پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۳۲
تهرانشهر
Front Page

جايي براي استراحت دانشجويان
اينجا يك خوابگاه است 
020640.jpg
امتحان، افطار و بعد قبولي در دانشگاه. ماجرا پس از اين تازه شروع مي شود.
عكس: هادي مختاريان 
روز موعود فرار مي رسد و او به جمع اعضاي يك خوابگاه خصوصي مي پيوندد و خيلي طول نمي كشد تا او از انتخابش پشيمان شود. تازه مي فهمد كه در ازاي 60 دانشجوي دختر، فقط يك دستشويي و يك حمام وجود دارد
مدتي است هر روز نيازمندي هاي روزنامه را مي گيرد و صفحه اجاره اتاق و پانسيونش را خط به خط مي خواند و دور بعضي از آنهايي كه در يك نگاه كلي قابل قبول است خط مي كشد.
داخل يك باجه تلفن عمومي مي ايستد و به ترتيب اولويت زنگ مي زند. يكي كرايه اش زياد است. ديگري منطقه امني نيست. ديگري سرويسش مشترك است و ... بالاخره ميان اين همه رديف چشمش به شرايط يك خوابگاه مي افتد!!
خوابگاه دختران با امكانات رفاهي۴۰ پيش، 40اجاره. با اكراه تماس مي گيرد و آدرس را مي نويسد. پيه همه چيز را به تنش مي مالد و تصميم مي گيرد خوابگاه را ببيند. وارد يك بن بست مي شود و هيچ تابلويي مبني بر وجود خوابگاه نمي يابد. ولي تلفني شماره پلاك را گرفته. خود را مرتب مي كند و زنگ را فشار مي دهد. مدتي طول كشيد تا در باز شود. وارد مي  شود. انبوه كفش هايي كه پشت در روي موكت نامرتب ولو شده اند، او را ياد سربازخانه مي اندازد. از پله ها بالا مي رود. هركس پي كار خودش است. دختر محترمانه به يكي از بچه ها كه روي صندلي نشسته و با تلفن حرف مي زند، مي گويد: ببخشيد مي توانم با مدير اينجا صحبت كنم؟ دختر با انگشت به طبقه بالا اشاره مي كند. دختر متحيرانه او را مي نگرد و از پله ها بالا مي رود. نمي    داند كدام در را بزند. بالاخره بعد از كمي مكث در يكي از اتاق ها را مي زند و وارد مي شود.
زني ميانسال توجهش را جلب مي كند. ببخشيد مدير اينجا شما هستيد؟
- مديرش نيست، رفته مسافرت. براي ديدن اتاق آمده ايد؟
- بله، مي توانم تخت هاي شش نفره رو ببينم؟
- بله، حتما. با من بياييد.
و او را دوباره از پله هايي كه آمده يك طبقه پايين تر مي برد و اتاق شش نفره را نشانش مي دهد.
مشتري با دلخوري به تخت هايي پر مي نگرد و از اينكه به او آمار غلط داده اند عصباني مي شود. زن سريع متوجه عكس العمل او مي شود و او را با چرب زباني قانع مي كند: اين تخت تا دو روز ديگر خالي مي شود.
دختر سرش را مي جنباند و مي گويد: حالا بايد با چه كسي قرارداد ببندم؟
- پول پيش آورده اي؟
و 40 تا هزار توماني مي شمارد و به زن مي دهد: ببخشيد رسيد به من نمي  دهيد؟
زن مي گويد رسيدها دست مدير است و توي يك كاغذ سفيد سه سطري مي نويسد و مشتري امضا مي كند و اين مي شود رسيد پول پيش مشتري.
با ذوقي نه چندان منطقي مي رود تا براي دو روز ديگر اسبابش را جمع آوري كند. جاي شلوغ را دوست ندارد اما از بي جايي و بي سرپناهي بهتر است. حداقل مي داند كه در اين شهر غريب و درندشت، شب كه از سركار مي آيد، سقفي را براي خوابيدن دارد. روز موعود فرار مي رسد و او به جمع اعضاي خوابگاه مي پيوندد و خيلي طول نمي كشد تا او از انتخابش پشيمان شود. تازه مي فهمد كه در ازاي 60 نفر آدم آن هم دختر، فقط يك دستشويي و يك حمام وجود دارد. دستشويي به شدت كثيف است و او به خودش مي گويد: صد رحمت به دستشويي هاي جاده هاي قديمي. آشغال از سطل سرزير شده است. بعضي وقت ها كه به دستشويي مي رود و ته مانده ميوه و غذا را روي در سطل مي بيند، شك مي كند آنجا كجاست. يك دمپايي مشترك توي دستشويي است كه 60 نفر از آن استفاده مي كنند و از انتقال ميكروب كه بگذريم،بدا به حال دختران موقع نماز! چون هيچ وقت پاهايشان و موكت هايي كه هميشه بر اثر جاي پا خيس است، پاك نيست. وضعيت حمام از اين بدتر است. از نوبت ايستادن كه مشخصه اصلي مكان هاي شلوغ است هم كه بگذريم، كثيفي و بوي تعفن بيداد مي كند. باز هم كاش مشكل اينها بود. امنيت جاني هم وجود ندارد. يك بار سيم لخت داخل حمام باعث برق گرفتگي مختصر خانمي مي شود. دو بار گچ هاي سقف روي سر يكي از دختر ها مي ريزد و او مطمئن است كه روزي خانه بر سرشان آوار مي شود. اتاق ها موكت است و آنقدر سفت است كه براي غذا خوردن هم بايد سفره اي از نيازمندي هاي روزنامه پهن كني. حتي روي همان ها بنشيني. يك شب ديگر يكي از بچه ها كمي ديرتر از ساعت 30:10 مي آيد و كسي برايش در را باز نمي كند. چنان دعوايي مي شود كه دختر مي رود و با مامور كلانتري برمي گردد و به واسطه او وارد مي شود. شبي ديگر دو نفر با هم دعوا مي كنند و توي اين بازي مسخره يكي مي بازد و از خوابگاه اخراج مي شود.
نمي داند چند روز ديگر تا زنده ماندنش باقي است. وضعيت اسفناك آنجا برايش غيرقابل تحمل است. آسايش ندارد و اندازه يك خانه مستقل بايد كرايه هم بدهد. اين برايش زور دارد. آن هم براي تختي كه اگر دو شب نباشد مسافران ميهمان روي تختش مي خوابند و كرايه مي دهند! يك هفته بعد از آمدنش به اين نتيجه مي رسد كه يا از ميكروب و آلودگي بيمار مي شود يا از سروصدا و دعواهاي لفظي به تيمارستان مي رود. تازه اگر شانس بياورد و با فرو ريختن سقف راهي گورستان نشود.
اين تراژدي بعضي خوابگاه هاي خصوصي است. حرف ديگري نيست؟
مرضيه باميري 

ورود
روز تولد
وقتي آدم روز تولد خودش را از ياد ببرد، بايد به چيزي شك كرد. شايد اين آدم هنوز به اندازه كافي بزرگ نشده كه بفهمد تولد يعني چه؟ شايد هم حواسش جاي ديگري است. شايد، شايد، شايد و...
بگذريم. آخر هفته خوبي داشته باشيد. اگر هم اين آخر هفته روز تولد شماست، پس تولدتان مبارك.

ستون شما
جوابيه  براي جوابيه
با سلام، بازگشت به مطلب منتشره در صفحه 22 آن روزنامه مورخ 30/6/83 تحت عنوان استانداردي وجود ندارد ، جوابيه زير جهت اطلاع خوانندگان محترم ارسال مي گردد. خواهشمند است مقرر فرماييد نسبت به درج آن در همان صفحه اقدام فرمايند.
برخلاف اظهارات آقاي عباس سعادت مبني بر اينكه موسسه استاندارد تاكنون هيچ الگويي براي تعريف استاندارد دستگاه هاي شهربازي ارايه نداده، لازم به توضيح است كه به مدت دو سال است كه بازرسي هاي شهربازي بر اساس استانداردهاي بين المللي از طريق شركت هاي بازرسي مورد تاييد موسسه استاندارد انجام شده و استانداردهاي ملي به موازات آن در دست تدوين مي باشد و درحال حاضر استانداردهاي ملي تجهيزات شهربازي با حجمي بالغ بر 1500 صفحه بر اساس استانداردهاي به روز كشورهاي پيشرفته انجام شده است.
اجراي بازرسي تجهيزات شهربازي ها نيز طبق توافقنامه  اي كه بين موسسه استاندارد و تحقيقات صنعتي ايران و معاونت محترم هماهنگي امور عمراني وزارت كشور امضا شده است، بر اساس استانداردهاي بين المللي تعيين شده به وسيله اين موسسه و توسط شركت هاي بازرسي كه از سوي اين موسسه تاييد صلاحيت شده اند، انجام مي گردد. در اين راستا شهرداري هاي سراسر كشور بايد شهربازي ها را مكلف كنند كه استانداردهاي مربوطه را در شهربازي خود پياده كنند. متاسفانه با وجود اينكه بيش از دو سال از امضاي توافقنامه مي گذرد، شهرداري هاي سراسر كشور از جمله شهرداري  تهران استقبال چنداني از اين امر و استاندارد نمودن تجهيزات شهربازي ها ننموده اند.
لازم به يادآوري است تجهيزات مزبور مشمول مقررات استاندارد اجباري نمي باشد و اين موسسه صرفا براي انجام اين امر مهم ملي در راستاي تامين ايمني آحاد مردم، داوطلبانه اقدام به اين بازرسي ها بر اساس امضاي توافقنامه مزبور نموده است.

هوا
مهري مرداد زده 
عجب پاييزي! چشم هاي دوخته به آسمان در انتظار اصالت پاييز با باد و باران وحشي و دوست داشتني اش همانطور خشكشان زده است. مهرآهسته آهسته امروز خودش را با خودش مي برد تا باز هم اين چشم انتظاري برقرار باشد . راستي ما اگر چشم  انتظار كسي نباشيم زندگي نمي چسبد. فردا آبان هم قدم قدم پا در ميانه پاييز مي گذارد تا همه اميدها را به خود پيوند بزند. انگار قرار است خنكي 10 ، 11 درجه اي فردا شب آرزوي چند ماهه چشم ها و قدم ها را برآورده كند تا باران ببينند و پياده روها را به سمت افق هاي ناشناخته قدم بزنند. اين بغض فرو خورده آسمان شايد فردا در ابرها حلول كند و ستاره ها براي ساعتي يا دقايقي چشمكشان را به چشم هاي منتظر ما ببخشند. شايد مهر، مهر خويشتن را به گدازه خيس آبان و آذر بسپارد و پاييزي پر معنا را هديه كند. اگر آخر هفته را در سفريد يا نه، هميشه لحظه هايتان خيس ابرهاي پر اميد باد. مثل هميشه اين ذكر دماي پاياني بهانه اي مي شود تا سطرهاي بالا رقم بخورد. از اين دماسنج واقعيت، گزيري نيست. پنج شنبه 25 و 15 درجه و فردا 22 و 11 درجه سانتيگراد و اميدواري براي رويش باران.

جعبه
استقلال - پرسپوليس 
روزهاي پنج شنبه ستون جعبه پركارترين روز خود را دارد. پس بدون توضيح برنامه هاي امروز و فردا را بخوانيد و اگر خواستيد ببينيد. امروز صبح تكرار سريال هاي ديشب كه ويژه ماه رمضان است را مي توانيد تماشا كنيد. 40:13 مي توانيد تكرار قسمت آخر خانه اي در تاريكي را ببينيد. اذان مغرب امروز وقت افطار ساعت۴۰:17 خواهد بود. ساعت 18 سريال كمكم كن از شبكه دو، 30:18 خانه بدوش از شبكه سه، 19 آتش جاودان از شبكه تهران و 45:19 اگه بابام زنده بود از شبكه اول پخش خواهد شد كه سريال هاي ويژه افطار هستند. فيلم سينمايي معجزه خنده را ساعت 15:20 از شبكه سوم خواهيد ديد. فيلم سينمايي جغد خاكستري برنامه اين هفته سينما يك است كه 30:22 آغاز خواهد شد. فردا صبح تكرار سريال هاي فوق الذكر را مي توانيد ببينيد. ساعت 14 كمين را مي توانيد از شبكه سه ببينيد. باجناق ها را مي توانيد ساعت 15 از شبكه دو ببينيد. فيلم سينمايي شبكه اول هم ساعت 16 پخش خواهد شد. اذان مغرب فردا ساعت 38:17 خواهد بود به افق تهران. سريال ها هم مانند امروز در همان ساعت پخش مي شود. فقط يك تاخير در پخش سريال خانه بدوش وجود دارد و علتش هم ديدار تيم هاي استقلال و پيروزي است. اين بازي ساعت 30:18 شروع مي شود و خانه بدوش ساعت 30:20. خرابكاري  اثر آلفرد هيچكاك هم ساعت 30:20از شبكه 4 پخش مي شود. معماي بروتن ساعت 21 از شبكه دوم پخش خواهد شد و البته چند برنامه ديگر كه جايي براي نوشتن آن در ستون امروز ما نيست.

نمايشگاه
قدما
برنامه هاي ويژه ماه رمضان ادامه دارد. اين روز ها اگر از حوالي فرهنگسراي بهمن رد شديد، حتما داخل فرهنگسرا شويد و مستقيم به گالري شماره يك سالن نگارستان برويد. در اين گالري نمايشگاهي از آثار
خوشنويسي و نقاشي خط استاد ها و مدرسان خوشنويسي ايران، برپا شد. شما براي بازديد از اين نمايشگاه تا بيست و يكم آبان فرصت داريد. اين نمايشگاه در دو بخش آثار كلاسيك خوشنويسي و رويكردهاي نو بر پا شده كه آثار كلاسيك شامل 70 اثر و نقاشي خط شامل 25 اثر است. خبر ديگر از فرهنگسراي بهمن اينكه، واحد تجسمي اين فرهنگسرا به منظور افتتاح دارالقرآن ريحانه النبي، اقدام به برپايي نمايشگاهي تحت عنوان قدما كرده است. اين نمايشگاه تا هفتم آبان برپا است. و بالاخره اينكه ويدئو آرت، افشان كتابچي را كه در اعتراض به حضور نداشتنش در نمايشگاه باغ ايراني بر پا شده مي توانيد در فضاي بيروني موزه هنرهاي معاصر ببينيد. اين ويدئو آرت روي بادگير نماهاي در ورودي اين موزه به نمايش در مي آيد.

صحنه
داش آكل و تياتر اجباري
خودتان را آماده كنيد. داش آكل به تالار سنگلج مي آيد، اول كتاب بود، بعد فيلم شد و حالا تئاتر مي شود. همين فردا مي توانيد به تالار سنگلج برويد و داش آكل را به كارگرداني پرويز سنگ سهيل ببينيد. البته تا پيش از فرا رسيدن جشنواره تئاتر فجر، شما مي توانيد چند نمايش ديگر را هم در اين تالار ببينيد. مثلا مضحكه احمق ها و دلاك باشي . گذشته از اين، جشن چهلمين سالگرد تاسيس تالار سنگلج هم دي ماه امسال برگزار مي شود . از تالار سنگلج بيرون مي آييم و وارد تالار قشقايي مي شويم. قرار است تياتر اجباري، به كارگرداني حسين كياني در اين تالار روي صحنه برود. البته براي تماشاي تياتر اجباري بايد تا دي ماه صبر كنيد. تياتر اجباري در فضاي كمدي تاريخي عهد مشروطه رخ مي دهد و گزارش تازه از بر پا شدن يك تئاتر آن زمان است. اين تئاتر از جمله نمايش هايي بود كه در مرحله بازبيني بيست و دومين جشنواره تئاتر فجر پذيرفته نشد، اما حسين كياني در نهايت تصميم گرفت آن را به شكل نمايشي مستقل روي صحنه ببرد.

پايتخت
لندن 
خبري از انگلستان آغاز كننده خبرهاي پايتخت امروز ما  خواهد بود. يكي از اتحاديه هاي انگلستان هشدار داد به علت وجود مشكلات در صنعت برق، احتمالادر زمستاني كه در پيش است، اين كشور با قطع برق و افزايش تعرفه ها مواجه خواهد شد.
خبرها حاكي است كه به علت اختلال در توليد برق ممكن است در بخش هاي عمده اي از انگلستان به خصوص لندن، برق قطع شود. سردتر شدن زمستان ها كه ناشي از آلوده شدن هواي كره زمين است و همچنين محدوديت هايي كه اتحاديه اروپا در توليد گازهاي حاوي كربن ايجاد كرده، مزيد بر علت خواهد بود.
بغداد
از جنگ و اين حرف ها در عراق كه بگذريم، پليس راهنمايي و رانندگي اين كشور قانون جديدي را درباره برخي انواع خودروهاي بي .ام.و به اجرا مي گذارد. به دنبال افزايش عمليات هاي تروريستي و ربايندگي و استفاده بيشتر تروريست ها از خودروهاي بي .ام.و، پليس راهنمايي و رانندگي عراق مقرر كرده، از اين پس خودروهاي اين شركت با رنگ هاي مشكي، آبي وسرمه اي را معاينه فني خواهد كرد و بعد از آن مجوزي مبني بر مالكيت آن خودرو به مالك خواهد داد. از اين پس خودروهاي بي .ام.و، با رنگ هاي ذكر شده در صورت نداشتن مجوز از پليس مصادره خواهند شد.
پاريس 
شركت راه آهن فرانسه به منظور رقابت با شركت هاي هواپيمايي ارزان قيمت از كاهش نرخ بليت قطارهاي سريع السير خود در برخي مسيرها خبر داد. شركت راه آهن فرانسه براي افزايش 5 درصدي سهم قطارهاي سريع السير خود در حمل و نقل مسير پاريس، مارسي، تولز و رقابت با شركت هاي هواپيمايي ارزان قيمت ايزي جت و اير فرانس قصد دارد نرخ بليت و خدمات خود را به مدت 3 ساعت كاهش دهد.
بوگوتا
آخرين خبر پايتخت هم مربوط به پايتخت كلمبيا و كشف 2 ميليون يورو اسكناس جعلي در اين كشور خبر داد. كشف اسكناس هاي جعلي يكصد يورويي در بوگوتا مهمترين عمليات پليس در كشف اسكناس هاي تقلبي بوده است. باندهاي چاپ تقلبي اسكناس در كلمبيا فعاليت گسترده اي دارند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   عكاس خانه  |
|  محيط زيست  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |