تداوم منطقي نگاه ايراني...
بهرام هوشيار يوسفي
پنج شنبه هاي آخر هر ماه روزهاي هيجان انگيز براي معماران و علاقه مندان زمينه هاي نظري حوزه معماري ايران است؛ بار ديگر جامعه مهندسين معمار ايران ميزبان هشتمين معمار از مجموعه معماران مدعو سلسله جلسات نقد معماري؛ بابك نادري آزاد بود. نادري آزاد، معمار 44 ساله، آمده بود تا اين بار با معرفي 3 اثر از مجموعه آثارش، سفارت جمهوري اسلامي ايران در تانزانيا، پروژه فروشگاه شهر كتاب واقع در شرق تهران، مجموعه مسكوني 1200 واحدي پرديس و ساختمان اداري شركت كرمان موتور، نه تنها آنها را در معرض نقد و بررسي قرار دهد، بلكه مواضعي جديد در نوع خاصي از نگاه به معماري ايران مطرح سازد كه در جايگاه منظري متعالي و بومي بسيار جاي تامل دارد.... مصداق عادت مالوف، بخش پرسش و پاسخ حال و هواي ديگري داشت....
بابك نادري آزاد، عضو كميسيون معماري و طراحي شهري شهرداري منطقه 22 تهران است و از سال 1371 در جايگاه استاد مدعو در دانشگاه آزاد اسلامي تدريس مي كند. رتبه اول در مسابقات مجموعه ورزشي آرارات اصفهان، طراحي شهري و معماري مركز شهر هشتگرد، ورودي شهر جديد صدرا، چهارمين مسابقه پارك فن آوري پرديس و لوح هاي تقدير از جشنواره هاي متعدد مهندسي در كنار تعداد قابل توجهي اثر معماري ماندگار، بخشي از سوابق معمار است. همسر وي، ويدا فرخ نژاد، از سالهاي دانشكده، همكار وي در طراحي معماري است.
به سوي باورهاي بومي...
با هر زايش و هر نحوه زيست، زندگي انساني رقم مي خورد كه هرگز در تشابه مطلق با انساني ديگر قرار نخواهد گرفت. با اين وجود جوامع بشري در طول حيات جداگانه و مجزاي خود در محيط جغرافيايي - كالبدي همسان و گذراندن وقايع تاريخي واحد و داشتن سطح مشابه رشد معنوي و مادي به تدريج داراي عادات، آداب، منطق و ذوق و سليقه، سبك كار و ... همانندي مي شوند. يك هويت مشترك مبتني بر باورهايي بومي و آشنا....
فقط انسان ها نيستند كه با دخل و تصرف در طبيعت و ايجاد فضاي كالبدي - زيستي خود محيط را شكل مي دهند، بلكه طي زمان اين سازمان فضايي محيط پيراموني است كه چون ظرفي، زندگي سيال ما را شكل داده، در چگونگي زندگي، ارتباطات و الگوهاي رفتاري ما موثر واقع مي شود.
هويت دهي به يك بناي شاخص
سينما نپتون، واقع در خيابان دماوند تهران، زماني كه هنوز شهر كتاب نشده بود، با يك معماري نوعا وارداتي با كيفيتي نازل، با در نظر گيري سينما به عنوان فضايي ماهيتا مدرن، بهانه اي است كه بار ديگر به نحوه گذار از زندگي سنتي به زندگي مدرن با توجه به تاثير متقابل كالبدي - محيطي، با لحاظ كردن اهميت انتخاب روش زندگي، بنگريم؛ نقصان، كمبود و عدم همپوشاني در هر دو عرصه كالبد و محيط، علاوه بر اينكه از كارايي مورد ديگر و مناسبت هاي پيش بايسته دوران گذار خواهد كاست، زيان هايي بعضا جبران ناپذير در مواجهه با اصل تداوم ارزش هاي ماندگار و بي زمان زندگي پيشينيان در روند رو به رشد و تعالي آرماني هويت معمارانه يك ملت بر جاي خواهد گذاشت.
اما شهر كتاب جديد بر پايه سينما نپتون، با احتساب موقعيت شهري پروژه و جايگاه آن به مثابه نشانه اي شهري و ملزومات بصري آن حكايتي ديگر است؛ اثري آشنا و چشم گير، داراي حسي از اينجايي بودن كه معمار با مهارت و با استفاده از فضاهايي باز و بسته با رويكردي نه نمايشي، بلكه كاملا عملكردي، در پي ارتقاي كيفي فضا هاي اصلي و تلطيف بدنه شهري خيابان دماوند به ويژه در شب مورد توجه قرار داده است؛ نتيجه محيطي گرم و صميمي است و ارتباطي آشنا با زباني آشنا تر....
دارالسلام، به ياد همدلي هاي گذشته
تانزانيا يكي از كشورهايي آفريقايي است كه بسيار از ايران تاثير گرفته است؛ هنوز محلاتي به ياد حضور بازرگانان ايراني در گذشته هاي دور و نزديك با نام هاي آشناي پارسي خوانده مي شوند و هنوز رنگ و بوي حضور يك فرهنگ غني غير مهاجم ولي تاثير گذار در جاي جاي شهر هاي بزرگ آن استشمام مي شود.
نادري آزاد در مورد طراحي سفارت جمهوري اسلامي ايران در تانزانيا مي گويد: تداوم منطقي معماري ارزشمند گذشته ما و تاثير آن در شكل گيري طرح سفارت ايران علاوه بر اينكه مي تواند معرف شايسته اي از ريشه ها، باور ها و اعتقادات فرهنگي اجتماعي كشورمان را امكان پذير سازد، شايد بتواند الگوي راه سوم مناسبي با پس زدن الگوهاي به ظاهر محتوم و متداول معماري دارالسلام تكرار غير منطقي معماري قديم يا پذيرش بي چون و چراي معماري وارداتي در اختيار معماران و دست اندركاران شكل گيري عرصه هاي كالبديش قرار دهد .....
ارزش هاي اين نوع از معماري نه در تكرار ظواهر بر اساس عوامل تاثير گذار در روزگار سپري شده، بلكه در تداوم نحوه نگرش ديرين خودمان است. يك نگرش كاملا ايراني و به تبع آن كاملا همخوان با آنچه ما را ايراني ساخته است....
متعالي و البته دست يافتني...
تامين مسكن ارزان براي جوانان با حداقل هزينه تمام شده، سياستي است كه در مجموعه هاي مسكوني شهر جديد پرديس تعقيب مي شود؛ اين البته نمي تواند مانع از شكل گيري يك معماري با مختصات آسايش ذهني و حس تعلق خاطر نزد انسان هايي كه حضور در فضاي خلق شده را تجربه مي كنند، باشد.
در مجموعه مسكوني 1200 واحدي شهر جديد پرديس، اهداف عملياتي طرح در شكل گيري طرح، حفظ هويت و استقلال نسبي محلات و سلسله مراتب حاكم، ضمن حفظ انسجام و يكپارچگي طرح كلي بوده است.
رعايت سطوح بهينه در فضا هاي عمومي و خصوصي، تامين فضاهاي بازو وسيع در عرصه هاي عمومي، هماهنگي و انتخاب روش هاي مناسب تنظيم شرايط محيطي، رعايت حريم و ... دلمشغولي طراح در روند طراحي بوده است.
آنچه معماري را از ديگر هنر ها متمايز مي سازد، ويژگي اجتماعي آن در محملي تعاملي است. برخورد انتزاعي افراطي با معماري براي يك اثر، به خصوص در بستري حايز غناي فرهنگي، در بسياري موارد براي اثر مي تواند مرگبار باشد! در اين بين مفاهيم اعتقادي - فرهنگي چون گزينش آگاهانه مفاهيم ارزشمند و ماندگار معنوي، توانمندي هنرمندانه در خلق كردهاي كالبدي اين مفاهيم و نهايتا كنترل و ارتقاي دايمي كيفيت تاثير گذاري و تاثير پذيري متقابل آنها است كه راه را براي دستيابي به يك تعالي سيال مي گشايد.
تحليل و بررسي نمونه هايي از معماري سنتي مان كه دست نخورده تر باقي مانده اند، مي تواند آغازي بر اين راه باشد تا شايد از اين راه بتوانيم با الگو برداري و نه تكرار و سپس تعميم اين الگوها، به طراحي فضا هايي بپردازيم كه در عين سودمندي و جوابگويي به نياز هاي ساكنان، ارزشمند و ماندگار بوده، بتواند بار فرهنگي گذشته را به نسل آينده انتقال دهد. بديهي است منظور از اين ارزش ها، ارزش هاي صرفا شكلي فرمال و يا ساختاري نبوده و بيشتر در پي روند شكل گيري عرصه هاي زيستي است. بخشي كه هرگز با گذشت زمان از ارزش آن كاسته نشده، بلكه در روندي طبيعي پيوسته بر غناي آن افزوده مي شود.... گونه اي زيبا و منطقي از مفاهيم معنوي در تجسمي پويا براي تحكيم مفاهيم اعتقادي يك ايراني در مفهوم واقعي كلمه.
والسلام