اندر احوالا ت سفر با يك قطار ويژه!
۱۱۴۰۰تومان پول بليت براي هيچ!
خيلي از هزينه هايي كه صرف بليت هواپيما براي انجام فوري بعضي كارها مي شود، با بهبود وضعيت حمل و نقل راه آهن و كاهش زمان تردد به اين سو سرازير مي شود و مردم هزينه كمتري متحمل مي شوند ولي اين گزارش را بخوانيد تا وضعيت قطارهاي ما بيشتر دستتان بيايد
جوجه كباب يخ كرده با يك بسته كره ذوب شده در گوشه اي از يك ظرف يكبار مصرف به همراه ماست، نوشابه ولرمي هم بود. گرماي بيش از اندازه فن هاي قطار سردي غذا را بيشتر به مذاقمان مي چشاند
|
|
بهروز عيدي
به اصرار اطرافيان كه اتوبوس راحت نيست، نمي تواني خواب خوبي داشته باشي، فلان و بهمان است، به سراغ يك آژانس فروش بليت قطارهاي رجا رفتم. سوال از بليت اهواز كردم. كسلي صبحگاهي و نارضايتي از چيزي، تنها چند كلمه را بر زبان متصدي فروش راند: فقط قطار دليجان! دليجان ديگر چه صيغه اي است. اين سوالي بود كه در ذهنم گير كرد. عوض آن قيمت بليت را پرسيدم: يازده و چهارصد
از پولش به نظر مي رسيد در مقابل قطارهاي درجه يك ديگر كه ارزان هستند، وضعيت بهتري بايد داشته باشد، هم راحت ترند و حتما خدماتشان آنطوري كه مي گويند استاندارد است. اين همه چيزي بود كه در مورد دليجان 11هزار و 400 توماني با خودم فكر كردم. همين چيزي كه تصور كردم دليلي شد تا حقوق دو روزم را به اميد يك سفر راحت هزينه كنم. خودتان بهتر مي دانيد يك سفر 14 ساعته بهتر است با يك وسيله راحت باشد. راستي هزينه بليت دقيقا 11 هزار و 380 تومان بود. نه اينكه آن را رند كرده باشم، 20 تومانش را پس نداد! ما هم كلاس گذاشتيم و طلب نكرديم.
خلاصه در آخرين لحظات بليت را خريدم و به سمت قطار راه افتادم. لبخندي بر صورت مسوول واگن يا گارد واگن براي خوشامدگويي به مسافران نقش بسته بود. ما هم خوشمان آمد. هركه پول بيشتري بدهد آش بيشتري هم مي خورد، اين را با خودم گفتم و وارد قطار شدم. كناره هاي راهرو، سبز چمني كم رنگ با رگه هاي تيره رنگ، دوباره بازسازي شده بود. اين آن چيزي بود كه از نگاه به پيكره دروني واگن قديمي دريافت مي شد. راهرو هم با موكت باريك و درازي فرش بود تا انتهاي 11 كوپه با انتظار اينكه مسافران اين قطار از وجهه اي ديگر برخوردارند وارد اتاقك يا كوپه شدم. كوپه تنگ با 2 تخت موازي كه در اوقات حركت در روز، نشيمنگاه چهار نفر است. جزئيات زياد به چشمم نمي آمد ولي بدي فضاي كوپه، باعث شد جزئيات را هم ببينم. همان قلمبه كاري دهه 40 يا 50 كه در طراحي فلزات بخصوص ماشين ها به كار مي رفت، دكور داخل كوپه شده بود. بالاي ورودي، دخمه اي تنگ و تاريك براي وسايل. همين و بس. فاصله 2 تخت كه محل نشستن بود به اندازه اي نبود كه در حالت راحت نشستن، زانوهاي افراد مقابل به هم نخورند. 2تلويزيون را در بالاي هر تخت گذاشته بودند تا فيلم هايي كه از مركز پخش در محل خواب گارد واگن در ويدئو گذاشته مي شود مسافران را سرگرم كند. گردن به پشت كج كردن پسرك همكوپه اي، براي ديدن تلويزيون روبه روي من مشخص كرد كه مانيتور پشت سرم خراب است و تصوير ندارد. آن يكي روبه روي من هم، با تصوير دور و مبهمي كه داشت صدايش در برخورد چرخ هاي آهني قطار با سروصل هاي ريل گم مي شد. فيلمي هم كه پخش شد تناسبي با مسافرت و حضور 14 ساعت در قطار نداشت !
تصور روكش هاي رنگ و رورفته تخت ها و كمرگاه ها و خشكي صندلي ها ذهن و تن را خسته مي كرد، اين حالت به همراه خشكي فنرهاي چرخ هاي قطار، گويي نشيمنگاه را روي زمين مي كشاند. تلاشمان براي كم كردن تتق، تتق صداي برخورد ريل و چرخ هاي آهني واگن با بستن در و كشيدن پرده ها بي نتيجه بود.
لحظاتي بعد، در كشويي كوپه باز شد و گارد واگن در هول و ولاي انجام سريع كارهاي پيش روي خود براي خدمات رساني به مسافران، چند جمله تند و سريع گفت و در را كشيد. در آن حين گوش هايم را تيز كرده بودم و با دزديدن چند كلمه از حرف هاي گارد واگن دريافتم، گفته است افطار را 2 ساعت بعد، زمان حركت از ايستگاه قم به كوپه مي آورم. خواستم رضايت شكم گرسنه ام را با يك ليوان چاي كه آب جوشش در فلاسك كوپه قبلا ريخته بودند جلب كنم كه ولرم بودن آب آن به ذوقم زد. خودم فلاسك آب را به رستوران قطار بردم تا آب جوش تازه در آن بريزم. گارسن اولي به دومي پاسم داد و دومي بعد از چند دقيقه گفت: نداريم. آن سوترها از پنجره اي عده اي مي آمدند و آب جوش مي گرفتند. گفتم آب جوش آن طرف، قضيه اش چيست؟ گفت: سهميه ديگران است. برگشتم به كوپه.
ايستگاه قم. زمان توقف قطار مسافري براي اقامه نماز 20دقيقه است. اين جمله اي بود كه از بلندگوي ايستگاه پخش شد. نماز خوانده، جلوي در واگن آماده سوار شدن بودم. بلندگوي ايستگاه دوباره به صدا درآمد. پنج دقيقه به زمان حركت قطار مسافري باقي است، از مسافران محترم خواهشمنديم به قطار سوار شوند. سوار شده و نشسته بر صندلي منتظر حركت شديم. فيلم همچنان حتي در زمان توقف، بي وقفه پخش مي شد. اين را پسر گفت. انگار كاري نمي شد كرد تا زماني كه قطار حركت كند. 5 دقيقه به 10 دقيقه كشيد. از كوپه به داخل راهرو سرك كشيدم. عده اي در حال وارد كردن رول هاي عايق هاي پشت بام يا به اصطلاح ايزوگام به راهروي واگن بودند. چرا اينجا؟
قطار به راه افتاد. 20 دقيقه بعد، در زدند. غذا را آورده بودند. جوجه كباب يخ كرده با يك بسته كره ذوب شده در گوشه اي از يك ظرف يك بار مصرف به همراه ماست. نوشابه ولرم هم بود. گرماي بيش از اندازه فن هاي قطار سردي غذا را بيشتر به مذاقمان مي چشاند. به دنبال يك گيري بودم تا تكان هاي قطار، نوشابه سر باز شده را نريزد. مال پسرك ريخت، به من هم پاشيد. خوشبختانه روزنامه روي پاهايم سفره شده بود. شام خوردم و روزنامه موجود در كوپه را مي خواندم. در زده شد. گارد واگن ملحفه هاي بسته بندي شده در نايلون را آورده بود، اتفاقي كه انقلابي در مسافرت با قطار به حساب مي آمد. نكند بليت دليجان براي بسته بندي ملحفه ها گران است؟! زبان تند و سريع گارد واگن دوباره در دهانش چرخيد. اين بار سعي كردم تمام كلمات جمله اش را بگيرم. ملحفه ها را خودتان صبح تا بزنيد و پتوها را دوباره در كيسه بگذاريد. در عرق ريز فضاي كوپه با خودم گفتم خب، اين طور كه معلوم است شب خنك مي شود.
ساعتي بعد در همان آتش جهنم دليجان، تخت بالا را باز كردم، ملحفه را پهن و روي آن دراز كشيدم. عرق ريز بااميد به خنكي هرم فن هاي كوپه خوابيدم. خواب نه از روي راحتي، بلكه از خستگي. نيمه شب ساعت 2 خيسي سروگردن و كتف هايم از خواب بيدارم كرد. چه عرقي! احتمال خنك بودن رستوران بهترين فكري بود كه بتوانم از اين گرما خلاص شوم. آنجا بدتر از كوپه بود. شخصي لباس فرم به تن روي يكي از صندلي هاي رستوران نشسته بود. آقا چرا رسيدگي نمي كنند؟ با اين سوال خواستم فهمش را در غير قابل تحمل بودن گرماي درون قطار تحريك كنم. كسي نيست رسيدگي كند، بي محلي مي كنند. لحن و كلمات او در پاسخ نشان مي داد اين جملات را بسيار به ديگران قبل از من گفته است. به كوپه برگشتم. پسر وديگران كليد چراغ را زده و نشسته بودند. گرماي كوپه براي همه ماهيت گرماي جنوب را نداشت، كلافه كننده تر بود. از اين رو تاب نياورده بودند. خواب ديگري هم مصنوعي به نظر مي رسيد، اما ترجيح مي داد چشم بسته بماند. چندي بعد او هم نشست. نشستن تنها گزينه منطقي در آن گرما بود. نشستيم، آن هم تا نماز صبح! توقف در يكي از ايستگاه هاي نرسيده به انديمشك براي اداي نماز، جان دوباره به ما داد با يك عارضه ! سرماخوردگي. عرق كرده به فضاي خنك بيرون وارد شدن اين را هم داشت.
برگشتيم به كوپه؛ به گرماخانه، نخوابيديم. اگردو خطه بود فكر مي كنم سريع تر مي رسيديم. اين را مرد با غيض گفت. شايد غيضش را به مسوولان نشانه رفته بود.
شنيده ام اگر مسير تهران - اهواز دو خط ريل باشد، زمان تردد به 6 ساعت مي رسد. اين را من براي خالي نبودن عريضه گفتم. ترجيح دادم ادامه دهم. گفتم: زمان هاي توقف براي گذر قطار روبه رو با دو خطه شدن از بين مي رود و سرعت قطار هم افزايش پيدا مي كند. از همه مهمتر وقت مردم هدر نمي رود، كارها سريع تر انجام مي شود، امكان تردد در طول هفته بيشتر مي شود و هفته اي چند بار مي توانيد در رفت و آمد باشيد، ارتباطات سريع تر انجام مي گيرد و داد و ستد مردم رونق بيشتري پيدا مي كند.خيلي از هزينه هايي كه صرف بليت هواپيما به خاطر انجام فوري بعضي كارها مي شود با بهبود وضعيت حمل و نقل راه آهن و كاهش زمان تردد به اين سو سرازير مي شود و مردم هزينه كمتري متحمل مي شوند.
صحبت ها، شكايت ها و سكوت ها بالاخره ما را به مقصد رساند و مزه سفر با يك قطار ويژه را هم چشيديم!
|
|
فروشگاه
قيمت انواع ميوه ها و سبزي ها درميادين ميوه و تره بار از روز۲۰/۸/۸۳قيمت ها به ريال
|
|
خرج۱
يك خبر خوش
اضافه آب دريافتي از مشتركان تا پايان سال بايد پرداخت شود
فارس: معاون وزير بازرگاني گفت: طبق مصوبه دولت، وزارت نيرو موظف شده است تا پايان سال جاري اضافه آب بهاي دريافتي از مشتركان را در فيش هاي بعدي منظور و پرداخت كند.محسن بهرامي، در مورد مصوبه دولت در زمينه بازگرداندن اضافه دريافت آب بها از مشتركان گفت: در اين زمينه يك اختلاف برداشت و مغايرت ميان مصوبه ستاد كنترل قيمت ها و شوراي اقتصاد وجود داشت.با توجه به اين امر، دولت دو مصوبه شوراي اقتصاد و نيز ستاد كنترل، قيمت ها را بررسي و تفسير كرد كه در نهايت مصوبه ستاد كنترل قيمت ها را مورد تصويب قرار داد.طبق اين تفسير و مصوبه هيات دولت، وزارت نيرو بايد تا پايان سال اضافه دريافت آب بها از مشتركان را به آنها عودت دهد.
|
|
خرج 2
قيمت تمام شده هر كيلو گوشت 1400تومان!
ايانا: كشور ما در توليد گوشت قرمز به خودكفايي رسيده است و نيازي به واردات گوشت قرمز نداريم. عيسي شمس خرم آبادي، نايب رئيس اتحاديه دامداران ايران با بيان اين مطلب گفت: هر چند كشور ما هنوز به سرانه مصرف جهاني گوشت قرمز و فرآورده هاي آن در دنيا نرسيده، اما در توليد اين محصول به مرز خودكفايي رسيده است و هم اكنون گوشت قرمز وارد كشور نمي شود.
وي با اشاره به اينكه دامدار گوشت را با قيمت تمام شده 1400 تومان به ازاي هر كيلو به بازار عرضه مي كند، اظهار كرد: باقيمانده افزايش قيمت گوشت مرتبط با دلالي ها و واسطه گري هاست كه گوشت عرضه شده را به قيمت سرسام آور در اختيار مشتري قرار مي دهد.
|
|
خرج 3
قيمت انواع كاغذ تحرير و گلاسه در آبان ماه باز هم افزايش يافت
|
|
ايسنا: با گذشت كمتر از دو هفته از افزايش 10 درصدي قيمت كاغذ تحرير در ابتداي آبان ماه سال جاري، قيمت انواع كاغذ تحرير و گلاسه باز هم گران شد.
بدين ترتيب از ابتداي امسال تاكنون قيمت كاغذ تحرير بيش از 5/1 برابر شده است.
قيمت انواع كاغذ تحرير 70 و 80 گرمي، كاغذ فتوكپي۴ A، كاغذ گلاسه 100، 120 و 135 گرمي، كاغذ روزنامه 70 ، 86 و 100 سانتيمتري، كاغذ كرافت 40 گرمي، كاغذ لفاف 78 گرمي و مقواي گلاسه 250 گرمي به شرح زير است:
كاغذ تحرير ايراني 70 گرمي۱۰۰* 70 هر بند 200 هزار ريال
كاغذ تحرير ايراني 70 گرمي۰۶۹۰x هر بند 188 هزار ريال
كاغذ تحرير اندونزي 70 گرمي۱۰۰ 07x هر بند 270 هزار ريال
كاغذ تحرير اندونزي 70 گرمي۹۰ 06x هر بند 222 هزار ريال
كاغذ تحرير اندونزي 80 گرم۱۰۰ 07x هر بند 275 هزار ريال
كاغذ تحرير اندونزي 800 گرمي۹۰ 06x هر بند 232 هزار ريال
كاغذ فتوكپي Copimax اصل برزيل در اندازه۴ A هر بسته 34 هزار ريال
كاغذ فتوكپي Copimax توليد داخل در اندازه۴ A هر بسته 24 هزار ريال
كاغذ فتوكپي مگنوم اصل برزيل در اندازه۴ A هر بسته 31 هزار ريال
كاغذ فتوكپي مگنوم توليد داخل در اندازه۴ A هر بسته 27 هزار ريال
كاغذ فتوكپي وي ريپورت برزيلي در اندازه۴ A هر بسته 29 هزار ريال
كاغذ فتوكپي زيراكس اصل در اندازه۴ A هر بسته 27 هزار و 500 ريال
كاغذ فتوكپي صبا كاغذ در اندازه۴ A هر بسته 25 هزار ريال
كاغذ فتوكپي پيپرلاين در اندازه۴ A هر بسته 24 هزار ريال
كاغذ گلاسه 100 و 120 گرمي۱۰۰ 07x كره اي هر كيلو 9 هزار و 700 ريال.
كاغذ گلاسه 100 و 120 گرمي۹۰ 06x كره اي هر كيلو 10 هزار ريال
كاغذ گلاسه 135 گرمي۱۰۰ 07x كره اي هر كيلو 10 هزار و 300 ريال
كاغذ كرافت 40 گرمي درجه يك روسي هر كيلو 7 هزار و 500 ريال.
كاغذ لفاف 78 گرمي روسي هر كيلو 6 هزار و 300 ريال
كاغذ روزنامه 100 سانتي روسي هر كيلو 5 هزار و 500 ريال
كاغذ روزنامه 86 سانتي روسي هر كيلو 6 هزار ريال
كاغذ روزنامه 70 سانتي روسي هر كيلو 5 هزار و 900 ريال
مقواي گلاسه 250 گرمي۰۱۰۰x7كره اي هر كيلو 10 هزار و 400 ريال
مقواي گلاسه 250 گرمي۹۰ 06x كره اي هر كيلو 10 هزار و 500 ريال
|
|
بورس
۴ - ميزان سهام در دست سهامداران عمده
هرچقدر سهم سهامداران بزرگ در يك شركت كمتر باشد و مردم يا همان سهامداران جزء سهم بيشتري داشته باشند، خريد آن سهام بيشتر به نفع شما خواهد شد، چون در اينجا عرضه و تقاضاي واقعي است كه قيمت را تعيين مي كند نه بازي هايي كه در كنترل شما نخواهند بود.
۵ -اخبار اقتصادي و سياسي
همواره به اخبار داخلي و خارجي توجه داشته باشيد. 15 دقيقه در روز صرف اين كار كنيد به علاوه 50 تومان پول روزنامه. مطمئن باشيد با اين كار نه تنها ضرر نمي كنيد، بلكه سود خوبي هم نصيب شما خواهد شد. شما بايد بتوانيد روند بازار را پيش بيني كنيد و بدانيد هر صنعت در چه وضعيتي قرار دارد. توجه داشته باشيد كه حوادث زيادي نظير انتخابات ايران و حتي آمريكا، روند بررسي پرونده ايران در آژانس بين المللي هسته اي و... باعث افزايش يا كاهش قيمت سهام مي شوند.
|
|
درد دل
به ما زنگ بزنيد
۲۰۵۲۶۲۷ تماس شنبه تا چهارشنبه 15الي 16
دادسرا وسط كوچه 10 متري
در كوچه 18 غربي سعادت آباد، درست وسط كوچه دادسرا تشكيل شده. حضور آدم هاي زنجير به دست و خاطي روي بچه ها و ما تاثير بدي گذاشته. صداي داد و بيداد و جيغ و شيون به گوش مي رسد. آخر تو كوچه 10 متري بايد دادسرا بگذارند؟ به كجا بايد شكايت كنيم؟
سه ماه است حقوق نداده اند
حقوق پرسنل تربيت بدني بانوان را سه ماه است نداده اند و وارد ماه چهارم شده. مسوولان لطفا رسيدگي كنند.
كوپن معلولان را بدهيد
از معلولان بهزيستي هستم. كوپن دادند، گفتند اقلام را از بهزيستي بگيريد. 5، 6 ماه پيش دادند، ولي الان ديگر جنس نيست. لطفا رسيدگي شود.
آقاي معصومي
وام بانك مسكن با كارت اعتباري
در سال 80 وامي از بانك مسكن دريافت كردم و بعد از پرداخت 37 قسط با دفترچه، از تيرماه به جاي دفترچه، كارت دادند و گفتند با دستگاه هاي خودپرداز قسط ها را پرداخت كنيد. هنگام پرداخت قسط سوم اعلام كردند اين قسط 38 است و 2 قسط هم عقب افتاده و جريمه هم شده ايد. به بانك مسكن شعبه مركزي مراجعه كردم، ولي با برخوردهاي دور از انتظار و خارج از نزاكت روبه رو شدم.
آقاي سيادتي
سازمان مالياتي
اين سازمان طرحي در دست اقدام دارد كه به دارندگان ديپلم، پست هاي كارشناسي ارشد را بدهند. درحالي كه دارندگان ليسانس و فوق ليسانس در رتبه هاي پايين تري مشغول به كار هستند.
بازنشسته ارتش
كارمند پرسنلي ارتش هستم و نزديك 18 ماه است بازنشسته شدم. فقط يك سوم پاداش آخر خدمت را داده اند و هرجا رفتيم، گفتند دست ما نيست.
بازنشسته برق
حدود 150 نفر كارمند حكمي بازنشسته برق تهران هستيم كه پاداش پايان خدمت ما را نداده اند. مسوولان رسيدگي كنند.
آقاي صدري
پدر شهيد بازنشسته
پيرمرد و پدر شهيد هستم. تا آخر آبان قرار بود به ما بازنشسته هاي تامين اجتماعي 350 هزار تومان بدهند. مسوولان رسيدگي كنند.
احمد شهباز نژاد
مشكلات راننده تاكسي ها را بنويسيد
راننده تاكسي ها را قرار بود بيمه كنند، ولي هنوز نكرده اند. به سازمان تعاوني تاكسيراني پول داديم قرار بود خانه بدهند. بعد از يكسال گفتند نتوانستيم زمين را بگيريم و بدون هيچ سودي پول هايمان را پس دادند.
همسر يك تاكسيدار
گله يك جانباز
از بنياد جانبازان گله دارم. از سال 79 ستاد مركزي بنياد از حقوق جانباز حق بيمه را كسر مي كند در حالي كه اين قضيه خلاف آئين نامه است.
مشكلات خيابان استخر
من از خيابان استخر تهرانپارس واقع در منطقه 4 تماس مي گيرم. متاسفانه اينجا هيچ گونه امكانات رفاهي ندارد. در اين خيابان نه بانكي هست، نه درمانگاهي و نه سرويس مناسب حمل و نقل عمومي. براي رسيدن به نزديك ترين مركز خريد بايد 10 دقيقه با تاكسي سفر كرد.
يكي از اهالي محل
ارتقاي شغلي معلمان و سرپرستان ورزشگاه ها
در طرح ارتقاي شغلي معلمان، سرپرستان ورزشگاه ها به حساب نيامده اند. باتوجه به پست سرپرستي ورزشگاه هاي تحت اختيار آموزش و پرورش كه به دبيران رسمي ورزش سپرده مي شود و اين ورزشگاه ها در تمام فصل هاي سال فعال بوده و در تابستان ها هم به صورت فشرده و در تمام روزهاي هفته مشغول سرويس دهي هستند و از هيچگونه مزايا اعم از اداري يا آموزشي برخوردار نيستند و از همه مهمتر در ارتقاي شغلي كسي به فكر آنها كه شاغل رسمي هستند نيفتاد.
رزمندگان فراموش شده
اگر رزمندگان جان خود را فداي آزادي و دين و كشور نكرده بودند چه اتفاقي مي افتاد؟ الان جواني براي سلامتي و تناسب اندام خود ورزش مي كند ببينيد چه مزايا و حقوقي براي او در نظر گرفته مي شود، ولي رزمنده اي كه 20 و چند سال است كه دارد درد مي كشد و با قويترين مسكن ها، آرامش پيدا نمي كند و از كار افتاده است، مستاجر، بدون بيمه و دختر دم بخت دارد، همچنان گمنام است.
آقاي بيات
|
|
بازتاب
سرعت گير در ميدان هفت حوض
طبق گزارش واصله از معاونت حمل و نقل و ترافيك منطقه، ميدان نبوت هفت حوض در دو ضلع شرق و غرب، در برنامه نصب سرعت گير آسفالتي قرار دارد و بزودي به بهره برداري خواهد رسيد.
روابط عمومي شهرداري منطقه 8
پل عابر در جاده ساوه
با توجه به پيام تلفني مندرج در آن روزنامه مورخ 20/7/83 تحت عنوان پل عابر پياده نصب كنيد،
به اطلاع اين شهروند محترم مي رساند نصب پل عابر پياده در بزرگراه ساوه مورد موافقت اين سازمان بوده و در دست بررسي و اقدام است.
روابط عمومي سازمان حمل و نقل ترافيك تهران
|