شنبه ۷ آذر ۱۳۸۳
گفت وگو با دكتر صديق ،مدير كل امور پژوهشي سازمان مديريت
و برنامه ريزي كشور و عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي اصفهان
تعريف هاي تغيير  يافته
اشاره:
تحولات و دگرگوني هاي عصر حاضر، امروز تعاريف موجود را نيز در عرصه هاي گوناگون فرهنگي،  علمي،  اقتصادي و ... دستخوش تغيير ساخته و در حوزه آموزش عالي ما شاهد عرضه تعاريفي تازه هستيم،  كه به نوبه خود تمامي ابعاد و اجزاي اين بخش را متأثر ساخته است.
آنچه در پي ِمي آيد گفت و گويي است با دكتر صديق مدير كل امور پژوهش سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور و عضو هيأت علمي دانشگاه صنعتي اصفهان در خصوص زوايا، ابعاد، شرايط و آثار اين تحولات.
006801.jpg
گفت وگو: فرزاد حسني
* عصر امروز عصر نويني است و ما شاهد تغيير و تحولات بسيار زيادي هستيم بويژه در چند سال اخير كه بحث ورود به هزاره سوم مطرح است، يكي از مهمترين تغيير و تحولات مهم صورت گرفته طبعاً در حوزه آموزش عالي اتفاق افتاده است. به عنوان يك شخصيت دانشگاهي اين تغيير و تحول را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- اساسي ترين تغيير و تحولي كه امروز در سطح جهان در آموزش عالي اتفاق افتاده اين است كه تعريف آموزش عالي عوض شده است و از آموزش عالي كه وظيفه اش آموزش افراد صرفاً دانا است به آموزش عالي كه به وظيفه آن تربيت نيروي كارآفرين است در حال تبديل است، به عبارتي از مهندس پروري به مؤسس پروري تبديل مي شود كه اين دو با هم فرق مي كند. در آستانه هزاره سوم اين بحث به همراه موضوع دانشگاههايي كه تربيت كارآفرين را به عهده دارند، بحثي جدي است. حتي در بعضي از كشورها مثل هلند دانشگاهي تحت اين عنوان شكل گرفته است. البته شخصاً نسبت به اينكه دانشگاهي صرفاً تحت عنوان دانشگاه كارآفرين شكل بگيرد توجيه نيستم ما شاهد يك انتقال از يك حالت به حالت ديگر و يا يك وظيفه به يك وظيفه ديگر هستيم كه اين مطلب هم اكنون در تمام دانشگاه هاي دنيا در حال وقوع است كه علي القاعده دانشگاههاي ما هم بايد در اين راستا شروع به حركت كنند.
* فكر مي كنيد كه فاصله ما با اين تغيير و تحولات چقدر است؟
- دنيا هم خيلي جلوتر از ما نيست. اما اگر هوشيار نباشيم ظرف يك مدت كوتاهي محصولات آموزش عالي ما به سرعت مهجور مي شوند. يعني در واقع آنچه كه ما تربيت مي كنيم ممكن است در دنيا مورد پذيرش قرار نگيرد.
* بحث ديگري كه مطرح است، بحث ابزارهاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي است. اين ابزارهاي نوين چقدر در بهبود كيفيت آموزش عالي اثر گذار بوده است؟
- به هر حال اين ابزارها در توسعه علم ،ابزارهاي اساسي به شمار مي روند و قطعاً تأثير داشته اند. يعني دانشجويي كه در ايران تحصيل مي كند فاصله زيادي با بهترين دانشگاه هاي دنيا احساس نمي كند و مي تواند به كمك اين ابزارهاي خيلي ساده به مقالات و حتي به متون درسي آنها دسترسي پيدا كند.
* اين ابزارها چگونه وارد مقوله آموزش عالي شده و توانسته به كمك آن برخيزند؟ به نظر شما آيا مي توان دانشگاه مجازي را حاصل اين رويكرد دانست؟
- مهمترين اثر ابزارهاي نوين، تسريع و توسعه اطلاع رساني است. اما در مورد virtual university بايد بگويم من هنوز آن را به عنوان يك مطلب جاافتاده نمي شناختم. اين يك تجربه جديد است و اصلاً معلوم نيست كه نتايج خيلي خوبي را به همراه داشته باشد. البته نتايج آن تثبيت شده نيست چرا كه هيچ چيز هنوز نتوانسته جاي كلاس و تخته و حضور فيزيكي دانشجو و استاد را بگيرد. البته الان بحث E-Learning يا آموزش از راه دور نيز مطرح است اما مهمترين تأثير فناوري نوين اطلاعات و ارتباطات تسريع گردش اطلاعات است. امروز بزرگترين كتابخانه هاي دنيا مي تواند زير انگشت هاي شما قرار گيرند.
* سخن از اين است كه آموزش الكترونيكي موجب برداشته شدن مرزهاي فيزيكي شده است. فكر مي كنيد كه چه مقدار فاصله زماني لازم داريم تا ما يا فرزندان ما به جاي حضور فيزيكي در محيط هاي آكادميك، از منزل در دانشگاه مجازي شركت كنند ؟
- اين هنوز در مرحله تست است. عرض كردم كه اصل اين مطالب هنوز از نظر ما به عنوان متخصص و مسئولين آموزش عالي كشور زير سؤال است ولي داريم آن را تست مي كنيم نه اينكه بگويم آن را رد كرده ايم اما در عين حال نمي توانيم بگوييم كه عينيت پيدا كرده است.
* آيا فكر مي كنيد كه اين تست در گذر زمان جواب خواهد داد؟
- علي القاعده بايد در عمل نشان دهد كه خروجي هاي چنين مجموعه هايي چقدر راندمان دارد.
* در اين چند سال اخير بحث كنكور و شرايط خاص آن يك طرف و بحث خروج جوانان از كشور به منظور تحصيل در مقاطع بالاتر از طرف ديگر مطرح است. ولي هم اكنون متأسفانه شاهد هستيم كه به منظور تحصيل در مقاطع پايين تر (كارداني- كارشناسي) مهاجرت از طرف جوانان به دانشگاه هاي با كيفيت پايين صورت مي گيرد. آمار و ارقامي هم از كشورهاي اطراف رسيده است كه نشان دهنده خروج تعداد زيادي دانشجو و ارز از كشور است. فكر مي كنيد كه اين امر در آينده چه آثاري را از خود بر جاي خواهد گذاشت؟
- همان طور كه اشاره كرديد كشور ما ظرفيت هاي خيلي بالاتري براي آموزش نيروي انساني نسبت به كشورهاي همسايه دارد. بنابراين اين مهاجرت ها جاي تأسف دارد و مسئولين كشور بايد براي رفع اين مسئله فكر كنند. از سال ۸۲ اين بحث شروع شده است و بحث آن در برنامه چهارم مطرح است اما در مورد تأثير آن بايد بگويم اين روند به طور قطع تأثير منفي در آينده كشور خواهد گذاشت. الزاماً نيروهايي كه خارج مي شوند، از آموزش هاي خوب و با كيفيتي بهره نمي گيرند و گذشته از منابعي كه صرف مي كنند، عمري را مي گذرانند كه ديگر قابل جايگزيني نيست. يعني يك فرد بين سن ۱۸ تا ۲۳ سالگي آماده است كه وارد دوره ليسانس بشود اگر اين فرصت را از دست داد ديگر فرصت نيست يا اگر فرصت شود به راحتي امكان پذير نيست و به شدت افت مي كنند و اگر جوان اين اوقات را صرف كارهاي بيهوده كند، بعداً فرصت هاي خيلي مهمي را در زندگي خود از دست مي دهد. البته بگويم كه برخي از اين دانشگاه ها به مسئله كيفيت توجه داشته اند مثلاً در شارجه دانشگاه جديدي مثل دانشگاه آمريكايي شارجه وجود دارد كه به اين مسئله توجه دارد. پيش از اين نيز تجربه دانشگاه آمريكايي بيروت را داشتيم كه تجربه ضعيفي نبوده است. اگر كشورهاي همسايه ما با ديدي باز در چنين حركتي سرمايه گذاري كنند، ممكن است در حال حاضر ضعيف باشند ولي ظرف دو الي سه سال آينده خيلي قوي مي شوند و گوي سبقت را از ما مي ربايند، به طوري كه نتوانيم با آنها رقابت كنيم. بنابراين من عرض مي كنم كه افرادي كه در حال حاضر براي ادامه تحصيل مي روند، ريسك مي كنند ولي اگر كشور به اين موضوع توجه دقيقي نكند شاهد آثار منفي خواهيم بود. الان خوشبختانه توجه لازم به مسأله معطوف شده و نسبت به اين قضيه حساسيت نشان داده مي شود. اميد است كه بتوانيم اين روند را برعكس كنيم.
* در مورد سطح كيفي اين دانشگاه ها و مؤسسات، آيا نهادي وجود دارد كه سطح آنها را منطبق با مؤسسات آموزش عالي ارزيابي كند؟
- يكي از وظايف آموزش عالي اين است كه دانشگاه هايي كه مدرك آنها توسط ايران به رسميت شناخته مي شود را معرفي و درجه بندي مي كند.
* با توجه به اينكه شما به تعدادي از كشورهاي اطراف ايران نظير كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس سفر و از نزديك شرايط آنها را مشاهده كرده ايد، فكر مي كنيد اين كشورها چه بسترهايي را براي جذب دانشجو به صورت بين المللي داشته اند كه توانسته اند در جذب دانشجو از كشورهاي اطراف بخصوص كشور ما موفق تر شوند؟
- چند عامل موجب موفقيت در ايجاد يك دانشگاه مي شود. اول داشتن يك Partner يا همكار دانشجويي خوب و شناخته شده بين المللي است. به هر حال هر محصول تازه و جديدي مي تواند با شهرت يك توليد كننده قبلي رونق بگيرد. در دنياي علم نيز اين قضيه مطرح است. يعني شما هر جاي دنيا بخواهيد دانشگاهي تأسيس كنيد كه همكار دانشگاهي آن دانشگاه معتبري باشد آن دانشگاه بلافاصله شروع به جذب بهترين نيروها مي كند ولو اينكه شما اولين كار خود را با يك ساختمان ده هزار متري شروع كنيد به هر حال آن ده هزار متر بايد World class باشد. يعني در سطح جهاني طراحي شده باشد و بعد همان مجموعه اي كه در حال شكل گرفتن است از لحاظ اساتيد و ساختار بايد مورد توجه و دقت قرار گيرد. دانشگاهي كه با كلاس و اساتيد قوي شكل مي گيرد به همه اين عوامل توجه و دقت مي كند و نهايتاً محيط اجتماعي نيز قطعاً يكي از شرط هاي موفقيت چنين حركتي است. به همين دليل است كه در حال حاضر ادامه تحصيل در كشوري مانند مالزي خيلي جذاب تر است تا ادامه تحصيل در كشوري مانند اوكراين و روسيه. شرايط محيطي نيز حائز اهميت است و نقش دارد. اين كه دانشگاه مورد نظر تحصيل شما در شهري زيبا باشد، زندگي راحت، فراهم بودن امكانات زندگي و رفت و آمد همه به ترتيب اولويت مورد توجه دانشجويان قرار مي گيرد. شرايط اجتماعي و زندگي سالم اجتماعي، راحتي زندگي، پايين بودن هزينه ها هم در اين امر دخيل هستند.
* در مورد بحث همكار دانشگاهي فكر مي كنيد كه اگر ما نيز چنين همكاري را به كمك فرا بخوانيم و بعداز مذاكرات او را راضي به همكاري با خود نماييم امكان موفقيت چنين تجربه اي در ايران به وجود خواهد آمد؟
- قطعاً مي توانيم.
* همان طور كه مي دانيد در مناطق آزاد كشور ما مثل كيش، قشم و چابهار قدمهاي اوليه اي براي جذب همكار خارجي برداشته شده است. يكسري مؤسسات معتبري را هم به ياري فرا خوانده اند و اين امر در مقطع كارشناسي ارشد و اخيراً مقطع كارشناسي اتفاق افتاده است. فكر مي كنيد كه ما از اين اقدامات و تلاشها جواب مثبتي خواهيم گرفت؟
- حتماً. من در اين مورد شكي ندارم. مخصوصاً اگر بتوانيم دوره هايي را بگذاريم كه مدرك مشترك صادر شود يا حتي دوره هايي كه به زبان انگليسي برگزار شود باعث مي شود اتفاقي رخ دهد كه در دانشگاهي مثل دانشگاه صنعتي شريف يا دانشگاه تهران رخ نمي دهد و آن اتفاق اين است كه دانشجويي كه دوره ليسانس برگزار شده به زبان انگليسي به راحتي در دانشگاه هاي ديگر پذيرش خواهد گرفت. درهايي به روي اين دانشجو باز مي شود كه مي تواند در كمپاني هاي بين المللي شروع به كار كند در نتيجه من در موفقيت چنين مراكزي هيچ شكي ندارم. در حال حاضر Partner هايي از كشورهاي انگليس، استراليا و كانادا مي توانند در اين قضيه بسيار كمك كننده و مؤثر باشند.
* به بحث توسعه IT در كشور و سياست هايي كه براي همگاني كردن آن مطرح است چگونه پرداخته ايد؟
- در بحث IT بحث ورود كشور به عصر اطلاعات است كه الان كشور ما در اين زمينه هم عقب مانده است. در برنامه سوم در اين زمينه بحث شد و قرار شد كه روي آن كار بشود در سال ۸۱ براي اولين بار در قانون بودجه كشور اين موضوع مورد توجه قرار گرفت. تبصره اي نوشته شد و به اعتبار آن كار آغاز شد. امروز به طور كل اين موضوع در كشور مورد توجه قرار گرفته است .در سال جاري متجاوز از ۲۰۰ ميليارد تومان اعتبار فقط براي توسعه فن آوري اطلاعات و ارتباطات در كشور پيش بيني شده است كه اين علاوه بر اعتباراتي است كه وزارت پست و تلگراف و تلفن و مخابرات كشور در اين قضيه سرمايه گذاري مي كند. اين روند رشد سريعي را در پيش گرفته است و در اطراف و اكناف كشور توجه به اين نكته جلب شده است. تكنولوژي ذاتاً خصوصيتي دارد كه خيلي سريع با بشر جوش مي خورد. كامپيوتر ذاتا با انسان تعامل مي كند  و بسيار جذاب است. ضريب نفوذ اين تكنولوژي در كشور بسيار بالا رفته است. توجه ملي به اين امر جلب شده است و دولت نيز از  آن حمايت مي كند مجموعه اينها به اين معني است كه كشور به سرعت راه ورود به عرصه اطلاعات را طي خواهد كرد.
* آيا براي سال آينده هم اين حمايت ها كماكان ادامه پيدا خواهد كرد؟
- بله قطعاً در برنامه دولت خواهد بود.
* آيا لازم است كه بخشي از اين سياست ها در شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز مورد تصويب قرار بگيرد؟
- بله بخش عمده اي از آن در شوراي انقلاب فرهنگي بررسي شده است. در مورد بخش عمده اي از مقررات و ضوابط مربوط به اين موضوع و نحوه دسترسي به اينترنت در شوراي انقلاب فرهنگي كار شده و مصوبه هايي نيز در اين زمينه وجود داشته است.
* در مورد مدل هاي توسعه و تجربه آن در كشورمان در چند سال اخير دو مدل توسعه مطرح بوده است كه در عمل آن را تجربه كرده ايم. مدل توسعه اقتصادي كه حدود سال ۶۷ تا ۶۸ مطرح شد و بعد توسعه سياسي كه در شش، هفت سال اخير در حال تجربه كردن آن هستيم. اين دو مدل را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- البته من از تخصص كافي براي پاسخگويي به اين سئوال شما بهره مند نيستم. من به عنوان يك شهروند اظهار نظر مي كنم و نه يك كارشناس. اين بحث به صورت كاملاً جدي و بحث انگيز در محيط هاي علمي مطرح است. بعضاً گفته مي شود كه توسعه مبتني است بر توسعه سياسي جامعه يا بعضاً گفته مي شود كه مقدمه توسعه سياسي توسعه اقتصادي است يا به عبارتي يك جامعه توسعه يافته سياسي به توسعه اقتصادي دست پيدا خواهد كرد و يا توسعه اقتصادي خود موجب توسعه سياسي است. هيچ جامعه توسعه يافته اقتصادي نيست كه توسعه سياسي در آن اتفاق نيفتاده باشد. اين كه كداميك از اينها اول مطرح است و يا آخر، من نمي توانم در مورد آن قضاوت كنم. امروز مي توان گفت كه هر كدام از اينها كه اتفاق بيفتد ديگري را به دنبال خود مي آورد. يعني جامعه توسعه يافته سياسي به اين اعتبار كه در آن حاكميت مردم به راحتي امكان پذير باشد و مردم بتوانند انتخاب كنند، خيلي زود به سمت توسعه اقتصادي ميل پيدا مي كند. دليل اين ميل هم مشخص است. عملاً مردم افرادي را انتخاب مي كنند كه بهترين خدمت و بهترين سرويس را به آنها بدهند. يعني مديران لايق جايگزين مديران نالايق مي شوند.
توسعه اقتصادي هم بالطبع شرايط زندگي مردم را بهتر مي كند و آمادگي ذهني مردم را براي درك بهتر از شرايط فراهم مي كند و زمينه سازي مي كند براي توسعه سياسي و بنابراين به نظر من اين دو لازم و ملزوم همديگر هستند و به عبارتي شايد بتوانيم رويكرد مردم براي توسعه سياسي در دوران آقاي خاتمي را ناشي از بخشي از توسعه اقتصادي بدانيم كه در دوران آقاي هاشمي رفسنجاني رخ داده است و به طور قطع اين توسعه سياسي به همان ميزان خود زمينه ساز است براي حضور مديران توسعه گرا و توسعه اقتصادي كشور. من اين دو را مستقل از هم نمي دانم و فكر نمي كنم جامعه بتواند يكي را انتخاب كند و ديگري را كنار بگذارد. احتمال اينكه جامعه به صورت تناوبي بين اين دو عمل كند يعني در يك مقطع بيشتر به توسعه سياسي و اجتماعي و در مقطعي ديگر به توسعه اقتصادي توجه كند، وجود دارد ولي اين حركت عقب و جلو نيست بلكه حركت زيگزاكي به سمت يك هدف است.
* در سياستگذاري كلان كشور فكر نمي كنيد كه بايد مرجع مشخصي باشد كه سمت و سوي توسعه را مشخص كند تا شاهد جبهه گيري و چالش بين طرفداران اين دو مدل نباشيم. در چند سال اخير شاهد بوديم موافقان هر دو نظريه در مقابل هم جبهه گرفتند و بحث هاي مختلفي داشتيم كه محترمانه ترين اين بحث ها را در مطبوعات شاهد بوديم؟
- من فكر نمي كنم كه نهادي بتواند به وجود بيايد كه اين نقش را ايفا كند. به هر حال هر جامعه حركت خود را براساس اعتقادات مختلف جامعه شكل مي دهد. منتهي چيزي كه مي تواند قدري اين مشكل را حل كند، ظرفيت هاي اجتماعي است، مثلاً اخلاق سياسي جزئي از آن است. اخلاق اجتماعي و اخلاق كاري اجزاي ديگر آن است. كشورهايي كه ظرفيت هاي اجتماعي بالايي دارند، روند توسعه را سريعتر طي مي كنند. در كشوري كه اخلاق كاري خوب است، افراد از اين شاخه به آن شاخه نمي روند. يك كار را پيشه مي كنند زجر و زحمت آن را تحمل كنند و در آن متخصص مي شوند و شروع به بهره بردن و بهره  دادن مي كنند. اين به اين معني است كه هيچ فردي در هيچ كاري حق ندارد كاري را نيمه كاره رها كند ولي در كشوري كه اخلاق كاري وجود ندارد اين اتفاقات ممكن است بيفتد. اخلاق سياسي نيز به همين شكل مطرح است يعني در كليه نهادهاي اجتماعي چيزي كه مي تواند ضامن آن مسائل باشد اخلاق سياسي است. در جامعه اي كه اخلاق سياسي درست است، هيچكدام از جناح ها و گروه ها از مرز منافع ملي نمي گذرند.
يعني منافع ملي است كه تعيين كننده همه چيز است، همه بحث ها و كشمكش ها صورت مي گيرد ولي تا جايي كه به منافع ملي خدشه وارد نشود. در حالي كه ما در كشور خود در اين قسمت كار يعني در اخلاق سياسي مشكل داريم و به وضوح مي بينيم كه جناح هاي ما حتي جناح هايي كه در حاكميت هستند بعضاً منافع ملي را زير پا مي گذارند و اين جا به جامعه لطمه وارد مي شود و من فكر نمي كنم نهادي بتواند جلوي اين معضل را بگيرد.
* در مقابل اين مدل كه در چند سال اخير تجربه كرديم، اخيراً يكي دو سالي است كه در آموزش عالي كه خود شما نيز بيشتر در جريان هستيد، مدل سومي را مطرح مي كنند تحت عنوان توسعه دانايي محور يا خرد محور لطفاً در مورد ويژگي هاي اين مدل توسعه توضيح دهيد؟
- توسعه دانايي محور الزاماً يك چيز سومي در كنار آن دو چيز نيست. توسعه مبتني بر دانايي يعني پاسخ به اين سئوال است كه ما توسعه را مبتني بر صنايع بگذاريم يا كشاورزي سنتي؟ يعني توسعه را مبتني بر چه چيزي قرار دهيم. يك روزي مبناي توسعه نيروي كار بود و آن روز ارباب قدرت، بازوهاي ستبر را جمع مي كردند، بعدها ماشين كه اختراع شد و متوجه شدند كه يك تراكتور، كار چند كارگر و گاوآهن را انجام مي دهد و نيروي انساني ارزش خود را در فرايند توسعه از دست داد. بعد بحث سرمايه مطرح شد و گفته شد جامعه اي مي تواند توسعه پيدا كند كه سرمايه زياد دارد و بعد از مدتي متوجه شدند كه بازوي نيروي انساني مهم نيست بلكه مغز مهم است و باز دوباره بحث منابع انساني و سرمايه اهميت پيدا كرد. اما الان اين بحث است كه آنچه اهميت اوليه دارد و مي تواند توسعه را تسريع كند، ثروت هاي خلق شده از مسير دانايي است. كمپاني هاي زيادي وجود دارند كه ثروت اصلي آنها دانايي و دانش آنهاست. يعني عملاً بجاي آنكه آهن را توليد كنند روش توليد آهن را توليد مي كنند و آن را مي فروشند و از سود آن استفاده مي كنند و سعي مي كنند كارخانجات توليد آهن در كشورهاي جهان سوم شكل بگيرد تا از آلودگي و ساير مسائل زيست محيطي نيز در امان باشند.
چيزي كه سود اصلي را ايجاد مي كند، فكر است، الان عمده قيمت كالايي كه شما استفاده مي كنيد در دانشي است كه در آن متمركز شده است و بخشي از آن نيز به ماركت و روش هاي ماركت مربوط است. هزينه هاي توليد بخش كمي را شامل مي شود، شايد ۲۰ درصد و قريب ۴۰ درصد از هزينه ها مربوط به دانش آن است و ۴۰ درصد ديگر مربوط به ماركت است. در توسعه مبتني بر دانايي عملاً عمده كار بر روي دانش و Knowledge صورت مي گيرد. مالزي هم توسعه خود را از رهگذر توسعه مبتني بر دانايي كسب كرد.
توسعه مبتني بر دانايي چيزي در كنار توسعه مبتني بر توسعه اقتصادي يا توسعه مبتني بر توسعه سياسي نيست. روشي در توسعه اقتصادي است.
* با توجه به پتانسيل هاي كشور ما، فكر مي كنيد كه امكان اين نوع توسعه در كشور چقدر امكان پذير است؟
- فكر مي كنم كه شانس كشور ما در توسعه مبتني بر دانايي خيلي بيشتر از توسعه مبتني بر صنعت است و علت آن نيز نسل جوان و تحصيل كرده فراوان كشور و توانايي هاي بالقوه اين نسل و مغزافزار بالاي اين افراد است. به عبارتي دست يابي به بازارهاي مبتني بر دانايي و فناوري براي ما خيلي آسان تر است تا دستيابي به بازارهايي كه مبتني بر صنايع سنگين و ماشين آلات حجيم است ؛چرا كه عمدتاً ساخت آن توسط ما امكان پذير نيست و بايد آنها را وارد كنيم.

گفت وگو با دكتر محمدتقي رهنمايي، مدير گروه جغرافياي انساني دانشگاه تهران
تمركززدايي ازدانشگاه
006804.jpg
الهام صادقي
افزايش ميزان تقاضاي ورود به دانشگاه طي سال هاي گذشته موجب شده تا سياست گذاران آموزشي براي پاسخگويي به نياز موجود در قالب دو راهكار با اين مساله برخورد نمايند. اول افزايش ظرفيت پذيرش در دانشگاه هاي موجود به صورت شبانه، پيام نور، نيمه حضوري و ... و يا تاسيس رشته هاي جديد در اين مراكز بدون توجه به استعداد و قابليت هاي موجود و دوم، تاسيس دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي تحت عنوان غيرانتفاعي، جامع علمي كاربردي، دوره هاي پودماني و افزايش واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي آن هم بيشتر در مراكز استان ها و شهرهاي بزرگ. اين امر منجر به بروز پاره اي از مشكلات براي شهرها،دانشجويان و مراكز آموزش عالي شده است كه نمود بارز آن قطبي شدن مراكز آموزش عالي همانند قطبي شدن ساير بردارها و فعاليت ها به عنوان عارضه اي بيمارگونه است كه گريبانگير دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي نيز شده است. به طوري كه از كل جامعه دانشجويي كشور بيش از ۴۲۱ هزار نفر يا ۴/۲۶ درصد آنها در تهران يا شهرهاي اقماري آن تحصيل مي كنند. به عبارت ديگر از هر چهار دانشجوي كشور يك نفر در تهران است. در همين حال از مجموع اعضاي هيات علمي دانشگاه ها ۶/۳۲ درصد در دانشگاه هاي كلان شهر تهران مشغول به تدريس هستند. در همين راستا، گفت وگويي ترتيب داديم با دكتر محمدتقي رهنمايي، مدير گروه جغرافياي انساني و عضو هيات علمي دانشگاه تهران كه چندي پيش تحقيقي پيرامون وضعيت كنوني توزيع دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي كشور انجام داده است.
* همانطور كه مي دانيم يكي از مهمترين پيامدهاي افزايش سريع جمعيت كشور مشكل تامين نيازهاي آموزشي ازجمله آموزش عالي است. درحال حاضر ۸/۳۰ ميليون نفر يا به عبارتي ۳۵/۵۱ درصد از جمعيت كشور را افراد زير بيست سال تشكيل مي دهند و سالانه بيش از ۵/۱ ميليون نفر از جوانان كشور متقاضي تحصيل در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي هستند. درحالي كه ظرفيت پذيرش مجموعه واحدهاي آموزش عالي اعم از دولتي و خصوصي حدود ۳۵۰ هزار نفر است. براين اساس شما روند توسعه مراكز آموزش عالي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
- بحث آموزش عالي، رشد و توسعه زيرساخت هاي لازم براي آن از دو جنبه حائز اهميت است. اول پاسخگويي به نياز فزاينده نسل جوان به خصوص كساني كه در دهه ۵۵ تا ۶۵ به د نيا آمده اند و بايد به نياز آموزش عالي آنان پاسخ داده شود كه اين مساله به عنوان يك اصل در قانون اساسي هم آمده است و براساس آن دولت موظف است شرايط تحصيل در دوره هاي مختلف آموزشي را براي جوانان فراهم كند.
دوم اينكه اين فراهم سازي امكانات آموزش عالي در چه جاهايي بايد انجام بگيرد .كه در راستاي تحقق اين امر دو راه وجود دارد:يا بايد دانشگاه هاي موجود را از جهت ظرفيت و فضا اضافه كنيم، يا بايد دانشگاه هاي جديدي در مكان هايي غير از دانشگاه هاي فعلي تاسيس كنيم.
در حالت اول بايد توجه داشته باشيم كه بسياري از دانشگاه هاي ما در تهران و مراكز استان ها قرار دارند. در شهر تهران به تنهايي در حدود ۱۷ دانشگاه وجود دارد كه مجموعا در آن ها ۳۱۵ هزار دانشجو درس مي خوانند.
اگر براساس راهكار اول، دانشگاه هاي موجود را توسعه دهيم، بايد بارگذاري شديدي را بر شهر تهران تحميل كنيم البته اين امر مغاير با مسايل مديريتي كشور است زيرا تهران به عنوان يك كلان شهر به يك بحران شهر تبديل شده و ما نمي توانيم به جاي تمركززدايي به هر دليلي اين بارگذاري را انجام دهيم. طبيعي است كه انجام بارگذاري جمعيت و فعاليت در شهري مثل تهران، هزينه هاي بالايي دارد. همچنين تبعات آن هزينه هاي بيشتري به دنبال دارد. بنابراين نگرش اول براي پاسخگويي به نياز آموزش عالي جوانان به خودي خود از ديد سياست آمايشي در كشور مردود است. درمورد راه حل دوم يعني ايجاد دانشگاه هاي جديد در شهرها، مناسب با ظرفيت، قابليت و استعداد پذيرش، ما تقاضاي كافي براي افزايش آموزش عالي در ميان جوانان داريم. همچنين در سياست هاي دولت و در قانون اساسي پاسخ به اين نياز به عنوان يك اصل گنجانده شده است.
باتوجه به اين مساله كه ارتقاء سطح آموزش عالي جوانان درجهت تامين مصالح كشور است كه در قالب آن مسايل اجتماعي، اقتصادي و سياسي جاي مي گيرد. ازطرفي خانواده هاي اين جوانان حاضرند بخش عمده اي از هزينه تحصيل فرزندانشان را پرداخت كنند پس باتوجه به وضعيت ناهنجار تمركز در نظام كنوني آموزش عالي، تمام شرايط لازم براي ايجاد يك حركت اثرگذار در سامان دهي فضايي واحدهاي آموزش عالي در كشور وجود دارد.
* جامعه دانشگاهي كشور در قالب نوع واحد آموزش عالي ازجمله دانشگاه هاي وابسته به وزارت علوم تحقيقات و فناوري، دانشگاه ها و موسسات وابسته به وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشكي، دانشگاه آزاد اسلامي و ... توزيع شده است. ازنظر شما توزيع آموزش عالي بر حسب نوع واحد در كشور چگونه است؟
- درحال حاضر توسعه مراكز دانشگاهي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري عمدتا در مراكز استان ها انجام مي گيرد. به استثناي برخي از دانشگاه ها و واحدهاي كوچك پيام نور كه بنابر مصلحت هاي خاص در برخي شهرهاي كوچك تاسيس شده است. اما مسوولين آنها بهتر از همه مي دانند كه اين واحدهاي كوچك كارايي لازم را ندارند. چراكه فضاي آموزشي كافي، تجهيزات آموزشي مناسب و اساتيد و نيروي درخور را دراختيار ندارند. بنابراين بخش عمده اي از فعاليت هاي دولتي براي استفاده از زيرساخت هاي آموزشي به مراكز استان ها و شهرهاي مهم كشانده شده است.
در كل كشور ۵۴ واحد آموزش عالي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري فعاليت مي كنند كه ۱۵ واحد (۷/۲۷ درصد) در تهران مستقر است. از مجموع ۴۸۲۲۹۶ نفر از دانشجويان وابسته به وزارت علوم در دانشگاه ها و ۳/۳۸ درصد در واحدهاي پيام نور مشغول به تحصيل هستند كه ۹/۱۹ درصد، بالغ بر ۹۵۶۹۲ نفر در دانشگاه هاي تهران تحصيل مي كنند. پس از تهران به ترتيب ۴۷۵۸۱ دانشجو در دانشگاه هاي دولتي و پيام نور استان اصفهان و ۳۵۴۷۳ نفر در استان خراسان تحصيل مي كند.
به طور كلي از كل ۴۸۲۲۹۶ دانشجو، ۲۷۶۱۷۷ نفر يا به عبارتي ۳/۵۷ درصد تنها در هفت استان از ۲۸ استان كشور تحصيل مي كنند كه به ترتيب عبارتند از تهران، اصفهان، خراسان، فارس، كرمان، خوزستان و آذربايجان شرقي.
درخصوص دانشگاه هاي وابسته به وزارت بهداشت و درمان ، آموزش پزشكي، به جز انستيتو پاستور و سازمان انتقال خون، سه دانشگاه بزرگ آموزش پزشكي كشور در تهران قرار دارند و تعداد دانشجويان مراكز آموزش پزشكي مستقر در تهران ۲۴۶۱۸ نفر است كه اين رقم ۱/۲۷ درصد از كل جمعيت دانشجويان پزشكي كشور را تشكيل مي دهد.
همچنين تعداد دانشجويان دانشگاه هاي خصوصي و غيرانتفاعي زير پوشش وزارت علوم، ۲۳۴۴۷ نفر است كه از اين تعداد ۱۳۲۴۹ نفر يا ۶/۵۶ درصد از آنها در واحدهاي استان تهران و عمدتا شهر تهران تحصيل مي كنند.
پس از استان تهران، استان هاي مازندران با ۸/۱۳ درصد،  خراسان با ۷/۸ درصد و اصفهان با ۱/۷ درصد مهمترين حوزه هاي فعاليت اين گونه دانشگاه ها هستند.
* قاعدتاً وزارت علوم، تحقيقات و فناوري درجه بندي از دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي كشور دارد اين درجه بندي براساس چه معيارهايي صورت گرفته است؟
- درجه بندي وزارت علوم، تحقيقات و فناوري بيشتر تابع پارامتر نسبت استاد به دانشجو است و شاخص هاي آن الزاماً درست نيستند. طي چند سال گذشته به دليل سهم كمي كه ايران در امر پژوهش داشت و براي بهبود اين امر از دانشجويان دكتري و اساتيد خواسته شد تا در مورد موضوعات پايان نامه هاي خود مقاله بنويسند. بر اين اساس تعداد مقالات از نظر كمي افزايش پيدا كرد ولي در اينجا كيفيت قرباني كميت شد.
* همانطور كه اشاره كرديد امر پژوهش سهم زيادي در درجه بندي (رتبه بندي) دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و دانشگاه هاي وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي دارد. از اين نظر نظام آموزشي ما در چه وضعيتي قرار دارد؟
- تعداد مراكز پژوهشي و تحقيقاتي وابسته به وزارت علوم، تحقيقات و فن آوري در كشور ۸۳ واحد است كه ۴۱ واحد يا ۴/۴۹ درصد از آنها در تهران مستقرند. پس از تهران استان فارس با ۱۲ واحد (۵/۱۴ درصد)، اصفهان با ۶ واحد (۳/۷ درصد) و تبريز با ۴ واحد (۸/۴ درصد) در مراتب بعدي قرار دارند. اين در حالي است كه از مجموع ۲۸ استان كشور كه داراي مراكز آموزش عالي هستند ۱۲ استان داراي هيچ پژوهشكده و مركز تحقيقاتي نيستند. درخصوص پژوهشكده ها و مراكز تحقيقاتي وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، از مجموع ۲۱ مركز تحقيقاتي يا پژوهشكده فعال در سطح كشور، تهران ۱۷ پژوهشكده و شهرهاي اصفهان، تبريز، شيراز و كرمان هركدام يك پژوهشكده را در خود جاي داده اند.
* قطبي شدن دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي كشور نظام آموزش عالي ما را با چه چالش هايي روبرو مي كند؟
- تمركز دانشگاه ها و مراكز آموزشي در پاره اي از نقاط كشور باعث مي شود تا اين مراكز نتوانند به رسالت خود عمل كنند و وقتي دانشگاه در يك محدوده شهري بزرگ نتواند به وظايف خود عمل كند، تبديل به يك چرخ هرزگرد فاقد هرگونه نوآوري مي شود كه حضورش در جامعه شهري و در مقياس سرزمين كمرنگ مي شود. از طرفي قطبي شدن آموزش عالي باعث مي شود تا دانشجو نيز مانند استاد در نظام زيست و معيشت شهري اسير شود و سرگرداني در خيابان ها، گراني، ناهنجاري هاي موجود در شهر، نداشتن فضا و امكانات مناسب مانند امكانات ورزشي، بالا بودن هزينه ها و نرخ تورم از جمله مشكلاتي است كه دانشجويان دانشگاه هاي مستقر در اين شهرها با آن روبرو هستند. مسلماً درس خواندن در يك چنين كلان شهر و شهر بزرگ براي دانشجويان آسان نيست زيرا دانشجويان براي درس خواندن نيازمند سلامت، آرامش و بهداشت محيط و... هستند.
* تأسيس و توسعه واحدهاي دانشگاهي و مراكز آموزش عالي در شهرها و استان هايي كه در حال حاضر اين مراكز در آنها وجود ندارد از نظر اجتماعي، اقتصادي و... چه نتايج مثبتي را مي تواند به دنبال داشته باشد؟
- دانشگاه آسان ترين و ارزان ترين بخش براي ايجاد نوعي ساماندهي فضايي در سطح كشور است. به عبارت ديگر، تأسيس دانشگاه راهكاري است براي محروميت زدايي از مناطق محروم و براي دولت چه نعمتي بالاتر از اين كه با سرشكن كردن هزينه هاي اين مناطق با توجه به هزينه هايي كه والدين دانشجويان براي تحصيل فرزندانشان پرداخت مي كنند از اين مناطق محروميت زدايي كند. در كشور ما شهرهايي وجود دارد كه داراي موقعيت مناسبي براي ايجاد دانشگاه هستند. حتي شهرهاي حاشيه كويري ما چون نطنز و يا شهرهاي نيشابور، مراغه، سبزوار كه موقعيت فرهنگي بالايي دارند. بايد موقعيت شهرهايي كه نتوانسته اند از طريق كشاورزي، صنعت، معدن، كشاورزي، توريسم و غيره توسعه يابند بررسي شود كه آيا توان توسعه از طريق احداث مراكز آموزش عالي را دارند  يا خير و يا شهرهايي كه به دليل انزواي جغرافيايي نتوانسته اند توسعه يابند. اگر ساير شرايط در آنها فراهم باشد مسلماً استقرار دانشگاه باعث تقويت عملكرد آنها مي شود . به اين ترتيب اين شهرها از انزواي جغرافيايي درخواهند آمد.
* باتوجه به مسائل و مشكلات موجود و تحقيقي كه شما پيرامون اين مسئله انجام داده ايد، چه راهكارهايي را براي تمركز زدايي دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي از مناطق يا شهرهاي پرتراكم و بهبود وضعيت موجود درجهت بهينه سازي نظام آموزش عالي كشور پيشنهاد مي كنيد؟
- به نظر من به دليل اين كه قرار گرفتن علوم پزشكي در چهارچوب مديريت يك سازمان اداري پزشكي باعث مي شود تا روز به روز اين رشته ها از محتواي علمي خود خارج شوند بهتر است دانشگاه هاي علوم پزشكي مجددا تحت نظارت وزارت علوم، تحقيقات و فناوري قرار بگيرند و نيز تمركز زدايي دانشگاه ها و فعاليت هاي آموزش عالي از شهر تهران و تأكيد اصلي دانشگاه هاي بزرگ بر امر پژوهش و آموزش بر دوره هاي تحصيلات تكميلي، تخليه شهر تهران از دانشگاه هاي خصوصي، سازماني و دانشگاه هايي كه حضورشان در شهر تهران چندان ضرورتي ندارد مانند جهانگردي و...، توسعه و افزايش بارگذاري عملكرد دانشگاهي در مراكز استان هاي محروم مانند بوشهر، بندرعباس، ايلام، ياسوج، شهركرد، سنندج، كرمانشاه اردبيل و خرم آباد و انتقال سرريز دانشجويان از مراكز استان هايي مانند اصفهان، مشهد، تبريز، اهواز و... به شهرهايي با قابليت پذيرش در همان استان، تجميع واحدهاي پراكنده و كم ظرفيت واحدهاي دانشگاه آزاد اسلامي در يك يا چند مركز اصلي براي ساماندهي و افزايش كارايي آنها، استفاده از امكانات و استعدادهاي آموزش عالي به عنوان بردار توسعه براي هدايت و كشاندن زيرساخت هاي توسعه به مناطق محروم و محروميت زدايي يا كاهش محروميت از طريق بخش آموزش عالي.
در مواردي هم مي توان حتي دانشگاه هاي دولتي، آزاد و خصوصي را در يك مجموعه فضايي در يك شهر قرار داد البته با مديريت مستقل.
* آيا اين نحوه  در كنار هم قرار گرفتن باعث ايجاد مشكلات بيشتري نمي شود و از نظر شما اين در كنار هم قرار گرفتن چه پيامدهاي مثبت و محسناتي مي تواند داشته باشد؟
- خير، بلكه اين امر باعث خواهد شد كه دانشگاه ها بتوانند از نيروهاي يكديگر به عنوان مكمل براي تدريس استفاده كنند، برخي از هزينه هاي مشترك تقسيم خواهد شد مانند هزينه هاي خدماتي، رستوران، خوابگاه و نظاير آن، برقراري نوعي ارتباط در جهت همگرايي ميان دانشجويان و ايجاد نوعي مديريت رقابتي ميان دانشگاه هاي مختلف كه آنها را از ركود بازخواهد داشت. همچنين تجميع اين واحدها در يك شهر مي تواند به آن شهر هويت دانشگاه داده و در عين حال از تبعات اقتصادي و نظير اشتغال و ديگر دستاوردهاي حضور و فعاليت يك دانشگاه بزرگ برخوردار سازد.

دانشجو
اجتماعي
انديشه
سياست
ورزش
هنر
|   اجتماعي  |  انديشه  |  دانشجو  |  سياست  |  ورزش  |  هنر  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |