رانندگان تاكسي، تاكسيمترها را روشن كردند، اما مسافران حاضر نيستند كرايه اي بيش از كرايه معمول را بپردازند. معادله تاكسيمتر حالا دومجهول پيدا كرده، مسافر و راننده. اگر تاكسيراني از پس راننده ها بر بيايد، چه كسي مي تواند يقه مسافرها را بگيرد؟
عليرضا كيواني نژاد
امروز روز تولد تاكسيمتر است. به هر راننده برگه اي مي دهيم كه در آن استفاده اجباري از تاكسيمتر قيد شده. اين دستور صريح رياست سازمان تاكسيراني است
)تولدتاكسيمترها مبارك( اين جمله بازرسي است كه با يك شاخه گل مريم و برگه ابلاغيه سازمان تاكسيراني مبني بر اجباري بودن تاكسيمترها، به استقبال راننده ها مي رود. آرام در حضور مسافران به آنها مي گويد كه لطفا از تاكسيمتر استفاده كنيد.
اگرديديد كسي از اين قانون سرپيچي كرده، فقط كافي است شماره ماشينش را به بازرسان سطح شهر يا روابط عمومي سازمان تاكسيراني بدهيد. مطمئن باشيد برخورد ساده اي با او نمي شود.
امروز يكشنبه است
باورش مشكل بود. وقتي مي ديديم آنها بدون هيچ ترس و واهمه اي، تاكسيمترهايشان را خاموش كرده و به گفتن همان جملات قديمي براي دريافت كرايه، اكتفا مي كنند. سوار تاكسي كه مي شويم، انتظار داريم صدايي را بشنويم.
-بيپ
اين يعني صداي روشن شدن تاكسيمتري كه قرار است تا پايان مسير مثل يك چرتكه، حساب كرايه را داشته باشد. با هزار مصيبت و مشكل سرمان را اين طرف و آن طرف مي كنيم تا بتوانيم صفحه ديجيتال تاكسيمتر را ببينيم، اما خبري از تاكسيمتر نيست البته تاكسيمتر كار مي كند اما وظيفه سازماني اش در تاكسي نشان دادن وقت است!
بازهم بايد پول پرداخت و ما كرايه قبلي را با فرمول سابق مي پردازيم. حالا ساعت ۳۰: ۸ روز يكشنبه است. همان روزي كه روي تلكس از آن به عنوان روز آغاز به كار تاكسيمترها در تهران ياد شده است.
زير پل چوبي به مقصد ميدان انقلاب سوار تاكسي مي شويم. عده كمي از مسافراني كه سوار و پياده مي شوند، به تاكسيمتر توجه دارند. شايد آنها هم مي دانند كه هيچ يك از راننده هاي تاكسي از اين وسيله استفاده نمي كنند. به ميدان فردوسي كه مي رسيم خانم نسبتا ميانسالي يادش مي افتد كه بگويد:) آقاي راننده، چرا از تاكسيمتر استفاده نمي كنيد؟( راننده، اول به صاحب سوال نگاه مي كند. بعد با ريشخند مي گويد:) اگر قرار باشد ما از اين تاكسيمتر استفاده كنيم به آخر خط نرسيده يا شما مرا مي زنيد يا من بايد با بقيه مسافرها هم درگير شوم. وروديه تاكسي را ۷۵ تومان تعيين كردند. اگر در مسير به ترافيكي برنخوريم. كرايه شما تا انقلاب مي شود ۲۰۰ تومان يعني ۱۰۰ تومان كمتر از چيزي كه الان مي گيريم. براي ما نمي صرفد.(
راديو پيام ساعت۹صبح را اعلام مي كند. راننده ادامه مي دهد:) همين اخبار راديو چند روز است كه مي گويد استفاده از تاكسيمتر اجباري مي شود. حالا اگر ما در ترافيك گير كرديم و كرايه شما شد ۴۰۰ تومان، پول را كه نمي دهيد، هيچ، مي گوييد كرايه عادي ميدان امام حسين - انقلاب، ۳۰۰ تومان است. تاكسيمتر را هم روشن كردي و تازه ۱۰۰تومان هم اضافه مي گيري؟( بعد هم مي گويد كه اگر ناراحت هستيد، مي توانيد پياده شويد.
خانم ميانسال لبخند مي زند. لبخندي كه حاكي از تسليم شدنش در برابر صحبت هاي راننده تاكسي است.
ميدان انقلاب به سراغ خطي هاي كرج مي رويم. آنجايي كه هم سمند زردرنگ ديده مي شود و هم پرايد. راننده هاي سمند زردرنگ از آوردن نام تاكسيمتر ترسي ندارند چون اين وسيله اصلا در ماشين آنها تعبيه نشده. پس اين رانندگان خوشبخت از همين حالا خود را از هياهوي استفاده از تاكسيمتر كنار كشيده اند. مسير را به سمت خيابان كارگر شمالي ادامه مي دهيم، پياده. در ابتداي اين خيابان همهمه اي است. خطي ها فرياد مي زنند. زندگي آنها هم بدون تاكسيمتر جريان دارد.
- ما تاكسيداران خطي، از تاكسيمتر استفاده نمي كنيم. كرايه ما ثابت است بنابراين همين اول كار با مسافر طي مي كنيم و اگر دوست داشت سوار مي شود. تاكسيمتر براي تاكسي هايي است كه به همه جاي شهر سرك مي كشند.
اين را راننده اي مي گويد كه در خط انقلاب-سيدخندان كار مي كند.
يك نفر راهنمايي مي كند: )بايد جلوي يكي از همان تاكسيمترهاي نارنجي را بگيريد.(
ساعت ۱۲ ظهر است. حتي يك مورد به تورمان نخورده. از ميدان انقلاب يك راست آمده ايم ميدان ونك. ضلع جنوبي ميدان دو دستگاه رنوي بازرسي سازمان تاكسيراني توجه ما را به خود جلب مي كند. كمي جلوتر مي رويم. يكي از بازرسان، هر تاكسي عبوري را متوقف مي كند و يك شاخه گل مريم يا گلايل به او مي دهد. به علاوه يك برگه سفيد كه روي آن مطلبي تايپ شده. اول فكر مي كنيم او به تمام راننده ها تذكر لساني مي دهد، ولي نه. اين طور نيست. او مي گويد: )امروز روز تولد تاكسيمتر است. به هر راننده برگه اي مي دهيم كه در آن استفاده اجباري از تاكسيمتر قيد شده. اين دستور صريح رياست سازمان تاكسيراني است.( اين بازرس، حتي به راننده هاي سمند زرد رنگ هم يك شاخه گل مي دهد. براي ما كه از خيابان انقلاب تا ونك را با تاكسي آمده و حسرت ديدن يك تاكسيمتر روشن به دلمان مانده، اين لحظه ايست تاريخي. درست مثل مهاجمي كه با يك پاس گل با دروازه بان تك به تك مي شود.
- چطور شد از تاكسي متر استفاده كرديد؟
راننده، با خونسردي آب پرتقال ميل مي كند، مي گويد: )گفتند از تاكسيمترهايتان استفاده كنيد، ما هم تابع امر هستيم. به نظرم اگر بقيه هم از اين تاكسيمترها استفاده كنند، هيچ اتفاقي نمي افتد ولي مشكلات زيادي سد راه است. مثلا بايد مشكل پشت ترافيك ايستادن و كرايه اضافي ثبت شدن را حل كرد. ضمنا هنوز مشكل بيمه ما حل نشده هنوز مشكل وام تعميراتي كه قول داده بودند، رفع نشده و ما نه بيمه هستيم و نه وام مي گيريم.( يعني اينكه اينها خيلي به تاكسيمتر ربط دارد!؟
كمي آن طرف تر از اين تاكسي، مردم همچنان مشغول نگاه كردن به مراسم توزيع گل هستند. كسي جلو نمي آيد و علت كار را نمي پرسد. فقط يك خانم آن هم براي گرفتن يك شاخه گل مريم جلو مي رود. وقتي به او گل مي دهند و علت اين كار را نيز متوجه مي شود، مي گويد: )انصافا ما كه نديديم كسي از تاكسيمتر استفاده كند(.يكي از بازرسان هم در جوابش مي گويد: )اگر شما با اين مسايل روبه رو شديد فقط شماره پلاك آن تاكسي را به ما بدهيد. مطمئن باشيد پيگيري مي كنيم و اگر او براي ۴مرتبه اين خلاف را مرتكب شود، امتيازش را باطل مي كنيم.( اما يادتان باشد استفاده از تاكسيمتر از روز دوشنبه اجباري است و شما تازه متوجه مي شويد كه خبر تلكس به نقل از روابط عمومي سازمان تاكسيراني، يك روز زودتر مخابره شده است. گرچه همه روزنامه ها يكشنبه را به عنوان روز اول اعلام كرده بودند، اما روز اول حكم دستگرمي را دارد!
و امروز دوشنبه
امروز دوشنبه است. از ميدان انقلاب به مقصد ونك درحركتيم. اين بار با تاكسي هاي عادي، نه خطي. چشممان روشن. بالاخره تاكسيمترها به كار افتادند. وقتي سوار مي شويم و در را مي بنديم، صدايي مي شنويم.
- بيپ.
البته گوش تيزي مي خواهد. از راننده مي پرسيم كه چطور راضي شد تاكسيمترش را روشن كند؟ )ديروز فهميديم كه استفاده از اين وسيله اجباري شده. اگر يك نفر هم پيدا شود كه شماره ما را به مسوولان سازمان بدهد، خوبيت ندارد و از كار و زندگي مي افتيم.( به تقاطع خيابان هاي حجاب و بلواركشاورز مي رسيم. ترافيك صبحگاهي اين مسير مثل هميشه سنگين است. انگار سرنوشت از پيش تعيين شده اي در حال رقم خوردن است. وقتي كيف مبارك را براي حساب كردن كرايه از جيب خارج مي كنيم به نظر همان ۱۵۰ تومان هميشگي سهم راننده است. درحاليكه ترافيك سنگين تر از آن است كه با سبز و قرمز شدن يكباره چراغ راهنمايي، سبك تر شود، به كرايه لحظه به لحظه اضافه مي شود. بالاخره به ميدان وليعصر مي رسيم. اما كرايه به ۲۲۵ تومان افزايش پيدا كرده. نه. راننده تاكسي كاملا خرسند است، اما هيچ يك از مسافران اين مبلغ را نمي پردازند. راننده تاكسي مي گويد: )اشكال ندارد. همان ۱۵۰ تومان را بدهيد. ولي اگر از فردا هيچ راننده تاكسي ، تاكسيمتر را روشن نكرد، اعتراض نكنيد و شماره اش را برنداريد. نه ما مي خواهيم از شما پول اضافه بگيريم و نه شما راضي به ضرر ما باشيد.(
بعد هم برگه ابلاغيه سازمان تاكسيراني را نشان مي دهد كه در آن قيد شده استفاده از اين وسيله، اجباري است.
- راه اندازي تاكسيمترها براي ما هزارتومان هزينه داشتند. اين هزار تومان ارزشي ندارد ولي فكرش را بكنيد كه ما در روز با چند نفر بايد سروكله بزنيم و كرايه بگيريم؟
يك مسافر مي گويد: )آقاي راننده ممنون.( و خداحافظي مي كند. به قول اسكار وايلد انسان پس از يك شام خوب از سر تقصيرات همه مي تواند بگذرد، حتي از تقصيرات مادرزنش. گاهي يك ۷۵ تومان چه ها كه نمي كند!
او اولين كسي است كه روز يكشنبه، تاكسيمترش را روشن كرده يا حداقل ما او را به عنوان اولين نفر مي شناسيم. راننده نمونه!
حتي تاكسي داراني كه سمند زرد رنگ دارند، گل دريافت مي كردند و ابلاغيه سازمان تاكسيراني را . ولي مساله اينجاست كه اين تاكسي ها نه تاكسيمتر دارند و نه حتي جايي براي نصب اين دستگاه! به جلو داشبورد خوب و با دقت نگاه كنيد.
اول فكر كرديم اتفاق خاصي افتاده كه به هر تاكسي يك شاخه گل مي دهند. ولي بعد متوجه شديم به هر راننده اي كه گل مي دادند، مي گفتند: )تولد تاكسيمتر مبارك(.
تقريبا ساعت ۱۰ صبح است. اما اين راننده تاكسي روز يكشنبه، تاكسيمترش را روشن نكرده بود. مي گفت: )چه فايده اي دارد؟ نه مسافرها كرايه را قبول مي كنند نه براي ما صرف دارد.(
اين برگه اي كه مي بينيد، همان ابلاغيه سازمان تاكسيراني است. باور كنيد اين بار قضيه فرق دارد. اگر تاكسي داران و راننده تاكسي ها از تاكسيمتر استفاده نكنند، مطابق قانون با آنها برخورد مي شود. مي بينيم و تعريف مي كنيم