شنبه ۵ دي ۱۳۸۳ - سال دوازدهم - شماره - ۳۵۹۲
مصايب جنگ در چهره يك كودك
عكس سال
026232.jpg
ماركوس بليسدل برنده جايزه امسالعكس سال يونيسف شده است. عكس او كودكي پناهنده را در دارفور در شمال سودان نشان مي دهد. شورشيان اسب سوار سوداني اين دختر و مادرش را از دهكده شان راندند و كلبه هاي آنها را آتش زدند. ايولويسيا كوهلر در مراسم اهداي جوايز گفت: عكس يونيسف سا ل۲۰۰۴ چهره جنگ را در صورت يك كودك نشان مي دهد. در حالي  كه عمده مردم از اين واقعيت خبري ندارند، شرايط پناهجويان در دارفور بدتر شده است. تاكنون در دارفور 70 هزار نفر مرده اند و 6/1 ميليون نفر بي خانمان شده اند. به نظر سازمان ملل شرايط فعلي دارفور درحال حاضر بدترين بحران بشري جهان امروز به حساب آمده و دولت خارطوم مسوول اين فجايع محسوب مي شود. بيش از 200 هزار نفر از مرزها به چاد گريخته اند. جايزه دوم عكس سال يونيسف امسال هم به عبيرعبدالله به خاطر عكاسي از فروپاشي يك ساختمان مخروبه در بنگلادش اختصاص يافت. در اين عكس نيروهاي نجات دهنده، جسد يك بچه 6 ساله را از يك ساختمان 100 ساله كه در اوايل خرداد سال جاري فرو ريخت، خارج مي كنند. صدها نفر در يك ساختمان 6 طبقه در محله شنكاري بازار در داكا زندگي مي كردند كه بيش از 19 نفر از آنان در اين حادثه كشته شدند و تعداد بيشتري از اين افراد در اين حادثه مجروح شدند. عبير عبدالله عكاس مستند روزنامه هاي بنگلادش است كه مدت هاست روي پروژه بچه ها در توفان  ها كار مي كند. عكس هايي كه عبير عبدالله از كشته شدن 600 نفر در توفان و سيل بنگلادش در سال جاري گرفته بود با اقبال عمومي مواجه شد. در اين حوادث بيش از 25 نفر كشته شدند. عكس سوم مراسم بين المللي عكس سال يونيسف به عكسي از يك دختر فلج رومانيايي كه پدر و مادرش در زندان به سر مي برند اختصاص يافت. اين عكس كاري از آلفرد داماتو بود.

كوتاه تر از گزارش
خون آشام در آكسفورد
كيت بكين سيل، بازيگر 31 ساله فيلم خلبان و دانشجوي انصرافي دانشگاه آكسفورد، قصد دارد براي تكميل تحصيلات عاليه خود مجددا وارد دانشگاه شود. اين هنرپيشه زن انگليسي براي فراگيري ادبيات فرانسه و روسيه در دانشگاه معتبر آكسفورد مشغول به تحصيل بود، اما قبل از فارغ التحصيلي و بعد از شروع به بازيگري از دانشگاه انصراف داد. كار بعدي او فيلمي به كارگرداني همسرش لن وايسمن است. در اين فيلم بكين سيل در نقش يك خون آشام ايفاي نقش خواهد كرد.
بكين سيل ادعا كرد بازيگري باعث نشده از شور و اشتياق وي نسبت به درس كاسته شود.
بازنشستگي كانري 
به گفته هريسون فورد، شون كانري ديگر در هيچ فيلم ديگري بازي نخواهد كرد و خود را بازنشسته كرده است. شون كانري در سال 1989 در يكي از قسمت هاي اينديانا جونز به همراه هريسون فورد بازي كرده بود. از هريسون فورد سوال شده بود كه آيا در قسمت احتمالي چهارم اينديانا جونز، شون كانري وي را همراهي كرد خواهد يا خير؟ كه وي جواب داد، شون كانري 74 ساله براي هميشه از هنرپيشگي خداحافظي كرده است.
تصادف ويتني 
ويتني هيوستون خواننده و هنرپيشه فيلم محافظ در حين رانندگي با يك اتوبوس تصادف كرد. اين حادثه زماني رخ داد كه ويتني با خودروي پورشه قصد گردش به چپ را داشت. در اين حادثه خوشبختانه به كسي آسيبي نرسيد. ويتني هستون به همراه همسرش بابي براون در حاشيه شهر آلفارتا، 25 مايلي شمال آتلانتا زندگي مي كند. ظاهرا مقصر اين تصادف خود او بوده است.

بزرگترين كنسرت ايرج بسطامي
026223.jpg
امروز شنبه است. آن روز چند شنبه بود، درست يادمان نيست. شايد صبح جمعه بود. امروز پنجم دي است. از آن 5 دي تا اين 5 دي ، صد سال گذشته. براي اينكه فكر كني انگار همين ديروز بود، حتما بايد زمين تكان بخورد.
حالا فرض كنيد كه زمين زير پايمان تكان مي خورد و بگوييد انگار همين ديروز بود كه بم تكان خورد. خب حالا كه چي؟ مرثيه سرايي؟ قبلا كرده اند، حالا هم مي كنند. نه تنها براي بم، براي ماريتا، يوزپلنگ نازنيني كه در غربت مرد و درختان چنار خيابان وليعصر و ... كه نمي  دانيم.
روز، ساعت، 5 دي، عنوان صفحه و يك وجب جاي خالي كه نبايد به قول استادان روزنامه نگاري بي ربط پر شود؛ پس بم.
حالا كه چي؟ اسم بم كه مي     آيد آدم ياد پرتقال، خرما و زلزله مي افتد. اينجا هم كه ژاپن نيست تا وقتي زلزله مي     آيد تنها تصوير گوينده خبر در صفحه تلويزيون كمي - البته نه به اندازه تلويزيون هاي بي    آنتن ما - اين طرف و آن طرف شود. اينجا هنوز زلزله، حتي 6 ريشتري اش مترادفي جز واژه اي 3 كلمه اي ندارد؛ مرگ.
حالا كه چي؟ زلزله، مرگ، عنوان صفحه. اين صفحه كه جاي حرف زدن از آرمانشهر، زيباشهر، درمانشهر و ... نيست. غير فرهنگ و هنر حرفي اگر باشد، چه خوب و چه خوب محكوم به تبعيد است. پس ايرج بسطامي.
عاقبت سرنخ پيدا شد. مهم قدم اول بود كه به ياد زلزله برداشته شد. بعد تقويم بود، زلزله، مرگ و ايرج بسطامي. حالا فكر كن بقيه اش چقدر آسان است. مثلا به اين آساني: امروز، سالروز مرگ هنرمندي است كه روزگاري تنها خواننده چپ كوك ايران بود و از مستعدترين شاگردان استاداني چون استاد شجريان. مردي كه تا آخرين شب سرد زندگي خويش پاك ماند و بي توجه به امتيازهاي صوتي فراواني كه داشت، هيچگاه نخواست حنجره طلايي اش را به رخ ديگران بكشد. مردي كه ...
يا آسان تر از اين حمله به كليشه محبوبيت بعد از مرگ كه اينجا دردي همه گير است، اينكه آلبوم هاي كم فروش بسطامي ناگهان پرفروش شد و جماعت با گوش سپردن به صداي مرحوم ايرج بسطامي در حس فرو رفتند.
يك مرحله آسان تر هم هست. اينكه بنويسي، مرحوم ايرج بسطامي اسطوره بم است و بعدش قلم را رها كني روي كاغذ تا كلي آه، افسوس و حسرت بريزد. آخرش هم بنويسي استاد شجريان و ديگر اهالي موسيقي ايران، به ياد آن بزرگوار برنامه هاي متنوعي در بم اجرا مي كنند. روحش شاد و يادش گرامي باد.
اتفاقا اين آخري، بار خبري هم دارد. فكرش را بكنيد بم كه براي زنده بسطامي شلوغ نشد، براي زنده ياد بسطامي چقدر شلوغ مي شود. اين بزرگترين كنسرت ايرج بسطامي است. حالا كه چي؟ فقط همين و فقط اينكه امروز 5 دي است و زمين هم زير پايمان تكان نمي  خورد.

هر راي 100 روپيه
شبكه هاي تلويزيوني هند تصاويري از وزير راه آهن اين كشور، لالو ياداو پخش كردند كه هر بار دست به دامن خود مي  برد و اسكناس هاي 100 روپيه اي به مردم دور و بر خود مي  داد. اين در حالي است كه حزب طرفدار ياداو خود را براي شركت در انتخابات ايالتي ايالت بيهار آماده مي  كند.
ياد او هرگونه سوء تعبير در مورد اين تصاوير را انكار مي  كند و مي  گويد كه وي فقط به قصد كمك به مردم فقير اين كار را انجام داده است و در زمان پول دادن به آنها گفته است: اين پول  ها را بگيريد و براي خودتان شيريني بخريد
ياد او در ادامه اظهار داشته كه طرفداران من فقرا هستند و من فقط به قصد شيرين كردن دهانشان به آنها پول داده  ام و فكر نمي  كنم اين موضوع ربطي به بحث انتخابات داشته باشد.
گفتني است ياداو و حزب طرفدار وي، ايالت بيهار را از سال 1991 تحت حكمراني خود دارند.
ايالت بيهار با جمعيتي بيش از 80 ميليون نفر، بي  نظم ترين و بي  قانون ترين ايالت هند است كه سالانه 5 هزار مورد قتل، 12 هزار مورد سرقت و 100 فقره آدم ربايي در آن رخ مي  دهد.

آوازه خوان، نه آواز
026220.jpg
همين پارسال بود كه يكي از دوستان گفت:بالاخره حبيب اسماعيلي پاي يك آدم سينمايي ديگر را هم كشيد به دنياي مطبوعات چند روزي طول كشيد تا فهميديم آدمي كه حبيب خان از او صحبت مي  كرد، مهدي فخيم زاده است. آن ماهنامه با هر زحمتي كه بود چند شماره درآمد و بعدهم رفت. نه نشاني از خودش به جا گذاشت و نه تاييدي داشت! فقط خاصيتش اين بود كه در يكي از جلسات تحريريه كه اتفاقا خود فخيم زاده هم حضور داشت، متوجه شديم تغييراتي در موي سرش ايجاد كرده! ديدن نمكي، سالهاي دور در جلسات تحريريه كه بعضا سر وقت هم نمي  آمد، در نوع خودش جالب بود. خواب و بيدار پخش شده و فخيم زاده مشغول تدوين فيلم جديدش بود. هرجا كه مي  رفت، حبيب اسماعيلي هم با او بود. اصلا بچه ها يك فرمول ساخته بودند براي پيدا كردنش .حبيب اسماعيلي را پيدا كن، يك وجب آن طرفتر فخيم زاده ايستاده. آن زمان فخيم زاده از انتشار مجله اي حرف مي  زد كه قرار بود براي خودش جايي باز كند، اما نشد كه نشد. بعد مي  گفت:من به خاطر زبان تند و تيزم، براي اطرافيان آدم خنثي هستم، وقتي هم كه عصباني مي  شوم...
اما شايد دليل اصلي اين بود كه او وقت چنداني براي نشريه اش نداشت، لابد اينجا عشق لازم باز توليد نمي  شد.
امروز دوباره فخيم زاده در كنار يار گرمابه و گلستانش يعني حبيب خان، درصدد تدارك سريال جديدي است. اين بار اما بر خلاف دفعه قبل، فخيم زاده با شبكه دوم سيما به توافق رسيده و قرار است بوي گل كوكنار را در 20 قسمت 50 دقيقه اي جلوي دوربين ببرد. از قضا آقا مهدي دوباره به اين فكر افتاده كه يكي از نقش هاي فيلمنامه اي را كه خودش نوشته بازي كند. او را قبلا در مسافران مهتاب در نقش نمكي و در تشريفات -به نقش توحيد- ديده بوديم. اينبار هم قصد دارد نقش ابراهيم را در كنار نسرين مقانلو و ليلا برخورداري همان دختر عقب افتاده سريال خواب وبيدار - بازي كند. به اين مجموعه نام حبيب دهقان نسب و سيروس ابراهيم زاده راهم اضافه كنيد... بعضي ها عقيده دارند فخيم زاده زيادي فرد گراست و همين بعضي، عقيده دارند اگر انرژي اش را پشت صحنه خرج كند، موفق تر است با اين حال تجربه مجله اي كه از دست رفت نشان مي  دهد گاهي فردگرايي بيشتر جواب مي  دهد!

دنياي زيباي تام كروز
026229.jpg
تام اين روزها را به همراه خواهر و 3 خواهرزاده اش، با لذت پايان بازي موفقش در فيلم كولترال آميخته است. او زندگي اش را مطلوب و مورد ميلش توصيف مي كند و مي گويد: من به آرامش دروني رسيده ام.
شايد بسياري با خودشان فكر كنند كه سوپراستار بودن با اين همه مكنت مالي، درد و غمي نبايد براي او به جا گذاشته باشد، اما زبان او حال و روز ديگري از احوالش به ما مي رساند و راه گريز از اين مسايل و رسيدن به آرامش دروني را از گرايشات مذهبي اش سراغ مي گيرد و مي گويد: مذهب گرايي ام، ارث به جاي مانده از كودكي ام است كه به زندگي من ثبات بخشيده و ابزار زندگي موفق من است. اين مساله باعث شده است كه هميشه به فكر كمك به ديگران باشم و خوشحاليم را در خوشحالي آنها ببينم.
تام معتقد است دينداري راه باسواد شدن و پرورش دوباره را به انسان مي آموزد. او تاثرش را با اين مطلب بيان مي كند كه جرم و جنايت زيادي در دنيا قامت گرفته كه قاچاق صدها هزار انسان و گرفتاري جوانان به اعتياد، بخشي از آن است و ادامه مي دهد كه ما نمي توانيم خوشحال باشيم، در حالي كه عده زيادي به مريضي هاي صعب العلاج گرفتارند.
تام اندوهش را با اين جمله كامل مي كند كه كارهاي زيادي در زندگي، دغدغه و دلمشغولي اش شده است و درستي شان را در دخيل كردن آنها با دلمشغولي ديگران حس مي كند.
دنياي بدون جنگ و عاري از گناه، غايت آرزوي من است و در آن موقع مي توانم تصور كنم كه خوشحالي من به اوج مي رسد. من مي خواهم مردم دنيا را سلامت ببينم و اين جاه طلبي نيست. خواسته قلبي من است كه قاچاق كودكان پايان پذيرد. من از مردم مي خواهم كه صبور باشند. اين همه آن چيزي است كه به زندگي ام معنا داده است و اميدوارم با برنامه هايي كه براي ريشه كن كردن بي سوادي در بعضي مناطق به راه انداخته ايم، مقدمه اي براي رسيدن به خواسته هايم باشد. اين عبارات را تام در پاسخ به سوال خواسته هايش از زندگي، به زبان آورد.
او مي گويد: در جامعه اي كه ما زندگي مي كنيم، آموزش و يادگيري چيزي فراي انباشتن اطلاعات در مغزمان نيست و حتي قادر نيستيم كه تفاوتي ميان اطلاعاتمان قايل شويم. نتيجه آن مي شود كه همه زندگي ما به كار بردن اين اطلاعات است؛ اينكه شغلي داشته باشيم، خوشحال باشيم و خانواده تشكيل دهيم.
تام جنگ افروزي ميان كشورها و قبايل را معلول بي سوادي مي داند و مي گويد: جنگ راه رفع و حل مشاجرات نيست، اما تبادل و اظهارنظر اين قابليت را دارد. او گذشته تاريخي ممالك مختلف را مورد اشاره قرار مي دهد و آينده را تكرار تاريخ مي داند و با اعتقاد راسخ بر حرف خود، تاكيد مي كند كه زمانه ما از تكنولوژي برتر و بيشتري نسبت به گذشته برخوردار است و راه هاي متعددي را براي برقراري ارتباط و جابه جايي پيش روي ما گذاشته است، اما هنوز در بسياري مناطق، قحطي ويژگي بارز آنهاست و جنگ، راه حل مناقشات تصور مي شود و دليلي جز بي سوادي نمي توان براي آن عنوان كرد. بي  سوادي بزرگترين مانع درحل مسايل جهاني است و پايه و اساس مشاجرات را تشكيل مي دهد. اگر شما با مردمي زندگي مي كنيد كه از درك زبان ديگران عاجزند، اين مساله مقدمه بروز مشاجره و نزاع است؛ البته منظور من تفاوت زبان ها نيست.
پايان صحبت تام را اين عبارت تشكيل داد كه خوشحالي او با اتمام بازي در يك فيلم شكل نمي گيرد؛ او خوشحال است چون زندگي مي كند، چون با ديگران است و چون بچه ها را دوست دارد و اين براي او شگفتي آور است.

چارچوب
نوزاد جيبي
026226.jpg
پزشكان بيمارستان دانشگاه ليولا در شيكاگو آماده مي  شوند تا كوچكترين نوزاد انسان را در جهان كه وزن آن به هنگام تولد 243گرم بود، يعني به اندازه وزن يك تلفن همراه به نمايش بگذارند.
رميسه رحمن 19 سپتامبر گذشته متولد شده است و به گفته پزشكان پيشرفت رشد بدني وي شگفت انگيز بوده است.
وزن اين نوزاد اكنون يكهزار و 190 گرم است.

سرقلم
ششمين كتاب هري پاتر
كي جي - رولينگ، نويسنده داستان هري پاتر گفت ششمين داستان از مجموعه داستان هاي هري پاتر آماده چاپ است و تاريخ به فروش رسيدن اين كتاب را به زودي به اطلاع عموم خواهد رساند. رولينگ مي  گويد: در دوران بارداري وقت زيادي را براي كلنجار رفتن با متن دست نويس داشتم و توانستم به نحو احسن آن را اصلاح كنم و از نتيجه حاصله كاملا راضي هستم. تاريخ پخش هري پاتر و شاهزاده نصف خون به زودي توسط انتشارات بلامبزبري در بريتانيا به اطلاع عموم خواهد رسيد. خانم رولينگ فاش ساخته كه يكي از شخصيت هاي اين داستان به قتل خواهد رسيد. اما هيچ اشاره اي به اينكه مقتول كدام شخصيت خواهد بود، نكرده است.
كتاب هاي داستاني هري پاتر تاكنون سود سرشاري را روانه فروشندگان آن كرده است. در۲۴ ساعت اول فروش آخرين كتاب هري پاتر كه در 23 ژوئن 2003 به چاپ رسيد، بيش از 5 ميليون نسخه از آن خريداري شد.
گفته مي شود كتاب ششم هري پاتر در 16جولاي به بازار خواهد آمد.

دادگاه بدبو
وكلاي مشهور روماني قصد دارند تا از مقامات اين كشور به علت بدبو بودن دادگاه هاي اين كشور، شكايت كنند. اين وكلا مي  گويند كه دادگاه هاي روماني، بوي بدي مي  دهد. آنها از دولت تقاضاي دريافت يك ميليون پوند كرده و علت آن را تحقير شدن وكلا در فضاي نامطلوب دادگاه ها ذكر كرده اند.

خبر عبرت انگيز
CNN-بزرگترين هتل سرپوشيده جهان محلي امن براي فرار از سرماي طاقت فرساي زمستان آلمان و لذت بردن از گرماي مديترانه اي است.
اين هتل سرپوشيده كه در جنوب برلين قرار دارد براي بازديدكنندگان آب و هواي گرم مديترانه اي را مهيا كرده است و بازديدكنندگان اين فرصت را مي يابند كه در زمستان سخت و سرد آلمان، گردش در فضايي گرم و شنا در استخر را تجربه كنند.
اين هتل را يك سرمايه گذار مالزيايي با صرف بيش از 19 ميليون دلار ايجاد كرده است و انتظار مي رود سالانه ميليون ها آلماني و گردشگر خارجي از آن ديدن كنند. قابل توجه ما.

دكه
۱۹ ۲۲، يا 24؟
026217.jpg
كودن ترين مجرمان آمريكا
روزنامه هاي انتخابي امروز همگي به مهمترين رويداد جنگ عراق پرداختند. روزنامه يو. اس. تودي واشنگتن پست تلفات آمريكاييان را در پي حمله شبه نظاميان 19 نفر اعلام كردند. در حالي كه لس آنجلس تايمز اين تعداد را 22 نفر اعلام كرد. اما آمار ضد و نقيض از كشته شدگان سربازان آمريكايي به همين جا ختم نمي شود و روزنامه عرب نيوز كه مقرش از همه به عراق نزديكتر است اين تعداد را 24 كشته اعلام كرد. شدت اين حملات به حدي بوده
كه پيش بيني مي شود آمار كشته ها از اين تعداد نيز فراتر رود.
026214.jpg
026211.jpg
026208.jpg
026205.jpg

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |