اديب وحداني / علي ترابي-تا الان آنقدر حرف هاي حساب و غيره براي بررسي دلايل و نتايج و كاركردها و غيره 11 سپتامبر نوشته شده كه شايد ديگر چندان حوصله نداشته باشيد خيلي سراغ اين موضوع برويد و موضوعات و غيره اي را بخوانيد كه كوتاه وجذاب و سرگرم كننده و آموزنده باشند. اين يك روز را هم به حساب همان خبرها بگذاريد، چون بحث درباره كسي است كه به آمريكا هشدار داده بود و بوش هنوز مورد انتقاد است كه چرا هشدارهاي او را جدي نگرفته بود البته به آمريكا خيلي ها از قبل هشدار داده بودند، مثلا فرنك زپا را در نظر بگيريد كه داد مي زد:آقاي آمريكا سعي كن تهي بودن درونت را پنهان كني يا جان لنون و آواز فرصتي به صلح بدهيد اش را يا لشكرهاي درخشان ضد جنگ هاي هيپي مآب ديگر را كه همه هشدار مي دادند و فيلسوف ها و روزنامه نگارها و هنرمندها و هنردوست ها و خلاصه آدم ها ... اما جان پي اونيل كسي بود كه هشدار داد و اسم خطر را هم برد. در محافل امنيتي آمريكا پيگيرترين القاعده شناس، جان پي اونيل بود.
اونيل در سال 1952 به دنيا آمد، مادرش در موسسه كرايه اتوموبيل پدرش راننده تاكسي بود. او در كودكي با ديدن يك مجموعه تلويزيوني به اسم اف بي آي از طرفداران جدي پليس شد و پيگيري اش به آنجا انجاميد كه توانست به عنوان كارمند اداره انگشت نگاري، كاري در اف بي آي پيدا كند و تحصيل در كالج را هم ادامه دهد. ظاهرا ازدواج دانشجويي اونيل و پدر شدنش در 20 سالگي باعث نشد كه او نتواند به تحصيلاتش ادامه دهد و اونيل در سال 1976 فوق ليسانس علوم قضائي گرفت. بعد از گذراندن چندين سال خدمت كه قسمتي از آن به تحقيق در مورد خشونت عليه پزشكان فعال در زمينه سقط جنين بود، در سال 1995 رئيس بخش ضد تروريسم در اف بي آي شد.
اولين كار اصلي اونيل به نتيجه رساندن تحقيقات در مورد يوسف رمزي بود. از زماني كه گزارش حضور رمزي در پاكستان روي ميز اونيل قرار گرفت تا وقت دستگيري او، 4 روز بيشتر طول نكشيد. اين امكان وجود داشت كه يوسف رمزي متهم به بمبگذاري در مركز تجارت جهاني در سال 1994 به افغانستان فرار كند ولي سرعت عمل اونيل عالي بود.
توانايي اونيل عمدتا به دليل كار گسترده اي بود كه در زمينه ضد تروريسم از سال 1986 انجام داده بود. بر خلاف عمده نيروهاي امنيتي آمريكا كه تروريست ها را دست كم مي گرفتند، اونيل و بعضي از همكاران آنها را خيلي جدي مي دانستند و منتظر بودند كه آسيب، روزي به آمريكا برسد. در بررسي بمبگذاري مركز تجارت جهاني مشخص شده بود كه فردي به اسم بن لادن به سازمان خيريه كه متهم به بمبگذاري بود، پرداخت هايي داشته است همچنين در قسمت هايي از بازجويي ها از شخصي به نام شيخ اسامه ياد شده بود. در بررسي هاي تكميلي معلوم شد كه بن لادن نه تنها حامي مالي گروه، بلكه رهبر يك شبكه بسيار گسترده، قدرتمند و بالقوه خطرناك است.
بعد از انفجار آوريل 1995 در اوكلاهما با همكاري سيا و اف بي آي يك گروه جديد براي برخورد با تروريسم داخلي تاسيس شد كه در واقع فقط تجديد سازمان همان اداره هاي فعال قديمي ضد تروريسم بود.
در ابتداي سال 1996، اونيل پايگاهي با اسم رمز آلكس را در سيا تاسيس كرد كه فقط يك هدف مشخص داشت: تمركز روي زير ساختار تشكيلات بن لادن. وظيفه آلكس پاسخ دادن به چند سوال بود: منابع مالي بن لادن و القاعده كجاست؟ پايگاه هاي عملياتي و مراكز آموزشي نيروهاي القاعده كجاست؟ مكانيسم انتخاب نيروي آنها چگونه است؟ و سوال هاي مشابه.
موفقيت آلكس به توانايي هاي مديريتي و قدرت اش در كار كشيدن از مديران اف بي آي و سيا به طور همزمان بود. او سختگير و بي گذشت اصلا از عملكرد غيرقابل قبول زيردستان صرف نظر نمي كرد و همينطور از بالا دستان. البته او يك خصيصه خيلي بد هم داشت كه سوء استفاده از هوشش براي تحقير ديگران بود. او نيروهاي قدرتمند را براي همكاري انتخاب مي كرد و شاهزاده تاريكي و شيطان فقط دو لقب از القابي بودند كه كارمندانش به خاطر زيادي كار كشيدن اونيل از آنها براي او انتخاب كرده بودند. در عوض اين همه سختگيري او با پليس هاي خارجي خيلي خوش اخلاق بود و تا آنجا كه مي توانست به هر روش ممكن خريدن هدايا و... با پليس سراسر دنيا رابطه خوبي برقرار مي كرد.
اونيل در سال 1998 در دفتر نيويورك اف بي آي هم يك بخش ويژه القاعده را راه اندازي كرد و پس از بمبگذاري ها در مراكز آمريكايي در كنيا و تانزانيا، اونيل توانست پيگيري پرونده ها را به عهده بگيرد.
اونيل در مكاتبات خود حتي هيچ وقت مرگ اسامه بن لادن را هم تمام كننده قضيه القاعده نمي دانست و معتقد بود كه بايد پيگيري پرونده اين سازمان تا آخر ادامه پيدا كند، اما مشكل اصلي در اينجا بود كه اونيل هيچ وقت مستندات كافي را براي متقاعد كردن قضات آمريكايي و مقامات بالاتر در مورد القاعده وادامه دادن تحقيقات خود در دست نداشت. از طرف ديگر بعد از انفجار بمب در يك مركز آموزش نظامي آمريكا در رياض كه بهترين فرصت براي اونيل بود، قبل از رسيدن مسوولان آمريكايي براي ادامه تحقيق هر 4 نفر مظنون از سوي دولت عربستان گردن زده شدند و آخرين فرصت براي ادامه تحقيقات هم از بين رفت. در سال 96 اونيل توانست در سومالي، جمال احمدالفضل را دستگير كند و با تخليه اطلاعاتي او، به بسياري از ارتباطات مالي- تشكيلاتي القاعده پي برد. اما اونيل با همه اين اطلاعات نتوانست وزارت امور خارجه آمريكا را متقاعد كند كه القاعده را به عنوان يك گروهك تروريستي معرفي كنند.
حتي انفجار پايگاه الخبر هم نتوانست اونيل را كه با همتايان خود در سازمان سيا پيگير القاعده بودند به يك سر نخ اصلي برساند. عدم همكاري مقامات عربستان سعودي در اين زمينه باز هم در مسير تحقيقات سنگ اندازي مي كرد.
تا اينكه پس از چاپ گزارش عليه او در تايمز او درخواست بازنشستگي كرد. بعد از بازنشستگي، اونيل مسوول حراست برج هاي تجارت جهاني شد. از يك همكار اونيل نقل شده بود كه اونيل در پاسخ به شوخي همكاران كه گفته بودند: القاعده كه به برج ها كاري ندارد با لحن جدي گفته اس ت : فكر مي كنم كارشان را تمام كنند. شب 10 سپتامبر اونيل با دو دوست امنيتي اش شام مي خورد و مي گويد: من احساس مي كنم اتفاق مهمي مي افتد. دوستانش منتظر توضيح او مي شوند، اما او براي كاري رستوران را ترك مي كند و آنها به خانه مي روند.
اونيل بعد از حمله به برج ها با همسر و پسرش و يكي از دوستانش صحبت كرد. به همسرش گفت كه داخل برج ها مي رود تا خسارت ها را برآوردكند اما بعد از آن صدايي از اونيل شنيده نشد. مامور امنيتي نمي دانست امكان دارد ساختمان نيمه خراب، خراب شود... و امروز همه از خود مي پرسند چرا هيچكس اونيل را جدي نگرفت؟