سفر به يك پارك ملي خارجي
... و اين همه درس از لهستان
درخت بلوطي كه در اثر وزش باد در اين محدوده به زمين افتاده بود در حال پوسيدن و كاملا دست نخورده بود و حداقل ۴۰۰ گونه ديگر گياه و جانور اعم از ميكروماكرو روي اين درخت زندگي مي كردند
وجود گونه هاي گوشتخوار براي به تحرك درآوردن جمعيت علفخوار ضروري است و مي تواند سلامت جمعيت را دربر داشته باشد
بنفشه كي نوش
باخبر شديم كه چند وقت پيش مسوولان پارك هاي ملي ايران براي بازديد و الگوبرداري از پارك هاي ملي كشور لهستان به اين كشور سفر كرده اند. با توجه به ذهنيتي كه از كشور لهستان و جنگ جهاني دوم داشتيم برايمان جالب بود كه بدانيم لهستان با آن همه ويراني و آسيب هاي دوران جنگ، اكنون در چه شرايطي به سر مي برد، به خصوص به لحاظ زيست محيطي. فكر مي كرديم كه لهستان حداقل در اين زمينه كه به اصطلاح يكي از جنبيات است چندان موفق نبوده باشد، اما چه فكر مي كرديم و چه شنيديم.شما هم اين شنيده ها را بخوانيد...
مهندس كارگر رئيس پارك ملي لار يكي از كساني بود كه به لهستان رفته بود. گفته هاي او و شنيده هاي ما را از سفر به لهستان بخوانيد؛ بد نيست بدانيد در چنين كشوري چه مي گذرد.
«ما از ۴ پارك ملي لهستان ديدن كرديم Kampinoski /Biebrzawski /Wigierski و . Bitowieski به لحاظ مديريتي بسيار پيشرفته اند و در واقع ديگر چيزي به اسم حفاظت ندارند و بيشتر نظارت است. لهستان با اين حال كه تنوع گونه اي بالايي ندارد از همان گونه هاي محدودش هم به صورت جدي و برنامه ريزي شده حمايت مي كند. تيپ طبيعي بيشتر به صورت جنگل، توربزار و مناطق آبي است.
به لحاظ نيرو و امكانات چطور هستند؟
يكي از پارك هايشان ۱۷۰ نفر نيرو دارد. از اين تعداد ۵۰ نفر گارد است و ۱۲۰ نفر نيروي تحقيقاتي. يكي ديگر از پارك هاي ملي شان كه به لحاظ وسعت به اندازه پارك ملي لار است، ۴۷۰ نفر نيرو دارد.
شما الان چند تا نيرو داريد؟
۲۵ تا صفر. در تمام سطح مناطقشان برج هاي نگهباني وجوددارد كه البته اين برج ها به دليل شرايط خاص زيستگاه ها (مسطح بودن زمين و پوشش گياهي بسيار زياد) كاربري خوبي دارد. تمام اين برج ها به دستگاه هاي تعيين موقعيت، دماسنج، هواسنج،بادسنج و... مجهز است كه اطلاعات را به صورت اتوماتيك ومتواتر به مراكز مخابره مي كند و در مراكز هم با استفاده از اين اطلاعات شرايط اقليمي گوشه و كنار منطقه شان را تخمين زده ودر اختيار گردشگران قرار مي دهند.
به لحاظ جذب گردشگران طبيعت در چه سطحي هستند؟
به طور كلي مركز توجهشان توريست است و سرمايه گذاري زيادي به اين منظور كرده اند. از ۳۶ ميليون توريست سالانه لهستان، ۱۰ ميليون نفر توريست طبيعت هستند كه ۴ ميليون آنها از طريق سايت هاي اينترنتي جذب شده اند.
توريست شكار هم دارند؟
به هيچ وجه.
اعتباراتشان چگونه است و از كجا تامين مي شود؟
مثلا يك پارك ملي شان ۱۰ ميليون دلار در سال اعتبار دارد كه ۵/۲ ميليون آن از طريق وزارت محيط زيست، ۵/۳ ميليون دلار درآمد توريست و ۴ ميليون دلار آن از طريق خود مردم تامين مي شود.
همكاري مردم محلي چطور است؟
فرهنگ بسيار بالايي دارند. در تمام مسير ۴۰۰ كيلومتري كه ما گردش كرديم، كوچكترين زباله اي نديديم حتي يك ته سيگار و در روستا و شهرشان در برخي موارد حفاظت بيش از حد در مناطق مشكل ساز شده است و پوشش گياهي به حدي بالا گرفته كه به زمين هاي كشاورزي اطراف مشكل وارد مي كند و روند طبيعي منطقه به هم مي خورد.
هدف از اين سفر تنها بازديد بود؟
براي بازديد رفته بوديم با هدف اينكه از طرح هايي كه در زيستگاه هاي ما قابل اجراست الگو بگيريم و ما به اولين نتيجه اي كه رسيديم اين بود: آموزش از طريق رسانه ها در جهت بالا بردن سطح اطلاعات زيست محيطي مردم و آشنايي آنهابا مناطق، اهداف، ارزش ها، نقش مناطق و... حرف اول را مي زند.
بار علمي مسوولان مناطق در چه حدي بود؟
در بعضي موارد به لحاظ علمي ما از آنها بالاتر بوديم حتي در بعضي بحث ها مجبور بودند براي پاسخگويي از استادان دانشگاهيشان استفاده كنند.
پارك هايشان به لحاظ زيستي به كدام يك از مناطق ما شباهت بيشتري دارد؟
پارك ملي گلستان و چون من مدت زمان زيادي را در گلستان بودم همه چيز برايم جالب و ملموس بود.
گونه هاي جانوريشان هم مثل گلستان است؟
تقريبا. آنها گوزن قرمز، شوكا و گوزني به اسم «وش» دارند كه بزرگترين پستاندارشان است. در يكي از پارك هايشان هم حدود ۲۰۰ راس بيزون آورده اند و اعتقاد دارند كه اين گونه در گذشته هاي دور در پارك هاي ملي شان وجود داشته.
وضع حيوانات شكارگر چطور است؟
اينها دشمن طبيعي براي علفخوارانشان كم دارند يعني گوشتخواراني مثل ببر و پلنگ اصلا ندارند ولي گرگ دارند. سياه گوش را هم براي مبارزه با بيزون ها به منطقه معرفي كرده اند كه طبق آمارشان تاكنون ۱۶ قلاده سياه گوش رهاسازي كرده اند.
سياه گوش به عنوان يك گونه غيربومي نمي تواند مشكل ساز باشد؟
البته با توجه به جثه، رفتار و نحوه شكارگري، سياه گوش نمي تواند يك بيزون را شكار كند بنابراين ممكن است فقط بچه هاي بيزون ها توسط سياه گوش ها شكار شوند در نتيجه بعد از مدتي آنها با يك جمعيت پير از بيزون ها مواجه مي شوند.
چرا با وجود شرايط خوب زيستگاه بخصوص به لحاظ پوشش گياهي حيات وحش در اين مناطق از جمعيت خوبي برخوردار نيست؟
درست است، آنها در شرايط ايده آلشان فقط ۲۰۰ تا «وش» داشتند در حاليكه ما اگر چنين زيستگاهي داشتيم قطعا در ۵۰ هزار هكتار بالاي سه، چهار هزار تا مارال داشتيم. مسوول يكي از پارك ها مي گفت: «حيوان ها تحركشان كم است و در يك جا جمع مي شوند و همان دور و اطراف مي چرخند در صورتي كه تحرك، لازمه بقاي گونه هاي وحش است. چرا كه يك وقت لازم است از گياهان قشلاقي استفاده كنند و يك موقع از گياهان ييلاقي و حتي گياهان ميان بند هم نقش خود را دارند. يعني رژيم غذايي متنوعي بايد داشته باشند. با اين شرايط ممكن است گونه ها حتي با سوء تغذيه مواجه شوند و اين تنبلي قطعا بيماري هايي را هم برايشان در پي خواهد داشت.»
و اين مطلب كاملا صحيح است ،حتي بعضي گياهان هستند كه براي حيوان به عنوان دارو محسوب مي شوند و من معتقدم كه حيوانات گاهي آگاهانه از اين گياهان استفاده مي كنند. خودم شاهد بودم كه قوچ و ميش ها از غده تلخ باريجه تغذيه مي كردند. مي دانيم كه شيره باريجه انگل كش و تصفيه كننده خون است. بنابراين وجود گونه هاي گوشتخوار براي به تحرك درآوردن جمعيت علفخوار ضروري است و مي تواند سلامت جمعيت را دربر داشته باشد.
چرا سياه گوش را براي كنترل جمعيت علفخواران انتخاب كرده اند؟
اعتقاد دارند كه سياه گوش هم در گذشته از گونه هاي بومي منطقه بوده. البته اين گونه براي كنترل جمعيت شوكا خوب است.
تنوع پرندگانشان چطور است؟
خيلي عالي است. به خصوص جمعيت لك لك. فكر مي كنم كه احترام خاصي براي لك لك قايل هستند. حتي كنار خيابان هايشان براي لك لك ها هر ۱۰۰ متر يك لانه درست كرده اند و لك لك ها هم خيلي راحت در اين لانه ها در كنار خيابان مستقر هستند. البته جمعيت قو هم بد نيست.
تنوع گياهي چطور؟
زياد متنوع نيست چرا كه سطح جنگلشان را آب فرا مي گيرد و امكان رويش گونه هاي مختلف وجود ندارد و در محيط طبيعي شان بيشتر گياهان نم پسند ديده مي شوند.
حضورNGO ها (تشكل هاي مردمي) تا چه حد است؟
يكي از بازوهاي اجرايي در مناطق،NGO ها هستند، حتي در مواقعي كه رشد گياهان بالا مي گيرد. مثلا يك NGO ۲هزار هكتار از اراضي را براي علوفه چيني تحويل مي گيرد. حتي اينها مسابقه علوفه چيني دارند. در واقع براي همه چيز به منظور جذب همكاري و بالا بردن آگاهي مردم مسابقاتي ترتيب داده اند. از مسابقات نقاشي براي كودكان تا مسابقات علمي در سطح دانشگاه ها.
خب، گيريم كه شما رفتيد و الگو هم گرفتيد. آيا ضمانتي براي اجراي اين الگوها در سطح كشور خودمان وجود دارد؟
قرار است كه اين طور باشد. چرا كه شخص آقاي تهراني مسوول دفتر نظارت و بازرسي سازمان در اين سفر همراه ما بودند و تاكيد داشتند حتما الگوهاي خوبي را كه در اينجا مي بينيم براي اجرا در كشور خودمان مد نظر قرار دهيم.
پارك هاي لهستان هم طرح جامع دارند؟
بله، كاملا و در تمام آنها زون بندي به طور كامل انجام شده است. حتي زون كاملا حفاظتي (ممنوعه) هم دارند. البته ما به اين زون وارد شديم تا بدانيم براي توجيه ممنوعيت ورود عموم، چه بگوييم. مابا چند مفسر وارد اين محدوده شديم. مسير حركت كاملا مشخص بود، ما حتي اجازه نداشتيم در آن مسير چيزي بخوريم.
زون I تفاوت فاحشي با زون هاي مجاور دارد؟
بله، كاملا متفاوت است. مثلا درخت بلوطي كه در اثر وزش باد در اين محدوده به زمين افتاده بود در حال پوسيدن و كاملا دست نخورده بود و حداقل ۴۰۰ گونه ديگر گياه و جانور اعم از ميكروماكرو روي اين درخت زندگي مي كردند.
در زون توسعه ويژگي خاصي جلب نظر مي كرد؟
تمام نشانه هاي فرهنگ از ۲۰۰ سال پيش در زمينه هاي مختلف مثل جنگ جهاني، كشاورزي سنتي، دامداري و... به عنوان موزه در ساختمان هايي نگهداري مي شود. حتي قطار جنگ جهاني دوم را هم بازسازي كرده بودند و مسير را با همان قطار طي مي كردند.
ما سوار اين قطار شديم و بعد از طي ۳۰ كيلومتر درست ساعتي به كنار درياچه رسيديم كه غروب بود. تابش اشعه هاي قرمز غروب از لابه لاي ني ها و قو هاي در حال حركت در كنار كشتي كه منتظر ما بود تا ما را به كليساي آن طرف درياچه ببرد، مجموع اينها بهشتي ساخته بود ديدني.
نكته اي كه براي من خيلي جالب بود آرم لباس هاي نيروي حفاظتي مناطق بود. هر پارك دو تا آرم داشت؛ يكي آرم كلي وزارتخانه بود و ديگري آرم شاخص منطقه. مثلا من در لار هستم و شاخص لار ماهي قزل آلاي خال قرمز است پس آرم بازوي ما علاوه بر آرم سازمان، ماهي قزل آلاي خال قرمز هم هست.
غذاهاي لهستاني چطور است؟
بد نيست. معمولا غذاهايشان بيشتر گوشت و سبزيجات است. تنوع غذايي خوبي دارند. البته برنج زياد نمي خورند بيشتر سيب زميني مي خورند، حتي رستوران هايشان الگو گرفته از طبيعت منطقه است. وقتي وارد رستوران مي شويد انگار به موزه رفته ايد.
در زمينه احياي اراضي از دست رفته چه اقداماتي انجام مي دهند؟
براي جنگل هاي از بين رفته شان مراكز احيا دارند. اين مراكز، وسيع وداراي امكانات بسيار بالا است. محقق، خزانه، دستگاه هاي مختلف حتي مركز اصلاح بذر هم دارند.
برنامه اي در دست داريد كه با استفاده از تجربيات آنها بخواهيد در كشور اجرا كنيد؟
بله. البته بودجه خوب مي خواهد به عنوان مثال استفاده از ايستگاه هاي هواشناسي، برج هاي ديده باني، لباس هاي متحد الشكل با آرم شاخص منطقه و...
در لهستان پارك هاي ملي شان انجمن دارد. ما هم درصدد تشكيل انجمن دوستداران لار هستيم و دعوت مي كنيم از تمام كساني كه نسبت به پارك ملي لار علاقه دارند در اين انجمن ثبت نام كنند. اين افراد از هر قشري كه باشند مي توانند حتي در مورد اداره پارك اظهار نظر كنند و راهكار و پيشنهاد ارايه بدهند و در مواقعي كه مشكلاتي براي پارك پيش مي آيد مثل ساخت و ساز، جاده كشي و... از ما حمايت كنند و پشتيبان ما باشند، حتي مي توانند با كمك مالي ما را ياري كنندv.
|