پنجشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۳
ايران
Front Page

به مناسبت عيد سعيد قربان
عبور ازترديد
009228.jpg
ياسر هدايتي
دين پژوهان معاصري كه به پژوهش و كاوش در اديان ابتدايي مشغول هستند چندين ويژگي مشترك را ميان اديان ابتدايي برمي شمارند كه يكي از اين ويژگي ها قرباني كردن است. شايد بتوان گفت انجام و اهداي قرباني يكي از اساسي ترين پايه هاي پيدايش ديگر اركان مذهبي باشد. انسان اوليه ديندار براي احساس نزديكي به وجودي كه او را مقدس مي انگاشت و برايش برتري قائل بود دست به الحاح و زاري مي زد و اظهار عجز مي نمود و گاه نيز براي كامل كردن نياز خود به درگاه آن موجود بي نياز به قرباني كردن روي مي آورد. قرباني ها خواه حيواني و خواه انساني همه به منظور احساس نزديكي با آن موجود مقدس بوده است. البته تقديم هدايا و قرباني ها بدون سخن گفتن و استفاده كردن از كلمات مناسب ميسر نمي شده است و همين نقطه را مي توان به عنوان اولين بذرهاي نيايش تلقي كرد البته اين بدان معنا نيست كه به وجود آمدن نيايش و ادعيه و اوراد ديني ابتدايي ،صرفاً از همين خاستگاه بوده است. مسئله ديگر اين بوده كه انجام و اعمال مراسم قرباني _كه البته به مرور از صورتي ساده به گونه اي پيچيده تغيير شكل داده بود _ نياز به مكان و جايگاه خاصي داشت و به همين منظور محل هايي به وجود آمد كه كم كم به معابد و مقابر مقدس تبديل شد. از طرفي ديگر باز اين انجام مراسم و مناسك با تشريفاتي همراه شد كه به تدريج از حالت انضمامي شان كاسته و تبديل به شرايطي شدند كه امكان پذيرفته شدن قرباني بدون آن ميسر نبود و از همين رو نيز افرادي كه وظيفه شان هدايت كردن اين مراسم ها براي انجام درست تشريفاتشان بود به عنوان طبقه اي از كاهنان و روحانيون ديني به وجود آمدند.
جداي از اين تبيين رفتارشناختي كه حاصل مطالعه برون ديني دين پژوهي معاصر است قرباني كردن يكي از اجزاء مهم بسياري از دين هاي الهي در زمان انسان متمدن است، چرا كه نفس قرباني كردن به درگاه خداوند دليل بر توبه، اعتراف، تقديس، كفاره و شكر مي باشد. در اديان به خصوص در شريعت موسوي قرباني بر دوگونه تلقي مي شده است. يكي قرباني خوني و ديگر قرباني غيرخوني. قرباني خوني، ذبح حيوانات اهلي پاك مانند گاو و گوسفند و كبوتر بود و قرباني غيرخوني عبارت از ميوه هاي نوبر فصل هاي مختلف سال، شراب، روغن و آرد بوده است. مراسم اين قرباني ها بايد در حضور كاهنان انجام مي شده است. چنانكه در «سفر لويان ۱:۶» آمده است: «و قوچ بي عيبي از گله ها به حساب تو، از راه قرباني تقصيري به كاهن بياورد و كاهن از برايش بخصوص گناهي كه سهواً به ناداني كرده است كفاره نمايد كه از برايش عفو كرده خواهد شد.»
معمولاً پس از سلاخي قرباني ها، پوست حيوان را مي كندند و گوشت آن را قطعه قطعه كرده و باز طبق نص عهد عتيق آنچه را كه مأمور بسوزانيدن آن بودند بر قربانگاه مي سوزاندند و گاهي هم آن قطعه ها را در حضور خداوند بر سر دست بلند مي كردند و با ادعيه اي به او تقديم مي شد. قرباني هاي دين يهود انواع مختلفي داشته است؛ سوزاندني ها، پيش بردني ها، پيش كشي ها، جنباندنيها، افراشتنيها، قرباني هاي سلامتي، قرباني هاي خطا و قرباني هاي گناه كه سوزاندني ها بودند و مي بايست نرينه بي عيب گاو يا گوسفند مي بودند (سفر لويان ،۴ ۱:۲). در دين يهود دو قرباني خطا و گناه براي كفاره گناهان محسوب مي شود اما درباره وجه اختلاف اينها گفته شده است كفاره خطا براي گناهان عام و كفاره گناه براي گناهان خاص بوده است. براي آشنايي بيشتر با ظرايف و دقايق آداب و رسوم قرباني كردن در شريعت موسوي شايد مطالعه كتاب سوم موسي «سفر لويان» منبعي معتبر و كارآمد باشد.
چنانكه در سطور بعد راجع به اهميت قرباني كردن در دين اسلام نيز به طور مفصل صحبت خواهيم كرد بايد به نياي مشترك قوم يهود و مسلمان يعني پدر مؤمنين حضرت ابراهيم اشاره كنيم چرا كه سنت قرباني كردن در دين اسلام و تا حدود بسياري دين يهود از حركت اين بزرگ پيامبر تاريخ بشريت اخذ شده است.با اين تفاوت كه در اسلام آن قرباني اسماعيل معرفي شده ودر عهد عتيق اشاره شده اسحاق كه از بطن ساره همسر اول ابراهيم بوده اين قرباني است ، با توجه به اينكه اسحاق از پيامبران الهي و پدر حضرت يعقوب و نياي بزرگ قوم بني اسرائيل است. هرچند كه چه در قرآن و چه در عهد عتيق نخستين قرباني، قرباني هابيل و قابيل بوده است. چنانكه گفته اند قرباني قابيل از نوبرانه محصولات كشاورزي اش بود كه طبق روايات و داستان پيامبران چيز چشم گيري نيز نبوده است و قرباني هابيل گوسفندي درشت و عالي از گله اش. دومين قرباني ذكر شده در تاريخ ديني انسان بعد از طوفان نوح بوده است چنانكه در «سفر تكوين ۸:۲۱» آمده است؛ «و {پس از فرونشستن طوفان} نوح قربا نگاهي را از براي خداوند برپا كرد و از هر بهيمه اي طاهر و از هر مرغ پاك گرفته قرباني هاي سوختني بر آن مذبح تقريب نمود.»
* قرباني كردن يكي از اجزاء مهم بسياري از دين هاي الهي در زمان انسان متمدن است چرا كه نفس قرباني كردن به درگاه خداوند دليل بر توبه اعتراف، تقديس، كفاره و شكر مي باشد
* عيد در لغت از ماده عود مي آيد و در اصطلاح عرفا تجلياتي است كه به وسيله اعاده اعمال بر قلب و دل سالك فرو مي ريزد. ذبح نيز اگرچه در لغت به معناي كشتن است اما به قول سلمي در طبقات ،ذبح نفس شرط رستگاري است كه تا نفس اماره را ذبح نكند رستگار نشود

به هر حال حضرت ابراهيم كه به معناي پدر عالي است از پيامبران اولي العزم الهي است كه خانه كعبه  را هم كه قبله گاه تمام مسلمانان جهان محسوب مي شود و در روايات بناي آن به حضرت آدم منسوب است را به همراهي پسر خود اسماعيل حياتي دوباره بخشيد و مرمتي تازه و اساسي كرد و مراسم حج را به گونه فعلي اش پايه گذاري كرد و از آن تاريخ به بعد تمامي حنفا و بعد از ظهور حضرت محمد(ص) تمامي مسلمانان جهان (آنهايي كه توانايي دارند) مكلف به طواف و انجام مراسم حج هستند كه اتفاقاً يكي از اين مراسم ها قرباني به جاي آوردن در پيشگاه خداوند متعال است.
اما داستان قرباني كردن حضرت ابراهيم در قرآن و عهد عتيق با اختلافاتي بيان شده است و امروزه مسلمانان دقيقاً با پيروي از رفتار حضرت در ذبح اسماعيل فرزندش در روز دهم ذي الحجه آنهايي كه در سرزمين «منا» هستند موظف به قرباني كردن شده اند.
همان گونه كه ذكر شد قرباني كردن در دين اسلام نيز بسيار پراهميت تلقي شده است. تا جايي كه يكي از اعياد بزرگ مسلمانان نيز به اين نام خوانده مي شود. اين عيد و مراسم كه به تفصيل درباره آن سخن خواهيم گفت از زواياي گوناگون ديني، عرفاني، فلسفي و اجتماعي قابل بررسي و تبيين است در قرآن آمده است كه: «ان اول بيت وضع للناس للذي ببكه مباركاً» همانا نخستين خانه اي كه براي مردم بنا نهاده شد، خانه پربركتي است كه در مكه قرار دارد و اين خانه الهي كه كعبه نام دارد زيارتگاه اهل دلي است كه به حكم خداوند تبارك در سوره آل عمران بر هركسي كه توانايي رفتن بدان را داشته باشد واجب است.حج بعد از نماز، روزه و زكات چهارمين ركن دين محسوب مي شود و همانگونه كه درباره قرباني كه خود يكي از اعمال حج است،گفته شد، خود حج نيز از منظرهاي گوناگوني قابل شناخت است.
اما پنجمين عمل حج تمتع و دومين عمل منا براي كسي كه در حج تمتع است قرباني كردن است. قرباني كردن كه باز طبق نص صريح آيه ۳۷ سوره حج نشانه تقوي و فداكاري در راه بينوايان و فقراست.
اين روز كه روز دهم ذي الحجه است و در تقويم عيني و ذهني مسلمانان عيد خوانده مي شود به نوعي يادآور همان سربلندي ابراهيم(ع) در آزمايش الهي است. سربلندي در فراخواندگي الهي به ذبح عزيزترين فرد زندگي مادي يعني فرزندش، نشانه اي از پيروزي فرمان الهي و اطاعت معشوق بر امور اخلاقي و سنتهايي جز خواست اوست كه البته اين نيز خود امري پيچيده است كه كساني چون غزالي، ويليام اكامي و كي يركگور در آن با نگاه به اخلاق مبتني بر امر الهي نظر دارند.
براي شناخت بيشتر اين رسم و سنت الهي كه ميان مسلمانان مرسوم است شايد بهتر باشد از جزئيات خود مراسم آمادگي لازم قبل و بعد آن ،مختصر آگاهي بدست دهيم.
گفته شده ابراهيم (ع) در شب هشتم ذي الحجه خواب ديد كه فرشته اي بر فراز سرش ايستاده و مي گويد اي ابراهيم پروردگار تو مي فرمايد اسماعيل فرزند خود را براي من قرباني كن، آن حضرت وحشت زده از خواب بيدار شده و در حيرت بود كه اين خوابي شيطاني و يا از تلقينات الهي بوده است. بر همين اساس نيز روز هشتم ذي الحجه را يوم الترديد مي خوانند. چون دو مرتبه ديگر نيز ابراهيم(ع) اين رؤياي صادقه را ديد در روز نهم ذي الحجه كه مسلمانان روز عرفه مي خوانند برايش مسجل شد كه اين خواب از الهامات رحماني است و از همين رو در روز دهم اسماعيل را آراسته كرده به منا برد. منا دره اي است به عرض تقريباً هفتصد متر و طول دو كيلومتر كه امروزه حج گذاران بايد از سر زدن خورشيد روز دهم تا ظهر روز دوازدهم در اين دره بمانند، در باب وجه تسميه كلمه منا در كتاب «اخبار مكه» ازرقي مي نويسد: منارا «منا» گويند چون هنگامي كه جبرئيل خواست از آدم جدا شود او را گفت آرزو كن! آدم گفت بهشت را آرزو مي كنم و به اين سبب منا ناميده شد چون آرزوي آدم است. همچنين باز از ازرقي نقل است كه آن را منا گويند چون خون در آنجا ريخته مي شود. به هر حال ابراهيم(ع) فرزند را به قربانگاه برده طبق روايات و داستانهاي تاريخي پس از اعلام قصد خود به او و استقبال اسماعيل(ع) از اين مسئله تيغ برگردن فرزند مي گذارد اما تيغ نمي برد و از طرف خداوند قوچي فرستاده مي شود كه قرباني كنند و اين گونه ابراهيم از آزمايش الهي سربلند بيرون مي آيد و از پس همين ماجرا بود كه حضرت به همراه اسماعيل(ع) به بازسازي خانه كعبه همت گماردند.
اما حج گذاران مسلمان پس از آن كه در روز هشتم ذيحجه بار ديگر لباس احرام مي پوشند و، با نيت و قصد قربت لبيك گويان رهسپار صحراي عرفات كه در فاصله ۲۱ كيلومتري شمال مكه بر سر راه طائف است قرار مي گيرند. عرفات از معناي عرفه و شناخت مي آيد. حج گذاران از ظهر تا غروب روز نهم ذي حجه در اين صحرا گرد هم آمده به تفكر در اعمال و توبه و عبادت مشغول مي شوند. در فلسفه اين عمل بايد گفت آن چنان كه گاه ظاهر هر چيزي مي تواند شخص را از توجه به بطن آن دور كند، در حج نيز شخص از مجاورت و طواف خانه كعبه فاصله گرفته به صحراي عرفات مي رود تا از ديدار خانه به زيارت صاحب خانه برسد. گو اينكه طبيعت صحرا به نوعي بديل طبيعتي است كه صحنه راز و نياز شناخت آميز همه پيامبران الهي نيز بوده است. در اين روز مستحب است كه حج گذار ضمن دوري از آنچه موجب تفرق حواس او مي شود دور شده و ذهن و عين خود را متوجه حضرت حق كرده و اعمال و اذكاري را انجام داده و در آن تدبر كند، از جمله آن اذكار تلاوت آيات خاصي از قرآن است كه مطمئناً با مراجعه به آنها مي توان به عمق معاني لازم براي رسيدن به شناختي حقيقي كه بدان توصيه شده است را دريابيم آيات سوره توحيد،  فلق، ناس، ده آيه اول سوره بقره، آيات ۵۵ تا ۵۸ سوره اعراف و... در اول مغرب شب نهم همه حج گذاران بايد از صحراي عرفات به سوي صحراي مشعر كوچ كنند و در آنجا تا اول طلوع آفتاب روز دهم توقف داشته باشند كه در همانجا هم بايد اقدام به جمع كردن هفتاد سنگريزه براي عمل نمادين رمي حجرات داشته باشند. در روز دهم است كه به محض طلوع آفتاب حج گذاران به سوي منا سرازير شده و با پرتاب كردن هفت سنگ به جمره عقبه گويي تمامي شيطانهاي درون و بيرون خود را از خود مي رانند.
تازه در اين مرحله است كه حاجي براي خارج شدن از احرام بايد قرباني كند. قرباني بايد از شتر ۶ سال به بالا، گاو و بز سه سال به بالا و ميش يكسال به بالا كه صحيح و سالم باشد و ناقص الخلقه نيز نباشد ، انتخاب شود و كسي كه قادر به خريد قرباني نيست بايد سه روز حج و هفت روز پس از مراجعت روز بگيرد و در اين صورت است كه شخص مي تواند پس از انجام مراسم قرباني از احرام خارج شوند.
عيد در لغت از ماده عود مي آيد و در اصطلاح عرفا تجلياتي است كه به وسيله اعاده اعمال بر قلب و دل سالك فرو مي ريزد. ذبح نيز اگرچه در لغت به معناي كشتن است اما به قول سلمي در طبقات «ذبح نفس شرط رستگاري است كه تا نفس اماره را ذبح نكند رستگار نشود»
گفتيم كه عيد قربان از منظرگاه هاي خاصي قابل تماشا و حظ بصر است اما زيباترين و نزديك ترين منظر را نسبت به جان آدمي و عيد قربان، عرفان برقرار كرده است چرا كه به قول (تهانوي در كشاف) «عيد از تجلي جمال به هر روش كه باشد خواه جلالي و خواه جمالي بر قلب سالك عايد شود» و عيد قرباني كه در تعبيري ديگر همان كشتن نفس اماره معرفي شده تجلي جلالي جمال الهي است. حج گذار كه در تماشاي اين سير الهي است مي خواهد از احرام خارج شود و بار ديگر چون ميهماني از راه بعيد به طبيعت مادي ما پا مي گذارد .
برخيز و به ميدان رو در حلقه رندان رو
رو جانب مهمان رو كز راه بعيد آمد

نگاه امروز
اي قوم به حج رفته

محمد ياسرزفر قندي
اگر مسافر ساليان دور بيت الله بوده باشي و اگر منتظر سفر ساليان ديگر. مطمئناً اين روزها دلت بدجوري هوايي شده، پرنده تمام لحظه ها و مكان هايي كه مي شناسي يا خواهي شناخت. پرنده او .
اويي كه اكنون دارد در جنوب شرق آسيا يك عالمه دل شكسته جمع  مي كند، يك عالمه دل درمانده،  يك عالمه نگاه معصوم، يك عالمه نگاه وحشت زده، اويي كه همين الان دارد با ۱۳ كودك سفيلاني در بهشت، بازي مي كند، بلكه يادشان نرود كه مشقهايشان را بنويسندتا پدر كه تازه از سر زمين خسته و كوفته برگشته عصباني  شود و مادر كه هنوز چادر بر كمر كوچه هاي دود آلود روستا را به دنبالشان مي گردد دلش نگيرد. اويي كه همين حالا كنار چند صد ميليون كودك گرسنه جهان است. اويي كه هنوز هم دارد خرده هاي بغض ها و غرور شكسته را از لابه لاي خشتهاي خاك شده بم جمع مي كند ، او كه حالا به فكر چادر به يغما رفته زنان عراقي است و او كه دارد لالايي مي خواند براي چند ده ميليون بيماري كه خسته و رانده تر از تمامي گنجشكان بي سپيدار دنيا دارند به خواب مي روند. اويي كه ...
** *
اي قوم به حج رفته كجاييد كجاييد
معشوق همين جاست بياييد، بياييد
معشوق تو همسايه ديوار به ديوار ... .

* * *
او همين جاست كنار تو در صحراي عرفات، رمي جمرات و در منا، همان گونه كه قرباني مي كني. او همين جاست كنار تو هنگامي كه فكر مي كني به عرفات، رمي جمرات و منا كه خواهي رفت.
او همين جاست كنار تنهايي همه انسانها .
* * *

همه كس طالب يارند چه هشيار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه كُنشت
اگر اوست كه از همين جا هم مي توان محرم شد. با يك قربة الي الله گفتن.
اگر اوست كه سياه و سفيد، آسيايي و اروپايي، مرد و زن، مسلمان و غيرمسلمان فرقي ندارد.
از همين جا هم مي توان محرم شد، وقتي دلت را صحراي عرفات كني، وقتي ذهنت را مشعر الحرام و تمامي پليدي هاي دنيا را شيطان بداني.
از همين جا هم مي توان، با يك قربة الي الله گفتن، از همين همسايه ديوار به ديوار با ...
***
عطار در تذكره الاوليا درباره بايزيد بسطامي  آورده است:
نقل است كه يكبار عزم حج كرد. منزلي چند برفت و باز آمد.
گفتند :تو هرگز عزم ،فسخ نكرده اي، اين چون افتاد؟
گفت: در راه زنگي اي را ديدم، تيغي كشيده، مرا گفت: اگر بازگردي نيك و اگر نه سرت از تن جدا كنم. پس مرا گفت: خداي را به بسطام گذاشتي و روي به كعبه آوردي!
* * *
همين.

|  اقتصاد  |   انديشه  |   ايران  |   سياست  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |