يكشنبه ۸ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۱
كالاتراوا، بازيگر بزرگ آتن
آتن شهري ۳ هزار ساله اين بار به مجموعه اي مجهز شده كه به حق بيانگر روحيه تكنولوژيك قرن ۲۱ است
بابك قلي زاده 
014499.jpg

پارك المپيك (OAKA) در اويل دهه ۸۰ ميلادي ساخته شد و استاديوم بزرگ …اسپيروس لوئيس” ( كه به افتخار اولين قهرمان المپيك هاي نوين نامگذاري شده است) اولين بنايي بود كه در سايت بر پا شد.
در طول سال هاي بعد به تدريج تاسيسات ديگري افزوده شدند مانند سالن دوچرخه سواري، مجموعه شنا با ۵ استخر براي مسابقات كه همگي نيز مسقف بودند. محوطه بزرگي نيز در اين مجموعه براي زمين هاي تنيس كنار گذاشته شده بود كه شامل يك استاديوم زيبا به گنجايش ۱۶ هزار و ۷۰۰ نفر نيز مي شد. فضاهاي اقامتي ورزشكاران و يكي از بزرگترين مراكز ارتباطي - مخابراتي دنيا نيز در همين سايت قرار دارد. اين مجموعه در سال ۱۹۹۵ كامل شد و در همان زمان نيز به عنوان يكي از مدرنترين مراكز اروپا مطرح مي شد.
به جز اين دوره المپيك OAKA شاهد برگزاري بسياري از مسابقات بين المللي همانند مسابقات قهرماني فوتبال اروپا در ۱۹۸۳ و ۱۹۹۴ يا مسابقات دو ميداني قهرماني ۱۹۸۲ اروپا در گذشته بوده است .
و سرانجام نتيجه زحمات به نتيجه نشست...
طرح سانتياگو كالاتراوا معمار شهير اسپانيايي كه مشكلات فني و منطقي بسياري براي تشكيلات برگزاركننده المپيك به وجودآورده بود با اصرار و پيگيري هاي اين معمار به نتيجه از پيش تعيين شده رسيد و امروز شاهد برگزاري با شكوه مسابقات المپيك در اين مكان هستيم.
وظيفه كالاتراوا در شكل گيري اين مجموعه طراحي كلي و هدايت كليه طراحان در اين سايت بوده است.همچنين طراحي سقف و روز آمد سازي استاديوم اصلي و سالن دوچرخه سواري در كنار طراحي محيط و منظر سايت دهكده اصلي بازي هاي المپيك نيز از جمله كارهاي دفتر معماري كالاتراوا بوده اند.
بدون شك بزرگترين چالش مقامات، نوسازي استاديوم …اسپيروس لوئيس” و مهمتر از آن نصب سقف روي استاديوم بوده است.مشغله اصلي كالاتراوا تبديل اين سالن ۲۲ ساله به مركز توجه شهر باستاني آتن در طول بازي هاي المپيك بود كه به خوبي از عهده آن بر آمده است.
برنامه ساخت و نصب اين سقف شيشه اي بزرگ دچار تاخير هاي جدي و مهمي شد كه از دلايل اين تاخير تغييرات به وجود آمده در طرح سازه پس از زلزله ۱۹۹۹ آتن بوده است. به گونه اي كه اين موضوع موجب نااميدي مسوولان از امكان برگزاري مراسم افتتاحيه در سالن مسقف شد و رسانه هاي يونان نيز بحث هاي جنجالي و داغي را بر پا كردند و در اين ميان تنها گروه طراحان بودند كه باآسودگي به كارشان مي پرداختند!
سازه سقف تنها در چهار نقطه به زمين اتكا دارد و از اين چهار نقطه ۲ طاق فولادي به طول ۳۰۰ متر كه در بعضي نقاط تا ۳ متر قطر پيدا مي كنند براي نگهداري سقف شيشه اي استاديوم برپا شده است. لبه هاي اين پوشش كه در دو انتها به هم مي رسند به گونه اي طراحي شده اند كه علاوه بر ايجاد استقامت و پايداري سازه به آن حالتي سبك و با ثبات بدهند. با آنكه وزن سقف بيش از ۱۹ هزار تن است طراح توانسته با استفاده از سازه هاي كابلي، نمادي از بي وزني و سياليت را به نمايش در بياورد.
پانل هاي سقف كه مساحتي بيش از ۱۰ هزار متر مربع را پوشش مي دهند، علاوه بر كاستن دماي محيط سالن- دماي هواي آتن در طول بعضي از روز هاي برگزاري مسابقات به ۴۰ درجه سانتيگراد مي رسيد- و حفاظت تماشاچيان در برابر اشعه ماوراء بنفش خورشيد امكان بروز خاصيت سطوح سايه دار كه باعث تداخل در ارتباطات تلويزيوني را به صفر مي رساند.
گشودن مرز هاي فني و تكنولوژيكي جديد از جمله توانايي هاي مخصوص كالاتراوا است.در اين مورد ساخت و نصب پوشش سقف اين ورزشگاه بي گمان به بزرگترين چالش عرصه ساخت و ساز يونان در دوران معاصر تبديل شده است. اين استاديوم نه اولين و نه آخرين باري خواهد بود كه كالاتراوا شب هاي بي خوابي فراواني براي مديران ساخت و ساز ايجاد كرده است.
ولودرام - سالن دوچرخه سواري
ولودرام يا همان سالن دوچرخه سواري نيز طرح كالاتراوا در OAKA است. ايده اصلي و كانسپت پوشش ديدني و سازه نگاه دارنده اين پيست نيز همانند استاديوم …اسپيروس لوئيس” است. ولودرام به عنوان پيست مسابقات دوچرخه سواري استفاده مي شود.پوشش سقف اين سالن تماما از صفحات آلومينيومي كه عايق حرارتي هستند تشكيل شده است.اين پوشش ها به وسيله دو لوله فولادي طاق مانند كه ارتفاعي در حدود ۴۳ متر دارند نگاه داشته مي شوند. نوار وسط اين پوشش با صفحات پلي كربنات كه امكان عبور نور به داخل را مي دهد از پوشش اصلي جدا مي شود. سطح اشغال اين سالن ۵۳ هزار و ۴۰۰ متر مربع است و گنجايش ۵ هزار و ۵۰۰ نفر تماشاچي را دارد.
014610.jpg

اين سالن به عنوان يكي از بهترين و سريع ترين نمونه ها در دنيا شناخته مي شود.
از ديگر طراحي هاي كالاتراوا در اين سايت اگورا است. اين سازه عظيم متشكل از ۱۰۰ طاق فولادي يكي از مسيرهاي اصلي دسترسي پياده درون OAKA را به وجود ميآورد كه با درياچه هاي مصنوعي كم عمقي احاطه شده است. اگورا كه ظرفيت بيش از ۵۰۰ هزار نفر را دارد تبديل به يكي از به يادماندني ترين بناهاي آتن شده است. اين سازه بازسازي مدرني از اگوراي كهن آتني است كه هدف آن بازنمايي مولفه هاي فرهنگ يونان (آب-زمين-خورشيد-امواج دريا) و رنگ هاي اصلي مناظر آتن است. همچنين ديوارملل نيز از ديگر شاهكار هاي كالاتراوا است.اين ديوار مكانيكي به طول ۲۵۰ متر و ارتفاع ۲۰ متر از تيرهاي فولادي در ۵ متري سطح زمين افراشته شده و به گونه اي موج مي  خورد كه گويي از جنس پارچه ساخته شده است. همچنين امكان نورپردازي و پخش سينمايي بر روي اين ديوار فراهم شده است. طراح ، مهندس، مجسمه ساز يا هر چه كه او را نام بگذاريم توانسته است يك بار ديگر با خلق اثري منحصر به فرد در تاريخ و شخصيت يك شهر تاثيري مستقيم بگذارد.اين اسپانيايي هميشه ايده هاي اوليه و الهام هاي لازم براي شروع كار را از شهرهاي محل سايت مي گيرد.به گفته خود وي در آتن اين منبع الهام تركيبي از سنت هاي كلاسيك شهر، فرهنگ باستاني يونان ، ميراث بيزانسي آتن و نورها و رنگ هاي مشهور محلي بوده اند.

سانتياگو كالاتراوا
014613.jpg
او متولد ژوئن ۱۹۵۱ در والنسياي اسپانيا است.وي تحصيلاتش را از رشته هنر در دانشگاه والنسيا شروع كرد ولي بعد از يك سال به معماري تغيير رشته داد و در همان دانشگاه تا سطح كارشناسي ارشد گرايش طراحي شهري ادامه داد سپس به دانشگاه صنعتي زوريخ (ETH) رفت و شروع بهآموختن سازه كرد و تا سطح دكتري سازه پيش رفت. عنوان رساله دكتري وي … قابليت خم شدگي سازه هاي فضايي … بود. در ۱۹۸۱ اولين دفتر معماري و مهندسي خود را در زوريخ افتتاح كرد. از اولين پروژه هاي وي ايستگاه قطار و كارخانه اي در سوئيس هستند. موفقيت وي در فعاليت هاي معماري به گونه اي بود كه پس از ۷ سال دومين دفترش در پاريس شروع به كار كرد. توانايي و احاطه وي در مسايل فني و سازه اي در تمام آثار او مشهود است و با توجه به چنين ويژگي هايي بدون شك مي توان او را بزرگترين طراح معاصر «پل» ناميد. تعداد پل هايي كه وي تاكنون طراحي كرده و ساخته شده اند بيش از ۳۳ دهنه است. كالاتراوا پيش از اين نيز سابقه همكاري با كميته برگزاري المپيك را داشته است. طراحي برج مخابراتي و پلي مخصوص عابران پياده در دهكده بازي هاي المپيك بارسلونا محصول همين همكاري است. از جمله بزرگترين پروژه هاي در دست انجام توسط وي مي توان به طراحي مركز هنر و علم والنسيا ، ايستگاه مترو مركز تجارت جهاني نيويورك و بزرگترين برج آپارتماني اروپا در مالموي سوئد نام برد.

مجموعه آئوري
نگاهي به سينما آيمكس لندن، مجتمعي فرهنگي كه ماهيت شهري راتغيير مي دهد...
يعني ساختماني زنده و سرشار از تحرك و رنگ در پيش چشم عابراني كه مجبور بودند مسير نه چندان خوشايندي را به سمت پل واترلو بپيمايند
014496.jpg
شكل استوانه اي سينما آيمكس لندن از مجموعه آئوري (۱۹۹۹) هويت اصلي خود را از مختصات مكاني كه در آن بنا شده به عاريت گرفته است - حفره اي بدقيافه در مركز ميداني آلوده و پرترافيك درست پشت مجتمع هنري ساوت بنك. اين محل قبلا نوعي سياهچال شهري محسوب مي شد، گودالي تيره از بتون با خيابان هايي كه به نحوي گيج كننده در هر جهت امتداد يافته اند و يكي از غيرجذاب ترين نقاط لندن است. معماران براساس نقشه خارق العاده اي كه براي بازسازي اين نقطه طراحي كردند، برآن شدند كه اين گودال را با يك بناي قدافراشته جايگزين كنند، يعني ساختماني زنده و سرشار از تحرك و رنگ در پيش چشم عابراني كه مجبور بودند مسير نه چندان خوشايندي را به سمت پل واترلو بپيمايند. هنگامي كه بناي ساختمان در حال قدكشيدن بود، سرد و مكانيكي به نظر مي رسيد، اما حالا كه تكميل شده است به نظر مي رسد بزرگترين سينماي آيمكس در لندن بهترين آنها هم باشد و اين بهترين كاري بود كه مي شد در اين مكان به انجام رسانيد.
ساختمان از پوشش شيشه اي و لعاب مانند پوشيده شده است كه در نقطه اي كه معرف آن بتون هاي بدقيافه و آجرهاي كثيف و قديمي بوده است مانند پادزهر عمل مي كند. فرم عالي و استوانه اي شكلي كه تابلوي عظيم با عنوان آيمكس بر روي آن طبيعت سرشار از سرگرمي درون آن را به رخ مي كشد. ورق هاي فلزي براق مغز سنگين و مستحكم داخلي را احاطه كرده اند و يك نقاشي كه گرد استوانه پيچيده شده است، باعث شده كه حجم واقعي خيلي كوچك تر به نظر برسد. اين تصوير عظيم با زرق و برق رنگارنگ و چشمگير خود كار هاوارد هادكين است. بناي ساختمان به عنوان بزرگترين واحد هنر عمومي در لندن، يكي از نمونه هاي نادر موجود در عرصه هنرهاي زيبا است - از هر دو سوي رودخانه، از لابلاي ترافيك سنگين خيابان هاي اطراف و از داخل اتوبوس در هر كجاي منطقه واترلو كه نگاه كنيم آن را در مقابل خود مي بينيم؛ واقعا به اين مي گويند هنر براي مردم.
از بالا كه نگاه كنيد گنبد كوتاه نعلبكي شكل آن كه از بست هاي فلزي ظريف ساخته شده با پوشش لعابي ديوارهاي بنا هماهنگي دارد و كاربرد جلوه هاي رنگين در اطراف آن حسي از شهربازي را به ساختمان مي دهد. ظاهر چرخ و فلكي بزرگي كه در وسط ميدان قرار گرفته يادآور روزهاي اوليه پيدايش سينماست كه به عنوان غرفه اي اسرارآميز و شادي آور در زمين هاي شهربازي، مردم را به سرگرم شدن فرامي خواند. چيزي كه در اين ارتباط قابل ذكر است اينكه اگرچه پرده هاي آيمكس در همه جاي جهان داخل موزه ها و پارك هاي علمي قرار داده شده اند، ولي استوانه رنگارنگ آئوري آيمكس را به متن زندگي عموم شهروندان بازگردانده است.
محيط داخلي: مطبوع و پيشرفته است و گاهي موزه تصاوير متحرك آئوري را به ياد مي آورد كه سابقا در همان حوالي زير يك سكوي بتوني قرار داشت. در اينجا هم آئوري توانسته است در مكاني تيره و غيرجاذب با استفاده از تكنولوژي پيشرفته و شيشه, مجموعه اي از فضاهاي زنده و مردم پسند به وجود آورد. مرحله ورودي آيمكس در تسخير يك راه پله عظيم است، سنتي كه به نظر مي رسد از گذشته معماري سينما يعني زماني كه شيوه رايج در ساختمان هاي تئاتر غالب بود اخذ شده باشد. نقطه اوج اين مرحله در نقطه ورود به تالار خودنمايي مي كند. به جاي پيروي از رسم معمول كه راه هاي ورودي را در انتهاي سالن قرار مي دهند، معماران اين بنا راه ورودي را در كنار تك پرده عظيم سينما طراحي كرده اند. پرده عظيم و پهناور كه عامل اصلي جذابيت آيمكس است بلافاصله پس از واردشدن به چشم مي آيد و مقياس ساختمان و تجربه اي كه در شرف وقوع است را به رخ مي كشد.
رنگ آميزي اغراق آميز هادكين براي زنده كردن اين ميدان دلگيركننده تنها منحصر به بناي احداث شده نمي شود. به كارگيري شيوه هاي هنري، زيرگذرهاي غيرجذاب اطراف را هم بي نصيب نساخته است. جالب ترين آنها، دسته اي از خطوط نوري باريك است كه در زمينه آبي به كار گرفته شده اند. محيط جانبي ساختمان نيز با خرمني از گل ها و سبزه ها آذين بسته شده است تا از وضعيت آلوده قبلي خود دور شود. هرچند راه هاي زيرزميني قبلي همچنان برجاي مانده اند، ولي سينماي جديد توانسته است موقعيت منطقه را به نسبت زيادي ارتقا دهد.
پي نوشت: مجموعه سينا, موسسه «سينماشهر»

نگاه منتقد
نابغه اي از قلب اروپا
در ستايش معماري كه ارزشها را چه صادقانه درك كرد و چه زيبا بيان نمود...
بهرام هوشيار يوسفي 
014604.jpg

در پانزدهم دسامبر ۱۹۲۸، نوزادي چشم به جهان گشود كه در يك كلام، زيبايي صادقانه معماري اروپاي مركزي وآزادي مسحور كننده در فرم هاي معمارانه اين منطقه تا هم اكنون وامدار نبوغ اوست؛ او كسي نيست جز فردريش استواسر (Friedrich Stowasser) كه بعد ها به فردريش هوندرتواسر (Hundertwasser) تغيير نام داد... كسي كه سرنوشت معماري اتريش و اروپا را تغيير داد، تغييري عاشقانه و محلي...
« هر كسي بايد اجازه ساختن و خلق كردن را داشته باشد و تا زماني كه اينآزادي در خلاقيت وجود ندارد، به هيچ وجه معماري را نمي توان …هنر” دانست. معماري با روش هاي سانسور متداول از پاي در آمده است. آرزوي والاي ساختن در ادمي نبايد تحذير شود...!» اينها سخنان فردريش در مانيفست اعلام شده از طرف وي در اوج دوران تاخت و تاز انديشه هاي خرد گرا تحت عنوان … عليه تفكر فرد گرا … است؛ شايد همين نگرش اوست كه موجب شد در روزهاي اول شروع به تحصيل در رشته معماري در اكادمي هنر هاي زيباي وين و مدرسه بوزار پاريس به ترتيب در سال هاي ۱۹۴۸ و ۱۹۵۰ اقدام به ترك تحصيل كند. فردريش سفر كردن را ترجيح مي داد و شايد همين سفر ها بود كه او را در معماريآبديده كرد.
014601.jpg

« بعضي ها مي گويند خانه از ديوار درست مي شود، من مي گويم اين پنجره ها هستند كه خانه را مي سازند نه ديوار ها. به خيابان ها نگاه كنيد ... يك پنجره «آرت نوو» كنار يك پنجره بدون تزئين مدرن، آن هم كنار يك پنجره باروك، هيچ كس حتي اعتنايي به اينها نمي كند...» هوندرتواسر۱۹۹۰،.
در نگاه كلي به آثار فردريش، بدون، هيچگونه تاكيد بر معيار هاي نقد فضا، صميميت و خيال انگيزي معماري وي چنانآدمي را احاطه مي كند كه مي توان او را معماري در خدمت تلطيف روح و اغناي خواسته هاي فطري با ديدگاهي انساني دانست. فردريش در جايي مي گويد كه « آدم بايد بتواندتوي آپارتمانش، سرش را از پنجره بيرون بياورد و با دستهايش معماري را لمس كند؛ بايد اجازه داشته باشد يك قلم گنده بردارد و از همانجا ديوارش را نقاشي كند تا هر جايي كه دستش مي رسد... اينطوري هست كه حتي از دور هم معلوم مي شود كه اينجا يك آدمي زندگي مي كند كه با اون يكيآدم ساختمان بغلي كه يه موجود زنداني، برده و استاندارد شده است، فرق دارد...»
والسلا م

منطقه گرايي با رويكرد جهاني
014607.jpg
«رفعت چادرجي» به حق نابغه معماري عراق است؛ ديدگاه هاي وي كه حايز مولفه هاي منطقه گرا (Regional) است شباهت زيادي به نوع معماري «حسن فتحي» معمار فقيد مصري دارد. «رفعت» از كساني است كه تعداد زيادي از ساختمان هاي مهم و اداري بغداد را حتي به كارفرمايي صدام انجام داده است.... به عكس  «زاها حديد» ديگر معمار عراقي مطرح، چادرجي كاملا واقع گراست!
رفعت متولد ۱۹۲۶ است و كار خود را از ۱۹۵۳ در بغداد با پروژه اي مسكوني تحت تاثير لوكوربوزيه (معمار مدرن سوئيسي)آغاز كرد؛ جايزه «آقا خان» كه جايزه اي براي معماران مسلمان است، براي يك عمر فعاليت معمارانه به وي داده شده است. مسجد مركزي لندن و فدراسيون صنعت بغداد از مهم ترين آثار اوست.

معماري خلسه آميز
014511.jpg
چارلز جنكز منتقد معماري در كتاب اخيرش Ecstatic Architecture (معماري خلسهآميز)، به تشريح نهضت جديدي كه كمتر مورد تحليل قرار گرفته مي پردازد؛ «معماري خلسه  يا خلسهآميز» از طريق احساسي كه در مشاهده كننده متبادر مي سازد (و شايد بتوان آن را نوعي وجد و شعف دانست) توصيف مي شود.
سراسر كتاب مملو از مثال هايي از تاثيرات تخديري يا تاثيرات متعالي و به نوعي تحريك كننده حس شور و شعف و غريزه پرستش، در آثار معماري است: معابد مصريان باستان، كليساهاي جامع گوتيك و بعضي از آثار برنيني.... تفاسير تازه تر معماري خلسه اميز تقريبا مشتمل بر حوزه وسيعي از سبك هاي مدرن تا ديكانستراكشن است.

ساخت و ساز منتشر شد
014487.jpg
ساخت و ساز، ماهنامه معماري و شهرسازي (شماره مرداد ماه) منتشر شد؛ در اين شماره مي خوانيم: خانه فرمول يك، تادايو اندو معمار ژاپني، سيستم نظارت بايد اصلاح شود، انبوه سازان در خيال حمايت ...
«ساخت و ساز» به زبان فارسي و انگليسي و تحت سردبيري سعيده هاشمي منتشر مي شود؛ هاشمي در سرمقاله اين شماره، در مطلبي تحت عنوان «هاراگيري به سبك ايراني» با اشاره به خود كشي معاون شهردار «كوبه» بعد از زلزله ۱۹۹۶ و مقايسه نحوه برخورد مسوولانه مسوولان ايراني و ژاپني، به نقد نظرات دكتر پيروز حناچي (معاون شهرسازي و معماري وزير مسكن) در سرمقاله اخير مجله «ابادي» پيرامون زلزله بم مي پردازد! سعيده هاشمي جوانترين بانو در عرصه مديريت مطبوعات معماري است.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
طهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  طهرانشهر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |