شنبه ۱۰ مرداد ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۵۲
در شهر
Front Page

اين دختر ايراني در ۱۶ ماه دور دنيا را ركاب زد
بسم الله گفتم و راه افتادم
با آدم هاي خيلي خوبي برخورد كردم و به نقاطي پا گذاشتم كه انگار تكه اي از بهشت است. من پرچم دست نويس صلح را هر جا مي  رفتم، برمي افراشتم. چون به اعتقاد من صلح فقط مال ايراني ها نيست 
نمي  شد تمام اين ۱۶ ماه را كنسرو بخورم. نان هاي خوشمزه و پنيرهاي خوشمز ه اي در اروپا بود. صبح ها سعي مي  كردم حتما نيمرو بخورم
عكس: هادي مختاريان 
012249.jpg
همه چيز از فيلم تولد يك پروانه مجتبي راعي شروع شد. ماجراي نوجواني پاكدل كه بسم الله گفت و روي آب راه رفت و پوپه هم عاشوراي سال ۸۱ بسم الله گفت.

گزارش اول 
سهيلا بيگلرخاني 
انگار هنوز هم خواب ركاب زني در سرزمين هاي دور را مي  بيند. غرق در تماشاي فيلمي از روزهاي اقامتش در فرانسه است، وقتي وارد مي  شوم.
از سوي سازمان يا نهاد دولتي حمايت مالي نشدم. گويي اين نكته را مهم تر از همه حال و احوال سفرش مي  داند كه ابتدا از آن مي  گويد. پر انرژي لب به سخن مي  گشايد. اعتماد به نفسي خودنمايانه ميان لحظه لحظه رفتار و گفتارش به چشم مي  خورد.
انگار با زبان بي  زباني بگويد، «مقابلم كم بياوريد.» ۸ ماه به همه نهادها و سازمان ها و ادارات دولتي و غيردولتي كه مي  توانسته نامه نوشته و سرزده تا عاقبت با قطع اميد از همه، فروردين سال ۸۲ راهي سفر دور دنيا با دوچرخه شده است. با اين وصف لابد بايد مقابلش كم بياوريم. رشته كلام گاه به گاه از دستش در مي  رود، وقتي به تكه اي از فيلم مي  رسد كه نياز به توضيح دارد؛ «اين كنفرانس مطبوعاتي است كه در فرانسه برايم ترتيب داده شد.»... «اين هم... برج ايفل...» فيلم گزارشي تصويري است كه خبرنگاري فرانسوي آن را تهيه كرده. پوپه در تمام صحنه ها با حجاب كامل اسلامي ظاهر شده است . آن حجاب و چند كاغذ پرينت روي ميز كه عكس هايي است از دوچرخه سواري زني با لباس هاي كوتاه ورزشي تضادي را شكل مي  دهد. انگار كسي قصد شوخي با پوپه مهدوي  نادر را داشته، چه اين عكس ها در برخي از سايت هاي خبري با نام او منتشر شد.
كنجكاوي جزو لاينفك خبرنگاري است. مساله عكس ها حتي قبل از ملاقات با پوپه ذهنم را قلقلك مي  داد و حالا كه كنار او نشسته ام، به يكباره ميان كلامش مي  پرم: «اين عكس هاي شماست؟ شنيده ايم آنجا...»
امان نمي  دهد. سرش را به تاسف مي  جنباند و نگاهي تلخ با مادرش رد و بدل مي  كند: «نمي  دانم، كار كي بود،... شايد كسي كه با من يا دوچرخه سواري لج بوده... ببينيد، اصلا شباهتي به من دارد!؟... مشخص است كه اين يك مدل است!... به فيگورها و ژست هايش نگاه كنيد... تازه او روي بازويش خالكوبي دارد...» نگاهي دقيق به عكس ها، تفاوت هاي دهان و بيني دخترك مدل را با پوپه لو مي دهد، حتي از زير عينك بزرگ آفتابي و كلاه دوچرخه سواري. مادرش به تكميل گفته هايش برمي آيد كه، پوپه در ايران هم كاملا محجبه است و پوپه ادامه مي   دهد:
«اين اعتقاد من است.»
از راه رفتن روي آب تا دور دنيا
نفسي تازه كنيد، تا برويم سراغ اول ماجرا. پوپه مهدوي نادر، متولد سال ۱۳۵۲، فرزند اول خانواده. خواهر بزرگتر، پگاه و پرناز، دختر يك خانواده متوسط، پدري با شغل آزاد و مادري خانه دار. اواخر سال۱۳۸۱ نيت مي  كند با دوچرخه دنيا را بچرخد و سرآخر براي زيارت خانه خدا به مكه برود. خودش اين مقصد آخري را عامل برداشته شدن سدهاي بي  شمار فراروي سفر ۱۶ ماهه مي  داند.
«اواخر سال ۸۱ عاشورا بود. خانه اقوام بوديم و كسي داستان پسركي را كه روي آب راه رفت تا به مدرسه برسد، نقل كرد؛ پسركي كه تنها ابزار حركتش بسم الله بود. به خدا گفتم، بسم الله من كه هرگز مثل بسم الله اين پسر نيست، اما مي خواهم حركت كنم و از تو مي  خواهم كمكم كني.» و همين شد كه پوپه روز اول فروردين ماه ۱۳۸۲ با ۳۵۰ دلار پول قرضي و وسيله اي اندك به راه افتاد. اما جنگ عراق و اوضاع بلبشوي آنجا و تركيه او را نرفته به خانه بازگرداند، تا اين بار روز چهاردهم، سفرش را با پرواز به سوي ايتاليا و از واتيكان آغاز كند. «هيچ كس مرا باور نكرد. پس از ۸ ماه دوندگي تنها آقاي نيكخواه، آقاي ايثاري   و آقاي ملك روي هم ۹۰۰ هزار تومان به من كمك نقدي كردند. حتي مجبور شدم دوچرخه ام را هم از اين پول بخرم. من با دوربيني سفرم را آغاز كردم كه يك روز كار مي  كرد و روز ديگر خراب بود.» تصويري از فيلم كه او را در حال بستن وسايلش با طناب نشان مي  دهد را گواه مي  گيرد، «من وسايلم را با يك بند به هم مي  بستم.» يك كيسه خواب، يك چادر سفري و ساك كوچكي از وسايل ضروري، تنها وسايل او در سفر به دور دنياست.«روز ۱۴ فروردين با هواپيما به ايتاليا رفتم و با همكاري و مشايعت كاردينال مارتينو، رئيس شوراي عدالت و صلح واتيكان سفرم را آغاز كردم. يادم هست روز آغاز سفر در ايتاليا خيلي ها به بدرقه ام آمده بودند، در حالي كه اينجا اعضاي خانواده ام تنها بدرقه كنندگان بودند.»
012252.jpg
با ۳۵۰ دلا ر پول قرضي سفر به دور دنيا را آغاز كرد، اما حالا  او نه تنها قرض ندارد حتي...

تبليغ براي زنان ايراني 
«به نام عشق، دوستي و صلح جهاني» اين شعار دختر جوان ايراني بوده وقتي تصميم به سفر گرفته. با اين حال به گفته خودش بيش از شعار، سفرش مبلغ ايران و ايراني ها بوده است. «بعضي  فكر مي  كردند، مردم در ايران هنوز با شتر مسافرت مي  كنند. برخي ديگر ايران را يكي از كشورهاي عربي مي  دانستند. بعضي ها هم وضعيت زنان ايراني را چيزي مشابه زنان طالبان تصور مي  كردند. من سعي مي  كردم، در مورد ايران و زنان ايراني توضيح بدهم؛ اينكه حالا بيش از ۵۰ درصد دانشجوهاي ايراني زن هستند.» اما خودش «دو ترم حسابداري خوانده و بعد ترك تحصيل كرده.»
بعد از آن نيز كلاس هاي اين رشته را گذرانده، با اين حال اين دوره را نيز به دلايلي كه بازگويي آن برايش جذاب نيست، بدون گرفتن مدرك به پايان برده است.
واكنش مسوولان 
مسوولان ايراني هم واكنش نشان دادند. دوربين ديجيتال هديه دفتر فرهنگي ايران در فرانسه نخستين حمايت مديران ايراني است. دكتر ظريف، نماينده ايران در سازمان ملل در آمريكا نيز او را براي گرفتن ويزا كمك مي  كند و نهايت اينكه خسروآبادي از سازمان جهانگردي و ايرانگردي و دو نفر از نمايندگان كميته دوچرخه سواري بانوان به عنوان مشتي نمونه خروار در مراسم استقبال پوپه در فرودگاه مهرآباد حضور مي  يابند. بليت برگشت به ايران را نيز ميهمان ابتكار، رئيس سازمان حفاظت محيط زيست مي  شود. «خانم ابتكار كه به چين آمده بود، بليت هواپيماي من را تقبل كرد.»
دردسرهاي يك سفر
براي كساني كه بالش هميشگي و تختخواب راحتشان رابا هيچ چيز عوض نمي  كنند، يا آنهايي كه غذاي به موقع و مطابق با ذائقه شان از هر چيز ديگري مهم تر است، يا آنهايي كه دلشان مي  خواهد برچسب مرفه حتي در سفرها هم روي پيشانيشان جا خوش كند، تصور سفري روي دوچرخه، توي چادر و با امكانات محدود شايد زجر آورترين تصور روزگار باشد. اما دختر قصه ما در كمپ سايت هاي اروپايي چادر مي  زده، يا درمراكز ارزان قيمت مخصوص جوانان شب را به صبح مي  رسانده. درآمريكا هم ميهمان ايراني ها و آمريكايي  ها بوده، درهند و نپال و تبت و چين هم ميهمان مردم.«نمي  شد تمام اين ۱۶ ماه را كنسرو بخورم. نان هاي خوشمزه و پنيرهاي خوشمزه اي در اروپا بود. صبح ها سعي مي  كردم حتما نيمرو بخورم...» انگار چيزي به ياد آورده  باشد. «البته محدوديت حلال بودن گوشت را هم داشتم...»
هزينه هاي اين سفر را هم در ميانه راه يك ايراني مقيم آمريكا و پسرعمه اش كه او هم مقيم آمريكاست، برايش مي  فرستادند. تنها مقررات مشرف شدن به حج تمتع او را كمي معطل مي  كند. «عربستان به زنان مجرد زير ۴۵ سال ويزاي حج تمتع نمي  دهد. كساني كه از ايران مي  روند، با گروه اعزام مي  شوند كه مشكلي ندارند... من هم پس از رايزني هاي بسيار با گروه ايراني هاي مقيم آمريكا به حج رفتم. همانجا دوچرخه  اولم را به ايران فرستادم ودر چين دوچرخه ديگري خريدم.»
تكه هاي گمشده بهشت و پرچم جهاني 
او خوشحال است به خاطر تمام كساني كه در سفر با آنان دوست شده. «شنونده بسم الله شنونده خوبي بود... در تمام سفر انگار گارد حفاظتي داشتم... با آدم هاي خيلي خوبي برخورد كردم و به نقاطي پا گذاشتم كه انگار تكه اي از بهشت است. من پرچم دست نويس صلح را هر جا مي  رفتم، برمي افراشتم. چون به اعتقاد من صلح فقط مال ايراني ها نيست. مردي ۷۰ ساله در پارك لوكزامبورگ وقتي مرا ديد، گريه كرد. او مي  گفت تو مرا ياد روزهاي جواني خودم مي اندازي. من هم با تي شرتي به آرم صلح بر تن و كوله پشتي بر دوش دور دنيا سفر كردم.»
اكنون پرچم دست نويس او با امضاهاي مردمي كه در راه با آنان آشنا شده، بهترين سوغات اين سفر ۱۶ ماهه است. روي پرچم مي  تواني جملاتي را به تمام زبان هاي دنيا پيدا كني.
هر كسي با لغات خود جمله اي را در آرزوي صلح جهاني بر روي پرچم نگاشته است.
حجاب او در اروپا و آمريكا براي مردم آنجا توجيه پذيرتر از چين بود. «در چين حداقل روزي ۸-۷ دفعه از من مي  پرسيدند، تو گرمت نيست، اما در اروپا به حوزه خصوصي آدم ها كمتر وارد مي  شوند.»
آرامش پس از توفان 
دختري كه سال هاي نوجواني را با سفرهايي با پاي پياده در ايران به سر آورده ، طبيعي است كه در جواني روزي به فكر سفر با دوچرخه بيفتد.
«ورزش اصلي من كوهنوردي است. هيچ گاه عضو هيچ گروه دوچرخه سواري نبودم. اولين بار وقتي ۱۸-۱۷ ساله بودم با يك گروه پاي پياده به سفر رفتم.» اكنون در پايان سفر ۱۶ ماهه اش و وقتي به گفته خودش وظيفه و رسالت خود را انجام داده، به نظر مي  رسد، آنقدر آماده شده است كه به زندگي مجردي خود خاتمه دهد. «تصميم گرفته ام، ازدواج كنم... ان شاءالله يك آدم خوب و مهربان را انتخاب مي  كنم...»
انگار، حالا ديگر دنبال آرامشي در سكون مي  گردد نه هيجان سفر.

ستون ما
سايكلوتوريسم  سفر در جهان با دوچرخه
حميد ذاكري 
«توريسم يعني ديدن، شنيدن، حضور داشتن و درك ساختارهاي فرهنگي، اجتماعي، جغرافيايي و تاريخي تازه به منظور گسترش بينش فردي و اجتماعي، در كنار تاثيرات متقابل كه منجر به انتقال فرهنگ ها، تبادل انديشه ها و در نهايت اعتلاي كمي و كيفي جهان و انسان مي  شود.»
بي  گمان، اگر آنچه گفته شد تعريف كاملي از توريسم نباشد، كه نيست، اما بخش عمده اي از معناي جهانگردي يا توريسم را در خود دارد.
بدين معنا، يكي از بهترين، مفيدترين و بانشاط ترين روش هاي توريسم سايكلوتوريسم يا «جهانگردي با دوچرخه» است كه خوشبختانه نه تنها درسطح بين المللي بسيار مورد اقبال قرار گرفته، بلكه در داخل نيز گروهي از جوانان ما به اين مهم روي آورده اند- گرچه تلاش هايي كه در ايران صورت گرفته صرفا جنبه فردي داشته و تنها توسط تني چند از جوانان پرشور و با هموار ساختن بسي رنج بر خويش، بدون كمك تقريبا هيچ كس، انجام شده است.
سايكلوتوريسم را شايد بتوان بيش از هر پديده ديگر توريستي، به مفهوم توريسم نزديك دانست: در اين روش جهانگردي، فرد يا افرادي كه با هم از مقصدي به راه مي  افتند، لحظه  لحظه سفر را حس مي  كنند و مي  چشند.
آنان در گذر خويش، روستاها، قصبه ها، شهرك و شهرها را زيرپا مي  گذارند. با آدم ها روبه رو مي  شوند، با آنان مي  نشينند، مي  آموزند و مي  آموزانند.
سفر با دوچرخه، اگرچه ممكن است با يك انگيزه ساده- سفر در جهان- آغاز شود، اما به سرعت ابعادي گسترده تر مي  يابد و كم كم به سفر در جان بدل مي  شود.
بالشخصه با دو، سه نفر از سايكلوتوريست ها برخورد داشته ام. آدم هايي بسيار ساده به نظر مي  رسيدند كه پا در ركاب كرده و كوشيده اند كاري بزرگ را به ثمر رسانند و خود را- حداقل- براي خود ثابت كنند. اما كمي كه سخن با آنان به درازا كشيده ، خود را با فيلسوف هايي مواجه ديده ام كه سفر ملموس، گذار در ميان آدم ها و جاها، جانشان را چنان سرشار ساخته كه نگاهشان به هستي و فرآيندهاي گوناگون آن سخت عميق و شنيدني شده است.
سفر با دوچرخه را يك تنوع نپنداريم؛ بسي گرامي تر و عميق تر از آن است. سفر با دوچرخه مي    تواند به يك سكو تبديل شود؛ سكويي براي پرتاب انسان ساكن به انسان در حركت.
سفر با دوچرخه، مسافر را با خود به جهاني عظيم و پركنار و گوشه مي  برد، جهاني كه هرگز از طريق سفر با اتومبيل يا هواپيما نمي  توان به آن رسيد. شما با هواپيما از يك نقطه به نقطه ديگر مي  رويد، همين اما با دوچرخه جهان را سير مي  كنيد.
در اين باره در صفحه «سفر و طبيعت» بيش سخن خواهيم گفت.

خانه داري بيكاري نيست
مشاغل خانگي رسميت پيدا مي كنند
012258.jpg
به نظر شوراي شهر تهران توسعه مشاغل خانگي يكي از راه هاي موثر در جهت اشتغال زايي زنان است 
آزاده بهشتي
در گذشته بيشتر نيازهاي زندگي توسط اعضاي خانواده برطرف مي شد، اما تحولات اجتماعي، وابستگي خانواده ها به جامعه را بيشتر كرده است. در اين ميان فعاليت اقتصادي خانواده ها در قالبي نو، ظهور كرده و كسب و كارهاي خانگي به  عنوان يكي از ابزارهاي كارآمد كسب درآمد و رفع غير مستقيم نيازهاي خانواده شناخته شده است.
شوراي شهر تهران به عنوان نهاد مديريت شهري، توسعه مشاغل خانگي را به عنوان يكي از راهكارهاي شناخته شده و موثر در جهت اشتغالزايي و رفاه شهروندان به ويژه زنان در صدر برنامه هاي خود قرار داده است وسعي كرده تا مساله اشتغال خانگي در جامعه شهري تهران را به شيوه اي بديع احيا كرده، ساماندهي و سازماندهي مجدد كند.
نرخ بالاي بيكاري و شرايط اقتصادي كشور، ايجاد اشتغال را به يكي از مهمترين دغدغه  نهادها و سازمان هاي كشور تبديل كرده است. افزايش روز افزون جمعيت، افزايش تعداد بيكاران را به همراه دارد و اين موضوع افراد زيادي را بر آن داشته است تا براي امرار معاش به مشاغل خانگي روي آورند، از همين رو «طرح ساماندهي مشاغل خانگي» در شوراي شهر به بحث و بررسي گذاشته شده است.
رسول خادم، رئيس كميسيون فرهنگي و اجتماعي وزيست شهري، اين طرح را در حال حاضر طرحي كلي مي داند كه چندان نمي توان به آن پرداخت. وي مي گويد: «ساماندهي مشاغل خانگي اين امكان را فراهم مي سازد تا كساني كه در اين حوزه فعاليت مي كنند داراي حقوق مشخص باشند و به لحاظ كاري استانداردهاي مشخصي براي اين مشاغل تعريف شود.»
به زعم خادم با توجه به تنوع مشاغلي كه در اين حوزه وجود دارد بايد جايگاه هر يك از مشاغل تعريف شود تا شهرونداني كه از خدمات مشاغل خانگي استفاده مي كنند، نسبت به هويت فردي، ارايه كننده خدمات،داراي شخصيت حقوقي و به لحاظ تخصصي فردي، آگاه باشند. مشاغل خانگي علاوه بر اشتغالزايي براي افراد مي تواند براي يك يا چند نفر از اعضاي خانواده يا اطرافيان وي نيز شغل آفريني كند. اين نوع اشتغال نيازمند امكاناتي فراتر از آنچه در چارچوب يك منزل مسكوني مي گنجد، ندارد و نبايد هيچگونه اختلالي در زندگي شهروندان و به ويژه همسايگان پديد آورد.
افرادي كه به مشاغل خانگي اشتغال دارند با گذراندن دوره هاي تخصصي، گواهينامه دريافت مي كنند. خادم با تاكيد بر اين مساله مي گويد: «اين گواهينامه، كار فرد را قابل اطمينان مي كند. علاوه بر اين فرد هم به لحاظ شخصيت اجتماعي وهم از نظر شخصيت كاري شناسنامه دارد واز اين رو زماني كه در منزل حضور مي يابد و امور خانه به او سپرده مي شود، فرد مطمئني است». اشتغال خانگي به دو صورت كار در خانه و كار براي خانه است. دردسته اول - كار در خانه - فرد با توجه به توان و ابتكار خود به توليد و ارايه كالا به بازار در منزل مي پردازد. به عبارتي تمام فرآيند توليد يك محصول توسط وي در منزل انجام مي شود و يا توليد وي قسمتي از يك زنجيره توليدي است كه با فعاليت ساير اجزاي زنجيره تبديل به محصول نهايي مي شود.
در شيوه كار براي خانه، يك يا چند نيروي كار خدمات مورد نياز، يك يا چند خانوار مانند آشپزي ، پذيرايي، نظافت ، نگهداري كودكان يا سالخوردگان و معلولان و ... را خارج از منزل خود انجام داده و در قبال آن مزد دريافت مي كند.
رئيس كميسيون فرهنگي واجتماعي و زيست شهري شوراي شهر تهران در ارتباط با مشاغل خانگي كه جنبه توليدي دارند، معتقد است دستگاه هاي مختلف با هماهنگي يكديگر از مشاغلي كه در فرآيند بازار و توليد جايگاه مهمي دارند و سيستم عرضه تقاضاي آنها تعريف شده است، حمايت مي كنند.
وي اين حمايت ها را از آن جهت كه بسياري از مشكلات بر سر راه مشاغل خانگي را حل خواهد كرد، مفيد مي داند و مي گويد: «با حمايت دستگاه هاي مختلف ديگر مشكلاتي نظير عدم قبول در بازار و نبود آگاهي و دانش لازم در زمينه اين مشاغل وجود نخواهد داشت. با حمايت دستگاه ها، توليد كنندگان مي توانند محصولاتشان را از توليد تا فروش و عرضه به راحتي پيش ببرند و سود حاصله در اين عرضه و تقاضا به راه اندازي سيستم مشاغل خانگي توليدي كمك خواهد كرد.»
وي با اشاره به نقش هماهنگي، ساماندهي و نظارتي شوراي شهر در اين زمينه، مي گويد: «حمايت هاي شوراي شهر و دستگاه هاي دخيل در اين زمينه باعث مي شود تا اين مشاغل شكل گرفته نظام مند شود و قاعده خاصي پيدا كند و در عين حال نظارت كافي بر آن وجود داشته باشد.»
از اين رو شوراي شهر تهران طي مطالعه، شناسايي و طبقه بندي مشاغل خانگي، به اطلاع رساني، فرهنگسازي و آموزش عمومي پرداخته و به سياست گذاري، اولويت بندي و سازماندهي حمايتي و اجرايي مي پردازد و در نهايت، نظارت، ارزشيابي و اصلاح سيستم در مرحله آخر صورت مي گيرد.
رسول خادم به استفاده از قوانين براي قانونمند كردن و استانداردسازي كالاها اشاره مي كند و مي گويد: «در يك حالت قوانين موجود، مطابق با وضعيت دستگاه ها و سازمان هاي اجرايي در كنار هم قرار مي گيرد. با اين وجود ما بايد يك سيستم اجرايي مناسب در اين زمينه تعريف كنيم كه در صورتي كه در اين سيستم اجرايي حلقه مفقوده اي وجود داشته باشد، توسط شوراي شهر پيگيري شود.»
در ساماندهي مشاغل خانگي، هر سازماني مطابق قوانين خود مسووليتي دارد كه در كنار هم قرار مي گيرد و مطابق با آئين نامه اجرايي تعيين شده، به فعاليت مشغول مي شوند و در صورتي كه خلا قانوني و اجرايي وجود داشته باشد، توسط شوراي شهر تعريف مي شود.
اداره كل سازمان آموزش فني حرفه اي، اداره كل كار و امور اجتماعي، سازمان مديريت و برنامه ريزي، سازمان صنايع دستي، اداره كل بازرگاني، كميته امداد امام خميني(ره) ، تشكل هاي غيردولتي مرتبط، دانشگاه هاي مرتبط با حوزه وزارت علوم و تحقيقات و فن آوري در تهران، دانشگاه آزاد و سازمان بهزيستي به عنوان سازمان هاي دخيل در اين موضوع، بيشتر نقش آموزشي وحمايتي از مشاغل خانگي را برعهده دارند.
رسول خادم مي گويد: «اين سازمان ها بيش از هر چيز به موضوع آموزش و تعريف استانداردهاي اين مشاغل مي پردازند كه اين دستگاه هاي اجرايي بيشتر گروه مخاطب را مورد توجه قرار مي دهند.»
اطلاع رساني، فرهنگسازي و آموزش عمومي بيشترين و مهمترين نقش را در ساماندهي مشاغل خانگي به عهده دارد. خادم معتقد است بسياري از خانواده ها از بسياري از فرصت هايي كه در اين زمينه در اختيار آنها است، آگاه نيستند در صورتي كه مشاغل خانگي هم، در جهت سرگرمي و اوقات فراغت و هم در جهت توليد يك كار و كالايي كوچك در حوزه صنايع دستي با ابزار و وسايل مختلفي كه در اختيار شهروندان است مورد استفاده قرار مي گيرد.
ترويج و اشاعه روحيه خلاقيت و كارآفريني در عرصه مشاغل خانگي، اطلاع رساني و آموزش عمومي دراين خصوص، در كنار شناخت مدافع و مشكلات اجرايي سيستم و نظارت بر گردش كار توسط دستگاه هاي مرتبط با طرح، اصلاح و توسعه سيستم حمايتي و اجرايي مشاغل خانگي و بررسي راهكارهاي حمايتي اعلام شده توسط دستگاه هاي اجرايي مرتبط جهت قرار گرفتن در سيستم اجرايي و حمايتي از جمله فعاليت هاي شوراي شهر تهران براي بهتر كردن و ساماندهي مشاغل خانگي است.

شيمي؛۱۱
دست مريزاد به تيم دانش آموزي المپياد شيمي كه به مقام يازدهم جهان دست پيدا كردند. اگرچه از دانش آموزان باهوش ايراني انتظار بهتر از اين مي  رفت، ولي بپذيريد كه قرار گرفتن در مقام يازدهم جهان سعادتي نيست كه نصيب هر كسي شود. تيم دانش آموزي المپياد شيمي ايران با كسب ۳ نشان نقره و يك نشان برنز به مقام يازدهم المپياد جهاني شيمي دست يافت. سي و ششمين المپياد جهاني شيمي از بيست و هشتم تيرماه تا ششم مردادماه سال جاري در شهر «كيل» آلمان برگزار شد.
در اين رقابت علمي كه ۲۳۳ دانش آموز از ۶۱ كشور جهان شركت داشتند، سيداسماعيل سيدان، هامون طهماسبي و امير صابري به مدال نقره و رضا نصيري محلاتي به مدال برنز دست يافتند.

خشونت پليس عراق با زائران ايراني
باز هم يك هشدار به زائران ايراني عتبات عاليات. پليس عراق با ورود غيرقانوني زائران ايراني به شدت برخورد مي كند و بهتر است مشتاقان زيارت قبور اهل بيت(ع) در سفر به عتبات عاليات از راه هاي قانوني و مطمئن استفاده كنند. يكي از زائراني كه به تازگي از عراق بازگشته است، ضمن تشريح نحوه برخورد خشونت آميز پليس با زائران از مردم كشورمان خواست از سفر غيرقانوني به عراق جدا خودداري كنند. به گفته وي پليس عراق بيش از ۲۰ ايراني را كه از راه غيرقانوني واردعراق شده بودند بازداشت كرده و در بدترين زندان ها نگهداري مي كند، به نحوي كه زندانيان مجبورند در محيطي نامناسب گرماي ۵۰ درجه را تحمل كنند. اين منبع مطلع افزود: «بازداشت شدگان ايراني در زندان هاي بدره و كوت نگهداري مي شوند كه براساس قوانين عراق ممكن است مجازات هايي تا ۱۵ سال زندان نيز براي آنها تعيين شود.»

گازسوز كردن خودروها
ما مي گوييم خودروهاي خود را گازسوز كنيد كه هزينه زيادي ندارد. يك هزار و ۲۰۰ دلار برابر با يك ميليون تومان هزينه اي نيست كه تاكسيرانان محترم از آن فرار مي كنند. يك كارشناس خبره كه نخواست نامش فاش شود طي يك اعلام نظر بسيار كارشناسي اعلام كرده است كه اين يك ميليون تومان در مدت كمتر از ۹ ماه قابل برگشت است.
قلم سبز ايران گزارش داد كه براساس برآوردهاي اوليه در حال حاضر ميانگين مصرف بنزين هر تاكسي در شهرها حدود ۳۰ ليتر در روز است كه اگر به جاي بنزين از گاز طبيعي (CNG) در تاكسي استفاده شود سالانه بيش از يك هزار و ۶۰۰ دلار در مصرف سوخت صرفه جويي حاصل مي شود.

اجرا ي برنامه هاي تابستاني در پارك آموزش ترافيك
012255.jpg
ديگر همه مي دانند كه آموزش هاي سرگرم كننده بسيار موثرتر از آموزش خشك و آمرانه و تكراري است. تجربه هاي متعددي در آموزش هاي زندگي شهري ، به خوبي اين موضوع را ثابت كرده است.
سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران هم با همين تجربه برنامه هاي آموزشي - تفريحي پارك آموزش ترافيك پونك را آغاز كرد.
به گزارش روابط عمومي سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران، اين سازمان در اجراي وظايف آموزشي وهمچنين براي ارتقاي فرهنگ ترافيك، اقدام به برگزاري برنامه هاي ويژه تابستاني كرده است.
برنامه هاي پارك آموزش ترافيك پونك شامل نمايش، مسابقه، جنگ و... مي شود و براي بهبود رفتارهاي ترافيكي و آگاهي بخشي به كودكان و نوجوانان طراحي شده و اجرا مي شود. شهروندان تهراني براي بازديد از اجراي نمايش آموزشي و تفريحي مي توانند هر روز به جز جمعه ها از ساعت ۱۹ الي ۲۰ به پارك آموزش ترافيك در ميدان پونك، بلوار ميرزا بابايي ابتداي عدل شمالي مراجعه كند.
همان طور كه پيشتر اعلام شده  اجراي «نمايش شهر خوب بچه ها» هم در راستاي اجراي برنامه هاي آموزشي - تفريحي سازمان حمل و نقل و ترافيك تهران از روز پنجم مرداد در پارك دانشجو آغازشد. اين برنامه  امروز هم در پارك اوستا اجرا مي شود.

|  محيط زيست  |   تهرانشهر  |   حوادث  |   خبرسازان   |   در شهر  |   درمانگاه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |