مسعود مير
هفته پيش وقتي با شهريار كهن زاد و لوريس چكنواريان ملاقات كرديم فقط برنامه و ساعت اجرا مشخص بود. محل ملاقات ما در يك بيمارستان بود. تعجب نكنيد چون كهن زاد متخصص اورولوژي است و در ساعت استراحتش در پاويون بيمارستان پارس مي  توانيم او را پيدا كنيم. لوريس چكنواريان هم ساعاتي قبل از ارمنستان رسيده بود و مستقيم به بيمارستان آمده بود. در لحظاتي كه ما راجع به اجراي كنسرت توسط اركستر سمفونيك گپ مي ز ديم لوريس چكنواريان مدام هندوانه تعارفمان مي  كرد و مي  گفت: با اينكه حتي هنوز بليت ها آماده نشده ولي من مطمئنم كه هيچ مشكلي به وجود نمي  آيد. وقتي روز ۳۱ مرداد اولين اجراي برنامه نغمه هاي صلح را در تالار وحدت ديديم به حرف چكنواريان ايمان آورديم كه مي  گفت: وقتي راجع به صلح و دوستي حرف بزنيم همه چيز روبه راه مي  شود. نغمه هاي صلح (يادواره شهيدان جنگ) با موسيقي و كلام شهريار كهن زاد و رهبري چكنواريان با همكاري هنرمندان اركستر سمفونيك ارمنستان و ايران در دوزبان فارسي و انگليسي در حالي اجرا شد كه تمام وقت هنگام اجراي برنامه در پس زمينه سن تالار وحدت تصاويري از جنگ و حواشي آن بر پرده نقش مي  بست. از تصوير دخترك افغان تا كودكان زخمي و كشته در عراق و بوسني و...
در اين اجراي موسيقي كه شامل چهار قطعه به نام هاي «وجنگ همچنان ادامه دارد»، «بچه هاي جهان»، «شاهد عيني جنگ» و «سالار قلب من» است، علاوه بر سازهاي اركستر، شنونده صداي زيباي «سازدهني» «گيتار اسپانيش» و دودوك هم هستيد.
هر قطعه خود شامل سه موومان است كه مجموعه اجرا را به حدود ۸۰ دقيقه مي  رساند. در پايان هم بيانيه اي با صداي شهريار كهن زاد خوانده مي  شود كه در آن از جهانيان خواسته شده جنگ را تمام و صلح را در دنيا فراگير كنند. در اين برنامه موسيقي كه امروز آخرين اجراي آن است، حواشي جالبي وجود دارد كه احتمالا شما هم در صورت مراجعه به تالار وحدت جهت ديدن اين برنامه به آنها برمي خوريد.
اولين نكته شايد خود چكنواريان در هنگام رهبري اركستر است كه هيچ ربطي به چكنواريان در اوقات ديگر ندارد. پيرمردي شوخ طبع و مهربان كه قبل از اجرا با تمام حضار خوش وبش مي  كند و اين موضوع را در برخورد او با ارمني ها بيشتر متوجه مي  شويد، در هنگام رهبري چنان دقيق و جدي است كه گويي بزرگترين كار در طول عمرش را انجام مي دهد.
نكته بعدي شهريار كهن زاد است. پيش از اين كهن زاد را با كاستش به نام شهرياران مي  شناختيم اما وقتي او را گيتار به دست در تالار وحدت مي  بينيد كه با صداي عجيبش انگليسي را مانند فارسي به راحتي تكلم مي  كند، احساس مي  كنيد كه يك كانال جديد در موسيقي ايران گشوده شده است. ساخت موسيقي و خواندن ترانه ها به دو زبان و همچنين انتخاب عكس هايي كه شما در زمان اجرا مي  بينيد كارهايي هستند كه به تنهايي انرژي فوق العاده اي را مي  طلبد. كارهايي كه كهن زاد به خاطر علاقه اش به موسيقي و آرزوهايش براي رخت بر بستن جنگ از دنيا يك تنه انجام داده است.
نكته هيجان انگيز بعدي راجع به سازهاي موجود در اين برنامه است. به غير از گيتارهاي مختلفي كه نواخته مي  شود شما صداي يك ساز عجيب ارمني را مي  شنويد كه شايد بهترين استفاده از آن را در موسيقي دنيا، «پيتر گابريل» تجربه كرده باشد. در هر صورت براي ما كه شنيدن صداي معجزه گر دودوك از نوار و CD مشعوفمان مي  كند ديدن اجراي آن به صورت زنده حسابي لذت بخش است؛ يك ساز كوچك كه شايد به نوعي شبيه دوني خودمان است.
از آنجايي كه اين برنامه علاوه بر ايران قرار است در دنيا هم شنيده شود، بايد به بعضي حسن انتخاب ها و دقت هاي مسوولان اجراي برنامه آفرين گفت. يكي از اين موارد بليت هاي برنامه  است كه در يك بسته بندي زيبا و جالب يك لوح فشرده را نيز در داخل خود دارد. در اين لوح فشرده برنامه هاي آن شب تالار و خلاصه برنامه اي كه براي ديدنش به تالار مراجعه كرده ايد وجود دارد و آخر سر اينكه با توجه به اين موضوع كه شرايط اجراي زودتر اين برنامه در آلمان مهيا بوده ولي با اصرار چكنواريان و كهن زاد و همكاري مسوولان اولين اجراي اين موسيقي كه اهداف بين المللي دارد در ايران برگزار شد تا اينكه براي جهانيان روشن شود كه ايران اولين مدافع صلح بين المللي و اولين مخالف جنگ در دنياست و اين نكته را در تمام حوزه  ها اعلام كرده است. چه خوب كه در حوزه هنر هم اين رويداد رخ داده است.

عجب ماجرايي شده. دايم مي خواهيم بنويسيم هوا رو به خنكي است، شهريور كار خودش را كرد، بالاخره هوا خنك شد، بوي پاييز مي آيد و ...
اما نه، انگار نه انگار. مثل اينكه قرار نيست هوا حتي يك درجه هم خنك شود. هوا همچنان مانند روز هاي مرداد گرم است يا حتي بهتر است بگوييم داغ است و اصلا خيال خنك شدن هم ندارد.
ولي به هر حال براي هرچيزي صبر لازم است.
صبر كنيد. همانطور كه نفهميديم چطور ۶ ماه از سال گذشت.
همان طور هم آخرين ماه تابستان تمام مي شود و بوي پاييز و زمستان هم از راه خواهد رسيد.
زياد عجله نكنيد سعي كنيد از گرماي اين چند روز باقيمانده شهريور هم لذت ببريد، چون كم كم بايد لباس هاي آستين بلند خود را از كمد لباس هايتان خارج كنيد. زياد هم طول نخواهد كشيد.

امروز در آخرين روز مسابقات المپيك اميدمان به آزاد كاران كشتي است. دعا را همچنان فراموش نكنيد. امروز و فردا برنامه هاي متنوعي از تلويزيون پخش خواهد شد. تكرار تب سرد ساعت ۳۰:۱۳ از شبكه سوم. گروه پليس ساعت ۱۹ از شبكه تهران. بهشت گمشده را مي  توانيد ۴۵:۲۰ از شبكه سوم ببينيد. ساعت ۲۱ سريال در پناه تو از شبكه دوم پخش مي  شود. باجناق ها را مي  توانيد ۳۰:۲۱ از شبكه تهران ببينيد. كاكتوس هم ساعت ۱۰:۲۲ از شبكه اول پخش مي  شود. برنامه مهتاب هم كه احتمالا به مناسبت ميلاد امام علي(ع) جو متفاوتي خواهد داشت ساعت ۲۰:۲۲ شروع مي  شود. فردا بعد از ظهر هم مي  توانيد ساعت ۳۰:۱۶ فيلم سينمايي تماشا كنيد از شبكه اول.ساعت ۱۹ از شبكه تهران وكيل پخش مي  شود. مردان كوچك را مي  توانيد فردا ساعت ۲۱ از شبكه دو ببينيد. من يك مستاجرم را مي  توانيد فردا ساعت ۴۵:۲۱تماشا كنيد. دايره ترديد هم فردا شب ساعت۱۰:۲۲ آغاز مي  شود. ساعت ۴۵:۲۳ هم مي  توانيد فيلم سينمايي ببينيد از شبكه دو.

فكر مي كنيد خانه دوست كجاست؟ هركدام از ما تصوري از خانه دوست داريم، اما لازم نيست زياد فكرتان را مشغول كنيد. خانه  دوست فضايي است در فرهنگسراي نوجوان كه در آن نوجوانان شهر تهران هنرپردازي مي كنند و با استفاده از برنامه هاي فرهنگي، اجتماعي و مذهبي اين فرهنگسرا لحظات شاد و سرگرم كننده اي را براي خودتان به وجود بياوريد. خانه دوست براي جذب نوجوانان هنرمند، خلاق و منتقد و اجراي برنامه هاي فرهنگي هنري طراحي شده و علاوه بر برنامه هايي كه تا حالا برگزار كرده، قرار است تا پايان تابستان هم صدها برنامه با عنوان هاي عصرانه با نوجوانان، فانوس هدايت، زيارت دوست، جدول نوجواني، فستيوال خانه دوست، نكوداشت عليرضا خمسه، ايستگاه جوانه هاي نور، همايش مذهبي، سپيده هاي نيايش و نشست هاي ورزشي و علمي برگزار كند.همچنين اگر به آثار نقاشي علاقه داريد مي توانيد به نگارخانه فرهنگسراي اقوام سري بزنيد و از تابلوهاي نقاشي رنگ روغن مهرانه حبيب زاده كه به سبك رئاليسم كشيده شده اند، ديدن كنيد. براي بازديد از اين نمايشگاه مي توانيد به نشاني: بزرگراه نواب - خيابان كميل شرقي مراجعه كنيد يا با شماره هاي ۹-۵۴۱۹۰۵۷ تماس بگيريد.

كسي نمي  خواهد كه بداند او كيست. يك پيرزن زنبيل به دست در سبزي فروشي ايستاده و منتظر رسيدن نوبتش است، يك پسربچه در كوچه دنبال توپ پلاستيكي مي  دود، يك خانم مشغول تقسيم حقوق شوهرش براي خرج هاي مختلف ماه است و مرد قصه ما هم به محل كارش رسيده و به آرزوهاي نرسيده فكر مي  كند. همه چيز عادي است، درست مثل هميشه. براي كسي مهم نيست كه او كيست. رئيس مي  آيد و مثل هميشه چند پرونده را روي ميزش خالي مي  كند، او با اكراه دست به كار مي  شود، سر ظهر يادش مي  رود كه گشنه است، بعد از ناهار نخورده به كارها ادامه مي  دهد، ساعت كار تمام مي شود، پرونده ها هنوز تمام نشده اند، رئيس اخم هايش در هم مي  رود و مرد قصه ما غصه مي  خورد و راه خانه را در پيش مي  گيرد. براي او همه چيز عادي است؛ درست مثل هميشه.
مرد به گذشته فكر مي  كند، به كارهايي كه نكرده و كارهايي كه امروز انجام مي  دهد؛ ناچار است كه انجام دهد. يادش مي    آيد مدت هاست كه به بچه هايش قول داده براي تلويزيون هميشه برفكي خانه يك آنتن بخرد. نگاه به جيبش مي كند، روزي كه گذشت را در ذهن مرور مي كند و ترجيح مي  دهد يك روز ديگر وفا به عهد را به تعويق بيندازد. اصلا فردا كه تعطيل است. شايد فردا بتواند بعد از رسيدگي به كارهاي عقب  مانده اداره، فكري به حال برفك هاي تلويزيون بكند. حالا او در ايستگاه آخر است. چند قدم ديگر تا ورود به خانه مانده. ديدن چهره نگران همسر و لبخندي كه پس از نديدن آنتن در دست مرد روي لب بچه ها مي خشكد. كليد در قفل مي  چرخد، در را با شرمندگي باز مي  كند. آنجا همه لبخند بر لب دارند. آنها به جاي سلام چيز ديگري مي گويند: پدر روزت مبارك!

«لاك پشت ها هم پرواز مي كنند» بدون حاشيه روي برايتان مي نويسيم كه اگر چند روز ديگر صبر كنيد، اين فيلم را مي توانند روي پرده سينما تماشا كنيد. لاك پشت ها هم پرواز مي كنند، آخرين ساخته بهمن قبادي و اولين محصول مشترك ايران و عراق است. داستان فيلم را هم برايتان نمي نويسيم تا كنجكاوانه به انتظار اكران آن بنشينيد.
اينكه اين بار ستون پرده را بدون حاشيه روي آغاز كرديم به اين دليل بود كه خبرهايمان بيرون از ستون نمانند. خبر بعدي در مورد يكي از كارگردان هاي سرشناس ايران است. براي اينكه داريوش مهرجويي را معرفي كنيم، نيازي نيست كه بگوييم او هامون راساخته و همين حالا هم «مهمان مامان» اش روي پرده است. پس مي پردازيم به خبر اصلي كه اين است: داريوش مهرجويي پيش توليد فيلم «تولدت مبارك» را با تمديد مجدد پروانه ساخته آغاز كرد. منتظر پايان فيلم و اكران آن باشيد. خبر ديگر امروز ما متعلق به كلاغ طماع است، اين عنوان يك فيلم كوتاه عروسكي است كه عبدالله علي مرا، آن را مي سازد و بالاخره اينكه هفته فيلم و فوتبال از امروز شروع شده. شما كه به ستاره هاي فوتبال علاقه داريد از امروز بين ساعت ۱۶تا ۳۰:۲۰، هيچ برنامه اي براي خودتان نگذاريد كه قرار است زندگي فيگو،په له، مارادونا، زيدان، شوچنكو و ... در خانه هنرمندان ايران به نمايش در مي آيد.

اگر اهل موسيقي و برنامه هاي كنسرت هستيد به شما خبر مي دهيم كه گروه موسيقي عرفان به سرپرستي محمد طيبي جبلي، قرار است در روزهاي ۷ تا ۹ شهريور در فرهنگسراي هنر (خيابان شريعتي، خيابان جلفا) كنسرتي را اجرا كنند. اين برنامه در ۳ بخش گروه نوازي تمبك، گروه نوازي دف و گروه نوازي سازهاي ايراني اجرا مي شود و براي تهيه بليت مي توانيد با شماره هاي۲۰- ۲۸۷۲۸۱۸ و ۸۵۱۰۴۴۵ تماس بگيريد. همچنين قرار است گروه موسيقي كردآوا در روزهاي ۸ و ۹ شهريورماه برنامه اي را در ۲ بخش مقامي و محلي و در بنياد آفرينش هاي هنري نياوران اجرا كنند. سرپرست بخش مقامي اين گروه عبدالرضا رهنما و سرپرست بخش محلي آن فرود خاموشيان است. علاوه بر اين ۲ گروه، گروه موسيقي ملي مهد جاويد به سرپرستي رهام سبحاني، روزهاي ۱۲ و ۱۳ شهريور در فرهنگسراي هنر به اجراي برنامه مي پردازد. اين برنامه كه به ياد اركستر گل ها برگزار مي شود در ۳ بخش «سه گاه» و «دشتيگ» با اجراي چند اثر از فرامرز پايور، علي تجويدي، حبيب الله بديعي و آثاري از سرپرست گروه، اجرا مي شود. براي تهيه يا رزرو بليت مي توانيد به فرهنگسراي هنر مراجعه يا باشماره هاي ۲۰-۲۸۷۲۸۱۸ تماس بگيريد.

اهل تئاتر حتما با نام «شب محبوبه» آشنا هستند. اين تئاتر سال گذشته در بيست و سومين جشنواره تئاتر فجر روي صحنه رفت. شما اگر شب محبوبه را نديده ايد امروز مي توانيد ببينيد.
نمايش شب محبوبه كاري از كوروش زارعي است كه از امروز در تالار سايه روي صحنه مي رود.
خبر ديگر از صحنه اينكه، ۳ نمايش كمدي در تالار قشقايي به نمايش درآمده است. اين نمايش ها از آثار ژان ترديع هستند كه با ترجمه و كارگرداني ايرج زهري روي صحنه رفته اند. عنوان ۳ نمايشي كه مقابل چشم هاي شما اجرا مي شوند، اسوالدوز ناشي ، تنها آنها مي دانند و حرفي به جاي حرف ديگر، است. شما مي توانيد اين ۳ نمايش را هر روز هفته به جز شنبه ها، از ساعت ۳۰:۱۷ در تالار قشقايي تئاتر شهر ببينيد. البته براي شما كه اهل نمايش هاي كمدي هستيد، يك خبر ديگر هم داريم. نمايش كمدي «هرچي دلت بخواد» به كارگرداني حميد پورآذري و نويسندگي مجيد حيدري در تالار سنگلج روي صحنه رفته است. اين نمايش كه هفته دوم اجراي خود را پشت سر مي گذارد، برگردان ساده اي از نمايشنامه «كمدي شب دوازدهم» شكسپير است. شما تا ۲۳ شهريور وقت داريد كه به تالار سنگلج برويد و اين نمايش را ببينيد.

ادينبرو
قانون جديدي در فرودگاه شهر ادينبرو، پايتخت اسكاتلند به اجرا درآمده است. از اين پس مسافراني كه قصد دارند از فرودگاه عزيمت كنند يا اينكه عازم اين فرودگاه هستند، بايد مواظب باشند كه بارشان بيش از اندازه سنگين نباشد. وزن هر ساك يا چمداني كه هر نفر با خود حمل مي كند نبايد فراتر از ۳۲ كيلوگرم باشد. اين قانون درجهت احترام به حق كاركنان فرودگاه كه مسووليت همراه بارها را دارند اتخاذ شده است. قانون مشابهي از تيرماه امسال در فرودگاه هيثرو لندن نيز به اجرا درآمده و اسكاتلند اولين كشوري است كه بعد از انگليس دست به اين اقدام زده. از اين پس، اگر به طور مثال يكي از چمدان هاي مسافران بيشتر از وزن اعلام شده باشد، مقامات فرودگاه خواهش خواهند كرد كه آن را تبديل به دو چمدان با وزن كمتر بكنند.
پاريس 
هفته قبل، همانقدر كه مطلع هستيد ايالت فلوريداي آمريكا براثر توفان شديدي به وقوع پيوست كه به شدت خسارت ديد. اما دانش آموزان دبيرستاني، در شهر پاريس اقدام به جمع آوري پول مي كنند تا به يكي از مدارسي كه در فلوريدا آسيب ديده است، كمك كنند. بين اين دو مدرسه در پاريس و فلوريدا روابط فرهنگي زيادي وجود دارد و هر از گاهي، دانش آموزان اين دو مدرسه براي انجام دادن تبادلات فرهنگي اردوهايي را در يكي از دو مدرسه برگزار مي كنند. مديران دبيرستان فرانوسي اميدوارند مبلغ پولي كه جمع آوري مي شود به ۲هزار و ۴۰۰ دلار برسد تا براي آمريكايي ها ارسال كنند.
برلين 
مركز جديد تجارت ويتنام چند روز قبل با نام مركز تجارت بين المللي اقيانوسيه در شهر برلين پايتخت آلمان گشايش يافت. اين مركز ۴۷ هزار متر مربع وسعت دارد. علاوه بر آن ۱۷ هزار متر مربع نيز مركز خريد و همچنين ۳۰ هزار متر مربع پاركينگ براي اين محل درنظر گرفته شده است. سفير ويتنام در آلمان در مراسم افتتاحيه اين مركز بزرگ حضور داشتند. اين مركز توسط انجمن ويتنامي هاي حاضر در كشور آلمان راه اندازي شده است. اين مجمع تعداد بسيار زيادي مركز تجاري را در شهر آلمان راه اندازي كرده و همچنين قرار شده است كه تا آخر سال جاري ميلادي قرارداد يك مركز تجاري با وسعت يكصد هزار متر مربع و همچنين طراحي آن انجام شود.

خطرناكترين دوست ما، عزيزترين دوست ماست؛ زيرا رازهاي ما با اوست.
ضرب المثل كوبايي 
پرداختن به جزئيات زندگي را تباه مي كند؛ ساده شويد، ساده كنيد.
هنري كورئو
هميشه يك دفترچه يادداشت و يك مداد، روي ميز و كنار تخت داشته باش؛ گاهي اوقات افكاري كه ميليون ها دلار ارزش دارند، ساعت سه نيمه شب به ذهن انسان مي رسند.
جكسون براون 

هوا گرم است، خيابان شلوغ و زندگي شكل هميشه خودش. امروز اما مثل هر روز نيست. امروز روزي است كه شما براي فرداي تعطيل آشنا مي شويد و اين فرداي تعطيل هم با ساير تعطيلي ها خيلي فرق دارد؛ فردا ميلا د امير المومنان و روز پدر است. طبيعي است كه ستون ورود امروز را به پدرها اختصاص بدهيم. اما احتمالا شما خودتان بهتر از ما مي دانيد اين روز تعطيل خاص را چطور به پايان برسانيد. پس ما به جاي توصيه به شما، مي نويسيم كه در روز تعطيلات جاي ما را هم خالي كنيد. ما فردا سر كار هستيم. حتي اگر پدر باشيم!

جوابيه 
سردبير محترم روزنامه همشهري 
با احترام، در پاسخ به مطلب مندرج در روزنامه همشهري مورخ ۱۱/۴/۸۳ در صفحه ۲۳ تحت عنوان «مسموميت كودكان دراستخر» به استحضار مي رساند براساس گزارش معاون محترم امور بهداشتي دانشگاه كليه استخرهاي تحت پوشش اين مركز مورد بازديد كارشناسان بهداشت محيط قرار گرفت و ۸ فقره پرونده مربوط به استخرهاي غيربهداشتي طي نامه شماره ۱۱۷۱ مورخ ۳/۴/۸۳ جهت طرح در كميسيون ماده ۱۱ تعزيرات امور بهداشتي درماني ارسال گرديد.
بزرگراه 
احتراما در پاسخ به مطلب درج شده در صفحه مورخه ۱۷/۲/۸۳ با عنوان (بزرگراه خطرناك)، خواهشمند است توضيحات زير را جهت آگاهي اهالي محترم منطقه رسالت چاپ فرمائيد.
«به منظور ايمن سازي تردد عابران پياده در تقاطع رسالت - كرمان پل هوايي در حال نصب مي باشد كه با شروع بهره برداري از اين پل مشكل رفت وآمد اهالي به هنگام طي عرض بزرگراه رسالت نيز حل خواهد شد.»
پليس راهنمايي و رانندگي تهران بزرگ 
مركز اطلاع رساني تهران بزرگ 
جوابيه
جوابيه سازمان انتقال خون در خصوص مطلب چاپ شده ۲۸/۵/۸۳ .
نظر به مطالب عنوان شده در رسانه ها پيرامون پرونده بيماران هموفيلي به اين وسيله سازمان انتقال خون ايران لازم مي  داند براي روشن شدن اذهان هموطنان عزيز موارد ذيل را به عرض برساند:
۱- بر خلاف آنچه از قول خبرنگار قضائي آمده است موضوع پرونده كيفري و محكوميت مديران سابق سازمان انتقال خون با نقض حكم توسط ديوان عالي كشور منتفي شده است.
۲- سازمان انتقال خون ايران با توجه به اسناد و مدارك موثق علمي و از جمله تفاوت ژنوتيپ هپاتيت C در جامعه عزيزان هموفيلي در مقايسه با جامعه عزيزان تالاسمي و تفاوت ژنوتيپ HIV در عزيزان هموفيلي مبتلا با ساير افراد مبتلا به HIV در ايران رجاء واثق دارد كه منشا آلودگي توليدات شركت پژوهش و پالايش خون نبوده و عزيزان هموفيلي از طريق داروهاي مشتق از پلاسماي وارداتي مبتلا شده اند.
۳- متاسفانه طرح پرونده به شكل غيرتخصصي و غيركارشناسي در مطبوعات و سير غيرتخصصي دادگاه منجر به تعطيلي توليدات داروهاي مشتق از پلاسما در كشور شده است و واردات داروهاي مشتق از پلاسما را از كمتر از ۶ ميليون دلار در سال ۷۶ به نزديك ۴۰ ميليون دلار رسانده است.
۴- سازمان انتقال خون ايران از بيانيه اخير كانون هموفيلي و اظهارات آقاي برايان ماهوتي، رئيس فدراسيون جهاني كه در نامه اي به روساي دولت ها تقاضا نموده است كه دولت ها داوطلبانه به ياري بيماراني بشتابند كه بي  گناه آلوده به ايدز و هپاتيت گرديده اند، استقبال مي كند و انتظار دارد با اعلام فعاليت هاي وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در اين زمينه نسبت به حمايت هر چه بيشتر از عزيزاني كه در جريان پيدايش دو بيماري نوظهور HIV و هپاتيت C دچار مشكل شده اند اقدام به عمل آورد.
روابط عمومي سازمان انتقال خون ايران

ترك آسايش اگر لذت ندارد پس چرا
گل به آن نازك تني از خار بستر مي  كند؟
هميشه بايد بپذيريم كه بدون تلاش هيچ دستاوردي نصيب آدمي نخواهد شد. در كنار اين تلاش بايد بپذيريم كه نمي  شود تلاشي ساده را سرمشق قرار داد و منتظر حصول نتيجه بود. اصلا مگر مي  شود تلاش بدون سختي؟ اگر هم بشود نتيجه اي جز در سطح نخواهد داشت.
در يك جا جمع شدن تلاش و راحتي و انتظار داشتن پيشرفت و كمال، بدون تحمل مصائب راه، امري غيرعادي وحتي غيرممكن به نظر مي آيد. قصه همين ميسر نشدن گنج در قبال رنج نابرده است كه بارها در گفتارهاي روزمره و محاوراتمان استفاده مي  كنيم ولي كمتر پيش آمده كه عميقا متوجه آن باشيم. تعبير گل در بسترخار كه در شعر كليم كاشاني آمده، شايد بارها حتي در باور ما هم مي آيد ولي كاربردي نمي شود.
به هر حال تاريخ ثابت كرده كه تكامل و تعالي بدون تلاش آن هم از نوع طاقت فرسا به دست نمي  آيد. اصلا اين فطرت نتيجه گيري و پيشرفت و رسيدن به مقصود است كه هميشه سختي مي  خواهد، عشق مي  طلبد، تحمل مي  گيرد آنگاه تازه آغازين ترين كرانه ها را مي  نماياند. بزرگان عرصه هاي مختلف علم و هنر به مدارج آرماني نرسيده اند مگر با همين روال. همه چيز را نمي شود يكجا خواست. خواسته يا ناخواسته اين منطق پذيرفتني است كه اين مسير، اوضاعي توامان از تلخي و شيريني دارد، «تا نيست غيبتي نبود لذت حضور». آن سرخوشي كه شما در پايين ترين سطوح و ساده ترين امور پس از تلاشي ارزشمند پيدا مي  كنيد را به بالاترين اهداف و مقاصد خود تعميم دهيد، البته باز هم از بيان اين نكته نمي توانيم بگريزيم كه تحمل همين رنج هاي طاقت  فرسا - البته طبيعتا براي اهدافي بسيار آرمان گرايانه - باز هم يك آساني را نهفته در خويش دارد كه همانا عشق به تلاش و تحمل و هدف است. عشقي كه هر آينه حلاوتي نامكرر دارد.