|
|
|
|
|
|
|
|
ا ظهارنظر رئيس قوه قضائيه در خصوص پرونده پاكدشت:
نيروهاي انتظامي تقصيري نداشتند
بر اساس اظهار خود جانيان، آنها عقده اينگونه جنايات را از شهري ديگر و از زمان كودكي در سر داشته اند و هيچ ارتباطي به مردم و فرهنگ غني پاكدشت ندارند
|
|
رئيس قوه قضائيه در ديدارهاي هفتگي خود ضمن ابراز تاسف از حادثه پاكدشت بر لزوم راه اندازي پليس قضائي تاكيد كرد.
سيدمحمود هاشمي شاهرودي گفت: تحقيقات نشان داده است كه فرد مرتكب قتل هاي پاكدشت داراي سوابق، عقده ها و محروميت هاي بدي بوده است. اين پديده داراي ريشه هايي است كه دستگاه امنيتي و قضائي بايد به دنبال رفع آن باشند و در همين رابطه خوشبختانه از مدت ها پيش لايحه پيشگيري از جرم نيز در دست بررسي و تدوين قرار گرفته است كه هنوز از دولت به مجلس نرفته است.
وي با ردكردن قصور و كوتاهي مجموعه قضائي در كشف و تعقيب عاملان اصلي اين فاجعه گفت: هنگامي كه متهم پرونده دستگير شده بود هيچگونه مدركي از سوي نيروهاي امنيتي و انتظامي عليه وي به قاضي مربوطه ارايه نشده بود و قاضي پرونده نيز در حدود دو ماه متهم را براي تكميل تحقيقات در اختيار نيروي انتظامي و امنيتي قرار داده بود. البته آنها هم تقصيري نداشته اند. اتهام اين فرد در آن زمان نيز بسيار زننده و شخصي بوده كه امكان اثباتش كار دشواري بوده است.
رئيس قوه قضائيه بر ضرورت توجه به پيشگيري از جرم تاكيد كرد و افزود: كار اصلي قوه قضائيه بحث پيشگيري از جرم است و در همين زمينه بايد به بخش هايي كه محروم از امكانات رفاهي هستند و تشكيلات امنيتي شايد در آنجا كمتر باشد بيشتر توجه نشان داد. حاشيه نشيني به همراه فقر و بيچارگي و دوري از مراكز اصلي مدنيت مجموعه عواملي است كه بستر را براي وقوع جرم فراهم مي كند.
وي در بخش ديگري از سخنانش در مورد خريد و فروش مدرك تحصيلي از سوي برخي مسوولان قضائي از موسسه هاوايي گفت: قضيه به آن صورت كه مطبوعات گفته اند نبوده است. برخي از دفاتر اين موسسه بدون داشتن مجوز رسمي از وزارت علوم اقدام به پذيرش دانشجو كرده اند و با برگزاري دوره هاي آموزشي، دانشجويان رساله خود را به استادان ارايه كردند و رساله شان بررسي علمي شده است. در واقع هيچگونه مدرك فروشي در كار نبوده بلكه برخي افراد از جمله مسوولان قضائي در موسسه اي كه مورد تاييد وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري نبوده، اقدام به تحصيل كرده اند و به همين دليل مدرك دريافتي غيرقانوني اعلام شد والا در اين رابطه جعل مدرك و احيانا مدرك فروشي صورت نگرفته است.
اخيرا در شوراي عالي انقلاب فرهنگي تصويب شد كه اولا چنين دفاتري شناسايي و مدارك ارايه شده غيرقانوني اعلام شوند و ثانيا براي اينكه زمينه براي تحصيل در مقاطع علمي بالاتر از جمله كارشناسي ارشد و دكترا فراهم شود، اين شورا تحقيقاتي را جهت زمينه سازي انجام دهد. متاسفانه شرايط كنوني براي تحصيل در مدارج بالا به سختي فراهم است و دانشگاه ها ساليانه تعداد كمي را مي پذيرند. وي در پاسخ به سوالي در مورد سخنگو نداشتن قوه قضائيه گفت: ما تلاش مي كنيم الهام، كماكان با داشتن مسووليت حقوقداني شوراي نگهبان، سخنگوي قوه قضائيه نيز باشد. اگر به نتيجه نرسيم سخنگوي ديگري را معرفي خواهيم كرد.
در جلسه ملاقات مردمي اين هفته به پرونده 50 نفر از كساني كه در روند رسيدگي به پرونده شان دچار مشكل قضائي شده اند، رسيدگي شد.
گزارش هيات رئيس جمهوري كامل شد
پس از دستور رئيس جمهوري به وزراي كشور و اطلاعات درباره پيگيري حادثه پاكدشت، هياتي مركب از نمايندگان استانداري، وزارت اطلاعات، قوه قضائيه و نيروي انتظامي، مسووليت بررسي آنچه را قبل از دستگيري متهمان اتفاق افتاده بود، در راستاي شناسايي دستگاهي كه در اين مقطع زماني قصور متوجه آن بوده، بر عهده گرفته كه بر اين مبنا، طي سه جلسه رسمي و تعداد متعددي جلسات كارشناسي و بررسي ميداني، حادثه پاكدشت را در مقطع زماني قبل از دستگيري متهمان مورد بررسي قرار داده است.
اين گزارش تا ظهر امروز از طريق وزير كشور در اختيار رئيس جمهوري قرار مي گيرد.
قاتل قصد كشتن 500 كودك را داشته است
فرماندار پاكدشت با تشريح حادثه قتل زنجيره اي كودكان و اقدامات انجام شده براي دستگيري قاتل گفت: اگر حساسيت و پيگيري شوراي تامين شهرستان نبود، جنايتكاران همچنان به كار خود ادامه مي دادند و خانواده هاي بيشتري را داغدار مي كردند، چراكه طبق گفته قاتل، وي قصد داشته تا 500 نفر را به قتل برساند و به مدارس هم نفوذ كند.
جان محمدي، در جمع خبرنگاران، زمان اطلاع خود از حادثه پاكدشت را 19 اسفندماه سال گذشته عنوان و تصريح كرد: در آن تاريخ 5 نفر از خانواده هايي كه كودكانشان مفقود شده بودند طي ملاقاتي با من و طوماري نوشته شده، از بي اطلاعي نسبت به سرنوشت كودكانشان خبر دادند. بعد از ظهر آن روز اين موضوع در جلسه شوراي تامين شهرستان، مطرح و نهايتا پس از بحث و بررسي فراوان مقرر شد كه جلسه ديگري با حضور خانواده هاي مفقودان و با شركت اعضاي شوراي تامين تشكيل شود.
وي افزود: سرانجام، اقدامات براي كشف مفقودان پس از ساعت ها بحث و گفت و گو با خانواده ها و بررسي قضايا توسط اعضاي شوراي تامين شهرستان و نيز تحقيقات نيروي انتظامي و اداره اطلاعات شهرستان بر اساس دستور جلسه شوراي تامين آغاز شد و تمام مناطقي كه كودكان مفقود در آنها ديده شده بودند، شناسايي شدند.
به گفته فرماندار پاكدشت، در جريان اين اقدامات تقريبا 80 نفر از افراد سابقه دار مورد بازپرسي نيروي انتظامي و اداره اطلاعات شهرستان قرار گرفتند و تحقيقات لازم از خانواده مفقودان و دوستان نزديك آنها به عمل آمد.
وي با بيان اينكه از زمان طرح موضوع در شوراي تامين شهرستان و پيگيري هاي انجام شده هيچ گونه قتل يا كودك ربايي در شهرستان پاكدشت اتفاق نيفتاد، بيان كرد: به همين علت، قاتلان احساس ناامني كرده و فعاليت خود را در حوزه شهرستان ري در شهرك قيامدشت ادامه دادند كه اين اتقاق منجر به رخدادي ساير قتل ها شد.
فرماندار پاكدشت اظهار داشت: زماني كه از ضرب و شتم كودكي در قيامدشت توسط فردي ناشناس و تعقيب وي توسط پاسگاه قيامدشت با خبر شديم، بلافاصله مسوول حراست فرمانداري پاكدشت به همراه يك نفر از ماموران انتظامي، ماموران نيروي انتظامي قيامدشت و اداره آگاهي ري را همراهي كردند و آلبوم عكسي كه توسط اداره اطلاعات پاكدشت و نيروي انتظامي از مفقودان تهيه شده بود، به اداره آگاهي ري تحويل داده شد و به دنبال آن و پيگيري هاي لازم، قاتل شناسايي و دستگير شد و به كليه جنايات خود اعتراف كرد.
فرماندار پاكدشت با بيان اينكه بخش عمده اين جنايات در بيابان هاي حوزه قيامدشت اتفاق افتاده است، افزود: 8نفر از قربانياني كه شكار جانيان شده بودند از اتباع بيگانه بوده و يك نفر نيز اهل كرج بود.
فرماندار پاكدشت گفت: حتي بر اساس اظهار خود جانيان، آنها عقده اينگونه جنايات را از شهري ديگر و از زمان كودكي در سر داشته اند و هيچ ارتباطي به مردم و فرهنگ غني پاكدشت ندارند.
جان محمدي با تاكيد بر اينكه كساني كه مسووليت امنيت شهرستان را برعهده دارند بايد پاسخگوي اقدامات خود باشند، به تشكيل هياتي ويژه در زمينه رسيدگي به موضوع قتل هاي سريالي در پاكدشت و عملكرد مسوولان ذي ربط اشاره كرد و در زمينه مشكلات و كمبود امكانات امنيتي در شهرستان پاكدشت گفت: در اين زمينه مكاتبات زيادي با فرمانده سابق نيروي انتظامي، سردار زارع، فرماندهي انتظامي استان تهران مبني بر ايجاد پاسگاهي در منطقه خاتون آباد داشتيم و حتي زميني را براي اين منظور در نظر گرفتيم و از طريق شوراي تامين شهرستان و استان، مجوز پاسگاه را گرفتيم.
وي افزود: پس از اجاره تجهيز ساختماني در فرون آباد براي ايجاد پاسگاه مذكور، در نامه اي به سردار زارعي خواستار تقويت آن به لحاظ پرسنل و امكانات لجستيكي شديم كه تا كنون اين امر انجام نشده است.
به گفته فرماندار پاكدشت همچنين در نامه اي به سردار قاليباف توضيحاتي در خصوص موقعيت شهرستان پاكدشت، مهاجرت هاي صورت گرفته به آن، حضور اتباع بيگانه، كمبود فضاهاي انتظامي و امكانات لجستيكي داده و درخواست هايي صورت گرفت كه مستندات مكتوب آن وجود دارد.
|
|
|
حرف هاي شريفه بعد از 9 ماه شكنجه
داد مي زدم ، نمي شنيديد؟
در روزهاي پاياني فصل تابستان 83 ، خبر آزار نوعروس خانواده اي در بخش دهگلان شهرستان قروه كردستان با عنوان شريفه عروس 14 ساله اي كه 9 ماه توسط پدرشوهرش در دستشويي شكنجه مي شد منتشر شد.
در اين حادثه اگر همسايگان اين جنايت را لو نمي دادند شايد امروز كرم زخم ها، شريفه را هلاك كرده بودند و اين جنايت كه ماه ها در كنج خانه اي انجام مي شد، خاموش پايان مي گرفت.
شريفه مي گويد: موهاي سرم را پدر شوهرم با تيغ تراشيد و با انبردست موهايم را مي كشيد. دو روز يك بار خرده نان جلو من مي ريختند و...
اين بخشي از گزارشي است كه در نشريه محلي سيروان همراه با ادعاهايي كه شريفه در حضور كارشناسان بهزيستي داشته، تهيه شده است.
شريفه اين گونه آغاز كرده:
مي خواهم اول از مادرم كه سهم زيادي در بدبختي هايم داشته شروع كنم. او همسر دوم پدرم است و خودش هم يك بار ديگر ازدواج كرده، بعد از 24 سال زندگي. برادر 22 ساله ام، من و يك خواهر 12 ساله و دو برادر كوچكتر حاصل آن زندگي بي در و پيكر هستيم. پدرم كارگري و شاگردي مي كرد. دو ماه مي رفت و يك هفته برمي گشت. در آن فاصله كه نبود، ما سرگردان در كوچه و بازار مي شديم و از همسايه ها سرزنش و طعنه مي شنيديم و وقتي پدرم بر مي گشت دست و پا شكسته برايش چيزهايي را تعريف مي كردم و او به جان مادرم مي افتاد.
چند بار هم مادرم به زندان افتاد و من در دادگاه به نفع پدرم، شهادت مي دادم، اما هربار مادرم برمي گشت و عاجزانه جا خوش مي كرد. او از من متنفر بود و من را فضول صدا مي كرد. او اجازه نداد كه من رنگ مدرسه را ببينم. مي گفت قباحت دارد دختر به مدرسه برود! برادرهايم هم تا دوم راهنمايي درس خواندند و ترك تحصيل كردند.
عموهايم هم مدام به پدرم مي گفتند كه شر مادرم را كم كند، اما او دست بردار نبود. خلاصه اين كه پدر بيچاره ام از روستايمان به دو شهر مختلف ديگر نقل مكان كرد تا آبروريزي هايي كه به وجود آمده بود، بيشتر از آن اذيتمان نكند. ما، در همدان يك كارگاه كوچك كاشي سازي سنتي راه انداخته بوديم.
وقتي يكي از مشتري هاي پدرم پايش به خانه مان باز شد به واسطه آشنايي كه با پدربزرگم داشت زمينه ازدواج با پسر آنها را فراهم كرد، من كارم گريه و شيون بود كه نمي خواهم ازدواج كنم و پدر و مادرم مردد شده بودند. اما بالاخره مادرم با تهديد و ارعاب و فحش بدون آن كه از من جواب بگيرد، بعد از دو روز موافقت كرد كه براي مراسم عقد و عروسي اقدام كنند؛ با 300 هزار تومان طلا و چهار ميليون مهريه و يك عروسي مفصل قرار و مدارها بسته شد.
به گفته شريفه، خانه همسر او دو قسمت مجزا داشت. قسمت كوچك آن شامل دو اتاق كوچك بود كه در گوشه حياط بود و متعلق به او و شوهرش. يك دستشويي در گوشه اي ديگر از حياط بود و آن طرف هم پدر و مادر و چهار خواهر و سه برادر ديگري در قسمت اصلي زندگي مي كردند.
شريفه مي گويد: از روز هشتم زندگي متوجه اعتياد شوهرم و پدرش و حتي خواهر و مادرش شدم. آنها كارشان خريد و فروش و مصرف مواد مخدر و مشروبات الكلي بود. من متوجه رفتار سرد و آزار دهنده شوهرم شدم كه كوچكترين علاقه اي به من نشان نداد و همان۲۰ روز اول آنچنان انزجاري از آن پيدا كردم كه سعي در پيدا كردن راهي براي خلاص شدن و برگشتن نزد پدرم داشتم.
آنها اول اينطور شروع كردند كه دخترت معيوب است و ناسازگاري مي كند و تو بايد خسارت بي آبرويي را كه بر سرمان آورده اي جبران كني و تنها راهش هم اين است كه دو قطعه زمينت را كه 10 ميليون تومان قيمت دارد به اسم ما قباله كني. آنها آن شب پدرم را به اشكال مختلف ترساندند و آخر سر، پدر شوهرم به پدرم القا كرد كه آنها هيچ سود و منفعتي از اين قضيه نمي برند، بلكه چون شوهرم خاطرش رنجيده و وجدانش جريحه دار شده با امضاء آن كاغذ او كمي آرامتر مي شود و اين چنين از سر خطاهاي من مي گذرد.
بعد از آن روز ،خواهر شوهر 20 ساله ام به سفارش پدرش در حاليكه موهايم را مي كشيد من را به دستشويي برد. او لباس هاي كهنه اي به تنم كرد و به كمك ديگران مچ دستانم را از پشت به زنجير بست و زنجير را به ميخي كه به ديوار كوبيده شده بود محكم كرد و اولين شب از 9 ماه سلاخي من شروع شد. در طول آن 9 ماه من يا در تنها اتاق دستشويي كه پرده نازكي حايل آن بود زنجير بودم يا در حلقه چاه خشك شده اي كه در گوشه حياط بود حبس مي شدم و بعدها كه روزها گرمتر بود در حياط در حاليكه قطعه چوبي را با دو دستانم بغل مي كردم و دستانم را در حالي كه طناب پيچ بود و از پشت سر طنابش را به ديوار ميخ كرده بودند زير نور خورشيد كه تمام صورتم را پوست پوست كرده بود نگه مي داشتند.
من مجبور شدم رضايت بدهم كه براي شهادت همراهي شان كنم. اما آنچنان زخمي و مصدوم شده بودم و يكي از چشمانم خونريزي كرده بود و مچ دستم جاي زنجيرها برجسته و خوني شده بود كه هرچه دارو و پانسمانم كردند تا سر موعد احضاريه دادگاه سرپا باشم باز بهبود نيافتم و آنها مجبور شدند دختر بزرگشان را كه حامله هم بود، ببرند.
اما من مي گفتم كه اگر مراهم بكشند، حاضر به همكاري با آنها نيستم و شكنجه ها بيشتر شد. آنها نجاستشان را روي من مي ريختند و هر شب كاسه اي آب داغ يا سرد روي بدنم مي ريختند كه نبايد بخوابم و بايد شب ها بيدار بمانم. گرسنگي آنچنان امانم را بريده بود كه داد مي زدم شهادت مي دهم و آنها كه فكر مي كردند به اصطلاح سر عقل آمده ام پسمانده غذايشان را آن هم در حالي كه پر از نمك مي كردند برايم مي آوردند.
همسايه ها به صداي فريادهاي من و اين كه فقط بيست روز در آن خانه بوده ام مشكوك شده بودند. يكي از آنها از خواهر شوهرهايم پرسيده بود كه اين صداي داد و بيداد كيست و آنها دختر سومشان را مثال آورده بودند كه چون خيلي اذيتشان مي كند بعضي وقت ها ادبش مي كنند. يك بار هم مرد همسايه مان از پشت بام خانه شان من را دست و پا بسته در حياط ديده بود و عكسم را از همانجا برداشته بود و به پاسگاه برده بود.
وقتي مامورها آمدند آنها من را در چاه قايم كردند و يكي از برادرهاي شوهرم كنارم نشست تا من جيغ و داد و تقلا نكنم. مامورها در آن مدت سه بار بازديد كردند، اما نتوانستند من را پيدا كنند.
همان شب دوست شوهرم كه پدرش قبلا هم از من عكس گرفته بود، پسرش را سراغ شوهرم فرستاد تا فيلم عروسي مان را از او بگيرد و آن مرد همسايه با بردن فيلم به همان پاسگاه و اصرار براي پيدا كردن من و شناسايي چهره ام از روي نوار و عدم مطابقت آن با چهره دخترشان كه قبلا بارها به عنوان عروس خانواده در مراجع معرفي شده بود، تدارك اكيپ بازرسي مجدد را مي بيند.
صبح آن روز تنها دخترانش خانه بودند كه با آمدن ماشين هاي بازرسي، دخترها دستپاچه شدند و هنگامي كه مامورها سعي در بردن من داشتند آنها چهار نفري من را دوره كردند و مي گفتند كه بايد پدرشان اجازه بدهد تا من را خارج كنند. مي گفتند، حداقل بگذاريد لباسش را عوض كنيم كه بوي خون و كثافت ها اذيتتان نكند و مامورها اجازه ندادند. من هم ابتدا وقتي صداي مامور را شنيدم از ترس بيهوش شدم چون كه فكر مي كردم مطابق تهديد هميشگي شوهرم كه مي گفت به زور قانون من را براي اداي شهادت مي برد آنها آمده اند كه من را براي شهادت دادن ببرند.
در پاسگاه شوهر و پدر شوهرم را ديدم كه دستانشان به هم زنجير شده بود. شريفه ادامه داد: در جلسه اول دادگاهي قاضي از من خواست كه پارچه اي را كه به پايم بود باز كنم. وقتي اين كار را كردم كرم از زخم هاي ساق پايم بيرون ريخت و تازه يادم آمد كه ماهها قبل شوهرم با يك بيل كه ميخ هاي برجسته اي داشت به پايم كوبيد و چون هوا گرم بود و من خارش داشتم و مي خاراندم سوراخ زخم بزرگتر شد و به خاطر آن دستان كثيف، به آن وضع درآمد.
پزشكي قانوني 19 مورد جراحت و شكستگي بيني و گوش و دست و ساير اعضا را تشخيص داد و من به بهزيستي منتقل شدم.
پدر شوهرم با قيد وثيقه آزاد شده است. شوهرم تمام تقصيرها را گردن گرفته. پدرم هم خبر دار شده است و من از ترس اينكه مبادا او را بازخواست كنند كه چرا در آن مدت جوياي حال و وضعيت من نشده است در بازجويي ها گفتم كه او عمويم است. اما به مرور وضعيت آرامتر و همه چيز روشن شد.
|
|
|
يادداشت
جنايت پاكدشت از دو منظر
شاپور اسماعيليان وكيل پايه يك دادگستري
علل و ابعاد جرم شناختي جنايت هولناك پاكدشت كه طي آن 26 نفر به طرز فجيعي به قتل رسيده اند چندگانه است. از اين رو اكتفا به يك يا دو رويكرد موجب كالبدشكافي دقيق اين فاجعه كم نظير در تاريخ جنايات ايران نخواهد شد.
آنچه اهميت و جاي تاسف دارد اين است كه با وجود دستگيري محمد بيجه، وي بعد از مدتي به علت عدم كفايت دليل يا هر علت ديگر از اين قبيل آزاد شده و قتل هاي ديگر را در سال 83 مرتكب شده است كه اين موضوع خود مي تواند نشان از عدم آگاهي يا اشراف ضابطان يا قضات در استفاده از ابزارها و تكنيك هاي نوين براي كشف علمي جرايم باشد. روندي كه در مراجع انتظامي و قضائي ما مشاهده نشده يا كمتر به چشم مي خورد. به نظر مي رسد در بررسي جرم شناختي اين جنايات تكان دهند ه افزون بر عوامل محيطي و اجتماعي موثر در ارتكاب اين قتل هاي سريالي، به دورويكرد بزهكارشناسي و بزه ديده شناسي قاتلان و قربانيان بايد توجه خاص نشان داده شود. سواي اينكه قاتلان با توجه به شرايط سخت محيط زندگي در دوران كودكي و بعد از آن به اختلالات شخصيتي مبتلا شده اند به نحوي كه ارتكاب قتل ها براي آنان عملي عادي و لذت بخش تلقي شده، قربانيان فاجعه نيز كودكان محروم از شرايط يك زندگي متعارف بوده اند و فقر فرهنگي و عدم مراقبت آنان توسط پدر و مادران فقيري كه درگير معضلات زندگي سخت روزانه بوده اند فرصت و زمينه را براي قرباني شدن آنان فراهم كرده است.
|
|
|
۲۷ سال زندان براي جزايري
شعبه بدوي صادر كننده حكم محكوميت شهرام جزايري پس از رفع نقص مورد نظر ديوان عالي كشور، جزايري را به 27 سال زندان محكوم كرد.
هادي حسيني، قاضي رسيدگي كننده به پرونده شهرام جزايري پس از ملا قات مردمي رئيس قوه قضاييه با اشاره به رفع نقص پرونده گفت: راي قبلي دوباره صادر شده است.
شعبه 26 ديوان عالي كشور ايرادي را مبني بر نقص تحقيقات در شعبه بدوي وارد كرده بود كه پس از رفع ايراد و نقص شعبه صادر كننده حكم در رابطه با 4 متهم اين پرونده از جمله شهرام جزايري عرب، مجددا صادر كرد.
حكم بدوي 27 سال حبس و اعاده وجوه به بيت المال و جزاي نقدي بوده است.
|
|
|
آغاز ملا قات هاي مردمي
از در سالن كه آمد بيرون خوشحال و شاد شروع كرد به صحبت كردن. براي عفو شوهرم آمده ام. 10 سال پيش بر سر يك دعواي خانوادگي به زندان رفت. از او كه در مورد موضوع اختلاف مي پرسم، مي گويد: دايي ام تازه از مكه آمده بود و همه فاميل در خانه اش جمع بوديم. گوسفند قرباني را كه كشتيم، بر سر پوست و كله آن دعوا شد. بحث و اختلاف به جايي رسيد كه خانواده ما به قهر آنجا را ترك كرد. دو روز بعد دايي ام از ما شكايت كرد كه چك يك ميليون و 300 هزار توماني اش را برداشته ايم. قاضي دادگاه برايش حكم زندان صادر كرد و ما مجبور شديم سند خانه را به عنوان وثيقه به دادگاه ارايه كنيم. سال 82 دايي من نسبت به اين پرونده رضايت داد. خواستيم سند را آزاد كنيم كه قاضي دادگاه گفت مبلغ يك ميليون تومان بايد به دولت پول دهيم چون سند در ... دولت بوده است. الان شوهر من سه ماه است كه به خاطر اين پول در زندان به سر مي برد. كل مدت حبس او 15 ماه است. خوشبختانه حاج آقا به شوهرم عفو دادند. يك ماه هم مرخصي دادند تا پيگير كارهاي عفوش باشد.
پسرك 12 ساله مي نماياند، با مادرش آمده است. روبه روي حاج آقا مي نشيند و مي گويد: دو سال پيش در بيابان هاي اطراف قم دختر 6 ساله اي را ديدم كه تنها است. خواستم ببرمش تا والدينش را پيدا كنم كه پليس مرا گرفت و به اتهام آدم ربايي به 15 سال حبس محكوم شدم. بيرون از در سالن مي گويد: 21 ساله است و تاكنون نتوانسته اند رضايت خانواده شاكي را بگيرد.
قرار شد پرونده اش در دفتر نظارت و پيگيري قوه قضائيه دوباره بررسي شود.
|
|
|
تكميل يك خبر
چندي پيش خبري در صفحه حوادث روزنامه همشهري درج شده بود مبني بر اينكه فردي كه مدعي بود روانشناس است براي اينكه به همراه يكي از بيمارانش براي عكاسي از طبيعت بيرون برود و كسي به آنها شك نكند عكس خود را روي گواهينامه برادر آن زن نصب مي كند. آن بيمار پس از مدتي خودكشي مي كند و گواهينامه تقبلي در وسايل آن زن، پيدا مي شود. خانواده آن زن با ادعاي اينكه اين فرد دخترشان را ترغيب به خودكشي كرده است از مرد روانشناس شكايت مي كند. مرد روانشناس به اتهام جعل سند دولتي به 6 ماه زندان محكوم مي شود.
اين هفته يكي از اعضاي خانواده آن زن در تماس با روزنامه همشهري گفت: حدود سه سال است كه اين پرونده در جريان است و ما هنوز نتوانسته ايم به دادگاه ثابت كنيم كه آن مرد دختر ما را ترغيب به خودكشي كرده است. به نظر ما اين خودكشي نبوده و قتل بوده است. در خبر شما آمده است او مدعي داشتن مدرك كارشناسي ارشد از كانادا است در حاليكه او حتي ليسانس هم نگرفته است. در ضمن آنها مدرك را درست كرده بودند تا وقتي با دوستانشان به گردش مي روند دچار مشكل نشوند.
|
|
|
بخشش يك قاتل پاي چوبه دار
يك مرد قاتل در مسجد سليمان خوزستان پنج شنبه پاي چوبه دار توسط پدر مقتول بخشيده شد. عزت الله.ك كه 49 ساله كه در سال 79 به همراه برادر خود، شخصي به نام فرج. ر 39 ساله را به دليل روابط نامشروع با همسرش در منزل شخصي خود مثله كرده بود در سال 81 پيرو حكم محاكم عمومي مسجدسليمان و تاييد ديوان عالي كشور به قصاص محكوم شد. هنگام اجراي اين حكم كه صبح پنج شنبه گذشته با حضور هزاران نفر از مردم و خانواده اوليا دم قرار بود اجرا شود، پدر مقتول گفت: قاتل فرزندم را به حضرت علي ع، امام رضا ع و ابوالفضل عباس ع بخشيدم. وي سپس پاي چوبه دار قرارگرفت و طناب را از گردن قاتل خارج كرد.
|
|
|