چهارشنبه ۸ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۱۰
گزارشي از موسسات ارايه خدمات ترحيم
صد نفر گريه كن مي خواهيم 
017466.jpg
دستمزد كسي كه به عنوان مشايعت
كننده در مراسم شركت مي كند
، 7 هزار تومان است و اگر گريه كند
اين مبلغ به 10 هزار تومان مي رسد.
سهيلا بيگلرخاني
صد نفر گريه كن مي خواهم. اين تنها يك سفارش ساده است. مرد مي گويد:صد نفر مي خواهد تا بيايند در مراسم دوستش كه كسي را ندارد گريه كنند و بعد مذاكره در مورد قيمت شروع مي شود. نفري 10 هزار تومان گران است. چانه زدن جزيي از كار اوست 7هزار تومان توافق مي شود.
تابوت روي دست ها مي رود، مشايعت كنندگان با چهره هاي مغموم پي اش. يك تشييع جنازه باشكوه؛ مثل فيلم هاي سينمايي. سياهي لشكرها زور مي زنند تا قطره اي اشك روي گونه هايشان بچكد. چهره برخي نيز بي شباهت به چهره زار و نحيف اليور تويست نيست، زاده شده باشند براي گريه كردن، انگار.
صد نفر مشايعت كننده مرد مرده حالا ناهار را خورده اند. دستمزدهايشان را مي گيرند و رهسپار خانه هايشان مي شوند، تا شايد روز ديگري، خانواده ديگري براي خاكسپاري عزيزش، گريه كن حرفه اي بخواهد.
مدير موسسه خدماتي مي گويد:ارايه خدمات فوت سال هاست در خارج از ايران مرسوم است. در برخي كشورها به محض فوت يك شخص، بازماندگان مجبورند، با يك شركت تماس بگيرند. اما در ايران اين كار هنوز جا نيفتاده.... در اين حرفه بيش از يكي دو شركت فعال نيستند.
سعي مي كند كمتر از جزئيات كارش بگويد لابد به خاطر اينكه به قول معروف دست زياد نشود. اين موسسه نخستين تشكيلات ارايه دهنده خدمات مراسم ترحيم است. در حال حاضر چندان به درآمد فكر نمي كنيم، بيشتر قصدمان معرفي اين حرفه است.
با آنكه در حرفه اش به موارد عجيب زياد برخورده، اما يكي را نمي تواند فراموش كند. بازماندگان از او خواسته بودند، صد نفر مشايعت كننده و گريه كن براي تشييع جنازه عزيزشان بفرستد.پيرمرد سال هاي آخر عمرش را در تنهايي و به دور از فرزندانش گذرانده بود. فرزندان پيرمرد خارج از كشور زندگي مي كنند. هنگام مرگ دوستانش تصميم مي گيرند، مراسمي در خور او كه روزي كيا و بيايي داشته برايش برگزار كنندما هم اين تعداد كارگر گريه كن نداشتيم.با جايي هماهنگ كرديم و صد نفر يكجا به مراسم تشييع آمدند. اگر خودشان اين گريه كن ها را  مي آوردند، برايشان يك ميليون تومان تمام مي شد، اما ما قضيه را با 500 هزار تومان تمام كرديم.
تشريفات 5/1 ميليون توماني
تمام خدمات تدفين و ترحيم توسط اين موسسات ارايه مي شود. از تشييع، تدفين، رزرو وسايل اياب و ذهاب و مسجد، مداح، سخنران و سفارش اعلاميه گرفته تا رستوران، تهيه و سرو غذا، مجله، حلوا، فيلمبرداري، تزئين ماشين عزا و تاج گل. انتظار داري دفتر موسسه خدمات ترحيم بوي مرگ بدهد، از در كه وارد مي شوي، با اين همه در و ديوار اين موسسه نيز مانند بقيه شركت ها و موسسات است. با اين تفاوت كه منظره دشتي لخت هنگام غروب روي كارت موسسه خودنمايي مي كند. به عكس شركت هاي ديگر تابلوهاي رنگارنگ ديوارهاي موسسه را آذين نكرده، خالي، خالي جز تابلوي مقواي آيه اي از قرآن و تصويري از امام علي ع.
چهره مديران موسسه گويي از شغلشان تاثير پذيرفته، همانطور كه صدايشان از پشت تلفن.
بسته به نوع خدمات، قيمت متفاوت است.در هر صورت ما 10 درصد فاكتور خدمات ارايه شده را به عنوان دستمزد دريافت مي كنيم. همه چيز شفاف، شفاف است. قيمت يك مراسم يك روزه آبرومند 150 نفره با ناهار روز تشييع جنازه و مراسم ختم در يك مسجد حدود يك و نيم ميليون تومان مي شود. اين را مدير موسسه مي گويد. در مدتي كه او خدمات مجالس ترحيم ارايه مي دهد، غذاهايي مانند چلوكباب كوبيده، چلو مرغ و چلوجوجه كباب با اقبال بيشتري مواجه بوده. اغلب مراجعان اين شركت براي مراسم ناهار ختم يك نوع غذا سفارش مي دهند، اما به گفته مدير يكي ديگر از اين موسسات هستند خانواده هايي كه دوست دارند، ميز شام مجلس ترحيمشان با چندين نوع غذا پر شود.
هر جور كه مشتري بخواهد سفره را مي چينيم. البته در اين مراسم مثل عروسي ها وسط ميز بره كباب نمي گذارند، اما بعضي از مشترها چندين نوع غذا سفارش مي دهند.
اين موسسه علاوه بر فيلمبرداري و ساير خدمات، ماشين عزا هم تزئين مي كند.
بعضي مشتر ي ها اصرار دارند، از مراسم عزاداري فيلمبرداري شود. بالاخره خاطره است، ديگر. اما هنوز فيلمبرداري خيلي رايج نشده، به خصوص در مورد درگذشتگان پير.
مشتري هاي پولدار
مدير موسسه مي گويد: ما بيشتر در بالاي شهر تبليغ مي كنيم. چون بيشتر مردم اين منطقه به ما مراجعه مي كنند.
با اين همه مشتري هاي اين موسسات تنها پولدارها نيستند. مراسم ترحيم و تدفين رسم و رسومي دارد كه بسياري از جوان ترها چندان به آن آشنايي ندارند. چند وقت پيش خانمي با ما تماس گرفت و ... گفت، مادر من مرگ مغزي شده و در بيمارستان است. نمي دانم براي مراسم ترحيم او چه كار بايد بكنم. بسياري از مشتري هاي ما كساني هستند كه يا رسوم را بلد نيستند يا دست تنها هستند. علاوه بر اين برگزاري مراسم توسط ما مقرون به صرفه هم هست.
موسسات خدمات ترحيم در جنوب شهر مشتري چنداني جذب نكرده، در اين مناطق چهار تا همسايه و دوست و آشنا جمع مي شوند و كارها را انجام مي دهند.
گريه كردن روزي 10 هزار تومان
فكر مي كنيد دستمزد گريه كردن چقدر بايد باشد؟
بيشتر گريه كن هاي حرفه اي، كارگرهاي خدماتي هستند كه موسسه با آنان در ارتباط است و در زمان نياز از آنان براي گريه كردن دعوت به كار مي  كند. وقتي از سر و وضع ظاهر گريه كن ها مي  پرسم، مي  گويد: معمولي، در تشييع جنازه ها همه جور آدم هست. حالا اگر دلتان بخواهد، خيلي يكدست باشند، مي توانيد براي هر كدام يك دست كت و شلوار يا مانتو و روسري بخريد. دستمزد كسي كه به عنوان مشايعت كننده در مراسم شركت مي كند، 7 هزار تومان است و اگر گريه كند، اين مبلغ به 10 هزار تومان مي رسد.
علاوه بر اين تامين ناهار گريه كن ها به عهده ميزبان است. وقت ناهار كه نمي شود گفت ... مهمان ها يك طرف، كارگرها يك طرف. صاحب مجلس بايد براي همه ناهار تدارك ببيند. اصرارم براي گفت وگو با يكي از گريه كن ها بي نتيجه مي ماند. اينها آبرو دارند. دلشان نمي خواهد شناخته شوند. كار ثابتشان كه گريه كردن نيست. فقط بعضي وقت ها كه كار باشد.
يكي از كارگر هايشان از راه مي رسد و تلفن زنگ مي خورد. ما خدمات نگهداري از سالمند و كودك هم ارايه مي دهيم. اينها اغلب مشكلات مالي دارند كه حاضر به چنين كارهايي مي شوند. مرد جوان پاسپورتش را آورده تا براي چند روز شناسنامه اش را كه گرو شركت است با خود ببرد. چند جور ضمانت و شناسنامه شان را مي گيريم. به همين سادگي كارگرها را نمي فرستيم خانه مردم.
قراردادي براي آناتول فيلاته
پيرمرد از خدمات موسسه خيلي خوشش آمده. تلفن را برمي دارد و زنگ مي زند: يك مراسم ترحيم چقدر در مي آيد؟ آبرومند باشد. مي خواهم قبل از مرگم اين مبلغ را كنار بگذارم و با شما قرارداد ببندم كه وقتي مردم شما مديريت مجلس ختم را به عهده بگيريد... بچه هاي من كه فكر نكنم، اصلا برايم مراسمي بگيرند.
ياد آناتول فيلاته سياهي لشكر و قرارداد انجام مراسم مرگش مي افتم. قيمت غذا و مداح و قبر و.... ثابت نمي ماند. چطور مي توانيد از حالا براي زماني كه معلوم نيست قرارداد ببنديد؟ مدير موسسه پاسخ مي دهد: فكر اينجا را هم كرده بود، اينطوري از مراسم ختم خود مطمئن است.
***
صحبت هاي مدير موسسه تازه گل انداخته. او آنقدر از مزاياي خدمات ترحيم مي گويد كه هوس مي كني، همين امروز دار فاني را وداع گويي.
ما سعي كرده ايم، تشييع جنازه را در شمال شهر دوباره باب كنيم. وقتي صاحب عزا با ما مشاوره مي كند، مي گويم بهتر است، حتما تشييع جنازه شود. از دم خانه تا صد متر آن طرف ترجنازه را تشييع مي كنيم...
شايد چند سال ديگر، شايد نه خيلي دور، مراسم ترحيم و تدفين هم آنقدر آداب و رسوم پيچيده پيدا كند كه خانواده براي عقب نماندن از قافله در هزينه كردن از هم سبقت بگيرند. هر چند در حال حاضر هم برخي از مراسم هاي عزاداري دست كمي از مراسم عروسي ندارد.
ماشين عزا و تشريفات خاص آن، فيلمبرداري، شام مفصل، مداح گرانقيمت و صندلي و ....

ستون ما
من مي گويم، شغل من اين است 
پژمان راهبر
۱ - سعدي خدا بيامرز كه نور به قبرش ببارد، گفته: چو عضوي به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار و به همين جهت است گاهي چشم به كمك مي آيد و در كيسه اشك خود را بي دريغ باز مي كند تا سر و صداي درد شكم خالي به پايان برسد.
چشم، عضو با معرفتي است. از يك طرف كمك مي كند تا دور و بر را زير نظر داشته باشي كه اگر كسي آمد صدا را بالا ببري و پياز داغ قاطي گريه كني تا طبيعي تر جلوه كند و از طرف ديگر فشار بي پايان انگشت هاي شصت و اشاره را تحمل مي كند كه بايد دو گوشه دو چشم را بفشارند و بعد همان طور كه گفتم، محتوياتش را تقديم مي كند براي كسب روزي. حلال است برادر.
۲ - بازيگر، بازيگر است، چه فرقي دارد. در برادوي، لاله زار، هاليوود و چينه چينتا و بهشت زهرا. همه بايد از جلد خودشان در بيايند و بروند در قالب يك آدم ديگر. مدلش البته متفاوت است، مثلا آل پاچينو مي  شود لوئي شانزدهم و اسماعيل بايد نقش قوم و خويش داغدار يك مرده را بازي كند.
گرچه به خاطر همين تفاوت كوچك هم هست كه بازيگر برادوي شهروند درجه اول آمريكاست. دستمزد رويايي دارد و كلي طرفدار و آقااسي بايد منتظر باشد از ... به او زنگ بزنند تا برود زير تابوت يك غريبه را بگيرد، اما به هر حال بازيگر، بازيگر است.
۳ - مي خواستم بدانم اين همه اشك را از كجا مي آورند و اين ناله هاي سوزاننده كه جگر را آتش مي زند. مي خواستم بدانم چطور اينقدر طبيعي و راحت؟ مي خواستم بدانم از كدام مدرسه بازيگري يا آكتورز استوديو فارغ التحصيل شده اندو سبكشان چيست؟ كه يكي گفت به گمانم زندگي است كه استاد اول است. زندگي كه شاگرد اولش در برادوي گريه مي  كند و ته كلاسي ها سهمشان كه بهشت زهراست.
۴ - آري اي برادر، گريه هم كاري است!

ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
درمانگاه
يك شهروند
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |