پسربچه اي يك بطري در دست دارد كه صندوقچه ماهي هايش به شمار مي رود. آدم ها در كانال و ماهي ها در بطري؛ رابطه متعادل است!
كاش تهران دريا داشت. نه، مي شود اين گزارش را با جمله ديگري هم آغاز كرد؛ كاش مهرباني خورشيد خانم به كتاب هاي قصه كودكان خلاصه نمي شد. اصلا از خورشيد هم مي گذريم كه بي هيچ منطقي به ما گفته اند خانم است و ما هم بي هيچ دليلي پذيرفته ايم.
حرف ما مفهوم ديگري دارد؛ مي گوييم كاش تهران دريا داشت. نه به خاطر فرار از دستان بي رحم خورشيد خانم يا چه فرق مي كند، آقا خورشيد، به خاطر پسر بچه هايي كه يك شكم سير آب تني را در كانال كثيف با اشتياق جست وجو مي كنند؛ كاش تهران دريا داشت.
تهران دريا ندارد اما به جايش پايتخت ايران است. در اين شهر بزرگ تا دلتان بخواهد استخر پيدا مي شود. هوا گرم است كه باشد، يك نفر در استخر حياط خانه اش شيرجه مي زند و به خورشيد دهان كجي مي كند. ديگري دست در جيب مي كند وبهاي بليت تميزترين استخر تهران را مي پردازد، ديگري به آب تني در استخري ارزانتر رضايت مي دهد و عده اي هم قلكشان را مي شكنند و پولشان باز هم به خريد يك كاغذ كه نامش را گذاشته اند بليت نمي رسد. آنها بايد در كانال آب ، تن خيس كنند؛ تابستان هم تضاد را مي فهمد!
به حاشيه رفتيم تا به حاشيه برسيم؛ توصيف تصويري از گوشه اين شهر. دقيقا داخل يك كانال آب؛ جايي براي آب تني آنها كه در قلكشان صدتا ۱۰ توماني براي عبور از در ورودي استخرهاي تهران نيست.
شيرجه در عمق كانال
ميدان بسيج (سه راه افسريه) آدم را ياد خوشگذراني در آب مي اندازد. در اين شهر كسي نيست كه حداقل يك بار از روي پل آنجا رد نشده باشد و هنگام دور زدن چشم هايش سرسره هاي بلند تنها پارك آبي تهران را نديده باشد. اگر جذابيت پارك آبي چشم هايتان را خيره نكند، كمي نزديكتر از آن احساس مي كنيد كه كنار رود كارون ايستاده ايد؛ دو پسربچه وسط شهر شيرجه زدند در آب .
درست در قسمت جنوب شرقي ميدان بسيج، كنار ديواره پاركينگ اتوبوس هاي شركت واحد، كنار چشم راننده ها و عابران، عده اي مشغول آب تني در كانال آب هستند!
هواگرم است و بدن ها تشنه آب. اين است كه كانال آب تبديل به جذابترين استخر دنيا براي بچه هاي مشيريه، مسعوديه، شهرك كاروان، مسگرآباد و... مي شود؛ استخر كانال آب ۲۴ ساعته و به صورت مجاني كار مي كند؛ بچه ها از شيرجه در عمق حقير كانال لذت مي برند.
براي پيدا كردن سرچشمه آب كانال بايد يك نقشه تهران را مقابل چشم هايتان بگيريد و با دقت نگاه كنيد. اين آب از قنات ها و آب هاي زيرزميني مناطق شمال شهر به راه افتاده، فراز و نشيب - هر چه كه تصور كنيد - را پشت سر گذاشته و در گوشه اي از شهر سر از خاك بيرون آورده و شده مايه تفريح و خنده بچه هاي محل. البته اين آخري را ما ديديم و برداشت كرديم اما مي گويند آب كانال براي سيرآب كردن زمين هاي كشاورزي دشت ورامين است. با اين حال درد بي پولي و وسوسه آب تني، خيلي ها را كنار گوش پارك آبي، داخل آب كانال مي كشد.
يكي از كارمندان روابط عمومي بهره برداري از شبكه هاي آبياري استان تهران مي گويد:
يكي از كارمندان روابط عمومي بهره برداري از شبكه هاي آبياري استان تهران مي گويد: اين آب جزو آلوده ترين نوع آب هاست. كسي كه در آب كانال آب تني كند دچار بيماري هاي پوستي مي شود. از كنار كانال سنگ ريزه وارد آب مي شود، مردم خودروهايشان را با اين آب مي شويند و آب آلوده مي شود؛ اين كانال كه براي شنا ساخته نشده، زلالي آب كه دليل پاك بودنش نيست. اين آب فقط براي آبياري زمين هاي كشاورزي مناسب است.
مگر مي شود مقابل وسوسه آب تني در تابستان مقاومت كرد؟ وقتي مي بيني كمي آنطرف تر خيلي ها دست در جيب مي كنند، بليت مي خرند و وارد استخر مي شوند، لباس ها را از تن بيرون ميآوري و در كانال هر چه را كه ديده اي و نديده اي فراموش مي كني!
عمق كانال حقير است. يعني يك آدم متوسط كه وسط كانال بايستد، آب تا بالاي زانويش مي رسد. گرچه آنجا حس مي كنيد مردم در عميق ترين قسمت يك استخر بزرگ مشغول شنا هستند.
...برگرديد. بايد به ابتداي كانال برگرديد و يك تابلو سيماني را ببينيد. روي تابلو نوشته شده: شنا كردن ممنوع، خطر ابتلا به بيماري هاي پوستي. شالاپ، شلوپ؛ دو پسر بچه پريدند داخل آب كانال. اين اولين تابلو هشدار دهنده اي نيست كه نزديك كانال نصب مي شود، بدون شك آخرين هم نيست. فقط خدا مي داند كه تابلوهاي قبلي حالا در كدام خانه، يا كدام گوشه از شهر خاك مي خورند. اين تابلوها كه توسط روابط عمومي بهره برداري از شبكه هاي آبياري استان تهران نصب مي شوند، اگر از جا كنده نشوند هم مفهومشان عوض مي شود: لطفا در اين كانال شنا كنيد!
ساعات شلوغي
زمان دقيقي براي شلوغي اين كانال - شما بخوانيد استخر - نمي شود تعيين كرد. شما چشم هايتان را ببنديد و تصور كنيد كه در يكي از ساعات مياني روز، وقتي كه خورشيد خانم - به ما گفته اند كه خانم است - وسط آسمان به زمين خيره شده، كنار كانال ايستاده ايد. چند پسر بچه، چند نوجوان، چند جوان و تعدادي هم كهنسال در آب كانال ديده مي شوند.
رختكن كانال - ببخشيد استخر - كجاست؟ سوال خوبي كرديد. پاسخ ساده است. آنهايي كه با خودرو مي آيند كه مشكل حادي ندارند، موتورسيكلت هم مي تواند حافظ وسايل شخصي باشد. دوچرخه هم همين طور. آنهايي هم كه با پاي پياده مي آيند، لباس ها را چند ساعت رها مي كنند كنار خيابان، آب كانال وسوسه انگيز است!
يك پسربچه آمد، يك سنگ روي لباس هايش گذاشت