عناصر شعر فاطمي
|
|
سيداكبر ميرجعفري
شعر تكرار وقايعي است كه يك بار در ذهن اتفاق افتاده و بار ديگر در كلام به وقوع پيوسته است. كسي كه به ستايش خوبي ها برمي خيزد، در واقع به خوبي ها امكان وقوع مجدد مي دهد و كسي كه بدي ها را مي سرايد به تكثير بدي اقدام كرده است. اين موضوع حتي در بيان حالات بشري نيز صحت دارد. چنان كه كسي كه از شادي ها سخن مي گويد، شادي را در وجود خود و مخاطبانش به تكرار نشسته است و آن كه از غم ها مي سرايد، ديگران را در اندوه خويش شريك كرده است.
خاندان نبوت و رسالت عصاره هاي پاكي عالم اند. از اين رو آنان كه براي اين خاندان قلم مي زنند به تكثير خوبي و زيبايي در خويش و عالم مي پردازند. سابقه سرودن شعر براي اين خاندان به سال هايي بازمي گردد كه خانواده كوچك وحي در مكه شكل مي گرفت. كم نبودند شاعران بزرگي كه علي رغم جو حاكم به مدح و ستايش اين خاندان برخاستند.
شعر فارسي اگر چه با سه، چهار قرن تاخير به كاروان ستايشگر پاكي ها پيوست اما بسيار زودگوي سبقت را از برادر عرب خويش ربود. از همان سال هاي آغازين نضج شعر فارسي كمتر ديوان يا كتاب شعري را مي توان يافت كه در آن به نعت رسول اكرم و صحابه وي نپرداخته باشد.
شاعران و نويسندگان براي تيمن و تبرك سرآغاز كتاب هايشان را با نام و ياد رسول اكرم و ديگر صحابه مزين مي كردند.
با اين اوصاف شعر ديني با توجه به ادوار مختلف شعر فارسي فراز و فرودهايي داشته است كه بررسي آن فرصت و مجالي ديگر مي طلبد. اجمالا اين كه با استقرار حكومت شيعي صفوي در ايران، توجه به اهل بيت در شعر فارسي اهميت ويژه اي يافت. در اين دوره آثار فراواني را مي توان يافت كه به مدح و نعت اهل بيت عصمت وطهارت پرداخته اند.
در واقع شعر ديني فارسي از اين دوره به بعد با قدرت و قوت بيشتري به راه خود ادامه مي دهد.
با آغاز انقلاب اسلامي در ايران سرودن شعر براي شخصيت هاي ديني واردعرصه جديدي شد. نگاهي به آثار شاعران در اين دوره نشان مي دهد، موضوع «اهل بيت و آنچه بر آنان رفته است» از محوري ترين موضوعات شعر پس از انقلاب اسلامي است.
موضوعاتي چون عاشورا، انتظار، امام علي و حضرت زهرا (س) نمود فراواني در شعر مذهبي اين دوره دارند. در اين مجال به بررسي اجمالي شعرهايي مي پردازيم كه درباره حضرت زهرا «س» سروده شده اند يا به ايشان تقديم شده اند.
شعر فاطمي قبل و بعد از انقلاب
با مقايسه شعرهايي كه در اين سال ها براي حضرت زهرا (س) سروده شده با شعرهايي كه در ادوار ديگر شعر فارسي متولد شده اند، آنچه كه بيش از همه رخ مي نمايد تفاوت نگاه شاعران پس از انقلاب با دوره هاي پيشين است. شايد قديمي ترين شعر فارسي كه براي حضرت فاطمه سروده شده است شعر ناصر خسرو قبادياني در قرن پنجم است اما عمده شعرهايي كه در اين زمينه به چشم مي خورد، در دوره صفويه و پس از آن اتفاق افتاده است. اين شعرها عمدتا فضايي توصيفي و مدحي دارند.
شعرهايي كه در فضاي مدحي سروده مي شوند معمولا از صميميت لازم به دورند. در اين شعرها معمولا صفاتي از ممدوح برشمرده مي شود. اين صفات ممدوح را شخصيتي دور از دسترس بشري نشان مي دهد.
به همين دليل فضاي اين نوع شعرها كمابيش يكنواخت و به دور از زيبايي هاي شاعرانه است. با اين توضيح تفاوت چنداني بين شعر ناصرخسرو (قرن پنجم) و عاشق اصفهاني (قرن دوازدهم) ديده نمي شود:
شمس وجود احمد و خود زهرا
ماه ولايت است ز اطوارش
دخت ظهور غيب احد احمد
ناموس حق و صندق اسرارش
صد چون مسيح زنده زانفاسش
روح الامين تجلي اسرارش
ناصر خسرو
اي به گوهر ذات پاكت بضعه خير الانام
وي مهينه بانوي جنت ز روي احترام
مايه ي آرام دل نور دو چشم روشني
پيشوايي هر دو عالم را هزارانت سلام
اختر برج رسولي زهره زهرا لقب
وز طفيل كوكبت اين مهد عليا را خرام
عاشق اصفهاني
در اين شعرها نسب و شرف حضرت فاطمه (س) ستوده شده است؛ نسب و شرفي كه شخصيت حضرت زهرا را از همه انسان هاي روي زمين متمايز كرده است. اين موضوعات عمدتا به صورت واقعي بيان شده است، بدون اين كه كمتر تصرف شاعرانه اي در آن اتفاق افتاده باشد:
حضرت صديقه ي بتول كه باشد
خادمه آستانش مريم عذرا
فاطمه ام الائمه همسر حيدر
فا طمه فر و فروغ يثرب و بطحا
واهب جان، شاخ و برگ ريشه توحيد
زاده ياسين و دخت فرخ طه
مام شبير و شبر كه پاك سليلش
هست شهنشاه طوس، زاده موسي
محمدحسين ميرزا اميرالشعراي نادري
اما در دوره انقلاب اسلامي شا عران از لوني ديگر به اين موضوع نگريسته اند. در اين نگاه رابطه شاعر با موضوع رابطه اي صميمانه است. شكل گيري اين صميميت به ابزارهايي نيا زمند است كه به راحتي در دسترس سرايندگان اين دوره قرار گرفته است. شاعر اين دوره با استفاده از وقايعي كه در زندگي حضرت زهرا (س) اتفاق افتاده، مضمون هايي شاعرانه را ساخته و پرداخته است كه در شعر به اصطلاح فخيم گذشته جايي نداشت.
وقايعي چون «ماجراي فدك»، «سوزاندن در خانه حضرت زهرا (س)، «نزول سوره كوثر در شأن ايشان»، «عمر كوتاه» و... مضاميني است كه تا پيش از اين در نوحه ها و مراثي كه مخاطبان آن دوستداران عام اهل بيت اند، ديده مي شود، اما هنر شاعران انقلاب اين بوده است كه با استفاده از اين موضوعات مضاميني شاعرانه خلق كرده اند و به شعر فاطمي تشخص ويژه اي بخشيده اند.
نگاهي به شعر گذشتگان نشان مي دهد كه آنان با رويكردي يكسان به سراغ مدح هر يك از شخصيت هاي ديني رفته اند. اين تشابه رويكرد باعث شده است تفاوت چنداني در شعر علوي با شعر فاطمي ديده نشود. اين در حالي است كه شاعران انقلاب با ورود به عرصه هاي شخصي هر يك از اين بزرگان شعرهاي مربوط به هر كدام را از ديگري متمايز كرده اند.
به جز وقايعي كه در بالا اشاره شد نكاتي به عنوان مضمون درباره حضرت زهرا در اين سال ها طرح شد كه تا پيش از اين در شعر فاطمي سابقه نداشته و در حال حاضر به عنوان شاخصه شعر فاطمي قابل بحث است.
در اين جا به بعضي از مضاميني كه در شعر فاطمي پس از انقلاب ديده مي شود، اشاره خواهد شد:
۱- ياس
تشبيه حضرت فاطمه «س» به ياس اولين بار در شعر احمد عزيزي اتفاق افتاد. اين شاعر در مثنوي ضريح گمشده كه در كتاب كفش هاي مكاشفه وي به چاپ رسيده به شرح و تفصيل اين مضمون پرداخت. تشبيه فاطمه به ياس تشبيهي زيبا و كشف شاعرانه اي بود كه مورد اقبال عام و خاص قرار گرفت؛ به طوري كه پس از چاپ و انتشار اين مثنوي شاعران بسياري از اين موضوع استقبال كردند و در شعرهاي خود از آن بهره بردند كه در زير بعضي از نمونه هاي آن را مي خوانيم.
آنك نجابت ياس را
شبيخون داس ها
پهلو شكسته است
هرمز فرهادي بابادي
آن شب كه ياس ها همه بوي خدا گرفت
بانوي مهر آمد و در خانه جا گرفت
لاله قرباني
اي شكفته ياس احمد فاطمه
سبز ريحان محمد فاطمه
مرتضي دهقان آزاد
ياس ها شرمنده احساس تو
عطرآگين جنت از انفاس تو
امير بزرگر
مهتاب شب هراس را پيدا كن
برگرد و شميم ياس را پيدا كن
برگرد و براي گربه هامان امشب
آن مدفن ناشناس را پيدا كن
حميدرضا شكار سري
گل پژمرده را مي بويد امشب
زاندوه جهان مي گويد امشب
علي با زمزم اشكي جگرسوز
كبود ياس را مي شويد امشب
محمدرضا سهرابي نژاد
شبي آسمان غرق الماس شد
زمين گلشن سبزي از ياس شد
رضا يزادن پناه
مادر گل هاي نرگس مادر ياس سپيد
مادر هرچه شهادت مادر هرچه شهيد
عليرضا قزوه
ياس مفهوم نجابت بود و بس
داس تنديس شقاوت بود و بس
ياس غافل از جفاي داس پست
كوله بارش را خدا آرام بست
محبوبه ايران نژاد
چنان كه در نمونه هاي بالا ديده مي شود، در همه اين شعر ها تنها تشبيه حضرت زهرا به ياس ديده نمي شود، بلكه در مضامين پرداخته شده به نوعي به ياس اشاره شده است و واژه محوري هر يك از مضامين «ياس» است. اين اشارات واژه ياس را به عنصري محوري در شعر فاطمي تبديل كرده است.
۲- آب، بانوي آب، آب، مهريه حضرت زهرا (س)
در جلد ۴۳بحار الانوار ،صفحه ۱۳ حديثي از امام محمد باقر (ع) نقل شده است به اين مضمون: «وجعلت نحلتها من علي (ع) خمس الدنيا و ثلث الجنه و جعلت كما في الارض اربعه انهار الفرات و نيل مصر و نهروان و نهر بلخ...»
چيزهايي كه از طرف حضرت علي(ع) به حضرت زهرا بخشيده شده عبارت است از پنج بخش دنيا و سه بخش بهشت و قرار داد در زمين رودهاي فرات، نيل، نهروان و رود بلخ را ...
مشابه همين روايت در مناقب ابن شهر آشوب جلد ۳ ص ۳۵۱ و دلائل الامامه عمادالدين طبري ص ۱۸ نقل شده است.
اين روايات و احتمالا روايات مشابه ديگر باعث شده كه آب به عنوان زيباترين مهريه جهان به نام حضرت فاطمه ثبت شود. اين موضوع شايد اولين بار در شعر وصال شيرازي شاعر قرن دوازدهم آمده است :
كابين تو فرات و عيال تو تشنه لب
ميراث تو فدك حسنين تو بينوا
وصال شيرازي ديوان
اين مضمون در شعر شاعران انقلاب با نگاه هاي متفاوت به كار گرفته شده است. به نظر مي رسد از شاعران انقلاب نخستين كسي كه به اين موضوع اشاره كرده است، سيد علي موسوي گرمارودي است :
درختان را دوست مي دارم
كه به احترام تو قيام كرده اند
و آب را
كه مهر مادر توست
موسوي گرمارودي
بعد از موسوي گرمارودي كه به صراحت به اين موضوع اشاره كرده است، موضوع «آب و ارتباط آن با حضرت زهرا «س»در شكل هاي مختلف در شعرهاي شاعران اين دوره به كار گرفته شده است. گاه حضرت فاطمه را بانوي آب خطاب كرده اند:
يادش صفاي دلم باد بانوي آب - آن كه گفتم
زيبا تر از فكر باران روشن تر از جان درياست
بهمن صالحي
بانوي آب است و مهرش جمله اقيانوس هاست
خطبه اش آتشفشان بر خرمن سالوس هاست
محمدرضا رحيمي
آي... بانوي زلال آب ها
مهرباني چشم را به سمت كدام كوير
مي روي
منيژه درتوميان
بانوي آب
چون هاله اي ز عاطفه ماه
با جامه اي ز نور
در قصر آفرينش كامل
خورشيد وار، ايستاده به درگاه...
بهمن صالحي
گاه نيز آب به عنوان موضوع محوري يك مضمون در شعر نمود يافته است. در اين شعرها آب واژه اي كليدي است كه خواننده را به سمت موضوع اصلي (حضرت فاطمه (س)) رهنمون مي شود:
نجيبه غزل
بر تمام آب ها
- كه در حضور تو نماز مي گزارند-
مومنم
منيژه درتوميان
تمام سهم تو از زندگي آب است و آيينه
خيالي نيست گر آيينه را اعجاب مي گيرد
غلامحسين عمراني
اين كبود ارغوان ها ديه ات
آب هاي آسمان مهريه ات
احمد عزيزي
واضح است كه شعر عمدتا با تصرف در واقعيت اتفاق مي افتد و در آميختن واقعيت با تخيل شاعر را به خلق شعر رهنمون مي كند، اما گاهي واقعيت آن چنان دلنشين است كه بدون هيچ گونه دخل و تصرفي نيز زيباست و وظيفه هنرمند تنها به نمايش گذاشتن آن زيبايي است ( كاري كه يك عكاس عرضه مي كند) .
موضوع «آب مهريه حضرت زهراست» به خودي خود زيباست، چنان كه براي نمونه در شعر موسوي گرمارودي خوش نشسته است:
درختان را دوست مي دارم / كه به احترام تو قيام كرده اند./ و آب را / كه مهر مادر توست .
اما گاه شاعر همين موضوع را به موضوعي ديگر پيوند مي دهد و از تخيل خود بهره مي گيرد و فضايي ديگرگون براي اثر خود پديد مي آورد. يكي از شعرهايي كه با چنين فضايي تولد يافته است، شعر زير از ياسر هدايتي است. در اين شعر - با اشاراتي كوتاه به موضوعاتي تاريخي- در واقع تلميح به شيوه اي جديد و غيرقدمايي اتفاق افتاده است. هر كدام از بندهاي اين شعر ذهن خواننده را به موضوعي فراتر از سطح شعر پيوند مي دهد و به همين ترتيب بر عمق و غناي آن مي افزايد به عبارت ديگر مي توان گفت در اين شعر با استفاده از ابزار مدرن شعر مرثيه اي براي اهل بيت سروده شده است:
لطفا
يك ليوان آب بدهيد
مي نوشم و
چشم غره مادربزرگ است كه: نگفتي!
چارقد مهربانش خيس مي شود
نگاه مي كند به من
به ليوان كه هنوز تشنه است
...
فردا حتما در روزنامه مي نويسم :
«قانون مهريه بايد عوض شود»
- اما روزنامه شما كه تا هزار چهارصد سال پيش كه نمي رود
مي گويم: تا هزار و چهارصد سال آينده كه مي رود
و اين كه چشمم آب نمي خورد
...
دلم هنوز تشنه است
مانند ليوان كه هميشه ...
استفاده اي كه از كلمات محوري آب، مهريه و تشنگي در اين شعر شده نمونه اي موفق در بهره گيري از كلمات كليدي درباره شخصيت ها به جاي استفاده صريح از نام آن بزرگان است.
تحليل و خوانش دقيق تر اين شعر مجالي ديگر مي طلبد تا به همه زواياي آن به دقت پرداخته شود.
۳- پهلو، بال شكسته
يكي از وقايع دردناك زندگي حضرت فاطمه (س) ماجراي سقيفه بني ساعده و اتفاقاتي است كه پس از آن رخ داد. اهالي سقيفه پس از تعيين ابوبكر به خلافت در صدد بيعت گرفتن از صحابه برآمدند.
بنابر آنچه تاريخ نويسان نوشته اند ياران ابوبكر براي بيعت گرفتن از حضرت علي (ع) به خانه ايشان هجوم آوردند كه در اين حادثه براي حضرت فاطمه (س) نيز مصائبي پيش آمد. شكستن پهلوي اين بزرگوار و كبود شدن بازويشان از جمله اين مصائب است. چنانكه پيشتر نيز اشاره شد، اين موضوع بارها و بارها در مراثي مداحان اهل بيت كه مخاطبان آن عامه مردم اند مطرح شده است اما در شعر پس از انقلاب رنگ و بويي ديگر به خود مي گيرد. در بعضي از نمونه ها به طور صريح به اين موضوع اشاره شده است:
پهلو شكسته اي و علي با فرشتگان
با گريه مي برند به دارالشفا تو را
قادر طهماسبي (فريد)
در بغض شكسته ام صدا مي شكند
پيمانه جدا باده جدا مي شكند
بانوي فدك مادر مظلوم زمين
پهلوي شكسته ات مرا مي شكند
ابولقاسم حسينجاني
هر چند كه خسته ايم چون پهلويت
در خويش نشسته ايم چون پهلويت
امروز كجايي كه ببيني مادر
ما نيز شكسته ايم چون پهلويت
زكريا تفعلي
گاه با محوريت واژه پهلو مضمون هايي پرداخته شده است و لطافت شاعرانه جاي صراحت نشسته است.
يكي از نمونه هاي موفق در اين زمينه شعر كوتاه حميد رضا شكارسري است. در اين شعر از ظرفيت هاي معنايي واژه «پهلو» به درستي استفاده شده است.
بانو
نمي يابيمت
اما كنار تو
گريه مرسوم است
مگر مي توان
پهلوي تو بود و شكسته نبود
حميدرضا شكارسري
درواقع در تركيب «پهلوي تو» نوعي ايهام نهفته است اما اين ايهام از جنس ايهام در شعر سنتي نيست. نمونه هايي از اين دست نشان مي دهد كه متخصصان مسائل ادبي بايد فصلي جديد را در باب صناعات ادبي شعر معاصر بگشايند زيرا تحليل بسياري از شعرهاي موفق معاصر با ابزارهاي سنتي به تنهايي ميسر نيست.در مثال هاي زير فعل آسيب ديدگي به عناصر ديگر طبيعت نسبت داده شده است:
در هر غروب خورشيد با ياد زخم هايت
پهلوي آسمان هم مي گردد ارغواني
قربان وليئي
ياد پهلويش نمازم را شكست
فرصت راز و نيازم را شكست
خليل شفيعي
در نمونه هاي زير تركيب بال شكسته به جاي بازوي آسيب ديده به كار رفته است كه درواقع فرشته گون بودن حضرت زهرا را به ذهن متبادر مي كند:
هفت پشت فرشتگان لرزيد از صداي شكستن بالت
بازوان نحيفت اي بانو تكيه گاه عصاي ايمان است.
صادق رحماني
غمگين و خاموش و خسته با بال هايي شكسته
تا باغ خورشيد پر زد از اين قفس مرغ جانت
فردا كه برخيزي از خاك امضاي مظلومي توست
مهر كبودي كه مانده است بر شانه و بازوانت
فاطمه سالاروند
آنچه مسلم است محل دفن حضرت زهرا (س) از چشم ها نهان است و حضرت علي (ع) و چند نفر از يارانش پس از به شهادت رسيدن ايشان بدن او را شبانه به خاك سپردند. بنابراين مدفن آن بزرگوار مانند رازي براي شيعيان نامكشوف باقي مانده است. اين موضوع در شعر اين دوره نمودهاي زيبايي يافته است. يكي از عمده ترين اشارات در اين زمينه واژه «بي نشاني» است كه به شكل هاي مختلف در شعرهاي فاطمي تجلي يافته است:
گل نام ديگرت بود محبوب آسماني
اسطوره نجابت تمثيل بي نشاني
قربان و ليئي
اي بي نشان در آينه باور نمي كنم
روحي چنان بزرگ به غربت چنين شده است
در مشهد بقيع بجوييد خاك را
انگشتر رسول خدا بي نگين شده است
عبدالجبار كاكايي
اي بي نشانه اي كه خدا را نشانه اي
هرجا نشان توست ولي بي نشانه اي
فاطمه راكعي
خم كرد پشت زمين را ناگاه داغ گرانت
هفت آسمان گريه كردند بر غربت بي نشانت
فاطمه سالاروند
در شعرهايي كه نمونه هاي آن در زير مي آيد باتوجه به موضوع «بي نشاني» مضمون هايي قابل تامل طرح شده است:
دفن مظلومانه ات از چشمها پنهان نماند
بس كه ماه و اختر و خورشيد در جان تو بود
قربان وليئي
مزار تو بي مرز و بي انتهاست
تو پاكي و اين خاك جاي تو نيست
قيصر امين پور
تكه اي از خاك را برداشتند
آسمان را جاي آن بگذاشتند
اي مدينه آسمان داري كني
عشق را در سوختن ياري كني
پرويز بيگي حبيب آبادي
كاش مي دانستم
وقتي ستارگان تو را تشييع كردند
علي
اشك هايش را
به كدام گوشه بقيع بخشيد
فضل الله قاسمي
راستي بگو چه گفت در نگاه آخرش
در كجاي اين كرانه دفن گشته پيكرش
راز بي مزار ماندنش بگو چه بوده است
شعر تلخ رفتنش هنوز ناسروده است
عبدالحسين رحمتي
يكي از شعرهاي قابل تامل در اين زمينه چارپاره «آفتاب نيمه شب» از سعيد بيابانكي است.
در اين چارپاره همه عناصر رنگ استعاره به خود گرفته اند و با نگاهي استعاري ماجراي دفن حضرت زهرا (س) به تصوير كشيده شده است. در اين جا بندهاي ابتدايي و انتهايي اين چارپاره مي آيد:
كوه آهسته گام برمي داشت
پيكر آفتاب بر دوشش
مثل آتشفشان خاموشي
كوه بود و غرور خاموشش...
كوه مي رفت و پشت نخلستان
با دمي داغدار گم مي شد
كوه مي رفت و خانه خورشيد
در مهي از غبار گم مي شد
سعيد بيابانكي
۵ - فدك
دهي وسيع و سرسبز در شمال مدينه بوده است. اين ده بنا به قول تاريخ نويسان از غنائمي بوده است كه پيامبر (ص) آن را به حضرت فاطمه هديه كرده بود اما پس از رحلت پيامبر عوامل خليفه با اين استدلال كه اين ملك متعلق به بيت المال است آن را تصاحب كردند. آن چه در اين ماجراي تلخ بيش از پيش مشهود است، سيلي خوردن فاطمه زهرا و توهين و تهمت هايي است كه به ايشان روا داشته اند.
اين ماجرا فصلي از اختلافات شيعه و سني را در تاريخ اسلام دامن زده است. ورود اين ماجرا به عرصه شعر يكي ديگر از عناصر كليدي شعر فاطمي را خلق كرده است. قديمي ترين نمونه در اين زمينه شعر وصال شيرازي است:
كابين تو فرات و عيال تو تشنه لب
ميراث تو فدك حسنين تو بينوا
وصال شيرازي
در شعر پس از انقلاب اين موضوع به انحاء مختلف موردتوجه شاعران قرار گرفته است گاه اين موضوع نماد مظلوميت فاطمه (س) تلقي مي شود:
ترديد دارم
خرمايي از فدك خورده باشي
فضل الله قاسمي
در بعضي موارد «فدك» وجهي استعاره به خود گرفته است و مي توان آن را جايگزين فاطمه (س) دانست:
پيش از اين چه زخم ها به شانه فدك زدند
با زبان طعنه روي زخم ها نمك زدند
عبدالحسين رحمتي
يا:
علي در خانه غم ماند تا حق جلوه گر باشد
فدك در خون شناور ما ند تا كوثر شود پيدا
سيد محمدرضا محمدي
گاه فدك در ذهن شاعر شمايلي فراتر از واقعيت به خود مي گيرد و به عنصري آسماني بدل مي شود:
و تو
از فدك تا بيت الاحزان
اين مفلوج خاك را
آسماني كردي
عبدالعظيم صاعدي
بگير آب و وضويي كن
ز چشمه سار فدك امشب
نماز عشق بخوان امشب
به سمت قبله ي عاشورا
عليرضا قزوه
نه همين باغ عطش سوخته تنها فدك است
هركجا بانگ اذاني است همان جا فدك است
محمدكاظم كاظمي
در نمونه زير به حضرت زهرا (س) عنوان «بانوي فدك» داده شده است:
تا گلي را دست داسي شعله ور مي ديد آه
يادي از گل هاي بانوي فدك مي كرد اشك
سيد ضياءالدين شفيعي
نمونه هاي بالا نشان مي دهد واژه «فدك» توانسته لباس شعر به تن پوشد و در شعر فاطمي جايگاهي ويژه كسب كند؛ به طوري كه اينك اين واژه تفاهم فراواني را در ذهن مخاطب شعر فاطمي زنده مي گرداند.
۶ - ام ابيها
ام ابيها (مادر پدر) لقبي است كه پيامبر به دختر خويش داده است. اين تركيب نيز در شعر فاطمي كاربردهاي زيادي داشته است اما به نظر مي رسد اين عنصر نتوانسته است مانند ديگر عناصر به «شعر» نزديك شود و تقريبا در همه نمونه هايي كه ذكر مي شود، كاربرد، معنا و مفهومي يكسان ديده مي شود:
اي مادر پدر، غمش از دست داده بود
در شهر «دل» نداشت اگر مصطفي تورا
قادر طهماسبي
اي مام پدر چه مهرباني تو
همخانه ي مهر جاوداني تو
سيمين دخت وحيدي
آن روز گويي پيامبر
با قداست پيكرت
- كه از نور بود، انعكاس آينه -
نجوا مي كرد:
زهرا، «ام ابيها»
مهرباني مظروف كدام ظرف زمان بود
سليمان هرمزي
گوهر رخشنده هفت آسمان
دخت نبي ام ابيها رسيد
احمد فغاني
اي نبي را همچو ياور اي علي را نيز يار
خطبه اي ديگر بخوان تا پربگيرد ذوالفقار
عليرضا قزوه
قصه صبر تورا اي مادر خوب پدر
سنگ هاي صخره مي خوانند باران و سرود
جواد محقق
جان زينب تو بگو غربت زهرا در چيست
و چه از خاطره ام ابيها مانده است
ناهيد انوري
مي توان گفت تقريبا در هيچ كدام از نمونه هاي بالا شعر اتفاق نيفتاده است. حتي هنگامي كه شاعران توانمند نيز سراغ اين مضمون رفته اند، شعرشان از حد و مرز مدح و ستايش فراتر نرفته است. اين موضوع نشان مي دهد شاعرانه كردن يك مضمون به لوازم و ظرفيت هايي نيازمند است كه بدون آن شعر در سطح مي ماند حتي اگر سراينده آن شاعري قدرتمند باشد.
* اين مقاله نيمي از گفتار نويسنده است كه بدون تلخيص درج شده است.
|