پيرامون ساخت تنديس اولين ترامواي اسبي ايران در ميدان «قونقاباشي» تبريز
قونقا، تبلور بازيابي هويت يك ميدان شهري
به نام اولين ترامواي ايران اين ميدان «قونقا» نامگذاري مي شود ، يك قرن مي گذرد ، ياد و خاطره ميدان قديمي كمرنگ تر مي شود ولي ...
علي خيابانيان
بهرام هوشيار يوسفي
اولين وسيله نقليه عمومي در سال ۱۲۸۰ در ميان مردمي صميمي نقطه آغاز خويش را بر تجلي تعريفي جديد در فضاي شهر پشت سر مي گذارد ...
در آغاز سده چهارده هجري ، در تبريز نيز مانند ديگر شهرهاي مهم كشور، اقداماتي در جهت تغيير سيماي كالبدي آن از يك شهر سنتي به شهري امروزي صورت مي گيرد. نخستين اقدام در اين زمينه، احداث خيابان هاي عريض و مستقيم اتومبيل رو است. نخستين خيابان احداث شده در تبريز ، خياباني است كه هم اكنون به نام «امام خميني» (ره) ناميده مي شود و به عنوان مسير ارتباطي ميان جاده تهران تبريز و تبريز مراغه ، از حوالي چهارراه منصور تا ميدان »قونقا باشي« كشيده شده است. اين خيابان از شمال محوطه «مسجد (ارك) عليشاه» مي گذرد و از دروازه هاي نوبر و مهادمهين همراه با بخش جنوبي باروي شهر در مسير آن قرار داشته اند.
قونقا يا تراموا گونه اي از قطار شهري است كه ۱۷۵ سال قبل ابتدا در اتريش و به طور همزمان در روسيه به كار افتاد. سپس در سراسر دنيا متداول شد. مكانيزم اين وسيله نقليه جمعي در سراسر دنيا يكسان بود، تنها تفاوت آنها در شكل ظاهري شان خلاصه مي شد. در تبريز كه نخستين شهري در ايران بود كه صاحب چنين سيستم حمل و نقل شهري شد و راه اندازي آن به حدود دوران جنگ جهاني اول سال ۱۲۸۰ شمسي باز مي گردد ، اين تراموا به همت و پايمردي قاسم خان والي كه بعدها نخستين شهردار تبريز شد در تبريز به راه افتاد. همزمان با راه اندازي قونقاي تبريز ،تحولي بزرگ در حمل و نقل اين شهر به وجود آمد.
«قونقاباشي» نام محل و ميداني در تبريز است كه در ضلع جنوب غربي باغ گلستان در اول خياباني واقع شده است كه منتهي به ايستگاه راه آهن مي شود. اين ميدان مبدا حركت تراموا بود. خط واگن اسبي تبريز ، براي انتقال مسافران از شهر به »واغزال« (ايستگاه راه آهن) ، كه در بيرون از شهر و در سمت غرب قرار داشت احداث شده بود . واغزال ، نام روسي ايستگاه راه آهن تبريز - جلفا است كه در فاصله سال هاي ۱۲۹۵-۱۲۹۰ ش(۱۹۱۶-۱۹۱۱ م) ، با سرمايه بانك اسقراضي روس احداث شد . واژه هاي »قونقا باشي« و »واغزال« هنوز هم در گفتگوي روزمره مردم تبريز به كار مي رود. از اين پس تبريزي ها هر وقت از ميدان قونقا عبور كنند تبلور ياد و خاطره گذشته ميدان را با استناد به هويت تاريخي آن خواهند ديد...
خاطره اي زيبا را از شانه هاي تاريخ بر تعلق خاطري عميق از گذشتگان خويش بر ميداني مي نگريم كه روزي چشمان منتظر، هيجاني تازه بر عبور پرغرور اسباني، پيشاپيش واگني كوچك، سايش چرخ ها را تجربه مي كردند. اولين وسيله نقليه عمومي در سال ۱۲۸۰ در ميان مردمي صميمي نقطه آغاز خويش را برتجلي تعريفي جديد بر فضاي شهر پشت سر مي گذارد. تداوم ريل ها، چرخش دور ميدان، كودكاني پر هياهو كه همبازي جديد خويش را صدا مي زنند.
همه و همه حاكي از القاي زندگي دوباره به ميدان مي باشند. تعريف نو بر مسيرهاي حركتي، نوع دسترسي ها حتي تبيين هويتي جديد بر اين قسمت از شهر بر تعلق خاطر افراد مي افزايد. نمادي متحرك كه سلسله فعاليت هاي جديدي را در اطراف مسير تعريف مي كند. به نام اولين ترامواي ايران اين ميدان «قونقا» نام گذاري مي شود. يك قرن مي گذرد و ياد و خاطره ميدان كمرنگ تر مي شود، ولي با همكاري شهرداري منطقه يك تبريز به دستان تواناي استاد احدحسيني خاطره ها زنده مي شوند. در ميان چندين پيشنهاد مختلف در قالب هايي انتزاعي تراموايي قديمي در تداوم مسير ميدان قونقا همراه مسافران خود گذشته اي نه چندان دورتر را با حسي جديد و ساختاري متفاوت بر ذهنيات مردم تكرار مي كند.
خدمتي بزرگ بر تداوم رد پاي گذشتگان بر پهنه شهر، حسي جديد را بر درك فضاي ميدان و جداره جنوبي پارك باغ گلستان بر جمعيتي كه مي گذرند با تعلق خاطري عميق به مجسمه قونقا مي نگرند، ديدي نوستالوژيك بر يك قرن گذشته، كه در عين سادگي خويش مفاهيمي از تاريخ فرهنگ مردم تبريز را به روايتي شيرين نقل مي كند. مردمي كه در اين ضلع حركت مي كنند دستفروشان و دوره گرداني كه اين مسير را جهت فعاليت خويش انتخاب مي كنند.
مطالعه اتفاقات رويدادهاي تاريخي هر كدام از مناطق قديمي شهر، تحليلي دقيق و تصميم گيري مناسب بر ميادين گذرگاه ها، در عين اينكه نقش نمادي ساده را بر عهده مي گيرند، مي توانند ما را دوباره زنده كنند.
تاثير عميق بر فضاهاي جديد شهري حتي بر حال و هواي مردمي كه مقتضيات زندگي مدرن آنان را به انزوا كشانده است، فضاهاي جمعي مختلفي كه در گوشه كنار ميدان در حال شكل گرفتن هستند همه حاكي از نياز جديد به كاربري هاي متفاوت در كناره هاي ميدان است.
كشيدگي خيابان امام خميني از چهارراه شريعي به باغ گلستان، محور فرهنگي هنري شهر تبريز را در مجاورت سينماها و محله تاريخي پاساژ يادآور مي شود. جنگ جهاني دوم، ورود ملت هاي اروپايي، شكل گيري فضاهاي جمعي جديد همچون اولين تئاتر شهر، (ساختمان اسكلت فلزي تبريز) مدرسه فرانسوي ها و بزرگترين كليساي شهر (كليساي حضرت مريم) بستري مناسب براي رشد انديشه و هنر در شهر تبريز ايجاد مي كند. به خصوص دهه هاي ۴۰ و۵۰ اوج رونق باغ گلستان و محافل بحث گفت و گوي قشر فرهيخته شهر تبريز بوده است. شايد غايتي لازم بود بر تداوم فضاي فرهنگي شهر كه رفته رفته ما را به وقايع خاطرات گذشته رهنمون شود.
حركتي ساده و پر معنا كه مي تواند در مناطق مختلف شهر نيز به اجرا درآمده و در شكل گيري تعريف فضاي اجتماعي، اقتصادي جامعه نقش مهمي را ايفا كند.
پي نوشت:
http: //www.infotabriz.com/
|