پنجشنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۱۸
بازيافت؛ راه ميانبر براي رهايي از چرخه باطل زباله
۲۷ بطري پلاستيكي= يك گرمكن ورزشي 
در اروپا، به كارگران واحدهاي توليدي در ازاي صرفه جويي در مصرف انرژي و مواد، دستمزد اضافي پرداخت مي  شود
018354.jpg
ژاپني ها طرح هاي موفقي را براي تبديل پسماند هاي خطرناك صنعتي به كفپوش هاي رنگارنگ و مقاوم به اجرا درآورده اند
راضيه رمزي فرد
گسترش بي  رويه شهر تهران و در پي آن افزايش جمعيت آن شهر، ميزان توليد زباله را چندين برابر بيشتر كرده است و در حالي كه، هنوز راه حل هاي قديمي و سنتي براي جمع آوري و دفع بهداشتي زباله به نتيجه  رضايتبخشي نينجاميده، معضل تازه اي بر اثر افزايش روزافزون زباله بر فهرست مشكلات گوناگون پايتخت افزوده شده است. هر چند به تازگي مسوولان شهرداري تهران از راه حل هاي موثرتري براي جمع آوري و بازيافت زباله هاي شهري به ويژه كاغذ سخن گفته اند كه در بعضي از مناطق شهري نيز به اجرا سپرده شده است، اما هنوز تا رسيدن به يك نتيجه مطلوب راه درازي در پيش است.
رويج روش هاي ساده و كارآمد بازيافت بر اساس تجاربي كه در ديگر نقاط جهان به دست آمده، مي  تواند راه مشاركت وسيع شهروندان در طرح هاي مديريت شهري را هموار كند. بخشي از دستاوردهاي بازيافت در جهان را در قالب نوشته كوتاهي فراهم آورده ايم كه مي  خوانيد:
افزايش جمعيت، تغيير الگوي مصرف، روند صعودي مصرف گرايي در بين شهروندان و مصرف لگام گسيخته منابع طبيعي به سرعت محيط زيست را به نابودي مي  كشاند.
امروزه جهان در مورد جمع آوري و دفع زباله هاي شهري و حتي بازيافت زباله با مشكلات جدي روبه رو است.
شما سالانه چه ميزان زباله را دور مي  ريزيد؟ بيشتر از يك تن يا كمتر از۱۰۰ كيلوگرم؟! آيا انديشيده ايد كه محيط زيست تاب و تحمل اين مقدار زباله را كه اغلب سمي هستند، ندارد؟ محيط زيست يك موهبت الهي است كه حفاظت از آن نخستين وظيفه بشر و شايد مهم ترين رسالت انسان باشد. اما با نگاهي گذرا به زندگي روزمره خود متوجه مي شويم كه روزانه چقدر زباله به محيط زيست خود تحويل مي  دهيم. از شيشه ها و پلاستيك هاي شير مصرفي صبحگاهي گرفته تا كاغذهايي كه براي مصارف گوناگون مورد استفاده قرار داده و سپس به سطل زباله مي  ريزيم، همه وهمه از محصولات قابل بازيافت هستند. استفاده دوباره از زباله بازيافت موجب كاهش آلودگي و صرفه جويي در انرژي و مواد مي شود، پول را ذخيره مي كند و همين طور باعث مي شود مواد خام كمتري از دل خاك بيرون كشيده شود.
امروزه دولت ها قوانين و جريمه هاي سنگيني را براي ضايعات كارخانه ها ضايعات صنعتي كه به محيط زيست صدمه مي زنند وضع كرده اند. بيشتر كشورهاي پيشرفته طرح هاي جدي و راه هاي جديد بازيافت را بررسي مي  كنند. در يكي از شركت هاي توليدي آمريكا، كارگران در مقابل صرفه جويي انرژي و مواد، دستمزد اضافي دريافت مي  كنند. بر اثر اجراي اين طرح هزينه شركت در حدود يك ميليون دلار كاهش يافته و حدود 50 درصد از توليد ضايعات آن نيز كاسته شده است.
در جهان هر ساله بيشتر از يك ميليون درخت براي تهيه كاغذ و محصولات كاغذي بريده مي  شود. در آمريكا و اروپا هر فردسالانه حدود 300 گرم كاغذ استفاده مي  كند و اين در حالي است كه براي ساختن يك تن كاغذ، 2 تن چوب و 200 هزار ليتر آب نياز است. در طرح هاي مربوط به بازيافت انواع زباله، بازيافت كاغذهاي باطله مورد توجه بيشتري واقع شده است، زيرا مواد اوليه توليد كاغذ از درختان كمياب جنگل ها تامين مي  شود. به همين دليل بازيافت كاغذ و محصولات كاغذي به نسبت توليد كاغذ جديد باعث مي  شود حدود 35 درصد آب و 75 درصد هوا كمتر آلوده شود و به همين نسبت 48 درصد انرژي و 58 درصد آب صرفه جويي مي  شود. هر تن كاغذ بازيافت شده 15 درخت را از نابودي نجات مي  دهد.
در ژاپن 380 كارخانه كاغذسازي وجود دارد كه 92 درصد مواد اوليه شان از كاغذهاي باطله تامين مي  شود و اين در حالي است كه در ايران 2 كارخانه توليد كاغذ وجود دارد كه 98 درصد مواد مصرفي آنها از چوب جنگل ها تامين مي  شود.
پلاستيك و محصولات پلاستيكي يكي از مواد زايد شهري است كه مانند چوب و كاغذ به راحتي تجزيه نمي  شوند. ظروف پلاستيكي مخصوصا نوع  فشرده كه از انواع مختلف پلاستيك و از چند لايه ساخته شده اند به طور وحشتناكي غيرقابل تجزيه هستند وصدها سال به شكل اوليه در طبيعت باقي مي  مانند. در حال حاضر به دليل ارزان بودن محصولات پلاستيكي به صورت بي  رويه از آنها استفاده مي  شود.

كلا س درس طبيعت
018333.jpg
براي يك سفر جمعي از شهر و ديار خود دور مي شوي، در فضايي تازه، زميني تازه، آسماني تازه و جمعي كه از هر سو به هم پيوسته اند حضور مي يابي، آمده اي تا تجربه هاي تازه بيندوزي، خود را خوبتر بشناسي و گرچه زودگذر و كوتاه، لبخند تو با لبخند غريبي آشنا گره بخورد و بر مجموعه دوستانت كساني را بيفزايي. آمده اي، كوله بار كوچكت نشان مي دهد كه سر ماندن و درنگ طولاني نداري، اما مي خواهي با كوله باري سرشار از يافتن و دريافتن باز گردي.
آمده اي اما نه براي تفنن، تفريح و چند روزي تباه كردن و بازگشتن گرچه طي اين روزها نشاط و شادي، خنده و تفريح، بازي و سرزندگي با روح اردو گره خواهند خورد و با دوستانت خواهي جوشيد. دويدن و دويدن، گفتن و شنيدن، خنديدن و خوابيدن، طبيعت سفر است، اما دركنار همه اين لذت ها و لحظه هاي شورانگيز، به تامل و تفكر خواهي پرداخت. ضعف هاي خود را خواهي شناخت، دلايل شكست و ناكامي يا موفقيت و شادكامي خود را خواهي يافت و بي شك پس از سفر مصمم و استوار به تصحيح خود خواهي پرداخت و در زندگي ات طرحي نو خواهي افكند.
به سفر كه آمده اي بايد همه نگاه باشي. خوب ببيني، خوبتر دريابي و از هر چيز، درسي و نكته اي بياموزي؛ از كوه، وقار و استواري، از رود و چشمه، رفتن و درنگ ناپذيري، از درختان، شكفتن و سرسبزي.
به سفر جمعي كه آمدي ديگر تنها نيستي تا هر گونه بخواهي عمل كني، اينجا قطره اي هستي كه بايد به جويبار بپيوندي، اگر تنها باشي گم مي شوي، فراموش مي شوي، تاثيري نمي بخشي و تنها ذره اي حقير و ناچيز خواهي بود، شايسته فروشدن در تاريكي خاك... اما اگر به ديگران پيوستي، با آنان همراه شدي و ياورشان بودي شكوه شيرين با ديگران بودن را خواهي يافت. در اردو بايد همدل وهمراه شدمن را رها كرد و ما شد، از قطره بودن گريخت و دريا شد و دست در دست ديگران تعاون را تجربه كرد. آن وقت خواهي ديد كارها زود رو به راه مي شود. صميمت ها افزوده مي شود و سفر شيرين و لذت بخش و دوست داشتني وقتي به پايان مي رسد، دلتنگ مي شوي.  عكس به يادگار مي گيري، فلاش دوربينت، لبخندت را به فردا مي سپارد و در بازگشت دهها شايد صدها لبخند را در آلبوم زيبايت قاب مي گيري.
در سفرهاي چند روزه كه همه از همه سو آمده اند با خاطرات و سليقه ها و آداب و رسوم متفاوت شايد نيز لباس هايي كه هر كدام گواه سنت و رسم گوشه اي از اين سرزمين پهناور است. تمام كشور گاه در چند كيلومتر، در يك سالن يا در چند چادر جمع مي آيند. مي  تواني در يك هفته يا در چند روز كشورت را بشناسي. چه فرصت گرانبهايي. اگر مي خواستي به تمام اين سرزمين پهناور سفر كني و با فرهنگ ها و آداب و رسوم آشنا شوي چقدر زمان و فرصت نيازمند بود؟ چه سرمايه اي نياز بود؟ و اينك در فرصتي كوتاه همه چيز در كنار توست، دستها را به گرمي بفشار بگذار، آفتاب احساس تو،قلب ديگري را گرم كند.
بگذار واژه هاي صحبت همچون نسيم، لبها را بنوازد. بگذار شيريني و داشتن دوست و دوست داشتن رابچشيم. بگذار خوبي و خوبان را بيشتر دريابيم و زندگي فرداي خود را به همسايگي با آنان بگذرانيم.
سفر جمعي زيباترين وخوبترين فرصت است و پلي براي دوستي ها. با نگاه وتامل در پديده ها و زيبايي ها و شگفتي هاي هستي، با خدا دوست تر شويم و لذت دوستي با او را بهتر بچشيم و با يافتن دوستاني خوب و پاك و همدل و كسب تجربه هاي تازه زندگي را از سر خط بنويسيم...
سفر بهترين كلاس درس، كارگاه هنر و صنعت و آزمايشگاه اخلاق و پرورشگاه ذوق است. سفر دانش آموزي آنها را از چهارچوب رسمي كلاس به دامن طبيعت كشانده و آنها را به دنيايي از معارف جديد رهنمون مي سازد.
شناخت طبيعت در كنار كوهها و تپه ها و آبشارها و فعاليت هايي نظير چادر زدن، غذا درست كردن، فعاليت هاي ورزشي، عقيدتي و... مي تواند در دامن طبيعت آنها را به كسب معارف شيفته تر سازد و نور معرفت را در دل پاك و روشن شان بتاباند و حقايق هستي را هرآنچه بر آنها بنماياند.
علينقي يزدان پناه 

بره دلداده
018345.jpg
انس و وابستگي بين انسان و حيوان موضوع جديدي نيست. اين بار ماجراي دلبستگي مربوط به يك بره و بهزاد است؛ پسري 13 ساله اهل روستاي صداقه اروميه.
اين گوسفند از زمان تولد با بهزاد زندگي كرده و مي شود گفت بهزاد نقش مادر او را برايش ايفا كرده است و در تمام مدت روز از محل كار و تفريح تا مواقع استراحت، اين بره، بهزاد را همراهي مي كند و زماني كه بهزاد داخل خانه رفته و در را مي بندد، بره كه احساس مي كند صاحبش به او بي توجهي كرده به علامت اعتراض خود را به در مي كوبد. با فرا رسيدن شب و زمان استراحت كه حيوان به اصطبل مي رود و بهزاد به رختخواب، بره بيچاره تمام شب در فراق صاحبش تا صبح ناله مي كند.

باز هم جشنواره
018330.jpg
بعد از جشنواره هاي تنوع زيستي و مهر سبز كه در پارك پرديسان برگزار شد، حالا سومين جشنواره هم در راه است: جشنواره كودك، سلامت و محيط زيست. اين جشنواره از 19 تا 23 مهرماه و باز هم در همان پارك طبيعت پرديسان برگزار خواهد شد. محمدهادي حيدرزاده دبير اين جشنواره هدف از برپايي اين قبيل برنامه ها را گسترش فرهنگ زيست محيطي و نهادينه كردن تفكر و بينش فرهنگ حفاظت از محيط زيست و منابع طبيعي كشور و ارتقاي سطح آگاهي كودكان و نوجوانان در امر بهداشت و ايمني و محيط زيست براي توسعه پايدار عنوان كرد. برنامه هاي گنجانده شده در اين جشنواره به اين شرح است: جنگ بهداشت، جنگ مصرف بهينه انرژي، دعوت از چهره هاي ورزشي، هنري و فرهنگي، جنگ ايمني، جنگ محيط زيست، موسيقي كودك و ...

شادگان؛ تنها
018339.jpg
تالاب شادگان هم رو به نابودي است؛ بزرگترين تالاب ايران، يكي از بهترين زيستگاه هاي زمستان گذراني پرندگان، عضو كنوانسيون رامسر و مورد حمايت از سوي مجامع جهاني و... با اين حال بر لبه نابودي قرار گرفته. ورود ضايعات كارخانه كشت و صنعت نيشكر به اين تالاب هر روز آلودگي آن را افزايش داده و بيشتر و بيشتر آن را غير قابل سكونت براي موجودات زنده مي كند و مي رود كه بزرگترين تالاب ايران به مردابي بي بديل تبديل شود. هرچند كه شور نبودن آب اين تالاب يكي از مزيت هاي بزرگ آن است و باعث شده تا هزاران گونه گياهي و جانوري در آن گرد هم آيند ولي با ادامه روند كنوني و بي توجهي هايي كه گريبان محيط زيست كشور را گرفته، اين تالاب نيز مي رود تا به صفحات تاريخ طبيعي سپرده شود.

حيوانات شگفت انگيز زندگي من
018351.jpg
نوشته: دكتر ريموندريتمارس 
قسمت هشتاد و يكم 
فروشنده، اولين كاري كه كرد اين بود كه كليدي را از جيبش بيرون آورد و با ترس و لرز مشهودي در اتاق را باز كرد و در حاليكه ما به داخل خيره شده بوديم، خود را عقب كشيد. هيچ چيز ديده نمي شد. خوشبختانه تكه اي فضاي خالي از خرت و پرت در طرف ما وجود داشت. در كهنه به طرف داخل اتاق باز مي شد و چون نيمه باز شد به كف اتاق گير كرد. براي آنكه فضاي بيشتري داشته باشم عجالتا در را بستم. يك تكه چوب ضخيم روي زمين افتاده بود كه سرنگهبان آن را برداشت و مثل چماق به دست گرفت. ما دو كيسه كرباسي و يك چوب با حلقه اي در سر آن به همراه داشتيم.
با احتياط به اطراف چشم گردانديم؛ چيزي ديده نمي شد. آهسته حركت كرديم و به آرامي، طوري كه مارها را وحشت زده نكنيم، جعبه ها و لوازم اتاق را از جاي خود تكان مي داديم. يك جسم حلقه مانند از زير يك صندوق بيرون زده بود. خودش بود، كبرا و در آن لحظه به خواب رفته بود. اما من خوب مي دانستم اگر لمسش كنيم چه خواهد كرد: فورا از پناهگاهش بيرون مي آمد و به حالت حمله واپس مي نشست و اي بسا كه مستقيم به طرف ما مي آمد. به هر صورت، حساب كردم كه با دو چوب مارگيري مي توانيم از عهده اش برآييم، البته به شرط آنكه كبراي دوم به صحنه پا نگذارد كه در آن صورت كار مشكل مي شد.
آهسته به سرنگبهان گفتم: يواش برو پشت سر من در را باز كن كه راه گريز داشته باشيم؛ مي خواهم بيدارش كنم!  سرنگهبان بي سرو صدا پشت سر من رفت، دستگيره در را چرخاند و به طرف خود كشيد، اما در باز نمي شد. در از بيرون قفل بود! عصبانيت من از فروشنده ترسو و بي مسووليت كه ما را با دو شاه كبراي زهرآگين و كشنده در اتاق محبوس ساخته بود غير قابل توصيف است، اما چاره اي نداشتم جز آنكه دندان خشم بر هم بسايم و آهسته به در بزنم. جرات نمي كرديم محكم در بزنيم، مبادا ارتعاش باعث بيداري و تحريك مارها شود. هيچ جوابي نيامد. احتمال داشت فروشنده پايين پله ها، گوشه اي كز كرده باشد.
كارمان درآمده بود، مخمصه از اين بهتر؟! در اتاق محكم تر از آن بود كه بتوانيم با لگد بازش كنيم و پنجره ها با توري ضخيم پوشيده شده بود. به همراهم قوت قلب دادم و گفتم اگر كبرا به طرف ما حمله كرد درنگ نكند و با چماق محكم به او ضربه بزند و ناكارش كند، چون راه ديگري نبود. آهسته به مار نزديك شدم و سيخكي به بدنش زدم.بلافاصله صداي هيس مانند، مثل يك عطسه خفيف به گوش رسيد و متعاقب آن مار از حالت چنبره زده خارج شد، سر بلند كرد و حالت حمله به خود گرفت و با چشمان شرربار و مصمم به ما خيره شد- هم صدايش از كبراهاي معمولي هندي بم  تر بود و هم هيكلش قابل مقايسه نبود. حالا گردنش منبسط تر و پهن تر شده و سروكله اش كفگير بزرگي پديد آورده بود و لكه هاي سياه و سفيد ميان فلس ها را به وضوح نشان مي  داد.
انبساط تدريجي و آرام سروگردن مار نشانه مطلوبي بود و نشان مي  داد شاه كبرا بين خشم و تعجب درنگ كرده است. مي  دانستم كه اكنون بهترين زمان ممكن براي گرفتن اوست. اما اگر حلقه سرچوب درست عمل نمي  كرد، پس از چند لحظه يا او يكي از ما را مي  كشت يا ما مجبور مي  شديم او را بكشيم.دستيارم به آرامي چوبش را تكان داد و من از بالا به مار نزديك شدم و حلقه طناب را پيش بردم. ديدم كه چشمان مصمم كبرا نگاهي گذرا و لرزان به حلقه انداخت. حتي حركت جزئي و نامحسوسي هم در سر او ديدم. اما، به سرعت، چشم ها حلقه را رها كردند و با دقت و شدت تمام به من خيره شدند. در همين لحظه طناب خبره وار روي سروگردن مار لغزيد. اما هنوز تكان نمي  خورد. اهرم كنار چوب را عقب كشيدم و طناب به گردن مار سفت شد، آنگاه او را فرو كشيدم. حلقه طناب دور گردن شاه كبرا سه اينچ 5/7 سانتي متر با سر او فاصله داشت.
برگردان : حميد ذاكري 

1950: بيش از 6 هزار؛ اكنون: فقط صدتا!
018342.jpg
آيا طي دو دهه آينده دلفين از آب هاي زمين رخت خواهد كشيد؟
تلاش دولت چين براي حفاظت از دلفين هاي رودخانه يانگ تسه به خاطر توانايي اين پستانداران آبزي در گريز از دام هايي كه براي به تله انداختن و انتقال آنها به دو مركز پرورش دلفين ها در شرق و مركز چين برپا شده، بي نتيجه مانده است. اين دو مركز كه در استان هاي آنهويي Anhui و هوبي Hobei به ترتيب در 5 و 10 سال پيش تاسيس شدند تاكنون تنها موفق به پرورش يك دلفين سفيد نر در اسارت شده اند. چند دلفين ديگر از اين نوع كه به اين دو مركز انتقال داده شدند، چند ماه پس از اسارت تلف شدند. دلفين ها مغز بزرگي داشته و دستگاه دريافت صوت در آنها بي نظير است. دلفين شناگر بسيار ماهري است و اسير كردن آن در آب بسيار دشوار است. آژانس خبري چين، شين هوا Xin hua در خبري كه در اين مورد منتشر كرد، اذعان داشت كه ساكنان محلي تنها دوبار در سال جاري موفق به ديدن دلفين هاي رودخانه يانگ تسه شده اند. تا اواخر سال 1994 كمتر از 100 دلفين در طول رودخانه يانگ تسه شمارش شدند. در دهه 1950 بيش از 6 هزار دلفين در اين رودخانه مي زيستند. جانورشناسان پيش بيني مي كنند در صورتيكه اقدامات موثري براي حفظ نسل اين جاندار آبزي صورت نگيرد، نسل آن در خلال 100 سال آينده از بين خواهد رفت. برخي از متخصصان نگاه بدبينانه تري نسبت به سرنوشت دلفين هاي يانگ تسه دارند و معتقدند خيلي زودتر، آب هاي زمين از داشتن اين جانوران زيبا محروم خواهد شد. آنها آلودگي به دست بشر و كشتيراني روزافزون روي اين رودخانه را از عوامل اصلي مرگ 85 درصد دلفين هاي رودخانه يانگ تسه مي دانند. تنها 5 گونه از دلفين هاي آب شيرين در جهان وجود دارد. به گفته اين متخصصان، صيد بيش از حد كه باعث كاهش منابع غذايي دلفين ها شده است و همچنين تبديل رودخانه يانگ تسه به مركز الكتريسيته براي مصارف صنعتي كه ساخت چندين سد عظيم را در پي خواهد شد، به نابودي بخش عظيمي از زيستگاه طبيعي دلفين هاي اين رودخانه ختم خواهد شد.

آغاز: 500 ميليون؛ اكنون:فقط 2 ميليون
018336.jpg
به باور دانشمندان و پژوهشگران در آغاز آفرينش، كره زمين از 500 ميليون گونه درختي و گياهي پوشيده شده بود كه امروزه بيش از 2 ميليون گونه از آنها باقي نمانده كه عامل بزرگ از بين رفتن اين طبيعت سبز و جنگل ها، انسان بوده است و گويا بشر باور ندارد اگر به طبيعت آزار برساند واكنش آن را مانندسيل، باران هاي اسيدي ، رانش زمين و فرسايش خاك خواهد ديد كه موجب خسارتهاي مالي و زيان هاي جاني فراوان مي شود. برابر آمار سال هاي پيش از سال۵۰ خورشيدي در كشور حدود 18 ميليون هكتار جنگل وجود داشت كه برابر آمار جهاني سازمان فائو سطح جنگل هاي ايران به 5 ميليون هكتار كاهش يافته است. در ديگر نقاط جهان اين جنگل زدايي به چشم مي خورد، مانند جنگل هاي رد  وود آمريكا كه در آنجا درختان هميشه سبزي به نام سايو باعمر 3 تا۹ هزار ساله وجود دارد كه بشر متمدن امروزي بيشتر آنها را از بين برده است. يا در لبنان در گذشته جنگل هاي سرو فراواني وجود داشته كه امروزه تعداد آنها به 1500 تا۲۰۰۰ مي رسد. گويا اين امر همان نقش سرو سبز در پرچم لبنان است. شاتوبريان نويسنده فرانسوي در نوشتاري درباره نابودي جنگل اينگونه مي گويد: پيش از تمدن بشري جنگل ها وجود داشته اند و زماني كه انسان ها به تمدن دست يافتند، جنگل ها تبديل به بيابان هاي خشك شدند يا به سخني ديگر جنگل ها پيش از آفرينش انسان وجود داشت و بيابان ها پس از آفرينش پديدار شدند.
نامه يكي از سران سرخپوستان آمريكا به رئيس جمهوري وقت، نشان دهنده بي رحمي انسان ها به طبيعت است. اومي گويد: ما از زمين هستيم و زمين وطبيعت بخشي از ما است. از بين بردن جنگل ها وطبيعت از بين بردن خود ما است. انسان بدون طبيعت و حيوان تنها خواهد ماند و اين تنهايي او را از بين خواهد برد، پس با طبيعت مهربان باشيم. پاس داشتن از طبيعت و جنگل ها سپاس يا پاسخي است به زيبايي  ها و بخشش هاي خداوندي.
امير مسعود روحي

حيوانات وحش ايران
۸۱-موش استپي 
018348.jpg
گونهMus s picilegw :
زير خانواده: موش هاMURINAE-
خانواده: موش هاMURIDAE -
راسته: جوندگانRODENTIA -
رده: پستاندارانMAMMALIA -
اين موش كه قبلا زير گونه اي از موش خانگي محسوب مي شد، اخيرا توسط موزه تاريخ طبيعي بريتانيا به عنوان گونه اي جديد كه پراكنش جهاني آن جنوب غربي اروپا و ايران است، معرفي شده است.

محيط زيست
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  عكاس خانه  |  محيط زيست  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |