محسن پيريايي
بعد از پايان يافتن سلطه دكترين مونروئه بر سياست خارجي ايالات متحده مبني بر اتخاذ سياست انزواگرايانه در ارتباط با خارج از مرزهاي آمريكا، نخستين تماس آمريكايي ها با ايران در حدود سال ۱۸۳۰ ميلادي برقرار شد كه طي آن جي. ال. مريك در رأس يك هيأت مذهبي آمريكايي وارد ايران شد و به دنبال آن چند گروه ديگر از مبلغان مذهبي آمريكا با هدف تبليغ آيين مسيحيت و از جمله آنها دو نفر با نام هاي اسميت و دوايت از سوي هيأت كميسيونرهاي آمريكايي به شمال غربي ايران وارد شدند. در حدود ۲۵ سال بعد تعداد مبلغان مذهبي آمريكايي در ايران به ۴۸ نفر رسيد. جان پركينز يكي از كشيش هايي كه در سال ۱۸۳۵ به ايران آمد و به ترويج مسيحيت اشتغال داشت معتقد بود كه «بايد محمدگرايي و اسلام در ايران با درخشش فزاينده تمدن غرب و مسيحيت به آرامي و بدون خطر كم رنگ گردد.» گستردگي فعاليت اين هيأت هاي مذهبي در ايران به اندازه اي بود كه به عنوان نمونه در سال ۱۳۰۲ هجري قمري پنج تن از دانش آموزان آموزشگاه دخترانه آمريكايي در تهران به آيين مسيحيت گرويدند.
راهبرد استعماري قدرت هاي سلطه گر و از جمله آمريكا در اواخر قرن نوزدهم و سراسر قرن بيستم همواره به دنبال دستيابي به اهداف ثابتي بوده است كه از آن جمله مي توان به:
- تدوين قوانين براي حمايت از سرمايه گذاري خارجي و يبن المللي كردن آنها
- ايجاد دولت هاي وابسته با گرايش به سياست هاي استعمار نو
- ايجاد اقتصاد تك محصولي در كشورهاي تحت سلطه
- مقابله با فرهنگ هاي بومي به ويژه فرهنگ اسلامي در جهان اسلام
- اشاعه و ترويج گسترده فرهنگ غرب در كشورهاي تحت سلطه
و بسياري اهداف ديگر اشاره كرد.
روابط ايران و آمريكا از آغاز آن در اوايل سلطنت قاجار تا پايان همواره نشان از وجود يك رابطه استعماري تمام عيار داشته است. هر چند كه ايران هيچ گاه رسماً به عنوان مستعمره مطرح نبوده است و به كار بردن لفظ استعمار براي روابط ايران و آمريكا از اين جهت شايد چندان صحيح نباشد، اما تأثير گذاري بي چون و چراي ايالات متحده بر فرآيندهاي تصميم گيري حكومت ايران بر كسي پوشيده نيست.
سياست هاي كلان ايالات متحده در زمينه روابط خارجي منبعث از ديدگاه برتري جويانه و سلطه طلبانه اي است كه روي كارآمدن كانديداي حزب جمهوري خواه يا دموكرات در انتخابات رياست جمهوري آمريكا تأثيري بر آنها ندارد. نمونه هاي فراواني از به كارگيري سياست هاي استعماري از سوي رؤساي جمهور وابسته به هر دو حزب مطرح آمريكا در ادوار مختلف وجود دارد. برنامه ريزي و اجراي كودتاي ۲۸ مرداد از جانب دولت آيزنهاور به عنوان رئيس جمهور وابسته به حزب جمهوري خواه نمونه بارزي از اجراي سياست هاي استعماري آمريكاست. از رؤساي جمهور وابسته به حزب دموكرات هم مي توان به جان اف. كندي اشاره كرد كه با مطرح كردن دكترين «اتحاد براي پيشرفت» به دنبال اين بود تا حكومت هاي ناتوان، غيرمحبوب و ديكتاتوري آمريكاي لاتين و خاورميانه را تحت فشار قرار دهد تا با اعلام اصلاحات سياسي، اقتصادي، اجتماعي و ايجاد فضاي باز سياسي هم از انقلاب و فروپاشي مصون بمانند و هم مخالفان خود را دقيقاً شناسايي و از صحنه حذف كنند.
در حالي كه شاه ايران بر دريافت كمك نظامي و اقتصادي از آمريكا پافشاري مي كرد، كندي و مشاورانش بر اصلاحات و ايجاد فضاي باز سياسي و آزادي هاي مدني تأكيد مي كردند. آمريكا به شاه اطمينان مي داد كه حمايت از او ادامه مي يابد مشروط به اين كه وي به «دموكراتيزه و مدرنيزه كردن» جامعه از طريق اجراي دكترين كندي همت گمارد. در واقع علاوه بر اين كه دكترين كندي در ايران به دنبال بسط و تعميق سلطه آمريكا بود، هدف ديگر آن قرار دادن آزادي و مدرنيته در مقابل اسلام و متهم كردن روحانيت و پيروان اسلام به ارتجاع و فناتيك گرايي بود.
البته اين نكته را نيز نبايد ناديده گرفت كه معمولاً رؤساي جمهور وابسته به دو حزب مطرح آمريكا در اجراي سياستهايشان از نظر به كارگيري شيوه هاي مختلف تفاوت هايي نيز دارند. تمايزاتي كه معمولاً ناشي از وجود رقابت ميان آنهاست و در زمان رقابت هاي انتخاباتي كاملاً حس مي شود.
در مبارزات انتخاباتي سال جاري در آمريكا موضع گيري كانديداهاي دو حزب جمهوري خواه و دموكرات در مورد مسائل سياست خارجي با توجه به درگير بودن ايالات متحده در جنگ و سر دادن شعار مبارزه با تروريسم بسيار چشمگير و قابل توجه است. جرج دبليو بوش كانديداي حزب جمهوري خواه به دنبال صحه گذاشتن بر تمامي فعاليت هاي گذشته خود در زمينه سياست خارجي و امنيت ملي است. در حالي كه جان كري كانديداي حزب دموكرات دائماً در حال وارد ساختن ايرادها و اشكالات مختلف به برنامه هاي بوش است. وسعت اين انتقادات به حدي است كه روشنفكران و حتي مردم آمريكا هم نسبت به اين كه اين دو نامزد تصدي پست رياست جمهوري فقط به دنبال تهمت زدن و انتقاد از يكديگر هستند به تنگ آمده اند. يكي از مهمترين مسائل مطرح شده در سياست خارجي آمريكا كه هر دو كانديدا درصدد هستند تا از آن به عنوان يكي از عوامل تعيين كننده براي كسب رأي در انتخابات استفاده كنند، مسأله هسته اي ايران و جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هسته اي است.خصمانه بودن مواضع اتخاذ شده از سوي جرج بوش پسر به عنوان رئيس جمهور ايالات متحده طي مدت زماني كه از مطرح شدن مسأله هسته اي ايران در مجامع بين المللي و از جمله آژانس بين المللي انرژي اتمي گذشته است، كاملاً واضح و آشكار است. اما جان كري نيز در اين ميان درصدد است تا با وارد كردن اشكالاتي به تصميمات و فعاليت هاي بوش در اين زمينه در حالي كه بر اصل مخالفت با دستيابي ايران به فناوري هسته اي تأكيد مي كند، شيوه هاي جديد و احياناً متفاوتي را ارائه كند.
ايران در زمان محمد رضا پهلوي با كمك ايالات متحده طرح ساخت بيش از ۲۰ راكتور هسته اي را در دستور كار خود داشت. نيروگاه هسته اي بوشهر تنها طرحي بود كه با تأخير بسيار زياد در زمان پهلوي و با كمك آلمان ساخت آن آغاز شد و بعد از انقلاب اسلامي، روسيه جاي آلمان را در طرح نيروگاه بوشهر گرفت. گذشته از منافع آمريكا در وارد آوردن فشار به آژانس بين المللي انرژي اتمي و كشورهاي اروپايي، آگاهي از ديدگاههاي كانديداي دموكراتها در انتخابات رياست جمهوري و معاونين و مشاورين وي بيش از پيش اين تئوري را تقويت مي كند كه روي كار آمدن كانديداي جمهوري خواه يا دموكرات تأثيري بر سياست هاي كلان ايالات متحده نخواهد داشت، هر چند كه ممكن است شيوه عمل آنها تا حدودي با هم متفاوت باشد.
جان ادواردز معاون نامزد دموكرات ها در انتخابات رياست جمهوري ايالات متحده در تاريخ ۲۹ آگوست ۲۰۰۴ در مصاحبه اي اعلام كرد اگر ايران در انجام آنچه او آن را «چانه زني بزرگ» ناميد، شكست بخورد ثابت مي شود كه ايران در پوشش فعاليت هاي صلح آميز هسته اي درصدد توليد سلاح هسته اي است. او اضافه كرد كه اگر كري در انتخابات پيروز شود اطمينان مي دهد كه متحدين اروپايي ايالات متحده در تحت فشار قرار دادن ايران و تحميل مجازاتهاي سنگين بر اين كشور در صورتي كه طرح مورد نظر آنها را نپذيرد، با آمريكا همكاري خواهند كرد.
نكته مورد اشاره ادواردز در مورد چانه زني با ايران متأثر از جمله كري است كه در ماه دسامبر ۲۰۰۳ خود را آماده يافتن «زمينه هاي مورد علاقه دو طرف» معرفي كرده بود كه نشان از نوعي برخورد متفاوت با ايران از جانب كري دارد. برخوردي كه با روش هاي معمول دموكراتها در استفاده از مفاهيمي نظير دموكراسي، مذاكره، آزادي، اصلاحات و... در جهت دستيابي به اهداف استعماري ايالات متحده همخواني دارد. البته تفاوت موضع گيري هاي جمهوري خواهان و دموكراتها در به كارگيري دو شيوه متفاوت بيان سياست خارجي نيز در همين جا معلوم مي شود كه بوش صراحتاً از عنوان «محور شرارت» در مورد ايران استفاده مي كند، ولي كري با همان اهداف و داشتن همان ديدگاه نسبت به ايران، خود را آماده يافتن «زمينه هاي مورد علاقه دو طرف» معرفي مي كند.
جان ادواردز در يكي از سخنراني هاي خود دولت بوش را متهم كرد كه در مورد تهديد هسته اي ايران عليه اروپا كوتاهي كرده است، اروپايي هايي كه در سال هاي گذشته نقش واسطه را براي پايان دادن به برنامه هسته اي ايران ايفا كرده اند: «موضوع يك ايران داراي قدرت هسته اي به دلايل متعددي قابل قبول نيست؛ از جمله امكان اين كه باعث شود تا ديگر كشورهاي منطقه نظير عربستان، مصر و... نسبت به دستيابي به قدرت هسته اي احساس نياز كنند، دليل خوبي براي جلوگيري از دستيابي ايران به قدرت هسته اي است.»
كري نخستين بار ايده جلوگيري از دستيابي ايران به سوخت هسته اي را در يكي از سخنراني هاي خود در ماه ژوئن اعلام كرد، اما ادواردز كه از مفهوم «چانه زني» در مورد ايران استفاده كرده است، به طور صريح تري مسأله تلاش براي رسيدن به يك توافق با ايران را مطرح كرده است. او اشاره كرده است كه كري بايد اروپاييها را مجبور كند تا فعاليت بيشتري از خود نشان دهند. با توجه به طرحي كه كري ارائه كرده است سوخت هسته اي مورد نياز ايران بايد تحت نظارت باشد و به وسيله ديگر كشورها تأمين شود. شايد در وهله اول اين موضع گيري جان كري نوعي عقب نشيني از مواضع دولت بوش تلقي شود، اما با اندكي تأمل مي توان دريافت كه سلب امكان تأمين سوخت هسته اي از يك كشور و تأمين آن توسط ديگر كشورها نه تنها به معني وابستگي است بلكه اصولاً فناوري هسته اي بدون داشتن قدرت تأمين سوخت هسته اي بي معناست.
در سخنراني ماه دسامبر كري از بوش در مورد اين كه «در برقراري يك رابطه واقع گرايانه و غيرتحريك آميز با ايران» در زمينه مسائل هسته اي كوتاهي كرده است، شديداً انتقاد كرد، اما به هر حال همانگونه كه قبلاً هم اشاره شد بايد توجه داشت كه اين تفاوت در موضع گيري ها صرفاً تفاوت در روش برخورد است و هدف و نتيجه تصميمات و فعاليت ها وراي اين گونه بلوف هاي انتخاباتي است. علاوه بر ديدگاه هاي كري و ادواردز، نظرات دكتر سوزان رايس مشاور ارشد كري در امور امنيت ملي در مورد طرح غني سازي اورانيوم در ايران نيز بسيار جالب توجه است:
«ما به سمت جنگ عراق كشيده شديم چون بوش به مردم آمريكا گفت كه صدام حسين سلاح كشتار جمعي در اختيار دارد و با القاعده در ارتباط است، بدون اين كه از صحت اين موضوعات اطمينان حاصل كند. امروزه ما مي دانيم كه ايران به عنوان يكي از اصلي ترين دولت هاي حامي تروريسم، درصدد برداشتن گامهاي بيشتري به سمت ساخت سلاح هسته اي است، در حالي كه دولت بوش در حاشيه قرار گرفته بود، برنامه هسته اي ايران در حال پيشرفت بود.
دولت بوش زمان را از دست داد و زمان هم مجدداً عدم صلاحيت آنها را در مواجهه با تهديدات واقعي كه ما با آنها روبه رو هستيم، نشان داد. ما امروز در برابر اين تهديدات آسيب پذير هستيم. يك ايران مسلح به سلاح هسته اي خطري غيرقابل تحمل براي ما و متحدان ماست. اكنون زمان براي گسترش يك استراتژي مؤثر و محكم در مقابل ايران و نشان دادن قدرت يك رهبري واقعي كه با تهديدات اين كشور مقابله كند بسيار اندك است. ما بايد از حاشيه خارج شويم و با رهبري متحدان خود، از ساخت و گسترش سلاح هاي هسته اي ايران جلوگيري كنيم.»
به طور كلي استراتژي كري و ادواردز در مقابله با گسترش سلاح هاي هسته اي در چند نكته خلاصه مي شود:
۱- محافظت از ذخاير مواد و سلاح هاي هسته اي
۲- پايان دادن به توليد مواد شكافت پذير مورد استفاده در توليد سلاح هاي هسته اي
۳- كاهش ذخاير موجود مواد مورد نياز ساخت سلاح هاي هسته اي
۴- پايان دادن به برنامه هاي هسته اي كشورهايي نظير كره شمالي و ايران
۵- افزايش تلاش هاي بين المللي براي توقف روند گسترش استفاده از مواد هسته اي
۶- جلوگيري از شكل گيري تروريسم هسته اي به عنوان اولويت برتر ملي
همچنين خالي از لطف نيست كه به دو برنامه و استراتژي عنوان شده از جانب دولت كري براي مقابله با برنامه هسته اي ايران، كه در سايت رسمي جان كري منتشر شده است، اشاره شود. نخستين استراتژي عنوان شده، روند جلوگيري از گسترش سلاح هاي هسته اي ايران را مدنظر قرار مي دهد:
«يك ايران مسلح به سلاح هاي هسته اي خطر غيرقابل پذيرشي براي امنيت ملي ايالات متحده و متحدين ما در منطقه است. همين كه ما عراق را تصرف كرديم، ايران حركت روبه جلوي خود را به سمت برنامه هاي هسته اي آغاز كرد. ما ديگر نمي توانيم در حاشيه بنشينيم و مذاكره با اروپاييها را رها كنيم. مسأله همكاري با متحدان براي حل بحران ايران و به كارگيري يك تلاش جهاني براي دور نگه داشتن ايران از تكنولوژي لازم براي ساخت سلاح هسته اي مسأله اي بسيار حياتي و مهم است. ايران مدعي است كه برنامه هسته اي اش صرفاً براي تأمين انرژي مورد نياز داخلي است. طرح كري به همراه چند كشور ديگر به ايران پيشنهاد مي دهد كه سوخت هسته اي را كه ايران براي مقاصد صلح آميز نياز دارد، آنها تأمين كرده و سپس سوخت مصرفي را برگردانند تا ايران نتواند از آن براي ساخت سلاح استفاده كند. اگر ايران اين پيشنهاد را نپذيرد، آنگاه انگيزه ايران مشخص خواهد شد. كري معتقد است كه ايالات متحده مي بايست از تلاش هاي آژانس بين المللي انرژي اتمي در راستاي پي بردن به ميزان پيشرفت برنامه هسته اي ايران حمايت كند تا بتوان ايران را براي تعليق دائم برنامه غني سازي، تحت فشار قرار داد. اگر اين تعليق اتفاق نيفتد ما بايد مطمئن شويم كه آژانس، پرونده ايران را به شوراي امنيت خواهد فرستاد.»
دومين استراتژي به مسأله تقويت عهدنامه منع گسترش سلاح هاي هسته اي اشاره دارد:
«كري اين كار را با بستن روزنه هايي كه به كشورهايي نظير ايران وكره شمالي اجازه مي دهد تا توان ساخت سلاح هاي هسته اي را در پوشش برنامه هاي صلح آميز هسته اي بالا ببرند، انجام خواهد داد. او به دنبال ايجاد يك كنسرسيوم با كشورهايي است كه تأمين سوخت و سپس حمل سوخت مصرفي را براي كشورهايي كه حاضرند به غني سازي دست نزنند، تضمين كنند. در عين حال وي با ايجاد تسهيلات و امكانات عمل آوري و غني سازي در هر كشوري كه در حال حاضر فاقد اين امكانات است مخالف است. كري به دنبال تقويت NPT و ايجاد مكانيسمي است كه براساس آن پذيرش پروتكل الحاقي از حالت اختياري خارج و به يك شرط اجباري تبديل شود.»
در پايان نيز باز هم بايد بر اين نكته تأكيد كرد كه عليرغم وجود تفاوت هاي صوري در موضع گيري هاي رؤساي جمهور وابسته به احزاب جمهوريخواه و دموكرات در ادوار مختلف، در مورد مسأله هسته اي ايران حتي از لحاظ ظاهري نيز شباهت هاي فراواني ميان مواضع دموكرات ها و جمهوريخواهان وجود دارد.انتخابات ۲۰۰۴
منابع:
- ايران و آمريكا، بررسي سياستهاي آمريكا در ايران- واعظي، حسن- انتشارات سروش، تهران ۱۳۷۹
- روزشمار روابط ايران و آمريكا- به كوشش بهروز طيراني- مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي- تهران ۱۳۷۹
- روزنامه واشنگتن پست، ۳۰ آگوست ۲۰۰۴
www.johnkerry.com