، فراتر از يك شهرمي باشد بنا شده است.
تمام كارهاي احداث ساختمان ها و تاسيسات و سطوح پروازي و سيويل و سازه فوق توسط پيمانكاران ايراني انجام گرفته است و با وجود آنكه احداث فرودگاه بين المللي با مشخصات فرودگاه امام (ره) در ايران سابقه نداشت. معهذا با تلاش و توانمندي هاي نيروهاي داخلي كاري بزرگ انجام گرفت و در اين مدت تجربه ارزنده اي در زمينه احداث فرودگاه بين المللي براي كشور فراهم شده است.
يكي از پيمانكاران مهم طرح، شركت ملي ساختمان است كه ارزش قراردادي كارهاي ارجاعي به شركت  مذكور نزديك به ۴۰۰ ميليارد ريال بابت سه قرارداد پياپي است و تاخير در پرداخت بخشي از مطالبات پيمانكار در حد۱۰ تا ۲۰ ميليارد ريال تاثير چنداني در وضعيت مالي شركت نخواهد داشت.
اين شركت از پيمانكاران خوب و فعال طرح در زمينه تاسيسات زيربنايي بوده و پيوسته از فعاليت آن تقدير و تشكر شده است.
خوشبختانه با برنامه ريزي انجام شده و تلاش تمامي دست اندركاران، فرودگاه در ۱۲ بهمن ماه ۸۲ رسما توسط رياست محترم جمهوري اسلامي ايران افتتاح و براي بهره برداري آماده شد.
اين مهم با جذب تمام بودجه مصوب سال ۸۲ ( ۴۶ ميليارد ريال) تا آخر دي ماه حاصل شد. از ابتداي بهمن ماه سال ۸۲ تا پايان ارديبهشت ماه سال ۸۳(چهارماه) طرح فاقد هرگونه نقدينگي بوده و طبيعي است كه عدم تامين نقدينگي پيمانكاران و مشاوران در زمان مناسب، فعاليت آنها را متوقف و پيمانكاران عمده را با مشكلات مالي و كارگري مواجه مي كند.
از ارديبهشت سا ل۸۳ تاكنون فقط ۲۰ ميليارد ريال از بودجه ۱۸۰ ميليارد ريالي مصوب طرح دريافت شده كه از اين مبلغ بيش از ۳۰ درصد آن به شركت ملي ساختمان پرداخت شده است. (لازم به ذكر است كه طبق قرارداد منعقده با شركت مذكور، مقرر است ۵۰ درصد از مبلغ صورت وضعيت ها پس از يكسال از تاريخ تسليم آن به پيمانكار پرداخت شود) تامين نقدينگي طرح در حال حاضر مواجه با مشكل است و مسوولان قول هاي مساعدي براي رفع آن داده اند.
او درخاتمه اضافه كرد: تاخير در بهره برداري از اين پروژه بزرگ ملي، مي تواند مشكلات عديده ديگري را نيز به همراه داشته باشد.
كاميون در عروسي 
شما با ميهمان هاي ناخوانده اي كه به مجلس عروسي تان مي آيند چه مي كنيد؟ شايد بگذاريد آنها هم يك شب خوش باشند. اما اگر يك كاميون وارد مجلس عروسيتان شود آن هم بدون دعوت وجان ۱۷ نفر را بگيرد، چه مي   كنيد؟ ورود يك كاميون به مجلس عروسي در اندونزي فاجعه آفريد. كاميوني حامل سيمان پس از منحرف شدن از جاده به مجلس عروسي در اندونزي وارد شد كه در نتيجه ۱۷ نفر از ميهمانان كشته شدند.
راننده كاميون و شاگردش پس از حمله ساكنان منطقه به شدت زخمي و روانه بيمارستان شدند.

خبرهاي شوم بي پايان
احمد جلا لي فراهاني 
سوزدم اين آتش بيدادگر بنياد
مي كنم فرياد، اي فرياد! اي فرياد!
گير افتاده ايم. بدجور هم گير افتاده ايم. در اين «دژ آيين قرن پرآشوب» كه تلاطمي است از اخبار ناجور. گير افتاده ايم. ناخواسته و بي اختيار. در تعارضي بي پايان ميان سنت و مدرنيته. وحشتناك تر حال و روزيست كه پيدا كرده ايم. كافي است كمي باريك شويم. كمي به پوسته سفيد و نازك خوش خيالي هايمان نوك بزنيم و از كوچك ترين روزن ممكن به پيرامونمان نگاه كنيم.
چيزهايي هست كه تكانت مي دهد. خبرهايي كه امانت را ذره ذره مي جوند و  آمارها و ارقامي كه حوصله ات را از همه چيز و همه كس سر مي برند.
خبر آنقدر وحشتناك است كه مهلت انديشيدن را هم از تو مي گيرد. خبر حلق آويز شدن زني كه با توافق خودش از طناب مرگ آويزان شده است پيش ازآنكه دردناك باشد بهت  آور است. در كجا؟ نه در ازدحام دود و ترافيك و تمدن فچل و بي دست و پاي ناقص الخلقه شهرهاي امروزي مان كه در روستايي دور، در بردسكن خراسان. كجا هست؟ لابد آنقدر كوچك است و آرام كه بچه هايش صبح را با تنبلي مي آغازند و شب را مات ستاره ها به خواب مي روند.
بهت خبر هنوز در حلقومت افتاده كه ادامه اش را مي خواني و پتك است كه بر مغزت مي كوبد. دام... دادام.... دالام... «۴۸ ساعت پس از عقد، پس از توافق با همسرش براي قتل يكديگر...» كجا هستيم؟ در هزاره سوم يا عهد غارنشينان بي قانون؟
خودتا ن بخوانيد حرف هاي رئيس دادگستري «بردسكن» را. «اين زوج كه پس از جلب رضايت والدين خود اقدام به عقد كرده بودند به علت عذاب وجدان ناشي از اشتباهات گذشته... اقدام به قتل توافقي كرده اند.»
«قتل توافقي»، بايد ورودش را به جامعه واژگان هولناك زندگي مدرنمان تبريك بگوييم. عصر مدرنيته اي كه «عرصه انكار و وهن و غدر و بيدادست.»
و اين است از فضايل عصر ديوانگي كه پنجه هاي منحوس بي هويتي و سر در گمي اش را به روستايي انداخته كه در دورترين نقطه قابل تصورمان به حيات خود ادامه مي دهد. «اين قتل در سه كيلومتري روستاي باب الحكم بردسكن در باغ مربوط به پدر دختر صورت گرفته كه قاتل بلافاصله خود را به اقوام و سپس به پاسگاه نيروي انتظامي معرفي كرده.»
نبايد از اين خبر برآشفت. در سرزميني كه اغلب قتل هايي كه در آن رخ مي دهد، قتل هايي هستند كه عاملان ارتكاب به آن با قربانيان خود آشنايي نزديك داشته اند، البته اين چنين خبرهايي امري علي حده است.
دردناك تر، آمارهايي است كه ما را تمسخر مي كنند. آمارهايي كه مي گويند ۸۱ درصد عاملان قتل در سه ماهه نخست امسال را افرادي با گروه سني زير ۳۰ سال تشكيل مي دهند. براي آنكه بدانيد علت اصلي همه اين قتل ها چيست، حرف هاي دكتر يوسفي، استاد دانشگاه و جامعه شناس را بخوانيد. «درك نادرست از دوست داشتن، ابهامات زياد در ازدواج و نامناسب بودن وضعيت مالي و اقتصادي خانواده از عوامل بروز اين نوع جرم هاست.»
خانم دكتر يوسفي حرف هاي خواندني دارد: «در جامعه ما طبقه متوسط كمتر به چشم مي آيد. بيشتر گروه اول و سوم هستند كه در دو نقطه مقابل هم قرار گرفته اند. شكاف موجود بين اين طبقات هر چقدر بيشتر مي شود به دنبال آن آسيب هاي اجتماعي هم بيشتر مي شود.»
او مي گويد: «از طرف ديگر نگرش ها در خانواده ها هنوز سنتي است. خانواده تمام تلاش خود را مي كند تا ناموس خود را تحت كنترل داشته باشد. او را محدود مي كند. بدون آنكه در دايره اين حصار شرايط پذيرش آن را فراهم كند.ناگهان دختر يا زن پشت پا به همه چيز زده و مي گريزد.»
خانم دكتر يوسفي حرف هاي فراواني دارد اما سخن چه فايده گفتن كه پند نمي نيوشيم؟
مهدي اخوان ثالث

آنجا
به جاي اثرانگشت 
يكي از بانك هاي ژاپن براي شناسايي صاحبان حساب هاي سپرده از دستگاهي كه قادر است الگوهاي رگ هاي كف دست مشتريان را با الگو ي ذخيره شده آنان انطباق دهد، استفاده مي  كند. از كف دست  صاحبان حساب هاي سپرده به هنگام گشايش حساب  تصويربرداري شده و اين تصوير در بانك اطلاعات ذخيره مي  شود. هر بار كه مشتريان براي واريز يا برداشت پول به بانك مراجعه مي  كنند كف دست خود را روي دستگاه هاي مجهز به حسگرهايي قرار مي  دهند كه قادر است تصوير گرفته شده از كف دست مشتريان را با تصوير ذخيره  شده در بانك اطلاعات مقايسه كند و در صورت تطبيق اين دو تصوير، به صاحب حساب اجازه برداشت از سپرده بانكي خود داده مي  شود. افزون بر انطباق تصوير رگ هاي كف دست بانمونه ذخيره شده در بانك اطلاعات، صاحب حساب سپرده بايد شماره اختصاصي و مهر خود را نيز به متصدي باجه پرداخت ارايه دهد.
خلبان مبتكر
بياييد قوه تخيلمان را به كار بيندازيم: در خيابان مشغول رانندگي هستيد و يك آهنگ آرام هم در حال پخش است. تلفن همراه تان زنگ مي  خورد اما چون رانندگي مي  كنيد آن را برنمي داريد. صدايي عجيب مي  شنويد، متعجب مي  شويد ولي نمي  دانيد كه چيست. ناگهان مي    بينيد كه هواپيمايي آرام جلوي شما فرود مي    آيد. اين موضوع فقط تخيل نبود بلكه اتفاقي بود كه براي چند نفر از رانندگان يك بزرگراه در كاليفرنيا افتاد. ماجرا از اين قرار بود كه خلبان يك هواپيمايي كه در بزرگراهي در ايالت كاليفرنيا فرود اضطراري كرد. اين خلبان كه به خيال خودش ابتكاري به خرج داده باعث نگراني رانندگان شد. بد نيست بدانيد كه در اين حادثه كسي آسيب نديده است.
البته اين ابتكار به اين بي  خرجي ها هم نبوده و باعث شده كه خلبان مبتكر حالا در زندان به سر ببرد.
و حالا تابلوي كيف قاپي!
مالزي يكي از كشورهاي توريستي جهان است. صنعت گردشگري اين كشور به خاطر بالا رفتن آمار دزدي و كيف قاپي به شدت تحت تاثير قرار گرفته و ممكن است اين كشور را با ركود اقتصادي مواجه سازد.
پليس مالزي براي مهار كردن جرايم سرقت به ويژه كيف قاپي در اين كشور تابلوهاي هشداردهنده نظير علايم راهنمايي و رانندگي در برخي مناطق جرم خيز كوالالامپور و ديگر شهرهاي اين كشور نصب كرده است.
مردم اين كشور از امروز در كنار تابلوهاي هشدار دهنده نظير توقف ممنوع، پارك ممنوع، محل عبور كودكان، محل عبور حيوانات يا باريك شدن جاده، تابلوي جديدي را با عنوان منطقه كيف قاپي مشاهده مي  كنند.
جالب توجه است مردم با ديدن اين تابلو كيف يا وسايل همراه خود را محكم در آغوش يا دستان خود مي  گيرند و با وحشت و نگراني از محدوده نصب تابلو گذر مي  كنند.
گراز وحشي در سئول 
يك گراز وحشي كه در اطراف دفتر رياست جمهوري كره جنوبي پرسه مي زد سرانجام پس از ۱۲ ساعت تعقيب و گريز به دام افتاد.
به محض اينكه محافظان دفتر رياست جمهوري متوجه گراز سرگردان شدند موضوع را به پليس اطلاع دادند و ۹۰مامور پليس و آتش نشاني براي به دام انداختن اين گراز در شهر سئول بسيج شدند.
سرانجام پس از ۱۲ ساعت جستجو توسط ماموران، حيوان فراري با چند تير آغشته به داروهاي بيهوش كننده از پاي درآمد.
جنايت در نيويورك 
با افزايش جرم و جنايات سازمان يافته در ۷ روز گذشته، در نيويورك بيش از ۲۷۰ نفر از ساكنان اين شهر به قتل رسيده اند.
تعطيلات آخر هفته در اين شهر توسط روزنامه ها تعطيلات خونين عنوان گرفت.
در تعطيلات شنبه و يكشنبه اين هفته ۱۴ مورد جنايت روي داد كه طي آن ۱۱ نفر به قتل رسيدند.
از ۴ تا ۱۱ جولاي (۱۴ تا ۲۱ تيرماه امسال) ۲۷۳ نفر از ساكنان نيويورك در حوادث گوناگون كشته شده اند. اغلب اين جنايات دزدي، فحشا و جنايات سازمان يافته است و مجرمان اغلب در سنين ۱۵ تا ۲۵ سال بوده اند. شهر ۱۲ميليوني نيويورك حدود ۱۱ هزار پليس دارد.

اينجا
كلكسيوني از جرم 
كيف قاپي حرفه اي در حين اخاذي از پسر جواني توسط ماموران پليس ۱۱۰ دستگير شد.
«مجتبي» ۳۳ ساله كه كلكسيوني از انواع جرم ها دارد، ۴ماه پيش از زندان آزاد شده است. او انگيزه خود از ارتكاب جرم هايش را تهيه امكانات رفاهي ذكر كرد و دراين باره گفت: «هر بار كه كودكانم از من مي خواهند چيزي برايشان بخرم از خجالت نمي توانم حرفي به آنها بزنم. چون كسي به من كار نمي دهد مجبور مي شوم دست به اعمال خلاف بزنم.»
متهم در حين تهديد با چاقو براي اخاذي دستگير و تحويل مقامات قضائي شد.
طلاق از قاتل 
زن جواني به دادگاه خانواده رفت تا از شوهرش به خاطر اينكه فرزندشان را كشته بود، جدا شود.
«شهره» در اظهارات خود گفت، شوهرم از ناراحتي رواني رنج مي برد. چند سال پيش كه بچه دار شديم او از خانه رفت و پس از دو سال دوباره به خانه بازگشت.
پسرم از او مي ترسيد براي همين بي تابي مي كرد. وقتي پدرش به او نزديك شد شروع به گريه كرد. شوهرم تعادلش را از دست داد و بالش روي صورتش گذاشت تا صدايش را نشنود. اما پسرم جان خودش را از دست داد. «رضا» همسرم از خانه بيرون رفت و تا به حال كه يك سال از آن موضوع مي گذرد به خانه برنگشته است.
نمي توانم او را تحمل كنم. يك سال است كه به دادگاه مي آيم تا از او به صورت غيابي جدا شوم.
آقاي بازپرس
بازپرس جعلي كل كشور كه در كرج از مردم اخاذي مي كرد توسط ماموران نيروي انتظامي دستگير شد.
اين متهم با معرفي خود به عنوان بازرس كل كشور از مردم اخاذي مي كرد و در قبال دريافت مبلغي به آنان قول استخدام در شركت ايران خودرو را مي داد.
«فرامرز -م» تاكنون سه شاكي دارد. شاكيان در اظهارات خود به ماموران كلانتري گفتند، متهم در قبال دريافت ۱۵۰ هزار تومان به آنان قول استخدام در شركت ايران خودرو را داده است. اين خبر را اولين بار است كه مي شنويد اما اولين باري نيست كه خبري در مورد قلا بي بودن ماموران دولتي براي شما مي نويسيم.يكي تحقيق كند كه چرا همه كلا هبرداران آرزوهاي بزرگ دارند.
شكارچيان متخلف 
اگر قصد شكار و تفريح با اسلحه و گرفتن جان وحوش را داريد حتما اين خبر را بخوانيد.
از خواف خبر مي رسد كه ماموران اداره حفاظت محيط زيست اين شهر موفق به دستگيري دو شكارچي متخلف شدند.
اين دو شكارچي اقدام به شكار قوچ و ميش وحشي مي كردند كه پس از دستگيري تحويل مقامات قضايي شدند.
سه لاشه قوچ و ميش از شكارچيان كشف شد. متخلفان از سوي دادگستري به يك سال حبس و پرداخت ۹ ميليون و ۶۰۰ هزار ريال جريمه نقدي محكوم شدند.
ديگرش تدبير نيست 
زن جواني در كرمانشاه بر اثر بي احتياطي در روشن كردن چراغ «والر» آتش گرفت و جان خود را از دست داد.
«سعدالله.م» به كلانتري ۱۶ سعدي كرمانشاه رفت و به ماموران كلانتري گفت، همسر ۲۳ ساله اش بر اثر سوختگي جان باخته است.
وي در اظهاراتش گفت: «در محل كارم بودم، همسرم پس از سرد شدن ناگهاني هوا در روزهاي اخير، چراغ والر را براي نفت كردن به حياط منزل برد و هنگام روشن كردن چراغ، ناگهان لباسش آتش گرفت. همسايه ها با شنيدن فريادهاي همسرم به خانه آمدند و پس از خاموش كردن آتش، وي را به سرعت به بيمارستان منتقل كردند. اما او بر اثر شدت جراحات در بيمارستان فوت كرد.»

حوادث
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
در شهر
درمانگاه
سفر و طبيعت
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  حوادث  |  خبرسازان   |  در شهر  |  درمانگاه  |  سفر و طبيعت  |  عكاس خانه  |
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |