شنبه ۱۹ دي ۱۳۸۳
سياست
Front Page

واكاوي زندگي مردي كه بوش را آموزش سياسي مي دهد
سايه بوش
هيچ كس به اندازه «كارل روو» نمي داند چطور مي توان يك موضوع پيچيده را براي جورج بوش به صورت ساده توضيح داد
«روو» بيشتر از هر مشاور رييس جمهوري در تاريخ آمريكا قدرت و نفوذ دارد.در واشنگتن اين باور وجود دارد كه او حتي محاسبات سياسي اش را در امور جهاني هم اعمال مي كند
008745.jpg
ترجمه : نيلوفر قديري
براي بعضي آمريكايي ها، اينكه يك نابغه شيطاني پشت سر رييس جمهوري قرار دارد كه او را دوست ندارند، باعث تسلي خاطر و آرامش رواني است. اگر تصوير يك تعيين كننده تاكتيك و استراتژي كه از پشت صحنه همه چيز را هدايت مي كند، وجود نداشته باشد چطور مي توان باور كرد كه اين كشور دوباره بوش را انتخاب كرده است؟ حتي براي آن دسته از آمريكايي هاي محافظه كاري كه بوش را دوست دارند، پذيرفتن تاكتيك هايي چون تعرفه فولاد يا تاييد پيوندهاي مدني بين همجنس گرايان (شكل تعديل شده ازدواج همجنس گرايان كه مورد تاييد دمكرات هاست) آن هم شب قبل از انتخابات، وقتي راحت تر است كه بتوانند خودشان را متقاعد كنند كه اين رييس جمهور نيست كه اعلام نظر مي كند، بلكه همان مرد پشت صحنه اي است كه در گوشش زمزمه مي كند. هيچ كس به اندازه «كارل روو» نمي داند چطور مي توان يك موضوع پيچيده را براي جورج بوش به صورت ساده توضيح داد.
او خود اين را يك ابتكار مي داند: ابتكار توضيح مسايل پيچيده.
چنين رابطه اي بين رييس جمهور و اين دوست كه ۳۱ سال از دوستي آنها مي گذرد و بوش در نطق پيروزي اش بعد از انتخابات او را «معمار» اين پيروزي خواند، پيش از اين در واشنگتن سابقه نداشته است. به همين دليل هم حرف هاي بسياري درباره اين رابطه و شخص «روو» زده مي شود. تبليغات و مبارزات انتخاباتي مدرن در آمريكا، پيام سازاني چون جيمز كارويل و لي آتواتر، افكارسنج هايي همچون ديك موريس و تصويرسازاني همچون مايكل ديور را به خود ديده است. مبارزات انتخاباتي گذشته بدون حضور دلالان قدرتي همچون مارك هانا كه برنامه تبليغاتي سال ۱۸۹۶ براي ويليام مك كنيلي الگويي براي روو در استراتژي اتتخابات سال ۲۰۰۰ بوش شد، به پيروزي نمي رسيد.
اما با وجود همه اعتباري كه اين افراد موثر در تبليغات انتخاباتي در گذشته داشته اند، هيچ كدام ازنظر نبوغ و توانايي و همچنين نفوذ در رييس جمهور و شيوه حكومت او به پاي روو نمي رسند. حتي «بابي كندي» هم از وزارت دادگستري آمريكا كار مي كرد و اعمال نفوذ مي نمود نه از درون كاخ سفيد. بوش پدر او را يك جانور سياسي مي خواند.
مارك مك كينان مشاور امور رسانه اي ستاد تبليغاتي بوش مي گويد: «روو بيشتر از همه مشاوران رييس جمهور نفوذ و قدرت دارد، بيشتر از همه مشاوران رييس جمهور در طول تاريخ آمريكا». لقب و عنوان «مشاور ارشد» كه از روي عمد و با هدف به «روو» داده شده همه چيز را درباره آنچه روو از دفتر قديمي هيلاري كلينتون در كاخ سفيد انجام مي دهد روشن مي كند و درعين حال هيچ چيز را هم روشن نمي كند.
دفتر او به عنوان دفتر ابتكارات استراتژيك مسئول انسجام بخشيدن به برنامه داخلي بوش و عملي كردن آن است. زماني از «روو» پرسيده شد يك موضوع داخلي را نام ببرد كه در آن دستي ندارد. پاسخ او اين بود: «هر چيزي كه به بيس بال مربوط مي شود.»
هيچ ارتباط خاص و مهم سياسي ميان كنگره، حزب جمهوريخواه، فرمانداران، شهرداران و گروه هاي ذي نفوذ نيست كه از چشم «روو» پنهان بماند.
او با سفر در سراسر كشور، كانديداهاي جمهوريخواه براي پست هاي فرمانداري و نمايندگي كنگره را دست چين مي كند و بعد به زمينه سازي و همواركردن راه به قدرت رسيدن آنها مي پردازد. بازي شطرنج او گاهي از خطوط جناحي عبور مي كند. اوماه گذشته در يك مانور خلاقانه اما ناموفق با بن نلسون سناتور دمكرات از نبراسكا درباره احتمال انتصاب در وزارت كشاورزي صحبت كرد. دمكرات ها هنوز نگران نفوذ روو در نلسون و ايجاد شكاف در ميان حزب هستند.
در واشنگتن اين باور وجود دارد كه روو حتي محاسبات سياسي اش را در امور جهاني هم اعمال و تزريق مي كند. بعد از آنكه به كانديداهاي جمهوريخواه در انتخابات ميان دوره اي سال ۲۰۰۲ توصيه كرد جنگ با تروريسم را در تبليغات خود مورد تاكيد قرار دهند، نيويورك تايمز نوشت، يكي از دوستان كالين پاول وزير خارجه به او گفته است: «چه كسي سياست خارجي را اداره مي كند، شما يا روو» ؟
اين كه او نقش هاي زيادي در صحنه سياست آمريكا دارد با شخصيتش سازگار است.
روو دو كامپيوتر در اتاق كارش دارد: يك كامپيوتر شخصي براي كارهاي دولت و يك ابركامپيوتر براي كارهاي سياسي و جست وجو در سايت آمازون براي سفارش كتاب هاي جديد.
او ۷ صبح هر روز دوشنبه با فهرستي از كارهايي كه بايد انجام شود، صبحانه را با بوش صرف مي كند. بعد از بازگشت از هر سفر داخلي نوشته ها و يادداشت هايي درباره وضعيت جمهوريخواهان در هر ايالت و شهر را با خود به واشنگتن مي برد. روو هميشه فهرست دعوت شدگان به مهماني كريسمس كاخ سفيد را چندبار مطالعه مي كند تا هيچ شخصيت حزبي قابل اعتنا و به  دردبخوري از قلم نيافتد. روو دوبار در هفته در سالن بدن سازي دفتر اجرايي آيزنهاور، با مربي ورزشي مشترك خود و جاش بلتون مدير دفتر بودجه، تمرين ورزشي مي كند.
ساكنان كاخ سفيد و ازجمله رييس جمهور نسبت به لقبي كه اغلب به روو داده مي شود يعني «مغز بوش» حساس هستند، اما واكنش چنداني نشان نمي دهند. دو سال پيش وقتي نشريه «نشنال ژورنال» عكس روو را بر روي جلد خود چاپ كرد، ديك چني معاون رييس جمهور به يكي از نويسندگان اين نشريه گفت، چنين رفتاري مانند ستاره ها با روو از طرف يك هفته نامه جدي بعيد و كاري افراطي است.
يكي از نزديكان بوش و روو درباره رابطه بين اين دو مي گويد: «كارل همواره حرمت اين رابطه را نگه مي دارد. اين يك رابطه دوستانه است اما حساب رييس و مرئوسي هم در آن رعايت مي شود.»
يكي ديگر از نكاتي كه اطرافيان بوش به آن اشاره مي كنند اين است كه روو حافظه جمعي منسجم و منظم عجيبي دارد. يكي از مشاوران بوش مي گويد، روو ذهني همچون دايره المعارف دارد و چند گام جلوتر از ديگران فكر مي كند. او در تيم بوش فقط يك استراتژيست نيست بلكه كارهاي ديگري هم انجام مي دهد.
روو يك دانشجوي رتبه C در دانشگاه هاي ييل و هاروارد بوده كه علاوه بر اين در پنج دانشگاه ديگر هم درس خوانده اما تحصيلاتش را در هيچ يك از اين ها به پايان نبرده است.
او دومين فرزند يك خانواده فرو پاشيده است كه تا زمان مرگ پدر، نمي دانست او ناپدري اش است.
اولين ديدار روو با بوش به سال ۱۹۷۳ بازمي گردد. روو در آن زمان براي بوش پدر در كميته ملي جمهوريخواهان كار مي كرد. اولين ديدار وقتي بود كه روو كليد ماشين پدر را براي پسر برد. روو در سال ۱۹۷۷ به عنوان يك افكارسنج اي ميلي از ويرجينيا به تگزاس رفت. در آن زمان جمهوريخواهان در تگزاس قدرت زيادي نداشتند.
درباره شگردهاي كثيف «روو» در سراسر دوران كاري اش گزارش هاي بسياري وجود دارد
اما در سال ۲۰۰۱ وقتي روو از تگزاس به واشنگتن نقل مكان كرد، جمهوريخواهان همه مناصب  مهم تگزاس را تصاحب كرده بودند. نكته مهم اين بود كه همه آنها از فرماندار و معاون او گرفته تا سناتورهاي تگزاس، همگي روو را به عنوان مدير امور تبليغات و انتخابات خود منصوب كرده بودند. روو در تگزاس تجربه هاي انتخاباتي زيادي آموخت و به اجرا گذاشت، مثلا اينكه به نامزدهاي جمهوريخواه توصيه مي كرد با كلامي معتدل و ميانه رو سخن بگويند و بر موضوعاتي چون آموزش تاكيد كنند. روو پولداراني را هم مي شناخت كه مي توانستند منابع لازم و مورد نياز كانديداها براي از ميدان به دركردن رقيب را در اختيارشان بگذارند.
مك كينان مشاور رسانه اي ستاد انتخابات بوش كه در آن دوران براي دمكرات ها آگهي تبليغاتي مي ساخت مي داند كه در گروه رقيب «روو» بودن چقدر دشوار است. او هم مانند ديگر سياستمداران تگزاس مي گويد، تحول و تغيير عمده سياسي در تگزاس بدون روو هم بالاخره روي مي داد اما نه به اين سرعت.
008748.jpg
«روو» يك دهه اين تغيير را جلو انداخت.
وقتي روو در اواخر دهه ۱۹۸۰ شروع به آموزش و تربيت بوش پسر براي فرمانداري آينده تگزاس كرد و او را در سراسر ايالت معرفي نمود، هيچ كس اميدي نداشت كه از يك مدير نفتي شكست خورده يك فرماندار بيرون بيايد.
اگر چه كسي موفقيت هاي گذشته روو را فراموش نكرده بود اما بوش يك استثنا بود. او معتقد بود كه نمي توان بوش را در يك فرمول سياسي قرارداد بلكه او خود مي تواند يك فرمول سياسي باشد.
در سال ۱۹۹۳ وقتي سرانجام حضور بوش در انتخابات فرمانداري تگزاس قطعي شد، در نشستي براي روو توضيح داد كه چه نوع تبليغات انتخاباتي مي خواهد. تبليغات انتخاباتي بوش سه محور داشت: «اصلاحات آموزشي، اصلاحات رفاهي و سيستم قضايي و مجازات نوجوانان.» در حقيقت اين سه اصل و شيوه تبليغاتي بوش در آن انتخابات، اساس مفهوم «محافظه كاري دلسوزانه» را شكل داد.
«روو» يك موضوع ديگر به اين سه محور تبليغاتي اضافه كرد و آن اصلاحات حقوقي بود كه در تگزاس با وعده كاهش شكايات حقوقي عليه شركت هاي تجاري و كاهش دستمزد وكلاي دادگاه ها، جواب خوبي داد. وعده كاهش دستمزد وكلا در حقيقت با هدف ضربه مستقيم به دمكرات ها صورت گرفت. روو به بوش گفت: «ما در تگزاس مشكل بزرگي با سيستم قضايي داريم.» همين جمله براي اضافه كردن يك محور ديگر به تبليغات انتخاباتي كافي بود.
بحث و گفت وگو درباره رابطه روو با بوش از همان تگزاس آغاز شد. از آن زمان بسياري مي پرسيدند آيا اين مشاور سياسي، سايه يك سياستمدار آينده دار خواهد بود؟
درباره «شگردهاي كثيف» روو در سراسر دوران كاري اش گزارش هاي بسياري وجود دارد. يكي از آنها شنود گذاشتن در دفتر خودش در سال ۱۹۸۶ و نسبت دادن آن به دمكرات ها بود. اين ماجرا رسوايي بزرگي براي دمكرات ها ايجاد كرد و نتيجه انتخاباتي را كه نامزد دمكرات ها در آستانه پيروزي در آن بود، تغيير داد.
«گري مارو» از مقامات مسئول املاك در تگزاس در دهه ۱۹۸۰ مي گويد: «روو هيچ گاه پاك و بي كلك مبارزه نمي كند.» روو اين اتهامات را رد مي كند و آن را نادرست مي خواند. در اواخر سال ۱۹۹۸ وقتي بوش فرماندار تگزاس، به فكر انتخابات رياست جمهوري افتاد، از روو خواست شركت هاي تجاري اش را بفروشد و روابطش را با همه مشتريان ديگرش قطع كند. بوش به او گفت: مي خواهم وقتي وارد اين كار (مبارزه انتخاباتي رياست جمهوري) مي شوي پاك و از همه چيز آزادباشي.
روو شركتش را فروخت و همه كارهاي ديگرش را متوقف كرد. شايد اين همان چيزي بود كه او مدت ها آرزويش را داشت. خواهر روو مي گويد، او در سه سالگي گفته بود كه روزي رييس جمهور مي شود.
روو در  دوره دوم رياست  جمهوري بوش هم در كاخ سفيد حضور دارد؛وي درباره اين دوره مي گويد: در دوره دوم بوش به اصلاحات بزرگي دست مي زند كه پايگاه قدرت حزب جمهوري خواه را تا سال ها بعد تقويت مي كند. بسياري در واشنگتن علاقمندند بدانند آينده روو چه خواهد شد. او براي تگزاس دلتنگ شده اما بعيد است كه به آنجا بازگردد.
شايد روو مشغول آماده كردن كانديداي سال ۲۰۰۸ و برنامه ريزي براي انتخابات رياست جمهوري آن دوره است. بالاخره بوش هاي ديگري هم وجود دارند. او چندي پيش در فلوريدا خانه اي خريد. جب بوش برادر جورج بوش و فرماندار فلوريدا اخيرا اعلام كرد كه در انتخابات رياست جمهوري آينده كانديدا نخواهد بود.بوش ها از عبارت «خاندان» نفرت دارند، اما گريزي هم از آن ندارند.
دو رييس جمهور، فرمانداران دومين و چهارمين ايالات پرجمعيت آمريكا و يك سناتور از خاندان بوش هستند. در شش انتخابات از هفت انتخابات رياست جمهوري گذشته آمريكا، يكي از اعضاي خانواده بوش شركت داشته اند. در ۱۶ سال از ۲۴ سال گذشته يكي از اعضاي خانواده بوش در كاخ سفيد يا نزديكي هاي آن بوده اند. به همين دليل وقتي دو ماه پيش جب بوش گفت كه در انتخابات رياست جمهوري ۲۰۰۸ شركت نمي كند، كسي اين حرف را باور نكرد.
يكي از نزديكان مورد اعتماد جب بوش مي گويد. شانس حضور او در انتخابات وجود دارد.
تايم

نگاه امروز
سازمان فكر

بهروز حسيني
فرض نظري درباره نامزدهاي رياست جمهوري آمريكا اين است كه آنها زيرك ترين و پرهيزگارترين شخصيت هاي سياسي ايالات متحده باشند. اما اين دو خصيصه در عالم واقع، شرط ورود به كاخ سفيد نيست، زيرا موارد نقض فراوان در اين زمينه مشاهده شده است. رسوايي اخلاقي واترگيت (شنود ستاد انتخاباتي دمكرات ها توسط جمهوريخواهان ) مشهورترين مورد نقض اين قاعده است.به لحاظ بهره هوشي و ذكاوت سياسي نيز، درباره برخي روساي جمهوري آمريكا، ازجمله رييس جمهور كنوني، ترديد جدي وجود دارد. اما باوجود اين نقص هاي بنيادي، نظام سياسي آمريكا از منظر كاركرد نهادها، از نمونه هاي موفق در جهان است. علت كاميابي در عين نقص هاي اساسي در رجال آمريكايي تا حدود زيادي به سازمان فكر و برنامه ريزي در اين كشور مربوط مي شود. في المثل در كنار ريچارد نيكسون جمهوريخواه كه تيم انتخاباتي اش رسوايي واترگيت را آفريد، هنري كيسينجر محتاط و دورانديش قرارداشت كه به او مي آموخت راه خودرا از ميان سنگلاخ هاي سياست داخلي و خارجي به گونه اي بگشايد كه نياز به زور و فريب را به حداقل برساند. في المثل او به نيكسون فن ايجاد علايق مشترك با چين و آ شكارسازي خطر دوجانبه جنگ هسته اي با اتحاد شوروي را آموخت.اين سازمان فكر از درون اين فرض اوليه بيرون آمده است كه رييس جمهور اگرچه مي بايست جامع كمالات باشد اما از آنجا كه در عمل، تحقق اين آرزو امكان ندارد، مي بايست مشاوراني داناتر از او در كنارش قرار گيرند تا راه و رسم اعمال قدرت و اداره جامعه را به رييس جمهور آموزش دهند. نكته جالب تر اينكه تاكنون از درون حلقه مشاوران كسي سوداي جانشيني شاگرد به سرش نزده است و مشاوران همواره مشاور مانده اند.
شايد اين اعتماد دوسويه و حدشناسي باعث شده است كه رهبران بزرگترين كشور جهان، عنان فكر و عمل خود را به مرداني گمنام و نوعاً فاقد قدرت واقعي بسپارند و از آنان دانش اداره كشور بياموزند.شايد يكي از علل كاميابي آمريكايي ها در جهاني كه بيشتر مردم آن رهبران واشنگتن را دوست ندارند و رهبران بسياري از كشورها با اكراه با آن همكاري مي كنند و بسياري ديگر آن را دشمن مي دارند، همين باشد كه نقص روساي جمهور آن را مشاوران جبران كرده اند.اما در كنار اين نگاه خوشبينانه به نقش مشاوران، نگاه ديگري وجود دارد كه مشاوران را دستگاه هاي كنترل رييس جمهور و نماينده گروه هاي قدرت و نفوذ مي انگارد. به اعتقاد هواداران اين نوع تحليل، روساي جمهوري آمريكا نه براساس قابليت هاي فردي بلكه براثر انتخاب احزاب و شبكه هاي مالي سر كار مي آيند و مشاوران، كارگزاران همين احزاب و شبكه ها براي اداره فكري روساي جمهوري هستند. در «روو» مشاور جورج بوش، بيش از همه مشاوران قبلي روساي جمهور آمريكا، نشانه هاي چنين فردي ديده مي شود.

معماي اردوغان براي اروپا

وقتي مدير مدرسه ابتدايي از دانش آموزان خواست كه نماز بخوانند،  رجب طيب اردوغان تنها دانش آموز مدرسه بود كه داوطلب خواندن نماز شد. وقتي به او گفته شد كه روي روزنامه نماز بخواند، پسر بچه به خاطر تصاوير روي روزنامه، اين كار را قبول نكرد. مدير مدرسه براي نماز خواندن رجب طيب اردوغان دانش آموز، روميزي روي زمين انداخت.
اين يكي از ماجراهاي معروفي است كه درباره دوران كودكي و جواني نخست وزير تركيه تعريف مي كنند كه هم اعتقادش را به اسلام نشان مي دهد و هم ويژگي رهبري اش را. درباره پيشرفت اردوغان از زماني كه فرزند يك خانواده فقير در منطقه درياي سياه تركيه بوده تا روزهاي رسيدن به مقام شهرداري استانبول هم نوشته هاي بسياري وجود دارد. ماجراي تبديل شدنش از يك شبه نظامي كه زماني به خاطر خواندن يك شعر اسلامي در ميان جمع به زندان افتاد،  به حالا كه خود را يك دمكرات محافظه كار مي داند، براي همه شناخته شده است. اما براي بسياري از سران اروپايي، اين مرد ۵۰ ساله فرزند يك كاپيتان دريايي كه به هيچ زبان خارجي صحبت نمي كند، همچنان يك معماست.
در حالي كه اتحاديه اروپا خود را براي دشوارترين مذاكرات عضويت در تاريخ اين اتحاديه آماده مي كند، بعضي در بروكسل نگران آن هستند كه اردوغان در پي دور كردن تركيه از سكولاريسم سنتي خود باشد. بسياري مي خواهند بدانند اردوغان چقدر به تفكر اروپايي نزديك است و تا كي نزديك مي ماند.
پاسخ اين سئوال آخر اين است: مدتي طولاني. اردوغان و حزب عدالت و توسعه او،  از حمايت بيش از نيمي از ترك ها برخوردارند. تنها حزب مخالف در پارلمان يعني حزب جمهوريخواه خلق درگير اختلافات داخلي است. احزاب راست گراي سكولار درگير فسادهاي دروني هستند. بزرگترين تهديد ممكن براي اردوغان ممكن است زماني از ناحيه ژنرال ها وجود داشته باشد؛ البته در شرايطي كه تركيه در حال نزديك شدن به اروپاست قدرت آنها هم محدودتر مي شود. اكثر تحليل ها حاكي از آن است كه اردوغان به آساني در انتخابات سال ۲۰۰۷ پيروز مي شود.
اردوغان آرزوهاي بزرگتري در سر دارد. اطرافيان نزديك به او مي گويند، اردوغان مي خواهد رئيس جمهور شود،  اما وقتي قدرت واقعي بدست آورد. او كه يك استراتژيست دقيق است،  تصميم دارد پارلمان در دست حزب خودش را متقاعد كند كه يكي از اعضاي حزب را براي جانشيني احمد نجدت سزر بعد از پايان دوره رياست جمهوري اش در سال ۲۰۰۷ معرفي و نامزد كنند. سپس پارلمان را به انجام تغييراتي در قانون اساسي وا مي دارد تا رئيس جمهور قدرت بيشتري بدست آورد؛ و بالاخره خود وارد كاخ رياست جمهوري شود.
اين سناريو، براي ترك هاي سكولار زنگ خطر است، سكولارهايي كه نگران آن هستند كه اردوغان از نيروي خود براي گسترش نقش مذهب در زندگي مردم استفاده كند.
برخورد او با يك روزنامه نگار ترك به دليل اينكه دهانش بوي الكل مي داد و چند اتفاق ديگر، اروپايي ها را نگران مي كند.
دوستان اردوغان تصوير مردي خوش خلق و صميمي و بذله گو را از او ترسيم مي كنند كه خانواده دوست و تحت تأثير و نفوذ همسرش است. يكي از دوستان او مي گويد: اگر با او مخالفت كني، اولين واكنش او خشمگينانه خواهد بود. اما بعد از مدتي فكر كردن به اين نتيجه مي رسد كه آن نظر مخالف درست بوده و روز بعد همين را به زبان مي آورد.
اكونوميست
ترجمه: اردلان متين

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   دانشجو  |   سياست  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |