يكشنبه ۱۵ شهريور ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۴۸۷
زيبـاشـهر
Front Page

نمايشگاه و همايش باغ ايراني
015070.jpg
نمايشگاه باغ ايراني در تاريخ 23 شهريور ماه افتتاح مي  شود؛ در اين نمايشگاه كه سعي شده براي اولين بار آثاري از تمام هنرمندان رشته هاي مختلف پيرامون مفهومي واحد به نام باغ ايراني به نمايش گذارده شود، هدف بازشناخت دوباره يك بنمايه فكري كاملا ايراني است كه بسيار مهجور مانده است.... آزاده شاهچراغي از دست اندركاران برگزاري اين فعاليت مي گويد:در تمام دنيا مساله شناخت و ارايه ارزشهاي فرهنگي ملي بسيار اهميت دارد ولي آنچه ما تا كنون داشته ايم بيشتر اين بوده كه غير ايراني اين فرهنگ را درك كرده و به ما انتقال دهند كه البته معمولا آنها نمي   توانند به شناخت درستي از آن برسند... ما در اين مجموعه سعي كرده ايم خودمان مفهومي را كه اين بار به باغ ايراني اختصاص پيدا كرده دوباره مورد تحليل قرار دهيم ...>. وجود همايشي 4 روزه در كنار اين نمايشگاه آنرا هر چه پر بارتر خواهد كرد.

فرهنگسراي دزفول
صميميت معماري ايراني در جشن نور و رنگ و آجر
015082.jpg
بهرام هوشيار يوسفي 

اگر تقابل بين سنت و مدرنيته )در معناي عام كلمه) در معماري، موجب بسط تئوريك زمينه اي شود كه بتوان آن را رويكرد روشنگري معمارانه )يا چيزي مشابه آن) ناميد، به  راستي مي توان گفت كه روند حال حاضر معماري ما نيز فرصت خروج از بن بست نظري را كه دامن گير آن آست يافته، چه بسا كه در مواردي نيز امتياز پيشرو بودن را حتي در مقياس جهاني در جهان اخذ كند؛ چه، كم نيستند معماراني كه از كشورهاي جنوب سربرآورده، افق هايي نو را براي تمامي فعالان جهاني اين عرصه گشوده اند...
در مقام توسعه و ارتقاي يك روش منطقه اي به روشي مورد تحسين در حوزه بين الملل در كشور هايي با شرايط مشابه ما )از نظر غناي فرهنگ ملي) به نمونه هاي بسيار خوبي برمي خوريم كه در اين بين معماري كشورهاي آمريكاي لاتين مانند مكزيك و برزيل و شرق دور مانند ژاپن و مالزي به حق مثال زدني است. البته توسعه اين چنيني به هر تقدير، هر چند چيزي نيست كه به صورت تك مولفه اي قابل دسترس باشد و همانطور كه اشاره شد به ايجاد روند و جوي تئوريك نيازمند است كه خط دهنده زمينه حرفه اي باشد، اما نبايد انكار كرد كه حضور مواردي محدود نيز مي تواند به عنوان راهگشاي آغاز و ادامه اين نوع تفكر تلقي شود.
فرهنگسرا، در چشم اندازي معمارانه، از جمله فضا هايي است كه معمار به لحاظ نوع كاربري، با حداقل محدوديت روبه رو بوده، مي تواند به مانور هايي خلاقانه بپردازد. در دهه 70 شمسي از يك طرف با توجه ويژه ارگان هاي مختلف به برنامه هاي ملي توسعه فرهنگي و از طرف ديگر تعدد متولي در اين زمينه )مثل شهرداري ها و ... ) نوعي ديدگاه در اين وادي ايجاد شد كه حتي با درجاتي از تخفيف مي توان آن را شروع رويكردي تاريخگرايانه و ملي، با نيم نگاهي به معماري مغرب زمين )نه از لحاظ ايده گيري و گرته برداري هاي سخيف آنچنان كه هم اكنون متداول شده است، بلكه از لحاظ جستار و روش مداري در طراحي) به حساب آورد. در اين اثنا فرهاد احمدي را مي توان صاحب پروژه هايي موفق در اين نوع نگاه به معماري دانست.
دوستاني كه فرصت سفر به دزفول را داشته اند تاييد خواهند كرد كه اين شهر را مي توان يكي از شاهكار ها چه از نظر بافت شهري و چه از نظر معماري، به خصوص معماري آجر دانست. نمود اين معماري در جاي جاي طرح مهندس احمدي مشهود است. معماري ايشان هر چند در زمره معماري با رويكرد به موتيو هاي سنتي و در مواردي گرته برداري طابق النعل بالنعل اين موتيو هاست ) كه به كاربر بيشتر حس حضور در يك شهرك سينمايي را مي  دهد تا يك فرهنگسرا ) اما بايد اعتراف كرد كه به طرزي با شكوه و كاملا آبرومندانه )يا شيك) در عين بيدار كردن نوعي حس غرور چند بعدي ملي، از نظر كالبدي نيز تا حد زيادي پاسخگوي نياز هاي يك فرهنگسرا بوده است.
جاي جاي اين مجموعه در عين ياد آوري كامل يك معماري بومي و ايراني در تمام لحظات مويد برخوردي عمقي با اين مقوله است؛ نتيجه نه فضايي فاخر و منزوي، بلكه صميميتي تام و تمام با كاربر و ملاقات كننده را تداعي كرده، هرگز در دام سطحي نگري سقوط نمي كند. نور و رنگ در كنار برخورد هاي حجمي و حركت آب از يك طرف و آجركاري ها با اجراي دقيق و تحسين برانگيز كه نيم نگاهي به معماري آجر دزفول نيز دارد از سوي ديگر، چنان فضا را ايراني مي  كند كه تا ساعت ها از حضور در بين اين همه زيبايي هوشمندانه خسته نمي شويد.

پروژه ناتمام
انجام كارهاي بزرگ و راه اندازي يا به انجام رساندن پروژه ها و برنامه هاي كلان و حتي خرد هميشه، گويي بيش از هر چيز به توانايي هاي يك مدير يا مسوول حاضر بر كاربستگي فراوان دارند
015072.jpg
آذر مهاجر

تا سال 1375، 82 درصد از ساخت پروژه به انجام رسيد. چمن، سكوها و... آماده شده بودند و حتي از رئيس جمهوري وقت، آقاي هاشمي رفسنجاني نيز دعوت به عمل آمده بود
آيا ناتمام ماندن يا عقب ماندن پروژه ها از برنامه ريزي اوليه و اجراي غيراصولي و ديرهنگام بسياري از آنها، يك چرخه طبيعي و معمولي است؟ كسي دوست ندارد به اين سوال پاسخ مثبت بدهد. اما مشت نمونه خروار است، متاسفانه!
قصه از كجا شروع شد؟
حضور 40 هزار نفر براي تماشاي يك مسابقه فوتبال در استاديومي 20 هزار نفري، اتفاقي نيست كه بتوان به امكان وقوعش مطمئن بود. همچنان كه سال 1365 وقتي در مسابقات انتخابي فوتبال، تيم تهران و تبريز مقابل هم قرار گرفتند و علاقه مندان ناچار شدند در استاديوم 20 هزار نفري تختي شهر تبريز به تماشاي اين مسابقه بنشينند، اميد برگزاري درست و اصولي مسابقه واهي به نظر مي رسيد.
آن روز 40 هزار نفر به استاديوم تختي وارد شدند و مرز چمن استاديوم را آخرين رديف جمعيت مشخص مي كرد. همه صندلي ها، راهروها و حتي دكل هاي استاديوم مملو از جمعيت بود و با همه تلاش مسوولان وقت، همكاري دو تيم تهران و تبريز با زحمت داوران مسابقه و ... در دقايق پاياني، ازدحام جمعيت و هجومشان به هر گوشه و كناري به قطع كابل هاي برق انجاميد و اين مسابقه به خاطر تاريكي فضاي استاديوم با نتيجه دو بر يك به نفع تيم تهران در دقيقه 85 بازي به ناچار نيمه تمام ماند. اين اتفاق انگيزه اجراي يكي از عظيم ترين پروژه هاي ورزشي كشور بود. اكبر گوهرخاني مديركل تربيت بدني استان آذربايجان شرقي كه تا سال 1373 عهده دار اين سمت بود، در اين باره مي گويد: تقريبا 10 روز بعد از آن مسابقه، آقاي موسوي نخست وزير وقت، براي ديدن امام جمعه تبريز به شهرمان آمدند، هلي كوپتر حامل ايشان در ورزشگاه تختي نشست و فرصت خوبي بود. وضعيت ورزشگاه را تشريح و درخواستمان براي ساخت يك استاديوم بزرگ تر را تسليم نخست وزير كنيم. در عرض چند دقيقه اين درخواست كتبا به ايشان ارايه شد و خيلي زود هم جواب مثبت را دريافت كرديم.>
رئيس سازمان تربيت بدني، مسووليت اجرايي اين پروژه را برعهده گوهرخاني گذاشت. به سرعت و با همكاري جهاد كشاورزي زميني به مساحت 150 هكتار به اين امر اختصاص يافت، كلنگ استاديوم زده شد، اما مهندسان مشاور، اعلام كردند اين زمين همه معيارهاي لازم را براي ساخت يك استاديوم ورزشي ندارد. گوهرخاني مي گويد: بعد از يك ماه مطالعه، مشاور پروژه به ما اعلام كرد، زمين زه دار است و آب هاي سطحي اجازه ساخت فونداسيون مناسب را نمي دهد مگر اينكه براي پي سازي گمانه زني شود. اين كار هزينه زيادي نياز داشت كه با اعتبار تخصيص يافته به اين كار كه تنها 20ميليون تومان بود، امكان پذير نبود. از سويي چون زمين در مجاورت كارخانه هاي چرم سازي تبريز قرار گرفته بود. پشه ها هم مي توانستند لااقل در آينده مشكلات بسياري فراهم كنند. از اين رو به اين نتيجه رسيديم كه محل ديگري را براي ساخت استاديوم درنظر بگيريم.>
اين بار با همكاري مسوولان استان، پس از گذشت يك هفته زمين مناسب شناسايي شد و براي مطالعه دراختيار مهندسان مشاور قرار گرفت. قطعه زمين جديد با مساحت 360 هكتار در مراتع نخودچي در دامنه كوه سهند و در فاصله يك كيلومتري از آخرين خانه شهر تبريز قرار دارد. به همت جهاد كشاورزي و دكتر اكبر پرهيزگار استاندار وقت آذربايجان شرقي، ظرف دو روز اين زمين به تربيت بدني استان واگذار شد.
مهندس اوهانجانيان، مشاور اين پروژه اعلام كرد از آنجايي كه اين قطعه زمين در بخش كم ارتفاع تر تپه ماهورهاي اطراف دامنه سهند قرار گرفته، ضمن اينكه از فضاي بصري مناسبي برخوردار است، اين امكان را ايجاد مي كند كه بخش كم ارتفاع تسطيح و جايگاه تماشاگران در گرداگرد آن كه مرتفع تر است، ساخته شود.
همان سال )۱۳۶۵) كار ساخت استاديوم آغاز شد، شركت . . . به عنوان پيمانكار و مهندسان مشاور. . . و همكاران با مسووليت مستقيم ا كبر گوهرخاني به عنوان متولي اين امر، ساخت اين پروژه ورزشي را برعهده گرفتند.
گوهرخاني، درباره اين پروژه مي گويد: با انگيزه اي قوي شروع كرديم و دوست داشتيم بهترين استاديوم ورزشي ايران را بسازيم. از همان زمان تصميم گرفتيم استاديوم 50 هزار نفري باشد، خيلي ها معتقد بودند اين كار بزرگي است و سنگ بزرگ نشانه نزدن؛ به خصوص آن سال ها كه كشور درگير جنگ هم بود. بودجه و امكانات محدود بود و مصالح به اندازه كافي دراختيار نداشتيم و... با همه اينها با عشق و علاقه كار مي كرديم>. دكتر سبحان الهي، استاندار فعلي آذربايجان شرقي كه آن سال ها به عنوان نماينده مردم تبريز در مجلس حضور داشت، توانست براي تامين اعتبار پروژه، رديف بودجه مستقلي را براي اين استاديوم ايجاد كند و در طول اين سال ها، اعتبارات اين پروژه به طور مستقيم ازطريق مجلس شوراي اسلامي تامين شده است. گوهرخاني، درباره ميزان اين بودجه مي گويد: هرسال مبلغ متفاوتي تخصيص داده مي شد، از 80 ميليون شروع شد و به صد و ده يا بيست ميليون هم رسيد. مهم ترين حسن اين تخصيص اعتبار، اين بود كه ديگر نيازي نبود سازمان تربيت بدني يا هر مرجع ديگري، رقمي را مشخص يا تاييد كند. بودجه لازم مستقيما به پروژه اختصاص مي يافت.>
قصه به پايان رسيد؟
تا سال 1375، 82 درصد از ساخت پروژه به انجام رسيد. چمن، سكوها و... آماده شده بودند و حتي از رئيس جمهوري وقت، آقاي هاشمي رفسنجاني نيز دعوت به عمل آمده بود براي افتتاح پروژه به شهر تبريز سفر كنند؛ اما با رايزني هاي دست اندركاران امر و عبدالعلي زاده، وزير مسكن، كه آن زمان به عنوان استاندار تبريز خدمت مي كرد، برنامه افتتاح پروژه به بازديد از آن تغيير كرد و افتتاحيه ماند تا زماني كه پروژه صد درصد كامل شود. اگرچه در طول اين سال ها حتي چند بار مسابقاتي در اين استاديوم انجام شد، اما تا هم اكنون از 18درصد باقي مانده كار، تنها بخشي از آن انجام شده و اين پروژه در آستانه بهره برداري كامل بي ثمر مانده است. در بسياري موارد مشابه، شايد بزرگترين و مهم ترين مساله اي كه به نيمه تمام ماندن يا طولاني شدن روند ساخت و ساز، منجر شده؛ عدم تخصيص اعتبار و بودجه لازم بوده است. اما جالب اينجاست كه اين پروژه هرگز با چنين مشكلي روبه رو نبوده است و تنها در سال گذشته ازطرف كميسيون فرهنگي مجلس و به همت دكتر شعردوست و دكتر جبارزاده نمايندگان مردم تبريز در مجلس، يك ميليارد و 700 هزار تومان به اين پروژه اختصاص يافت!
از سال 1373 اكبر گوهرخاني به عنوان مشاور ورزشي مجلس به تهران منتقل شد و بعد از دو سال نظارت دورادور وي، سال 1375 توليت پروژه به تربيت بدني استان آذربايجان شرقي واگذار شد. گوهرخاني مي گويد: با وجود اينكه دو سال بود به تهران منتقل شده بودم، اما از سال 73 تا 75 مسافرت هاي مداومي براي انجام اين پروژه به شهر تبريز داشتم و بالاخره درخواست كردم شخص ديگري اين مسووليت را برعهده بگيرد. پس از من آقاي تقي زاده، مديركل تربيت بدني استان آذربايجان شرقي و پس از ايشان آقاي خدابخش اين مسووليت را برعهده گرفتند.>
انجام كارهاي بزرگ و راه اندازي يا به انجام رساندن پروژه ها و برنامه هاي كلان و حتي خرد هميشه، گويي بيش از هر چيز به توانايي هاي يك مدير يا مسوول حاضر بر كار بستگي فراوان دارند. اما شايد اين قانون نانوشته كشور ما در مواردي كه نياز به پيگيري هاي يك شخص دلسوز براي تامين بودجه و اعتبار لازم است، پذيرفتني باشد اما زماني كه اعتبارات لازم به صورت مستمر تامين شده، جاي سوالات بسيار باقي مي ماند!
... و اين قصه پرغصه!
استاديوم يادگار امام يا استاديوم 70 هزار نفري شهر تبريز از بسياري جهات ويژگي هاي قابل تاملي دارد: نخست و مهم تر از همه اينكه در شهر خوش آب و هواي تبريز قرار گرفته و به خصوص در فصل تابستان مكان مناسبي براي برگزاري بسياري مسابقات ورزشي است. بناي اين استاديوم نيز ويژگي هاي درخور توجهي دارد، ضمن آنكه تمام بنا از بتون آرمه ساخته شده، حلقه ابتدايي آن كه حدود 40 هزار نفر تماشاچي را در خود جاي مي دهد طوري طراحي و ساخته شده كه حتي نياز به يك ستون هم نداشته است و فقط در دو طرف غرب و شرق به كمك استراكچرهايي، ظرفيتي براي 30  هزار تماشاگر ديگر در طبقه دوم ايجاد شده است. اين بنا طوري طراحي شده كه از قسمت شمال و جنوب قابل توسعه است و جز اينكه استاديوم آن قابليت تبديل به يك استاديوم 100 هزار نفري را دارد، امكان ايجاد پيست دوچرخه سواري، استخر، تسهيلاتي براي برگزاري ساير مسابقات ورزشي نيز دراختيار قرار مي دهد. اين استاديوم دركنار يكي از بزرگراه هاي شهر تبريز واقع شده و به  لحاظ تخليه جمعيت و شيوه دسترسي نيز شرايط مناسبي دارد.
با همه اينها جاي افسوس بزرگ هميشه باقي است. اگر همين امروز و تحت عملياتي ضربتي )!) هم اين پروژه به انجام برسد و صد درصد آماده بهره برداري شود، سال هاي زيادي از عمر مفيد آن از دست رفته كه بي شك قابل بازگشت نيست. راستي چرا 82 درصد در مدتي كوتاه آماده مي شود و پايان 18 درصد باقي مانده سال هاي سال طول مي كشد؟

دو سالانه معماري پكن
015076.jpg
از بيستم سپتامبر الي ششم اكتبر سال جاري ميلادي )۳۰ شهريور الي 15 مهر) اولين دوسالانه معماري پكن )۴۰۰۲)ABB برگزار مي شود. اين دوسالانه به عنوان بزرگترين نمايشگاه دنباله دار فرهنگ معماري و صنعت ساختمان و نيز عظيم ترين فعاليت فرهنگي حوزه ساخت و ساز كشور چين در حالي برگزار مي  شود كه در دو دهه اخير، چين به عنوان يكي از بزرگترين عرصه هاي توليد معماري و نيز توسعه صنعت ساختمان در مقياس جهاني مطرح بوده است. 4002ABB را با حضور بيش از 10 هزار شركت كننده در كنار بيش از 2 ميليون بازديدكننده مي  توان بزرگترين رويداد معمارانه سال در آسيا تلقي كرد؛ علاقه مندان به http://www.abbeijing.com مراجعه فرمايند.

معماري نيكلاي ماركف
015080.jpg
معماري نيكلاي ماركف> كه اخيرا توسط بيژن شافعي> و همكارانش سهراب سروشياني> و ويكتور دانيل> در گروه تحقيقاتي معماري دوران تحول> تهيه شده است، به بررسي و معرفي آثار يكي از معماران اوايل سده 1300 شمسي مي پردازد؛ نويسنده، سعي دارد با فرض سال هاي اوليه اين سده و اواخر سده قبل شمسي به عنوان سالهاي گذار و تحول معماري ايران به سمت يك معماري نو، نيكلاي ماركف )معمار روس تبار، دنباله رو سياق صفوي در معماري و طراح آثاري چون دبيرستان البرز) را به عنوان يكي از تاثير گذاران عمده در اين تحول معرفي كند. در اين كتاب هر چند تا حدودي نسبت به جايگاه ماركف> در روند معماري معاصر ايران اغراق شده، اما نوع برخورد تحليلي نسبت به معماري معاصر، اين كتاب را به يك اثر منحصر به فرد تبديل مي كند.

كنگره جهاني استانبول
015074.jpg
در حالي در حال نزديك شدن به بيست و دومين كنگره جهاني اتحاديه بين المللي معماران> UIA در استانبول 2005 هستيم كه هنوز هيچ انجمن  و گروهي از ميان انجمن هاي حرفه اي معماري ايران توانايي عضويت و نمايندگي معماران ايراني را در اين اتحاديه نداشته اند؛ بيست و دومين كنگره جهاني معماري با عنوان شهرهاك بازار بزرگ معماري ها> در سال 2005، به ميزباني استانبول برگزار مي     شود. موضوع محوري اين كنگره كه توسط اتحاديه بين المللي معماران )UIA)ترتيب داده شده است، شهرهاي جهان خواهد بود. اهميت عضويت در اين اتحاديه كه به صورت يك انجمن از هر كشور به صورت انحصاري است از اين جهت است كه انجمن عضو از آن كشور به طور ضمني نماينده تمامي معماران كشور متبوع خود محسوب خواهد شد.

گروه ديده بان لرزه اي
015078.jpg
ايران، تاريخي پر خسارت از زندگي بر بستري از پهنه هاي لرزه خيز سپري كرده است.گروه ديده بان لرزه اي> اولين موسسه غير دولتي است كه با هدف كمك به كاهش خسارات زمين لرزه، در حوزه پيش از رخداد زلزله و با حضور نام هايي آشنا چون خسرو زرتاب، گيتي اعتماد و ابوالقاسم صانعي نژاد آغاز به فهاليت كرده است. دكتر الهام اميني از فعالان اين گروه در اين مورد مي گويد: هدف اصلي ما در حال حاضر تدوين طرح جامع زلزله است كه در واقع برنامه اي اجرايي است در جهت دسترسي به راهكارهاي اجرايي و نيز تدوين حوزه هاي تحقيقاتي در ارايه روش هاي مقاوم سازي بناها؛ همه اين اهداف بايد با مشاركت توامان عامه مردم و نهادهاي حرفه اي اين عرصه محقق شود...>.

|  تهرانشهر  |   دخل و خرج  |   در شهر  |   زيبـاشـهر  |   محيط زيست  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |