«افسانه كوسه» اولين فيلم پرسروصداي خانوادگي فصل پاييز است كه از سوي كمپاني دريم وركز به روي پرده سينماها مي رود. نزديكترين رقيب اين فيلم انيميشن، محصول كمپاني والت ديزني يعني «اينكريديبل ها» است كه دو ماه ديگر روانه اكران عمومي مي شود. براي اين فيلم انيميشن هم پيش بيني فروش خوب و بالايي مي شود. «افسانه كوسه» چهارمين انيميشن ديجيتالي كمپاني دريم وركز (بعد از «مورچه ها» و «شرك» ۱و ۲) است كه طي چند سال اخير ساخته شده و در همين مدت كوتاه، صنعت انيميشن سازي اين استوديو به موفقيت هاي خوبي دست يافته است. چند كمپاني انيميشن ساز سينما(به ويژه دريم وركز و پيكسار) در طول اين سالها تلاش كرده اند كه فرمول تازه اي براي احياء انيميشن ديجيتالي پيدا كنند.
دريم وركز هم سعي مي كند در انيميشن سازي خود همان راهي را برود كه والت ديزني مي رود: قصه ات را خيلي ساده تعريف كن و به آن، چند مايه بزرگسالانه اضافه كن، از صداي چهره هاي سرشناس و مستعد بهره بگير، كمدي و اكشن و رومانس را در قصه فيلمت تلفيق كن، چند تا ترانه و آهنگ داخل فيلم بگذار و شخصيتهاي اصلي و مثبت ماجرا را درگير يك موضوع حساس كن. با بهره گيري از اين فرمول «افسانه كوسه» توانسته تبديل به يك كار بسيار موفق شود و در نمايش عمومي به فروش بالايي دست پيدا كند.
مهمترين نكته اي كه در رابطه با اين فيلم بايد به آن اشاره كرد اين است كه فيلم متعلق به همه نسل ها و سنين مختلف است و به نسل خاصي اختصاص ندارد. بزرگترها در فيلم سطح متفاوتي از يك كار انيميشن را مي بينند و بچه ها يك قصه زيبا را با ساختي خوب و جذاب تماشا مي كنند. هر دو هم به يك اندازه از ديدن فيلم لذت مي برند. كيفيت انيميشن چيزي است كه هر كسي مي تواند بخشهايي از آن را ببيند و خيلي دوست داشته باشد.
ورود به دنياي زير آب براي صنعت سينما و انيميشن سازان كار ساده اي نبود. آنها تا مدتها از نزديك شدن به اين حيطه خودداري مي كردند. اما با توليد انيميشن پرفروش «پيدا كردن نيمو» كه قصه اش زير آبهاي اقيانوس رخ مي داد، ورق برگشت. اما دنياي زير آبي كه در «افسانه كوسه» مي بينيم، به كلي متفاوت از «پيدا كردن نيمو» است. با اين حال همان جذابيتها را در خودش دارد.
دون لينو(با صداي رابرت دنيرو) بزرگ خانواده مافيايي كوسه ها در زير آبهاي اقيانوس است. او و پسرانش فرانكي (مايكل امپرليويي) و لني (جك بلك) در محدوده زندگي خود به فعاليتهاي مختلف مشغولند و فرانكي خوي خشونت آميز اجداد خود را به ارث برده است. او عاشق خشونت است، ولي لني كوسه اي سر به زير و دوست داشتني است. آبهاي دريا با ورود يك ماهي كوچك و پرجنب و جوش به نام اسكار (ويل اسميت) به هم مي خورد.
او يك كارگر معمولي است كه در محلي كار مي كند كه توسط سايكس (مارتين اسكورسيزي) اداره مي شود. اسكار از حضور در محل زندگي كوسه ها سرگشته و حيران است و مجبور مي شود با فرانكي رودررو شود. در اثر حادثه اي فرانكي مي ميرد. با وجود آن كه معلوم نيست قاتل او چه كسي است، ولي اسكار مسئوليت اين اتفاق را به عهده مي گيرد. جامعه ماهي ها با افتخار به او لقب «شكارچي كوسه» را مي دهد. او معروف مي شود و توجه دو ماهي جذاب به نامهاي لولا (آنجلينا جولي) و آنجي(نه زلوه گر) را به خود جلب مي كند. اما اين معروف شدن به زودي برايش دردسرساز مي شود. رهبر مافيايي كوسه ها مي خواهد كه اسكار به قتل برسد.
|
|
بهترين بخش فيلم مربوط به صحنه هاي درگيري اسكار و رهبر كوسه ها و صحنه هاي مربوط به دون لينو و سايكس است. ديالوگ هاي دنيرو و اسكورسيزي سرگرم كننده ترين ديالوگ هاي فيلم براي بزرگسالان است. اين دو بازيگر و كارگردان خيلي خوب به جاي شخصيت هاي خود در فيلم حرف مي زنند. صداي ويل اسميت براي اسكار كمي زياد است و انرژي و تحرك او بيشتر از اسكار است. احساس مي كنم ادي مورفي در «شرك» انتخاب خيلي خوبي بود، زيرا وي براي نقش دوم در نظر گرفته شده بود. شايد بهتر بود همين اتفاق هم براي ويل اسميت مي افتاد.
صنعت سينما اين روزها مي تواند خيلي خوشحال باشد، زيرا ژانر تازه اي از فيلمهاي انيميشن ديجيتالي از راه رسيده اند.
افسانه «كوسه» در وسط اين ماجرا قرار مي گيرد. البته فيلم به خوبي و قشنگي و جذابيت «شرك» و يا قصه اسباب بازي ها نيست. طبيعي است كه به «پيدا كردن نيمو» هم نمي رسد. اما از «عصر يخي» و «شرك ۲» خيلي بهتر است و در كنار «شركت هيولاها» قرار مي گيرد. نكته مهم فيلم در اين است كه مي خواهد يك اثر سرگرم كننده خانوادگي باشد و سعي دارد در دل كساني كه «پدر خوانده» ها را خيلي دوست دارند، جاي ويژه اي براي خودش باز كند.
جيمز براردينلي / ترجمه: كيكاووس زياري