چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۸۳
سيماي بزهكاري
004461.jpg
بهشته فارغي
چندي قبل نوجوانان بزهكاري پس از   ربايش بچه اي مدعي شدند كه تحت تأثير برنامه هاي تلويزيوني دست به چنين كاري زده اند. البته شايد شما هم به عنوان مخاطبان تلويزيوني، گاهي با چنين رويدادهايي در حوزه رسانه ها مواجه بوده ايد. به نظر شما تلويزيون چقدر مي تواند در شكل گيري رفتارهاي افراد موثر باشد؟ از آنجايي كه هم اكنون تلويزيون به عنوان يكي از ابزارهاي يادگيري براي اعضاي خانواده  در داخل خانه ها حضور پررنگي دارد، بر آن شديم در زمينه بزهكاري افراد و رابطه آن با تماشاي برنامه هاي تلويزيوني گفتگويي را با «دكتر مسعود غفاري» ، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي انجام دهيم كه آن را مي خوانيد:
* قبل از ورود به موضوع تلويزيون و بزهكاري لازم است از بزهكاري تعريفي داشته باشيم؟
- بزهكاري يك رفتار ضد اجتماعي است، فرد بزهكار، رفتاري را انجام مي دهد كه اين رفتار براي ديگران آسيب زاست و خود او را به گونه  اي بيمارگونه در كوتاه مدت راضي مي كند.
در بروز اين رفتارها ما به دو عامل اشاره مي كنيم، عوامل زيستي و بيولوژيكي و عوامل غيرزيستي كه اغلب به آنها عوامل محيطي مي گويند.
مثلا برخي از مردان داراي يك كروموزوم اضافي V هستند در صورتي كه به طور طبيعي بايد ۴۴ كروموزوم داشته باشند، از اين رو چنين انسان هايي دچار آسيب ديدگي مغزي هستند، به عبارتي اگر هورمون جنگ و پرخاشگري در اشخاص زياد باشد اين گونه افراد پيوسته دنبال آسيب زايي هستند. به باور برخي از آسيب شناسان اجتماعي اغلب افراد بزهكار كساني هستند كه در دوران نوجواني كمتر مورد توجه خانواده واقع شده اند.
از اين رو امروزه معمولا به خانواده ها توصيه مي كنند موقعي كه بچه ها حرف مي زنند خوب به سخنان آنها گوش كنند به چشم ها آنها نگاه كنند و به انتقادات آنها توجه نشان دهند، پوستشان را لمس كنند و در نهايت براي آنها وقت بگذارند تا دچار ناهنجاريهاي رفتاري نشوند.
* تلويزيون در سبك زندگي انسان ها نقش دارد آيا اين نگاه را مي پذيريد؟
- ما در دنيايي هستيم كه تلويزيون در تمامي خانه ها حضور دارد لذا نمي توان اين ابزار زندگي را از داخل خانه ها حذف كرد، بنابراين تلويزيون بخشي از زندگي مردم در شرايط فعلي است. پرسش اين است آيا آناني كه تلويزيون تماشا مي كنند دچار بزهكاري هستند؟
پاسخ روشن است، حتي در كشورهايي كه بدترين برنامه هاي تلويزيوني را به مخاطبان ارايه مي كنند تأثير اين پديده در بروز بزهكاريها كمتر است.
* امروزه اغلب بچه ها سعي مي كنند رفتار و كردار خود را با بازيگران تلويزيوني هماهنگ كنند. به نظر شما اين پديده مثبت است يا منفي؟
- خانواده و فضاي خانواده در شكل گيري شخصيت بچه ها نقشي اساسي ايفا مي كنند، اين موضوع بستگي دارد كه بچه ها چه كمبودهايي دارند، چه كاستي هاي شخصيتي داشته باشند، حال اگر كاستي هاي شخصيتي داشته باشند ناخواسته خود را با شخصيت هاي منفي مجموعه هاي تلويزيوني همانند مي كنند.
يك جرم شناس فرانسوي به نام لاساكاين بر اين باور است كه بزهكاري يك ميكروب است و هر ميكروب يك ميزبان ميكروب پرور نياز دارد. بنابراين، خانواده نامناسب محيط مناسبي براي رشد بزهكاري افراد آسيب ديده است. از اين رو بزهكاري در تمام كشورهاي دنيا ميكروب است، چنانچه در هيچ كشوري در دنيا بدون زندان نيستيم، بدون دادگاه و مجرم نيستيم، بنابراين در جوامعي كه خانواده سالم كمتر دارند، تلويزيون به مثابه اسلحه عمل مي كند. شايد تلويزيون در ذات خود چيز بدي نباشد و بسياري از برنامه هاي آن مورد تأييد روان شناسان و كارشناسان باشد؛ ولي اگر كسي زمينه رواني نامناسبي داشته باشد، اين مسئله مي تواند از طريق برنامه تلويزيوني غيرمفيد تأثير نامطلوبي بر او بگذارد.
004470.jpg
* وقتي اتفاق ناگواري روي مي دهد سعي داريم نمادهاي آن را در رسانه ها جست وجو كنيم فكر مي كنيد تلويزيون چقدر نقش دارد؟
بسيار زياد، مهم اين است كه تلويزيون فقط به عنوان يك خبر از كنار آن نگذرد، بلكه بايد تلويزيون عوامل ايجادكننده آن در سطح خرد (خانواده) و در سطح كلان (جامعه) را مورد بررسي قرار دهد، بنابراين بهتر است تلويزيون به هر گروه به تناسب مسئوليت خودآگاهي بدهد كه چه بكند تا چنين اتفاقي رخ ندهد.
* چرا امروزه مدرسه و خانواده ها از تأثير نقش هاي تلويزيوني گلايه مي كنند؟
بسياري از برنامه هاي تلويزيوني كه امروزه به صورت طنز ارائه مي شود و بچه ها بسيار مشتاقند آنها را نگاه كنند، برنامه هاي كم محتوا و از لحاظ رشد فرهنگي بسيار بي ارزش هستند و درواقع به رشد اجتماعي، فرهنگي و اخلاقي افرادي كه بيننده آنها هستند كمكي نمي كند و ظاهرا به بهاي ايجاد شعف و خنده، مطالب پوچي در قالب طنز خشونت آميز، توهين آميز و يا تحقير ديگران، رد و بدل مي شود.
واژه هاي لمپني «قاط مي زند _ خالي مي بندد _ دودره مي كند» در اين گونه برنامه هاي استفاده مي شود.
از واژه هايي با سطح فرهنگي مناسبي استفاده نشده است، فيگورها و ژست ها سالم نيست: «مي زنم تو دهنت» ، «گم شو»، «خفه شو» توهين، تحقير و بي ادبي است. بنابراين بچه اي كه بيننده اين برنامه است چون چاشني شوخي و طنز هم دارد برايش دلپذير مي شود. پس از اين ديدگاه برنامه هاي تلويزيوني مي تواند ايراد داشته باشد.
هرچند الآن بخش زيادي از برنامه هاي تلويزيوني كلاس درس است؛ آموزشي، هنري، روان شناسي و...؛ ولي متأسفانه آنچه كه جوانان و نوجوانان به آن توجه مي كنند، برنامه هاي كم ارزش و زيان بار است. جوان نمي نشيند حرف استاد روان شناسي را گوش كند ولي حرف هاي كم ارزش و پوچ شخصيت طنز تلويزيون را مي گيرد.
ما براي درك مسائل علمي و منطقي زمينه هايي لازم داريم، من در اينجا تأكيدم به خانواده هاست. پدر و مادر بايد خودشان نشان بدهند كه از چيزهاي پوچ لذت نمي برند وقتي يك برنامه فرهنگي پخش مي كند از فرزندان بخواهند كه به اين برنامه توجه كنند، بچه ها را در مسير درستي كاناليزه كنند كه در آينده به مقصدهايي شايسته راه پيدا كنند.
* بين بزهكاري و تلويزيون چه رابطه اي وجود دارد؟
هيچ رابطه اي با هم ندارند. اگر كسي شخصيت آسيب پذير و ناسالمي داشت، كاستي ها و كمبودهاي شخصيتي داشت، جذب برنامه هاي ناسالم مي شود. موسيقي هم همين حالت را دارد، كسي كه دنبال موسيقي كلاسيك مي رود با كسي كه دنبال موسيقي كوچه و بازاري مي رود فرق دارند.
پس براي گزينش يك برنامه مناسب، بايد يك ديد سالم، يك روان شناسي سالم و تربيت پذيري سالم  باشد.
* مي گوئيم تلويزيون بدآموزي دارد، پس چرا براي آموزش از راه دور به آن تمسك مي جوئيم؟
هر چيزي ممكن است بدآموزي داشته باشد: خانواده، تئاتر، تلويزيون و سينما. در جامعه اسلحه هست، هروئين هست و در كنارش كتاب هم هست. هركس به تناسب ساختار شخصيتي و رواني خود دنبال يك كالاست. به مسئولان برنامه ساز از راه رسانه اين پيام را بدهيم كه برنامه اي خوب است كه بار فرهنگي، آموزشي و اخلاقي داشته باشد. صرفاً خنده و شعف كوتاه مدت نمي تواند مبناي ساخت يك برنامه باشد.
ما ببينيم چه واژه ها، ژست ها و چه حركاتي بين ما ردوبدل مي شود و چه رابطه اي بين عناصر آن سريال است. ما بايد بچه هايمان را به گونه اي تربيت كرده باشيم كه اگر با كسي دوست شدند در چاله نيفتند.
* آيا تلويزيون رقيب خانواده شده است؟
تلويزيون در همه خانه ها وجود دارد، با خودش رنگ هاي قشنگي دارد، موسيقي زيبايي دارد، تنوع دارد. ولي مشكل اين است كه خانواده ها خيلي كم رنگ شده اند. در خانواده ها هيجان نيست، گرمي و نشاط نيست. در نتيجه خلأهاي موجود در فضاي خانواده را تلويزيون پر مي كند. يعني طوري مي شود كه مردم به تلويزيون بيشتر توجه مي كنند تا به روابط خانوادگي خود، البته اين پديده در كشورهاي صنعتي بيشتر است. به عبارت ديگر مردم اصطلاحا «تي وي اديك» شده اند يعني نوعي اعتياد به تلويزيون.
* اگر به جاي برنامه سازان تلويزيوني بوديد چه برنامه اي را براي بچه ها تهيه مي كرديد؟
برنامه هايي كه به زبان ساده به آنها شيوه زندِگي، اطلاعات و شيوه حل مسائل زندگي را آموزش دهد. ارتباط برقرار كردن را به گونه اي ساده و نيز حل اختلاف و مشاركت را به آنها آموزش دهد. در برنامه هاي كودك و نوجوان تلاش خواهيم كرد كه تماشاي اين برنامه ها به رشد اجتماعي، عاطفي، شناختي و فرهنگي سالم بينجامد و سازگاري را به آنها نشان بدهد. رشد را به آنها آموزش مي دهيم و همه اينها را با زبان هاي كودكانه و با استاندارد كودكانه در آنها دروني مي كنيم.

ادبستان نسل سوم
004464.jpg
آن دسته از والدين ايراني كه به كشورهاي اروپايي، آمريكايي و آسيايي مهاجرت  كرده اند هم اينك نگران وضعيت زبان و ادبيات مادري خود هستند. فرزندان آنها پس از سال ها دوري از موطن اصلي، با اين كه زبان فارسي را به عنوان زبان دوم برگزيده اند، اما شناختي از وضعيت آن ندارند. دست اندركاران شبكه جهاني جام جم، با توليد و پخش برنامه ادبستان در تكاپوي آن هستند كه اين وضعيت آشفته را ساماني بخشند. گفتگويي در زمينه شكل گيري و توليد اين برنامه با داود بهشتي تهيه كننده و سعيد هندي نويسنده آن انجام داده ايم كه در پي مي آيد:

* شما در مقام تهيه كننده از سابقه اين برنامه و زمان تصويب طرح براي ما توضيح بدهيد.
- در ارديبهشت سال جاري چند طرح را به گروه جوان شبكه  جهاني جام جم ارائه داديم. يكي از آن طرح ها، برنامه اي بود با هدف معرفي ادبيات فارسي معاصر كه البته مناسبت هاي ادبي، بزرگداشت فردوسي و حافظ و سعدي و ديگران را نيز تحت پوشش قرار مي داد. موضوع هاي ديگري را هم از طرح هاي ديگر به اين طرح اضافه كرديم و بالاخره به برنامه هاي ادبستان رسيديم.
* اين شبكه چه مناطقي از كره زمين را پوشش مي دهد؟
- بسياري از مناطق كره زمين را تحت پوشش دارد: قاره هاي اروپا، آمريكا و آسيا. برنامه هاي شبكه  جهاني جام جم حتي در ايران نيز قابل دريافت است.
* هدف از طراحي و توليد برنامه ادبستان چه بوده است؟
- بررسي و بازتاب وضعيت زبان و ادب فارسي معاصر در ايران و جهان هدف اصلي برنامه ادبستان است. ما چنين مي انديشيم كه در دنياي امروز، به ويژه پس از دگرگوني هاي ژئوپوليتيكي يكي دو دهه گذشته در منطقه اي كه ما زندگي مي كنيم بايد به مدد ابزار ديرپا و استوار فرهنگ ايراني و زبان و ادب فارسي كه با فرهنگ غني اسلام آميخته است در جهان معاصر، حضور فعال و برجسته اي داشته باشيم.
همچنين، همان طور كه مي دانيد دنياي امروز، خصوصاً دنياي صنعتي از كمبود و نبود معنويت، صلح و صفا، اخلاق و مناسبات انساني رنج مي برد. ما با فرهنگ و زبان و ادب فارسي مي توانيم به سهم خود در ترميم اين نقيصه بكوشيم.
از ديگر اهداف برنامه ادبستان نشان دادن استعدادها و توانمندي هاي فرهنگ و زبان و ادب فارسي است.
ما مي خواهيم وضعيت زبان و ادب فارسي را در عرصه هاي مختلف طنز و جد، نثر و نظم، همچنين ادبيات داستاني، وضع و حال ادبيات فولكلور و فرهنگ مردم را به نمايش بگذاريم. لغت نامه ها، دايره المعارف ها، فرهنگ ها و مجلات تخصصي ادبي را معرفي كنيم. از موقعيت گروه هاي زبان و ادب فارسي در دانشگاه هاي ايران و خارج از ايران گزارش و خبر ارائه دهيم. فعال ترين انجمن هاي ادبي را بشناسانيم و بالاخره سمت و سو و مختصات زبان و ادب فارسي معاصر را با تكيه بر پيشينه غني آن در معرض ديد جهانيان قرار دهيم.
از آنجا كه بخشي از نسل سوم ايرانيان، در خارج كشور به دنيا آمده و پرورده شده اند و با زبان و ادب فارسي تقريباً بيگانه اند از طريق اين برنامه مي توان آنها را با ايران و زبان و ادب آن آشنا كرد و حتي موجبات الفت و علاقه آنها را با اين موهبت بزرگ فراهم ساخت.
به همين منظور، ما از حضور شاعران و نويسندگان جوان در هر برنامه بهره مند مي شويم تا اشتياق همسالان آنها در خارج از مرزها به فرهنگ و تمدن ايراني صد چندان شود.
* از چه طريقي مي توان وضعيت زبان و ادب فارسي را در خارج ايران انعكاس داد؟
- حقيقتش اين است كه در طرح مصوب و برآورد برنامه، سفرهاي خارج از كشور ديده نشده است. اما شايد بتوانيم با سفر به برخي از كشورهاي همسايه مثل تاجيكستان، تركمنستان، افغانستان، پاكستان و تركيه وضعيت زبان و ادب فارسي آن كشورها را نشان دهيم. در مورد ساير كشورها نيز با استادان ايراني زبان و ادب فارسي كه به بعضي از دانشگاه هاي نقاط مختلف جهان سفر كرده اند گفت وگو خواهيم كرد. همچنين با دانشجويان خارجي مقيم ايران هم گفت وگو مي كنيم. البته در صورتي كه از سوي مراكز فرهنگي، علمي و آموزشي ساير كشورها، تقاضايي به ما برسد مي توانيم گزارش هاي جامع و چشمگيري از وضع زبان و ادب فارسي آن كشورها تهيه و پخش كنيم.
* بخش هاي تشكيل دهنده برنامه ادبستان چيست؟
- ما در هر نوبت برنامه، يك كارشناس ميهمان داريم كه حدود ۲۵ تا ۳۰ دقيقه راجع به يكي از مباحث ادبي معاصر سخن مي گويد. در خلال اين گفت وگو از مراكز يا محافل ادبي ۳ تا ۴ گزارش ۴ دقيقه اي ارائه مي كنيم. پايان بخش برنامه، گفت وگو با يك شاعر يا نويسنده جوان است كه شعر يا قطعه اي ادبي از مجموعه آثارش را مي خواند.
برنامه به طور زنده اجرا و پخش مي شود و زمان آن ۵۵ دقيقه است.
* آيا براي ارتباط و تماس و ابراز نظر مخاطبانتان هم تدابيري انديشيديد؟
- بله، مخاطبان ما در سراسر كره خاكي مي توانند از طريق فاكس، تلفن و ايميل با برنامه خودشان، ادبستان مرتبط شوند و پيشنهادشان را مطرح كنند.

در حاشيه توديع استاد معلم از مركز موسيقي صدا و سيما
صوفي نشود صافي تا درنكشد جامي
004467.jpg
عليرضا پوراميد
چند هفته اي هست كه علي معلم دامغاني، مدير واحد موسيقي صدا و سيما، جاي خود را به برادر بزرگواري به نام  آقاي محمدحسين صوفي داده است و شنيدم ايشان چندي قبل در شوراي عالي موسيقي صدا و سيما و در بين اعضاي آن شورا، حضور يافته و استاد حسين يوسف زماني به نمايندگي و وكالت از طرف اعضاء به ايشان خير مقدم گفته و نكاتي را كه ضروري و لازم مي دانسته در جهت توجه دادن ايشان به مسئوليت خطير و نيز اهميت چشم ها و نگاه هايي كه نكته سنجانه نگران رفتار و تصميمات او در پست جديد هستند، بيان نموده است و ... و وقتي پرسيدم كه آيا مراسمي با عنوان توديع معلم در نظر گرفته شده يا نه، گوينده اظهار بي اطلاعي كرد و موجب تعجب نگارنده شد!
قصد تحليل و يا بررسي كارنامه مديريتي علي معلم (كه اتفاقاً  به لحاظ موسيقايي و هنر جدي چندان درخشان نيست) را ندارم كه اساساً  اهليت و صلاحيت اين كار را دارا نيستم و اين نوشته نيز بدين منظور تحرير نگشته اما شگفت مي نمايد اين كه «علي مرادخاني از مركز موسيقي وزارت ارشاد»، استاد همايون خرم از خانه موسيقي و «علي معلم» از واحد موسيقي صدا و سيما وداع مي كنند و قطعاً  نياز يا اشتياقي به مراسم توديع يا قدرداني ندارند اما دوستان و ياران و همكاران سالهاي مديريتشان و عزيزان نوعنوان و جديدالمقام و تازه مسئول چه؟ آيا اين قدر و تا اين حد پهلوان زنده را عشق است؟
اتفاقاً «علي معلم» خود به عنوان فردي قدرشناس از جمله معدود افرادي است كه در مراسم معارفه  آقاي ضرغامي و توديع دكتر لاريجاني، حضوري مؤثر و چشمگير داشت؛ با آن خطابه بلند و فخيم كه البته به دليل زبان كهن اش اغلب مستمعين فقط حظ سمعي بردند (گويا تاريخ و صاف يا دره نادري قرائت مي شد) همان سخناني كه مشحون از شيفتگي و وابستگي و نيز تأييد دكتر لاريجاني بود و به كنايت نيز اشاراتي مبني بر حسرت و حيف را در خود مستتر داشت و همانجا زمينه پيش بيني اين تغيير و جابه جايي را در ذهن نازك انديشان و نكته بينان فراهم آورد (جابه جايي مديريت موسيقي). به ياد دارم روزي را كه به دليل صفت قدرشناسي اش از ايشان علت تغيير بي سر و صدا و بدون توديع  آقاي فريدون شهبازيان از سمت قائم مقامي واحد موسيقي و نيز شاپور رحيمي از مركز حفظ و اشاعه موسيقي را پرسيدم، ايشان با توضيحات بسيار و بيان دلايلي چند، نگارنده را تقريباً متقاعد ساخت اما كماكان خود اظهار مي داشت كه قدرداني و سپاس از زحمات هر مسئول و مديري و هر كارمند عالي و يا داني، جزو وظايف و بديهي ترين اعمال يك مدير و يا مسئول جديد است و ...
به هر حال، هدف اين نوشته اول اين كه تأكيد و تأييد مقوله ارزشمند سپاسگزاري و نيز يادآوري اين نكته بود كه مبادا خداي ناكرده در حجم و هجوم مدرنيته و چنبره و سيطره ماشينيزم، عادات و صفات نيك و پسنديده فراموش گردد.
و دوم،  آرزوي توفيق انجام خواسته ها و اهداف فرهنگي، هنري جامعه هنري و جذب و تأمين سليقه ها و ذائقه هاي متنوع فرهنگ ملي و پاسخ مناسب  بر نيازهاي ذوقي و هنري نسل امروز و ... را براي آقاي محمدحسين صوفي و همكاراني كه از اين پس براي خويش قطعاً  با روشن بيني و تعمق انتخاب خواهد كرد و در اين مسير به عنوان دست و بازو و گوش و چشم، به ايشان مدد خواهند كرد و چه بسا نقش مهمتري از رئيس خواهند داشت. به هر حال خيرمقدم و خوش آمد را در آغاز كار نه به رسم چاپلوسان و فرصت طلبان به محضر ايشان تقديم مي دارم.

سينما
اقتصاد
اجتماعي
انديشه
سياست
فرهنگ
ورزش
|  اقتصاد  |   اجتماعي  |  انديشه  |  سياست  |  سينما  |  فرهنگ   |  ورزش  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |