نگاهي به روند توليد علم در دانشگاههاي ايران
شيب تند توليد علم
با آنكه شيب رشد علمي كشور بسيار تند بوده است بايد هنگام قضاوت درباره آن احتياط بيشتري به خرج داد. بخصوص كه برخي مديران براساس اين شيب تند پيش بيني كرده اند كه كشور مي تواند در مدت زمان اندكي به پاي توليد علمي كشورهاي پيشرفته برسد
|
|
شهناز حسني
توليد علم در سطح جهان در سال ۲۰۰۳ ميلادي در ابعاد مختلف رشد چشمگيري يافته است اگرچه اختلال در ارتباط ايران با پايگاه هاي اطلاعاتي بين المللي در اين سالها هم در فعاليت پژوهشگران تأثير منفي گذاشت و هم در استخراج داده هاي علم سنجي، اما روند رو به رشد افزايش تعداد مقالات علمي ايران همچنان ادامه يافته است.
توليد علمي رشته هاي پزشكي در سال ۲۰۰۳ چشمگير بوده است و نسبت به سال قبل از آن ۵۳ درصد افزايش يافته است. البته همه مراكز و دانشگاه هاي بزرگ و بيشتر مراكز تحقيقاتي و دانشگاه هاي كوچك رشد در خور توجهي داشته اند. در پاره اي از رشته هاي علمي نيز گرچه تعداد مقالات ممكن است ارقام قابل توجهي نباشد اما نسبت به سال ۲۰۰۲ رشد بسيار خوبي داشته اند. از آن جمله مي توان به رشد ۱۷۰ درصدي زمين شناسي، ۱۰۳ درصدي مواد، ۹۵ درصدي رايانه و ۷۹درصدي زيست شناسي اشاره كرد.
براساس اطلاعات استخراج شده از مقالات چاپ شده در مجلات نمايه در پايگاه اينترنتي «آي. اس. آي» توليد علمي سال ۲۰۰۳ ايران با مشاركت حدود ۴ هزار نفر محقق ايراني و بيش از هزار محقق خارجي همكار حاصل شده است. با آنكه تعداد محققين كشور چندين برابر اين تعداد است اما همين تعداد محقق دانشگاهي فعال براي شروع و اجراي يك سياست علمي حساب شده رقم مناسبي است.
از آنجايي كه رشد علمي كشور در طي اين سالها نسبتاً منظم بوده است، مي توانيم در مورد گذشته اخير و آينده كوتاه مدت آن تا حدودي قضاوت كنيم و فرضيه هاي مختلف را در مورد آينده رشد علمي ايران ارزيابي كنيم.
براساس ساختار معرفتي توليد علمي سال ۲۰۰۳، رشته شيمي با در اختيار داشتن ۲۲ درصد از كل مقالات در حدود توليد علمي كشور قرار دارد، پس از آن پزشكي با ۱۶% مقام دوم، مهندسي با ۱۵% و فيزيك با حدود ۱۰% مقام هاي سوم و چهارم را به دست مي آورند. اين ارقام بيانگر اين است كه تا چه حد ساختار توليد علمي كشور فاقد تطابق با ساختار و علمي جهان است كه در آن پزشكي باليني درصد بالايي را در توليد علمي دارد.
بررسي رشته هاي اصلي شيمي، پزشكي، مهندسي و فيزيك نشان مي دهد كه الگوي رشد آنها احتمالاً در كوتاه مدت حفظ مي شود، هيچ كدام از اين رشته ها نه تنها به نقطه اشباع نرسيده است بلكه هر كدام به عنصر اساسي مولد رشد علمي كشور تبديل شده است. بنابراين تعادل نسبي ميان علوم زيستي و علوم فيزيكي كه در جهان ديده مي شود در ساختار علمي كشور به هم ريخته است و به نظر مي رسد در كوتاه مدت اين روند ادامه يابد. متعادل سازي اين روند نيازمند اتخاذ سياست هاي كلان در زمينه تحقيقات علمي در سطح ملي دارد.
«زيست شناسي» و «مواد» دو رشته بعدي در طيف معرفتي علمي كشور است كه با توجه به سابقه سه ساله هنوز موقعيت تثبيت يافته اي پيدا نكرده اند. اين دو رشته تقريباً به موازات يكديگر رشد يافته اند. زيست شناسي با حدود ۶% از توليد و مواد با حدود ۷% از توليد در موقعيتي هستند كه در مقايسه با ساختار معرفتي علم در جهان بايستي رشد چشمگيري را تجربه كنند.
با آنكه شيب رشد علمي كشور بسيار تند بوده است بايد هنگام قضاوت درباره آن احتياط بيشتري به خرج داد. بخصوص كه برخي مديران براساس اين شيب تند پيش بيني كرده اند كه كشور مي تواند در مدت زمان اندكي به پاي توليد علمي كشورهاي پيشرفته برسد و از نظر علمي در زمره ۱۰ كشور جهان قرار بگيرد. با توجه به توليد علمي كشور و مقايسه آن با برخي كشورهاي در حال رشد نشان مي دهد كه چگونه توانسته ايم دو سال قبل از عربستان سعودي از نظر رشد علمي سبقت بگيريم و با شيب تندي به توليد علمي مصر برسيم ولي در عين حال نه تنها با كره جنوبي بلكه با تركيه هم فاصله ها افزايش يافته است. از تجربه اين دو كشور مي توانيم به لحاظ تحليلي استفاده كنيم تا بر موقعيت ايران در رده بندي يا «تاكسونومي» علمي جهان پرتو بيافكنيم.
از سوي ديگر مي توانيم كشورهاي تازه صنعتي شده اي را در نظر بگيريم كه پس از يك دوره رشد علمي اوليه به موقعيتي مي رسند كه زمان دو برابر شدن توليد علمي آنها به طور متوسط كمتر و كمتر مي شود تا آنكه پس از چند دوره دو برابر شدن شيب تند خود را بيشتر و بيشتر از دست مي دهند و شيب منحني به حد اشباع مي رسد و جهت آن تغيير مي كند و رشد آن شيبي هم تراز با شيب كند كشورهاي پيشرفته پيدا مي كند. متأسفانه از ميان كشورهاي تازه صنعتي شده جهان، چين، كره جنوبي، تايوان، برزيل و غيره هيچ كدام اين دوره را پشت سر نگذاشته اند.
با توجه به مطالب ارائه شده مي توان سه محور را براي تحول علمي كشور در كوتاه مدت در نظر بگيريم. مرحله نخست: توليد علمي ايران در همان حدود رشد علمي مصر مي ماند. چشم انداز فراگير شدن دانشجويان تحصيلات تكميلي و گسترش دانشگاه ها در سطح تحصيلات تكميلي و فعال شدن اعضاي هيأت علمي كه هنوز از نظر تحقيقاتي فعال نشده اند و افزايش خدمات تحقيقات- محور، عليرغم فقدان سياست هاي علمي در سطح ملي و فقدان نظام ملي نوآوري، همه دست به دست يكديگر خواهند داد و تندي شيب رشد علمي حاضر را يا حفظ خواهند كرد و يا افزايش خواهند داد. بنابراين اين وضعيت نامحتمل است.
مرحله دوم توليد علمي ايران در امتداد دو منحني قرار مي گيرد. يكي منحني كره جنوبي و ديگري منحني تركيه. به نظر مي رسد كه قرار دادن در اين منحني منتفي است.
به نظر مي رسد سرمايه اقتصادي لازم براي به حركت درآوردن سرمايه فرهنگي هنوز نطفه اش در كشور بسته نشده است. لذا با توجه به شرايط كنوني به نظر مي رسد، ايران به پاي منحني متوسط رشد برسد.
محور سوم: رسيدن به آستانه تركيه به معناي رسيدن به موقعيت آن در سال ۲۰۰۱ است. اين موضوع و نگاه بدبينانه برآيند آن است كه چشم انداز كنوني كشور به هيچ وجه نشان نمي دهد كه بتوانيم دو برابر شدن ثانوي را دردستور كار قرار دهيم مگر آنكه از هم اكنون جهت ساختارها و بسيج سرمايه لازم اقدام جدي به عمل آوريم.
- همكاريهاي علمي بين المللي كشور:
براساس اطلاعات به دست آمده حدود ۲۵ درصد از كل تعداد مقالاتي كه در نمايه «آي.اس.آي» ثبت شده با كمك ۱۰۰۰ نفر همكار بين المللي نگاشته شده است كه تعداد همكاران از رشته به رشته بسيار فرق مي كند. براي مثال در رشته شيمي تعداد همكاران بين الملل بسيار اندك و در رشته فيزيك اين تعداد بسيار بالا است. به همين دليل الگوي استناد هم بسيار متنوع و متفاوت است. با آنكه همكاريهاي بين المللي با كشور آمريكا پس از انقلاب بسيار كاهش يافته بود اما اكنون آمريكا مجدداً در صدر همكاريهاي بين المللي علمي قرار دارد. استراليا بعداز آمريكا، كانادا و انگلستان در مقام چهارم قرار دارد و پس از آن آلمان، فرانسه، ژاپن و ايتاليا قرار مي گيرند. اگر تعداد همكاريهاي «اسكاتلند» و «ولز» را به انگلستان اضافه كنيم، بريتانيا در مقام دوم همكاران بين المللي قرار مي گيرد. بررسي همكاريها حاكي از آن است كه در قياس با الگوي همكاريهاي علمي سوييس نيز برجسته تر شده است. كشورهاي بلوك شرق (روسيه و اروپاي شرقي) فاقد همكاريهاي علمي جدي با كشورها هستند. به طور كلي مي توان گفت: همكاريهاي پژوهشگران ايراني با محققين مقيم آمريكا در سال ۲۰۰۳ نسبت به سال قبل ۶۱ درصد رشد داشته در حالي كه ميزان همكاري با محققان كشورهاي انگلستان، كانادا و استراليا در همين سال نسبت به سال ۲۰۰۲ ميلادي به ترتيب: ۳۴ درصد، ۴۸ درصد و ۷ درصد افزايش داشته است. همكاري با ايتاليا كاهش يافته ولي همكاري با محققان آلماني بالاترين ميزان يعني ۱۰۷ درصد رشد را نشان مي دهد و همكاري با چين گرچه از نظر مقاله درصد قابل توجهي ندارد ولي به هر حال داراي رشد قابل توجهي بوده است.
- وضعيت دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي برحسب مقاله
در سال ۲۰۰۳ ميلادي جمعاً ۱۷۶ دانشگاه و مركز پژوهشي، ۲۷۸۲ مقاله توليد كرده اند و بر اين اساس ۴ دانشگاه داراي بيش از ۲۰۰ مقاله بوده اند، ۶ دانشگاه يا مركز بين ۱۰۰ تا ۲۰۰ مقاله به چاپ رسانده اند و ۴۱ دانشگاه يا مركز داراي يك مقاله بوده اند. نكته با اهميتي كه مي بايست مورد توجه خاص قرار گيرد اين است كه مراكز علمي و پژوهشي خصوصي نيز به توليد علم در سطح جهاني پرداخته اند. دانشگاه تهران با داشتن ۲۴۰ مقاله، ۶/۸ درصد كل مقالات سال ۲۰۰۳ را به خود اختصاص داده و ۶۳ درصد رشد نسبت به سال ۲۰۰۲ داشته است. پس از آن دانشگاه صنعتي شريف با ۴/۷ درصد كل مقالات و ۵۰ درصد رشد، دانشگاه شيراز با ۶ درصد كل مقالات و ۲۳ درصد رشد، دانشگاه تربيت مدرس با در اختيار داشتن ۷/۵ درصد كل مقالات و ۲۶ درصد رشد و دانشگاه علوم پزشكي تهران با ۶/۵ درصد كل مقالات و ۷۵ درصد رشد در رده هاي بعدي قرار دارند.
از ميان دانشگاه ها و مراكز پژوهشي كشور ۴۴ واحد در سال ۲۰۰۳ بيش از ۱۰ مقاله اصلي داشته اند. تمام اين مراكز به استثناي دانشگاه تربيت معلم و دانشگاه اروميه و شهيد بهشتي نسبت به سال ۲۰۰۲ افزايش نشان مي دهند.
رشد بيش از ۱۰۰ درصد عمدتاً متعلق به مراكزي است كه داراي ۵۰ مقاله يا كمتر بوده اند. بالاترين ميزان رشد در اين راه متعلق است به دانشگاه خواجه نصير الدين طوسي با ۲۷۲ درصد و سپس به ترتيب دانشگاه سيستان و بلوچستان با ۲۴۰ درصد ، دانشگاه بقيه الله الاعظم با ۱۷۵ درصد، پژوهشگاه پليمر با ۱۳۵ درصد، انستيتو پاستور با ۱۲۷ درصد، دانشگاه شهيد باهنر با ۱۲۳ درصد، دانشگاه آزاد اسلامي با ۱۱۷ درصد، دانشگاه زنجان با ۱۱۵ درصد، دانشگاه اراك ۱۰۹ درصد و دانشگاه علوم پزشكي مشهد ۱۰۹ درصد.
دانشگاه تهران با ۲/۱۱ درصد كل مقالات مقام اول را دارد و پس از آن دانشگاه صنعتي شريف با ۲/۸ درصد، دانشگاه تربيت مدرس با ۸ درصد، دانشگاه علوم پزشكي تهران با ۴/۷ درصد، دانشگاه شيراز با ۷درصد، دانشگاه پزشكي شهيد بهشتي با ۱/۶ درصد، دانشگاه اميركبير با ۵/۵ درصد و پژوهشگاه دانش هاي بنيادي با ۲/۵ درصد در مراحل بعدي قرار دارند.
همچنين از ميان دانشگاه ها و مؤسسات علمي كشور، ۱۰ دانشگاه برتر كه با بالاترين تعداد مقاله را داشته اند، مي توان از رشته شيمي دانشگاه شيراز با ۵۳ مقاله، ۵/۸ درصد كل مقالات نام برد و پس از آن دانشگاه هاي تربيت مدرس با ۹/۷ درصد، بوعلي سينا با ۱/۶ درصد و تهران با ۵ درصد قرار گرفته اند.
در رشته پزشكي دانشگاه پزشكي تهران با ۹۱ مقاله، ۴/۲۰ درصد كل مقالات اين رشته را داشته و پس از آن به ترتيب دانشگاه هاي پزشكي شيراز با ۴/۱۱ درصد و پزشكي شهيد بهشتي با ۵/۱۰ درصد در رتبه هاي بعد قرار دارند.
دانشگاه صنعتي شريف در رشته مهندسي با داشتن ۵۵ مقاله، ۱/۱۳ درصد كل مقالات اين رشته را تهيه كرده و پس از آن دانشگاه هاي تهران با ۴/۱۲ درصد، تربيت مدرس و علم و صنعت هر كدام با ۱/۸ درصد و اميركبير با ۱/۷ درصد قرار دارند.
در رشته فيزيك دانشگاه صنعتي شريف با ۴۷ مقاله، ۷/۱۶ درصد كل مقالات فيزيك را ارائه داده و سپس پژوهشگاه دانش هاي بنيادي با ۵/۱۳ درصد، مركز تحصيلات تكميلي زنجان با ۸/۷ درصد و دانشگاه صنعتي اصفهان با ۴/۶ درصد در رديف هاي بعدي قرار گرفته اند.
در رشته مواد، پژوهشگاه پليمر با داشتن ۳۰ مقاله، ۲/۱۵ درصد كل مقالات رشته را داشته و پس از آن دانشگاه هاي اميركبير با ۷/۱۳ درصد و صنعتي شريف با ۶/۱۲ درصد و تربيت مدرس با ۶ درصد بيشترين تعداد را داشته اند.
در رشته زيست شناسي، دانشگاه تهران با داشتن ۴۱ مقاله، ۴/۲۳ درصد كل مقالات اين رشته را داشته و دانشگاه هاي پزشكي تهران با ۴/۱۱ درصد، تربيت مدرس با ۲/۶ درصد، دانشگاه هاي پزشكي شيراز و اصفهان هر كدام با ۵/۴ درصد رتبه هاي بعدي را كسب كرده اند.
در رشته رياضي، پژوهشگاه دانش هاي بنيادي با ارائه ۲۲ مقاله، ۱/۱۸ درصد كل مقالات رياضي را داشته و رتبه هاي بعدي به ترتيب متعلق است به دانشگاه هاي صنعتي شريف با ۲/۱۳ درصد، اميركبير با ۳/۱۲ درصد و علم صنعت با ۶/۶ درصد. در رشته كشاورزي، دانشگاه شيراز با ۱۶ مقاله، ۴/۱۴ درصد مقالات اين رشته را به خود اختصاص داده و پس از آن به ترتيب دانشگاه هاي فردوسي با ۷/۱۱ درصد، تربيت مدرس با ۹ درصد، تهران و صنعتي اصفهان هر كدام با ۱/۸ درصد قرار دارند.در رشته زيست شناسي، دانشگاه تهران با ۱۹ مقاله، ۶/۳۰ درصد كل مقالات اين رشته را داشته و سپس دانشگاه شيراز، پژوهشگاه زلزله شناسي و مهندسي زلزله و دانشگاه اميركبير هر كدام با ۸ درصد به طور يكسان قرار گرفته اند.
دانشگاه شيراز، در رشته علوم و آموزش با ۹ مقاله، ۵/۱۹ درصد كل مقالات اين رشته را تهيه كرده و سپس دانشگاه هاي تربيت مدرس، صنعتي شريف و علم و صنعت هر كدام با ۶/۸ درصد در رديف بعدي قرار گرفته اند.
در رشته كامپيوتر، دانشگاه اميركبير ۷ مقاله ارائه داده كه ۱۷ درصد كل مقالات اين رشته را شامل مي شود و پس از آن دانشگاه هاي صنعتي شريف با ۶/۱۴ درصد و تهران با ۷/۹ درصد قرار گرفته اند و بالاخره در رشته زيست محيطي دانشگاه هاي اصفهان و تهران به ترتيب با ۳/۳۳ درصد و ۲/۱۴ درصد بيشترين مقاله را ارائه كرده اند.
ضريب تأثير متوسط
در مقايسه ميانگين ضريب تأثير مقالات هر رشته در جهان با متوسط ضريب تأثير مقالات در سال ۲۰۰۳ و ۲۰۰۲ ايران مشاهده مي شود كه در رشته هاي پر توليد شيمي، پزشكي، فيزيك و مهندسي تغيير محسوسي به چشم نمي خورد و هر چهار رشته اختلاف موقعيت سابق خود را حفظ كرده اند. در نتيجه موقعيت سابق نسبت به معدل جهاني حفظ شده است يعني معدل ضريب تأثير در مورد رشته هاي فيزيك و مهندسي بالاتر از معدل جهاني است و رشته پزشكي تقريباً معادل ضريب متوسط جهان و در مورد رشته هاي شيمي و زيست پايين تر از معدل جهاني است. در ساير رشته هاي كم توليد تر مانند كشاورزي، رياضيات، زمين شناسي و مواد هم همان موقعيت سابق حفظ شده است. فقط در زمينه محيط زيست افت ضريب تأثير مشهود است و از موقعيت بيشتر از ضريب جهان به موقعيت كمتر از آن كاهش يافته است.
به طور كلي مي توان گفت كه در سال گذشته ميلادي ضريب تأثير رشته فيزيك نسبت به يك سال قبل آن باز هم افزايش يافته و با معدل جهاني فاصله بيشتر و بالاتري گرفته، رشته پزشكي كه در سال ۲۰۰۲ از معدل جهاني بالاتر بوده است، در سال ۲۰۰۳ از آن كمتر شده و رشته هاي مواد، مهندسي و كشاورزي بالاتر از ميانگين جهاني قرار گرفته اند. آنچه تحت عنوان علوم و آموزش نام گذاري شده از معدل جهاني بسيار پايين تر است.
- وضعيت دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي بر حسب ضريب تأثير
- در رشته فيزيك معدل جهاني ۴۱/۱ است و در ايران در هر ۱۰ دانشگاه و مؤسسه برتر نسبت به جهان از ضريب بالاتري برخوردارند. بالاترين ضريب تأثير متوسط با ۲۷/۳ مربوط به پژوهشگاه دانش هاي بنيادي است و پس از آن دانشگاه فردوسي با ۱۵/۳ و مركز تحصيلات تكميلي زنجان با ۳۴/۲ قرار دارد.
در رشته كشاورزي معدل جهاني ۵۳ درصد است. در ايران پنج دانشگاه داراي ضريب تأثير بيشتري نسبت به متوسط جهان مي باشد. بالاترين ضريب تأثير متعلق است به دانشگاه صنعتي اصفهان با ۰۴/۱ و سپس دانشگاه تربيت مدرس با ۰۲/۱ و دانشگاه شيراز با ۸۶ درصد.
در رشته مهندسي معدل جهاني ۴۴ درصد است در حالي كه در ايران ۹ دانشگاه نسبت به معدل جهاني ضريب بالاتري را دارا مي باشند. دانشگاه خواجه نصير با ميانگين ضريب تأثير ۲/۱ در رده اول است و پس از آن دانشگاه هاي فردوسي با ۹۶ درصد و تربيت مدرس با ۸۲ درصد قرار گرفته اند.
معدل جهاني در رشته «مواد»، حدود ۷۶ درصد است در حالي كه ۷ دانشگاه از ضريب متوسط بيشتري نسبت به آن برخوردار هستند و دانشگاههاي صنعتي اصفهان با ۱۷/۱، شيراز با ۸۹ درصد و تربيت مدرس با ۸۸درصد به ترتيب بالاترين ميانگين ضريب تأثير را كسب كرده اند.
معدل جهاني در رشته كامپيوتر، ۵۹ درصد است و ۴ دانشگاه نسبت به معدل جهاني داراي ضريب تأثير بالاتري هستند. دانشگاه صنعتي اصفهان با داشتن ضريب تأثير ۱۹/۱ از معدل جهاني بالاتر بوده و در ميان ۱۰ دانشگاه و مؤسسه برتر در اين رشته رتبه اول را دارد و پس از آن دانشگاه هاي تهران و شيراز به ترتيب با ۷۷ درصد و ۷۴ درصد جاي گرفته اند.
در رشته پزشكي ۳ دانشگاه و مؤسسه ايران از ضريب تأثير بيشتري نسبت به معدل جهاني كه ۵۱/۱ است، برخوردارند. دانشگاه تربيت مدرس با داشتن ضريب تأثير ۱۳/۲ در مرتبه اول و سپس انستيتو پاستور با ۹۲/۱ و دانشگاه پزشكي تهران با ۶۵/۱ در رتبه هاي دوم و سوم قرار گرفته اند. در رشته رياضي معدل جهاني ۴۹ درصد مي باشد و فقط دانشگاه علم و صنعت ايران با داشتن ضريب تأثير متوسط ۵۷ درصد وضعيت بهتري دارد و پس از آن دانشگاه صنعتي شريف با ۴۶ درصد و دانشگاه شهيد بهشتي با ۴۴ درصد قرار مي گيرند.
معدل جهاني رشته زمين شناسي ۹۳ درصد است در حالي كه پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله با داشتن ضريب تأثير ۰۳/۱ و دانشگاه تهران با ۰۲/۱ نسبت به معدل جهاني از ضريب بالاتري برخوردار هستند بعد از آنها دانشگاه تبريز با ميانگين ضريب تأثير ۹۱ درصد قرار مي گيرد. در رشته زيست محيطي معدل جهاني ۰۳/۱ است و دانشگاه هاي اميركبير با ضريب تأثير ۸۶/۲ و سيستان و بلوچستان با ۹۱/۱ از معدل جهاني بالاتر است. پس از اين دو دانشگاه، دانشگاه تهران با ميانگين ۷۶ درصد قرار گرفته است.
معدل ضريب تأثير جهاني رشته زيست شناسي ۷۴/۱ است در حالي كه ۴ مؤسسه و دانشگاه يعني انستيتو پاستور با ۹۱/۲، دانشگاه هاي پزشكي شيراز با ۷۷/۲، پزشكي شهيد بهشتي با ۰۹/۲، پزشكي تهران با ۹۳/۱ نسبت به آن ضريب تأثير بيشتري را كسب كرده اند. در رشته شيمي معدل جهاني ۵۶/۱ اعلام شده در حالي كه دانشگاه هاي صنعتي شريف با داشتن ضريب تأثير متوسط ۷۵/۱ و شيراز با ۷/۱ نسبت به آن رتبه بالاتري را دارند و پس از آنها مؤسسه رازي با ۳۳/۱ و دانشگاه تربيت مدرس با ۲۷/۱ قرار گرفته اند.
|