معماران ما در گذشته، هيچ ابائي از تجربه فرم ها و الگوهاي جديد در قالب مفاهيم مشخص نداشته اند؛ اكنون نيز روحيه تنوع طلبي و خلاقيت بشر، تحولات زمانه و پيشرفت تكنولوژي، بيان نويني از فرم در معماري مسجد مي طلبد...
مقاله
كمال يوسف پور
يكي از مهمترين گونه هاي معماري در طول تاريخ، معماري مذهبي بوده است، به گونه اي كه بخش مهمي از آثار ماندگار معماري جهان را فضاهاي آرامگاهي و عبادتگاهي تشكيل مي دهند. معماري مساجد به عنوان فضاهاي عبادتگاهي مخصوص دين اسلام، مهمترين نمود معماري اسلامي محسوب مي شود كه در پهنه گسترده جغرافياي سرزمين هاي اسلامي از تنوع و گونه گوني خاصي از نظر نحوه طراحي و چگونگي برخورد با اقليم خاص آن مناطق برخوردار است. در معماري ايراني نيز كه بخش عمده اي از تاريخ آن را دوران پس از اسلام تشكيل مي دهد، نمونه ها و گونه هاي متنوعي از مساجد در دوره هاي مختلف تاريخي و نيز در مناطق مختلف اقليمي،جغرافيايي قابل مشاهده و بررسي است. از زمان پيدايش اسلام تا چند قرن پيش، تغييرات مختلفي در الگوي طراحي مسجد ايجاد شده و نهايتاً در دوره صفوي الگوي چهارايواني ابداع شده است كه تكامل الگوهاي پيشين محسوب مي شود. اما در عصر حاضر با توجه به تحولات بنيادين نظري و تكنولوژيكي ايجاد شده در حوزه معماري، طراحي مسجد چنانكه شايد و بايد نتوانسته است به الگوهاي موفق و همگام با تحولات زمانه دست يابد كه اين امر بخوبي در ايران و اغلب كشورهاي اسلامي مشهود است.
در معماري مساجد معاصر به دليل شكل گيري نسل نوانديش معماران و نيز ايجاد دانشكده هاي معماري و تغيير نسل معماران سنتي به معماران تحصيلكرده، رويكردي جديد و ناهمگون از نظر فرمي و مفهومي مشاهده مي شود كه از جنبه هاي مختلف اجتماعي و فرهنگي قابل بررسي است. بخصوص در سال هاي اخير نسل معماران جوان كه از طريق فناوري هاي جديد به آساني با فرم ها و نهضت هاي جديد معماري آشنا مي شوند و در دوره هاي آكادميك نيز همين تعليمات را پشت سر مي گذارند، در برخورد با معماري و طراحي مسجد رويه هاي گوناگوني را در پيش گرفته اند. اين گروه از معماران و دانشجويان به دليل وجود نوعي دوگانگي و پارادوكس ميان انديشه هاي نوين معماري و سنت هاي پيشين طراحي مسجد، بر سر دوراهي ميان سنت و مدرنيته گرفتار مي مانند، برخي جانب سنت را گرفته و برخي به فرم هاي كاملا مدرن مي انديشند. جالب اينجاست كه هركدام از اين معماران توجيهات نظري خاص خود را دارند كه در نگاه اول قانع كننده به نظر مي رسند. اما براستي براي طراحي مسجد در عصر حاضر چه بايد كرد و جانب كدام گروه را گرفت؟
طراحي خلاقانه مسجد براي معماران كنوني با در نظر گرفتن توا‡مان ارزش هاي زيبايي شناسانه جديد و نيز ارزش هاي نمادين و فكري و مذهبي جامعه، از دشواري ها و پيچيدگي هاي خاصي برخوردار است. بخش عمده اي از اين پيچيدگي به برداشت ها و تصاوير ذهني مردم از سوژه مسجد و نيز انديشه هاي مذهبي و سنت گراي موجود در ميان اقشار مختلف جامعه برمي شود. تفكر و ذهنيت غالبي كه امروزه از مسجد در فضاي فكري جامعه وجود دارد، لزوماً بنايي با گنبد و طاق و منار است. اين تصوير ذهني به يكباره و در شرايط حاضر ايجاد نشده است، بلكه طي قرن ها در ذهن مردم شكل گرفته و به آساني نمي توان آن را تغيير داد يا از بين برد.
طراحي مسجد در دوره معاصر نيازمند خلاقيت و انديشه هاي جديدي است كه بتواند فرم هاي جديد معماري امروز را به نوعي با ارزش هاي فكري و نمادين موجود در جامعه تطابق دهد و الگو يا الگوهاي جديد و نسبتاً پايداري از طراحي مسجد را به جامعه عرضه كند. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه با توجه به اينكه عصر حاضر عصر كثرت انديشه ها و نظريه هاست، ديگر نمي توان در دوره معاصر يك الگوي ثابت براي معماري مسجد متصور شد، بلكه به تعداد طراحان و معماران موجود، الگوهاي مختلف و متنوعي براي طراحي مسجد وجود خواهد داشت. آنچه در اين ميان از اهميت خاصي برخوردار است، ارايه نمونه هاي موفق از معماري مسجد در دوره كنوني است، به طوريكه اين نمونه ها با ارزش هاي و نمادهاي ذهني مردم سازگار بوده و در فضاي فكري جامعه از مقبوليت برخوردار باشند.
معماران معاصر ايران رويه هاي مختلفي را در طراحي مسجد اتخاذ كرده اند. بررسي نمونه هاي امروزي مساجد نشان مي دهد كه سه رويكرد در معماري معاصر مساجد وجود دارد كه اين رويكردها بطور كلي در معماري معاصر ايران نيز قابل مشاهده و بررسي هستند:
- رويكرد سنتي: طراحي و ساخت مساجد بر اساس الگوهاي قديمي
- رويكرد مدرن: استفاده از فرم ها و الگوهاي مدرن در عناصر مختلف معماري مسجد
- رويكرد تلفيقي: تلفيق فرم ها و مصالح مدرن با نمادهاي سنتي مسجد از قبيل طاق و گنبد
اصولاً هر اثر معماري را مي توان از دو جنبه بررسي و تجزيه و تحليل كرد:
۱. از لحاظ فرم يا شكل
۲. از لحاظ محتوا يا مفهوم
در مقاطع مختلف تاريخ معماري، اين دو جنبه معماري يعني فرم و محتوا بر يكديگر تأثير نهاده اند و در مواردي فرم بر محتوا يا برعكس محتوا بر فرم برتري يافته است. معماري مذهبي بخصوص معماري اسلامي - ايراني نيز از اين امر مستثني نيست. حتي مي توان گفت اين معماري در طول تاريخ به مفاهيم بيشتر از فرم ها توجه نشان داده و الگوهاي مختلفي از طراحي را بر مبناي مفاهيم پايدار و دروني خود تجربه كرده است.
اكنون نيز در اين برهه از زمان، در طراحي مساجد مي توان از دو منظر به گذشته نگاه كرد و از آن بهره جست:
۱. برداشت فرمي يا شكلي
۲. برداشت محتوايي يا مفهومي
برداشت فرمي، بازنمايي نظير به نظير عناصر و الگوهاي طراحي معماري گذشته در معماري امروز، يعني استفاده از قوس ها، طاق ها، گنبد، مناره يا الگوهاي مختلف بصورت تقليدي است. در مقابل، برداشت محتوايي توجه به مفاهيم بنيادين معماري اسلامي همچون ريتم، تكرار، هندسه، تقارن و سلسله مراتب و پياده كردن اين مفاهيم در قالب فرم هاي معماري امروز است.
به نظر مي رسد، در عصر كنوني برداشت محتوايي بسيار مناسب تر و باارزش تر از برداشت فرمي باشد، چرا كه فرم هاي معماري سنتي در طول ساليان دراز ثابت نمانده اند و در هر دوره فرم هاي جديد تجربه شده و جايگزين فرم هاي قبلي شده اند، به گونه اي كه معماران ايراني از زمان پذيرش اسلام تا دوره صفويه و حتي قاجار در پي تجربه طرح ها و الگوهاي مختلف مسجد بوده اند تا اينكه تقريباً در دوره صفويه به الگوي واحد چهارايواني دست يافته اند و از آن زمان تاكنون تغيير عمده اي در الگوي مسجدسازي روي نداده است. بنابراين معماري گذشته ما كه بدان افتخار مي كنيم، هيچ ابائي از تجربه فرم ها و الگوهاي جديد در قالب مفاهيم مشخص نداشته است. اكنون نيز روحيه تنوع طلبي و خلاقيت بشر، تحولات زمانه و پيشرفت تكنولوژي، بيان نويني از فرم در معماري مسجد مي طلبد. براي رسيدن به اين بيان نوين، بسته به ديدگاه ها و نگرش هاي متنوع طراحان استراتژي هاي مختلفي مي توان در طراحي در نظر گرفت كه اين موضوع خود نيازمند بحث جداگانه اي است.
نكته مهمي كه در معماري اماكن مذهبي بايد در نظر داشت، اين است كه در اين نوع معماري نبايد اسير فرم ها شويم، چرا كه در روند تحول تاريخي اين معماري محتوا يا مفهوم هميشه پررنگ تر از فرم بوده و امروزه نيز بايستي مفاهيم طراحي مسجد بيشتر از شكل يا فرم آن مورد توجه قرار گيرد. توجه به الگوهاي طراحي و مفاهيم نهفته آنها در طراحي مسجد، مي تواند ما را در آفرينش فرم هاي متنوع و جديد ياري رساند، بدون اينكه متوسل به بازنمايي فرم هاي سنتي شويم.
براي طراحي نمادهاي مسجد همچون گنبد و منار بايد در فلسفه پيدايش اين عناصر دقت و تأمل كرد. به عنوان مثال كاربرد گنبد در ابتدا دليل سازه اي داشته و به مرور زمان تبديل به يك نماد يا نشانه براي مسجد شده است. پس اكنون اگر ما از گنبد استفاده كنيم، تنها توجيه مان مي تواند نمادپردازي باشد و اگر ما گنبد را به عنوان يك نشانه بپذيريم، چه دليلي دارد كه از همان گنبدهاي سنتي استفاده كنيم. آيا نمي توان نمادها را با فرم هاي جديد به روز كرد و با تكنولوژي روز مطابقت داد و در عين توجه به گذشته، نيم نگاهي به آينده داشت؟ همين مساله در مورد منار و ساير عناصر سنتي طراحي مسجد نيز صدق مي كند. به بيان ديگر نمادها و نشانه هاي تاريخي مسجد (گنبد، منار و سردر) مي توانند در قالب فرم هاي مدرن به نشانه هاي جديد معماري امروزي مسجد تبديل شوند.
در يك كلام، معماري مسجد صرفنظر از يك فرم خاص و محدود بايد به گونه اي باشد كه هر انساني را به خضوع و سجود در برابر خداوند متعال وادارد. در عين حال نماي بيروني مسجد و حجم كلي آن بايد تا حدودي بيانگر كاربري مذهبي-فرهنگي آن باشد.
فرهنگسازي و تغيير نگرش مردم نسبت به معماري نوين مسجد، وظيفه سنگيني است كه بر دوش همه معماران و بخصوص معماران جوان قرار دارد و بديهي است اين امر با تلاش معدودي از معماران و در يك مدت زمان محدود محقق نمي شود. ما وارث ميراث ارزشمندي از هنر ايراني- اسلامي هستيم كه در طول تاريخ هيچگاه دچار ايستايي و ركود نشده و در هر برهه از زمان بدور از هرگونه تعصب كوركورانه، با اخذ مفاهيم مختلف از فرهنگ هاي گوناگون و تلفيق آنها با عقايد خويش به حيات خود ادامه داده است و اينك وظيفه ماست كه اين كاروان عظيم و پربار را در مسير مناسب هدايت كنيم و به نسل آينده بسپاريم و اين امر مستلزم توجه به پويايي و نوگرايي، با تكيه بر مفاهيم مذهبي و تاريخي معماري مسجد است.