صحنه اي كه سن ته گز و پري در كتاب شازده كوچولو به صورت نمادين درباره عشق نوشته بود براي خيلي از خواننده هاي آن كتاب، به يادماندني است. در آن فصل شازده كوچولو با يك روباه مواجه مي شود و در گفت وگو, روباه از او مي خواهد كه «اهلي اش كند». نويسنده شازده كوچولو اگر زنده بود مي ديد كه الان آدم ها در جست وجوي اهلي كردن و اهلي شدن بسياري كارها مي كنند و پولي كه فقط در آمريكا براي خريد غذاي خشك گربه پرداخته مي شود, سالانه ۲ ميليارد دلار است و مردم همين قدر پول را هم براي خريد غذاي تر گربه هزينه مي كنند. صنعت پرسودي نيست؟
|
|
در اقتصاد هركجا كه پول باشد رقابت پديد مي آيد و چون اين باور در همه جاي دنياي اقتصاد باز پذيرفته شده كه هزينه كردن پول براي تبليغات كاري مثل خريدن ميز و صندلي و ساختمان و خودكار براي شركت است، همه به نسبت سرمايه هايشان، تبليغ هم مي كنند و روش هاي تبليغات هم متنوع است. تبليغ سنتي در زمان بين پخش برنامه هاي پرمخاطب يك روش است و آگهي هاي مشابه و آشنا روش هاي مشابه محسوب مي شوند. اما بعضي از آدم ها حاضرند به سراغ روش هاي تجربي بروند و احتمال شكست هم براي آنها وجود دارد. يكي از اين آدم ها آقاي ريچارد تامپسون است كه مرتب سراغ روش هاي مختلف مي رود. يك بار برنامه تلويزيوني «مئو تي وي» را پخش مي كند كه به جاي صاحبان گربه ها, خود اين حيوانات زبان بسته را مخاطب قرار داده است و يك بار ماشين مئو را مي سازد كه در خيابان ها راه بيندازند تا مردم غذاي گربه شان را از شركت او بخرند. اين دفعه او حدود ۲۰۰ هزار دلار (تقريبا ۱۷۵ ميليون تومان) را هزينه كرده است تا اولين كافه گربه ها و آدم ها را راه بيندازد و بتواند غذاي تر گربه ها را به مردم بفروشد. تامپسون درباره اهدافش به نيويورك تايمز مي گويد: «ما تا الان فقط در زمينه غذاي خشك فعاليت مي كرديم، اما ورود به بازار ۲ ميليارد دلاري غذاي تر گربه تبليغات بيشتري مي خواهد و ما از يك واقعيت براي تبليغات جديدمان استفاده مي كنيم. الان بسياري از افرادي كه گربه دارند, مايلند بتوانند فضايي براي لذت بردن گربه شان فراهم كنند. آنها وقتي با فرزندانشان بيرون مي روند به جايي مي روند كه به بچه ها هم خوش بگذرد. در حال حاضر بسياري از افرادي كه گربه دارند، دوست دارند به جايي بروند كه حتي اگر به خودشان هم خوش نگذرد، گربه بتواند در آنجا خوشحال و راحت باشد. تا الان كسي به اين موضوع توجه نكرده بود و ما سعي مي كنيم با به وجود آوردن اين فضا، محصولاتمان را به خريداران معرفي كنيم.
تامپسون كه دوست دارد خود را به نام «گربه بزرگ شركت مئوميكس» بنامد، براي شروع كار تبليغاتي كافه اول را كه حدود ۱۰۰۰ متر وسعت دارد در روز ۲۴ مرداد در منهتن نيويورك افتتاح كرد تا با ۵ روز كار آزمايشي، بتواند بازتاب طرح خود را ببيند. درصورت موفقيت اين كافه، كافه هاي زنجيره اي مئو در سرتاسر دنيا گشوده خواهد شد. قوانين اين كافه ها فقط دوچيز خواهد بود: «ورود سگ ها وآزار و تحريك گربه ها ممنوع است.»
در اين كافه ۶ نوع غذاي گربه (مثلا گوشت بوقلمون) در كنار غذاهاي آدم ها فروخته مي شود. قيمت غذاي گربه براي هر وعده ۲ دلار (حدودا ۱۷۵۰ تومان) است، قيمت غذاي آدم ها هم طبق عرف كافه هاي نيويورك حساب خواهد شد.
در مئوميكس كافه براي آدم ها انواع بازي هاي سرگرم كننده و براي گربه ها هم چنين بازي هايي (مثل موش عروسكي) وجود دارد تا حيوان و صاحب آن از بودن در فضاي دوگانه لذت ببرند. البته يك متخصص روانشناس روحيات گربه ها به نيويورك بيزنس ري ويو گفت: «احتمالا بسياري از گربه ها از بازي كردن در حضور آدم ها و گربه هاي غريبه خجالت خواهند كشيد» و بنا به گزارشي كه از شب اول افتتاح كافه چاپ شده است، برخي از گربه ها خودشان را از چشم آدم هاي ديگر مخفي مي كردند. به نظر مي آيد آقاي تامپسون محل خوبي را براي كار تبليغي جديدش انتخاب كرده, چرا كه امروز منتهن نيويورك قلب فرهنگ و هنر روز دنيا محسوب مي شود و چون كافه نشيني هم در حال حاضر در همه جا جزو مدهاي روشنفكرانه است، بسياري كه گربه دارند احتمال دارد به اين كافه سربزنند، اما يك نكته: اصلا منهتن به عنوان پرسگ ترين قسمت آمريكا شناخته شده است!
شايد به دليل همين اگر و اماها باشد كه دور اول فعاليت كافه مئوميكس محدود خواهد بود و گربه بزرگ شركت مي خواهد نتايج فعاليتش را بررسي كند تا به جاي ديگري برسد كه خيلي دور از ذهن است: «ما سلسله كافه هايي را در برنامه داريم كه مثل هارد راك كافه, در سرتاسر دنيا شعبه داشته باشند و به عرضه غذاي گربه، غذاي آدم، سرگرمي هاي گربه، سرگرمي هاي آدم و هداياي موردپسند گربه ها بپردازند.» اين آرزو قدري دور از ذهن مي نمايد، چرا كه هارد راك كافه محلي است كه به محلي براي اجراي بسياري از بزرگ ترين هاي موسيقي دنيا بدل شده و گنجينه موزه اي از سازها و آثار و لوازم شخصي هنرمندان بزرگ هارد راك در آنجا جمع آمده است.
اما دقيق تر كه نگاه كنيم, مي بينيم كه هارد راك و گربه هم بي شباهت نيستند. هردو جست وجوي انسان ها براي دوست داشتن و دوست داشته شدن اند, از دنياي دوست زدايي شده امروز؛ دنيايي كه اهلي شدن و اهلي كردن را فراموش كرده و جاي سن ته گز و پري ها را پر نكرده است.