راهكار پيشنهادي شركت هاي ايراني به طرف خارجي
تاريخ مصرف گذشته ها را بفرستيد ايران!
|
|
دكتراديب وحداني
شركت هاي ايراني راهي را باز كرده اند كه هيچكس به جز مردم متضرر نشوند: به شركت هاي صاحبنام خارجي پيشنهاد مي دهند برچسب هاي تاريخ مصرف اجناس را عوض كنند.
طعم كه تقريبا همان طعم است و صداي خرد شدن دانه هاي همشكل چيپس زير دندان ها هم به وقت جويدن فرق چنداني ندارد. بوي مخصوص ادويه هاي متنوع هنوز از بين نرفته است و رنگ چيپس مورد نظر هم تغييري پيدا نكرده .شما مي توانيد كماكان گرانترين چيپس موجود در بازار ايران را بخوريد و لذت ببريد و پز بدهيد كه جنس خارجي مصرف مي كنيد. فقط يادتان باشد كه آنچه در دهانتان است تاريخ مصرف گذشته است.
حالتان بد نشود، شما نمي ميريد حتي مريض هم نمي شويد و كسي هم نمي فهمد جنس ارزانتري را به جاي نمونه هاي غيرشركتي مصرف مي كنيد. محصول شركتي در همه جاي دنيا ويژگي هاي مهمي دارد كه در ايران برعكس شده است. در بيشتر نقاط جهان شركت ها ساعت ها، روزها، ماه ها ، سالها، دهه ها و حتي قرن ها مي كوشند تا اعتماد مردم را به دست بياورند و از اين سرمايه بي مانند بهره ها ببرند. مردم هم ساز وكارهايي را ايجاد مي كنند تا اين سرمايه بيهوده استفاده نشود و اعتماد آنها به شركت ها به محملي براي استفاده هاي غيراخلاقي شركت ها تبديل نشود. سازمان هاي خصوصي حمايت از حقوق مصرف كننده و كتاب هاي زرد يكي از اين راه هاي به راه صواب سوق دادن شركت هاي بزرگ است. مردم مرتب پول مي دهند تا كتاب هاي زرد بتوانند آگهي بگيرند و به سازمان ها و شركت هاي اقتصادي از يك تا پنج ستاره بدهند تا دقيقا معلوم شود چه كسي و چه مجموعه اي قابل اعتماد است. مردم نهادهايي را راه مي اندازند كه نظارتي جدا از نهادهاي دولتي بر كاركرد شركت ها داشته باشند و آنها را وادار كنند به اميد دريافت امتيازها يا نشانه هايي كه از سوي اين سازمان هاي خصوصي حمايت از حقوق مصرف كننده دريافت مي كنند به سوي كيفيت بهتر گام بردارند و همه در اين ميان برنده شوند. هم مردم به خاطر دريافت بهترين كيفيت ها و خدمات و هم شركت ها به واسطه بهترين شناخته شدن از سوي مصرف كننده ها و هم كارگزاران چنين ساز و كارهاي نظارتي به دليل درست كار كردن در ايران آنقدر نهادهاي غيردولتي در اين زمينه خاص غيرفعالند كه شما احتمالا هنوز در حال خواندن هستيد تا بتوانيد بفهميد چرا اين اجناس شما را نمي كشد. روي مواد دارويي و غذايي يكي از دو عبارت انگليسي زير نوشته شده است. اول Expiration Date است كه معناي تاريخ انقضا را دارد و معمولا در مواردي به كار برده مي شود كه افزودني هايي براي فاسد نشدن ماده غذايي يا دارويي مورد نظر به آن افزوده شده و بعد از گذشت زمان ذكر شده در جلوي اين عبارت خطر مسموم شدن مصرف كننده آن به وجود مي آيد. دومين عبارت Best Use است كه گاهي روي محصولات ايراني با ترجمه بهترين تاريخ مصرف ذكر شده است و به اين معني است كه آن ماده غذايي يا دارويي پس از گذشت زمان مذكور ديگر به اندازه اي كه در زمان ذكر شده ارزش غذايي - دارويي داشته است ارزشمند نيست و خوردن آن به اندازه ذكر شده روي برچسب آن ماده غذايي - دارويي مفيد واقع نمي شود. خيالتان از بيمار نشدن كه راحت شد ياد بدتر از اين موضوع ها بيفتيد و نگاهي جمع و جور به اطراف بيندازيد تا ببينيد كه در محل درج تاريخ مصرف روي بسته هاي انواع جنس ها نوشته شده است: تاريخ مصرف تا... به سفارش شركت.... و با كندن برچسب هاي فارسي يا نگاه كردن به ته قوطي فلزي مي توانيد مطمئن شويد تاريخ Best Use دارد، اما مثال ها به همين يكي دو تا كه محدود نمي شود.
در بازارهاي تهران الان شلوارهاي زيادي با مارك هاي پاره شده موجود است و پيراهن هاي متعددي كه يك تيغ فقط در قسمت مارك آنها وارد شده و تكه اي از نام جنس مورد نظر را كنده است. با دقت كه به اين لباس ها زل بزنيد حتما يك اشكال كوچك را مي توانيد ببينيد، يا از فروشنده ها بپرسيد. جواب اين است: آقا يا خانم محترم اگر مي بينيد كه لباس با مارك فلان يا بهمان با اين قيمت به شما فروخته مي شود و در اروپا چند برابر اين قيمت خورده است و حتي در حراج هم از اين گرانتر است، نبايد خيلي ذوق زده شويد. البته حق داريد ذوق كنيد كه جنسي را با كيفيت تضمين شده مواد اوليه و طراحي و دوخت شركت ... مي خريد، اما اين جنس در مرحله كنترل كيفيت مردود شده است. مثلا يك نخ از شلوار پاره شده است يا به جاي يك محل سوراخ دگمه به اشتباه دو جا را سوراخ كرده اند. چون شركت هاي مشهور حاضر نيستند حيثيت خود را با عرضه جنس متوسط معاوضه كنند، مارك آن لباس را كه فقط يك مشكل كوچك دارد مي كنند و آن را به قيمتي بسيار بسيار نازل به واسطه هايي كه در جست وجوي اين جور اجناس هستند مي فروشند و آنها هم اين جنس ها را مي خرند. حالا شلوار مي خواهيد يا پيراهن؟ و البته غرور ما بيشتر از اين حرف هاست كه اجناسي را بخريم كه براي خريدار اروپايي غيرقابل مصرف تشخيص داده شده است، مي رويم سراغ همان لباسفروشي هاي سنتي مان و مي پرسيم: چه بر سر غرور ملي ما آمده است؟
الان بازار خوراكي هاي تهران داراي اجناسي است كه با موادي توليد شده اند كه استفاده آنها در داخل كشور جرم تلقي مي شود
جست وجوي جواب اين پرسش در بازار كار خيلي درستي نيست، اما واقعيت هاي متعدد ديگري را مي توان باز از بازار و واسطه ها مثال زد. در موضوعاتي كه مخاطب خاص با تعدد گزينه هاي بيشتري مواجه نيست حاد بودن سوءاستفاده واسطه هاي سفارش دهنده ملموس تر است. مي روند سفارش مي دهند كه مثلا به اندازه 250 هزار دلار از مدل هاي مختلف يك كارخانه وسايل موسيقي بخرند و نوع و تعداد سازها را هم سفارش مي دهند و قطعي شدن قرارداد را به نظر مساعد مسوول امور مالي يا مدير شركت محول مي كنند، تخفيف ها را هم كاملا مي گيرند و بعد كه شركت فروشنده كاملا از فروش غيرمترقبه و بسيار مطلوب خود ذوق زده شد و به انتظار نشست تا پول ها واريز شود و حتي قدري از مراحل ساخت سفارش ها را انجام داد، ناگهان شركت ايراني از عدم موافقت مسوول امور مالي يا مدير شركت خبر مي دهد. شركت سفارش گيرنده كه مي بيند در اين ميان در حال از دست دادن پول زيادي است وقتي با پيشنهاد وارد كننده ايراني روبه رو مي شود كه درخواست يك تخفيف خيلي كلي دارد، اول به خاطر حسن شهرت خودش به اين پيشنهاد خيلي جدي فكر نمي كند، دليل هم دارد فروش هيچ كارخانه اي به اندازه خوشنامي آنجا مهم نيست و فقط وقتي كه بازار يك كشور بين المللي نباشد و خريداران نتوانند كيفيت اجناس متنوع را با هم مقايسه كنند مي توان به خريداران آن كشور جنس يا اجناس با كيفيت نامطلوب و قيمت مطلوب را فروخت و با خيال تخت پول ها را شمرد. برخي از شركت هاي خارجي اين واقعيت را نمي دانند و وارد كننده ايراني اين نكته را به آنها يادآوري مي كند. بعضي از آدم هاي ديگر كه از اين موضوع باخبرند هم كه هيچ احتياجي به تذكر شنيدن ندارند و نتيجه اين است كه در كيفيت و دقت كم مي گذارند و اجناس را با كيفيت نامطلوب و اسم و مارك بسيار مطلوب به ايران مي فرستد. كسي هم پيگير حقوق مصرف كننده ها نيست. البته در اوايل همين گزارش از عدم رعايت حقوق مصرف كننده ها خوانديد و وقتي باخبر شويد كه مصرف كننده ها و توليدكننده ها از راه هاي حفظ و بهبود كيفيت و كميت حقوق مادي و معنوي شان خبر ندارند باز هم احتمالا متعجب تر خواهيد شد كه چه طور تهيه كننده ها با عرضه اجناسي كه كيفيت پاييني دارند چطور خود و خريدارها را متضرر مي كنند. در لاله زار و شركت هايي كه به لاله زاري معروفند رسم است بعد از اخذ مجوز پخش يك نوار در بازار، تهيه كننده چند هزار نسخه از بروشور نوارها را كه به اسم كارت در بازار شناخته شده است چاپ مي كند. بعد مسوول شركت به تكثيركنندگاني كه در لاله زارند يا ارتباطات لاله زاري دارند، اما دفترشان در محلي ديگر واقع شده است اين كارت ها را مي فروشد. تكثيركنندگان هم تعدادي نوار با بدترين كيفيت مي خرند كه اگر در آفتاب بماند وا مي دارد و كش مي آيد و اگر در معرض گرماي ضبط داخل اتومبيل قرار بگيرد شل و سفت مي شود و بم تر صدا مي دهد و اگر در بهترين استريوهاي خانگي مكرر شنيده شود، تكه هايي از آن پاك مي شود يا اصلا به كل، نوار در داخل پخش صوت پاره مي شود و كلي هم هزينه روي دست خريدارها مي گذارد.
ضعف هاي ناشي از اين كيفيت بد، هم به توليد كننده آسيب مي رساند و هم به خريدار. مصرف كننده چون در حال پول دادن است و حق دارد كه بودجه فرهنگي اش را در راهي خرج كند كه خودش دلش مي خواهد، روش هاي جبران كننده را براي برطرف كردن اين هزينه ها انتخاب مي كند. او كه اصولا با مقوله رعايت حق مولف يا همان كپي رايت خارجي ها ميانه چنداني ندارد و در طول سالهاي طولاني رواج چرخه جنس بد، كيفيت بد، قيمت بالاو خريد كم به مقاومت منفي روي آورده، شايد اول برود يك نوار ديگر بخرد كه باعث مي شود جناب شركت توليد كننده از اين اتفاق بسيار منتفع شود، اما اتفاق طبيعي و عاقلانه اي كه يكي دو بار بعد از خراب شدن نوارها مي افتد، اين است كه اگر فردي خيلي هم كشته مرده يك نوار موجود در بازار باشد، مي رود يك نسخه از آن را تهيه مي كند، بعد به راحتي يك نوار خام مي خرد و با يك ضبط دو كاسته خيلي معمولي يك نسخه از نوار را در منزل تكثير مي كند و خيالش تخت مي شود كه نه قرار است كيفيت صدا تغيير خيلي زيادي پيدا كند، نه نوار پاره مي شود و نه سرما و گرما به مثابه مو يز وغوره در مورد نوار مغناطيسي موجود در كاست وا مي رود يا كش مي آيد. روش ديگر برخورد كه از سوي بسياري از خريداران اخيرا رواج يافته است، اصلا هزينه زيادي ندارد. مصرف كنندگان كالاي فرهنگي در اين روش جديد يك سي دي از اثر جديدا به بازار آمده را تهيه مي كنند و بعد با يك ضبط يك كاسته سي دي دار از روي آن يك نسخه تكثير مي كنند كه اتفاقا معمولا از نسخه هاي تكثير شده توسط شركت ها هم كيفيت بيشتري دارد و هم دوام آن تضمين شده است و در عين حال، مثل بسياري از آثار موجود در بازار براي چندمين بار روي يك نوار كاست ضبط نشده است.
چون بسياري از همين تكثير كننده ها وقتي مي بينند يك آلبوم موسيقي كم فروش است، روي نسخه هاي باقي مانده در ته انبار دوباره يك اثر ديگر را ضبط مي كنند و اين كار كه موجب كاهش كيفيت بيشتر نوار مي شود، گاه تا
4 - 3 بار ادامه پيدا مي كند. سند اين ادعا در تمامي نوار فروشي ها موجود است.
اين آسيبي كه به مردم وارد مي آيد به اين ترتيب به نتيجه وخيم مي رسد كه گردش مالي بازار فرهنگ در ايران مرتب آسيب مي بيند و سود فعاليت فرهنگي كم مي شود. با كم شدن توجيه اقتصادي فعاليت فرهنگي - هنري، فراغت مادي لازم براي خلق اثر ارزشمند حاصل نمي شود و استادها به جاي توليد، تدريس مي كنند تا شاگرداني تربيت شوند كه اگر كار حرفه اي فرهنگي بخواهند بكنند، به علت كمبود فراغت اقتصادي باز نتوانند دل به كارهاشان بسپرند و مجبور شوند براي گذران زندگي به تدريس روي بياورند و ... اين چرخه ادامه پيدا كند.
اما حكايت كيفيت بد، باز هم به همين جا ختم نمي شود و در برخي از موارد افراد آسيب هايي را مي بينند كه بسيار عيبي تر است و درست كه به اندازه فرهنگ اهميت داردولي بدن انسان ها جاي شوخي نيست و آدم ها را نمي توان از بدن هايشان جدا كرد.
الان بازار خوراكي هاي تهران داراي اجناسي است كه با موادي توليد شده اند كه استفاده آنها در داخل كشور جرم تلقي مي شود.
بسياري از مواد خوراكي كه از تركيه به ايران وارد مي شوند داراي انواعي از مواد مشكوك به سرطانزايي هستند كه مصرف آنها در ايران با مشكلات قانوني رو به رو است، اما در كشور تركيه به وفور مورد استفاده قرار مي گيرند و طعم و بوي مخصوص به توليدات غذايي مي بخشند و ارزانتر هم هستند.
استفاده از بسياري از اين مواد در ايران ممنوع است. دقت مجامع دانشگاهي به اسم وزارت بهداشت تمام مي شود، اما محصول وجدان حرفه اي پزشكان و متخصصان دانشگاه هاي علوم پزشكي به خصوص دانشگاه شهيد بهشتي است كه باعث مي شود از بسياري از مواردي كه مشكوك به تاثير گذاري در ايجاد بيماري هستند در توليدات غذايي - دارويي استفاده نشود، اما اجناس و مواد خوش زرق و برق تركيه اي مملو از اين مواد مشكوك به سرطانزايي اند و آزادانه به كشور وارد مي شوند و مورد استفاده قرار مي گيرند. در اين ميان البته بايد اجناس را كه براي بازارهاي بين المللي توليد مي شوند مستثني دانست و البته همين جا هم به اين نكته اشاره كرد كه اين اجناس در بازارهاي ايران كمياب ترند و عمده بازار را توليدات غير استاندارد متعارف براي صادرات به كشورهايي مثل ايران آكنده كرده است. اين مواد كه داراي احتمال سرطانزايي اند در دراز مدت ممكن است كه مشكلات جدي براي مصرف كننده ايراني ايجاد كنند و در سالهاي آتي به احتمال زياد - و متاسفانه- شاهد نتايج مصرف چنين موادي خواهيم بود.
البته باز هم قابل ذكر است ، دليلي وجود ندارد كه اين مواد حتما سرطانزا هستند، بلكه با توجه به استانداردهاي هر كشور، استفاده از افزودني خوراكي براي بهبود طعم و بو و دوام مواد غذايي مجاز اعلام مي شود، اما اين استاندارد ها متنوع است و يكي از بدترين استانداردها، متعلق به كشور تركيه است كه استفاده از بسياري از موادي را كه مشكوكند مجاز اعلام مي كند و فقط براي اجناسي كه براي صادرات به كشورهاي داراي استانداردهاي بالاي مواد غذايي توليد مي شوند، كارخانه ها استانداردهايي را به اجبار مي پذيرند. طرفه ترين نكته اين رفتار دوگانه در خود كشورهاي اروپايي هم قابل ملاحظه است. به اين ترتيب كه در برخي از اين كشورها كارخانه ها اجناس خود را با كيفيت هاي گوناگون توليد مي كنند، به طوري كه جنسي كه كيفيت بدتري دارد با برچسب هاي عربي و روسي و گاه فارسي توليد مي شود و اجناسي كه براي مصرف داخلي توليد مي شوند، كيفيت كاملا متفاوتي دارند كه بدون ابزارهاي دقيق هم قابل ملاحظه است، براي مثال كافي است دو نوع قهوه فوري از يك مارك را كه يكي براي كشورهاي حوزه خليج فارس توليد شده است و ديگري براي مصرف داخلي كشور توليد كننده يا مصرف همسايه هاي همجوار اروپايي آنها آماده شده است، امتحان كنيد. آنها را در آب جوش بريزيد يا يك قوطي آنها را بگشاييد تا ببينيد چقدر بوي اين قهوه ها با هم فرق دارد و همچنين طعم آنها؛ اولي بي دليل تلخي آزا دهنده اي دارد و دومي تلخي حساب شده مطبوعي. در مورد شكلا ت ها و انواع مواد خوراكي ديگر كه قوت روزمره مردم را تشكيل نمي دهند نيز بررسي كيفيت با توجه به حس بويايي افراد و حس چشايي آنها ممكن است و نياز چنداني به آزمايشگاه هاي بزرگ نيست، اما چه كسي معتقد است كه خوراكي هايي از اين قبيل در كيفيت زندگي آدم ها تاثير مي كنند؟ قبل از اينكه سراغ چيزها ي جدي تر برويم كه جدا تهديدي براي سلامت مردم محسوب مي شوند سراغ يك تهديد برويم و البته با آرزوي اينكه علاقه مندان به دخانيات از اين عادت نكوهيده، ناپسندو زشت خود دست بردارند و به ديگران هم بگويند كه معمولا وقتي يك مارك سيگار توسط يك شركت وارد بازار مي شود، در ابتدا، هم قيمت خوبي دارد و هم كيفيتي كه مطلوب سيگاري ها است البته با اين آرزو كه ديگر كسي سيگار نكشد. در مراحل بعدي از كيفيت سيگار كم مي شود، اما قيمت آن ثابت مي ماند و مرحله سوم - كه از همه دردناك تر است - آنجاست كه شركتي كه تا چند وقت قبل با هديه دادن تي شرت و فندك از همه خواهش مي كرد سيگار بكشند، همان جنس بي كيفيت خود را كه انگار با جارو از ته زمين كارخانه جمع آوري شده است، با قيمتي بسيار بالا به مردم مي فروشد. اين شركت ها معمولا يادشان مي رود سيگاري هايي كه از مدل هاي آبي و نقره اي و طلايي شركت كه با شماره هاي 1 - 4 - 8 مشخص شده است خوششان آمده، هم پول دارند و هم اختيار كه ديگر اين سيگارهاي بد بو و خلط آور و عذاب دهنده را نكشند، باز هم مي بينيد كه هم شركت و هم مردم متضرر شدند و متاسفانه به اين دليل كه سيگاري ها كه اميدواريم هر چه زودتر از اين عمل خود دست بردارند سراغ مارك هاي ديگر سيگار مي روند، نمي توان كاهش كيفيت سيگار هاي اين شركت ها را به حساب انساندوستي آنها گذاشت و نتيجه گيري كرد كه با اين كاهش كيفيت، سلامتي مردم بهبود مي يابد.
به بحث سلامتي كه رسيديم فقط براي حسن ختام مطلب به سراغ يكي از نمونه هاي موجود در رابطه با همكاري شركت هاي خارجي و داخلي براي ضربه زدن به مردم و خود شركت ها برويم كه به تجربه شخصي نگارنده اين سطور مربوط مي شود و در ابتدا اشاره اي به بحث علمي استفاده از گلس آنيومرها چندان بي مورد نيست. اصطلاح عايق كاري و كف بندي عموما افراد را به ياد بحث هاي حرارت و صدا مي اندازد، اما در دندانپزشكي فقط موضوع حرارت به تنهايي مطرح نيست. عمده افراد در بسياري از موارد با اين مشكل مواجه شده اند كه دندان هاي آنها بعد از پر كردن به درد مي افتد. قسمتي از اين دردها طبيعي است، اما قسمتي ديگر يا به روش كار غلط دندانپزشك برمي گردد كه براي بهتر ديدن دندان به وقت تراش دادن آن، ميزان آب مصرف را كم كرده است و اين صرفه جويي! موجب شده است كه اعصاب و عروق موجود در دندان ها حساس شوند يا به موقع عايق بندي وقتي كه تراش آنقدر زياد شده است كه ماده ترميمي فاصله بسيار كمي با عروق و اعصاب دندان پيدا كرده، دندانپزشك دقت كافي را نداشته يا از مواد مشكل دار استفاده كرده است. نمونه مورد نظر دقيقا مربوط به همين امكان دوم است كه احتمالا تعداد زيادي از دندانپزشكان كشور با توجه به نام مطمئن و مشهور و شهرت خوب يك كارخانه، حاضر شدند از فروشنده ها ماده عايق بندي را خريداري كنند كه تاريخ مصرف آن گذشته بود و در صورتي كه به موقع مصرف سالم بودن آن امتحان نمي شد - و اين امتحان كردن كار رايجي نيست - كسي نمي توانست بفهمد كه به جاي عايق بندي، محلي براي ريشه ميكرواورگانيسم ها گشوده است.
تاريخ مصرف گذشته بودن مواد دندانپزشكي اتفاق رايجي نيست و اگر كسي متوجه آن شود، عمدتا مي توان اين مهم را به خوش شانس بيمار ربط داد چرا كه نتيجه استفاده از چنين موادي يك يا دو سال
بعد از استفاده از آنها معلوم مي شود و فاسد بودن يك ماده كه داراي تاريخ مصرف است آنقدر مهم نيست كه در روزنامه ها نوشته شود، مگر وقتي كه فروشنده چنين ماده خطرناكي در پاسخ به اعتراض خريدار دندانپزشك بگويد: شركت پذيرفته است كه اگر كسي اين ماده را پس بياورد آن را از ما بخرد علم شركت مورد نظر به خطرناك بودن جنسي كه پخش مي كند و ادامه دادن به كار آنها نشانه از چيزي بيش از نبود غرور ملي است. خودتان اسم آن را انتخاب كنيد.
|