گفت وگو با پرويز بيگي حبيب آبادي شاعر و انديشه گر دفاع مقدس
شعر جنگ؛ شعر عاشقانه!
|
|
رضا قنبري
* شما را بيشتر شاعر جنگ مي شناسند، اما عاشقانه هاي زيبايي هم داريد، كمي در مورد اشعار عاشقانه خودتان صحبت كنيد؟
- بايد بگويم كه جنگ هم پر از عاشقانه هاست. منظورم از جنگ، همان دفاع است و دفاع در ذات خود هم مقدس است چون به حفظ حريم و هويت ملي و مذهبي و سرزمين و ميراث گذشتگان و نواميس يك ملت مي پردازد. اين را من نمي گويم همه آنان كه داراي وجدان هاي آگاه و بيدار مي باشند مي گويند. پس چون دفاع، مقدس است، زيبا هم هست يعني همان تعبير عاشقانه درباره آن مصداق پيدا مي كند. آيا دفاع از وطن و عقيده ، جز دفاع از عشق است و آيا دفاع از عشق، عاشقانه نيست؟ امروز كه گرد و غبارها نشسته است و چشم اندازهاي زلال را بهتر مي توان ديد با ديدگاه ها و نقطه نظرات صادقانه اي روبه رو مي شويم كه حكايت از همان وجدان آگاه و ضمير روشن اهل قلم دارد. استاد ارجمند و گرانمايه جناب محمود دولت آبادي مي گويد: «از نخستين شليك هاي جنگي كه به واقع بر ملت ما و بعد بر خود ملت عراق تحميل شده، نوشتن در اين باره، فريضه اي براي من شده است... اين يك فريضه ملي است و حتماً انجام خواهد شد. اگر باقي مانده عمر من صرف آن شود، حتماً اين كار را خواهم كرد. بدون شك اين دفاع، مقدس است، براي اين كه از نظر ما، هم جنبه ايماني دارد و هم جنبه ملي و در عين حال، يك واقعيت بسيار خوفناك است و بايستي اثر فراخورش پديد آيد.» و باز غزلسراي توانا و ارجمند معاصر جناب محمدعلي بهمني مي گويد: «اگر شعر دفاع مقدس را از دو دهه گذشته برداريم ديگر چيزي باقي نمي ماند. شگرف ترين پارادوكس در شعر دفاع مقدس اتفاق افتاد يعني عشق و جنگ» و باز شاعر معاصر جناب علي باباچاهي مي گويد: «به گمان من شعر ما همراه با تغيير و تحولاتي مثل انقلاب و جنگ صيقل خورده و از عرفان انزوا گرايانه دور شده است.»
اما اين كه مي فرماييد عاشقانه هاي زيبايي هم داريد، ضمن آن كه لطف شماست بايد بگويم كه شاعران عاشق ترين هاي روي زمينند كه آسمان هم عاشقانه هايشان را ستايش مي كند. در مطلع يك مثنوي گفته ام:
شاعرم و عاشق و دلسوخته
جز سخن عشق نياموخته
و اين عشق كه كار دلست گاه مرا به سمت عاشقانه هايي از آن دست مي كشد كه به آن اشاره كرديد. مگر من مي توانم آنچه را كه در ضمير ناخودآگاهم شكل مي گيرد بر زبان نياورم. بله غزل هاي عاشقانه خود را بسيار دوست دارم چون حاصل مكاشفه در لحظه هايي است كه كمتر به دست مي آيد. در عاشقانه هاي خود سعي كرده ام صميمي باشم و تخديري فكر نكنم. عشق در شكل هاي مختلف خود اتفاق مي افتد و ادامه مي يابد. عشق به خوبي ها، به وطن، به همسر، به فرزند، به طيف هاي معنوي و به مردم صبور و دردمند. اين عاشقانه ها، اليافي است كه شبكه ذهني و زباني ام را مي تند.
* شما شعر سپيد هم مي گوييد، كدام يك برايتان در اولويت است، غزل يا شعر سپيد؟ اصلاً چرا سراغ شعر سپيد هم رفتيد؟
- قالب ها، ظرفيت هاي متفاوتي دارند. نمي گويم ظرفيت هاي محدود كه با اين نظر مخالفم و اگر روزي فرصتي بود درباره آن حرف فراوان دارم ؛ بله ظرفيت هاي متفاوت. گزينش بايد توسط قالب باشد نه شاعر. يعني انتخاب قالب نبايد كوششي باشد. بايد قالب به سراغ شاعر برود. گاهي وقت ها اين اتفاق براي من هم مي افتد و همه چيز در سپيدي محض خلاصه مي شود. معتقدم اگر قطب هاي اين مغناطيس شگفت انگيز خوب و همانگ عمل كنند با طيف هاي شگرف و اعجاب انگيزي روبه رو مي شويم و همه اينها از ويژگي ها و ظرفيت ها و گاه پتانسيل هاي رها نشده در اين قالب است. به هر حال وقتي سپيد به سراغم مي آيد تسليم محض مي شوم. من براي همه احترام قائلم. حتي براي اشياء اطرافم. حال شعر و قالب هاي مختلف آن كه جاي خود دارد.
* چقدر با ادبيات دنيا آشنايي داريد و از شاعران خارجي به چه كساني علاقه داريد؟
- آشنايي با ادبيات جهان مانند سفر كردن در ذهن و زبان و انديشه شاعران جهان است اما اين سفر كامل نيست و به شكلي سطحي صورت مي گيرد. درست مانند درك يك جهانگرد از سرزميني ديگر. هر چند زيبايي ها و حال و هوايي تازه را مي بيند اما نمي تواند در عمق آن جامعه سفر كرد. زيرا اين سفر به زمان نياز دارد يعني درك تجربه ها به آساني مقدور نيست. بديهي است بر اثر آشنايي با ادبيات جهان بايد دست به دامن ترجمه ها بشويم و در ترجمه بخشي از ويژگي ها از دست مي رود. يعني براي آشنايي كامل بايد حتماً با زبان اصلي صميمي بود. من فكر مي كنم ترجمه مثل يك عروس مرده است. زيباست اما خالي از هر گونه زندگي. به هر حال اين مشكل نبايد به عدم مطالعه بيانجامد. يعني در همين آشنايي سطحي نيز مي توان به برداشت هايي رسيد. بايد دست همه عزيزاني كه درگذشته و حال به ترجمه آثار پرداخته اند بوسيد و اين تلاش را ارج فراوان نهاد. نمي دانم چرا در مطالعه شعر جهان، آثار سميح القاسم و نزار قباني بيشتر در خاطرم مي نشيند.
* به نظر شما تئوري هاي ادبي چقدر بر شعر معاصر ما تأثير داشته؟ نگاه شما به تئوري هاي ادبي چيست؟
- آشنايي با تئوري هاي ادبي ضروري است زيرا به ما امكان مي دهد تا زواياي ناشناخته ذهني و زباني و ويژگي هايي را كه خاص يك ملت با فرهنگي متفاوت از فرهنگ ماست بهتر و بيشتر درك كنيم يعني كليدي است كه كارگشاست. اما اگر همان تئوري ها را بخواهيم در فرهنگ و زبان خود به كار گيريم و به تغيير ذائقه ادبي كه ريشه در فرهنگ و ويژگي هاي بومي و قومي و معنوي يك كشور دارد بپردازيم كمك مي كنيم تا گسست فرهنگي بين نسل فعلي و ميراث گذشته بوجود آيد و اگر چنين شد اين خلأ مي تواند زبان هاي جبران ناپذيري براي هويت ملي ما دربرداشته باشد. هر اقليم بنا به ويژگي هاي متفاوتي كه در حوزه جغرافيايي، تاريخي، مذهبي، اجتماعي، ادبي، فرهنگي و... با ديگر اقليم ها دارد به انسجامي در درون خود دست يافته كه اين انسجام به حفظ مرزها و آداب و سنن و ساير تعلقات كمك كرده است. در هر صورت موضوع بسيار ظريف و حساس است يعني بايد آموخت اما آموختني كه به سوختن نيانجامد!
* درباره «حماسه هاي هميشه» كه به تازگي از شما چاپ شده صحبت كنيد؟
- قبلاً گفتم كه وجدان هاي آگاه ،دفاع مقدس ما را ارج مي نهند و ثبت آن را فريضه ملي مي دانند. اين ثبت مي بايست در حوزه شعر نيز شكل بگيرد. با خود فكر كردم كه حماسه جزءلاينفك زندگي مردم اين سرزمين از ديرباز تا اكنون و به همين اعتبار از اكنون تا آينده است. حضور جدي بسياري از شاعران در حوزه شعر دفاع مقدس صرف نظر از ديدگاه هاي متفاوتي كه داشتند حائز اهميت فراوان بود. با حشر و نشري كه با بسياري از شاعران در طول دو دهه گذشته داشتم فكر كردم بايد اثري در خور كه ديدگاه ها و شعر طيف وسيعي از شاعران را دربرداشته باشد پديد آيد تا مرجع و مأخذ مناسبي براي اهل تحقيق در حال و آينده باشد. با اين انديشه، قريب به هفت سال به جمع آوري زندگينامه، نقد و نظر و ديدگاه شاعران و شعر آنان در موضوع دفاع مقدس پرداختم و بالاخره به يكي از آرزوهايم جامه عمل پوشاندم. «حماسه هاي هميشه» سه جلد است و شامل شرح حال ۴۲۰ شاعر در ۱۴۷۰ صفحه است. براي اينكه اين كار كه معمولاً تذكره نويسي است از شكل سنتي خود خارج شود نظر شاعران در موضوع شعر، شعر دفاع مقدس، بهترين آثار دفاع و بهترين شاعران دفاع مقدس، را ثبت كردم و در ادامه زندگينامه آثار دقيق و كامل شاعران را نيز آوردم. در حقيقت نوعي كتاب شناسي نيز هست. در پايان جلد سوم و به منظور تسهيل در كار اهل تحقيق فهرست كاملي از نام شاعران، ساير نامها، عناوين كتابها، مراكز نشر، مكان ها، نشريات، عمليات مختلف، آيات، علوم و ماه تولد شاعران ارائه كردم كه هر كدام به لحاظ تحقيقي مي تواند مورد استفاده اهل فن قرار گيرد. براي مثال كتابهايي كه موضوع شان طالع بيني است اشارات فراواني به ويژگي انسانها دارند. حال با تأمل در فهرست ماههاي تولد شاعران مي توان دريافت كه اين طالع بيني در مورد اهل هنر تا چه اندازه مي تواند دقيق و علمي باشد و باز در فهرست نشريات مي توان دريافت كه كدام نشريه آثار بيشتري از دفاع مقدس را در طول فعاليت خود به چاپ رسانده است. در مقدمه كتاب نيز به اين موضوع اشاره كردم كه آنچه در پيش روي علاقه مندان است «نه حرف همه شاعران در موضوع دفاع است و نه همه حرف شاعران» پس از آنكه «حماسه هاي هميشه» به چاپ رسيد بسياري از شاعران و گاه اهل تحقيق از انتشار آن استقبال كردند كه همين اقبال باعث شد تا تأليف جلد چهارم آن را نيز در ذهن خود بپرورانم.
* «غريبانه» و «همت» بهترين اشعار شماست، كمي در مورد آنها توضيح بدهيد؟
- هميشه سعي دارم در نگاه به اطراف و بيان شاعرانه آن دچار خودسانسوري نشوم .در غزل غريبانه و مثنوي بلند «آن هميشه سبز» نيز سعي داشتم آنچه را كه در اطرافم مي گذرد صادقانه بيان كنم. غريبانه را در شرايطي سرودم كه بيست سال بود آرزوي ديدن خرمشهر و آبادان را داشتم. يعني درست بيست سال قبل و در حالي كه چهار سال از كودكي تا شروع دبستان را در آن دو شهر گذرانده بودم آنجا را ترك كردم. حالا (يعني سال ۱۳۶۰) بيست سال گذشته بود. بايد شاعر و عاشق باشي ؛ شوق ديدار مجدد شهر كودكي خود را داشته باشي، در راه رفتن به آبادان و خرمشهر خمپاره ها به استقبالت بيايند، بدون آنكه بداني ،از يك ميدان مين عبور كني، در لحظات غروب به خرمشهر برسي، روي پارچه اي نوشته باشند «ما غريبانه مي جنگيم و غريبانه به شهادت مي رسيم» ؛شهر در دست دشمن باشد؛ با ديدن پرچم عراق روي ساختمان بانك ملي خرمشهر هزار بار آرزوي مرگ كني؛ آنچه در اطرافت مي گذرد خلاصه اي از آتش و خون و خاكستر باشد؛ چاره اي جز نگريستن و گريستن نداشته باشي ؛تا ناگهان پتانسيل ذخيره شده در ضمير ناخودآگاهت انرژي خود را رها سازد و «غريبانه» متولد شود. در مثنوي «آن هميشه سبز» نيز همين اتفاق ها مي افتد. بايد آئينه تمام نماي اطرافت باشي؛ شكست ها و پيروزي ها را ببيني و بداني كه وقتي كوسه ها در دهانه فاو در انتظار رسيدن اجساد هستند ديگر انتخاب نمي كنند؛ همه را با هم مي بلعند و نيز بداني در روزي كه همه «آواكس »هاي آمريكا و تجهيزات پيشرفته دشمن و ارتباطات ماهواره اي همه چيز را پيش بيني مي كنند ناگهان ابري سياه بالا مي آيد و امكان پرواز را از دشمن مي گيرد و آنقدر مي بارد تا تانكهاي دشمن به گل بنشينند و بايد باور كني كه اين همان امداد غيبي است. يعني اگر همه چيز را با هم ديدي و خود را سانسور نكردي و با مخاطب خود صميمي بودي و در شعر به دنبال برداشت هاي سياسي از هر دست و هر شكل نبودي، بديهي است كه روي ضمير مشترك عاطفي مخاطبان خود نيز دست مي گذاري و در انجام رسالتي كه بر دوشت نهاده شده است قدري توفيق مي يابي؛ به سهم و بضاعت خويش.
* آسيب هاي شعر جنگ به نظر شما چه مقولاتي را در برمي گيرد؟
- اين سؤال برايم دردآور بوده است. در يك جنگ تمام عيار است كه مي توان توان ملتي را محك زد. اين اتفاق براي ما افتاد. دنيا همه تئوري ها و محاسبه هايش را نقش بر آب ديد. ما در جنگي قرار گرفتيم كه دشمنمان از حمايت ۵۳ كشور برخوردار بود، اما وقتي عشق به ميدان مي آيد ديگر از سلاح كاري ساخته نيست. دنيا به دفعات مكرر در مقابل عظمت ما سر فرود آورد و به اين قدرت كه سرچشمه اي لايزال دارد اعتراف كرد اما متأسفانه در ثبت و تبيين آن همه ايثار و رادمردي كوتاهي كرديم و با سياسي كردن مقوله جنگ، آسيب هاي فراواني را به آن وارد كرديم. جوان امروز، هيچ گناهي ندارد كه ارزش هاي دفاع مقدس را نشناسد. زيرا ما در بيان، تفهيم و انتقال اين حماسه بزرگ به نسل بعد از جنگ كوتاهي كرديم و با قرار دادن آن در بازيهاي مضحك سياسي به اقتدار و سيادت خويش ضربه زديم.
* چه آثاري زير چاپ داريد؟
- سه سال قبل به بررسي «سيماي امام در شعر معاصر» پرداختم. اميدوارم اين اثر امسال رنگ كتاب به خود بگيرد.
* يك شعر به مخاطب اين مصاحبه هديه كنيد.
- بله، حتماً، اين شعري كه الان مي خوانم، عاشقانه ايست كه خودم دوستش دارم و عده اي هم آن را شعر خوبي مي دانند:
عشق يعني دو كبوتر پرواز
عشق يعني دو قناري آواز
عشق يعني من و يك دنيا حرف
عشق يعني تو و يك عالم راز
عشق يعني من و صد زاري چشم
عشق يعني تو و يك مژگان ناز
عشق يعني دو نگه يك برخورد
عالمي حرف ولي در ايجاز
عشق يعني دو غزل تنهايي
مثنوي هاي پر از سوز و گداز
عشق يعني، تو سفر بر من نيز
تا نيايي تو، شكسته است نماز
عشق يعني سخن دل گفتن
به اشارت، به كنايت، به مجاز
عشق يعني تو مرا مي راني
من به صد حوصله مي آيم باز
بي تو من كهنگي يك پايان
با تو من تازگي صد آغاز
|